لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقدمه:
با در نظر گرفتن نقش محوری آب در برنامه ریزی های توسعه کشور، مهار سیلابها و آبهای جاری از طریق احداث سد، همواره از اقدامات اساسی و زیر بنائی محسوب گردیده و برای نیل به خود کفائی اقتصاد ی از اهمیت ویژه ای برخورار می باشد. سدها در مراحل مختلف احداث، بهره برداری و پایان عمر مفید خود، تاثیرات عمیق و شگرفی بر محیط زیست بر جای خواهند گذاشت. ارزیابی اثرات زیست محیطی به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت محیط زیست، چنانکه از سه دهه قبل در بسیاری کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه معمول می باشد، الزام استفاده از این نگرش را برای طرح ها و پروژه های سد سازی تاکید می نماید. انجام مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی سدها با تصویب الگوی ارزیابی اثرات زیست محیطی توسط کمیته توسعه پایدار در سال 1376 عملا آغاز گردیده و لیکن تاکنون این گزارشات با کیفیت های متفاوتی تهیه شده و عموما از جامعیت لازمه برخوردار نمی باشند در نتیجه به انجام مطالعات تکمیلی به منظور ملحوظ نمودن کلیه جنبه های زیست محیطی ملزم گردیده اند. همچنین بسیاری از سدهای کشور هم اکنون با دارا بودن گزارش ارزیابی اثرات زیست محیطی ، معضلات عمده ای را بر محیط زیست خود تحمیل می نمایند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مشکل اصلی در زمینه فرآیند و چگونگی تهیه گزارش ارزیابی محیط زیستی در ایران وجود دارد.در این مقاله سعی شده است مسائل زیست محیطی سدهای کشور، اهداف، ضرورت و فواید انجام ارزیابی اثرات زیست محیطی سدها و چالش های انجام ارزیابی اثرات زیست محیطی سدهای کشور بررسی گردیده و در نهایت راهکارهای مناسب جهت بهبود فرایند انجام ارزیابی اثرات محیط زیستی سدها پیشنهاد شده است.
به راستی داشتن مقام و جایگاه سدسازی در دهههای اخیر در دنیا میتواند مایه مباهات و افتخار باشد؟
کشور ما در دیگر حوزههای توسعه و پیشرفت چه جایگاهی دارد؟!
رتبه اول یا دوم و شاید هم رتبه سوم
که به نقل از وزیر علوم وقت در دوسال گذشته تولید علم و دانش در ایران بیش از دو برابر شده است .
آری رتبه اول سدسازی برای کشوری همچون چین و رتبه دوم برای ترکیه و سکوی سوم هم از آن ماست !
آیا دیگر کشورها علم و صنعت سدسازی را باید از چین و ترکیه و ایران جهان سومی بیاموزند یا نه علت و عللی در این وزن وجود دارد؟!برپایهی اسناد موجود، بالاترین صنعت سد سازی از آن ایالات متحده است و بر اساس شواهد و مستندات از سال 1972 تاکنون 5 سد در این کشور دچار حادثه شده است !حال علم و صنعت ما چقدر از ایالات متحده و سایر کشور های دنیا پیشی گرفته است یا به زبان دیگر شاید این صنعت دچار ناکارآمدی ها و نقصان زیادی است و پیشقراولان علم و صنعت به سراغ ابزار و روشهای دیگر رفتهاند؟!
طبق آمار و اطلاعات در ده سال گذشته 248 سد در دنیا با مطالعه و آگاهی بدلایل مختلف بدست دول مختلف تخریب شده است حال این سؤال در ذهن هر شنونده و بیننده این اخبار خطور می کند دلیل خراب کردن این همه سرمایه و صنعت ادوار گذشته چه می تواند باشد ؟
اندکی به مسائل و موارد سدها و سیستم انتقال آب در ایران و دنیا می پردازیم :
مشکل اصلی در کشور ما در وهله اول نبود مطالعات کامل و کافی برای احداث سدها می باشد که به چند مورد آن اشاره می کنم در نیم قرن گذشته که اکثر سد های ایران بدست مهندسان و طراحان خارجی ساخته می شد و شاید آنان عرق ملی و میهنی نداشته ، و برای آنان میراث و مسائل زیست محیطی در آن زمان چندان مطرح نبوده است بعنوان مثال در جانمایی دقت کامل نشده است و تعدادی از سدها در نزدیکی گسل ها فعال احداث شده است .بگفته وزیر نیرو سد لار دارای مشکل فرار آب از مخزن می باشد و این مشکا کماکان وجود خواهد داشت .مشکل انتقال آب مشکل اساسی و مهمتر از بقیه بوده چرا که طبق قوانین موضوعه احداث سد ها در نظارت وزارت نیرو و احداث کانال های درجه یک و دو بعده این وزارت و احداث و انتقال و مسائل مربوطه به وزارت کشاورزی می باشد به نظر شما هماهنگی و احداث این گونه کانالها تا چه حد میتواند موفقیتآمیز باشند آن هم در کشوری که هماهنگی بین بخشی خود دارای بورکراسی و مسیرهای پر پیچ وخم اداری است.
طبق آمار و شواهد کل سدهای ایران حدوداً در پنجاه سال گذشته بنا شده اند که در قبل از انقلاب 33 درصد کانالهای درجه 1 و دو آنها احداث و کمابیش به بهره برداری رسده و در طی سالهای 1357 تا 1376 حدود 32 درصد دیگر کانالها به بهربرداری رسیده است ، که خود جای بسی خوشوقتی است هر چند کانال های ساخته شده خالی از مشکل و معضل نمی باشند.
اگر کمی به مسائل و مشکلات سامانه انتقال آب از سدها به عرصه زمینهای کشاورزی بنگریم بر اساس نظر صاحبنظران (1) این صنعت مسائل و مشکلات به 5 دسته تقسیم میشوند:
- مسائل مرتبط با طراحی
- مسائل مرتبط با شرایط تکتونیکی بستر سد و کانال
- مسائل مرتبط با اجرا
- مسائل مربوط به بهربرداری و نگاهداری
- مسائل اجتماعی
آیا در حل اینگونه مسائل چقدر توانایی داشته ایم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
ضرورتهای محیطی خصوصی سازی
مقدمه
خصوصی سازی فرایندی اجرایی، مالی و حقوقی است که دولتها در بسیاری از کشورهای جهان برای انجام اصلاحات در اقتصاد و نظام اداری کشور به اجرا درمی آورند. واژه خصوصی سازی حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت و بــازار و به نفع بازار است. خصوصی سازی وسیله ای برای افزایش کارایی (مالی و اجتماعی) عملیات یک موسسه اقتصادی است. زیرا چنین به نظر می رسد که مکانیسم عرضه و تقاضا و بازار در شرایط رقابتی باعث بکارگیری بیشتر عوامل تولید، افزایش کارایی عوامل و درنتیجه تولید بیشتر و متنوع تر کالاها و خدمات و کاهش قیمتها خواهد گردید. این پیش بینی به جهت مبانی تئوریک و علمی در سطح اقتصاد خرد و همچنین تجربه سایر کشورها امری پذیرفته شده است و در این صورت چرایی مسئله قابل پاسخ و اثبات است اما نکته غامض و پیچیده چگونگی انجام آن و در پیچیده ترین مسئله آن یعنی انتقال مالکیت و نیز شکل گیری بخش خصوصی در جامعه است. به طور خلاصه برای آنکه خصوصی سازی هرچه بهتر صورت پذیرد باید اقدامات زیر به طور «همزمان» به عمل آیند:
الف - تقویت حقوق مالکیت خصوصی، تغییر ساختار شرکتها، آزادسازی و مقررات زدایی، اصلاح مقررات، اصلاح ساختار مالی (بویژه بازار سرمایه) و بازار نیروی کار؛ ب - تشویق و هدایت درجهت توسعه بخش خصوصی به منظور تحریک رقابت و ورود تولیدکنندگان به بازار؛
ج - واگذاری موسسات عمومی دولتی به بخش خصوصی (تغییر مالکیت).
نیازمندیهای «محیطی»
خصوصی سازی در سطح ملی باید با اتکا بر اهداف استراتژیک خاص آغاز شود چرا که بسیاری از طرحها به علت نبود اهداف استراتژیک مشخص، قابل پیگیری و قابل ارزیابی، یا از حرکت می ایستند و یا از مسیر اصلی خود خارج می شوند. اهداف تبیین شده می بایستی بدون تعارض، تداخل منفی و در کوششی هماهنگ و اولویت بندی شده تعریف گردنــد. اهداف استراتژیک خصوصی سازی می توانند درجهت توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی منطقه و کشور، حذف انحصار و گسترش رقابت، اشتغالزایی، توسعه فعالیت، کاهش هزینه های جاری شرکتها، کوچک شدن اندازه دولت و... باشند. پس از تبیین اهداف باید به دو اصل مهم افزایش سودآوری و تقویت مالکیت خصوصی توجه گردد. مطالعه تاریخی فرایند خصوصی سازی در کشورهایی مانند آلمان، انگلیس، فرانسه و... و کشورهایی نظیر روسیه، کره جنوبی، لهستان،جمهوری چک، اسلواکی و... (که به لحاظ ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و رفتاری دارای تفاوتهای اساسی هستند) نشان می دهد در مرحله گذر از اقتصاد دولتی به اقتصاد بازار و شکل گیری نظام بازار به این دو اصل توجه شده است و به فراخور زمان، مکان و شرایط، زمینه های زیر را فراهم و به وجود آورده اند:
اول) اقدامات «درونی» بنگاه درجهت افزایش بهره وری و سودآوری - توسط مدیـــران بنگاه - : در این زمینه می توان به اقداماتی مانند تقویت فرهنگ عمومی کارکنان و مدیران بنگاه، توسعه منابع انسانی، مدیریت سرمایه و افزایش بهره وری سرمایه، تجدید ساختار و مهندسی مجدد به منظور کاهش سطوح مدیریتی و سلسله مراتب اداری و نیز ادغام فعالیتهای متجانس و حذف فعالیتهای موازی، توسعه امور بین الملل درجهت جذب سرمایه و فناوری، بازنگری در قراردادها به منظور شفاف سازی و همچنین تعریف و ارائه استانداردها و شرایط خصوصی پیمان و... اشاره کرد.
دوم) ایجاد شرایط و بستر «محیطی» به عنوان «موتور» خصوصی سازی - توسط دولت - : نوشته حاضر به عنوان یک حلقه و زیرمجموعه فراموش شده درخصوصی سازی کشور تاکید بر این موارد دارد. بررسی قوانین و برنامه های توسعه و اقدامات خصوصی سازی و مکمل آن در کشــور مؤید آن است که دولت فاقد مجموعه ای جامع، همــاهنگ و مکمل و جهت دار (بویژه مابین نهادها و سازمانها) با اهداف و استراتژی های کلان خصوصی سازی کشور است. به طور خلاصه درجهت بهبود شرایط و زمینه های تخصصی «محیطی» خصوصی سازی، حتی قبل از شروع اقدامات اجرایی در مرکز حکومت، ارائه دو بستر زیر ضروری می کند:
ارائه بستر مناسب قانونگذاری: نهادهای قانونگذار(تصمیم ساز و تصمیم گیر) با تعیین اولویتها باید از یک طرف قوانین و مقررات لازم را برای ایجاد یک اقتصاد کارآمد مبتنی بر بازار و کوچک شدن اندازه دولت تدوین کنند.
بازنگری قوانین، ارزیابی اثربخشی آنها در اجرا، تدوین و پیشنهاد قوانین جدید ازجمله وظایف این نهادها خواهدبود. در این مرحله مهمترین بحث چگونگی تغییر مالکیت و گذر از بنگاهها و شرکتهای دولتی به شرکتهایی با مالکیت مشترک و یا خصوصی و تقویت حقوق مالکیت خصوصی است. در این زمینه به تدوین قوانینی در موارد زیر اشاره می شود:
گسترش رقابت (قانون ضدانحصار)؛
قوانین روابط بین الملل و داخلی؛ - نحوه بازگرداندن سود و چگونگی خارج کردن آن از کشور؛ - مالکیت خارجی سرمایه و زمین؛ - محدودیتهای تبدیل ارز؛ - محدودیتهای درمورد استخدام و اخراج کارگران.
و ازطرف دیگر، قوانین و مقررات لازم را به منظور نظارت بر فعالیت بنگاه خصوصی - و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آثار زیستمحیطی خودروهای از رده خارج شده
چکیده
بسیاری از کشورها از ابتدای سال 1990 با توجه به قوانینی که برای کاهش تاثیر ضایعات خودروهای فرسوده بر روی محیط زیست وضع شده بود، برنامههای خود را در ارتباط با کاهش این ضایعات اعلام کردند. به هر حال کاهش عمر خودروهای در حال تردد باعث افزایش سیکل زمانی انتشار گاز CO2 میشود. این امر حتی در مورد خودروهایی که قرار است در آینده تولید شوند نیز صادق است، مگر اینکه در مورد بهینهسازی مصرف سوخت آنها پیشرفتهای موثر و البته بموقعتری نسبت به گذشته حاصل آید. کاهش «عمر مفید» خودروهایی که از بنزین استفاده میکنند. بدون استفاده از کاتالیزورهای مبدل البته باعث کاهش دوره انتشار گازهایی مانند NOx و Voc در محیط میشود و در واقع ممکن است مقدار نشر این گازها را در محیط زیست کمتر کند. اما از لحاظ اقتصادی، استفاده از کاتالیزورهای مبدل بر روی این خودروها بسیار به صرفهتر از حالت قبلی است.
به هر حال در آیندهای نزدیک تاثیر عمر مفید خودروها بر دوره انتشار گازهایی از قبیل NOx و Voc کاهش خواهد یافت.
مقدمه
عملکرد خودروها در زمینه استفاده بهینه از انرژی و کاهش یافتن تولید گازهای زیانآور نشاندهنده این مطلب است که در این زمینه پیشرفتهای خوبی صورت گرفته است. برای روشن شدن این ادعا میتوان به طراحیهای جدیدی که در خودروها برای استفاده بهینه از انرژی، کاهش مقاومت در برابر هوا و همچنین استفاده از کاتالیزورها که در لوله اگزوز خودروها نصب میشود، اشاره کرد.
بنابراین بطور عادی و با توجه به یک وضعیت متعادل باید انتظار داشت که هراندازه متوسط عمر مفید خودروها کاهش یابد، مصرف انرژی و میزان تولید گازهای آلاینده نیز کاهش پیدا کند.
تحقیقی که در موسسه ملی «تحقیقات سلامت عمومی و محیط زیست» کشور هلند (RIVM) انجام گرفت بر این نکته تاکید داشت که اگر تمام خودروهایی که در این کشور از بنزین به عنوان سوخت خود استفاده میکنند و از مبدلهای کاتالیزوری 3زمانه نیز برخوردار نیستند، با خودروهای جدید عوض شوند با 30 درصد کاهش در انتشار گازهای آلاینده NOx روبرو خواهیم بود.
بنابراین به نظر میرسد کوتاه کردن طول عمر خودروها تاثیرات مثبتی را بر محیط زیست خواهد گذاشت. در دهه 90 برخی از کشورها (یونان، دانمارک، اسپانیا، فرانسه، ایرلند، نروژ و ایتالیا) قوانینی را در مورد اوراق کردن خودروهای فرسوده و نحوه از بین بردن ضایعات آنها وضع کردند. در این زمینه تحقیقاتی نیز در آن زمان انجام شد. «کاوالک» و «ستیوانا» در سال 1997 به این نتیجه رسیدند که اوراق کردن خودروهای با عمر 20 سال یا بیشتر، از لحاظ اقتصادی بصرفه میباشد بخصوص در امریکا.
در سال 1992 کنگره امریکا (اداره بررسی و ارزیابی فناوری) به این نتیجه رسید که انجام یک برنامهریزی دقیق در مورد دوره عمر خودروها و زمانی که هر خودرو باید از ناوگان حملونقل کنار گذاشته شود از لحاظ هزینه و صرفه اقتصادی در مقایسه با برنامهریزیهایی که در زمینه کاهش آلایندههای محیط زیست در دست اجرا و یا در حال اجرا شدن بود، برابری میکرد و حتی در بعضی از موارد تعیین یک سن دقیق برای خارج کردن خودروها از ناوگان، کمهزینهتر نیز میتوانست باشد. به علاوه در برخی از کشورها از جمله آلمان، ژاپن و سوئد سیاستهایی از قبیل بستن مالیات سنگین برای خودروهایی که آلایندههای زیادی تولید میکنند در حال پیگیری بود. در ارتباط با وضع قوانین ذکر شده اشکالاتی وجود داشت که میتوان به 3 مورد آن اشاره کرد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هنر محیطی :
«اُسکارواید» اظهار می داشت که «طبیعت از هنر تقلید می کند» او چگونگی ارتباط بین هنر و محیط را که به وسیله یک امر فوق العاده هنر محیطی «Environmental Art» در دهه های 1970 تغییر شکل یافته بود را نمی توانست تصور کند.
یکی از مهمترین جنبه های هنری بی پیرایه یا بی چیز که کمتر مورد تحلیل قرار گرفته و غالباً از نظرها پنهان می ماند، جابه جایی توجه بیننده از یک شیء تنها، به روی مجموعه یک چیدمان است.
هنر محیطی اصطلاحی برای توصیف آثار سه بعدی که تماشاگر بتواند به فضای آنها داخل شود و خود را در محیطی ساخته شده حس کند.
سابقه تچربیات جدی در هنر محیطی (Environmental Art) یا هنر چیدمان (Installation Art) به دهه 1920 و کارهای دادائیست ها همچون کرت شوئیترز و سپس سورئالیست ها و پیشگامان هنر پاپ باز میگردد.
ولی این اصطلاح (هنر محیطی) به صورت هنری مستقل از اواخر دهه 1950 رایج شد.
کشف عمیق آرمانی تکنیکی که کارهای هنری تجربه کرده اند، ارتباط بین هنر و محیط را معنا می بخشد. در هنر محیطی طبیعت، هنر است. کوهها، دره ها و پدیده های طبیعی و فضاهای عمیق و باز، پایه و اساس پروژه های هنری جدید هستند. هنرمند از محدودیتهای کارهای محبوس در موزه ها یا گالری ها رهایی یافته است و این امر سبب افزایش دید یا منظر هنری هنرمند گردیده است.
در اوایل دهه های هفتاد، شماری از هنرمندان که مورد عنایت اقتصاد گشاده دست اما به شدت مشکوک ارزشهای فراگیر هنری و فرهنگی قرار می گرفتند، از طریق کار با فضاهای محیطی به کشف دیگر باره ی برخی از ویژگیهای بدیع هنر، که در اثر پیشرفتهای تمدن مدفون شده بود، همت گماشتند و مجدداً آنرا شکوفا ساختند. این هنرمندان، بر این باور بودند که انگیزه اولیه آفرینش هنری نه در تزئین، سرگرمی گذرا یا کسب مقام و مال، بلکه در فعالیت پرمعنایی ریشه دارد که هنرمند و مخاطبش را از راههای خاص در تماس با جهان قرار میدهد. این هنرمندان از زندگی بصری فاصله گرفتند و با محیط های طبیعی ارتباط نزدیکی برقرار کردند.
هنرمندان محیطی ایفای نقش های مستقیم در طبیعت را انتخاب کردند؛ زیستن، تجربه و کنش متقابل با آن و نه فقط نمایش آن. در نتیجه علاقه واقعی هنرمندان محیطی (روند) آفرینش هنری است، نه فقط محصول و کار تمام شده اش. موضوع، مواد خام یا روشهای کار مدّنظر این هنرمندان نیست، بلکه علاقه ی آنها به دیدگاهی گسترده تر از آفرینش هنری و از این راه کشف خود است.
بر اثر کنش های متقابل این عناصر، فضاهای شخصی، روانی و جسمانی آفریده شده که همانند هنرمندان سازنده آنها منحصر به فرد و تکرار نشدنی هستند.
یک مفهوم از هنر محیطی از نظریات هنر و از مفاهیمی از هنری که با طبیعت پیوند دارد بسط پیدا کرده است. در اینجا منظور از طبیعت (محیطی) است که «هنر محیطی» در آن به وقوع می پیوندد.
اصطلاح هنر محیطی و هنرمندانی که در این زمینه کار می کنند به همان اندازه که طبیعی هستند، فرهنگی هم هستند. انسانها هنر را به عنوان یک عمل فرهنگی خلق کردند که شامل طبیعت نیز می شود.
آنچه که هنر محیطی نامیده می شود، به عنوان یک فرم هنری که درگیر ارتباط گونه ی ما و اجتماعات ما با سیاره ای که روی آن زندگی می کنیم. هنر محیطی برای موفق بودن باید با تمامی شرایط خارجی، فیزیکی یا اجتماعی ـ فرهنگی که می توانند فرد یا گروهی را تحت تأثیر قرار دهند، سروکار داشته باشند.
برخی از هنرمندان محیطی زمین را به عنوان هسته اصلی کار خود انتخاب می کنند نه به عنوان یک ماده فیزیکی.
آنها زمین را به عنوان یک مفهوم درک می کنند. هنرمندان معاصر، به طریقی مشابه، محیط را به عنوان نقلی تاریخی در نظر می گیرند.
(Robert Smithson) رابرت اسمیتسون، تفکراتی است درباره ی زمان زمین شناسی و تاریخ مدفون در درون لایه های زمین.
کار اسمیتسون ادراکات تازه ای را درباره ی چشم انداز معاصر و چگونگی ارتباط ما با آنها به روشی مثبت ممکن می سازد.
رابرت اسمیتسون یکی از هنرمندان هنر محیطی است که به هنر زمینی مشهور شده است.
کارهای این قسمت به هنرمند به عنوان فردی که دارای ارتباط مستقیم با زمین است می پردازد.
بعضی از هنرمندان محیطی از بدن خود استفاده می کنند تا یک ارتباط کنشی با محیط ارگانیک برقرار سازند.
آنها بر ارتباطی مهم و سمبلیک با زمین تأکید کرده و یک نوع آئین معاصر خلق می کنند.
رابرت اسمیتسون هنرمندی که در شکل سنجیده تفکر درگیر است، آثار زمینی او به عنوان خدماتی عمل می کردند که ادراک ها و احساسات تازه ای را درباره زمین، رشد صنعتی و ارتباط ما با جامعه برای ما به ارمغان می آورد.
اسمیتسون نخستین هنرمند آمریکایی در زمینه آثار زمینی است. هنر اسمیتسون، هنری همگانی بود. زیرا در دسترس همه مردم قرار داشت.
اسکله حلزونی در دریاچه Salt lake یکی از کارهای فوق العاده اسمیتسون است.
بعد از پنج سال خشکسالی پیاپی چیزی بزرگتر از توده ی مارپیچ سیاه رنگ بازالتی نبود، اما رسوب نمک آنرا مبدل به حجم سفید رنگی کرده بود.
تغییری که طراحان این گونه آثار هیچ گاه از قبل نمی توانند برای آن تصمیم گیری کنند.
اسمیتسون به گونه ای خردمندانه فرم حلزونی را برای حجم خاکریز خود انتخاب کرده بود. نشانه ای که باستانی و جهانی است. او جهت چرخش این فرم حلزونی را معکوس کرد. حرکت معکوس آن نه تنها خبر از ابدیت می دهد، بلکه معنای ضمنی آب روان و اُدیه انسانی را همراه خود دارد.
خط افقی ساحل به تشابه جهان حاکی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هنر محیطی :
«اُسکارواید» اظهار می داشت که «طبیعت از هنر تقلید می کند» او چگونگی ارتباط بین هنر و محیط را که به وسیله یک امر فوق العاده هنر محیطی «Environmental Art» در دهه های 1970 تغییر شکل یافته بود را نمی توانست تصور کند.
یکی از مهمترین جنبه های هنری بی پیرایه یا بی چیز که کمتر مورد تحلیل قرار گرفته و غالباً از نظرها پنهان می ماند، جابه جایی توجه بیننده از یک شیء تنها، به روی مجموعه یک چیدمان است.
هنر محیطی اصطلاحی برای توصیف آثار سه بعدی که تماشاگر بتواند به فضای آنها داخل شود و خود را در محیطی ساخته شده حس کند.
سابقه تچربیات جدی در هنر محیطی (Environmental Art) یا هنر چیدمان (Installation Art) به دهه 1920 و کارهای دادائیست ها همچون کرت شوئیترز و سپس سورئالیست ها و پیشگامان هنر پاپ باز میگردد.
ولی این اصطلاح (هنر محیطی) به صورت هنری مستقل از اواخر دهه 1950 رایج شد.
کشف عمیق آرمانی تکنیکی که کارهای هنری تجربه کرده اند، ارتباط بین هنر و محیط را معنا می بخشد. در هنر محیطی طبیعت، هنر است. کوهها، دره ها و پدیده های طبیعی و فضاهای عمیق و باز، پایه و اساس پروژه های هنری جدید هستند. هنرمند از محدودیتهای کارهای محبوس در موزه ها یا گالری ها رهایی یافته است و این امر سبب افزایش دید یا منظر هنری هنرمند گردیده است.
در اوایل دهه های هفتاد، شماری از هنرمندان که مورد عنایت اقتصاد گشاده دست اما به شدت مشکوک ارزشهای فراگیر هنری و فرهنگی قرار می گرفتند، از طریق کار با فضاهای محیطی به کشف دیگر باره ی برخی از ویژگیهای بدیع هنر، که در اثر پیشرفتهای تمدن مدفون شده بود، همت گماشتند و مجدداً آنرا شکوفا ساختند. این هنرمندان، بر این باور بودند که انگیزه اولیه آفرینش هنری نه در تزئین، سرگرمی گذرا یا کسب مقام و مال، بلکه در فعالیت پرمعنایی ریشه دارد که هنرمند و مخاطبش را از راههای خاص در تماس با جهان قرار میدهد. این هنرمندان از زندگی بصری فاصله گرفتند و با محیط های طبیعی ارتباط نزدیکی برقرار کردند.
هنرمندان محیطی ایفای نقش های مستقیم در طبیعت را انتخاب کردند؛ زیستن، تجربه و کنش متقابل با آن و نه فقط نمایش آن. در نتیجه علاقه واقعی هنرمندان محیطی (روند) آفرینش هنری است، نه فقط محصول و کار تمام شده اش. موضوع، مواد خام یا روشهای کار مدّنظر این هنرمندان نیست، بلکه علاقه ی آنها به دیدگاهی گسترده تر از آفرینش هنری و از این راه کشف خود است.
بر اثر کنش های متقابل این عناصر، فضاهای شخصی، روانی و جسمانی آفریده شده که همانند هنرمندان سازنده آنها منحصر به فرد و تکرار نشدنی هستند.
یک مفهوم از هنر محیطی از نظریات هنر و از مفاهیمی از هنری که با طبیعت پیوند دارد بسط پیدا کرده است. در اینجا منظور از طبیعت (محیطی) است که «هنر محیطی» در آن به وقوع می پیوندد.
اصطلاح هنر محیطی و هنرمندانی که در این زمینه کار می کنند به همان اندازه که طبیعی هستند، فرهنگی هم هستند. انسانها هنر را به عنوان یک عمل فرهنگی خلق کردند که شامل طبیعت نیز می شود.
آنچه که هنر محیطی نامیده می شود، به عنوان یک فرم هنری که درگیر ارتباط گونه ی ما و اجتماعات ما با سیاره ای که روی آن زندگی می کنیم. هنر محیطی برای موفق بودن باید با تمامی شرایط خارجی، فیزیکی یا اجتماعی ـ فرهنگی که می توانند فرد یا گروهی را تحت تأثیر قرار دهند، سروکار داشته باشند.
برخی از هنرمندان محیطی زمین را به عنوان هسته اصلی کار خود انتخاب می کنند نه به عنوان یک ماده فیزیکی.
آنها زمین را به عنوان یک مفهوم درک می کنند. هنرمندان معاصر، به طریقی مشابه، محیط را به عنوان نقلی تاریخی در نظر می گیرند.
(Robert Smithson) رابرت اسمیتسون، تفکراتی است درباره ی زمان زمین شناسی و تاریخ مدفون در درون لایه های زمین.
کار اسمیتسون ادراکات تازه ای را درباره ی چشم انداز معاصر و چگونگی ارتباط ما با آنها به روشی مثبت ممکن می سازد.
رابرت اسمیتسون یکی از هنرمندان هنر محیطی است که به هنر زمینی مشهور شده است.
کارهای این قسمت به هنرمند به عنوان فردی که دارای ارتباط مستقیم با زمین است می پردازد.
بعضی از هنرمندان محیطی از بدن خود استفاده می کنند تا یک ارتباط کنشی با محیط ارگانیک برقرار سازند.
آنها بر ارتباطی مهم و سمبلیک با زمین تأکید کرده و یک نوع آئین معاصر خلق می کنند.
رابرت اسمیتسون هنرمندی که در شکل سنجیده تفکر درگیر است، آثار زمینی او به عنوان خدماتی عمل می کردند که ادراک ها و احساسات تازه ای را درباره زمین، رشد صنعتی و ارتباط ما با جامعه برای ما به ارمغان می آورد.
اسمیتسون نخستین هنرمند آمریکایی در زمینه آثار زمینی است. هنر اسمیتسون، هنری همگانی بود. زیرا در دسترس همه مردم قرار داشت.
اسکله حلزونی در دریاچه Salt lake یکی از کارهای فوق العاده اسمیتسون است.
بعد از پنج سال خشکسالی پیاپی چیزی بزرگتر از توده ی مارپیچ سیاه رنگ بازالتی نبود، اما رسوب نمک آنرا مبدل به حجم سفید رنگی کرده بود.
تغییری که طراحان این گونه آثار هیچ گاه از قبل نمی توانند برای آن تصمیم گیری کنند.
اسمیتسون به گونه ای خردمندانه فرم حلزونی را برای حجم خاکریز خود انتخاب کرده بود. نشانه ای که باستانی و جهانی است. او جهت چرخش این فرم حلزونی را معکوس کرد. حرکت معکوس آن نه تنها خبر از ابدیت می دهد، بلکه معنای ضمنی آب روان و اُدیه انسانی را همراه خود دارد.
خط افقی ساحل به تشابه جهان حاکی است.