لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث تعلیم و تربیت و در عین حال یکی از مشکلترین مفاهیم برای تعریف کردن «یادگیری» می باشد. یادگیری اساس رفتار افراد را تشکیل می دهد. از طریق یادگیری فرد با محیط خود آشنا می شود، روی محیط تأثیر می گذارد و گاهی باعث ایجاد تغییرات مثبت و سازنده در محیط می شود. بنابراین قسمت عمده ی رفتار آدمی آموختنی است. فرد انسان سخن گفتن، محبت کردن، ارتباط برقرار کردن با دیگران و حتی اندیشیدن را یاد می گیرد. شناختن خود و جهان خارج نیز از طریق یادگیری امکان دارد. رشد قوه تفکر با طرز حل مسئله امری است که به تدریج و در سایه ی یادگیری در افراد به وجود می آید: توجه به اصول یادگیری و بررسی علل عدم توانایی دانش آموز در یادگیری ، ارائه بهترین راهکار جهت جبران ناتوانایی ها شرط اساسی موفقیت در فعالیتهای آموزشی می باشد.
جهت گیری معلمان و مدیران درباره ی یادگیری در طرز کار و تصمیم گیری آنها تأثیر فراوان دارد ، معلمانی که اصول و مبانی یادگیری را درست تشخیص نمی دهند بهتر می توانند در تعلیم و تربیت افراد اقدام کنند و از تعداد دانش آموزان در معرض شکست بکاهند.
در راستای رسیدن به اهداف یادگیری معلم از عوامل مهم و مؤثر می باشد. عنصر معلم درهر نظام آموزشی را بایستی آینه ی تمام نمای درجه توفیق آن نظام در تحقق اهدافی دانست که فلسفه وجودی آن را تشکیل می دهد. کلیه عوامل درونی سازمان مدرسه لازم و ضروری می باشد ولی معلم اهمیت خاص خود را دارد. اگر قصد تغییر در رفتار دانش آموزان را داشته باشیم باید به سراغ معلمان برویم بدون تحول معلم هیچ تحولی در آموزش صورت نمی گیرد.
بیان مسئله
روشهای فعال تدریس به روشهایی اشاره دارد که بتواند فعالیتهایی دانشآموزان را تقویت و یادگیری را به یک جریان دو سویه تبدیل نماید ( فضلی خان ، 1378 )
بنابراین معلم باید فراگیران را با مطالب یادگرفتنی درگیر سازد و راه و روش دانستن را به آنها بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال اطلاعات و معلومات اکتفا کند . ( سیف ، 1368 )
بعضی اوقات ، معلمان مطالب زیادی را تدریس میکنند ولی بعداً متوجه میشوند دانشآموزان میتوانند حتی مقدار کمی از آنچه که را که مطرح شده است بازگو نمایند .راستی دلیل این امر چیست ؟ چرا، گاهی بعد از ارائه توضیح مفصل در مورد موضوعی فراگیران نمیتوانند حتی بخش کوچکی از آن موضوع را بازیابی کنند ؟ چرا دانشآموزان بجای درک معنائی مطالب ، به حافظه خود فشار میآورند ؟
در پاسخ به این سوالات میتوان بی توجهی معلمان به روشهای یاددهی یادگیری یعنی به کار نگرفتن روشهای فعال در آموزش را دلیل اصلی قلم داد کرد .
به همین ، دلیل ، کیفیت آموزشی در بسیاری از مدارس از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانشآموز اغلب مطالب را حفظ ، و پس از پایان یافتن امتحانات آنها را فراموش میکند . بکارگیری روشهای فعال تدریس باعث میشود تا یادگیری تا عمق جان دانشآموزان رسوخ کند و نه تنها یافتهها و کشفیات خود را به سادگی فراموش نکنند بلکه در طول زندگی آن را به صورت کاربردی به کار ببرند .
در این پژوهش میخواهیم بدانیم آیا استفاده از روشهای فعال تدریسبر میزان موفقیت دانشآموزان کلاس سوم در درس زبان موثر است ؟ آیا اصولاً بین روشهای تدریس فعال در موفقیت دانشآموزان با روشهای تدریس غیر فعال تفاوت وجود دارد ؟ لذا تحقیق حاضر در پی آن است تا تفاوت روش تدریس فعال با روش تدریس غیر فعال را در درس زبان دوم راهنمائی از لحاظ پیشرفت تحصیلی مقایسه نماید و به تشریح تعداد زیادی از این روشها بپردازد .
اهمیت و ضرورت پژوهش
در بسیاری مواقع شاید این بخش به دور از واقعیت نباشد که نه معلم میداند محتوایی را چرا باید درس بدهد و نه دانشآموز چرایی را انتخاب محتوا را میداند نه معلم میداند محتوا را به چه روش صحیح و سودمندی تدریس نماید و نه دانشاموز چگونه یادگرفتن را میداند . معلم صرفاً درس میدهد و فراگیران نیز به طور موقتی حفظ میکنند ما فقط یادگرفتهایم درس بدهیم و دانشآموزان نیز آموختهاند که تنها حفظ نمایند و چون و چرا مطالب را از ما بپذیرند ( کیوانفر ، 1380).
آیا معلم به طور معمول ، پیش از تدریس ارزیابی میکند که هدف از تدریس این مطالب چیست ؟ و آیا از خود میپرسد این محتوا چگونه باید تدریس شود ؟ یا فقط به طور یکنواخت به روش حفظی و یادگیری طوطی وار می پردازد .
متن آموزشی که در اختیار همه قرار دارد ، اما چگونگی تدریس مهم است . موفقیت معلم در استفاده از شیوههای فعال تدریس است . به اعتقاد محقق شیوه فرآیند یاددهی - یادگیریاز خود موضوع درسی مهمتر است .
تدریس در گذشته بر اساس دیدگاه متخصصان تعلیم و تربت به معنی انتقال معلومات بوده اما صاحبنظران جدید تعلیم وتربیت بر این باورند که معلم باید روش دانستن را به دانشآموز بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال فرمولها و معلومات اکتفا کند معلم باید دانشآموز را کمک کند تا خود تجربه کند و از طریق تجارب خود مطالب را فراگیرند ، لذا توجه به کیفیت و شیوه تدریس معلمان باید امر بسیار ضروری و جدی تلقی شود و برنامه ریزان و مسئولان موظفند که فرصتهای لازم برای آشنائی هر چه بیشتر معلمان با روشها و الگوهای جدید و خلاق تدریس را فراهم نموده ، و شرایط و امکانات را برای اجرای موفقیت آمیز این روشها آماده نمایند .
امروزه بیساری از طراحان و مسئولان برنامه های آموزش و پرورش از شیوه های رایج تدریس ناراضی هستند و بدین سبب از نوآوری و نوگرایی در این زمینه ، استقبال میکنند کارائی روشها نظیر : سخنرانی ، انتقال اطلاعات از معلم به دانشآموز و به یاد سپاری و تأکید بر محفوظات که شالوده روشهای سنتی تدریس است . مدتهاست مورد ایراد و پرسش قرار گرفته است . برای جبران کمبودهای این گونه روشها ، عدهای از متخصصان استفاده از وسایل جدید کمک آموزشی مانند فیلم ، اسلاید ، نوارهای دیداری و شنیداری را توصیه میکنند و عدهای دیگر روشهای بحثی و پرسش و پاسخ و انجام دادن آزمایشهای انفرادی و گروهی را جانشین روشها قبلی کردهاند .
از نتایج پژوهش میتوان در دوره های ضمن خدمت آموزش معلمان ، درتدریس درس روش و فنون تدریس در دانشگاهها و مراکزتربیت معلم استفاده نمود . بکارگیری این روشها حتی به صورت کارگاهی در آموزش معلمان منجر به بهبود کیفیت تدریس می شود . بنابراین این تحقیق ضمن مشخص کردن میزان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
احیای قلبی –ریوی
تهیه کننده:
فائزه آبادی زاده
مربیگری درجه 3
دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان
موضوع تحقیق :
خر دجال
استاد محترم:
جناب آقای رهنما
تهیه کننده:
سمانه خوشخو
فارسی عمومی
پاییز88
دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان
موضوع تحقیق :
خردجال
استاد محترم:
جناب آقای رهنما
تهیه کننده:
سمیه خمری
فارسی عمومی
پاییز88
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
معلم محور
مقدمه:
تعلیم و تربیت عبارتست از دوباره سازی یا دوباره سازمان دادن تجربه، البته به این منظور که معنای تجربه گسترش یابد و یادگیرنده را برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی قادر سازد. حال این سئوال پیش می آید آیا با بکارگیری روشهای معلم محور در آموزش دانشگاه (و بقیه سطوح آموزشی) می توان به اهداف مهم یادگیری دست یافت؟ که مهمترین این اهداف عبارتند از: 1. تربیت یادگیرندگان به عنوان افرادی که مشارکت پذیر باشند و احساس مسئولیت در قبال یادگیری خود نموده و یادگیری مستمر داشته باشند. 2. آیا روشهای معلم محور یادگیرندگان را وادار به پژوهش و بحث و گفتگو می کند 3. آیا روشهای معلم محور، مهارتهای ارتباطی یادگیرندگان را که سیاست گذاران آینده کشور هستند تقویت می کند و موجب می شود که به عنوان یک سرمایه اجتماعی از مهارتهای ارتباطی خود برای حل مشکلات جامعه استفاده نماید؟ 4. آیا روشهای آموزش فعلی تاکنون توانسته است به فارغ التحصیلان کمک نماید که مشکلات نوپدید در کشور خود را با مشارکت گروه های دیگر حل نمایند؟ از آنجائیکه هدف از آموزش، دستیابی به آموزش های شهروندی است و این ارزشها بر اساس فرایندی از رشد درونی یادگیرندگان تحقق می یابد لذا curriculum Development باییستی بر اساس فعالیت یادگیرندگان تدوین گردد. زیرا روشهای تدریس یکی از اجزای تدوین برنامه درسی می باشند.تمام مفهوم یا concept آموزش (Education ) دریادگیری یا Learning نهفته است. بطوریکه آموزش بدون یادگیری نه معنایی دارد و نه فایده ای. در فرایند آموزش زمانی که یادگیرنده شخصاً مشارکت دارد و در گروه های یادگیری( 12 تا 15 نفره) به فعالیت می پردازد مطالب بیشتری می آموزد و یادگیری عمیقتر خواهد بود. اگر آموزش با فعالیت یادگیرینده توام نباشد، جذب مطالب بطور عمیق صورت نخواهد گرفت و یک نوع یادگیری سطحی اتفاق می افتد.هدف غائی سیستم های آموزشی و دانشگاه ها اساساً تشکیل و تقوی ت شخصیت یادگیرند ه است. مهمترین وظیفه و رسالت دانشگاه ها فراهم نمودن فرصت های لازم برای رشد شخصی ت یادگیرندگان از طریق بکارگیری روش های تدریس دانشجو محور (Student Centered) باید دانست که شخصیت یادگیرندگان تنها از راه مشارکت فعالانه در فرانید یادگیری رشد می یابد. در مقاله حاضر روش های تدریس معلم محور با روشهای تدریس نوآور یا Innovative مقایسه شده و یکی از روش های نوآور تحت عنوان Based learning - problem یا P.B.L را با ساختار و روش پیاده کردن آن مطرح خواهد شد. با توجه به محدودیت های روشهای تدریس معلم محور شایسته است که تغییراتی در نظام آموزشی کشور بوجود آید و برنامه درسی مناسب با روشهای تدریس دانشجو محور (کامل یا تعدیل یافته) تهیه گردد تا خروجی های این برنامه که یادگیرندگان فعال و پژوهشگر می باشند تربیت شوند.
تعریف آموزش معلم –محور :
آموزشی است که در آن فعالیت های آموزش و یادگیری عمدتا به وسیله معلم هدایت می شود . معروف ترین روش آموزش معلم – محور سخنرانی است .
تعریف روش سخنرانی:
به آن دسته از فعالیت های کلاسی گفته می شود که برای گروه انجام می گیرد و عمدتا جنبه کلامی دارد . بنا به تعریف سخنرانی عبارت از ارائه دانش و اطلاعات توسط معلم به گروه یاد گیرندگان.
در روش سخنرانی معلم محتوای درس را سازمان می دهد و در اختیار دانش آموزان یا دانش جویان می گذارد و می کوشد تا آنان را نسبت به یادگیری برانگیزاند. از آنجا که سهم عمده این روش آموزشی را فعالیت های کلامی معلم تشکیل می دهد به آن روش سخنرانی می گوییم.
فنون آموزش با روش سخنرانی
1-بیان هدف های آموزشی و آماده کردن یادگیرندگان
پس از آگاه کردن یادگیرندگان از هدف ها ی درس آنان را برای یادگیری آن هدفها آماده سازید. بهترین تدبیری که در جهت آماده سازی یادگیرندگان برای یادگیری مطالب درس تازه پیشنهاد شده است مرور درسهای گذشته است .علاوه بر مرور بر درسهای گذشته طرح یک سوال یا حتی بیان یک رویداد یا یک قصه که به اطلاعات و دانش قبلی یادگیرندگان مربوط باشد روش مناسبی برای جلب توجه و آماده ساختن دانش آموزان است.
2- استفاده از پیش سازمان دهنده:
یکی از تدابیر بسیار موثر آماده سازی دانش آموزان برای یادگیری مطالب تازه ای که معلم آموزش خواهد داد استفاده از پیش سازمان دهنده است.استفاده از پیش سازمان دهنده ها عمدتا برای مطالبی که اجزاءآن قابل سازمان دادن است مفید هستند.اسلاوین (2006)گفته است استفاده از پیش سازمان دهنده بیشترین کمک را به یادگیری مطالب سازمان یافته می کند. اما برای یادگیری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
آموزش و پرورش خلاقیت
در چند دهه اخیر پژوهش هاى بسیارى در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهش هاى انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم مى توان آموزش و هم پرورش داد.3
تورنس مى نویسد: طى پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفکر خلاق، شواهدى دیده ام که نشان مى دهد خلاقیت را مى توان آموزش داد. فلدهوسن و همکارانش مى گویند: پاسخ به این سؤال که «آیا مى توان خلاقیت را آموزش داد؟» مثبت است. آنان روش هاى جالبى براى آموزش خلاقیت ارائه مى دهند.4
تحقیقات نشان داده است که تمام انسان ها داراى قوّه خلاقیت هستند؛برخى در یک زمینه داراى خلاقیت بیش تر و برخى در زمینه اى دیگر. خلاقیت مى تواند به وسیله معلمان در دانش آموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین، باید محیط و فضاى مساعدى براى رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد.
کارل راجرز در این زمینه مى نویسد: «روشن است که خلاقیت را نمى توان با فشار ایجاد کرد، بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. همان گونه که زارع نمى تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما مى تواند شرایط مناسبى براى رشد دانه فراهم آورد. در مورد خلاقیت هم همین شرایط صادق است. باید زمینه اى مساعد براى رشد و توسعه خلاقیت فرزندان و دانش آموزان فراهم آورد. از جمله تجربیات من در روان شناسى این است که مى توان با فراهم کردن امنیت روانى و آزادى، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش داد.»[5
روشن است که هر کسى ممکن است در زمینه اى خاص خلاقیت داشته باشد. از هر کسى در هر زمینه نمى توان انتظار خلاقیت و ابتکار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینه ها را شناسایى کرده و زمینه رشد آن ها را فراهم نمود.
ویژگى هاى افراد خلاق
روان شناسان ویژگى هاى افراد خلاق را مورد بررسى و مطالعه قرار داده اند. در پژوهش هایى که توسط استینر (1965) و بارون (1969) و بارباراکلارک (1979) صورت گرفته، صفت هاى ذیل به عنوان ویژگى هاى افراد خلاق، که عموماً برخوردار از آن هستند، بیان شده است:
ـ داراى گنجایش ذهنى و فکرى زیادى هستند (تیزهوش تر از دیگراننند)؛
ـ علاقه آن ها به مسائل علمى، هنرى، فرهنگى و اجتماعى بیش تر و دامنه اطلاعات آن ها در این زمینه وسیع تر است؛
ـ درباره مسائل انتزاعى، در مقایسه با مسائل عینى و ملموس، بهتر و عمیق تر مى اندیشند؛ـ دوست دارند که در مباحثه عقیده خود را بیان کنند، ولى اصرارى به تحمیل عقاید خود ندارند؛
ـ انعطاف پذیرند و بیانشان داراى طنز است؛
ـ علاقه به سؤال و پرسش دارند و بسیار کنجکاوند؛
ـ محافظه کار نیستند و بیش تر ریسک پذیرند؛
ـ علاقه هاى متنوع و فراوانى دارند و داراى فرایندهاى غیرمتعارف فکرى هستند؛
ـ در فکر و عمل از اصالت و نوآورى بیش ترى برخوردارند؛
ـ داراى زندگى تخیلى بوده و درگیرى بیش ترى با رؤیاهاى خیالى دارند؛
ـ استقلال طلب بوده و دوست ندارند که از راه و روش زندگى دیگران پیروى کنند؛
ـ اعتماد به نفس خوبى دارند و در مقابل ناکامى ها کم تر دلسرد و مأیوس مى شوند؛
ـ از معیارها، رسوم و ارزش هاى اجتماعى، که به نظرشان قابل قبول نیستند، کم تر پیروى کرده و بیش تر متکى به قضاوت شخصى خود هستند؛
ـ در رابطه با دیگران رُک و صریح و درست کارند؛
ـ به مسائل فلسفى همچون مذهب، ارزش ها، معنى زندگى و این قبیل امور توجه مى کنند؛
ـ بر غرایز خود تسلط بیش ترى داشته، شخصیت رشد یافته ترى دارند و کم تر داراى اختلال روحى و روانى مى شوند؛
ـ داراى حافظه اى قوى بوده و به جزئیات مسائل توجه دقیق دارند. توانایى انجام کارهاى پیچیده را نیز دارند.6
معلم و شیوه هاى پرورش تفکر اخلاق
تعلیم و تربیت به یک معنا عبارت است از رشد قوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروى از تمایلات و عادات، سبب رکود فکرى و عجز او در برابر مسائل و مشکلات است. امروزه جامعه نیازمند افرادى است که فکر و خرد را حاکم بر اعمال و افکار خویش قرار مى دهند و مشکلات را به گونه ابتکارى از سر راه خود برمى دارند. اجمالاً وظایف یک معلم در تحقق این هدف بدین شرح است:
1. دانش آموزان را به داشتن ایده هاى بکر و نو تشویق نماید؛ایده هایى که کموبیش براى خود آن ها بکر است. ضمن پذیرش ایده هاى بکر، زمینه ابراز آن ها را فراهم کند. مثلاً، مى توان از دانش آموزان خواست که به جاى ارائه گزارش ساده از یک کتاب، آن را شخصاً ارزیابى کرده و هر نظرى که درباره آن دارند بیان کنند و یا این که فصلى از فصل هاى سال را توصیف کنند به طور کلى، نقاشى هاى آزاد، مقاله نویسى و نگارش داستان هاى کوتاه، زمینه ایده فرد و تفکر خلاق در دانش آموزان را بهتر فراهم مى کند.7
2. مطالب درسى را به صورت مسأله و معما براى شاگردان طرح کند؛مطالعه کتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم، از برکردن حقایق علمى و تاریخى رشد قوه ابتکار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جاى بیان مطالب درسى یا ذکر حقایق. علمى، باید دانش آموزان را به طرح مسائل ترغیب کند.
3. معلم باید به دانش آموزان اجازه دهد تا مسائل، نظرات و ایده هاى خود را اعلام نمایند و این ایده ها را روى تخته کلاس درس نوشته و پس از طرح مسائل و ایده هاى خود به آنان اجازه دهد که این مسائل را نقد و بررسى نموده و مورد آزمایش قرار دهند.
شیوه هاى گوناگون تدریس
معلم باید در جریان تدریس و فرایند تعلیم و تربیت، شیوه هاى مختلفى را به کار برد؛از جمله، روش حل مسأله، روش تهیه طرح یا پروژه، روش بحث آزاد و پروژه هاى گروهى و جمعى متناسب با موضوع و موقعیت درسى.
فعال شدن شاگردان در کلاس
کلاس هاى درس را مى توان به جاى «معلم محورى» به صورت «فراگیر محورى» اداره کرد؛در کلاس فراگیر محورى، دانش آموز در امر یادگیرى دخالت مستقیم و اساسى دارد. معلم راه هاى یادگیرى را به شاگردان دیکته نمى کند، بلکه شیوه هاى مختلف یادگیرى را پیش پاى آنان قرار مى دهد تا با استفاده از نیروى خلاقیت و ابتکار خود مسیر و روش یادگیرى را جستوجو نمایند. به جاى این که معلم براى دانش آموزان اطلاعات فراهم کند، بایستى آنان را در موقعیتى قرار دهد تا خود به جستوجوى اطلاعات بپردازند. معلم در این شیوه تدریس، راهنماست و نقش یارى دهنده و هدایتگر را ایفا مى کند.
استفاده از روش بارش مغزى (brain Storming) (اسبورن 1975)
در روش بارش مغزى، پس از این که مسأله اى در کلاس ارائه شد، معلم از دانش آموزان مى خواهد تا هر تعداد راه حل را که مى توانند براى مسأله بنویسند. معلم پیش از ارائه همه راه حل ها به وسیله دانش آموزان، نباید هیچ گونه اظهارنظرى در این خصوص بنماید. این روش، شبیه روش تداعى آزاد است که در روان کاوى مورد استفاده قرار مى گیرد.8
ایجاد زمینه تفکر
معلم باید زمینه اى فراهم کند که همه دانش آموزان تفکر نمایند و بدون نگرانى تفکرات خویش را اظهار نمایند. هرچند شاگردان در فرایند تفکر ممکن است اشتباه کنند، اما مهم، تفکر و پرورش فکر است. در این گونه کلاس ها پاسخ صحیح و غلط شاگرد براى معلم ارزش یکسان خواهد داشت؛زیرا به هر حال دانش آموز به تفکر واداشته شده است. به عبارت دیگر، باید به دانش آموزان اجازده داده شود تا اشتباهاتى را مرتکب شوند؛زیرا ممکن است اشتباهات به بینش هاى مثمرثمرى منتهى شوند.
معلم باید شرایط آموزشى را به گونه اى ترتیب دهد که شاگردان مطمئن شوند که اختلاف نظر آنان با معلم مشکلاتى براى آنان نخواهند داشت. به هیچ وجه نباید اندیشه هاى شاگردان را طرد نمود؛چون در این صورت آنان به تفکر نخواهند پرداخت.9
ارتباط با اذهان خلّاق
گرچه معلم تا حدّ زیادى مى تواند ذهن دانش آموز را تحریک کند، اما این امر کافى نیست. گفتار و کردار هنرمندان، متفکران و رهبران مشهور از مهم ترین عوامل مؤثر در تحریک انرژى خلّاق در دیگران است. شاعران، مورخان، سیاستمداران و دانشمندان بزرگ، در قرون گذشته، از طریق آثار مکتوب خود با ما سخن مى گویند. آتش خلاق آنان مى تواند شعله آفرینش گرى دانش آموزان را برافروزد و روح اشتیاق رقابت را در آنان بدمد. 10 براى پیش گیرى از احساس حقارت دانش آموزان در برابر بزرگان، باید به آنان گفته شود که انسان هاى بزرگ هم از اول خلاق نبودند، بلکه با تلاش، پشتکار و پرورش این قوه توانسته اند ابتکارات، نوآورى ها و آفرینندگى را در وجود خود شکوفا سازند. با شناخت نحوه زندگى و مراحل رشد دانش آموزان، مى توان از بروز و پیدایش این احساس در آن ها پیش گیرى نمود.
تشویق اندیشه ها و پیشرفت هاى بکر و ناب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
آموزش و پرورش خلاقیت
در چند دهه اخیر پژوهش هاى بسیارى در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهش هاى انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم مى توان آموزش و هم پرورش داد.3
تورنس مى نویسد: طى پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفکر خلاق، شواهدى دیده ام که نشان مى دهد خلاقیت را مى توان آموزش داد. فلدهوسن و همکارانش مى گویند: پاسخ به این سؤال که «آیا مى توان خلاقیت را آموزش داد؟» مثبت است. آنان روش هاى جالبى براى آموزش خلاقیت ارائه مى دهند.4
تحقیقات نشان داده است که تمام انسان ها داراى قوّه خلاقیت هستند؛برخى در یک زمینه داراى خلاقیت بیش تر و برخى در زمینه اى دیگر. خلاقیت مى تواند به وسیله معلمان در دانش آموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین، باید محیط و فضاى مساعدى براى رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد.
کارل راجرز در این زمینه مى نویسد: «روشن است که خلاقیت را نمى توان با فشار ایجاد کرد، بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. همان گونه که زارع نمى تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما مى تواند شرایط مناسبى براى رشد دانه فراهم آورد. در مورد خلاقیت هم همین شرایط صادق است. باید زمینه اى مساعد براى رشد و توسعه خلاقیت فرزندان و دانش آموزان فراهم آورد. از جمله تجربیات من در روان شناسى این است که مى توان با فراهم کردن امنیت روانى و آزادى، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش داد.»[5
روشن است که هر کسى ممکن است در زمینه اى خاص خلاقیت داشته باشد. از هر کسى در هر زمینه نمى توان انتظار خلاقیت و ابتکار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینه ها را شناسایى کرده و زمینه رشد آن ها را فراهم نمود.
ویژگى هاى افراد خلاق
روان شناسان ویژگى هاى افراد خلاق را مورد بررسى و مطالعه قرار داده اند. در پژوهش هایى که توسط استینر (1965) و بارون (1969) و بارباراکلارک (1979) صورت گرفته، صفت هاى ذیل به عنوان ویژگى هاى افراد خلاق، که عموماً برخوردار از آن هستند، بیان شده است:
ـ داراى گنجایش ذهنى و فکرى زیادى هستند (تیزهوش تر از دیگراننند)؛
ـ علاقه آن ها به مسائل علمى، هنرى، فرهنگى و اجتماعى بیش تر و دامنه اطلاعات آن ها در این زمینه وسیع تر است؛
ـ درباره مسائل انتزاعى، در مقایسه با مسائل عینى و ملموس، بهتر و عمیق تر مى اندیشند؛ـ دوست دارند که در مباحثه عقیده خود را بیان کنند، ولى اصرارى به تحمیل عقاید خود ندارند؛
ـ انعطاف پذیرند و بیانشان داراى طنز است؛
ـ علاقه به سؤال و پرسش دارند و بسیار کنجکاوند؛
ـ محافظه کار نیستند و بیش تر ریسک پذیرند؛
ـ علاقه هاى متنوع و فراوانى دارند و داراى فرایندهاى غیرمتعارف فکرى هستند؛
ـ در فکر و عمل از اصالت و نوآورى بیش ترى برخوردارند؛
ـ داراى زندگى تخیلى بوده و درگیرى بیش ترى با رؤیاهاى خیالى دارند؛
ـ استقلال طلب بوده و دوست ندارند که از راه و روش زندگى دیگران پیروى کنند؛
ـ اعتماد به نفس خوبى دارند و در مقابل ناکامى ها کم تر دلسرد و مأیوس مى شوند؛
ـ از معیارها، رسوم و ارزش هاى اجتماعى، که به نظرشان قابل قبول نیستند، کم تر پیروى کرده و بیش تر متکى به قضاوت شخصى خود هستند؛
ـ در رابطه با دیگران رُک و صریح و درست کارند؛
ـ به مسائل فلسفى همچون مذهب، ارزش ها، معنى زندگى و این قبیل امور توجه مى کنند؛
ـ بر غرایز خود تسلط بیش ترى داشته، شخصیت رشد یافته ترى دارند و کم تر داراى اختلال روحى و روانى مى شوند؛
ـ داراى حافظه اى قوى بوده و به جزئیات مسائل توجه دقیق دارند. توانایى انجام کارهاى پیچیده را نیز دارند.6
معلم و شیوه هاى پرورش تفکر اخلاق
تعلیم و تربیت به یک معنا عبارت است از رشد قوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروى از تمایلات و عادات، سبب رکود فکرى و عجز او در برابر مسائل و مشکلات است. امروزه جامعه نیازمند افرادى است که فکر و خرد را حاکم بر اعمال و افکار خویش قرار مى دهند و مشکلات را به گونه ابتکارى از سر راه خود برمى دارند. اجمالاً وظایف یک معلم در تحقق این هدف بدین شرح است:
1. دانش آموزان را به داشتن ایده هاى بکر و نو تشویق نماید؛ایده هایى که کموبیش براى خود آن ها بکر است. ضمن پذیرش ایده هاى بکر، زمینه ابراز آن ها را فراهم کند. مثلاً، مى توان از دانش آموزان خواست که به جاى ارائه گزارش ساده از یک کتاب، آن را شخصاً ارزیابى کرده و هر نظرى که درباره آن دارند بیان کنند و یا این که فصلى از فصل هاى سال را توصیف کنند به طور کلى، نقاشى هاى آزاد، مقاله نویسى و نگارش داستان هاى کوتاه، زمینه ایده فرد و تفکر خلاق در دانش آموزان را بهتر فراهم مى کند.7
2. مطالب درسى را به صورت مسأله و معما براى شاگردان طرح کند؛مطالعه کتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم، از برکردن حقایق علمى و تاریخى رشد قوه ابتکار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جاى بیان مطالب درسى یا ذکر حقایق. علمى، باید دانش آموزان را به طرح مسائل ترغیب کند.
3. معلم باید به دانش آموزان اجازه دهد تا مسائل، نظرات و ایده هاى خود را اعلام نمایند و این ایده ها را روى تخته کلاس درس نوشته و پس از طرح مسائل و ایده هاى خود به آنان اجازه دهد که این مسائل را نقد و بررسى نموده و مورد آزمایش قرار دهند.
شیوه هاى گوناگون تدریس
معلم باید در جریان تدریس و فرایند تعلیم و تربیت، شیوه هاى مختلفى را به کار برد؛از جمله، روش حل مسأله، روش تهیه طرح یا پروژه، روش بحث آزاد و پروژه هاى گروهى و جمعى متناسب با موضوع و موقعیت درسى.
فعال شدن شاگردان در کلاس
کلاس هاى درس را مى توان به جاى «معلم محورى» به صورت «فراگیر محورى» اداره کرد؛در کلاس فراگیر محورى، دانش آموز در امر یادگیرى دخالت مستقیم و اساسى دارد. معلم راه هاى یادگیرى را به شاگردان دیکته نمى کند، بلکه شیوه هاى مختلف یادگیرى را پیش پاى آنان قرار مى دهد تا با استفاده از نیروى خلاقیت و ابتکار خود مسیر و روش یادگیرى را جستوجو نمایند. به جاى این که معلم براى دانش آموزان اطلاعات فراهم کند، بایستى آنان را در موقعیتى قرار دهد تا خود به جستوجوى اطلاعات بپردازند. معلم در این شیوه تدریس، راهنماست و نقش یارى دهنده و هدایتگر را ایفا مى کند.
استفاده از روش بارش مغزى (brain Storming) (اسبورن 1975)
در روش بارش مغزى، پس از این که مسأله اى در کلاس ارائه شد، معلم از دانش آموزان مى خواهد تا هر تعداد راه حل را که مى توانند براى مسأله بنویسند. معلم پیش از ارائه همه راه حل ها به وسیله دانش آموزان، نباید هیچ گونه اظهارنظرى در این خصوص بنماید. این روش، شبیه روش تداعى آزاد است که در روان کاوى مورد استفاده قرار مى گیرد.8
ایجاد زمینه تفکر
معلم باید زمینه اى فراهم کند که همه دانش آموزان تفکر نمایند و بدون نگرانى تفکرات خویش را اظهار نمایند. هرچند شاگردان در فرایند تفکر ممکن است اشتباه کنند، اما مهم، تفکر و پرورش فکر است. در این گونه کلاس ها پاسخ صحیح و غلط شاگرد براى معلم ارزش یکسان خواهد داشت؛زیرا به هر حال دانش آموز به تفکر واداشته شده است. به عبارت دیگر، باید به دانش آموزان اجازده داده شود تا اشتباهاتى را مرتکب شوند؛زیرا ممکن است اشتباهات به بینش هاى مثمرثمرى منتهى شوند.
معلم باید شرایط آموزشى را به گونه اى ترتیب دهد که شاگردان مطمئن شوند که اختلاف نظر آنان با معلم مشکلاتى براى آنان نخواهند داشت. به هیچ وجه نباید اندیشه هاى شاگردان را طرد نمود؛چون در این صورت آنان به تفکر نخواهند پرداخت.9
ارتباط با اذهان خلّاق
گرچه معلم تا حدّ زیادى مى تواند ذهن دانش آموز را تحریک کند، اما این امر کافى نیست. گفتار و کردار هنرمندان، متفکران و رهبران مشهور از مهم ترین عوامل مؤثر در تحریک انرژى خلّاق در دیگران است. شاعران، مورخان، سیاستمداران و دانشمندان بزرگ، در قرون گذشته، از طریق آثار مکتوب خود با ما سخن مى گویند. آتش خلاق آنان مى تواند شعله آفرینش گرى دانش آموزان را برافروزد و روح اشتیاق رقابت را در آنان بدمد. 10 براى پیش گیرى از احساس حقارت دانش آموزان در برابر بزرگان، باید به آنان گفته شود که انسان هاى بزرگ هم از اول خلاق نبودند، بلکه با تلاش، پشتکار و پرورش این قوه توانسته اند ابتکارات، نوآورى ها و آفرینندگى را در وجود خود شکوفا سازند. با شناخت نحوه زندگى و مراحل رشد دانش آموزان، مى توان از بروز و پیدایش این احساس در آن ها پیش گیرى نمود.
تشویق اندیشه ها و پیشرفت هاى بکر و ناب