نقش چند رسانه ایها در یادگیری مشارکتی
چکیده
یکی از روشهای فعالی که امروزه توجه متخصصان را به خود جلب کرده استفاده ازچند رسانه ایها در آموزش ویادگیری دانش آموزان است. هدف ما در این مقاله این است که تأثیر چند رسانه ایها را بر یادگیری دانش آموزان مورد بررسی قرار دهیم. دانش آموزان به کارکردن با کامپیوتر علاقه دارند.تدریس با استفاده از تکنولوژی کامپیوتر(چند رسانه ای ها،شبکه اینترنت،اینترانت،کنفرانسهای تصویری و...)،دگرگونی های فراوانی را در یادگیری وتدریس موجب شده است از جمله نقش معلم را ازارائه دهنده صرف محتوا به تسهیل کننده محتوا تغییر داده است.دانش آموزان را در فرایند یادگیری فعال ساخته وهمکاری ومشارکت را در بین دانش آموزان تقویت نموده است.دراین مقاله در خصوص دلایل استفاده از چند رسانه ای در آموزش به نتایج تحقیقاتی اشاره شده که نشان می دهند کلاسهایی که ازچندرسانه ایها درآموزش استفاده کرده اند یادگیری بیشتری نسبت به کلاسهای سنتی داشته اند.آموزش از طریق چند رسانه ای شور وهیجانی را در بین دانش آموزان به وجود می آورد وباعث می شوند تا دانش آموزان از یادگیری لذت ببرندزیرا در این صورت یادگیری در پاسخ به ارضای نیاز دانش آموزان برای یادگیری خواهد بود نه اجبار برای رشد دانش که با رنج وسختی همراه است به همین دلیل خود آنها در امر یادگیری فعال می باشند.همجنین با توجه به استفاده جمعی از چند رسانه ای ها آنان به مشارکت هر چه بیشتر در امر یادگیری تشویق می شوند، ودر این مشارکت دانش آموزان قوی دانش آموزان ضعیف را حمایت کرده در یادگیری آنان در گروه تلاش نموده تا آنان را به سطح گروه ودر نهایت به سطح کلاس برسانند.
واژگان کلیدی
رسانه،چند رسانه ای،یادگیری، یادگیری مشارکتی، دانش آموزان
مقدمه
قرن بیست ویکم دروازه ورود به عصر اطلاعات وجامعه اطلاعات محوراست مهمترین دست آوردهای فناوری اطلاعات در قرن بیستم وآغاز قرن بیست ویکم ایجاد وگسترش شبکه جهانی اینترنت بوده است.گسترش روز افزون این شبکه باعث شده تا بسیاری از مرزهای موجود در ارتباطات فی ما بین افراد وملل مختلف از بین برود.اینترنت یکی ازمنابع شگفت انگیزآگاهی و دانش است. با تغییرات اساسی که در اثر رشد و گسترش فناوریهای نوین ارتباطی در عرصه های مختلف زندگی انسانها رخ داده است، تعلیم و تربیت نیز از این قاعده ی تغییرات مستثنی نیست. در عصر ما دانش و فناوری با یکدیگر هم مسیر شده اند و نمی توان یکی از این دو را بدون دیگری به راحتی به دست آورد.فضای مجازی با منابع و امکانات شگفت و عظیمی که در زمینه علم و دانش در اختیار کاربرانش قرار می دهد و با ویژگیهایی چون بی زمانی و بی مکانی، تعاملی بودن و...، قابلیتهای زیادی در زمینه آموزش و تعلیم و تربیت در اختیار کاربران خود قرار می دهد.
یکی ازعناصر مهم در فرآیندهای ازتباطی عنصررسانه می باشدکه به کمک آن پیام بین فرستنده وگیرنده مبادله می شودودرفعالیتهای آموزشی می تواند نقش مهمی در دستیابی مؤثر به اهداف مورد نظر داشته باشد.رسانه هاحس های بیشتری ازشاگردان را به کار می گیرند ودر شرایط یاد گیری تنوع ایجادمی کنند. که این امر سبب تثبیت یادگیری وحفظ وبقای آموخته ها به مدت طولانی می شود.با کمک گرفتن از رسانه های آموزشی مناسب،در بسیاری از موارد مفاهیم دشوار وپیچیده را آسانتر وسریع تر به شاگردان می توان آموخت. (امیر تیموری،1377).
دنیای امروز دنیای سرعت وتغییر است.افرادی در این میدان پیروز هستند که با سرعتی متناسب با تغییرات،تغییر کنند در این میدان تکنولوژی آموزشی نقش مهمی را در پیشرفت کشورها در ابعاد مختلف اقتصادی،اجتماعی،سیاسی وفرهنگی ایفا می کنند.تا شکاف بین کشورهای مختلف که ناشی از شکاف علمی وتکنولوژی میان این کشورها است را پر کنند.به یقین تکنولوزی تأثیر عظیمی در ارتقاء آموزش،به ویژه از نظر تعلیم وتربیت داشته است از طرفی تکنولوژی آموزشی به عنوان رشته ای نو بنیاد در تعلیم وتربیت،رهنمودهای ارزشمندی را در اختیار آموزشگران از جمله معلمان ودبیران مدارس قرار می دهد.(خدابنده لو،1385).
اولین روزنامه ها جزو اولین ابزار اطلاع رسانی بودند که تعداد زیادی از مردم را در بر می گرفت. ازمتن و تصویر برای جذاب تر کردن استفاده می شد ولی استفاده از روزنامه فقط محدود به افراد با سواد بود.اما اگر همین اطلاعات به صورت تصویری ارائه شود حتی افراد بی سواد هم قادر به استفاده از آن خواهند بود، کامپیوتر و تلویزیون به عنوان قویترین ابزار در قرن ۲۰ تبدیل شده اند که از صدا و تصویر استفاده می کنند و مردم می توانند به راحتی به همه وقایع دنیا دسترسی داشته باشند.در زمان قدیم مردم چنین ابزاری برای سرگرمی و ارتباط نداشتند. آنها تصاویر حیوانها و مراسم سنتی را روی دیوار غار می کشیدند. ارتباط توسط این تصاویر روی غار انجام می شد. وقتی زبان هنوز بوجود نیامده بود مردم توسط حرکت دست با هم ارتباط داشتند. متحرک سازان از این تصاویر روی غار ایده گرفتند آنها تصاویر را به صورت پشت سر هم کشیدند و تکنیکی ایجاد کردند که این تصاویر به صورت متحرک به نظر برسند. این تصاویر متحرک در ابتدا صامت بودند. بعدها این هنرمندان تکنیکی را ایجاد کردند که صدا هم به این تصاویر اضافه کنند. وقتی هنرمندان استفاده از کامپیوتر را شروع کردند این زمینه پیشرفت زیادی کرد.امروزه امواج چند رسانه ای ها به واسطه تصاویر ویدیویی دیجیتالی، کلیپ ها ی صوتی ،نرم افزار های چند رسانه ای آموزش اینترنت جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است اگر یک یا چند رسانه ای آموزشی تحت یکسری استانداردها و اصول علمی طراحی و تولید شود ، می تواند به عنوان یک ماده آموزشی تاثیر گذار، نیازهای فراگیران را بر طرف سازد(عوض زاده ، 1384).
تاریخچه چند رسانه ای
تاریخچه پیدایش و تحول تکنولوژی آموزشی را می توان از نظر زمانی به سه دوره مشخص تقسیم کرد: دور اول از اوایل قرن بیستم تا اواخر سالهای 1950 ، دوره دوم از اوایل 1960 اواخر 1980 و دوره سوم اوایل 1990 تا زمان حال (فردانش ، 1382).
در اوایل سالهای 1990 ، تولید چند رسانه ای به سرعت توسعه پیدا کرد. چند رسانه ای نگرش جدیدی را در استفاده از صدا فیلم و تصاویر دو و سه بعدی با کیفیت بالا به وجود آوردند. سالهای ابتدایی 1990 ، شروع عصر طلایی حاکمیت دیسک های فشرده (CD-ROM) بود دیسک های فشرده ، تحول عمیقی در روش های یادگیری ایجاد نمودند (نوروزی، 1386).به نظر رستگار پور از کاربردهای جدید بوجود آمده در اوایل دهه 1990،می توان به شبیه سازی ها،پایگاههای داده های آموزشی وانواع برنامه مبتنی بر «یادگیری به کمک رایانه»اشاره نمود که بر روی دیسکهای فشرده ارائه می شدند(نوروزی،1386).ورود فناوری اطلاعات وارتباطات به عرصه فعالیتهای بشری وگسترش روز افزون آن در قرن حاضر،ابزار بسیار کارآمدی در اختیار متخصصان ومتولیان تعلیم وتربیت به منظور تغییر وبهبود روشهای یاددهی-یادگیری،تعالی بخشی به اهداف تربیتی واصلاحات آموزشی قرار داده است.فناوری اطلاعات وارتباطات چهار چوب ویا ساختاری را بوجود می آورد که از این طریق کیفیت آموزش وپرورش ارتقاءیافته،دانش آموزان ومعلمان می توانند با استفاده از این فناوری به منابع یادگیری وسیعی دست یابند،انگیزه یادگیری خود را افزایش دهند وشکل های مختلف یادگیری را مورد استفاده قرار دهند(رحمانی،ودیگران،1385).
در حالی که پیدایش رسانه به تاریخ پیدایش نوع بشر برمی گردد، اما از زمان به کارگیری مفهوم چندرسانه ای، تولید و استفاده ی همزمان از دو یا چند رسانه ی مختلف، بیش از یک یا دو نسل نمی- گذرد.
مفهوم چندرسانه ای یا «مولتی مدیا» حدود یک نسل پیش با اشکالی ساده پا به عرصه ی ظهور گذاشت. ابتدا دانش آموزان، تصاویری را توسط یک پروژکتور اسلاید یا فیلم استریپ بر پرده ی مقابل می دیدند و همزمان، گفتاری را که در توضیح آن تصاویر از ضبط صوت پخش می شد می شنیدند.
در بعضی از سیستم های متکامل تر، زمان توقف تصویر بر پرده و طول مدت گفتار به طور دستی یا اتوماتیک تنظیم می شد تا اینکه چندرسانه ای صوتی – تصویری گسترده تر شد.
در مراحل بعد چندرسانه ای یا « مولتی مدیا» به وجود آمد که در آن دانش آموز به صورت فردی یا دسته جمعی در برابر یک کامپیوتر می نشست و با محیط های اطلاعاتی که به صورت متنوع و در اشکال مختلف ارائه می شد، کار می کرد. این تکنولوژی با تکیه بر امکاناتی که در سیستم های «فرامتنی» و « فرارسانه ای» در اختیار کاربر قرار می دهد، امکان سرکشی و جست و جوی سریع از طریق تصویر، صدا و نمودارهای مختلف را برای کاربر فراهم می کند و در واقع دریچه ای را بر روی دنیای وسیع اطلاعات متنوع، می گشاید.
ضرورت تحقیق در رابطه با چند رسانه ای وتأثیر در میزان یادگیری مشارکتی بهره گیری از مزایای کامپیوتر در آموزش وآشنا نمودن دانش آموزان با فناوری اطلاعات وارتباطات ونزدیک تر نمودن سیستم آموزشی مدارس کشور به سیستم آموزشی مدارس کشورهای پیشرفته است به دلیل این که در بسیاری از کشورهای پیشرفته استفاده از کامپیوتر یکی از ارکان اساسی برنامه های آموزشی است.
مقاله حاضر از نوع مروری ،کتابخانه ای است روش مطالعه در آن از نوع توصیفی می باشد.یعنی جمع آوری مطالب از طریق مطالعه کتب مختلف،بررسی تحقیقات داخلی وخارجی ،بررسی پایان نامه ها،مجموعه مقالات وجستجو در اینترنت انجام شده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سازماندهی گروههای مشارکتیدر سازمانهای یادگیرنده
چکیده
یادگیری سازمانی زمانی اتفاق می افتد که موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شده و دیدگاه جدیدی را خلق کند و ازطریق ارتباط و تعامل به تمام سطوح سازمانی منتقل شود. این انتقال ازطریق مشارکت بهتر صورت می گیرد. یادگیری مشارکتی در سازمانهای یادگیرنده که دارای ساختارهای اصلی و زیربنایی است، تاثیرات عمده خود را برجای خواهد گذاشت. روشهای یادگیری در سازمان یادگیرنده عبارت است از رشد فردی، مدلهای ذهنی، دیدگاه مشترک، یادگیری گروهی و تفکر سیستمی که هریک از این پنج شیوه به نوعی با مشخصه های اصلی یادگیری مشارکتی همخوانی پیدا می کنند.گروههای مشارکتی را می توان کارکردن مسئولانه درقالب گروههای کوچک ناهمگون برای رسیدن به هدف مشترک تعریف کرد. برای افزایش کارایی گروههای مشارکتی ساماندهی درست آن یک ضرورت است. برخی صاحبنظران در این زمینه تعیین هدفها و فعالیتهای یادگیری، تعیین ترکیب گروهی و وظایف اعضای گروه و نظارت بر رفتار اعضا، تبیین انتظارات و رفتارهای مطلوب، آموزش مهارتهای همکاری به کارکنان، راهنمایی به موقع آنان و ارزشیابی از کارگروهی مشارکتی پس از اجرا را موردتاکید قرار دادهاند. در ساماندهی گروههای مشارکتی بهتر است کار با گروههای دونفری و موضوعات آشنا شروع شود، برنامه زمان بندی شده موردتوجه قرار گیرد و فلسفه گروه مشارکتی همراه با مهارتهای کارکردن به شیوه مشارکتی برای کارکنان توضیح داده شود. تحقیقات نشان می دهد که بهترین ترکیب گروهی چهار تا شش نفر است. پژوهشها بر ناهمگون بودن این ترکیب تاکید کرده اند.
دکتر محمدرضا کرامتیMkeramati,47@yahoo.com
مقدمه از نقطه نظر فردی، یادگیری، دسترسی به اطلاعات، درک آن و کسب مهارتهاست. از نقطه نظر سازمانی، یادگیری بر بدست آوردن سنتها، دیدگاهها، استراتژیها و انتقال دادن دانش متمرکز است. در هر دو دیدگاه یادگیری با کشف، ابداع، تشخیص، خلاقیّت، کشف و تولید دانش جدید همراه است.یادگیری از دیدگاه سازمانی زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات جمعآوری و به منظور تولید و گسترش حقایق جدید تجزیه و تحلیل شود، موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شود، دیدگاه جدیدی را خلق کرده و آن را از طریق ارتباط، تدریس و گفتگو و تعامل به تمام سطوح سازمانی منتقل کند. این تعامل از طریق تشکیل حلقههای کیفیت در سازمانها، بهتر صورت میگیرد. به اعتقاد کارشناسان کارکنانی که از طریق گروههای کاری کار می کنند از کارکردن لذت بیشتری می برند. زیرا آنها به جای اینکه شنونده صرف باشند فعالانه در جریان یادگیری مشارکت می کنند وخود را مسئول یادگیری خویش میدانند. (گاردنر وجولر، 2000 ) از جمله روشهای فعالی که امروزه توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است، تشکیل گروههای مشارکتی در سازمانها است.این رویکرد در صورتی که به درستی ساماندهی و اجرا شود می تواند اثرات مثبتی داشته باشد .حال سوال اساسی این است که چگونه می توان از طریق این رویکرد از زمان در دسترس استفاده بهینه کرد؟ چگونه و چه زمانی کارکنان از راهنمایی و کمک مدیر بهره مند شوند ؟ چگونه کارکنان به طور اثر بخش با یکدیگر کار کنند؟ کدام ترکیب گروهی ایده آل است ؟ چگونه می توان یک تیم موثر تشکیل داد ؟ این تیم چه مشخصه هایی را باید دارا باشد و چه وظایفی را باید انجام دهد ؟ این مقاله درصدد است تا با اشاره به نظرگاههای جدید ، زمینه پاسخگویی به سوالات فوق را فراهم ساخته و بستر مناسب را برای ساماندهی کار گروهی مشارکتی در سازمانها فراهم سازد .
سازمان یادگیرندهیادگیری عامل کلیدی مورد نیاز سازمانی است که میخواهد در دنیای جدید اقتصادی پا برجا بماند. سازمانهای بزرگ همواره در این اندیشه هستند که چگونه به گسترش دانش در سازمان بپردازند. زیرا دریافتهاند که یادگیری مانند کاتالیزور عمل میکند. در سازمانهایی که سیستم مدیریت دانش به خوبی اعمال شده است، یادگیری افراد در خود سازمان صورت میگیرد و تغییر دیدگاه افراد در قالب تغییرات رسمی و غیررسمی عملکرد سازمان منعکس میشود. دانش وقتی که بین همگان تقسیم شود ثمردهی بیشتری دارد. یک سازمان یادگیرنده، سازمانی است که مدام توانایی خود را صرف ساخت آینده میکند. روشهای جدید را میآموزد و راههای قدیمی انجام کار را فراموش میکند.سازمان یادگیرنده سازمانی است که یادگیری را برای تمام اعضا تسهیل میکند و مداوم آن را انتقال میدهد. همچنین به وجود آورنده دیدگاههای جدید است. این سازمان مکانی است که در آن افراد مرتباً توانایی خود را در جهت خلق هر آنچه که میل به خلق آن دارند افزایش می دهند، مدلهای جدید یادگیری را فراگرفته و یاد میگیرند که چگونه بیاموزند. محل آزمایش مداوم تجربهها، انتقال آنها و ربط دادن آن به هدف اصلی است .یک سازمان یادگیرنده سازمانی است که شیوههای انجام کار را هدایت میکند، به آموزش کارکنان اهمیت میدهد، به کارکنان یادآور میشود که همواره علاقهمند فراگیری باشند، گروههای کاری را تشکیل میدهد، بر ریسک تأکید و از سرزنش کردن دوری میکند، با کارکنان ارتباط همه جانبهای برقرار میکند و اطلاعات لازم را به موقع در اختیارشان قرار میدهد، به آنها میآموزد که قدرت تصمیمگیری واقعبینانه را در خود توسعه دهند، از ایدههای جدید استقبال میکند، با سرعت زیاد آییننامهها و بخشنامهها را معرفی میکند، ارباب رجوع خود را میشناسد و مستقیماً با آنها وارد گفتگو میشود، بازخوردهای مثبت را به همه کارکنان به طور مستمر ارائه می دهد و تنبیهها را به حداقل میرساند، آگاهی و شناخت را سرلوحه رشد حرفهای کارکنان قرار میدهد، به پروندهها در حداقل زمان ممکن رسیدگی میکند، رضایت و غرور کارکنان را تقویت میکند، برای پرهیز از خودمحوری قدرت را به طور تقریباً منطقی در سراسر سازمان توزیع میکند، بر اطلاعات مستند تکیه دارد نه بر فرضها و دهنبینیها، از تجارب خود و گذشتگان به خوبی درس میگیرد و ارزش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دستور العمل اجرایی طرح
آموزش مشارکتی
مبتنی بر برنامه های اجتماع محور
خلاصه:
آموزش مشارکتی شیوه ای از آموزش است که طی آن، مشارکت ذینفعان اساس هر گونه برنامه آموزشی قلمداد می گردد. به عبارت دیگر، در این شیوه، گروهی از آموزش گیرندگان فعالانه در امر آموزش خود درگیر شده و با ایجاد فضایی مطلوب برای هم آموزی خودشان ( با کمک موسسات غیر دولتی، تیم های محلی، رهبران محلی و بالاخره متخصصان) روند آموزش ها را هدایت و نتایج را ارزیابی می نمایند. بر همین اساس نیز این شیوه آموزش، جهت اجرا در برنامه های اجتماع محور و ارتقاء سلامت تهیه گردیده و در همان راستا اجرا می گردد. مسلما به هر میزان که فرایند مشارکت آموزش گیرندگان در برنامه های آموزشی افزایش یابد آموزش مشارکتی تر و از این حیث مطلوب تر است. در مدلی از آموزش مشارکتی که معرفی خواهد شد افرادی از اجتماع از هر سن و جنس و تحصیلاتی ( دانش آموزان، دانشجویان، سربازان، کارگران، گروه های همیاران، رابطین بهداشت، داوطلبان جمعیت هلال احمر و .... ) با کسب مهارت های اداره جلسات گروهی آموزش مشارکتی، با عنوان مربی آموزش مشارکتی جملات ساده ای را طرح و پس از رای گیری در مورد درست، غلط یا نمی دانم در بین حاضران، نظر موافقان و مخالفان را به شیوه ای استاندارد جویا می گردند. اطلاعات بدست آمده از نظر حاضران در جلسات و رای های ماخوذه ( با بلند کردن دست) اطلاعات لازم را جهت اجرای پژوهش های مشارکتی و ارزیابی و ارزشیابی از روند آموزش ها به اعضاء اجتماع و برنامه ریزان سلامتی خواهد داد.
بیان مسئله:
الف- طرح شعار سلامتی برای همه تا سال 2000 توسط سازمان بهداشت جهانی باعث شد دولت ها به تدریج متوجه نارسایی برنامه های سلامتی و ناکامی های خود در دستیابی به این هدف شوند. بازنگری به روند اجرای خدمات سلامتی توسط دولت ها نشان داد بهداشت و سلامتی عمدتا در دسترس گروه های مرفه تر اجتماع ( افراد مرفه تر، صاحبان قدرت، ساکنان شهر های بزرگ تر و مرکزی تر) قرار دارد. از سوی دیگر توان و امکانات دولت ها محدود و لذا توزیع عادلانه خدمات غیر ممکن می نمود. کشور های جهان به دنبال بازنگری در برنامه های مرتبط با سلامتی، دیدگاه تازه ای را برای تحقق این شعار پیشنهاد کردند. بر اساس این دیدگاه تازه، سلامتی کالایی است که توسط مردم تولید و توسط خود مردم مصرف می شود و نقش دولت ها در این میان، تسهیل فرایند تولید و مصرف سلامتی است. کاهش نقش دولت ها و تبدیل آنها از تولید کننده خدمات سلامتی به تسهیل کننده فرایند تولید و مصرف سلامتی منتهی به نقشی ویژه برای دولت ها شد. دولت ها در این نقش تازه، موظف به برابر کردن فرصت ها برای همه (عدالت) در استفاده از خدمات سلامتی شدند و بدین گونه تحقق شعار سلامتی برای همه تا سال 2000 در چشم انداز سلامتی برای همه تا سال 2015 قابل دستیابی قلمداد شد.
ب- عدالت در خدمات سلامتی شاکله دیدگاه تازه و رمز موفقیت این شعار است. در این دیدگاه تازه، اهمیت نقش منابع مالی، امکانات و تخصص، که محدودیت های آن عمده ترین سد راه دستیابی به هدف سلامتی برای همه است از پیش رو برداشته شد. در اینجا دولت از مسئولیت تصمیم گیرنده برای سلامت مردم به تسهیل کننده روند تصمیم گیری مردم، متکی به نظر، مشارکت و خواست خودشان تبدیل می گردد. تصمیم گیری برای نحوه دستیابی به سلامتی بر عهده ذینفعان سلامتی یعنی مردم قرارگرفت.
ج- ماحصل این تغییر دیدگاه، تغییر روند اجرای برنامه ها و طرح های دولت از برنامه های پر هزینه و بسیار تخصصی به جلب مشارکت مردم و توانمند سازی آنان برای اجرای طرح ها و برنامه هایی که خود صلاح می دانند ( بر اساس تصمیم خودشان) گردید. آموزش عمومی مرتبط با سلامتی از عمده ترین طرح ها و برنامه های دولت ها و موثر ترین شیوه تغییر رفتار های مخل سلامتی بشمار رفته و بیشترین حجم فعالیت های دولت در امر سلامتی و بخصوص برنامه های پیشگیرانه را به خود اختصاص می دهد. اما متاسفانه، به نظر ارائه کنندگان مدل آموزش مشارکتی، برنامه های آموزشی کم ترین تاثیر را از این دیدگاه تازه پذیرفته اند. اصرار به حضور متخصصان برای آموزش، هزینه سنگین حق الزحمه متخصصان و پذیرایی ها و همایش ها منتهی به حضور کمرنگ برنامه های ارزشمند آموزشی در مناطق محروم تر و پوشش ارائه خدمات محدود تر و غیر عادلانه تر شده است.
ه- طرح رابطین بهداشت که توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اجرا می گردد بسیاری از این مشکلات را در خود نداشته و توانسته است بیش از سایرین، آموزش های لازم را به متقاضیان برساند. رابطین بهداشت با اجرای پانل های آموزشی و بحث و گفتگو در خصوص مسائل بهداشتی مورد نظر شان، شرایط مورد نظر برای گسترش آموزش های بهداشتی به همه را به نحو احسن فراهم نموده اند. در نگاهی نقادانه به نحوه آموزش در طرح رابطین بهداشت، محدود بودن آنها به آموزش خدمات بهداشتی و نه روانی- اجتماعی نکته ای در خور توجه است. خدمات بهداشتی که توسط رابطین آموزش داده می شود عمدتا به مسائل جسمی پرداخته و بر گزاره های ( جملات) علمی ثابت و اثبات شده ای متکی است که از طریق کتب و جزوات به رابطین بهداشت و در نهایت به مردم بخوبی منتقل می گردد. اما متاسفانه نه تنها معضلات سلامت امروز ( اعتیاد، تصادفات، بیماری های قلب و عروق و ... ) مختص جسم به تنهایی و اطلاعات و رفتار های یک فرد به تنهایی نیست که مفهوم سلامتی نیز به «رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط بیمار نبودن» تغییر یافته است. مسئله امروز سلامتی نه دانش بهداشت که با اطلاع رسانی قابل انتقال است ( مانند نحوه شستشوی بهداشتی سبزیجات) که باور ها و اندیشه های مخرب سلامتی اما ریشه دار فرهنگی با تنوع زیاد بین فرهنگی است که صرفا با اطلاع رسانی تغییر نمی کند. باور هایی چون « با یک بار مصرف کسی معتاد نمی شود» « صد تا معتاد صد ساله نشانت می دهم، یکی ورزشکار صد ساله نشانم بده» « کلاه ایمنی مال آدم های ترسو و جان دوست است» « هرکه دندان دهد نان دهد» « لبی که به وافور خورد به کافور شسته شود» و ...
ز- آموزش مشارکتی با هدف ایجاد محیطی هم آموزی، به منظور تغییر باور های غلط ( در کنار انتقال اطلاعات مورد نیاز) با استفاده از فشار گروه و تکیه بر عقل جمعی ( با تاکید و توجه به تفاوت های فرهنگی) طراحی و اجرا می گردد. مدیریت این شیوه از تعیین باور ها و نیاز های آموزشی تا هدایت هم آموزی ها، از ارزیابی میزان تغییرات فرهنگی- آموزشی در یک جلسه تا تغییرات بدست آمده در یک اجتماع در طی زمان مشخص بر عهده اعضاء اجتماع کوچک ( مربیان آموزش مشارکتی و تیم های محلی ) و با نظارت متخصصان و کارشناسان دولتی انجام خواهد شد.با این خصوصیات، آموزش مشارکتی در ساده ترین و کاربردی ترین شکل ممکن، بالاترین سطح مشارکت مردمی، کم ترین هزینه و بیشترین پوشش آموزشی – عادلانه ترین صورت ممکن- قابل اجرا است.
معرفی شیوه آموزش مشارکتی :
جهت اجرای آموزش مشارکتی، مربی آموزش مشارکتی که فردی غیر متخصص و از داوطلبان مردمی است، جمله ساده ای (غیر سوالی، ساده و کوتاه) را ذکر کرده و سپس پیش از هر گونه اظهار نظری و دقیقا پس از قرائت جمله، از آنان می خواهد نظر خودشان را در مورد اینکه جمله درست یا غلط است یا نظری ندارند ( نمی دانم) با بلند کردن دست مشخص کنند. مربی آموزشی اول تعداد افرادی که این جمله را درست می دانند شمارش کرده و یادداشت می کند. سپس از افرادی که معتقدند جمله غلط است می خواهد تا با بلند کردن دست رای دهند. وی تعداد افرادی که جمله را غلط می دانند نیز یادداشت می کند. جمع درست ها و غلط ها را از کل حاضران کم کرده و تعداد کسانی که – احتمالا – نمی دانم را انتخاب کرده اند مشخص می کند. سپس بدون هیچ گونه اظهار نظری نخست از آنان که جمله را غلط می دانستند می خواهد که نظرشان را بیان کند. سپس از یک نفر دیگر از آنان که جمله را غلط می دانستند درخواست اظهار نظر می کند تا زمانی که به تشخیص مربی، نظر این گروه به نحو مطلوب بیان شده محسوب گردد. مربی در این مرحله از افرادی که جمله را درست می دانستند نظر می خواهد و بحث تا جایی که زمان جلسه و مطالب و اظهار نظر ها اقتضا می کند ادامه خواهد داشت. سپس مربی جمله دوم را خوانده و ...
مربی حق دخالت در بحث را ندارد اما وظیفه دارد به افراد برای اظهار نظر کردن نوبت داده و یا با افزودن سوالات بیشتر بحث در جلسه را داغ تر و شیرین تر کند. جلسات آموزش مشارکتی بر اساس پایلوت های انجام شده با ده جمله و برای 50 دقیقه سودمند است.
پاسخ به پرسش های رایج:
جلسات آموزش مشارکتی را با حضور چند نفر باید تشکیل داد؟ جلسات آموزش مشارکتی محدودیتی از نظر تعداد حاضران ( مخاطبان آموزشی) ندارد چرا که در جلسات آموزشی مربی با هدایت بحث ها و انتخاب جملات مطلوب و ارزشمند جلسه را پر هیجان اداره می کند. لذا جلسات آموزش مشارکتی می تواند حداقل دو نفر و حداکثر تا آن تعدادی باشد که مربی توان اداره مطلوب جلسه را دارد. این موضوع امکان استفاده تعداد بیشتری از مردم از این خدمات آموزشی را مهیا می کند.
چه افرادی می توانند از این مدل آموزشی استفاده کنند؟ محدوده سنی مخاطبان چگونه است؟ محدودیت سنی در جلسات آموزش مشارکتی محدود به توان سخن گفتن و اظهار نظر حاضران است. لذا این شیوه در سطح دبستان تا سالمندان قابل اجرا است. مسلما تغییران سنی با تغییر تبحر مربیان آموزشی و تغییر جملات آموزشی مطلوب برای آنان همراه خواهد بود.
برای برگزاری جلسه آموزش مشارکتی چه امکاناتی مورد نیاز است؟ سادگی اجرای این شیوه باعث می شود جلسات آموزش مشارکتی را در شرایط مختلف ( به عنوان مثال دو جمله آموزشی بعد از هر وعده نماز جماعت در مسجد- چند جمله بسته به زمان موجود قبل از حضور معلم سر کلاس – چند جمله در سطح دانشجویان دانشگاه در ساعات بین کلاس، در میهمانی های دوره ای و ....) اجرا کرد.
میزان توجه به جلسه و مشارکت در بحث ها و هم آموزی ها با توجه به عدم محدودیت در تعداد شرکت کنندگان را چگونه می توان تعیین کرد؟ سطح توجه به جلسه و مشارکت در بحث ها در این شیوه به دلیل لزوم رای گیری از نظر حاضران ( درست- غلط- نمی دانم ) بالا خواهد بود. لذا سوال در مورد نظر حاضران و تعیین تعداد درست- غلط و نمی دانم ها نه تنها توجه به جملات و بحث ها را افزایش می دهد که میزان مشارکت در بحث ها را نیز برای برنامه ریزان و ناظران تعیین و قابل محاسبه می کند.
حداقل تحصیلات مربی آموزشی چقدر باید باشد؟ سطح علمی مربیان آموزشی می تواند از ابتدایی تا عالی ترین سطوح باشد.شرط موفقیت تبحر مربی در اداره جلسات است نه نظراتش لذا افرادی که در شغل معلمی احساس توانمندی می کنند می توانند به سادگی گواهی مربیگری آموزش مشارکتی را اخذ نمایند. از سوی دیگر، به دلیل تنوع مخاطبان، مربی آموزشی می تواند از هر گروه سنی و برای هر گروه سنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سازماندهی گروههای مشارکتیدر سازمانهای یادگیرنده
چکیده
یادگیری سازمانی زمانی اتفاق می افتد که موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شده و دیدگاه جدیدی را خلق کند و ازطریق ارتباط و تعامل به تمام سطوح سازمانی منتقل شود. این انتقال ازطریق مشارکت بهتر صورت می گیرد. یادگیری مشارکتی در سازمانهای یادگیرنده که دارای ساختارهای اصلی و زیربنایی است، تاثیرات عمده خود را برجای خواهد گذاشت. روشهای یادگیری در سازمان یادگیرنده عبارت است از رشد فردی، مدلهای ذهنی، دیدگاه مشترک، یادگیری گروهی و تفکر سیستمی که هریک از این پنج شیوه به نوعی با مشخصه های اصلی یادگیری مشارکتی همخوانی پیدا می کنند.گروههای مشارکتی را می توان کارکردن مسئولانه درقالب گروههای کوچک ناهمگون برای رسیدن به هدف مشترک تعریف کرد. برای افزایش کارایی گروههای مشارکتی ساماندهی درست آن یک ضرورت است. برخی صاحبنظران در این زمینه تعیین هدفها و فعالیتهای یادگیری، تعیین ترکیب گروهی و وظایف اعضای گروه و نظارت بر رفتار اعضا، تبیین انتظارات و رفتارهای مطلوب، آموزش مهارتهای همکاری به کارکنان، راهنمایی به موقع آنان و ارزشیابی از کارگروهی مشارکتی پس از اجرا را موردتاکید قرار دادهاند. در ساماندهی گروههای مشارکتی بهتر است کار با گروههای دونفری و موضوعات آشنا شروع شود، برنامه زمان بندی شده موردتوجه قرار گیرد و فلسفه گروه مشارکتی همراه با مهارتهای کارکردن به شیوه مشارکتی برای کارکنان توضیح داده شود. تحقیقات نشان می دهد که بهترین ترکیب گروهی چهار تا شش نفر است. پژوهشها بر ناهمگون بودن این ترکیب تاکید کرده اند.
دکتر محمدرضا کرامتیMkeramati,47@yahoo.com
مقدمه از نقطه نظر فردی، یادگیری، دسترسی به اطلاعات، درک آن و کسب مهارتهاست. از نقطه نظر سازمانی، یادگیری بر بدست آوردن سنتها، دیدگاهها، استراتژیها و انتقال دادن دانش متمرکز است. در هر دو دیدگاه یادگیری با کشف، ابداع، تشخیص، خلاقیّت، کشف و تولید دانش جدید همراه است.یادگیری از دیدگاه سازمانی زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات جمعآوری و به منظور تولید و گسترش حقایق جدید تجزیه و تحلیل شود، موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شود، دیدگاه جدیدی را خلق کرده و آن را از طریق ارتباط، تدریس و گفتگو و تعامل به تمام سطوح سازمانی منتقل کند. این تعامل از طریق تشکیل حلقههای کیفیت در سازمانها، بهتر صورت میگیرد. به اعتقاد کارشناسان کارکنانی که از طریق گروههای کاری کار می کنند از کارکردن لذت بیشتری می برند. زیرا آنها به جای اینکه شنونده صرف باشند فعالانه در جریان یادگیری مشارکت می کنند وخود را مسئول یادگیری خویش میدانند. (گاردنر وجولر، 2000 ) از جمله روشهای فعالی که امروزه توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است، تشکیل گروههای مشارکتی در سازمانها است.این رویکرد در صورتی که به درستی ساماندهی و اجرا شود می تواند اثرات مثبتی داشته باشد .حال سوال اساسی این است که چگونه می توان از طریق این رویکرد از زمان در دسترس استفاده بهینه کرد؟ چگونه و چه زمانی کارکنان از راهنمایی و کمک مدیر بهره مند شوند ؟ چگونه کارکنان به طور اثر بخش با یکدیگر کار کنند؟ کدام ترکیب گروهی ایده آل است ؟ چگونه می توان یک تیم موثر تشکیل داد ؟ این تیم چه مشخصه هایی را باید دارا باشد و چه وظایفی را باید انجام دهد ؟ این مقاله درصدد است تا با اشاره به نظرگاههای جدید ، زمینه پاسخگویی به سوالات فوق را فراهم ساخته و بستر مناسب را برای ساماندهی کار گروهی مشارکتی در سازمانها فراهم سازد .
سازمان یادگیرندهیادگیری عامل کلیدی مورد نیاز سازمانی است که میخواهد در دنیای جدید اقتصادی پا برجا بماند. سازمانهای بزرگ همواره در این اندیشه هستند که چگونه به گسترش دانش در سازمان بپردازند. زیرا دریافتهاند که یادگیری مانند کاتالیزور عمل میکند. در سازمانهایی که سیستم مدیریت دانش به خوبی اعمال شده است، یادگیری افراد در خود سازمان صورت میگیرد و تغییر دیدگاه افراد در قالب تغییرات رسمی و غیررسمی عملکرد سازمان منعکس میشود. دانش وقتی که بین همگان تقسیم شود ثمردهی بیشتری دارد. یک سازمان یادگیرنده، سازمانی است که مدام توانایی خود را صرف ساخت آینده میکند. روشهای جدید را میآموزد و راههای قدیمی انجام کار را فراموش میکند.سازمان یادگیرنده سازمانی است که یادگیری را برای تمام اعضا تسهیل میکند و مداوم آن را انتقال میدهد. همچنین به وجود آورنده دیدگاههای جدید است. این سازمان مکانی است که در آن افراد مرتباً توانایی خود را در جهت خلق هر آنچه که میل به خلق آن دارند افزایش می دهند، مدلهای جدید یادگیری را فراگرفته و یاد میگیرند که چگونه بیاموزند. محل آزمایش مداوم تجربهها، انتقال آنها و ربط دادن آن به هدف اصلی است .یک سازمان یادگیرنده سازمانی است که شیوههای انجام کار را هدایت میکند، به آموزش کارکنان اهمیت میدهد، به کارکنان یادآور میشود که همواره علاقهمند فراگیری باشند، گروههای کاری را تشکیل میدهد، بر ریسک تأکید و از سرزنش کردن دوری میکند، با کارکنان ارتباط همه جانبهای برقرار میکند و اطلاعات لازم را به موقع در اختیارشان قرار میدهد، به آنها میآموزد که قدرت تصمیمگیری واقعبینانه را در خود توسعه دهند، از ایدههای جدید استقبال میکند، با سرعت زیاد آییننامهها و بخشنامهها را معرفی میکند، ارباب رجوع خود را میشناسد و مستقیماً با آنها وارد گفتگو میشود، بازخوردهای مثبت را به همه کارکنان به طور مستمر ارائه می دهد و تنبیهها را به حداقل میرساند، آگاهی و شناخت را سرلوحه رشد حرفهای کارکنان قرار میدهد، به پروندهها در حداقل زمان ممکن رسیدگی میکند، رضایت و غرور کارکنان را تقویت میکند، برای پرهیز از خودمحوری قدرت را به طور تقریباً منطقی در سراسر سازمان توزیع میکند، بر اطلاعات مستند تکیه دارد نه بر فرضها و دهنبینیها، از تجارب خود و گذشتگان به خوبی درس میگیرد و ارزش