لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
جنگ خندق، که به جنگ احزاب نیز معروف است، در 17 شوال سال پنجم هجرت بعد از غزوه بنى نضیر واقع شد. این جنگ همان طورى که از نامش (احزاب) پیداست، جنگى بود که در آن تمام قبایل و گروههاى مختلف دشمنان اسلام، عرب، مشرک و یهود، بر ضد اسلام با هم متحد شدند و نیروى عظیمى را تشکیل دادند و براى محو اسلام و نابودى مسلمانان عازم مدینه شدند. و نزدیک به یک ماه مدینه را محاصره کردند و چون مسلمانان براى جلوگیرى از پیشروى دشمن، اطراف مدینه را به صورت خندق درآورده بودند، این جنگ را غزوه «خندق» می نامند.
جنگ احزاب آخرین تلاش دشمن
این جنگ آخرین تلاش دشمن بود که پیروزى در آن به نفع هر گروه تمام مىشد، سرنوشت آن گروه را مشخص مىکرد. به همین دلیل هنگامى که قهرمان بزرگ عرب، «عمرو بن عبدود» در برابر قهرمان رشید اسلام، امیر المؤمنین على بن ابى طالب (ع) قرار گرفت، رسول خدا (ص) فرمود: «بَرَزَ الإیمانُ کلُّهُ إلى الشرکِ کُلِّه؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت.» چرا که پیروزى على بن ابىطالب (ع) بر عمرو، یا عمرو بر على (ع) پیروزى ایمان بر کفر و یا پیروزى کفر بر ایمان بود؛ به عبارت دیگر، سرنوشت آینده اسلام و شرک با این کارزار رقم مىخورد. لذا پس از پیروزى اسلام در این جنگ، قریش دیگر نتوانست خود را سازماندهى کند و براى همیشه ابتکار عمل به دست مسلمانان افتاد و قدرت دشمن براى همیشه شکسته شد و ستاره اقبالشان به افول گرایید. این پیروزى در حقیقت نقطه عطفى در تاریخ اسلام به شمار آمد و کفه موازنه قوا را در میان اسلام و کفر براى همیشه به نفع مسلمانان بر هم زد؛ به طورى که دشمنان قسم خورده اسلام، دیگر قدرت جنگیدن با سپاه اسلام را نداشتند بر همین اساس بود که پیامبر اسلام بعد از پایان جنگ فرمود: «الآن نَغزوهم و لا یَغزوننا؛ اکنون ما با آنها مىجنگیم، اما آنها قدرت جنگیدن با ما را ندارند.»
تشکل شرک و کفر در نابودى اسلامکفار مکه و قریش همواره در کمین بودند تا به نحوى بر پیکر اسلام و مسلمانان ضربه وارد نموده، و در فرصت مناسبى به جانب پایگاه اسلام، مدینه لشکر کشى کنند، تا اسلام را نابود نمایند. همزمان با جنگ احزاب، عامل دیگرى سبب شد که شعله این جنگ روشن شود و لشکر ده هزار نفرى متشکل از کفر و شرک و یهود، به جانب مدینه سرازیر شوند. این عامل، فتنه و تحریک یهود «بنى نضیر» بود که کفار مکه را تشویق به جنگ کردند و قول همکارى و پشتیبانى به آنها دادند. بنى نضیر گروهى از یهود بودند که در کنار مدینه ساکن و با مسلمانان پیمان دوستى و عدم تعرض بسته بودند. یهودیان بنىنظیر به پیمان خود عمل نکردند و به دنبال فرصتى بودند تا پیامبر (ص) را به قتل برسانند؛ اما قبل از آنکه آنها طرح خود را عملى سازند، جبرئیل امین نازل شد و حضرت را از توطئه آنها آگاه ساخت و پیامبر (ص) بلافاصله مکان خود را تغییر داد و از محل توطئه خارج شد. بدین ترتیب نقشه هاى آنها نقش بر آب شد. پس از این حادثه، رسول خدا توطئه بنىنضیر را نقض آشکار پیمان عدم تعرض دانست و به آنها پیام فرستاد که ده روز فرصت دارند شهر مدینه را ترک کنند و یا آماده جنگ باشند. طایفه بنى نضیر در ابتدا با تکیه بر وعده سرکرده منافقین یعنى «عبد اللَّه بن اُبّى»، به مدت بیست روز پس از پایان مهلت، ایستادگى کردند اما چون توان مقاومت نداشتند، خانه هاى خود را تخلیه کرده و به سوى خیبر - واقع در چند فرسخى مدینه - رهسپار شدند. ماجرا در اینجا خاتمه نیافت؛ زیرا دشمنى و خصومت آنان نسبت به اسلام و پیامبر خدا بیش از اینها بود. پس از این حادثه، چند نفر از بزرگان و رؤساى بنى نضیر مانند «سلام ابى الحقیق» و «حیى بن أخطب» در رأس هیأتى عازم مکه شدند و آمادگى خود را براى جنگیدن با مسلمانان به اطلاع سران قریش رساندند، و به آنها قول دادند تا آخرین نفس در کنار مشرکان مکه بایستند و با پیامبر اسلام بجنگند. بدین ترتیب مشرکان مکه را آماده جنگ کردند و از آنجا به سراغ قبیله «غطفان» - که از یهودیان بودند و دشمنى سرسختى با اسلام داشتند - رفتند و آنها را نیز تشویق به جنگ با مسلمانان نمودند. آنها هم به درخواست آنان رأى موافق دادند، مشروط بر این که پس از پیروزى، محصول یک ساله خیبر به آنها پرداخت شود. اما کار در اینجا خاتمه پیدا نکرد و قریش با همپیمان خود قبیله «بنى سلیم»، و غطفان هم با هم پیمان خود قبیله «بنى اسد» مکاتبه نموده و آنها را براى شرکت در این لشکر کشى دعوت نمودند، و این قبایل هم دعوت آنها را پذیرفتند و در روز معین کفر و شرک و یهود که از اسلام سیلى خورده بودند و یا براى آینده خود احساس خطر مىکردند، دست به دست هم دادند و با ده هزار نفر به فرماندهى ابو سفیان عازم مدینه شدند، تا کار اسلام را یکسره کنند و پیامبر (ص) را به قتل برسانند و مسلمانان را قتل عام نمایند و اموال آنها را به غارت برده و زنانشان را به اسارت ببرند. اما خداى بزرگ غیر از این را خواست، لذا با شکست آن گروهها و احزاب، پیروزى نصیب مسلمانان شد و براى همیشه چراغ کفر و بت پرستى خاموش و چراغ اسلام روشن گردید.
آگاهى پیامبر (ص) از حرکت دشمن و حفر خندق
رسول خدا از هنگامى که به مدینه هجرت کرد و حکومت اسلامى را پایهگزارى نمود افراد آگاه و بصیرى را به اطراف مىفرستاد تا اوضاع دشمن را به اطلاع او برسانند تا غافلگیر حملات مخالفان اسلام نشود. از این رو وقتى سپاه شرک و کفر و با کمک یهود در جنگ احزاب رهسپار مدینه شدند و فکر مىکردند پیامبر اسلام از این نیروى عظیم ده هزار نفرى بیخبر است، با خوشحالى و پایکوبى و با تصور این که این مرتبه کار مسلمانان را تمام خواهند کرد، مىآمدند. اما خبر حرکت سپاه دشمن بوسیله گروهى از قبیله خزاعه پس از چهار روز به گوش پیامبر (ص) و مردم مدینه رسید. اهل مدینه از شنیدن این خبر سخت به وحشت افتادند. این شایعه منتشر شد که نیروهاى اسلام در جنگ احد از نیروى دشمن که سه هزار نفر بود شکست خوردند، اکنون چگونه با سپاه ده هزار نفرى مجهز به تمام وسایل جنگى مقابله خواهند کرد. پیامبر (ص) بدون آنکه تحت تأثیر شایعات قرار گیرد با درایت و کمال قدرت و شهامت تصمیم به چارهجویى و برنامهریزى براى مقابله با دشمن گرفت. از این رو بلافاصله جمعى از بزرگان و فرماندهان اسلام را به مشورت فراخواند و شوراى دفاعى تشکیل داد، تا از تجربیات تلخى که از «غزوه احد» داشتند براى مقابله با دشمن نیرومند برنامه ریزى کنند. نتیجه این شورا آن شد که همه فرماندهان به اتفاق آراء نظر دادند که در مدینه بمانند و از داخل شهر با لشکر دشمن بجنگند. این پیشنهاد مورد قبول پیامبر (ص) قرار گرفت، اما این برنامه براى مقابله با دشمن کافى نبود؛ زیرا سیل خروشان سپاه عرب و هجوم هزاران جنگجو، مسلمانان را از پا درمىآورد و شهر مدینه را در هم مىشکست.
سلمان فارسى که از فنون رزمى ایرانىها آشنایى کامل داشت، و نخستین جنگى بود که در رکاب پیامبر (ص) حاضر بود، براى جلوگیرى از حمله لشکریان دشمن به داخل شهر مدینه، پیشنهاد کرد: خندقى در اطراف شهر مدینه حفر شود تا نیروهاى مهاجم نتوانند براحتى وارد مدینه شوند. این وسیله دفاعى تا آن روز در جزیرة العرب سابقه نداشت و تاکتیکى نو به حساب مىآمد. پیشنهاد از آنجا که هم از نظر نظامى و هم از نظر تقویت روحیه براى مسلمانان مهم بود و هم موجب تضعیف دشمن مىشد، مورد پسند سپاهیان اسلام قرار گرفت و به اتفاق آراء به تصویب رسید. از آنجا که نظر سلمان فارسى پدیدهاى نو و تاکتیک نظامى بسیار جالبى بود. همچنین او مردى قوى و نیرومند بود، در موقع تقسیم افراد براى حفر خندق، بین مهاجر و انصار درباره او اختلاف پیش آمد، مهاجران گفتند: سلمان از ماست و انصار هم مىگفتند: سلمان از ماست. پیامبر گرامى اسلام (ص) به نزاع آنان خاتمه داد، و فرمود: «سلمانُ مِنّا، سلمانُ مِن أهلِ البیت؛ سلمان از خاندان ماست، (سلمان از) اهل بیت است.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
قرصهای معروف اکستازی:
مصرف قرصهای شادی آور، افزایش خطر ابتلا به ایدز با افزایش مصرف قرصهایی توهم زا و انرژی زا چون اکستسی و شیشه و.. در ایران، خطرات مصرف این مواد بیشتر آشکار می شود. به گزارش روزنامه گاردین چاپ انگلیس بیشتر از 60 درصد از معتادان به مواد مخدر در کشورهای آسیایی ناقل ویروس ایدز هستند و این آمار در حال افرایش است. در برنامه امشب دکتر آذرخش مکری روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران، خانم فریبا سلطانی فیزیولوژیست و از مسئولان درمانی اعتیاد در دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل در وین در مورد قرصهای توهم زا یا شادی آور در مصاحبه با رادیو فردا توضیح می دهند. در کنار اینها چند جوان ایرانی به تشریح حالات خود پس از مصرف این قرصها می پردازند.
مریم منظوری (رادیو فردا): «میری توی فضا، هایپر هایپر می شی، توپ توپ می شی».
اینها توضیح مصرف کننده های قرصهای معروف اکستسی در ایران است. قرصهایی با اسمها و قیمتهایی مختلف. چند تن از دوستان جوان برنامه نگاه تازه که این قرصهای شادی آور را امتحان کرده اند، یا از دوستانشان چیزهایی شنیده اند، در مورد حالاتشان پس از مصرف این قرصها تعریف کردند.
شهاب یک دانشجوی 21 ساله در جمهوری چک می گوید: یک حالت سه بعدی داری و حساسیت مغز به بالاترین حد خودش می رسد، سرعت نور پایین می آید و بیشتر با خودت حال می کنی و می ری توی فضا. پیام دانشجوی 21 ساله تهرانی نیز می گوید: این قرصها خیلی انرژی می دهد و می توانند با آن بالا و پایین بپرند و احساساتی می شوند و توهم زا هم هست.
به گزارش روزنامه گاردین چاپ انگلیس بیشتر از 60 درصد از معتادان به مواد مخدر در کشورهای آسیایی ناقل ویروس ایدز هستند و این آمار در حال افرایش است.
دکتر آذرخش مکری روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران، در مورد قرصهای توهم زا یا شادی آور به رادیو فردا گفت وقتی صحبت از قرص می شود نباید این تصور پیش بیاید که اینها در یک کارخانه دارو سازی و زیر نظر متخصص تولید می شوند.
دکتر آذرخش مکری: اکستازی هم جزو دسته محرکها تلقی می شود و هم جزو دسته تا حدی توهم زاها. افرادی که آن را مصرف می کنند، دچار حالت نشاط کاذب، سرخوشی، افزایش انرژی، پر حرفی، و حالتهای مشابه می شوند. ترکیب دیگری که به نام شیشه معروف است کمتر توهم زاست ولی خاصیت محرکی و انرژی زایی آن از اکستازی بیشتر است.
یکی از راههای اصلی ابتلا به ویروس HIV و بیماری ایدز انجام رفتارهای جنسی پر خطر است و الان هم افزایش مصرف داروهای توهم زا، به موازات شیوع بیماری به شدت باعث نگرانی متخصصان شده است.
دکتر آذرخش مکری: اینها چون محرک هستند معمولا نیروی جنسی را زیاد می کنند و به دلیل به وجود آوردن اعتماد به نفس کاذب، رفتارهای پر خطر و بی بند و بار بیشتر دیده می شود. از لحاظی هم خطر و عوارض رفتارهای خود را کمتر درک می کنند و با این مکانیسمها می تواند باعث افزایش ابتلا به ویروس HIV شود. خوشبختانه این پارامتر هنوز در کشور ما به عنوان عوامل عمده مشکل ساز در زمینه HIV و ایدز نیست و فکر می کنم هنوز فرصت هست که بتوان از این طرز شیوع جلوگیری کرد.
فریبا سلطانی فیزیولوژیست و از مسئولان درمانی اعتیاد در دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل در وین نیز گفت هنوز اطلاعات علمی زیادی در باره رابطه مصرف اکستازی و شیوع HIV نداریم و تحقیقات زیادی صورت نگرفته است. وی می گوید هر ماده ای که باعث شود انسان نتواند تصمیمات درست بگیرد، باعث می شود که انسان به طرف رفتارهای پر خطر جنسی و غیره پیش برود.
هنوز نتوانسته ایم ادبیات "شادی " را در جامعه تدوین کنیم
گروه اجتماعی خبرگزاری مهر - جوانی دوره ای از زندگی هر فرد است که پس از سپری شدن ، همگان حسرت آن را می خورند . شاید کمتر کسی را بیابیم که چنین نباشد و در سنین میانسالی و کهنسالی همواره در حسرت زمان از دست رفته جوانی آه از نهاد بر نیاورد . شادابی و نشاط ، سرزندگی و امید به آینده ، سرخوشی و بی خیالی و ... از ویژگیهای دوران شباب است اما جایگاه شادی و نشاط در میان جوانان ما کجاست ؟ ...
به باور جامعه شناسان یک گروه کوچک از شهروندان فکور و متعهد می توانند، جهان را تغییر دهند . زیستن در یک فضای دینی و زندگی آزاد و داشتن حق نظارت و عضویت در جامعه و ایجاد رابطه ای متقابل و نزدیک با نهاد قدرت همیشه ازجمله ارزشهایی بوده است که انسانها برای رسیدن به آن مبارزه کرده اند و با رسیدن به آن شاد شده وعدم دستیابی به آنها موجب افسردگی و اضطراب بشر گشته است.
بنابراین درباز تعریف پدیده شادی لزوم بازشناسی عوامل عاطفی - ارزشی برای دستیابی به سازوکارهای منطقی جهت افزایش مولفه های شادی آفرین در جامعه بیش از پیش حائز اهمیت می گردد. خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر در این باره با دکتر مجید ابهری آسیب شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی به گفتگو نشسته است :
* جامعه ایران به واسطه حضور بیش از 65 درصد افرادی که زیر 30 سال سن دارند به لحاظ جمعیتی جامعه ای جوان تلقی می شود و به تبع جوانی جمعیت انتظار وجود ویژگی های یک جامعه شاد را در ذات و بطن خود می پرواند. اما بسیاری از صاحبنظران اجتماعی معتقد هستند که جامعه ایران به دلایلی خاص از شادی و نشاط به دور مانده است . البته در این میان عده ای نیز وجود دارند که براساس تعاریفی خاص معتقد هستند مولفه های شادی به میزان لازم در جامعه وجود دارد . ارزیابی شما از این مسئله چگونه است؟
- با آنکه 65 درصد از جمعیت کشور ما را جوانان زیر سن 30 سال تشکیل می دهند، اما به دلیل فقدان شادی و نشاط اجتماعی که به علت کشمکشهای سیاسی درکشور رخ داده است، 25 درصد از این افراد درافسردگی به سر می برند. ناامیدی نسبت به آینده و مبهم بودن آینده حتی در نزد جوانان تحصیلکرده و بیکاری و همچنین وجود پدیده ای به نام کنکور ، هر چند معیار درستی برای تشخیص سواد در بین جوانان نیست ، اما موجب توقف بسیاری از جوانان مستعد کشور می شود و همچنین تشنجاتی که به واسطه مسائل اقتصادی در میان بسیاری از خانواده های کشور وجود کلامی و رفتاری دارد. همگی موجب عدم دستیابی جوانان به ایده ها وآمال و آرزوهای خود شده و باعث تعمیق و افسردگی در بین جوانان کشور می شود.
* جدای از علل و عوامل افسردگی که شما به آنها اشاره داشتید، به نظر می رسد سطح تحلیل را باید معطوف مسائل بنیادی تری نیز دانست : زیرا بر اساس یافته های جامعه شناختی ایجاد و پیدایش شادی در جامعه معلول عوامل و شرایط پیچیده تری نیز می باشد که در این میان عوامل اقتصادی و... تنها به منزله رو بنای این عوامل تلقی می شوند. بنابراین ، یافتن مولفه های اصلی در این خصوص حائز اهمیت می نماید.
- مهمترین مولفه شاد بودن " امید به زندگی " است، هر چند بر طبق آمار میزان امید به زندگی در کشور افزایش یافته است. اما من معتقدم که بر طبق آمارو ارقام نمی توان برنامه ریزی کرد. زیرا آنچه مسلم است این است که امید به زندگی باید موجب افزایش سطح شادی و پایین آمدن سطح آسیب های اجتماعی از قبیل اعتیاد و خودکشی شود، همچنین یکی دیگر از مولفه های بنیادین این موضوع رشد و بالندگی جوانان و جلوگیری از ریزش و مهاجرت جوانان به خارج از کشور است . امروزه ما در بین 91 کشوردر حال توسعه به لحاظ خروج مغزها مقام اول را به خود اختصاص داده ایم. بنابراین با توجه به اینگونه آمار می توان دریافت که مولفه های شادی در کشور ما در سطوح بسیار پایینی قرا ردارند.
* یکی از عمده مسائلی که در شناخت و به تبع آسیب شناسی هر پدیده اجتماعی وجود دارد، ارایه تعریف مشخص از آن پدیده به جهت شناخت ابعاد وجودی و ماهیت درونی آن پدیده می باشد. بنابراین ، به نظر شما اهمیت ارایه تعریف روشن ازشادی چه تاثیری می تواند در بررسی اهرمهای کاهش و یا افزایش سطح مولفه های شادی آفرین در جامعه داشته باشد؟
- ببینید ما امروزه برای مثال با وجود گذشت 25 سال از پیروزی انقلاب هنوز تعریف مشخص بر فرهنگ و ادبیات پوشاک نداریم و نتوانسته ایم دامنه رنگهای مجاز را برای جوانان تعریف کنیم .ما هنوز چاره جوییهای رابطه با جنس مخالف را برای جوانان مشخص و تعریف نکرده ایم و همچنین چارچوب شادی های مجاز برای جوانان ما روشن و مشخص نیست . امروزه ما بعد از گذشت 25 سال هنوز با مشکل موسیقی و گوش دادن به موسیقی مواجه هستیم و هنوز کسی نتوانسته است دامنه استفاده از موسیقی برای ایجاد شادی را به روشنی مشخص کند . بنابراین با توجه به اینکه ما هنوز نتوانسته ایم به تدوین ادبیات شادی در جامعه بپردازیم ، لذا نمی توانیم به بررسی اهرمهای کاهش و یا افزایش آن نیز بپردازیم.
* به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان علوم اجتماعی ، نهاد خانواده متناسب با چگونگی ارتباط و طرز برخورد اعضای خود با یکدیگر در یک هم کنش اجتماعی با سایرنهادها قراردارد. بنابراین ، تحلیل رفتار خانواده و شناخت مولفه های محیطی - روانی حاکم بر آن در این حوزه نیز می تواند راهگشای بسیاری از مجهولات قرار گیرد به نظر شما تاثیر خانواده در کاهش سطح نگرانی و اضطراب و همچنین افزایش میزان شادی درجامعه از چه راههایی امکان پذیر است و خانواده چگونه می تواند نقش خود را ایفا کند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
قرصهای معروف اکستازی:
مصرف قرصهای شادی آور، افزایش خطر ابتلا به ایدز با افزایش مصرف قرصهایی توهم زا و انرژی زا چون اکستسی و شیشه و.. در ایران، خطرات مصرف این مواد بیشتر آشکار می شود. به گزارش روزنامه گاردین چاپ انگلیس بیشتر از 60 درصد از معتادان به مواد مخدر در کشورهای آسیایی ناقل ویروس ایدز هستند و این آمار در حال افرایش است. در برنامه امشب دکتر آذرخش مکری روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران، خانم فریبا سلطانی فیزیولوژیست و از مسئولان درمانی اعتیاد در دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل در وین در مورد قرصهای توهم زا یا شادی آور در مصاحبه با رادیو فردا توضیح می دهند. در کنار اینها چند جوان ایرانی به تشریح حالات خود پس از مصرف این قرصها می پردازند.
مریم منظوری (رادیو فردا): «میری توی فضا، هایپر هایپر می شی، توپ توپ می شی».
اینها توضیح مصرف کننده های قرصهای معروف اکستسی در ایران است. قرصهایی با اسمها و قیمتهایی مختلف. چند تن از دوستان جوان برنامه نگاه تازه که این قرصهای شادی آور را امتحان کرده اند، یا از دوستانشان چیزهایی شنیده اند، در مورد حالاتشان پس از مصرف این قرصها تعریف کردند.
شهاب یک دانشجوی 21 ساله در جمهوری چک می گوید: یک حالت سه بعدی داری و حساسیت مغز به بالاترین حد خودش می رسد، سرعت نور پایین می آید و بیشتر با خودت حال می کنی و می ری توی فضا. پیام دانشجوی 21 ساله تهرانی نیز می گوید: این قرصها خیلی انرژی می دهد و می توانند با آن بالا و پایین بپرند و احساساتی می شوند و توهم زا هم هست.
به گزارش روزنامه گاردین چاپ انگلیس بیشتر از 60 درصد از معتادان به مواد مخدر در کشورهای آسیایی ناقل ویروس ایدز هستند و این آمار در حال افرایش است.
دکتر آذرخش مکری روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران، در مورد قرصهای توهم زا یا شادی آور به رادیو فردا گفت وقتی صحبت از قرص می شود نباید این تصور پیش بیاید که اینها در یک کارخانه دارو سازی و زیر نظر متخصص تولید می شوند.
دکتر آذرخش مکری: اکستازی هم جزو دسته محرکها تلقی می شود و هم جزو دسته تا حدی توهم زاها. افرادی که آن را مصرف می کنند، دچار حالت نشاط کاذب، سرخوشی، افزایش انرژی، پر حرفی، و حالتهای مشابه می شوند. ترکیب دیگری که به نام شیشه معروف است کمتر توهم زاست ولی خاصیت محرکی و انرژی زایی آن از اکستازی بیشتر است.
یکی از راههای اصلی ابتلا به ویروس HIV و بیماری ایدز انجام رفتارهای جنسی پر خطر است و الان هم افزایش مصرف داروهای توهم زا، به موازات شیوع بیماری به شدت باعث نگرانی متخصصان شده است.
دکتر آذرخش مکری: اینها چون محرک هستند معمولا نیروی جنسی را زیاد می کنند و به دلیل به وجود آوردن اعتماد به نفس کاذب، رفتارهای پر خطر و بی بند و بار بیشتر دیده می شود. از لحاظی هم خطر و عوارض رفتارهای خود را کمتر درک می کنند و با این مکانیسمها می تواند باعث افزایش ابتلا به ویروس HIV شود. خوشبختانه این پارامتر هنوز در کشور ما به عنوان عوامل عمده مشکل ساز در زمینه HIV و ایدز نیست و فکر می کنم هنوز فرصت هست که بتوان از این طرز شیوع جلوگیری کرد.
فریبا سلطانی فیزیولوژیست و از مسئولان درمانی اعتیاد در دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل در وین نیز گفت هنوز اطلاعات علمی زیادی در باره رابطه مصرف اکستازی و شیوع HIV نداریم و تحقیقات زیادی صورت نگرفته است. وی می گوید هر ماده ای که باعث شود انسان نتواند تصمیمات درست بگیرد، باعث می شود که انسان به طرف رفتارهای پر خطر جنسی و غیره پیش برود.
هنوز نتوانسته ایم ادبیات "شادی " را در جامعه تدوین کنیم
گروه اجتماعی خبرگزاری مهر - جوانی دوره ای از زندگی هر فرد است که پس از سپری شدن ، همگان حسرت آن را می خورند . شاید کمتر کسی را بیابیم که چنین نباشد و در سنین میانسالی و کهنسالی همواره در حسرت زمان از دست رفته جوانی آه از نهاد بر نیاورد . شادابی و نشاط ، سرزندگی و امید به آینده ، سرخوشی و بی خیالی و ... از ویژگیهای دوران شباب است اما جایگاه شادی و نشاط در میان جوانان ما کجاست ؟ ...
به باور جامعه شناسان یک گروه کوچک از شهروندان فکور و متعهد می توانند، جهان را تغییر دهند . زیستن در یک فضای دینی و زندگی آزاد و داشتن حق نظارت و عضویت در جامعه و ایجاد رابطه ای متقابل و نزدیک با نهاد قدرت همیشه ازجمله ارزشهایی بوده است که انسانها برای رسیدن به آن مبارزه کرده اند و با رسیدن به آن شاد شده وعدم دستیابی به آنها موجب افسردگی و اضطراب بشر گشته است.
بنابراین درباز تعریف پدیده شادی لزوم بازشناسی عوامل عاطفی - ارزشی برای دستیابی به سازوکارهای منطقی جهت افزایش مولفه های شادی آفرین در جامعه بیش از پیش حائز اهمیت می گردد. خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر در این باره با دکتر مجید ابهری آسیب شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی به گفتگو نشسته است :
* جامعه ایران به واسطه حضور بیش از 65 درصد افرادی که زیر 30 سال سن دارند به لحاظ جمعیتی جامعه ای جوان تلقی می شود و به تبع جوانی جمعیت انتظار وجود ویژگی های یک جامعه شاد را در ذات و بطن خود می پرواند. اما بسیاری از صاحبنظران اجتماعی معتقد هستند که جامعه ایران به دلایلی خاص از شادی و نشاط به دور مانده است . البته در این میان عده ای نیز وجود دارند که براساس تعاریفی خاص معتقد هستند مولفه های شادی به میزان لازم در جامعه وجود دارد . ارزیابی شما از این مسئله چگونه است؟
- با آنکه 65 درصد از جمعیت کشور ما را جوانان زیر سن 30 سال تشکیل می دهند، اما به دلیل فقدان شادی و نشاط اجتماعی که به علت کشمکشهای سیاسی درکشور رخ داده است، 25 درصد از این افراد درافسردگی به سر می برند. ناامیدی نسبت به آینده و مبهم بودن آینده حتی در نزد جوانان تحصیلکرده و بیکاری و همچنین وجود پدیده ای به نام کنکور ، هر چند معیار درستی برای تشخیص سواد در بین جوانان نیست ، اما موجب توقف بسیاری از جوانان مستعد کشور می شود و همچنین تشنجاتی که به واسطه مسائل اقتصادی در میان بسیاری از خانواده های کشور وجود کلامی و رفتاری دارد. همگی موجب عدم دستیابی جوانان به ایده ها وآمال و آرزوهای خود شده و باعث تعمیق و افسردگی در بین جوانان کشور می شود.
* جدای از علل و عوامل افسردگی که شما به آنها اشاره داشتید، به نظر می رسد سطح تحلیل را باید معطوف مسائل بنیادی تری نیز دانست : زیرا بر اساس یافته های جامعه شناختی ایجاد و پیدایش شادی در جامعه معلول عوامل و شرایط پیچیده تری نیز می باشد که در این میان عوامل اقتصادی و... تنها به منزله رو بنای این عوامل تلقی می شوند. بنابراین ، یافتن مولفه های اصلی در این خصوص حائز اهمیت می نماید.
- مهمترین مولفه شاد بودن " امید به زندگی " است، هر چند بر طبق آمار میزان امید به زندگی در کشور افزایش یافته است. اما من معتقدم که بر طبق آمارو ارقام نمی توان برنامه ریزی کرد. زیرا آنچه مسلم است این است که امید به زندگی باید موجب افزایش سطح شادی و پایین آمدن سطح آسیب های اجتماعی از قبیل اعتیاد و خودکشی شود، همچنین یکی دیگر از مولفه های بنیادین این موضوع رشد و بالندگی جوانان و جلوگیری از ریزش و مهاجرت جوانان به خارج از کشور است . امروزه ما در بین 91 کشوردر حال توسعه به لحاظ خروج مغزها مقام اول را به خود اختصاص داده ایم. بنابراین با توجه به اینگونه آمار می توان دریافت که مولفه های شادی در کشور ما در سطوح بسیار پایینی قرا ردارند.
* یکی از عمده مسائلی که در شناخت و به تبع آسیب شناسی هر پدیده اجتماعی وجود دارد، ارایه تعریف مشخص از آن پدیده به جهت شناخت ابعاد وجودی و ماهیت درونی آن پدیده می باشد. بنابراین ، به نظر شما اهمیت ارایه تعریف روشن ازشادی چه تاثیری می تواند در بررسی اهرمهای کاهش و یا افزایش سطح مولفه های شادی آفرین در جامعه داشته باشد؟
- ببینید ما امروزه برای مثال با وجود گذشت 25 سال از پیروزی انقلاب هنوز تعریف مشخص بر فرهنگ و ادبیات پوشاک نداریم و نتوانسته ایم دامنه رنگهای مجاز را برای جوانان تعریف کنیم .ما هنوز چاره جوییهای رابطه با جنس مخالف را برای جوانان مشخص و تعریف نکرده ایم و همچنین چارچوب شادی های مجاز برای جوانان ما روشن و مشخص نیست . امروزه ما بعد از گذشت 25 سال هنوز با مشکل موسیقی و گوش دادن به موسیقی مواجه هستیم و هنوز کسی نتوانسته است دامنه استفاده از موسیقی برای ایجاد شادی را به روشنی مشخص کند . بنابراین با توجه به اینکه ما هنوز نتوانسته ایم به تدوین ادبیات شادی در جامعه بپردازیم ، لذا نمی توانیم به بررسی اهرمهای کاهش و یا افزایش آن نیز بپردازیم.
* به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان علوم اجتماعی ، نهاد خانواده متناسب با چگونگی ارتباط و طرز برخورد اعضای خود با یکدیگر در یک هم کنش اجتماعی با سایرنهادها قراردارد. بنابراین ، تحلیل رفتار خانواده و شناخت مولفه های محیطی - روانی حاکم بر آن در این حوزه نیز می تواند راهگشای بسیاری از مجهولات قرار گیرد به نظر شما تاثیر خانواده در کاهش سطح نگرانی و اضطراب و همچنین افزایش میزان شادی درجامعه از چه راههایی امکان پذیر است و خانواده چگونه می تواند نقش خود را ایفا کند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر
هدف عمده و اساسی در امر به معروف و نهی از منکر محقق شدن معروف و زدوده شدن منکر است. برای نیل به این هدف به نظر می رسد که باید به دنبال بهترین و مؤثرترین راهکارها و شیوه های عملی بوده باشیم که در این راستا موارد زیر پیشنهاد می گردد:
1- شیوه عملی: اولین و مؤثرترین شیوه در امر به معروف و نهی از منکر تبلیغ عملی است. یکی از مهمترین عوامل موفقیت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) در ترویج و گسترش مکتب، توجه به این شیوه بوده است. پیامبر اکرم(ص) در اغلب کارها از قبیل کندن خندق، ساختن مسجد و برنامه های فرهنگی و اجتماعی و .... قبل از اینکه دیگران را تشویق به این کار کند خود پیشقدم می شد، همچنانکه امامان معصوم(ع) به این طریق عمل می کردند.
2- احترام به شخصیت افراد: دومین اصلی که در تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در خور توجه است، احترام به شخصیت افراد می باشد. مرتکبان منکر تا وقتی که متجاهر به گناه نشده اند، و به طور آشکار خود را نیالوده اند محترمند و نباید به هتک حرمت آنها پرداخت.
3- ارشاد تدریجی: معمولا ما انتظار داریم کسانی که در گرداب منکرات غوطه ور شده اند یک دفعه آنها را از گرداب در آوریم و یک مسلمان ایده آل بسازیم؛ در حالیکه تربیت امری تدریجی است و فضایل و رذایل هیچکدام یک مرتبه در جان انسانها به وجود نمی آیند. در حقیقت می توان گفت که از علل نزول تدریجی قرآن توجه به این نکته مهم است، چرا که قرآن کتاب تربیتی است و برای هدایت انسانها به سوی کمال مطلوب نازل شده است.
4- نرمخویی و محبت: از شیوه های مهم و مؤثر در امر به معروف و نهی از منکر، نرمخویی و محبت است؛ خصلتی که موفقیت پیامبر(ص) بنا به تصریح قرآن کریم مرهون آن بوده است.
5- تشویق به ارزشها: یکی از امتیازات مکاتب الهی تشویق به خوبیها و ارزشهاست. پیامبر مکرم اسلام(ص) از عامل تشویق در جهت پیشبرد اهداف استفادههای زیادی میکرد. برای کسانی که دو رکعت نماز برای خدا میخواندند جایزه تعیین می کرد.(20) پستهای حساس سیاسی، فرهنگی و نظامی را به افراد لایقی می سپرد و به این ترتیب، امت را به نیکی و پاکی دعوت می فرمود. برای نمونه اسامه بن زید هجده ساله را به عنوان فرمانده لشکر منصوب فرمود و....
6- ایجاد فضای امر و نهی: شکی در این مسئله نیست که محیط هر چند نقش زیربنایی ندارد ولی در پرورش فضایل و رذایل نقش اساسی دارد. رسالت انبیا نیز مبتنی بر این اصل بود که محیط را به گونهای آماده سازند تا خود مردم عدالت را بر پادارند:"لیقوم الناس بالقسط".(21) بنابراین پیامبر اکرم(ص) می فرماید: "کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته".
7- برخورد عملی با مرتکبان منکر: به طور کلی اگر در کنار شیوه های گذشته این شیوه را مد نظر نداشته باشیم بدون شک امر به معروف و نهی از منکر بی نتیجه خواهد ماند.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
1- مرحله انزجار قلبی: علمای اسلام برای امر به معروف و نهی از منکر مراتب و درجات و همچنین اقسامی قائل شدهاند. اولین درجه و مرتبه نهی از منکر، هجر و اعراض یا انکار قلبی است و این در مواردی است که ما با شخصی که با او صمیمیت داریم قطع رابطه کنیم و نسبت به او سردی نشان دهیم و این برخورد، برای او تنبه تلقی شود، یعنی تحت یک زجر و شکنجه روحی قرار گیرد و این عمل ما در جلوگیری از کار بد او تأثیر داشته باشد؛ در غیر این صورت چه بسا فردی که از قطع رابطه ما استقبال کرده و او هم قطع رابطه کند و آزادتر دنبال منکرات و کارهای زشت برود در چنین مواردی این کار درست نیست.
2- مرحله زبانی: درجه دومی که علما و دانشمندان برای نهی از منکر ذکر کرده اند، مرحلة زبان است. چه بسا آن بیماری که دچار منکری است، به دلیل جهالت و نادانی و تحت تأثیر یک سلسله تبلیغات قرار گرفته است، احتیاج به مربی، هادی، راهنما و معلم دارد تا با او تماس بگیرد و با کمال مهربانی با او صحبت کند، موضوع را با او در میان بگذارد تا معایب و مفاسد را برایش تشریح کند تا آگاه شود و بازگردد.
3- مرحله عمل: مرحله سوم عمل است. گاهی طرف در درجه و حالی است که نه اعراض و هجران و نه زبان و بیان بر او تأثیر نمیگذارد. در اینجا باید از راه عمل وارد شد. وارد عمل شدن نه تنها به زور گفتن نیست، کتک زدن و مجروح کردن نیست، البته مواردی هم هست که جای تنبیه عملی است که آن هم از شئون حکومت اسلامی است و شهروندان جامعه اسلامی از پیش خود حق اعمال این تنبیهات را ندارند. امر به معروف عملی این است که نباید تنها به گفتن قناعت کند و فکر کنیم همه چیز را گفتن درست می شود. گفتن، شرط لازم است ولی کافی نیست. باید عمل کرد و آنچه مربوط به شهروندان است برخورد عملی غیرمستقیم است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
زندگینامه محمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار
محمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار در سال 1285 هجری شمسی در روستای زیبای « خوشکناب » آذربایجان متولد شده است.او در خانواده ای متدین ، کریم الطبع واهل فضل پا بر عرصه وجود نهاد. پدرش حاجی میر آقای خوشکنابی از وکلای مبرز و فاضل وعارف روزگار خود بود که به سبب حسن کتابتش به عنوان خوشنویسی توانا مشهور حدود خود گشته بود. شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد. او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود . بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود. شهریار شرح حال دوران کودکی خود را در اشعار آذربایجانیش بسیار زیبا،تاثیر گذار و روان به تصویر کشیده است. طبع توانای شهریارتوانست در ابتدای دهه سی شمسی و در دوران میانسالی اثر بدیع و عظیم« حید ربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند . او در این منظومه بی همتا در خصوص دوران شیرین کودکی و بازیگوشی خود در روستای خشکناب سروده استشهریار دوران کودکی خود را درمیان روستائیان پاکدل آذربایجانی گذراند. اما هنگامی که به تبریز آمد مفتون این شهر جذاب و تاریخ ساز و ادیب پرور شد. دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده ، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با قرائت و کتابت السنه ترکی ، فارسی و عربی آشنا شد. شهریار بعدا به تهران آمد و در دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسه ی طب تحـصیل کردو در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذراند ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شد و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد . شهـریار در تـبـریز با یکی از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره این وصلت دودخـتر به نامهای شهـرزاد و مریم است. از دوستان شهـریار مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه وزاهدی رامی تـوان اسم بـرد. وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد. ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع:
«که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد»
و بار دیگر
«روم به شهر خود و شهریار خود باشم»
آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.
اشعار نخستین شهریار عمدتا بزبان فارسی سروده شده است.
شهریار خود می گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می خواندم وی به طعنه می گفت:
"پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!"
این قبیل سفارشها از جانب مادر گرامیش و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادریش نیزبیازماید و یکی از بدیعترین منظومه های مردمی جهان سروده شود.
سیری در آثار
شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را می سـتایـند. منظومه «حیدر بابا سلام» در سال 1322 منتشر شد واز لحظه نشر مورد استقبال قرار گرفت. "حـیـدر بابا" نـه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود. این منظومه از آثار جاویدان شهریار و نخستین شعری است که وی به زبان مادری خود سروده است. شهریار در سرودن این منظومه از ادبیات ملی آذربایجان الهام گرفته است. منظومه حیدربابا تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است ، این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است، و در اکثر دانشگاههای جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحدهآمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی بر آن ساخته است.
اشعار ولایی
عمق تعلقات دینی و توجهات مذهبی خانواده و نیز شخص استاد شهریار به حدی است که عشق به ائمه اطهار علیهالسلام در بسیاری از اشعارش عینا هویداست. او در نعت حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم می فرماید:
ستون عرش خدا قائم ازقیام محمد------- ببین که سر بکجا می کشد مقام محمد
بجز فرشته عرش آسمان وحی الهی------- پرنده پر نتوان زد به بام محمد
به کارنامه منشور آسمانی قرآ ن-------- که نقش مهر نبوت بود بنام محمد...
شهریار در شعر یا علی علیهالسلام در مورد حضرت امیر المومنین علیهالسلام می فرماید:
مستمندم بسته زنجیروزندان یاعلی------- دستگیر ای دستگیر مستمندان یا علی
بندی زندان روباهانم ای شیر خدا--------- می جوم زنجیر زندان را به دندان یا علی
اشعار شهریار در ستایش امام اول شیعیان جهان سرآمد سلسله مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیهالسلام است.
علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا-------- که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگرخداشناسی همه در رخ علی بین------- به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن-------- که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را ...
شهریار جانسوزترین اشعار خود را تقدیم حضرت سید الشهداء علیهالسلام و حماسه ابدی او کرده است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین --------- روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
ازحریم کعبه جدش به اشکی شست دست ------مروه پشت سرنهاداماصفا دارد حسین... .
ویژگی سخن
شهریار روح بسیار حساسی دارد. او سنگ صبور غمهای نوع انسان است.اشعار شهریار تجلی دردهای بشری است.
او همچنین مقوله عشق را در اشعار خویش نابتر از هر شعری عرضه داشته است. در ایام جوانی و تحصیل گرفتار عشق نا فرجام ، پر شرری می گردد. عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی ،درس و بحث را رها می کند و دل در گرو عشقی نا فرجام می گذارد عجبا که این عشق مسیر زندگی شهریار را تغییر دادو تاثیری تکان دهنده بر روح و جان شهریار نهاد و جهان روان او را از هم پاشید.
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند----------- درشگفتم من چرا ازهم نمی پاشد جهان
این عشق نافرجام بحدی در روح و روان او ماندگار شد که حتی هنگام بازگشت معشوق، عاشق به وصل تن نداد .
آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا ------------ بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!؟
شهریارهمانگونه که به سرزمین مادری و رسوم پدر خود عشق می ورزد اشعار بسیار نغزی در خصوص مقام مادر و پدر به زبانهای ترکی و فارسی سروده است: