لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تعریف، مفهوم و اهمیت تصمیم گیری
عدۀ زیادی از صاحبنظران تصمیم گیری را از پر اهمیت ترین وظایف مدیریت دانسته اند. گریفیتس (Griffiths) عقیده دارد که تصمیم گیری عصاره یا چکیده شغل مدیریت است.) سایمون (Simon) که نظریات پرارزشی در رابطه با تصمیم گیری دارد، مدیریت را برابر با فرآیند تصمیم گیری می داند. منظور از فرآیند تصمیم گیری یعنی کوششهای سازمان یافته برای کار گروهی که سازمان را از خودکامگی فردی و خودمحوری مدیر می رهاند و به جای آن تصمیم گیری سازمانی را جانشین می سازد. علاوه بر این، سایمون معتقد است که هر نظریه ای در سازمان و مدیریت باید درستی تصمیم گیری را تضمین کند. مجموعۀ این نظریات و نظریات دیگر نشان می دهد که بیشترین کار مدیریت تصمیم گیری است و آن گونه که پیش از این اشاره کردیم، مدیریت آموزشی بیشترین استفاده را از این فرآیند در امور سازمانهای آموزشی دارد.
صاحبنظران مختلف، تعاریف متنوعی از تصمیم گیری ارائه داده اند که به برخی از آنها اشاره می شود. بارنارد (Barnard)، تصمیم گیری را فراگردی ناشی از سنجش، محاسبه و اندیشیدن که منجر به عمل می شود، تعریف می کند. از دید یکی دیگر از صاحبنظران، تصمیم گیری انتخاب یک راه حل از میان دو یا چند راه حل به منظور دست یافتن به یک هدف مورد انتظار است. پیتر دراکر (Peter Drucker) معتقد است که تصمیم گیری نوعی داوری است که از میان چند راه یک راه برگزیده می شود. از نظر نگارنده، تصمیم گیری فرآیند انتخاب بهترین راه حل ممکن از میان راه حلهای موجود برای حل یک مسأله است. تصمیم گیری فرآیندی است هدفمند، مستمر، پویا و مجموعه ای که تمام چرخه های زندگی و دوران حیات سازمان را در برمی گیرد. بنابراین، تا سازمان وجود دارد، تصمیم گیری نیز وجود خواهد داشت. هدف اصلی تصمیم گیری حل مسائل و مشکلات سازمان و افراد می باشد. برای یافتن راه حل، باید راه حلهای مختلف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق قرار گیرد. پس از مقایسه همه آنها، بهترین راه حل که از نظر اجرائی و اقتصادی صرفه جویانه تر است و ما را در یک شرایط به خصوص به نتیجه می رساند انتخاب می شود.
مراحل تصمیم گیری
مراحل تصمیم گیری مجموعۀ فعالیتهایی است که از توجه به یک مشکل و یافتن راه حل تا ارزشیابی از نتایج تصمیم اعمال شده ادامه دارد. سایمون چهار مرحله برای تصمیم گیری قائل است.
مرحلۀ اول- یافتن فرصتهایی برای تصمیم گیری: در این مرحله، مدیر با مشکلی روبرو می شود و در شرایطی قرار می گیرد که باید ضرورتاً راه حلی برای مشکل پیدا کند.
مرحلۀ دوم- یافتن رشته ها یا دوره هایی از عمل: فرد در این مرحله یک دسته از فعالیتها را برای حل مسأله مناسب می بیند. در حقیقت، تصمیم گیرنده همه راهها و فعالیتهایی که احتمال گشودن مشکل را دارند، در نظر می گیرد.
مرحله سوم- انتخاب یک عمل یا راه حل از میان رشته ها یا دوره های عمل: پس از مقایسه راهها یا فعالیتها، مدیر یا تصمیم گیرندۀ آن راهی که از همه منطقی تر و قابل قبول تر است را انتخاب می کند.
مرحلۀ چهارم- ارزشیابی از انتخابهای گذشته: در این مرحله، پس از آن که راه یا عمل انتخاب شده به عنوان تصمیم به اجرا درآمد، تصمیم گیرنده باید نتایج مثبت یا منفی آن را مورد بررسی قرار دهد و آنها را با اهداف اساسی خود مقایسه کند.
رابینز و کولتر (Robbins and Coulter) برای فرآیند تصمیم گیری هشت مرحله قائل می شوند که به ترتیب عبارتند از: 1- شناسایی مسأله 2- شناسایی معیار تصمیم گیری 3- تعیین وزن برای هر یک از معیارها 4- پیدا کردن راه حلها 5- تجزیه و تحلیل راه حلها 6- انتخاب یک راه حل 7- اعمال راه حل و 8- ارزشیابی و اثر بخشی تصمیم گرفته شده.
انواع تصمیم گیری
تصمیم گیریها را می توان به اشکال و انواع مختلف و از زوایای گوناگون تقسیم بندی کرد. بارنارد به سه نوع تصمیم گیری اشاره می کند. مبنای تقسیم بندی او سیاست مدیر مبنی بر این که خودش یا با کمک دیگران تصمیم بگیرد و این که چقدر توانایی تصمیم گیری دارد را نشان می دهد.
الف- تصمیمات مداخله ای (Intermediary Decisions): این تصمیم توسط یک فرد مقتدر به عنوان فرادست اتخاذ می گردد و به تفسیر، کاربرد یا پخش دستورالعملها مبادرت می ورزد. این فرد تصمیمات را اتخاذ و از طریق سلسله مراتب اقتدار به زیردستان خود ابلاغ می کند.
ب- تصمیمات استینافی (Appellate Decisions): این تصمیمات حاصل مواردی است که توسط زیردستان پیشنهاد یا ارجاع می شود و برحسب همین ارجاعات تصمیمات اتخاذ می گردد.
ج- تصمیمات خلاق: (Creative Decisions): این تصمیمات به خلاقیت و ابتکار مدیر بستگی دارد. مدیر فرد هوشمند، توانا و آگاهی است که موقعیتها و مسائل را به خوبی می شناسد و می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
بخش اول
موضوع و مفهوم بانکهای مرکزی
مفاهیم مختلفی از بانکداری مرکزی به ذهن آمده که در همه آنها این نکته مشترک است: بانک مرکزی بانک معتبری است که قسمت اعظم عملیات خود را بجای اینکه از طریق افراد صورت دهد به وسیله بانکها انجام میدهد. و در این معاملات به بازار پول و سرمایه بیشتر توجه دارد تا به منافع صاحبان سهام. بعبارت دیگر هر وظیفه ایرا که در هر لحظه ای از زمان ایفا کند به موازات منافع عمومی خواهد بود بی آنکه جلب منفعت خویش محرک او بوده باشد.
بانکهای مرکزی در اقتصاد کشورها آنقدر موثر بوده اند و در صلح و جنگ دولتها را یاری کرده اند که ستایشگران آن چون در مقام ستایش برآمده اند از آن مفهومی معادل چرخ و آتش گرفته اند و آنرا از اختراعات عمده جهان بشمار آورده اند. این تشبیه هرچند تشبیهی بکمال تشبیهات دیگر نیست و نمیتواند جای خود را در ذهن آنچنانکه باید باز کند. ولی بنابرآنچه بانکداران بزرگ اعتقاد کرده اند قدر متیقن این است که بانک مرکزی مقتدرترین موسسه مالی است که انسان امروز بخود دیده است, و براستی روسای بانک های مرکزی در لحظاتیکه در باره پول تصمیم اتخاذ میکنند مقتدرترین مرد اقتصادی کشور خویشند.
هیس رئیس فدرال رزرو بانک نیویورک که سابقه بانکداری را به ایران سه هزار سال پیش میبرد و از نبوغ و دها مالی و پولی ایرانیان داد سخن میدهد، میگوید «بنابراین جای شگفتی نیست که بانکداران مرکزی را گاه موبدان آئین مالی میخوانند و آنانرا بجای آرندگان فرائض مرموزی میدانند که برای عامه قابل درک نیست.»
عده ای نیز بانک مرکزی را به قلب تشبیه نموده و گفتهاند «گردش پول چون جریان خون ضامن حیات اقتصادی ملتهاست. شدت و فشار آن سبب پیدایش قدرت خرید زیاد، تورم پولی وبالنتیجه تزلزل ارکان اقتصادی و بالاخره توقف امور میشود، و ضعف آن موجب تقلیل قدرت خرید یعنی بروز بحران و شیوع بیکاری و بالمآل تنزل درآمد ملی و سطح زندگی و بعبارت دیگر باعث ناتوانی و سستی حیات اقتصادی میگردد. لذا حفظ تناسب جریان پولی با وضع اقتصادی مهمترین وظیفه بانکهای مرکزی و مقامات مسئول هدایت سیاست پولی کشورها گردیده است.»
امروزه بانکهای مرکزی را نه تنها عامل ثبات اقتصادی میدانند بلکه آنانرا مظهر استقلال اقتصادی هرکشور بشمار میآورند که یک واحد پولی ثابت ارائه میکنند، و این پدیده را عامل مؤثری تلقی مینمایند که در جهت توسعه سیستم بانکداری سالم قدم برمیدارد. بهمین دلیل بود که در کنفرانس سال 1921 بروکسل که متخصصین و کارشناسان بین المللی ثبات ارز را بررسی میکردند برای رفع مشکلات و پیشبرد هدفهای اقتصادی بینالمللی و اعاده نظم جهانی پول توصیه کردهاند که در کشورهائیکه بانک مرکزی وجود ندارد باید حتماً تشکیل گردد.
تعریف جامع و دقیقی تابحال از بانکهای مرکزی نشده و این تعریف تا حد قابل ملاحظه ای بستگی به وظایف او دارد، و این وظایف از کشوری به کشور دیگر فرق میکند. بسیاری از بانکهای بزرگ مخصوصاً آنها که از ابتدای تاریخ بانکداری تشکیل شدهاند بر وظایفشان بتدریج اضافه کرده اند، معهذا میتوان گفت که هر بانک مرکزی کاملاً نضج گرفته ای باید سه وظیفه اصلی را بعهده بگیرد، یکی اینکه بانک بانکها باشد، دیگر آنکه بعنوان بانکدار دولت عمل کند و سوم آنکه سیستم پولی را اداره نماید.
بانک مرکزی، بانک بانک ها – در اینجا بانک مرکزی همان خدماتی را انجام میدهد که بانکهای بازرگانی برای مشتریان خود، و بصورت بانک مادر سپرده ها و ذخائر بانک های تجاری را قبول میکند، چک های آنها را وصول و وجوه لازم را در اختیارشان میگذارد، و تحت شرایط خاص وامهای کوتاه مدت به آنها میپردازد و بالاخره بصورت وام دهنده نهائی از طریق عمل تنزیل مجدد به آنها کمک مینماید. بعلاوه بانک مرکزی میتواند سایر بانکها را نظارت مند و در عین حال آنها را در موقع لزوم پشتیبانی نماید بیآنکه با آنها به رقابت بپردازد.
در گذشته که گاه بگاه در بین بانکهای بازرگانی خارجی ورشکستگی رخ میداد و وحشت عمومی ایجاد میکرد بانک های مرکزی خدمات شایانی انجام میداد و سریعاً اینگونه بانکها را یاری میکردند و از سرایت اثار شوم ورشکستگی بسیار بانک ها شدیداً جلوگیری مینمودند.
بانک مرکزی، بانکدار دولت – بانک مرکزی بعنوان نماینده مالی دولت وجوه دولت ملی را دریافت، نگهداری، انتقال و پرداخت مینماید. سهام و اوراق قرضه دولت را بجریان میگذارد. همچنین در بازخرید آنها اقدام و در مقتضیات خاص پیش پرداختها و وامهای کوتاه مدت بدولت اعطا میکند و تقریباً در تمام کشورها بانک مرکزی مشاور مالی دولت میباشد و در واقع دیون عمومی را اداره میکند. باین وظایف باید تنظیم پول و اعتبارات کشور را برحسب احتیاجات اقتصاد ملی نیز اضافه کرد.
بانک مرکزی، اداره کننده سیستم پولی کشور – شاید بتوان گفت مهمترین وظیفه بانک مرکزی نقش کنترل پول ملی و کنترل سیستم بانکی کشور باشد، هرچه صرفاً بانکدار بانکها و دولت بودن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
دانشگاه علامه طباطبایی
دانشکده حسابداری و مدیریت
مفهوم نوآوری تکنولوژیکی
دانشجو: مهناز عصمت آبادی
نوآوری ارائه ایده جدید و مفید و انتقال سریع آن به بازار و به کارگیری آن در سازمان برای استفاده موفقیت آمیز از اختراعات می باشد. (Peter,Y,1992)
5 نوع نوآوری از دیدگاه جوزف شومپیتر:
معرفی محصول جدید یا تغییر کیفیت محصول موجود
فرایند در یک صنعت مشخص
ایجاد بازار جدید
ایجاد منابع جدیدی برای تامین مواد اولیه و دیگر ورودی
تغییر سازماندهی صنعتی
نوآوری به کار گیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت است که می تواند یک محصول جدید، تغییر جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد. (رضائیان)
انواع نوآوری:
خدمات
محصول
کالا
نوآوری
فناورانه
فرایند
سازماندهی
فرایند نوآوری(مقیمی)
مرحله ایجاد مرحله کاربرد روانه بازار کردن رشد بلوغ نزول
نگرش سیستمی به نوآوری و ابتکار:
اتر بک ، فرایند نوآوری در یک شرکت را به عنوان سه مرحله با صفات مشترک زیر تعریف می کند:
تولید ایده
رفع اشکال
تکمیل و احتمالا انتشار
دو مرحله اول که به طور معمول در سطح تحقیق و توسعه رخ می دهند ، به اختراع می انجامند. انتشار در صورتی رخ می دهد که نوآوری پراکنده شده و یک تاثیر اقتصادی داشته باشد.
ویژگی های نوآوری:
مزیت نسبی: درجه ای که نوآوری نسبت به ایده قدیمی تر بهتر جذب می شود.
قابلیت سازگاری: درجه ای که نوآوری با ارزش های موجود، تجارب گذشته و نیاز های مشتری های بالقوه سازگار است.
پیچیدگی: پیچیده بودن درک نوآوری ها
آزمون پذیری: درجه ای که نوآوری بدون محدودیتی می تواند مورد آزمایش قرار گیرد.
قابلیت مشاهده: درجه ای که نتایج نوآوری برای دیگران قابل مشاهده باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 95
مفهوم مصونیت دولتها و سران آنها
از دیدگاه حقوق ببین الملل
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول : مفهوم ، منابع و تئوریهای مصونیت دولت
گفتار اول : تعریف دولت و مفهوم مصونیت دولت
الف - تعریف مصونیت
ب - دولتهای خارجی و وضعیت سران دولتها در مصونیت قضایی دولت
گفتار دوم : منابع مصونیت دولت در حقوق بین الملل
1- منابع قراردادی مصونیت
2- منابع عرضی مصونیت
گفتار سوم : تئوریهای حاکم بر مصونیت قضایی دولت
الف - تئوری مصونیت مطلق
ب - تئوری مصونیت محدود
ج - دکترین عمل دولت
فصل دوم : مصونیت دولت از صلاحیت محاکم قضایی
گفتار اول : اصل مصونیت دولتهای خارجی
گفتار دوم : استثنائات مصونیت دولتهای خارجی
الف - انصراف از مصونیت
ب - دوای تقابل دولت
ج - اعمال تجاری دولت
1- اعمال تصدی دولت
2- اعمال حاکمیت دولت
3- تفکیک بین اعمال تصدی و اعمال حاکمیت دولت
3-1 : معیار هدف
3-2 : معیار ماهیت
3-3 : معیارمختلط کمیسیون حقوق بین الملل
3-4 : تعریف اعمال تجاری دولت
د - شبه جرمهای ارتکابی دولت
1- تعریف شبه جرمهای دولت
2- دامه شبه جرمهای دولت
2-1 : شبه جرمهای عمدی و غیرعمدی
2-2 : خساراتی ناشی از شبه جرم دولت
فصل سوم : مصونیت دولت از اقدامات اجرایی ( قهری )
گفتار اول - اصل مصونیت از اقدامات اجرایی
گفتار دوم : استنشائات مصونیت از اجرا
الف - انصراف از مصونیت
ب - اموال تجاری
1-اموال مورد استفاده در فعالیتهای تجاری دولت خارجی
2- اموال مطلقاً مصون
2-1: اموال نظامی
2-2: اموال دیپلماتیک
3-2: اموال بانک مرکزی
ج - مصونیت از اجرا و شبه جرمهای دولت
سخن آخر :
فهرست قضایا
فهرست اختصارات
فهرست منابع و ماخذ
مقدمه
هر قطعه از این کره خاکی به استثنای دریاهای آزاد – تحت حاکمیت یا متعلق به دولتی است. دولتها هم مانند افراد انسان منفرد و منزوی نیستند، بلکه با قتضای احتیاج با هم روابطی دارند.
موقعیت جغرافیای ایجاب میکند که یک دولت با دولتهای همسایه خود روابط خاصی داشته با و با دولتهای دیگر روابطی از نوع دیگر، یک این خود مستلزم رفت و آمد بین دولتها (سران دولتها و نمایندگان آنها) میباشد- و این روابط و رفت و آمدها مهتاج قواعد و قوانینی بینالمللی است تا حقوق دولتها را در مقابل یکدیگر تعیین و تحفیظ نمایند.
در این بین بحث مصونیت دولتها (علی الاخصوص مصونین قضایی دولتها وپسران آنها) که بخشی از کی پروژه کلان در همین زمینه است، به پیش کشیده میشود.
ژمصونیت قضایی دولت از جمله مباحث مهم و مناقضه انگیز در حقوق داخلی بینالملل میباشند که حسب تحولات حقوق بینالملل تفکیک بین آن دو امکانپذیر شده است.
با این توصیف، در خصوص مصونیت قضایی دولت میتوان چنین گفت که از دیرباز در حقوق دخلی به عنوان یک قاعدة عمومی پذیرفته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
در مفهوم سیره
یکی از منا بع شناخت که یک نفر مسلمان باید و بینش خود را با استفاده از آن اصلاح و تکمیل کند سیره وجود مقدس پیغمبر اکرم (ص) است . قبل ازورود به بحث مقدمه کوتاهی را یاد آوری می کنم وآن اینکه:یکی از نعمتهای خدا برما مسلمین ویکی از افتخارات مسلمین نسبت به پیروان ادیان دیگر اینست که قسمت بسیار زیادی ازسخنان پیغمبر(ص) متواترو مسلم است امروزط در اختیار ما قرار دارد در صورتی که پیروان هیچ یک از ادیان دیگر نمی تواند چنین ادعایی بکنند و به طور قطع بگویند که مثلا فلان جمله ، جمله ای است که از زبان موسی (ع) یا از زبان عیسی (ع) شنیده شده است .
البته جمله های زیادی هست ولی آنقدر که باید ، مسلم و قطعی نیست .
دیگر اینکه تاریخ زندگی پیغمبر ما بسیار روشن و مستند است . حتی دقایق وجزئیاتی اززندگی پیغمبراکرم امروز به صورت قطعی ومسلم دردست است که دربارة هیچ کس دیگرچنین نیست .ازسال وزمان وحتی روزتولدش واینکه چندمین هفته بوده است ودوران شیرخوارگیش ، دورانی که در صحرا زندگی کرده است ، دوران قبل از بلوغ او ، مسافرتهایش به خارج عربستان ، شغلهایی که قبل از نبوت داشته ، اینکه ازدواجش درچه سن و سالی بوده است و چه فرزندانی برایش متولد شده اند و آنها که قبل از خودش از دنیا رفته اند ، در چهع سنی و.فات کرده اند ، و امسال اینها ، تا به دوران رسالت و بعثتش که دقیق تر و بارزتر است ، چون بعثت او منجر به حادثه بزرگی میشود . اولین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود، دومین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود ، سومین فردی که به او ایمکان آورد چه کسی بود ، فلان شخص در چه سالی ایمان آورد ، چه سخنانی میان او و دیگران مبادله شد ، چه کارهایی کرد و چه روشی داشت همه و همه دقیقا روشن است .
عده ای از مسیحیها ، یعنی مسیحیان جغرافیایی نه مسیحیانی که ایمان دارند میگویندآیا اصلاً کسی بنام مسیح در دنیا وجود داشته یا یا این یک شخصیت افسانه ای است که ساخته اند . اینها اصلاً در وجود مسیح شک دارند البته این حرف از نظرما مردود است چون قرآن وجود عیسی (ع) را تایئد کرده و ما از آن جهت که به قرآن ایمان داریم ، دیگر شکی در این مطلب نداریم .
برای مسیحیان مسائلی از این قبیل که حواریون عیسی چه کسانی بودند و انجیل در چه تاریخی به صورت کتاب در آمد چند انجیل بود و نظائر اینها اساساً مکتوم است . ولی برای ما مسلمین چه منع گفتار و چه منع رفتار پیغمبر اکرم هر دو بسیار مسلم و تا شعاع بسیر زیادی قطعی است نه ظنی .
آنچه ما موظفیم از وجود پیغمبر اکرم استفاده کنیم هم در گفتار است و هم در رفتار ، هم در قول است و هم در فعل ، یعنی قول و فعل پیغمبر برای ما راهنما و سند است و باید از آن بهره بگیریم .
در مورد کلمات بزگان عمده مطلب این است که نکات بسیار دقیقی در انها گنجانیده شده است که افراد بتوانند درک کنند . خصوصاً که پیغمبر اکرم در مورد سخنان خود فرمود : ( اعطیت جوامع الکلم) خدا به من کلمات جامعه داده است یعنی خدا به من قدرتی داده است که با یک سخن کوچک میتوانم یک دنیا مطلب بگویم و پیامبر این را در عمل هم نشان داد . سخنان رسول اکرم را همه میشنیدند ولی همه نمیتوانستند به عمق سخنان ایشان آنچنان که باید یرسند .
ببنید پیغمبر اکرم چگونه یک مطلب را پیشگویی میکند . ایشان جمله ای دارد که مفاد ان چنین است : سخنانی را که از من میشنوید ضبط و نگهداری کنید و به نسلهای آینده تحویل دهید و بسپارید . سپس میفرماید : ای بسا نسلهای اینده و خیلی دور وقتی بیایند معنی حرف مرا بهتر از شما که امروز پای منبر من هستید بفهمند . مطابق حدیث معروفی که در کتب معتبر ما نظیر کافی و تحف العقول است و از احادیثی است که شیعه و سنی روایت کرده اند پیامبر اکرم (ص) فرمودند : نضر الله عبدا سمع مقالتی فو عاها و بلغها من لم یسمعها یعنی خدای خرم سازد چهره کسی را که سخن مرا بشنود و ظبط کند .
کندوبرساند به کسانی که آن سخن راازمن نشنیده اند .بعد این جمله رااضافه فرمود :فرب حامل فقه غیرفقیه ورب حامل فقه الی من هوا فقه منه این متحمل کردن که با کلمه رب صورت گرفته اشاره به آینده است . بسا مردمی که حامل یک سخن عمیقند ولی خودشان عمیق نیستند .جملاتی را همیشه نقل می کنند ولی خودشان نمی توانند به عمق آن پی ببرند .وبسا مردمی که جمله ای را فقهی را حمل می کنند یعنی جمله ای را که شنیده اند وحفظ دارند درحالیکه خودشان فقیه هم هستند نقل می کنند برای کسانی که از خود آنها فقیه ترند .یعنی نقل می کنند برای کسی که از او عمقتر وعمق فکرش بیشتر است . که وقتی برایش نقل می شود ،چیزهایی می فهمید که خود آن کسی که نقل کرده است ،نمی فهمد . اینست که ما می بینیم سخنان پیغمبر (ص)دقیقا قرن به قرن ،نمی گویم عمق بیشتری پیدا کرده ،عمق بیشتری برایش کشف شده است . پیغمبر درموضوعات زیادی سخن گفته است ، ازجمله دراخلاق ،فقه، عرفان ، معارف وفلسفه پس همینطور که گفتار پیغمبر نیاز به تعمق وتفسیر دارد ، رفتار پیغمبر هم نیاز به تعمق وتفسیر دارد ما نمی توانیم از این اظهار تاسف دربارة خودمان خودداری کنیم که ما که امت پیغمبر آخر الزمان هستیم ، ازهرکداممان اگر پنج تا سخن از پیغمبر بخواهند حتی لفظش رانمی دانیم ، معنی وتفسیرش بماند ، ونه از سیره ورفتار پیغمبر می توانیم دو سه کلمه بگوئیم .
معنی لغت سیره
سیره در زبان عربی از ماده سیر است .سیر ، یعنی حرکت ، رفتن ، راه رفتن . لغت سیره راکه مسلمین ازصدر اسلام وشاید قرن دوم هجری به کار برده اند ، خیلی عالی انتخاب کرده اند .البته درعمل مورخین ما خوب ازعهده برنیامده اند . شاید قدیمی ترین سیره ها را ابن اسحاق نوشته که بعد از او ابن هشام آن را به صورت کتابی درآورده است . می گویند ابن اسحاق شیعه بوده ودرحدود نیمة قرن دوم هجری می زیسته است .گفتیم سیریعنی رفتن وسیره یعنی نوع رفتن . درزبان عربی ، سیره بروزن فعله است وفعله درزبان عربی برنوع دلالت می کند چنانکه جلسه یعنی نشستن وجلسه یعنی سبک ونوع نشستن . نکته دقیقی است ، سیر یعنی رفتن ورفتار ، ولی سیره یعنی