لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
اعدام صدام قطعا مهمترین رخداد سیاسی اخیر جهان بود. بازتاب این حادثه مهم و آگاهی از سایر تحولات عراق ازجمله انگیزه هایی بود که ما را بر آن داشت که با یکی از مسئولین عراقی به گفتگو بنشینیم . سفر آقای سیدمحسن حکیم مشاور سیاسی رئیس ائتلاف یکپارچه عراق به تهران فرصتی شد تا این مسائل را با وی در میان بگذاریم . مشروح این گفتگو در دو قسمت از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.
سوال*ـ مردم جهان صبح روز شنبه 9 دی ماه که از خواب برخاستند با خبر اعدام صدام و پخش صحنه اعدام او از شبکه های تلویزیونی مواجه شدند. این حادثه تا حدود زیادی غیرمنتظره و غافلگیرکننده حتی برای ما خبرنگاران بود. علت اینکه اجرای حکم صدام به سرعت انجام شد آنهم در روز عیدفطر چه چیز بود؟ حکیم: البته اجرای حکم سریع نبود. بر طبق دادگاه ویژه که محاکمه صدام برعهده این دادگاه بود و باید بگویم این دادگاه مثل دادگاه های عمومی عراق نیست بعد از قطعی شدن حکم و پس از اجرای تمامی مراحل دادرسی و همچنین اخذ رای دادگاه تجدیدنظر حکم میبایست حداکثر تا 30 روز از تایید اجرا می شد. لذا حکم بعد از چند روز از تایید اجرا گردید و تمامی مراحل دادرسی و اجرای حکم که در قانون آمده است اجرا شد و اما اینکه گفته می شود چرا روز عید قربان حکم اجرا شد باید عرض کنم در همه مناطق عراق عید قربان روز شنبه نبود بلکه در بیشتر مناطق و برای اکثر مردم عراق روز یکشنبه عید قربان بود و حتی هیچیک از مراجع شیعه روز شنبه را عید اعلام نکردند. سوال ـ براساس تقویم عراق روز عید قربان یکشنبه بود.حکیم: در عراق ما تقویم ملی به صورت موردنظر شما نداریم . در عراق سه دیوان وقف داریم : دیوان وقف شیعی دیوان وقف سنی و دیوان وقف سایر ادیان همچون آشوری انجیلی (مسیحی ) و سایر اقلیت های دیگر. لذا در عراق اینگونه نبود و اتفاقا آیت الله سیستانی به عنوان مرجع اول عراق روز یکشنبه را عید قربان اعلام کردند و هیچیک از مراجع هم روز شنبه را عید اعلام نکرده بودند. دوم اینکه از نظر شرعی و براساس بسیاری از فتاوی فقها روز شرعی از طلوع آفتاب است و صدام ساعت شش و پنج دقیقه به وقت عراق اعدام شد لذا حکم در لحظات اولیه بعد از اذان اجرا شد بنابراین ساعات روز را هم اگر چنانچه بخواهیم درنظر بگیریم اعدام صدام در روز نبود. ولی از دید ما اینها همه بهانه است . بهانه برای دفاع از صدام است و چون مستقیما نمی توانند از صدام دفاع کنند به این بهانه ها متوسل می شوند و این کارها را انجام می دهند. سوال- شایع شده بود که آقای حکیم (سیدعبدالعزیز) و مقتداصدر هم جزو کسانی بودند که در صحنه اعدام صدام حاضر بودند..حکیم: نه نه آقای حکیم و نه آقای مقتدا صدر در آن محل حضور نداشتند. سوال- شما گفتید که اعدام صدام شتابزده نبود ولی آنگونه که می دانیم صدام در کمتر از 24 ساعت پس از تحویل به دولت عراق اعدام شد. در این باره شایعاتی مطرح شد دایر بر اینکه عواملی قصد داشتند صدام را فراری دهند و این یکی از علتهای تعجیل در اعدام صدام بود. آیا همینگونه بود؟ حکیم: البته بنده خبر دقیقی ندارم که آیا واقعا قصد و نقشه ای بود که صدام را فراری دهند ولی آنچه که مهم است ما باید به مبانی و اصول مراجعه کنیم . اصول و مبانی می گوید هر زمان تمامی مراحل آیین دادرسی در مورد هر متهمی طی شد دیگر نیازی به تاخیر نیست زیرا هرگونه تاخیر برخلاف عدالت است و عدم اجرای حکم خود در راستای نفی عدالت است بنابراین دیگر معنایی ندارد پس از طی همه مراحل حکم معطل بماند. ضمن اینکه بقای صدام خود یکی از عوامل تشدید و تداوم ناامنی و بی ثباتی عراق بود چرا برای اینکه ما اگر تجزیه و تحلیل کنیم پی می بریم ریشه های ناامنی در عراق دو ریشه و عامل اساسی دارد. این دوعامل به عنوان عوامل اساسی و بنیادین ناامنی در عراق هستند. یکی در واقع سازمانهای « تکفیرگرا » که مهمترین آن القاعده است و البته تنها القاعده نیست در این طیف همه جریانهایی که تفکر افراطی دارند جای می گیرند. دوم بعثی ها همانهایی که سالیان سال یعنی 35 سال در عراق حاکم بودند و به تمامی ریزوبم و همچنین جزئیات وضعیت عراق آشنا بوده و بر امور مسلط و سوار بودند. عناصر این جریان دارای دانش و خبرگی نظامی و امنیتی هستند و سلاح هایی که در زمان صدام بود را به یغما بردند به دلیل اینکه آمریکاییها در این زمینه نتوانستند مانع از تاراج اسلحه ها توسط افراد غیرمسئول شوند از این رو انبارهای پادگانها به سرعت تخلیه شد و این دوعنصر مهمترین عامل ناامنی در عراق بوده اند. عنصر دوم که در واقع اساس و محور ناآرامی هاست برای اینکه تمامی اطلاعات و حمایت های لجستیکی و سازماندهی همه این موارد توسط بعثی ها انجام می شود و جالب است که به جرات بگویم هیچ عملیات انتحاری توسط بعثی ها انجام نشده است . آنها وظیفه خط دهی شناسایی اماکن موردنظر تامین ابزار و تجهیزات لازم برای انفجارها را برعهده دارند ولی آن کسی که سوار بر خودرو خود را منفجر می کند یک فرد « تکفیرگرا » و « افراطی مذهبی » است . بنابراین اینها (بعثی ها) به امید این هستند که بعث را به قدرت بازگردانند خوب رهبر بعثی ها کیست فقط صدام است و هر کس چیز دیگری بگوید یا اینکه واقعیت تشکیلات بعثی ها را به طور کامل نمی شناسد و یا اینکه خیال پردازی می کند. رهبریت و « لیدر » طیف بعثی تنها و تنها صدام بود و هیچکس دیگری نیست . بعد از صدام نفر دومی در تشکیلات بعث وجود ندارد چرا که اصولا صدام نفر دومی را باقی نگذاشت و هرکس که می توانست موقعیت او را تهدید کند صدام او را از بین برد. شاید اگر مثلا « عدنان خیرالله تلفاح » بود یا « حسین کامل » بود اینها شاید ولی صدام هیچ فرد دومی را برای خود باقی نگذاشت . لذا فقط (محوریت ) صدام بود. خوب در هر حرکت سیاسی اول اینکه رهبریت حرف اول را می زند و بعد از آن سازماندهی برنامه ریزی و فعالیت ایدئولوژیک و همچنین کسب حمایت های مردمی اینها همگی عناصر تقویت کننده یک حرکت هستند. خوب الان در موردبعثی ها می بینیم که ایدوئولوژی آنها تقریبا از بین رفته ومضمحل شده است و توانایی بازگشت به صحنه سیاسی را ندارند.باتوجه به اینکه در قوانین هم به خصوص درقانون اساسی بازگشت این تفکر به صحنه سیاست تحت عنوان « طرح ریشه کنی حزب بعث » مسدود شده است . دوم اینکه تشکیلات فرماندهی آنها از هم فروپاشیده است . خیلی از سران بعث در زندان هستندو تعدادی نیز به خارج گریخته اند. در عراق فرماندهان و رهبران حزب بعث هیچکدام نیستند. البته مسئولان بعث رده های پایینتر ممکن است باشند ولی دررده مسئولان ارشد هیچکدام نیستند. سوم اینکه چارت سازمانی آنها کاملا فروپاشید. الان ما در عراق به خصوص در مناطق شیعه نشین فعالیت علنی حزب بعث نداریم و بقایای بعثی ها نیز تحت پیگرد نیروهای دولتی وحتی نیروهای مردمی هستند. باتوجه به این امر که می ماند رهبری آن تشکیلات که شیرازه حزب بعث را تشکیل می داد و امید به بازگشت به دوران و نظام سابق البته به رهبری صدام حسین را در دل هواداران بعث زنده نگاه می داشت . با اعدام صدام آن انگیزه از بین رفت دیگر صدام حسینی نیست که باز گردد وهمچنین جایگزینی دیگر و شخص دومی نیست که بتواند خلا صدام را پر کند. هیچ فردی نیست بعد از او. بنابراین اعدام صدام عامل موثری است در اعاده امنیت و ثبات به عراق و به همین دلیل بود که در اعدام صدام نباید هیچ تاخیری صورت می گرفت . سوال- دولت عراق با تعجیل در اجرای حکم صدام در واقع تنها منافع خود را در نظر گرفت ولی مردم ایران و همچنین کویت مایل بودند شاهد محاکمه صدام در تجاوز به کشورهای خود باشند و پرونده محاکمه صدام در جنایت علیه این کشورها نیز مورد رسیدگی قرار گیرد که با اعدام صدام این خواسته برآورده نشد و بدون رسیدگی ماند. دولت عراق چرا مجال رسیدگی به این پرونده ها را نداد؟ حکیم: البته در اینجا دو بحث وجود دارد. نخست اینکه پرونده حمله صدام به جمهوری اسلامی ایران متاسفانه تاکنون تحویل دادگاه نشده است و این در واقع سوالی است که بایستی از مسئولان امر جمهوری اسلامی کرد. این موضوعی نیست که در دست دولت عراق باشد. هنوز پرونده شکایت ایران واصل نشده است . در هر دادگاه و پرونده ای ابتدا بایستی شاکی وجود داشته باشد شاکی هم باید حتما شکایتی ارائه دهد که آن شکایت تا به امروز تحویل دادگاه نشده است . کجاست آن شکایت دوم ما از همان اول دو نظر درباره محاکمه صدام داشتیم . یک نظر این بود که این دادگاه را به یک دادگاه مستند تاریخی تبدیل کنیم و بیاییم تمامی جنایات صدام را جز به جز مطرح سازیم و این بشود مستند. که این امر مستلزم زمان زیادی بود وشاید 40 تا 50 سال طول می کشید چرا که یک پرونده « دجیل » که به نسبت پرونده های جنایات دیگر صدام سبک بود البته به نسبت آن پرونده ها یعنی نسبت به پرونده های « انفال » « انتفاضه » (عراق ) حلبچه همین حمله به جمهوری اسلامی و حمله به کویت سبک بود و قابل مقایسه با آنها نبود. خوب یک چنین دادگاهی یکسال طول کشید تا حکم صادر شود. اگر بنا بود هر یک از این دادگاهها طی شود و بررسی گردد شاید فقط پرونده جنگ جمهوری اسلامی سالها زمان می برد چرا که هزاران سند و مدرک در این باره وجود دارد. لذا وظیفه آن دادگاه این نبود. ضمن اینکه اسناد جنگ وجود دارد و قابل پیگیری است . لذا ما اگر صدام را فقط درباره جنایات مورد رسیدگی شده اعدام کردیم خدمتی به تمامی کشورهای منطقه بود زیرا امنیت کشورهای منطقه به هم وابسته است همانگونه که می بینیم مسائل ناامنی در خوزستان بوجود آمد در اردن بوجود آمد و همه اینها نشان می دهد امنیت کشورهای منطقه با هم مرتبط است اما این بدان معنا نیست که دیگران پرونده های خود را دنبال نکنند و مطرح نسازند و احقاق حق نکنند و باید در نظر داشت که فقط صدام تنها مقصر این پرونده ها نبود و دیگرانی بودند و زنده هستند ودر این امور دخالت داشتند لذا می توان این پرونده ها را دنبال کرد. سوال- با وجود این هنوز این شائبه وجوددارد که غرب می خواست با اعدام سریع صدام اسرارو حقایق همدستی غرب با دیکتاتور عراق همراه با صدام به گور سپرده شود. حکیم: من فکر نمی کنم لااقل آنچه که نظر دولت عراق است به هیچ وجه اینگونه نبود. علت تقدم طرح پرونده « دجیل » آماده بودن این پرونده بود . الان ما 13 پرونده داریم که بایستی به این ها رسیدگی شود. مثلا کویت پرونده دارد ولی ایران هنوز پرونده را نداده است . واقعیتی است . در مورد پرونده « انفال » هنوز در ابتدای کار هستیم چون 60 تا شاهد وجود دارد . همین پرونده « دجیل » 7 تا 8 شاهد داشت دیدیم چه قدر طول کشید . خوب طرح همه این پرونده ها خیلی طول می کشید و تنها به ضرر منافع عراق و حتی منافع منطقه بود. البته محکومیت صدام در محافل بین المللی به اثبات رسیده بود . مثلا در 9 دسامبر1991 آقای خاویر پرزدکویار بر طبق تفسیر بند 6 قطعنامه 598 به طور واضح صدام را آغاز کننده جنگ خواند. دبیرکل وقت سازمان ملل در آن زمان پس از بررسی ابعاد مختلف جنگ خسارات مستقیم را 97 2 میلیارددلار برآورد کرد که بعد از آن برآورد میدانی بایستی به شورای امنیت گزارش می کرد که کدام طرف آغازگر جنگ بوده است که این گزارش را آقای پرز دکوئیار 21 روز قبل از پایان دوره دبیرکلی خود به آقای « پطرس غالی » تحویل داد و گزارش خود را مبنی بر اینکه صدام آغازگر جنگ بوده است در 9 دسامبر همان سال به شورای امنیت داد. لذا از جنبه بین المللی می خواهم بگویم که محکومیت صدام محرز بوده است و شکی نیست و حتی آقای حکیم (عبدالعزیز) هم موقعی که رئیس شورای حکومتی عراق بود در لندن اعلام کرد که در واقع حق جمهوری اسلامی ایران است که خسارات خود را مطالبه بکند اگرچه این موضع گیری به مذاق خیلی از سیاستمداران عراقی ازجمله برادران اهل تسنن خوش نیامد ولی واقعیتی است اگرچه از جمهوری اسلامی انتظار می رود با درنظرگرفتن وضعیت جدید در عراق با این موضوع برخورد کند. لذا من فکر نمی کنم چه طرح این پرونده و یا عدم طرح آن در زمان مذکور (قبل از مرگ صدام ) خیلی تغییری در واقعیت های موجود ایجاد نماید. درست است که شاید از نظر سیاسی تغییرهایی را ممکن است ایجاد کند ولی الان اسناد کافی وجود دارد شرکتهایی که به صدام سلاح شیمیایی می فروختند سندهای آن هست و در واقع چه کشورهایی در جنگ (علیه ایران ) مشارکت داشته اند بر همگان عیان است و فکر نمی کنم چه چیزی پنهان مانده باشد. با این وجود در چارچوب قانونی اگر این اتفاق می افتاد و پرونده جمهوری اسلامی هم مطرح می شد بهتر بود هرچند که باز تاکید می کنم هرگونه تاخیر در اجرای عدالت درباره صدام به ضرر ملت های منطقه بود. سوال- اعدام صدام رخداد مهمی است و بالطبع سئوالات زیادی پیرامون این موضوع مطرح است . یک سئوال این است که باتوجه به اینکه صدام از مهره های آمریکا بود و حداقل در مقاطعی از حاکمیتش بر عراق خدمات زیادی به منافع آمریکا نمود چرا آمریکائیها با اعدام او موافقت کردند با درنظرگرفتن این که اعدام صدام می تواند تبعات ناخوشایندی برای آمریکا در بین سایر متحدین منطقه ای اش ایجاد کند؟حکیم: البته به این سئوال از دو منظر می توان پاسخ داد. نخست اینکه آیا واقعا باید ببینیم که آمریکا مخالف اعدام بود بنده شخصا به عنوان یک ناظر در صحنه عمل هیچگونه دلیلی نمی بینم که آمریکا مخالف اعدام صدام باشد چرا چونکه آمریکا این جنگ (علیه عراق ) را که انجام داد با طرح اتهام های گوناگون به صدام بود. خوب بنابراین اعدام صدام می تواند یکی از پیروزی های خود آمریکائیها نیز باشد چونکه دولتمردان آمریکا به مردم آن کشور گفتند که صدام سرمنشا تمامی فتنه ها هست و از سازمان های تروریستی مثل القاعده که آمدند و آمریکا را مورد حمله قرار دادند حمایت می کند. دوم اینکه دارای سلاح کشتار جنگی است و این می تواند برای صلح و امنیت بین المللی خطرناک باشد و سوم اینکه تهدیدی شده است برای تمامی هم پیمانان ما مثل کویت و عربستان و کشورهای دیگر منطقه لذا اعدام صدام می توانست تکمیل کننده پروژه آنها باشد. این از یک طرف . اما از طرف دیگر به عنوان یک عراقی باید بگویم ما نه تابع آمریکا هستیم و نه اینکه پیرو تحلیل ها و دیدگاههای آنها هستیم بلکه تابع ملت عراق هستیم . ملت عراق این دولت را انتخاب کرده و این دولت مردمی ترین دولتی است که در طول تاریخ 1200 ساله عراق بوده است . هیچ وقت در طول تاریخ عراق ما شاهد نبودیم دولتی به این معنی و مانند این دولت منتخب مردم باشد . 600 لیست یا گروه سیاسی در انتخابات عراق شرکت کرده اند شاید نزدیک به 400 گروه از سنی ها بوده اند . شیعه ها هم بوده اند کردها هم بوده اند همه آشوری ترکمن و از همه قوم ها در انتخابات شرکت کردند و این پارلمان تشکیل شد و مجلس نمایندگان عراق دولت فعلی را تشکیل دادند. بنابراین دولت فعلی کاملا یک دولت مردمی است . ما باید تابع رای مردم باشیم . اگرچه شاید آمریکا در نظر داشت اعدام تاخیر بیفتد که ببینند چه اتفاقی می افتد اما ما نه من براساس اطلاع کافی و با صراحت اعلام می کنم اعدام صدام عراقی بود و اگر کسانی به شکلی گفتند آمریکا صدام را اعدام کرد به شدت در اشتباه هستند.این را عرض بکنم اصلا آمریکا در اعدام صدام دخیل نبود و انصافا اراده دولتمردان عراق بود که باعث اعدام صدام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مهمترین ارزش های من کدام است
وقتی که شخصی در جامعه زندگی میکند، زندگی کردن بهصورت هماهنگ و همراه با دیگر افراد جامعه، در نظرش مهم و با ارزش تلقی میشود و اگر قرار باشد که زندگی مسالمتآمیزی داشتهباشد، باید قوانین مشخصی باشد که در جای خود موردنیاز است؛ وجود این قوانین کمک میکند تا نوع رفتارها و اعمالی که باعث شکلگیری یک زندگی صلحآمیز میشود، مشخص شود. بنابراین افراد خانواده و بهخصوص فرزندان باید مورد تشویق و دلگرمی قرار گیرند. در این بین این سؤال مطرح میشود که ما چگونه میتوانیم یاد بگیریم رفتارهایی داشته باشیم که مورد پسند و قبول دیگران واقع شود؟ موردی که الان به آن اشاره شد یکی از مهمترین موارد برای زندگی کردن در اجتماع است اما مهمتر از آن، آموزش این قبیل از موارد به ما توسط خانوادههایمان و از طریق شیوههای سنتی است.بهنظر شما ارزشهای فردی دقیقا چه چیزهایی است و چه مواردی را شامل میشود؟
ارزشهای فردی مواردی ازقبیل اجتماع، اخلاق و معنویات و همچنین اعمال و رفتار است که باید بهصورت منظم و مستمر افراد یک خانواده از میان صحبتها و اعمال و رفتار یکدیگر، از وجود این ارزشها اطلاع پیدا کنند و از آنها بهرهمند شوند.در این مقاله فهرستی از ارزشهای فردی را ارائه میکنیم و هر یک از موارد ارائهشده را به بحث میگذاریم. در ادامه، اطلاعات و جزئیات بیشتری از این لیست به دست خواهید آورد.
در ارزشهای فردی موارد و نمونههایی وجود دارند که بسیاری از آنها از فرهنگها و تمدنهای مختلف نشأت گرفته و کاملا هم طبیعی است. در فرهنگهای مختلف، اهمیت ارزشهای فردی ه نیز متفاوت است اما ریشه و اساس اغلب این ارزشها حتی در سراسر دنیا یکسان است زیرا مواردی که در بنیاد و اساسشان وجود دارد خیلی ابتدایی و شامل مواردی است مانند اینکه چگونه فرد بهتری باشیم و بتوانیم خود را بهراحتی با جامعه وفق دهیم. در زیر یک فهرست کلی و مهم از ارزشهای فردی به شما عزیزان ارائه میشود که اغلب ارزشهای مهم و اساسی زندگی را بیان میدارد:
عشق و احترام
با محبت کردن و احترام گذاشتن به یکدیگر، بسیاری از موانع و مشکلات موجود در روابط حل میشود و این دو ویژگی فقط برای اعضای خانواده نیست بلکه برای سطوح وابسته به اجتماع نیز مفید و کارگر است. عشق و احترام به شما این امکان را میدهد که یک انسان واقعی باشید، مردم را بپذیرید و همیشه این احساس را داشته باشید که با اجتماع و افراد جامعه پیوند خوردهاید و در این صورت است که به معنای واقعی کلمه عضوی از جامعه خواهید شد و به یاد داشته باشید که این مورد یکی از مهمترین ارزشهای فردی است و باید حتما به دیگران نیز آموزش داده شود.
برقراری ارتباط
ایجاد ارتباط، بسیاری از مشکلات را در هر رابطهای حل خواهد کرد و شما را متوجه روابط سالمی که در اصل وجود ندارد، سوءتفاهمها و همچنین بقیه احساسات منفیتان میکند. بهبود و توسعه توانایی برای صحبت کردن و برقراری ارتباط با دیگران، از جمله مشکلاتی است که شما با آنها مواجهاید. بنابراین شما میتوانید هدفتان که برقراری یک رابطه بهتر است را در پیش بگیرید و بدانید که برقراری ارتباط با دیگران نیز یکی دیگر از ارزشهای مهم فردی است.
حساسیت، درک یکدیگر و یکدلی
تا جایی که امکان دارد و برایتان مقدور است، دیگران را درک کنید و نسبت به خواستهها و نیازهای آنها حساس باشید و در غم و اندوه دیگران شریک و باعث دلگرمی آنها شوید زیرا انجام کارهایی ازاین قبیل باعث میشود که شما به یک انسان خوب و نمونه تبدیل شوید. شخصی که طبیعتا در خانواده چشم به جهان گشوده و در جامعه نیز رشد یافته است نمیتواند بهعنوان یک موجود تنها در جامعه زندگی کند، زیرا لذت زندگی با افراد جامعه را چشیده و همراه با آنها زندگی خوبی داشته و نمیتواند بدون وجود آنها و تنهایی زندگی کند زیرا آن شخص نیز نسبت به احتیاجات و خواستههای دیگران حساس خواهد شد و نیازهای دیگران در نظرش مهم جلوه خواهند کرد. بنابراین وجود این ویژگیها و خصایص برای زندگی در اجتماع، جزو ارزشهای مهم به حساب میآید.
سهیم و شریک
خودخواهی و خودشیفته بودن از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی بدی هستند که خواهناخواه شما را از اینکه یک انسان خوب باشید، دور نگهمیدارند. امکانات و تجهیزاتی را که در اختیار دارید حتیالامکان با دیگران سهیم شوید زیرا این خصیصه فقط برای اینکه انسانخوبی باشید، نیست بلکه به یک شخص این اجازه و امکان را میدهد تا به خوبی جای خود را در اجتماع و در میان مردم باز کند و این مورد نیز از ارزشهای مهم فردیست است
تحمل و بردباری
درست است که همه ما انسان هستیم و خلقتمان با دیگران تفاوتی ندارد اما از جنبههای مختلفی مانند افکار و اعمال با یکدیگر متفاوتیم و در بسیاری از موارد نیز تفاوتهای فاحشی با هم داریم. درواقع هر شخصی برای خودش افکار و عقاید خاصی دارد که ممکن است از نظر ما یا دیگران قابل قبول نباشد اما در حقیقت این موارد کاملا شخصی است و ما نمیتوانیم دخالتی در آنها داشته باشیم یا عقیده شخصیمان را در آنها دخیل کنیم. علاوه بر این، هر فرهنگ و تمدنی روی رفتارهای هر فردی تأثیرگذار است و هر فرهنگی میتواند یک شخص با خصایص، عادات و ارزشهای مختلفی بهوجود آورد. فردی که بهعنوان عضوی از جامعه است و در اجتماع زندگی میکند، نیاز دارد که با استفاده از فرهنگ و تمدنی که در جامعه و کشورش وجود دارد، کیفیت اعمال و رفتارش را بالاتر ببرد؛ نه به این معنا که همه افراد با فرهنگهای گوناگون را تحمل کند بلکه فرهنگ آنها را بپذیرد و موارد مفید و خوب آنها را در زندگیاش بهکار بندد. تحمل و بردباری نیز یکی از مظاهر مهم و تأثیرگذار روی زندگی و جامعه است و از ارزشهای مهم فردی به شمار میرود و در برقراری ارتباط با دیگران در جامعه نیز بسیار نقش کلیدی و مهمی را ایفا میکند.
صداقت و امانت
با خودتان و بهخصوص با دیگران صادق و روراست باشید زیرا وجود این ویژگی به شما این امکان را میدهد که بهعنوان یک شخص بااعتبار و بینقص در خانواده و جامعه حضور داشته باشید و آثار و نتایج این خصیصه را در کار و عادتهایتان خواهید دید و مطمئن باشید که در زندگی و شخصیتتان اثر بسزایی دارد. وجود این ویژگی بهصورت اتوماتیک و خودکار به شما این امکان را میدهد که در اجتماع قابل احترام و تقدیر و سپاسگزاری باشید و در این صورت است که شما در وجودتان احساس غرور و سربلندی خواهید کرد.
سخت کار کردن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
امی بودن پیامبر، از مهمترین دلایل عظمت و اعجاز قرآن کریم
رسول اکرم به حکم تاریخ قطعی و به شهادت قرآن کریم و به حکم قرائن فراوانی که از تاریخ اسلام استنباط میشود، لوح ضمیرش از تعلم از بشر پاک بوده است. او انسانی است که جز مکتب تعلیم الهی مکتبی ندیده و جز از حق دانشی نیاموخته است. او گلی است که جز دست باغبان ازل دست دیگری در پرورشش دخالت نداشته است. او با آنکه با قلم و کاغذ و مرکب و خواندن و نوشتن آشنا نبود، در کتاب مقدس خویش به قلم و آثار قلم به عنوان یک امر مقدس سوگند یاد کرد و در اولین پیام آسمانی خود فرمان خواندن داد، علم و دانش و صنعت به کار بردن قلم را، پس از نعمت آفرینش، بزرگترین نعمت ارزانی شده به بشر معرفی کرد. آن کس که خود قلم به دست نگرفته بود بلافاصله پس از ورود به مدینه و ایجاد امکانات ساده، " نهضت قلم " ایجاد کرد و با آنکه خود معلمی از بشر ندیده بود و دارالعلم و دانشگاهی طی نکرده بود، خود معلم بشر و پدید آورنده دارالعلمها و دانشگاهها شد. ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد *** دل رمیده ما را انیس و مونس شدنگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسأله آموز صد مدرس شدکرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود *** که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شدحضرت رضا علیه السلام در مناظره خویش با ارباب ادیان خطاب به رأس الجالوت فرمود: " از جمله دلائل صدق این پیامبر این است که شخصی بود یتیم، تهیدست، چوپان، مزدکار، هیچ کتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود. کتابی آورد که در آن حکایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان هست ". آن چیزی که بیش از پیش عظمت و رفعت و آسمانی بودن قرآن کریم را مدلل میسازد این است که این کتاب عظیم آسمانی با اینهمه معارف در باب مبدأ، معاد، انسان، اخلاق، قانون، قصص، عبرتها، مواعظ، و با اینهمه لطف و زیبایی و فصاحت، بر زبان کسی جاری شده که خود امی بوده است. نه تنها هیچ مدرسه و دانشگاه و دارالعلمی را در همه عمر ندیده است و با هیچ دانشمندی از دانشمندان جهان روبرو نشده است، حتی یک کتاب ساده از کتابهای عصر خود را نخوانده است.
آیت و معجزهای که خداوند بر آخرین پیامبرش فرستاد از نوع کتاب و نوشته است، از نوع سخن است، از نوع فکر و احساس است، با عقل و با فکر و با دل و ضمیر سر و کار دارد. این کتاب قرنهاست که قدرت خارق العاده معنوی خود را نشان داده و نشان میدهد، روزگار نمیتواند آن را کهنه کند، میلیونها میلیون دل را به سوی خود کشیده و میکشد، نیروی حیاتی در آن موج میزند، چه عقلهای مفکری را به اندیشه و تدبر وا داشته و چه دلهایی را لبریز از ایمان و ذوق و شوق معنوی کرده و چه مرغان سحر و شب زنده دارانی را غذای روحی شده و چه اشکها را از عشق به خدا و خوف از خدا در نیمههای شب بر گونهها جاری ساخته است و چه ملتهای اسیر و به زنجیر کشیده را از چنگال ظلم و استبداد نجات داده است. نقش قرآن چونکه بر عالم نشست *** نقشههای پاپ و کاهن را شکستفاش گویم آنچه در دل مضمر است *** این کتابی نیست چیز دیگر استچونکه در جان رفت جان دیگر شود *** جان چو دیگر شد جهان دیگر شودهمچو حق پیدا و پنهان است این *** زنده و پاینده و گویاست اینآری، عنایت ازلی برای اینکه آیت بودن این کتاب و وحی بودنش بیشتر روشن شود آن را بر بندهای از بندگانش فرود آورد که یتیم، فقیر، چوپان، صحرا گرد و درس ناخوانده و مکتب نادیده بود. «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم».
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مهمترین ارزش های من کدام است
وقتی که شخصی در جامعه زندگی میکند، زندگی کردن بهصورت هماهنگ و همراه با دیگر افراد جامعه، در نظرش مهم و با ارزش تلقی میشود و اگر قرار باشد که زندگی مسالمتآمیزی داشتهباشد، باید قوانین مشخصی باشد که در جای خود موردنیاز است؛ وجود این قوانین کمک میکند تا نوع رفتارها و اعمالی که باعث شکلگیری یک زندگی صلحآمیز میشود، مشخص شود. بنابراین افراد خانواده و بهخصوص فرزندان باید مورد تشویق و دلگرمی قرار گیرند. در این بین این سؤال مطرح میشود که ما چگونه میتوانیم یاد بگیریم رفتارهایی داشته باشیم که مورد پسند و قبول دیگران واقع شود؟ موردی که الان به آن اشاره شد یکی از مهمترین موارد برای زندگی کردن در اجتماع است اما مهمتر از آن، آموزش این قبیل از موارد به ما توسط خانوادههایمان و از طریق شیوههای سنتی است.بهنظر شما ارزشهای فردی دقیقا چه چیزهایی است و چه مواردی را شامل میشود؟
ارزشهای فردی مواردی ازقبیل اجتماع، اخلاق و معنویات و همچنین اعمال و رفتار است که باید بهصورت منظم و مستمر افراد یک خانواده از میان صحبتها و اعمال و رفتار یکدیگر، از وجود این ارزشها اطلاع پیدا کنند و از آنها بهرهمند شوند.در این مقاله فهرستی از ارزشهای فردی را ارائه میکنیم و هر یک از موارد ارائهشده را به بحث میگذاریم. در ادامه، اطلاعات و جزئیات بیشتری از این لیست به دست خواهید آورد.
در ارزشهای فردی موارد و نمونههایی وجود دارند که بسیاری از آنها از فرهنگها و تمدنهای مختلف نشأت گرفته و کاملا هم طبیعی است. در فرهنگهای مختلف، اهمیت ارزشهای فردی ه نیز متفاوت است اما ریشه و اساس اغلب این ارزشها حتی در سراسر دنیا یکسان است زیرا مواردی که در بنیاد و اساسشان وجود دارد خیلی ابتدایی و شامل مواردی است مانند اینکه چگونه فرد بهتری باشیم و بتوانیم خود را بهراحتی با جامعه وفق دهیم. در زیر یک فهرست کلی و مهم از ارزشهای فردی به شما عزیزان ارائه میشود که اغلب ارزشهای مهم و اساسی زندگی را بیان میدارد:
عشق و احترام
با محبت کردن و احترام گذاشتن به یکدیگر، بسیاری از موانع و مشکلات موجود در روابط حل میشود و این دو ویژگی فقط برای اعضای خانواده نیست بلکه برای سطوح وابسته به اجتماع نیز مفید و کارگر است. عشق و احترام به شما این امکان را میدهد که یک انسان واقعی باشید، مردم را بپذیرید و همیشه این احساس را داشته باشید که با اجتماع و افراد جامعه پیوند خوردهاید و در این صورت است که به معنای واقعی کلمه عضوی از جامعه خواهید شد و به یاد داشته باشید که این مورد یکی از مهمترین ارزشهای فردی است و باید حتما به دیگران نیز آموزش داده شود.
برقراری ارتباط
ایجاد ارتباط، بسیاری از مشکلات را در هر رابطهای حل خواهد کرد و شما را متوجه روابط سالمی که در اصل وجود ندارد، سوءتفاهمها و همچنین بقیه احساسات منفیتان میکند. بهبود و توسعه توانایی برای صحبت کردن و برقراری ارتباط با دیگران، از جمله مشکلاتی است که شما با آنها مواجهاید. بنابراین شما میتوانید هدفتان که برقراری یک رابطه بهتر است را در پیش بگیرید و بدانید که برقراری ارتباط با دیگران نیز یکی دیگر از ارزشهای مهم فردی است.
حساسیت، درک یکدیگر و یکدلی
تا جایی که امکان دارد و برایتان مقدور است، دیگران را درک کنید و نسبت به خواستهها و نیازهای آنها حساس باشید و در غم و اندوه دیگران شریک و باعث دلگرمی آنها شوید زیرا انجام کارهایی ازاین قبیل باعث میشود که شما به یک انسان خوب و نمونه تبدیل شوید. شخصی که طبیعتا در خانواده چشم به جهان گشوده و در جامعه نیز رشد یافته است نمیتواند بهعنوان یک موجود تنها در جامعه زندگی کند، زیرا لذت زندگی با افراد جامعه را چشیده و همراه با آنها زندگی خوبی داشته و نمیتواند بدون وجود آنها و تنهایی زندگی کند زیرا آن شخص نیز نسبت به احتیاجات و خواستههای دیگران حساس خواهد شد و نیازهای دیگران در نظرش مهم جلوه خواهند کرد. بنابراین وجود این ویژگیها و خصایص برای زندگی در اجتماع، جزو ارزشهای مهم به حساب میآید.
سهیم و شریک
خودخواهی و خودشیفته بودن از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی بدی هستند که خواهناخواه شما را از اینکه یک انسان خوب باشید، دور نگهمیدارند. امکانات و تجهیزاتی را که در اختیار دارید حتیالامکان با دیگران سهیم شوید زیرا این خصیصه فقط برای اینکه انسانخوبی باشید، نیست بلکه به یک شخص این اجازه و امکان را میدهد تا به خوبی جای خود را در اجتماع و در میان مردم باز کند و این مورد نیز از ارزشهای مهم فردیست است
تحمل و بردباری
درست است که همه ما انسان هستیم و خلقتمان با دیگران تفاوتی ندارد اما از جنبههای مختلفی مانند افکار و اعمال با یکدیگر متفاوتیم و در بسیاری از موارد نیز تفاوتهای فاحشی با هم داریم. درواقع هر شخصی برای خودش افکار و عقاید خاصی دارد که ممکن است از نظر ما یا دیگران قابل قبول نباشد اما در حقیقت این موارد کاملا شخصی است و ما نمیتوانیم دخالتی در آنها داشته باشیم یا عقیده شخصیمان را در آنها دخیل کنیم. علاوه بر این، هر فرهنگ و تمدنی روی رفتارهای هر فردی تأثیرگذار است و هر فرهنگی میتواند یک شخص با خصایص، عادات و ارزشهای مختلفی بهوجود آورد. فردی که بهعنوان عضوی از جامعه است و در اجتماع زندگی میکند، نیاز دارد که با استفاده از فرهنگ و تمدنی که در جامعه و کشورش وجود دارد، کیفیت اعمال و رفتارش را بالاتر ببرد؛ نه به این معنا که همه افراد با فرهنگهای گوناگون را تحمل کند بلکه فرهنگ آنها را بپذیرد و موارد مفید و خوب آنها را در زندگیاش بهکار بندد. تحمل و بردباری نیز یکی از مظاهر مهم و تأثیرگذار روی زندگی و جامعه است و از ارزشهای مهم فردی به شمار میرود و در برقراری ارتباط با دیگران در جامعه نیز بسیار نقش کلیدی و مهمی را ایفا میکند.
صداقت و امانت
با خودتان و بهخصوص با دیگران صادق و روراست باشید زیرا وجود این ویژگی به شما این امکان را میدهد که بهعنوان یک شخص بااعتبار و بینقص در خانواده و جامعه حضور داشته باشید و آثار و نتایج این خصیصه را در کار و عادتهایتان خواهید دید و مطمئن باشید که در زندگی و شخصیتتان اثر بسزایی دارد. وجود این ویژگی بهصورت اتوماتیک و خودکار به شما این امکان را میدهد که در اجتماع قابل احترام و تقدیر و سپاسگزاری باشید و در این صورت است که شما در وجودتان احساس غرور و سربلندی خواهید کرد.
سخت کار کردن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انحراف اخلاقی با افزایش سن ازدواج!
نیاز جنسی، بخش جدایی ناپذیر ماهیت زیستی، روانی و اجتماعی آدمی را تشکیل می دهد و روشن است که کیفیت ارضای این نیاز نقش بسیار مهمی در سلامت و بهداشت روانی فرد و جامعه دارد. بر اساس آموزه های دینی، اگر این نیاز به صورت شرعی و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود باعث آرامش خاطر، رشد شخصیت و نیز استمرار حیات بشر می شود و اگر امکان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی و بی بند و باری های اخلاقی نمودار خواهد شد.
عوامل موثر در افزایش سن ازدواجمسئله مشکلات و موانع ازدواج از یک سو و آرزوها، ایده آل ها و تصویری که دختران و پسران از آینده و زندگی مشترک خود دارند از سوی دیگر موجب گردیده که جوانان به آسانی تن به ازدواج ندهند.جوان در جستجو و تلاش برای رسیدن به شکلی از زندگی است که رهیافت واقعی جامعه است اما از سوی دیگر، فرصت ها و امکانات مساوی برای دست یابی به این شرایط وجود ندارد. بسیاری از جوانان با این استدلال که تامین هزینه های عقد و عروسی، تهیه منزل و اسباب و لوازم زندگی بسیار سخت است و نمی توان از عهده مخارج آینده زندگی بر آمد و آبرومند زندگی کرد بر خلاف میل باطنی از ازدواج به موقع خودداری می کنند.به نظر می رسد افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی رابطه ای دو سویه بر قرار باشد. برخی پژوهش ها نشان می دهند روابط آزاد بین دختر و پسر امکان ارضای جنسی نیاز به ازدواج را در جوانان کمرنگ کرده است. بنابراین روابط آزاد دختر و پسر امکان بهره گیری جنسی از طریق غیر ازدواج که در عین حال مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمی گذارد خود یکی از عوامل افزایش سن ازدواج است.در سال اخیر آمار منحنی های رو به رشد و مشابهی را در زمینه انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در میان جوانان نشان می دهند. به طور قطع نمی توان یک عامل را علت انحرافات اخلاقی و بی بند و باری جنسی جوانان دانست در بیشتر موارد ترکیبی اخلاقی جوانان تا حد زیادی ناشی از فراهم نبودن شرایط ازدواج برای جوانان یا به تعبیر دقیق تر، افزایش سن ازدواج است.
سخن پایانییکی از مشکلات جوانان تجرد و فراهم نبودن زمینه برای ازدواج است که به نوبه خود باعث انواع انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در جامعه و به ویژه در بین جوانان شده است. تاثیر افزایش سن ازدواج در انحرافات اخلاقی جوانان به قدری وسیع و گسترده است که تحقیقی مستقل و جداگانه می طلبد.گرچه نمی توان همه انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی جوانان را ناشی از افزایش سن ازدواج دانست اما به یقین بخش عمده ای از انحرافات اخلاقی جوانان ریشه در این مسئله دارد.قدر مسلم این است که اقدامات پیشگیرانه در زمینه انحرافات اخلاقی و برنامه ریزی برای ازدواج در زمان مناسب در قدم اول به خود جوانان مربوط می شود که با پیروی از دستورات اسلامی مبنی براقدام به موقع برای ازدواج و مقاومت در برابر وسوسه از خطرات احتمالی پیشگیری کنند. در مرحله بعد خانواده ها و سازمان های اجتماعی به ویژه دولت در مورد ازدواج جوانان نقش و مسئولیت خطیری را بر عهده دارند
مهمترین عوامل انحراف جوانان
عوامل زیادی در انحراف هایی که اخیرا در بین جوانان به وجود امده است دخیل هست که صرفا به تعدادی از انها اشاره میکنم
۱. بیکــــاری
بیکاری مرضی کشنده برای فکر ، عقل و تواناییهای جسمی است زیرا که وجود انسان همواره نیاز به حرکت و فعالیت دارد . و هرگاه بیکار باشد بدن ضعیف می گردد ، فکر و اندیشه درست کار نمی کند .انواع وسوسه ها و افکار زشت به قلب خطور می نماید و انسان برای رهایی از رنج بیکاری دست به هر نوع شرارت ممکن است ، بزند . علاج این مشکل این است که جوان باید تلاش کند تا به کاری مناسب از قبیل تحصیل علم ، تجارت و یادگیری انواع کارها ، دست پیدا کند و بدان خود را مشغول نماید تا به این طریق از بیکاری رهایی یابد و عضوی سالم و مفید برای خود و جامعه اش باشد . ۲. قطع رابـطه و خشونتدومین عامل انحراف جوانان دوری بزرگان خانواده وقطع رابطه آنها با جوان است . می بینیم بعضی از اولیاء و بزرگترها وقتی جوان خود را منحرف می بینند، حیران می مانند و توانایی ساختن و اصلاح جوان خود را ندارد بلکه از اصلاح و خوب شدن جوان خود ناامید در نتیجه از جوان خود متنفر می شوند و هیچ توجهی به او نمی کنند خوب باشد یا بد ، اهمیتی نمی دهند . بسا اوقات که با همین دید نسبت به تمام جوانان می نگرند و یک نوع کینه و عقده روانی در وجود بزرگترها ، نسبت به جوانان پدید می آید . راه حل این مشکل این است که هر یک از جوانان و بزرگترها جهت زدودن دوری و بر طرف کردن رابطه میان همدیگرتلاش کنند و همه اینطور فکر کنند که پیر و جوان همه عضو یک جامعه هستند و هرگاه عضوی از جامعه فاسد شود فساد همه جامعه را فرا می گیرد . همچنین بزرگترها باید به مسولیت خود نسبت به جوانان پی برده و از اصلاح شدن جوانان ناامید نباشند زیرا خداوند بر انجام هر کاری تواناست چه بسا گمراهانی بوده اند که خداوند آنها را هدایت نموده و دعوتگران اصلاح و چراغ راه هدایت شده اند . جوانان نیز باید برای بزرگترها احترا قایل شوند و به رای و نظرشان با دید احترام نگریسته و راهنمایی بزرگترها را بپذیرند زیرا که آنها تجربه هایی در زندگی کسب نموده اند که جوانان آن تجربه را ندارند و آن گاه که حکمت بزرگترها و نیروی جوانان در کنار هم باشد جامعه به یاری خداوند به سعادت خواهد رسید . ۳. ارتباط و همراهی با افراد منحرف ارتباط و همراهی با افراد منحرف تاثیر بزرگی بر فکر ، عقل و رفتار جوان می گذارد و اینجاست که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده است مثل الجلیس السوء کنافخ الکیر اما ان یحرق یثابک و اما ان تجد منه رائحه کریهه ) _ ترجمه : مثال همنشین بد چون کسی است که در انبان می دمد که یا لباس همنشین خود را می سوزاند و یا بوی بد آن ، او را اذیت می کند .راه حل مشکل این است که جوانان افرادی را به دوستی و رفاقت بر گزیند که دارای صفات خوب و نیکو باشد تا از عقل ، خیر و صلاح و مصلحت آنها استفاده نماید و قبل از همراهی و رفاقت با افراد در مورد حالات و آوازه شان جستجو و بررسی کند اگردارای اخلاق خوب ، دیانت و آوازه نیکو بود چنین افرادی گمشده جوان است که آن را یافته و باید دامن انها را گرفته و همنشینی با آنها را اختیار کندو اگر اینطور نبودند باید از آنها پرهیز کند و از شیرین زبانی و برخورد خوبشان فریب نخورد چون افراد منحرف همواره برای اینکه دیگران را فریب دهند و افراد ساده لوح را به سوی فساد جذب کنند از شیرینی زبانی استفاده می کنند تا اینطور به تعداد خود بیافزایند و با چنین ترفندهایی پرده بر کارهای بد خود گذارده و آن را از دیدگاه مردم پنهان کنند. شاعر چه زیبا سروده است :قبل از اینکه با افرادی که می خواهی دوستی بگیری آنها را آزمایش کن و در مورد شان تحقیق کن . و اگر فردی خردمند و پرهیزکار پیدا کردی او را محکم نگه دار .۴. خواندن کتابهای منحرفخواندن کتابها ، مجلات و نوشته هایی که فرد را در دین و عقیده اش مشکوک می کند اگر جوانان از فرهنگ دینی عمیقی برخوردار نباشند که بتوانند حق را از باطل و مفید را از مضر تشخیص دهند با خواندن چنین کتب هایی از فضایل اخلاقی دور می شوند و در منجلاب کفر ، بیبند و باری و فساد اخلاقی فرو خواهند رفت خواندن چنین کتابهایی جوان را منقلب می کند و این کتابها دنیای فساد را برای جوانان بسیار زیبا و خرم جلوه می دهند و در فکر و عروق جوان این کتابها ریشه می دوانند و در نتیجه جوان همه چیز را در آیینه عقل و فکر خود بر عکس می بیند . علاج این مشکل این است که از خواندن چنین کتابهایی دوری کند و به خواندن کتابهایی که محبت خدا ، رسول ، ایمان و عمل صالح را در قلب او جای میدهد روی بیاورد هر چند برایش خواندن چنین کتابهایی مشکل باشد . زیرا نفس او با کتابهای مبتذل خو گرفته اکنون رها کردن آنچه نفس بدان عادت کرده مشکل است و خواندن کتابهای مفید او را خسته و ملول می کند اما باید با شکیبایی تمام خود را به خواندن کتابهای مفید عادت دهد مانند کسی که با نفس خود مبارزه می کند تا او را به طاعت و عبادت الهی عادت دهد. مفیدترین کتابها ، قرآن و تفاسیر صحیح و ماثور می باشد . و همچنین بعد از قرآن ، سنت و حدیث رسول خدا صلی الله علیه و سلم و آنچه اهل علم و دانشمندان دینی از این دو منبع ( قرآن و سنت ) استنباط نموده اند برای خواندن مفید است . ۵. گمان بعضی از جوانان که اسلام آزادی ها را از بین برده است .بعضی از جوانان گمان می کنند که اسلام مخالف آزادی است و هیچ بهایی به توانایی ها نمی دهد . بنابراین چنین جوانانی دین اسلام را دینی ارتجاعی و واپسگرا که مانع پیشرفت و ترقی است می دانند . اما باید حقیقت اسلام را برایشان روشن کرد . ( و من یک ذافم مر مریض ______ یجد مرا به الماء الزلالا )هر کسی که بیمار باشد و دهانش تلخ باشد آب زلال را تلخ احساس می کند .اسلام آزادی را ممنوع نمی کند بلکه آزادی را مرتب و منظم و سالم ارائه می دهد چون اگر آزادی مطلق و بی بند و بار باشد با آزادی دیگران اصطکاک پیدا کرده و در آزادی دیگران اخلال به وجود می آید و جامعه را هرج و مرج و فساد فرا می گیرد و اینجاست که خداوند احکام دینی را حدود نامیده است اگر حکم تحریمی باشد چنین فرموده است : تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا _ بقره ۱۸۷این حدود و مرزهای خداوند است پس به آنها نزدیک نشوید .و اگر ایجابی باشد چنین گفته است : تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا _ بقره ۲۲۹این حدود و مرزهای خداوند است پس از آنها تجاوز نکنید بنابراین ممنوعیتی که بعضی گمان میکنند با توجیه و ترتیب و نظمی که خداوند دانا و خبیر برای بندگانش تشریح نموده فرق می کند پس این اشکال که اسلام آزادی را محدود و ممنوع نموده به جا نمی باشد زیرا که نظم و ترتیب یک واقعیت در تمام شئون زندگی و جهان است و سرنوشت انسان اینگونه است که در برابر نظم حاکم بر محیط و جهان سر تسلیم فرود آورد .انسان تشنگی و گرسنگی را احساس می کند نظم خوردن و آشامیدن را پذیرا و بدان نیازمند است بنابراین مجبور است کیفیت و مقدار و نوع خوراک منظم را برای خود مشخص و معین کند تا اینکه اینگونه سلامتی بدنش حفظ شود .و همچنین در برابر نظم اجتماعی تسلیم است و آن را می پذیرد و نیز عادت شهر خود را در خانه و رفت و آمد رعایت می کند مثلا نوع لباس و شکل و نوع خانه و نظم عبور و مرور را مد نظر داشته و بدان پایبند است و اگر از نظم و قانن سرپیچی کند فردی جدا از جامعه و خالف شمرده می شود و با او مانند افراد مختلف رفتار خواهد شد .پس نتیجه میگیریم که تمامی زندگی به خاطر اینکه در مسیر مورد نظر و هدف مند در حرکت باشد در برابر قوانین سر تسلیم فرود آورده است و نیز وقتی که تسلیم شدن در برابر قانون و نظم