انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد موسیقی در فرهنگ ایرانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

موسیقی در فرهنگ ایرانی،اسلامی

اسلام‌، به‌ عنوان‌ یکی‌ از مترقی‌ترین‌ دین‌های‌ الهی‌، از چنان‌ استحکام‌ و قوام‌ ساختاریافته‌ای‌ برخوردار است‌ که‌ از سوی‌ نخبگان‌ و بزرگان‌ دانش‌هایی‌ مانند مردم‌شناسی‌، دین‌شناسی‌، جامعه‌شناسی‌ و سایر مظاهر فرهنگ‌ کنونی‌ بشری‌، به‌ عنوان‌ یک‌ تمدن‌ کامل‌ و مستقل‌ شناخته‌ می‌شود؛ تمدنی‌ که‌ حتی‌ بزرگ‌ترین‌ فیلسوفان‌ جهان‌، و به‌طور انحصاری‌ فلاسفه‌ی‌ غربی‌، بر آن‌ صحه‌ گذاشته‌اند، چنان‌ که‌ هگل‌ از فرهنگ‌ اسلامی‌ به‌ عنوان‌ تمدن‌ اسلامی‌ یاد می‌کند و معتقد است‌ فرهنگ‌ اسلام‌ به‌ همراه‌ تمدن‌هایی‌ مانند ایران‌، مصر، چین‌، روم‌ و یونان‌ در برهه‌ای‌ از تاریخ‌، عروس‌ تمدن‌ جهان‌ بوده‌ و اینک‌ این‌ مقام‌ را به‌ تمدن‌ مغرب‌زمین‌ سپرده‌ و خود بازنشسته‌ شده‌ است‌. به‌ تعبیر هگل‌، اکنون‌ این‌ تمدن‌ غرب‌ است‌ که‌ مقام‌ غرورآفرین‌ «عروس‌ تمدن‌های‌ جهان‌» را داراست‌ و سایر تمدن‌ها ناگزیر پیر و فرتوت‌ و ازکارافتاده‌ تلقی‌ می‌شوند! گفتن‌ ندارد که‌ به‌ پیروی‌ از هگل‌، جمع‌ دیگری‌ از فیلسوفان‌ مغرب‌زمین‌ و حتی‌ برخی‌ از فیلسوفان‌ شرقی‌ و متأسفانه‌ حتی‌ مسلمان‌ نیز بر این‌ باور هگل‌ مهر تأیید زده‌ و به‌ حقانیت‌ و برتری‌ تمدن‌ غربی‌ گردن‌ نهاده‌اند.

این‌ باور بی‌تردید فاقد اعتبار است‌. اما چون‌ بحث‌ آن‌ به‌ فرصت‌ مستقل‌ دیگری‌ نیاز دارد، بناچار از آن‌ در می‌گذریم‌ و تنها موضوع‌ این‌ مقاله‌ را مورد بحث‌ قرار می‌دهیم‌. اما اجمالاً همین‌قدر می‌توان‌ گفت‌ که‌ چگونه‌ می‌توان‌ در همه‌ی‌ موارد، به‌ پلورالیسم‌ اعتقاد داشت‌ و در هر زمینه‌ای‌ از معارف‌ و مواریث‌ بشری‌، قائل‌ به‌ چندگانگی‌ بود و به‌ سلیقه‌ها و عقاید مختلف‌ احترام‌ گذاشت‌، اما فقط‌ و فقط‌ در زمینه‌ی‌ تمدن‌، همه‌ی‌ تمدن‌های‌ بشری‌ را مردود شمرد و برخلاف‌ جان‌سپاری‌ نسبت‌ به‌ پلورالیسم‌، دراین‌ خصوص‌، استثنائاً تمدن‌ غربی‌ را انحصاراً به‌ رسمیت‌ شناخت‌؟! همچنان‌ که‌ پژوهش‌های‌ مردم‌شناسان‌ و جامعه‌شناسان‌ تأیید می‌کند، هر ملتی‌ دارای‌ فرهنگی‌ است‌ که‌ تنها به‌ آن‌ ملت‌ تعلق‌ دارد و از طرفی‌ تعداد ملت‌ها هم‌ بسیار زیاد است‌. بنابراین‌، همان‌گونه‌ که‌ نژاد بشر گوناگون‌ است‌، پس‌ کفه‌ی‌ منطق‌ باید به‌ سود این‌ تمدن‌های‌ گوناگون‌ نیز سنگین‌تر باشد؛ ولی‌ گویا در این‌ یک‌ زمینه‌، منطق‌ چندان‌ بهایی‌ ندارد.

به ‌هرروی‌، تمدن‌ اسلامی‌ اهمیت‌ زیادی‌ برای‌ موسیقی‌ قائل‌ است‌. از این‌ نظر می‌توان‌ برخورد اسلام‌ با موسیقی‌ را همانند برخورد سایر تمدن‌ها ارزیابی‌ کرد. اما در این‌ میان‌ یک‌ تفاوت‌ عمده‌ وجود دارد که‌ بی‌هیچ‌گونه‌ شک‌ و تردیدی‌ برتری‌ فرهنگی‌ اسلام‌ را در این‌ زمینه‌ به‌ اثبات‌ می‌رساند: سایر تمدن‌ها فقط‌ در این‌ مورد که‌ باید به‌ موسیقی‌ بها داد و از موسیقی‌ خوب‌ و اندیشمندانه‌ دفاع‌ کرد سخن‌ گفته‌اند، در حالی‌ که‌ اسلام‌ علاوه‌ بر اهمیت‌قائل‌شدن‌ برای‌ این‌ هنر، درعین‌حال‌ همگان‌ را به‌ استقبال‌ از موسیقی‌ خوب‌ و ارزشمند دعوت‌ می‌کند و از مسلمانان‌ می‌خواهد که‌ هرگز به‌ موسیقی‌ بی‌ارزش‌ و مبتذل‌ گوش‌ فراندهند. بنابراین‌، اسلام‌ اساساً شنیدن‌ موسیقی‌ مبتذل‌ را حرام‌ دانسته‌ است‌ تا هیچ‌ مسلمانی‌ دیگر نتواند حتی‌ تفننی‌ به‌ این‌ نوع‌ موسیقی‌ که‌ اسلام‌ آن‌ را با صفت‌ لهوولعب‌ شناسایی‌ کرده‌ است‌، گوش‌ فرادهد. این‌ منع‌ اجباری‌ اختصاصاً به‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ تعلق‌ دارد و ثابت‌ می‌کند که‌ یک‌ مسلمان‌ جز این‌که‌ به‌ سوی‌ تکامل‌ گام‌ بردارد، هیچ‌ راه‌ دیگری‌ ندارد. درحالی‌ که‌ فرهنگ‌های‌ دیگر با این‌که‌ ممکن‌ است‌ موسیقی‌ بی‌ارزش‌ را نپسندند، ولی‌ هیچ‌گونه‌ اجباری‌ برای‌ دوری‌جستن‌ از آن‌ در نظر نگرفته‌اند. پیروان‌ این‌ فرهنگ‌ها مختارند که‌ خوب‌ یا بد باشند، اما اسلام‌، مسلمانان‌ را فقط‌ برای‌ به‌تکامل‌رسیدن‌ و عالی‌بودن‌ آزاد می‌گذارد! راه‌ بدبودن‌، در هر زمینه‌ای‌ از جمله‌ موسیقی‌، در فرهنگ‌ اسلامی‌ مسدود است‌.

اکنون‌ اگر بخواهیم‌ جایگاه‌ حقیقی‌ موسیقی‌ را در جهان‌ اسلام‌ مشخص‌ کرده‌، مورد بررسی‌ قرار دهیم‌، ضرورتاً باید همه‌ی‌ زیرمجموعه‌های‌ شناخته‌شده‌ در فرهنگ‌ اسلامی‌ را مبنا قرار دهیم‌ و در خصوص‌ شاکله‌های‌ آن‌ پژوهش‌ کنیم‌. اولین‌ تقسیم‌بندی‌ حقیقی‌ که‌ سایر جزئیات‌ و ممیزه‌ها را تحت‌الشعاع‌ قرار می‌دهد، تقسیم‌بندی‌ دوگانه‌ی‌ شریعت‌ و طریقت‌ است‌. گفتن‌ ندارد که‌ شریعت‌ و طریقت‌ از هم‌ جدا نیستند و تنها به‌ طور پیوسته‌ و به‌ صورت‌ مجموع‌ به‌ ظهور و بروز می‌رسند. اما روشن‌ است‌ که‌ هر یک‌ صاحب‌ ویژگی‌هایی‌ است‌ که‌ جدا از دیگری‌، به‌ رسمیت‌ شناخته‌ می‌شود.

آن‌چه‌ عموماً در باور جامعه‌ی‌ اسلامی‌ حاکمیت‌ دارد، این‌ است‌ که‌ طریقت‌ اسلامی‌ بسیار آشکار به‌ موسیقی‌ اهمیت‌ می‌دهد و به‌ عنوان‌ رکن‌ مهمی‌ از رئوس‌ طریقت‌، روی‌ آن‌ حساب‌ می‌کند. در این‌ باور عمومی‌، چنین‌ تلقی‌ می‌شود که‌ شریعت‌ اسلامی‌ چندان‌ اهمیتی‌ برای‌ موسیقی‌ قائل‌ نیست‌ و حتی‌ به‌قوت‌ آن‌ را نفی‌ می‌کند. این‌ پندار شاید از آن‌جا ناشی‌ می‌شود که‌ افتاء در خصوص‌ منع‌ موسیقی‌ میان‌ همه‌ی‌ بزرگان‌ اهل‌ شریعت‌ و اهل‌ فتوا عمومیت‌ دارد. درحالی‌ که‌ ظاهراً اهل‌ طریقت‌ و بزرگان‌ عرفانی‌ هیچ‌ سخن‌ مشهور و آشکاری‌ در رد موسیقی‌ ندارند و حتی‌ به‌نوعی‌ در تأیید و اشاعه‌ی‌ آن‌ نیز کوشیده‌اند. این‌ پندار البته‌ کاملاً مصداق‌ دارد. امّا بخش‌ واقع‌بین‌ جوامع‌ اسلامی‌ می‌دانند که‌ عکس‌ آن‌ نیز مورد اشاره‌ قرار گرفته‌ است‌؛ یعنی‌ اهل‌ شریعت‌ بر اهمیت‌ و ارزش‌ موسیقی‌ صحّه‌ گذاشته‌ و اهل‌ طریقت‌ آرا و اقوال‌ آشکاری‌ را در ردّ و ذمّ آن‌ بر زبان‌ آورده‌اند.

اگر جایگاه‌ موسیقی‌ در طریقت‌ و شریعت‌ مشخص‌ شود، روشن‌ است‌ که‌ به‌ طریق‌ اولی‌ جایگاه‌ آن‌ در کل‌ جهان‌ اسلام‌ شناخته‌ خواهد شد، زیرا فرهنگ‌ اسلامی‌ چیزی‌ جز مجموعه‌ی‌ طریقت‌ و شریعت‌ اسلامی‌ نیست‌.



خرید و دانلود تحقیق در مورد موسیقی در فرهنگ ایرانی


تاثیر موسیقی بر مغز انسان 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

تاثیر موسیقی بر مغز انسان

 آیا تا به حال به تاثیر موسیقی بر حالات خود فکر کرده‌اید؟ در زمان شادی، هیجان، ناراحتی و حتا در زمان خشم. موسیقی حتا در زمان بیماری می‌تواند موثر باشد. این جمله‌ای است که بارها در مجلات و مقالات روانشناسی با آن برخورد داشته‌ایم. موسیقی می‌تواند هیجان و شور درونی را به‌راحتی آزاد کند. می‌تواند آرامشی را که مدت‌ها به دنبال آن هستیم، برایمان فراهم کند. تاثیر موسیقی بر روان انسان از حقایقی است که نمی‌توان آن را انکار کرد. این تاثیر تا جایی است که امروزه روش‌های خاصی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماری‌ها به وسیله موسیقی در جهان مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از موسیقی به‌عنوان مکملی برای درمان بیماری‌ها به زمان ارسطو و افلاطون بازمی‌گردد. از آن زمان استفاده از اصوات و آهنگ‌ها برای درمان بیماری‌های مختلف به‌کار می‌رفته است. سیر استعمال موسیقی در قرن بیستم به‌صورت جدی‌تر مورد توجه قرار گرفت و تکامل بیشتری یافت و انجمن‌های متعددی در این زمینه آغاز به‌کار کردند. اولین برنامه آموزش موسیقی‌درمانی در جهان در سال 1944 در دانشگاه میشیگان آغاز شد. شروع فعالیت انجمن‌های موسیقی‌درمانی از سال 1950 بود و بعد از آن در 1971 انجمن موسیقی‌درمانی آمریکا یا AAMT‌ آغاز به‌کار کرد. در 1985 فدراسیون جهانی موسیقی‌درمانی به ثبت رسید. در ایران انجمن موسیقی‌درمانی با هدف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرایند موسیقی‌درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این روش کار خود را آغاز کرده است. موسیقی‌درمانی به‌طور کلی مانند هر گونه روش درمانی، از شیوه‌های به‌خصوصی برخوردار است. این روش‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: روش فعال و روش غیرفعال. در روش غیرفعال، فرد با گوش دادن و شنیدن موسیقی، مورد درمان قرار می‌گیرد، در حالی که در روش فعال موسیقی‌درمانی، همراه با خواندن، نواختن و حتا حرکات موزون فرد مورد درمان قرار می‌گیرد. طی این روش واکنش‌های عاطفی، ذهنی، جسمی و حرکتی تحریک و برانگیخته می‌شود. استفاده از این روش‌ها متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده می‌شود. محور اصلی برنامه‌های موسیقی‌درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام‌بخش و نواختن موسیقی در گروه‌های منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها به‌صورت فردی یا گروهی می‌باشد. روش‌های موسیقی‌درمانی توسط هر فردی نمی‌تواند انجام گیرد. موسیقی‌درمانی مانند هر درمان دیگری توسط افراد متخصص که در زمینه‌های مختلف موسیقی و شاخه‌های درمانی آموزش دیده‌اند، انجام می‌گیرد. فرد متخصص با توجه به نوع بیماری و روش‌های مختلف درمان و نیز آشنایی با روانشناسی موسیقی، درمان را انجام می‌دهد. نوع موسیقی مورد نیاز در این درمان می‌تواند متفاوت باشد. در حقیقت تاثیر موسیقی‌های مختلف بر ذهن و سلامت انسان متفاوت است. در درمان به وسیله موسیقی، از موسیقی‌ای استفاده می‌شود که در ایجاد آرامش و نشاط روحی مناسب است. این نوع موسیقی باعث تجدید قوا شده و کارکرد مغز را بهبود می‌بخشد. این‌گونه موسیقی‌ها با تاثیر در روحیات و روان انسان فرایند بهبود را سرعت می‌بخشد. موسیقی‌درمانی را می‌توان در درمان بسیاری از بیماری‌ها به‌کار برد، اما به‌طور کلی موسیقی در درمان بیماری‌هایی که با مسایل روانی فرد در ارتباط هستند، می‌تواند نقش موثری داشته باشد و همچنین بیماری‌های جسمی‌ای که منشا روانی دارند، با این روش قابل درمان هستند. موسیقی کاملاً مانند اخبار می‌تواند بر فعالیت‌های مغز تاثیر گذارد. موسیقی حاوی انرژی است که علاوه بر تحریک مغز می‌تواند بر تمام اعضای بدن تاثیر گذارد. اما برخی از انواع موسیقی در ایجاد تحریکات مغزی کمتر تاثیر دارند یا به‌ کلی بی‌اثرند. دلیل این امر را می‌توان به ساختار پیچیده مغز و تنوع علایق و رفتارهای انسان نسبت داد. در موسیقی ساختار مغزی انسان مشخص می‌کند که کدام نوع موسیقی می‌تواند فعالیت‌های مضر بیولوژیکی انسان را کاهش دهد، به دلیل ساختار پیچیده مغز انسان، یک نوع خاص از موسیقی نمی‌تواند در تمام افراد تاثیر مشابهی داشته باشد. در بسیاری از انسان‌ها موسیقی آرام می‌تواند در ایجاد آرامش موثر باشد اما در بسیاری دیگر موسیقی تند موثرتر است. موسیقی بر مغز و سیستم عصبی و عضلانی فرد اثر می‌گذارد که نتیجه این تاثیر به‌وجود آمدن حرکات موزون یا رقص است. در بسیاری از مردم این پدیده رخ نمی‌دهد؛ چراکه بین سیستم بدنی آنها و موسیقی در حال پخش ارتباط به‌وجود نمی‌آید. موسیقی علاوه بر تاثیر در تسریع درمان بسیاری از بیماری‌های روحی و جسمی، انجام بسیاری از فعالیت‌های روزمره را تسهیل می‌کند. موسیقی در رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان تاثیر به‌سزایی دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد، گوش دادن به موسیقی‌های شاد و بدون کلام به تعادل روحی و عاطفی کودکان کمک می‌کند. با لذت بردن کودک از موسیقی، روحیه مثبت و شادی در او به‌وجود می‌آید و باعث افزایش توانایی‌های او می‌شود. موسیقی‌درمانی در کودکان می‌تواند باعث گسترش ارتباطات کودک، افزایش احساسات اجتماعی و افزایش هوش او شود. موسیقی‌درمانی کیفیت زندگی کودک را در عرصه‌های مختلف بالا می‌برد، مانند ارتباط کودک با کودک دیگر، کودک و خانواده و... این تاثیر زمانی بیشتر می‌شود که خود فرد لذت اجرای موسیقی را تجربه کند. موسیقی علاوه بر ایجاد شور و هیجان می‌تواند تحمل انسان را در برخورد با شرایط دشوار بالا برد و میزان تحمل درد در کودکان را در هنگام بیماری و یا استرس افزایش دهد. علاوه بر این، موسیقی باعث اجتماعی‌تر شدن کودکان می‌شود و توانایی آنها را در ابراز نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط با دیگران افزایش می‌دهد. موسیقی در ایجاد هماهنگی بین فعالیت‌های دو نیم‌کره مغز موثر است، همچنین با ایجاد این هماهنگی می‌تواند در درمان لکنت زبان به‌کار رود. اثرات موسیقی در زندگی انسان بسیار بیشتر از مواردی است که بتوان به سادگی از آنها یاد کرد. در حقیقت موسیقی لذت زیستن را ملموس می‌کند، عشق را می‌آفریند، شور زندگی را در انسان بیدار می‌کند و امید به فردایی متفاوت را پدید می‌آورد. چگونه می‌توان ترنم زیبای زندگی را ناشنیده گرفت، در حالی که هر لحظه و همه جا همراه انسان است.

تاثیر موسیقی بر سلامت انسان:

دکتر آلفرد توماتیس از سال ۱۹۵۰ شروع به تحقیق راجع به تاثیرات موسیقی روی انسان کرد.

او معتقد بود که موسیقی با قدرت نفوذی که در احساسات آدمی ‌دارد می‌تواند روی سلامتی انسان تاثیرات مثبت داشته باشد. این متخصص گوش فرانسوی به تجربه ثابت کرد که موسیقی تاثیرات عمیقی در رفع استرس، اضطراب و حالت‌های depression از یک طرف و همچنین کمک به ایجاد آرامش، سرحال آوردن بدن و تقویت حافظه دارد.

او تحقیقات خود را ابتدا روی کودکانی که نارسایی‌های گفتاری و شنیداری داشتند شروع کرد و ثابت کرد که موسیقی موتزارت به‌خصوص سمفونی‌ها و کنسرتوهای ویلن‌های او نقش بسیاری در درمان این نارسایی‌ها دارد. به عقیده خیلی از محققین گوش دادن به موسیقی موتزارت باعث تقویت حافظه و باهوش‌تر شدن آدم می‌شود.

امروزه جای هیچ شک و تردیدی باقی نمانده که موسیقی توانایی‌های زیر را داراست:



خرید و دانلود  تاثیر موسیقی بر مغز انسان 27 ص


اثرات آرامش‌بخش موسیقی 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

اثرات آرامش‌بخش موسیقی موسیقی با تأثیر روی مغز، اندورفین‌ها (مورفین‌های داخلی) را افزایش می‌دهد و به این ترتیب روی گیرنده‌های عصبی تأثیر می‌گذارد. در واقع اثر موسیقی روی بدن ناشی از اثر آن روی مغز است. مغز جایی است که احساس آرامش از آن نشأت می‌گیرد. استرس و اضطراب را کاهش می‌دهد و یک محیط آرام ایجاد می‌کند. نه تنها موسیقی به افراد کمک می‌کند که آرامش داشته باشند، بلکه به گروه‌های بزرگ در اجتماعی‌شدن و برطرف شدن انزواطلبی کودکان نیز کمک می‌کند.علاوه بر این، از موسیقی برای بیان احساسات نیز می‌توان استفاده کرد. احساساتی نظیر خشم غیر قابل کنترل، غم و غصه ناشی از دست دادن یک عزیز یا در مورادی که فرد دچار شکست و از هم پاشیدگی درونی شده است، با در اختیار گذاردن آلات موسیقی این امکان را به او می‌دهیم که چنین احساساتی را بیرون بریزد و  خود را تخلیه کند.در مطالعات انجام شده، بیشتر از موسیقی کلاسیک برای ایجاد آرامش  استفاده شده است. گرچه به نظر می‌رسد چنین اثراتی برای موسیقی سنتی ایرانی نیز قابل مشاهده است.تأثیر روی عملکرد حرکتی اعصابی که عملکرد حرکتی را کنترل می‌کنند از میان نیمه جلویی Corpus Callosum   (کلاف مرکزی فیبرهای عصبی که دو نیم‌کره مغز  را به هم متصل می‌کند) عبور می‌کند. تحقیقات نشان داده که Corpus Callosum   در مغز موسیقی‌دان ‌ها به طور معناداری بزرگ‌تر از غیر موسیقی‌دان‌‌ها است و برای آن‌هایی که از کودکی یادگیری را آغاز کرده‌اند، این قسمت از مغز 10 تا 15% ضخیم‌تر از غیر موسیقی‌دان‌ها است. نواختن یک ساز هماهنگی حرکتی دقیقی بین دو دست ایجاد می‌کند. بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که یادگیری موسیقی در سنین پایین می‌تواند موجب رشد سریع‌تر این قسمت از مغز شود. تاثیر روی یادگیری، تفکر و یادآوریدر مغز افراد نرمال PLanum Temporal (قسمتی از مغز که در لوب گیجگاهی مغز قرار دارد) در قسمت چپ بزرگ‌تر از سمت راست است. در موسیقی‌دان‌ها این قسمت به طور قابل توجهی چشم‌گیر است. به نظر محققین این قسمت نه فقط در گویش بلکه در تشخیص و آنالیز آواها  نقش دارد به همین دلیل است که  موزیسین ‌ها در تشخیص زیر و بمی صداها با سایرین تفاوت دارند.علاوه بر این، شواهد محققین مغز و اعصاب بر وجود تغییرات در نوار مغزی و MRI در افرادی که موسیقی را یاد گرفته‌اند دلالت دارد. در تحقیقات انجام‌شده، نشان داده شده که با آموزش مداوم موسیقی برای کودکان به مدت 5 هفته فعالیت قشر مغز، الگوی منحصر به فردی پیدا می‌کند و الگوی نوار مغزی کودکان آموزش‌دیده متفاوت می‌شود. این تغییر در الگوی نوار مغزی قابلیت پیش‌بینی دارد. به طور کلی نیم‌کره چپ بیشتر به فرایندهای صدا نظیر ملودی حساس است، در حالی‌که در نیم‌کره راست، فرایندهای مربوط به سرعت نظیر ریتم، تحلیل می‌شود.  با افزایش سن، این نیم‌کره‌ها به طور اختصاصی توسعه پیدا می‌کند. علاوه بر این افزایش توانایی در تجسم فضایی، بهبود حرکتی- بصری، افزایش در مهارت خواندن و درک ریاضی و تقویت حافظه و تحریک کلامی از جمله این مواردند. با این تغییرات فیزیکی مغز گمان می‌رود که موسیقی روی سه کارکرد اصلی مغز یعنی یادگیری، تفکر و یادآوری تأثیر بگذارد. گرچه معنای این تغییرات فیزیکی در مغز الزاماً در مورد نوع عملکرد شناختی به طور شفاف معین نیست، ولی شواهدی از وجود ارتباط محکم بین آموزش موسیقی و بهبود عملکرد در حوزه‌ شناختی وجود دارد. از جمله این تحقیقات می‌توان به اثر موزارت و تحقیق دیگری که دال بر افزایش هوش کودکان این تئوری و تأثیر موسیقی را بر روی تفکر را تایید می‌کنند، اشاره کرد.تعلیم موسیقی به کودکان قبل از سن شش سالگی موجب افزایش هوش آنان می‌شودپدیده موزارت (1993) بیانگر آن است که گوش دادن به موسیقی کلاسیک یا غیر کلاسیک، به مدت 10 دقیقه، ضریب هوشی افراد را بالا می‌برد. بنابر نتایج تحقیقات متعدد، گوش دادن به موسیقی می‌تواند موقتاً توانایی‌هایی نظیر خلاقیت، عملکرد شناختی، توانایی‌های استدلال فضایی و توانایی حل مسأله را افزایش دهد. گرچه بعضی از محققین معتقدند که بهبود این توانمندی‌ها در واقع مربوط به تغییر و بهبودی در خلق (mood) فرد است و ناشی از اثر مستقیم گوش دان به موسیقی روی هوش شخص نیست.اشلنبرگ نیز طی تحقیقی افزایش میزان IQ را در مورد کودکان زیر شش سالی که به مدت نه ماه آموزش موسیقی داشتند، مشاهده کرد. طی این تحقیق کودکان به چهار گروه تقسیم شدند؛ در مورد گروه اول هیچ مداخله‌ای وجود نداشت. گروه دوم برای نمایش آموزش دیدند و به گروه سوم و چهارم به ترتیب آموزش نواختن ساز و آواز داده شد. پس از گذشت نه ماه ضریب هوش همه گروه‌ها بالا رفته بود. ولی ضریب هوش افرادی که آموزش موسیقی داشتند 3 درجه بالاتر از سایرین بود.هوش موسیقیایی یکی از هوش‌های هشتگانه است که بر اساس تئوری هوش‌های چندگانه در شیوه‌‌های آموزشی نوین به کار گرفته می‌شود. بر اساس این تئوری افرادی که هوش موسیقیایی بالایی دارند حساسیت بالایی نسبت به



خرید و دانلود  اثرات آرامش‌بخش موسیقی 11 ص


تحقیق در مورد موسیقی و رقص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

موسیقی و رقص

از جدیدترین آهنگهای سوینگ که در سالن های امروزی نواخته می‎شود تا نواهای بدوی و ساده ضربات طبل که اجداد و پیشینیان ما در نقطه ای از فلات دور افتاده و فراموش شده آسیای مرکزی به پای آنها جست و خیز می‌کردند موسیقی پیوسته با ضرب پاهایی که در حال رقص بوده اند همراه بوده است. قبایل بدوی افریقا که در موسیقی آنان از آنچه ما ملودی می نامیم نشانی دیده نمی‎شود به کمک طبل نواهایی می نوازند و به پای آن نواها به وضع جالب و مهیجی می رقصند. همچنانکه آن قهرمان افسانه ای اساطیر یونان هر بار که می خواست نیرویش را تجدید کند به زمین می آمد و پا بر سر آن می نهاد، آهنگسازان بزرگ و برجسته نیز هر چند یک بار به سوی رقص روی می آورند تا از نیروی انگیزش آن از اشکال متنوع ضربهای آن و قوه تحرک پایان ناپذیر آن برای قویتر ساختن آثار خود مدد گیرند.

بتهوون، باخ، برامس، موزار، سیبلیوس و چایکوفسکی، همه این آهنگسازان بزرگ در برابر رقص یا این جدیدترین و کهن ترین فرم موسیقی سر تعظیم فرود آورده اند.

لازم است از یک پزشک، از یک عالم مردم شناس یا از یک متخصص امراض روحی استفسار شود چرا همه ما بی اختیار در برابر ضرب یک آهنگ از خود عکس العملی نشان می‎دهیم. شاید علت این موضوع بسیار ساده باشد و با عمل بیولوژیکی بسیار ساده ای که عبارت از ضربان منظم قلب ماست ارتباط داشته باشد. به هر حال موسیقی رقص یک شکل از هنر موسیقی است و هر کس که چند صباحی در این دنیا زیسته، با آن آشنایی پیدا کرده و از آن لذت برده است. زیرا که قدمت رقص به قدمت پیدایش انسان در روی کره خاک می رسد و شاید هم از آن زودتر پدید آمده باشد و علی رغم کلیه ظرافت کاریهای فنی و ریزه کاری های موسیقی مدرن، هم جدیدترین آهنگهای بوگی ووگی برادوی و هم اثر شگفت آور متعلق به استراوینسکی به نام «تقدیس بهار» بیشتر از آنچه ما باورمان می‎شود به نواهایی که اجدادمان در جنگها با طبل می نواختند شباهت دارد.

موزار منوئه از سنفنی در می بمل ماژور

واگنر رقص شاگردان از اپرای (ک 543) شماره 29 (دی مایسترسینگر)

یوهان اشتراوس والس (دانوب آبی)

چایکوفسکی موومان سوم از سنفنی پنجم

ریچارد اشتراوس رقص هفت نقاب از «سالومه»

راول لاوالس

استراوینسکی رقص قربانی از بالت تقدیس بهار

در اثر ظرافت طبع و ذوق زنان چند نسل پیش اروپا و مردان آراسته و خوش لباس کلاه گیس داری که در دربارها به گرد آنان پروانه وار می گشتند، در قرن هجدهم رقص جالبی به وجود آمد که آهنگ زیبای آن در شاهکارهای موزار، هایدن و بتهوون نیز منعکس گردیده است و تا به امروز گوشهای ما را نوازش می‎دهد. زیرا فرم منوئه فقط مرسوم و مورد علاقة دربارهای مجلل و پرشکوه ترین قرن هیجدهم نبود و این فرم در دست آهنگسازان بزرگ نسلهای بعد وسیله مطبوع و دلپذیری جهت بیان احساسات شاد و فرح انگیز آنان گردید. در دورة موزار زنان به آهنگ منوئه سنفنی در می بمل ماژور اثر وی می رقصیدند و هر آینه خواستها و مقتضیات زمان ایجاب نمی کرد که در هر سنفی موومانی به فرم منوئه گنجانده شود این موومان از سنفنی شماره 39 موزار نیز به فرم دیگری تصنیف می شد.

فرم منوئه دوران طولانی و همراه با تحولات جالبی را پیموده است. مدتها به عنوان رقص محبوب وسیله سرگرمی و انبساط خاطر کسانی بوده است که به آهنگ آن می رقصیدند و پس از آن نیز در سنفی های آهنگسازان بزجسته به اشکال متنوع و جالبی نمودار شده است. ولی در همان زمان که موزار سنفنی در می بمل خود را تصنیف می کرد و در موومان سوم آن فرم منوئه را به کار می برد، این رقص از جانب رقص شورانگیز و مورد توجه دیگری که در روستاهای اطراف شهر وین مرسوم و معمول بود مورد تهدید قرار گرفت. صدها سال بود که روستاییان اتریشی به رقص مهیج و پرنشاط سه ضربی که لاندلر نامیده می شد دل بسته بودند. همین رقص بود که بعدها از طرف واگنر در پرده سوم اپرای خوانندگان استاد به کار رفت تا به اپرای مزبور رنگ و بوی محلی داده شده باشد. اصل و ریشه فرم لاندلر نیز احتمالا چندان اصیل و قابل احترام نبوده است ولی در اواسط قرن هیجدهم این رقص تا بدان پایه آراسته و منزه شده بود که توانست در شهرهای پراگ و وین نفوذ نماید . در شهر اخیر بود که این فرم به والس تغییر یافت.

مردم این رقص نوظهور و عنان گسیخته و وحشی را در آ‎غاز با وحشت و انزجار تلقی می کردند. در شهر پراگ از طرف دربار سلطنتی فرمانی به تاریخ 18 مارس 1785 صادر شد و طی آن رقص مزبور برای سلامتی زیان آور و از نظر اخلاقی بسیار خطرناک و اغوا کننده اعلام گردید. حتی پس از انقلاب کبیر فرانسه، اشخاصی که به پاریس سفر می کردند با کمال حیرت و شگفتی متوجه شدند که پس از آن جنگها و خونریزیها رقص والس استعمال سیگار و سایر عادات و سرگرمیهای مبتذلی که فقط در خور عوام بود بین مردم آن سامان رواج یافته است ولی به تدریج والس جای خود را باز کرد و در مجامع و سالن های اشراف محافظه کار نیز راه یافت تا آنکه سرانجام به سال 1816 الکساندر دوم تزار روسیه در یک مجلس میهمانی عمومی والس رقصید و این موضوع در مجامع مختلف به عنوان مقبولیت قطعی والس تلقی گردید.

پا به پای این ماجراها ضربهای ساده روستایی که اصل و ریشه والس را تشکیل می داد در دست آهنگسازان نامداری نظیر موزار، بتهوون و شوبرت هر روز به صورتی جالبتر و متنوعتر در می آمد تا آنجا که والس های اشتراوس (پدر و پسر) به اوج زیبایی و جلال و دلفریبی خود رسید. با وجود آن که خود رقص آرامتر و نرم تر گردید، آهنگ آن روز به روز غنی تر و پرمایه تر می شد و پس از آنکه مقبولیت آن در شهر وین یا زادگاهش تثبیت گردید به سراسر عالم راه یافت و همه جا را با جلال و فریبندگی خود تسخیر نمود.

مغرورترین و موقرترین موسیقیدانان نیز در برابر عظمت و نبوغ یوهان اشتراوس سر تعظیم فرود آوردند و بدین ترتیب والس در سنفنی ها، پوئم سنفنیک ها و اپراها نیز راه یافت.



خرید و دانلود تحقیق در مورد موسیقی و رقص


مقاله درمورد تاثیر موسیقی بر مغز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

تاثیر موسیقی بر مغز

تاثیر موسیقی بر مغز:از ده سال پیش تاکنون گروههای تحقیقی متعددی در سراسر جهان تأثیر موسیقی بر مغز انسان را مورد بررسی قرار داده و با مقایسه مغز نوازندگان و افراد عادی به نتایج شگفتآوری دست یافتهاند. تغییرپذیری ساختار و شکل مغز کودکان و حتی بزرگسالان با کمک صوت و ریتم از مهمترین این یافته هاست.

البته نوع موسیقی در این مورد نقش بسیار مهمی دارد.موسیقی کلاسیک موجب برانگیختن و فعالیت همة قسمتهای مغز می‌شود درحالی‌که موسیقی پاپ کمتر چنین تأثیری را داراست.

به ویژه در مغز نوازندگان حرفه‌ای به‌دلیل شروع زودهنگام و طولانی‌مدت فعالیتهای موسیقایی ویژگیهای آناتومی خاصی دیده می‌شود.

معاینات و بررسیهای متعدد(۱) از مغز نوازندگان حرفه‌ای نشان می‌دهد که ماده خاکستری مخچه و ناحیه شنوایی مغز آنان نسبت به افراد غیر موزیسین بیشتر است.

در مغز نوازندگان سازهای زهی و پیانو هم بخشهایی که مسئول کنترل حرکات دست هستند ۴۰ درصد رشد بیشتری دارند. همچنین جسم پینه‌ای(۲) مغز نوازندگانی که قبل از سن ۷ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده‌اند بزرگ‌تر از سایرین است. از این رو بین دو نیم‌کره و بخشهای مختلف مغز آنان ارتباط و هماهنگی بیشتر و بهتری برقرار می‌شود.

هر یک از دو نیم‌کره مغز وظایف متفاوتی بر عهده دارد. نیم‌کره چپ مسئول تجزیه و تحلیل مسائل و مرکز تعلیم است و نیم‌کره راست احساسات، تخیلات و قدرت ابتکار را هدایت می‌کند. برای استفاده از کل پتانسیل مغز می‌بایست هر دو نیم‌کره با هم هماهنگ باشند.

بر اساس تحقیقی(۳) که توسط آلتن مولر(۴) از انستیتو پزشکی و فیزیولوژی موسیقی در هانوفر و مارک بانگرت(۵) از دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد انجام گرفته است، بخش شنوایی و بخشهای حرکتی مغز نوازندگان پیانو کاملا‌ً با یکدیگر مرتبط‌اند به‌طوری‌که تحریک یکی از این دو بخش موجب برانگیختن دیگری می‌شود.

اسکنهای متعدد و الکترو انسفا لوگرافی (EEG) از مغز نوازندگان حرفه‌ای پیانو نشان می‌دهد که تنها حرکت دست نوازنده بر روی کلاویه‌ها موجب فعال شدن ناحیه شنوایی مغز می‌گردد و بالعکس شنیدن قطعات موسیقی باعث تحریک قسمتهای حرکتی می‌شود.

حتی انگشتان دست برخی از نوازندگان با شنیدن ملودیهای خاصی بی‌اراده حرکت می‌کند. بین این دو ناحیه از مغز نوازندگان مبتدی هم در اولین جلسه و پس از ۱۰ دقیقه تمرین ارتباط موقتی ایجاد می‌شود که با افزایش تعداد جلسات تثبیت می‌گردد.

البته هنوز به‌طور قطعی مشخص نیست که آیا تمرینات موسیقی عامل ایجاد این ویژگیهاست و یا اینکه ساختار مغز نوازندگان از هنگام تولد با دیگران متفاوت است و این تفاوتها زمینه موفقیت آنان در موسیقی را فراهم می‌سازد.

تمرینات موسیقی همچون نیروی بازدارنده‌ای مانع از بین رفتن سلولهای عصبی در سنین بالا می‌شود. حتی اگر فردی تازه در سن ۸۵ سالگی شروع به فراگیری ساز نماید سلولهای مغز او ترمیم و بازسازی می‌شود و قدرت حافظه و استنتاجش افزایش می‌یابد.

در تحقیقی به منظور بررسی اثرات موسیقی بر مغز و رد این فرضیه که نه موسیقی بلکه خانواده و محیط رشد کودک موجب افزایش کارآیی مغز و ضریب هوشی می‌شود، کودکانی از محلات فقیرنشین برلین و از خانواده‌هایی بدون پیشینه فرهنگی غنی مدت شش سال به طور منظم و مداوم در مدرسه تحت آموزش موسیقی قرار گرفتند. در لس‌آنجلس نیز در دانشگاه کالیفرنیا تحقیقی مشابه انجام گرفت.

نتایج هر دو بررسی تأثیر مثبت موسیقی بر مؤلفه‌های ضریب هوشی و قدرت تخیل فضایی‌ ـ زمانی انسان را تأیید نمود.

در آزمایشی دیگر در دانشگاه هنگ کنگ‌(۶)، ۴۵ نوازنده ارکستر بین سنین ۶ تا ۱۵ سال از لحاظ قدرت حافظه و به یادسپاری کلمات مورد بررسی قرار گرفتند. محققین پی بردند که کودکان نوازنده نسبت به هم‌سالان غیر نوازنده خود به مراتب لغات بیشتری را به خاطر می‌سپارند و هر قدر زمان عضویت آنان در ارکستر بیشتر است در این زمینه موفق‌ترند.

پس از یک‌سال با انجام مجدد این آزمایش مشخص شد که توانمندی حافظه کودکانی که هنوز نوازنده ارکستر هستند نسبت به سال گذشته افزایش یافته است درحالی‌که حافظه کسانی که از ارکستر جدا شده‌اند در همان سطح باقی مانده است.

آموزش موسیقی و نوازندگی همچنین موجب افزایش پشتکار و قدرت تمرکز شخص و پیگیری اهداف درازمدت می‌گردد. نوازندگی گروهی هم انعطاف‌پذیری، ثبات احساسی و افزایش قابلیتهای اجتماعی را به همراه دارد.

سال ۱۹۹۲ پرفسور هانس گونتر باستیان(۷) به همراه گروهی از دانشمندان ۱۸۰ دانش‌آموز بین سنین ۶ تا ۱۲ سال را در مدارس ابتدایی برلین به مدت شش سال تحت نظر قرار دادند. آنها پی بردند که کودکان نوازنده به‌خصوص کسانی که قبل از سن ۸ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده‌اند باهو‌ش‌تر و واقع‌بین‌تر از دیگران‌اند و اعتماد‌به‌نفس و قدرت سازگاری بیشتری دارند. این دانش‌آموزان در دروس جغرافی، انگلیسی، آلمانی و ریاضی نمرات بهتری کسب نمودند



خرید و دانلود مقاله درمورد تاثیر موسیقی بر مغز