لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
امام مهدی (عج) در کتب مقدس پیشینیان
مساله تشکیل حکومت جهانی واحد و برخورداری جهانیان از یک برنامه کامل حق و عدل ، موضوعی نیست که خاص اسلام و مسلمانان و خصوصاً شیعیان باشد . بلکه مطلبی است که اهل ادیان عموما بدان باید اعتراف داشته باشند ، زیرا در کتب مورد پذیرش و قبول آنان دربارة این مساله مهم بکنایاتی قریب بتصریحات وقوع این حادثه عظیم و بی نظیر در تاریخ بشری بشاراتی ذکر گردیده که ما برای نمونه به بیان برخی از آنها اکتفا می کنیم .
بنا به نوشته ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند در کتب مذهبی هندوان قریب به این مضامین درباره حکومت جهانی قائد عظیم الشان الهی یعنی امام عصر (ع) مطالبی ذکر گردیده است :
« در اواخر جنگ چهارم ( دوران چهارم ) مردم روی زمین به فساد گرائیده و بیشترشان کفر ورزیده و مرتکب گناهان بسیار می شوند و فرومایگان به نامداری رسیده و بسان گرگ درنده به جان دیگران می افتند و هرچه را که بدست بیاورند به یغما می برند . کاهنان و روحانیان هم مانند آنها فاسد می گردند و اکثریت با دزدان می شود و مردم پرهیزکار و پارسا همه جا مورد تحقیر و اهانت قرار می گیرند . آنگاه "برهمن کلا" ( یعنی روحانی نیرومند ) شمشیر آخته و با نیروی مقاومت ناپذیر مفسدان را از میان بر می دارد و زمین را از پلیدیها پاک می سازد و نیکان و پاکان را باقی می گذارد تا به تناسل ادامه دهند . »
در میان آثار زردتشتیان نیز به مطلبی برخورد می نماییم که می تواند مددکار خوبی در دریافت وقوع حکومت حق و عدل برای ما باشد .
سرگرد اورنگ در کتابی تحت عنوان «یکتاپرستی در ایران قدیم» مطالبی را در این مورد ذکر نموده که خلاصه قسمتی از آنرا ذیلاً می آوریم :
" همانطوریکه در همه ادیان به ظهور موعود آخرالزمان وعده داده شده است ، در آئین ایران باستان نیز به آمدن چنین موعودی تحت عنوان "سوشیانس پیروزگر" خبر داده شده که با ظهور او مرده ها زنده می گردند و رستاخیز برپا می گردد . بعلاوه آنچه از اوستا بر می آید و مفسرین در این باره نوشته اند اینست که جنگ دائمی بین سپنتا مینو و انگره مینو یعنی راستی و دروغ پایان نمی پذیرد مگر اینکه سوشیانس پیروزگر ظاهر شود و راستی و درستی را در سراسر جهان حکمفرما نماید . نکته ای که به نظر جالب می آید اینست که زردتشتیان دعایی بنام دعای زود آمدن سوشیانس دارند . ضمناً باید متذکر شد که با آمدن وی عدل و داد در پهنه گیتی گسترده خواهد شد ، بعد از آنکه جهان سراسر در ظلم و جور و جنایت فرورفته باشد "
در کتب مقدسه ادیان قبل از اسلام منجمله تورات و انجیل بشارات فراوانی دربارة حکومت امام عصر(ع) و سرانجام این جهان می خوانیم و چه بهتر که سخن خود را در این مورد با دلالت آیه ای از آیات قرآن مقدس شروع نماییم :
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکران الارض یرثها عبادی الصالحون ( انبیاء ـ 105 )
پس با این دلالت نخست به سراغ زبور داوود یا مزامیر داوود می رویم تا ببینیم این وعدة الهیه بچه صورتی در آن کتاب بیان گردیده است :
" به سبب شریران خویش را مشوش مساز .. زیرا که مثل علف بزودی بریده می شوند .. و بر خداوند توکل نما و نیکویی بکن … زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود ، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی و سلامتی متلذذ خواهند گردید … شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیده اند مسکین و فقیر را بیندازند و راست روان را مقتول سازند ، شمشیر ایشان به بدن خودشان فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد … زیرا که بازوهای شریران شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند خلاصه و ماحصل این آیات که از عهد قدیم مزامیر داوود نقل شد اینکه زمین از آن صالحان خواهد گردید و بالاخره شریران و بدکاران از بین خواهند رفت .
در مکاشفة یوحنای رسول می خوانیم :
" و هر که غالب آید و اعمال مرا تا انجام نگاه دارد ، او را بر امتها قدرت خواهم بخشید تا ایشان را به عصای آهنین حکمرانی کند و مثل کوزه های کوزه گر خرد خواهد شد چنانکه من نیز از پدرم خود یافته ام و به او ستارة صبح را خواهم بخشید . آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می گوید "
راستی بنگریم که روح چه می گوید ، برخی از مفسرین اناجیل گمان برده اند که مقصود از آیات شخص عیسی مسیح (ع) می باشد ولی دقت در آیات فوق الذکر که افعالش همه بلفظ مستقبل است نشان می دهد که مسیح (ع) از شخص دیگری خبر می دهد . آری وی مامور است و ماموریتی الهی دارد که در پرتو ستارة درخشان آئین اسلام و قانون اساسی و زوال ناپذیر قرآن مقدس شب یلدای حیات ظلمانی و زندگی جهنمی بشر را به عصری درخشان و حیاتی روح بخش و بهشتی مبدل سازد . آری مقصود از این بشارات پرچمدار انقلاب عدل جهانی حضرت مهدی (ع) است که به قدرت و نصرت الهی بر جهان حکومت خواهد کرد .
امام مهدی (عج) از نظر قرآن و احادیث اسلامی
در این بخش گزیده أی از آیات قرآن کریم راجع به قیام مهدی منتظر (ع) با تفاسیری که از ائمه اهل البیت (ع) دربارة وی در ذیل آن آیات آمده سخن خواهیم گفت .
قسمت اول آیات
1ـ وعده الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون . ( نور ـ 55 )
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند وعده فرموده که آنان را در کره زمین خلافت بخشد همانگونه که پیشینینان آنان را خلافت بخشیده و دین برگزیدة خود اسلام را بر همه ادیان تمکین و برتری عنایت فرماید و وحشت و هراس آنها را بدنبال ترسشان به امنیت مبدل فرماید . آنگاه فقط مرا پرستند و به من شرک نیاورند و هر آنکس که آن هنگام کفر ورزد به حقیقت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
مقدمه
« ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهمدت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز »
در بهمن ماه 1357 تحولی شگرف و معجزه ای الهی در تاریخ ایران بلکه در جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد که همه متفکرین و تحلیلگران علوم سیاسی, تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب وا داشت, زیرا هیچکس از آنان حتی سازمانهایی نیز که به انبوه اطلاعات بسیار حساس و سری و مجهزترین امکانات تکنولوژیکی دسترسی داشته و از کمک تئوریسین ها و تحلیل گران گوناگون بهره می بردند نتوانستند وقوع انقلاب اسلامی ایران را در این زمان و موقعیت و منطقه به این شکل پیش بینی کنند .عظمت این انقلاب اگرچه از زوایای مختلفی همچون فروپاشی نظامی شاهنشاهی و رژیمی فاشیست و مستبد که از قدرتمندترین ارتشهای منطقه برخوردار و می لیاردها دلار درآمد نفت صرف هزینه آن می کرد و همه دولتهای مقتدر جهان از جمله آمریکا و انگلیس تا پایان کار از او حمایت می کردند و از این لحاظ که در این انقلاب, بر خلاف معمول انقلابها, ملتی با تظاهرات غیر ملسحانه و روحیه ای ایثارگر و شهادت طلبانه برای سالها ,از آسایش , رفاه وصیانت از جان دست برداشت تا چیزی را که می خواست به چنگ آورد و از این منظر که نظم موجود و پذیرفته شده در روابط بین الملل و بلوک بندی ها و صف بندی های تثبیت شده بعد از جنگ جهانی دوم را در هم ریخت, بسیار قابل توجه می باشد.
ولی از تمام اینها مهمتر, پیروزی اندیشه اسلام ناب محمدی ( ص ) در همه ابعاد ایدئولوژیکی, سیاسی و فرهنگی بر سلطه فکری , سیاسی و فرهنگی استکبار جهانی بود. تفکر و اندیشه انقلاب اسلامی که در تمام ابعاد در رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( قدس سره ) تبلور می یافت , او که مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه آنان , با دستی پر معجزه و دلی به عمق و وسعت دریا, در میان مردمی چشم به راه چون آیه رحمت فرود آمد و آنان را تا عرش عزت و عظمت بر کشید و با نفس روح الهی اش به پیکر امت اسلامی جان بخشید و افسون, یاس و ذلت را در روح آنان باطل ساخت. این تفکر و اندیشه متلها را در اقصی نقاط جهان جلب و جذب کرد, استکبار جهانی که از زوال سلطه خویش به شدت نگران شده بود تمام امکانات و توان خود را در مقابله با این اندیشه سعادت بخش و جلوگیری از صدور آن به کار گرفت و از هر نوع توطئه و جنایتی بهره برد و چون از ترفندها و دسیسه ها راه به جایی نبرد با ترغیب و تشویق رژیم بعثی به جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران و سپس حمایت همه جانبه از این رژیم متجاوز و مفسد قصد براندازی این نظام را داشت, روستاها و شهرهای مرزی کشور از زمین و هوا مورد تهاجم قرار گرفت و جنگی تمام عیار بر نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران تحمیل گردید, گستره اشغالگری و تجاوز و قتل و غارت و تخریب منازل مردم و به اسارت بردن آنان و انواع مفاسد و جنایات چکمه پوشان رژیم بعثی عراق قهقهه شیطانی را بر اردوگاه استکبار نمایان ساخته بود, با تدبیر و فرمان معمار انقلاب اسلامی , دفاع از کشور و لبیک به استغاثه مردان و زنان مظلوم غرب و جنوب کشور سر لوحه امور قرار گرفت.
جلوگیری از تهاجم دیکتاتور بعثی و دفاع از خواهران و برادران مناطق مذکور کانون توجه ملت انقلابی ما قرار گرفت و این جز با ایثار و شهادت میسر نبود, تمام کفر در برابر یک نظام نوپای اسلامی صف آرایی کرده بودند و سازمانهای به اصطلاح حقوق بشر در سکوتی مرگبار به سر می بردند , گویا همه مصممند که این نور الهی را خاموش کنند ولی نور الهی خاموش شدنی نیست.
« یریدون لیطفئوا نورالله بافوافهم و الله متم نوره و لو کره الکافرون »
حضور جوانان سلحشور, مخلص و شیفته اهل بیت ( ع ) و معتقد به ولایت مطلقه فقیه, جبهه های نبرد را تبدیل به فضایی معطر به عطر معنویت, تهجد, تسبیح و تداعی کربلا و عاشورا را می نمود جبهه یک دانشگاه بود و رزمندگان اسلام شیران روز و عابدان شب شده بودند, کید شیطان و توطئه دشمنان ملت ایران با الطاف الهی و عنایات صاحب اصلی این کشور حضرت حجه ابن الحسن المهدی ( عج ) خنثی و زمینه صدور انقلاب اسلامی فراهم گردید, چنانکه امام راحل فرمودند: ما در جنگ انقلابمان را به جهان صادر کردیم.
پس از هشت سال دفاع مباهات برانگیز و افتخار آمیز دلدادگان خمینی کبیر (ره) از مرزهای ارزشی و حرکت عظیم و با بازپس گیری اراضی اشغال شده و تطهیر آن از لوث وجود بعثی ها, اینک دو چیز این حرکت عظیم و این دفاع تاریخی را تهدید می کند, الف : تحریف و سوء استفاده معاندین و دشمنان کینه توز داخلی و خارجی ,ب : فراموشی مجاهدت ها , استقامت ها , فداکاری ها و روحیه های ایثار و شهادت دوران دفاع مقدس در میان خودیها.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
« ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهمدت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز »
در بهمن ماه 1357 تحولی شگرف و معجزه ای الهی در تاریخ ایران بلکه در جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد که همه متفکرین و تحلیلگران علوم سیاسی, تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب وا داشت, زیرا هیچکس از آنان حتی سازمانهایی نیز که به انبوه اطلاعات بسیار حساس و سری و مجهزترین امکانات تکنولوژیکی دسترسی داشته و از کمک تئوریسین ها و تحلیل گران گوناگون بهره می بردند نتوانستند وقوع انقلاب اسلامی ایران را در این زمان و موقعیت و منطقه به این شکل پیش بینی کنند .عظمت این انقلاب اگرچه از زوایای مختلفی همچون فروپاشی نظامی شاهنشاهی و رژیمی فاشیست و مستبد که از قدرتمندترین ارتشهای منطقه برخوردار و می لیاردها دلار درآمد نفت صرف هزینه آن می کرد و همه دولتهای مقتدر جهان از جمله آمریکا و انگلیس تا پایان کار از او حمایت می کردند و از این لحاظ که در این انقلاب, بر خلاف معمول انقلابها, ملتی با تظاهرات غیر ملسحانه و روحیه ای ایثارگر و شهادت طلبانه برای سالها ,از آسایش , رفاه وصیانت از جان دست برداشت تا چیزی را که می خواست به چنگ آورد و از این منظر که نظم موجود و پذیرفته شده در روابط بین الملل و بلوک بندی ها و صف بندی های تثبیت شده بعد از جنگ جهانی دوم را در هم ریخت, بسیار قابل توجه می باشد.
ولی از تمام اینها مهمتر, پیروزی اندیشه اسلام ناب محمدی ( ص ) در همه ابعاد ایدئولوژیکی, سیاسی و فرهنگی بر سلطه فکری , سیاسی و فرهنگی استکبار جهانی بود. تفکر و اندیشه انقلاب اسلامی که در تمام ابعاد در رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( قدس سره ) تبلور می یافت , او که مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه آنان , با دستی پر معجزه و دلی به عمق و وسعت دریا, در میان مردمی چشم به راه چون آیه رحمت فرود آمد و آنان را تا عرش عزت و عظمت بر کشید و با نفس روح الهی اش به پیکر امت اسلامی جان بخشید و افسون, یاس و ذلت را در روح آنان باطل ساخت. این تفکر و اندیشه متلها را در اقصی نقاط جهان جلب و جذب کرد, استکبار جهانی که از زوال سلطه خویش به شدت نگران شده بود تمام امکانات و توان خود را در مقابله با این اندیشه سعادت بخش و جلوگیری از صدور آن به کار گرفت و از هر نوع توطئه و جنایتی بهره برد و چون از ترفندها و دسیسه ها راه به جایی نبرد با ترغیب و تشویق رژیم بعثی به جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران و سپس حمایت همه جانبه از این رژیم متجاوز و مفسد قصد براندازی این نظام را داشت, روستاها و شهرهای مرزی کشور از زمین و هوا مورد تهاجم قرار گرفت و جنگی تمام عیار بر نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران تحمیل گردید, گستره اشغالگری و تجاوز و قتل و غارت و تخریب منازل مردم و به اسارت بردن آنان و انواع مفاسد و جنایات چکمه پوشان رژیم بعثی عراق قهقهه شیطانی را بر اردوگاه استکبار نمایان ساخته بود, با تدبیر و فرمان معمار انقلاب اسلامی , دفاع از کشور و لبیک به استغاثه مردان و زنان مظلوم غرب و جنوب کشور سر لوحه امور قرار گرفت.
جلوگیری از تهاجم دیکتاتور بعثی و دفاع از خواهران و برادران مناطق مذکور کانون توجه ملت انقلابی ما قرار گرفت و این جز با ایثار و شهادت میسر نبود, تمام کفر در برابر یک نظام نوپای اسلامی صف آرایی کرده بودند و سازمانهای به اصطلاح حقوق بشر در سکوتی مرگبار به سر می بردند , گویا همه مصممند که این نور الهی را خاموش کنند ولی نور الهی خاموش شدنی نیست.
« یریدون لیطفئوا نورالله بافوافهم و الله متم نوره و لو کره الکافرون »
حضور جوانان سلحشور, مخلص و شیفته اهل بیت ( ع ) و معتقد به ولایت مطلقه فقیه, جبهه های نبرد را تبدیل به فضایی معطر به عطر معنویت, تهجد, تسبیح و تداعی کربلا و عاشورا را می نمود جبهه یک دانشگاه بود و رزمندگان اسلام شیران روز و عابدان شب شده بودند, کید شیطان و توطئه دشمنان ملت ایران با الطاف الهی و عنایات صاحب اصلی این کشور حضرت حجه ابن الحسن المهدی ( عج ) خنثی و زمینه صدور انقلاب اسلامی فراهم گردید, چنانکه امام راحل فرمودند: ما در جنگ انقلابمان را به جهان صادر کردیم.
پس از هشت سال دفاع مباهات برانگیز و افتخار آمیز دلدادگان خمینی کبیر (ره) از مرزهای ارزشی و حرکت عظیم و با بازپس گیری اراضی اشغال شده و تطهیر آن از لوث وجود بعثی ها, اینک دو چیز این حرکت عظیم و این دفاع تاریخی را تهدید می کند, الف : تحریف و سوء استفاده معاندین و دشمنان کینه توز داخلی و خارجی ,ب : فراموشی مجاهدت ها , استقامت ها , فداکاری ها و روحیه های ایثار و شهادت دوران دفاع مقدس در میان خودیها.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر
موضوع:
بررسی نقش درخت مقدس بر سطح مهره های دوره ی آشور میانه و نو
استادراهنما :
جناب آقای دکتر حمید رضا ولی پور
تهیه کننده:
مجید کوهی گیلوان
نام درس : سکه ، مهر و تابلت
مقطع : کارشناسی ارشد (پیش از تاریخ)
پاییز 1388
فهرست مطالب
عنوان صفحه
بررسی نقش درخت مقدس.... 1
دوره آشور میانی 3
دوره ی آشور جدید 16
درخت مقدس به شکل شبکه ای 16
درخت مقدس به شکل لوزی... 21
درخت مقدس به شکل شبکه های هندسی 23
بحث و نتیجه گیری 28
کتاب شناسی 32
بررسی نقش درخت مقدس بر سطح مهرهای دورهی آشور میانه و نو
بینالنهرین باستان دشت حاصلخیزی است که در دو سوی آن دو رود پر آب دجله و فرات جاری است. در این دشت تمدنی چهار هزارساله وجود داشته که دارای توالی تاریخی از دولت شهرها، پادشاهیها و امپراتوریهاست که در مقاطع مختلف بوجود آمده و از بین رفتهاند. یکی از مهمترین مواد فرهنگی به دست آمده از این تمدن که نشان دهندهی تداوم فرهنگی از دورهی قدیم تا جدید است و معمولاً بر سطح آن نوشتههایی به خط میخی دیده میشود، مهرها هستند.
انگیزهای که موجب ایجاد خط بر سطح مهرها شد، نیازی بود که برای ثبت و ضبط فعالیتهای اقتصادی احساس میشد. علاوه بر آن برسطح بیشتر مهرها نام صاحب مهر نیز نوشته میشد. مهرهای اولیه عموماً استامپی بود. این مهرها معمولاً از گل یا سنگ ساخته میشد و با تصاویری کنده شده از حیوانات، گیاهان و یا تصاویر سمبلیک تزئین میشد این مهرها معمولاً بر روی گل مرطوب یا موم برای مهر و موم کردن کوزهها، درها و انبارها، فشرده میشد.
بیشتر مهرهای به دست آمده از بینالنهرین، مهرهای استوانهای یا سیلندری شکل هستند. بر سطح این مهرها معمولاً تصاویر مختلف و خطوط میخی حک میشد. این مهر معمولاً بر سطح یک سطح صاف گلی غلطانده میشد که در نتیجهی آن تزئینات و تصاویر حک شده بر سطح مهر به شکل پیوسته و گاهی به شکل یک داستان و روایت بر سطح گلی (تابلت) ایجاد میشد. این طرحهای ایجاد شده بر سطح گل به نام اثر مهر شناخته میشود. شمار زیادی مهر و اثر مهر در بینالنهرین مربوط به دورههای مختلف به دست آمده است.
شمار زیادی از مهرها از مواد فرهنگی نرم که قابل حکاکی هستند؛ مثل استخوان، صدف و سنگ آهک ساخته شدهاند. اما شماری نیز از مواد سختتر مثل: سنگ مرمر، کلسیت، سرپانتین و هماتیت یا سنگهای رنگارنگ و ارزشمند مثل: عقیق، ابسیدین، یاقوت و سنگ لاجورد ساخته شدهاند. لاجورد به خاطر زیبائی و استحکامش بسیار معمولتر بوده است.
تمرکز مطالعات بر طرحهای حک شده روی مهرها، ما را قادر میسازد تا بخش زیادی از ویژگیهای فرهنگی و مذهبی و شیوهی زندگی باستان مردم بینالنهرین را بازسازی کنیم. مشخص است که نقشهای انسانی، حیوانی و گیاهی نقش شده بر سطح مهرهای آشوری تأثیر مثبتی بر زندگی دارندهی مهر دارند. همینطور صحنههای نقش شده بر سطح مهرها بازتابی از زندگی، مراسم، اعتقادات و وسایل استفاده شده توسط انسان در آن دوره است. بنابراین شمار زیادی از این تصاویر سمبلهای انسانی و خدایانی هستند که نشان دهندهی مذهب و ادبیات شرق نزدیک در دوران باستان است.
تحقیق حاضر به بررسی یکی از مهمترین طرحهای ایجاد شده بر سطح مهرهای آشور میانی و نو؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
عالم بزرگوار مرحوم مقدس اردبیلی
عالم بزرگوار مرحوم مقدس اردبیلی(رحمه الله)
فهرست مطالب این صفحه ...
شرحی کوتاه بر زندگی مقدس اردبیلی
معاصران و شاگردان مقدس اردبیلی
آواره یار
شبی به یاد ماندنی
سفر به اصفهان
آثار و تالیفات مقدس اردبیلی
شرحی کوتاه بر زندگی مرحوم مقدس اردبیلی شیخ جلیل، عالم ربانی احمد بن محمد اردبیلی مشهور به مقدس اردبیلی از مادری سیده و از پدری روحانیدر روستیی به نام(نیار) از توابع شهر اردبیل دیده به جهان گشود و در دامان خانواده ی پاک و متدین پرورش یافت. تاریخ دقیق ولادت او وعلوم نیست ولی در تاریخ 993ه.ق دیده از جهان فرو بست و در جوار امیر المومنین(ع) به خاک سپرده شد.
معاصران و شاگردان مقدس اردبیلی مقدس اردبیلی با میرزا محمد استر آبادی و شیخ بهائی معاصر بوده و با هم می زیسته اند. و افرادی نیز چون صاحب کتاب مدارک(یت الله سید محمد) و صاحب عالم الاصول شیخ حسن بن زین الدین و مولی عبد الله شوشتری و امیر فیض الله تفرشی امیر علام از شاگردان او محسوب شده و شاگردی او را نموده اند و او نیز اجازه رویت داشته و به مرحله اجتهاد رسیده اند.
آواره یار هوا پاک و ملایم و بهشتی و دل انگیز بود. باد مرطوب و سردی می وزید. چشمه ساران، دریاچه ها، آبگیرها، کوهها، باغها در افقهای نه چندان دوری مقدس را محسور زیبایی خود کرده بود. چه بیدستانهای زیبا و بزرگی بر دو سوی جویبارهای زلال سایه افکنده بود و چه شاخه سارانی که افشان خود را در ایینه آب رها کرده بودند. مقدس از کنار جویباری به راه افتاد. او نه به دنبال زیبایی های بهشت بلکه به دنبال محبوب دلش بود. او را می جست تا چشمهایش را به جمال آن جام جهان روشن نماید. چقدر عاشق دلواپس آن چهره اهورایی بود. مشتاقانه به راه افتاد و به سمت زیباترین مقصد روان بود بعد از مدتی به عده ای رسید که بر کنار آبگیری بر تختهای زمردین نشسته و غرق در صفای محبت همدیگر بودند. مبهوت ایستاده وسلام کرد وبعد سوال نمود: قصد دیدار مولا و سرور عالمیان حضرت محمد(ص) را دارم، راهنماییم کنید. یکی از آنان به پیشواز آمد و مقدس را به قصری از نور هدایت کرد. قصر در جنگلی انبوه و فشرده زیر درختان تناور و پرسایه همانند نگینی می درخشید. مقدس از میانه کوهساری گذشت و به جنگل رسید از سمت جنگل بوی طراوت بهاری می آمد و چه لطفی داشت. لحظه های ناب و عرفانی بود. مقدس تا لحظاتی دیگر چشم به زیباترین چهره جهان می گشود، از چند غرفه ای گذشت و عاقبت به غرفه ای رسید که بهترین بنده خدا در آن بر اریکه ای تکیه زده بود و در کنارش حضرت موسی جلوس کرده بود، مقدس تا وارد شد سلام کرد. پیغمبر(ص) تفقدش نمود و در نزد خود جایش داد. - بنشین فرزندم! مقدس محو در ابهت و جلال و عظمت حضرت رسول(ص) قلبش به تپیدن افتاده اما ناگهان حضرت موسی(ع) به حرفش کشانده و از رسول الله درباره اش سوال فرمود: - این مرد کیست یا رسول الله؟ لبخندی زیبا و ملیح رسول الله نشان از افتخار و مباهتشان به مقدس بود، لبخندی زد و فرمود: - از خود او سوال کن ای رسول خدا. حضرت موسی(ع) نیز تبسمی کرد و سوال فرمود: - تو کیستی ای بنده خدا ؟ هنوز رعشه های شوق از وجود مقدس محو نشده بود به خودش جرات داد و عرض کرد : من احمد، پسر محمد، اهل لردبیل. ساکن نجفم، فلان خیابان، فلان محله، فلان خانه مسکن من است. حضرت موسی از آن همه توضیح و تفضیل مقدس تعجب کرد و فرمود: - من از تو سوال کردم، این همه تفضیل برای چه بود؟ و بعد همه شان لبخند زدند، مقدس دوباره به حرف آمد و نتوانست در مقابل موسی بی جواب بماند. - خداوند عالم از تو سوال فرمود: که این چیست که در دست توست پس تو چرا آن قدر در جواب گفتی؟ وجود موسی(ع) پر از مسرت شد. لحظه ای دوباره لبخند بر لبانشان نشست و باز حضرت موسی(ع) به خدمت رسول الله(ص) عرض کرد: یا رسول الله، راست فرمودی علمای امت من مانند انبیا بنی اسرائیل می باشند. لبهای مبارک حضرت رسول باز به تبسمی شیرین گشوده شد و مقدس لحظه ای از آن همه لطف و تفقد خجل شدو سر به زیر انداخت. مقدس لحظه ای که از آن خواب روحانی فارغ شد به شدت گریست و اهل خانه به صدای گریه اش بلند شد و به بالینش آمدند و سوال از ماوقع کردند. گریه های حسرت و فرقت مجال سخن نمی داد. وقتی سیر گریست و دل فرقت زده اش خالی شد فرمود: پیغمبر را به خواب می دیدم.
شبی به یاد ماندنی میر فیض الله هنوز به درب خانه مقدس اردبیلی نرسیده بود که مقدس از خانه بیرون آمد و متوجه روضه مقدسه علویه(ع) شد. حس کنجکاوی میر فیض الله اورا به دنبال مقدس کشاند. نیمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب لطف دیگری داشت، کوچه های نجف خلوت و خالی بودند. سکوت سنگینی بر گرده شهر سایه انداخته بود و گاه سکوت نشسته را صدای گریه کودکی و با عوعوی سگی یا ناله مرغی می شکست مقدس آرام قدم برمی داشت، سابیه قامت رشیدش به روی دیوارهای گلین می افتاد و همراه او حرکت می کرد. میر فیض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقیب او سر از پا نمی شناخت. در پشت نخلها و دیوارها پنهان می شد تا اگر مقدس نگاهی به عقب انداخت او را نبیند. همیشه آرزو کزده بود که شبی شاهد خلوت او با خدایش باشد و آن شب که به پندار خود چنین فرصتی دست داده بود چقدر خوشحال بود دلش در انتظار وصال عارفانه استادش لحظه ای از تپش نمی ایستاد. مقدس تا به صحن حرم رسید درها گشوده شد و در کنار ضریح ایستاد و سلام کرد، صدای جواب زمزمه وار به گوش میر فیض الله نیز رسید و او گوش تیز کرد که دیگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابی خواهد شنید. اما مقدس تنها دست به ضریح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چیزهایی زمزمه کزد و لحظاتی بعد بیرون آمد و به سوی مسجد کوفه رهسپار شد. میر فیض الله باز از پی او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت. میر فیض الله از لای در مسجد چشم به طرف محراب دوخت. توی محراب کسی رو به قبله نشسته بود. مقدس نزدیک شد و در کنار آن شخص زانوی ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. میر فیض الله از دیدن این صحنه به حیرت افتاد و با خود گفت: این کیست خدایا؟ مگذ داناتر از مولای ما مقدس نیز کسی در این شهر وجود دارد که مولای ما خاضعانه در مقابل او زانو می زند و از او سوال می کند؟ قلبش تپید و بدنش لرزید هنوز از تماشای صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بیرون آمد. میر فیض الله به کناری رفت و پنهان شد و مخفیانه باز به تعقیب مقدس پرداخت. مقدس خوشحال و قبراق راه می رفت. نزدیک حرم مطهر رسیده بودند که میر فیض الله تنفسی کرد و مقدس فوراً سر به عقب برگرداند: میر فیض الله! اینجا چه کار می کنی؟ عرق شرم بر پیشانی میر فیض الله نشست و از خجلت سر به زیر انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد و دوباره سوال فرمود: - تو با من بودی اولاد پیغمبر؟ - بلی! برای پرسیدن سوالی به طرف خانه تان به راه افتاده بودم وقتی به نزدیکی های در رسیدم شما از خانه بیرون آمده بودید. نخواستم مزاحم بشوم، اما حس کنجکاویم مجبورم کرد که به دنبال شما بیایم و ببینم که به کجا می روید؟ ملاطفت و ملایمت آخوند شرم و خجالت را از وجود میر فیض الله برگرفت و میر فیض الله جرات کرد او را سوگند دهد تا او را خبر دهد از آنچه او مشاهده کرده بود. مقدس قبول کرد و فرمود: مساله ای از مسائل دین بر من مشکل شده بود آمدم به خدمت حضرت امیر المومنین(ع) و از آن حضرت پرسیدم. آن حضرت فرمود: امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر(عج) در این شهر است برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن. پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مسئله مشکله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنیدم. مقدس وقتی سرگذشت دیدارش را توضیح داد از میر فیض الله عهد گرفت که تا زنده است این ماجرا را به کسی نقل نکند و میر فیض الله به عهد خود پایدار ماند و ماجرا را بعد از وفات مقدس نقل کرد.
سفر به اصفهان عباس صفوی که بعد ها به پادشاهی رسید تازه از اتمام مسجد شاه فارغ شده بود که به فکر امام جماعت مسجد افتاد. هر روز می آمد و بعد از تماشای مختصری به نقش و نگارهای زیباس آن بنای مقدس در گوشه ای می نشست و در خود فرو می رفت. خدایا چه کسی لیاقت امام جماعتی این مسجد را دارد؟ می خواهم بهترین و باتقوا ترین بندگانت را بر این مسجد بگمارم، خودت کمک کن. چه کسی است آن عالمی که همه اخلاق حسنه را داراست؟ آن عالم که من به دنبالش می گردم؟ او همه علمای عجم را دوست می داشت، اما هر چه فکر کرده بود دلش به کسی از آنان رضایت نداده بود، یک روز در معنوی ترین لحظات او به مسجد آمد و دوباره به تفکر نشست، دلش به سوی نجف پر کشیده بود و از مولایش علی(ع) استمداد می جست، در لحظه خای یاس و نومیدی او بود که ناگهان یاد عزیزی او را از خود بی خود کرد و بی درنگ از جایی که نشسته بود بلند شد و گفت: زود مرا به دربار برسانید. نگهبانان و ملازمان سراسیمه به خود آمدند و آنچه او فرموده بود عمل کردند درشکه ای آماده ساختند و شاه سوار شد وقتی به دربار رسیدند او دوباره فریاد برآورد: اهل دربار کجایند؟ گرد من آیند. همه حاضر شدند و اعلام اطاعت از امر وی نمودند، عباس صفوی خرسند بود و از اینکه کسی را یافته بود که موافق میلش باشد در پوست خود نمی گنجید. بی صبرانه شروع به سخن کرد: - به نظر من چنین می آید که لایق ترین فرد برای امام جماعتی مسجد شاه آخوند ملا احمد اردبیلی باشد شما چه می گویید؟ اعیان و اشراف دولت یکایک به گفتار آمدند و عاقبت حاصل نظراتشان چنین شد که : - گمان نکنیم بیاید مگر اینکه شیخ بهایی را روانه کنید. شاه عباس فرمود: چنان کنسد، شیخ بهایی را بفرستید. چندی از نزدیکان دربار به خدمت شیخ رسیدند و قضیه را با وی در میان نهادند. شیخ پذیرفت و جمعی در معیت شیخ به عتبات عالیات مشرف شدند. کوچه پس کوچه های نجف شیخ را به یاد گذشته ها می انداخت. یاد گذشته های دوری که گاه به زیارت مولا امیر المومنین(ع) می آمدند و اکنون که زیارت آن حرم مطهر دوباره نصیب شیخ شده بود، چقدر مسرور و خوشحال بود. شیخ و همراهان از کوچه پس کوچه ها گذشتند و عاقبت در کنار دری توقف کردند. شیخ از مرکب خویش پایین آمد و فرمود: همین درب است پایین بیایید! قلب شیخ از شوق دیدار یار دیرینش به تپش افتاده بود. اعضای بدنش می لرزید، بعد از سالها دوری دوباره به هم رسیده بودند دست شیخ ناخود آگاه به دق الباب بالا رفته بود و بی درنگ دق الباب می کرد. صدای نازنین مقدس که از داخل حیاط به گوشش رسید آرام گرفت. - کیست؟آمدم. - میهمان نمی خواهی برادر؟ - میهمان حبیب خداست بفرمایید. صدای آشنایی بود. مقدس در حالی که اظهار خوشحالی می نمود در را بر روی میهمانان برگشود و ناگاه با رویت جمال شیخ بهایی از خود بی خود شد و ابراز احساسات کرد: