انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد موسیقی شعر معروف الرصافی (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

بنام خدا

موسیقی شعر معروف الرصافی

نگارنده: حسن شوندی دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات

استاد راهنما: دکتر محمود شکیب

استاد مشاور: دکتر فیروز حریرچی

چکیده:

در بررسی موسیقی شعر رصافی می توان به انتخاب بحرهای مناسب برای اشعار اشاره نمود. انتخاب بحر طویل که دارای موسیقی آرام، متین و ویژگیهای امتداد نفس، و قابلیت تفصیل سخن است، برای موضوعاتی چون استبداد ستیزی، بیان حال تهیدستان، رثاء، و بیان شکوه تاریخی و فرهنگی ملتها، نشان از ذوق سلیم و توانای رصافی دارد. البته گاه شاعر شکیبایی خود را از دست می دهد، و نمی تواند متانت موسیقی شعر خود را چنانکه در بحر طویل حفظ می کرد، پاس بدارد. بنابراین شعرا و کاسه لبریز شده صبرش را بروز دهد. افزون بر این دو بحر، وی از بحرهای خفیف، رمل و دیگر بحرها با مهارت تمام، به گونه ای که قدرت و توانایی شعری او را به رخ می کشد، استفاده کرده است.

در موسیقی درونی نیز وی با بکارگیری جناس، تکرار حروف هم صفت یا با صفت های نزدیک به هم، تکرار حرف روی در طول بیت، استفاده از ویژگی حرکات، و نیز کلمات هموزن موسیقی درونی شعر خود ر ایجاد کرده است.

تضاد، مقابله، عکس، حسن تعلیل و برخی دیگر از آرایه های معنوی، موسیقی معنوی شعر او را شکل داده است.

واژه های کلیدی:

بحر شعری، امتداد نفس، واج آرایی، مخارج حروف، آرایه های معنوی.

مقدمه:

معروف عبدالغنی الرصافی (1875م – 1945 م) شاعر معاصر و نامدار عراقی است که دوران زندگی او با رخدادهای اجتماعی و سیاسی بسیار در کشورش همراه شد. رصافی نیز مانند بسیاری از عراقیها از تحولات جامعه خود متأثر گردید. تلاشهای او برای تجدد و مقابله با استبداد و استعمار چهره ای مبارز از او ترسیم کرد. همین گرایش به بیان مشکلات اجتماعی بود که شعرش را آئینه تمام نمای جامعه عراق گردانید، بگونه ای که او را شاعر آزادی نامیدند. پرداختن به موضوعات نو پیشگاهی در انتقال شعر عرب و عراق از موضوعات سنتی و کهن به موضوعات جدید را برای او به ارمغان آورد. پیشگاهی در این زمینه چنان توجه منتقدان و پژوهشگران را به خود جلب کرد، که جنبه های فنی شعرا و فراموش شد. اما اگر وی ذوق و مهارت ادبی خود را آنگونه که توانائی آن را داشت، در زمینه شعر و ادب بروز می داد بی گمان، جایگاه فنی شعر او نیز بسیار بالاتر از آنچه بود که اکنون است. و غفلت از آن برای محققان و پژوهشگران توجیه پذیر نبود.

در این مقاله کوشش شده است تا با پرداختن به موسیقی شعر رصافی، ذوق شعری، و عاطفه بی تکلف وی به نمایش درآید، و مهارت فنی او بروز بیشتری یابد.

پیش از پرداختن به موسیقی شعر رصافی، شایسته است تا جایگاه موسیقی شعر بصورت کوتاه بیان شود، و نقش آن در انتقال مفهوم نمایان تر گردد. مقایسه یک بیت با ترجمه منثور آن این نقش را به وضوح نشان می دهد. تفاوت در احساس ایجاد شده هنگام خواندن یک بیت و ترجمه منثور آن، نتیجه چینشی خاص در حروف و حرکات بیت می باشد، نظمی که وزن یا بحر شعری نامیده می شود. بنابراین سخن زبان شعر را می توان آمیخته ای از زبان کلامی و زبان موسیقایی دانست. زبان کلامی زبانی و زبان موسیقایی دانست. زبان کلامی زبانی با توانائی محدود است، و انتقال مفاهیم به وسیله آن جز با دست یازیدن به دامان اندیشه و استنباط و تحلیلی عقلی ممکن نیست. اما زبان موسیقایی شعر محدودیت زبان کلایم را ندارد، زیرا نیازمند ترجمه نیست، و بدون نیاز به تأمل و اندیشه، و به عبارتی بدون اینکه دست عقل و اندیشه به آن برسد، با دل سخن می گوید (شوقی ضیف، فصول فی الشعر و نقده، ص 290)، و افراد امی و غیر امی را بگونه ای مستقیم مورد تأثیر قرار می دهد.

همین ویژگی موسیقی شعر موجب شد تا اعراب جاهلی در حفظ و انتقال شعر و ادب و تاریخ خود بیش از آنکه به چشم خود اعتماد کنند، به گوش خود اعتماد نمایند، و در احساس موسیقی الفاظ و عبارات، مهارت بدست آورند (ابراهیم انیس، دلالت الالفاظ، ص 192).

پس از این سخن کوتاه درباره نقش موسیقی شعر و اهمیت آن، موسیقی شعر رصافی را با توجه خاستگاه آن، در سه محدوده موسیقی بیرونی، موسیقی درونی، و نیز موسیقی معنوی مورد بررسی قرار می دهیم.

موسیقی بیرونی

این نوع موسیقی محصول بکارگیری اوزان شعری و بحرهای عروضی است. وزن در واقع هیأتی است تابع نظام ترتیب و حرکات و سکنات و تناسب میان آنها (خواجه نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار، ص 3). بنابراین یکی از معیارهای سنجش موفقیت و توانائی شاعر وجود تناسب میان وزن حاصل از این چینش خاص حروف و حرکات و سکنات، با معنا و مفهوم بیت است. از این رو در



خرید و دانلود تحقیق در مورد موسیقی شعر معروف الرصافی (word)


موسیقی 217

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

موسیقی اسلامی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

از آن‌جا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمی‌گرفت؛ موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبه‌رو بوده است.

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ تاریخچه

۱.۱ موسیقی در بغداد

۱.۲ موسیقی ایرانی

۱.۳ موسیقی اسپانیای مسلمان

۱.۴ موسیقی در نزد ترکان مسلمان

۲ منبع

[ویرایش] تاریخچه

در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهاب‌الدین الهیثمی و ابن ابی‌الدنیا بوده‌اند که موسیقی را یکسره لهو و لعب می‌دانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی می‌نمودند. فارابی انکار می‌کرد که موسیقی بتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن‌زیله نیز معتقد بود که موسیقی می‌تواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است.

[ویرایش] موسیقی در بغداد

در بغداد، خلفای عباسی چون هارون‌الرشید و مأمون از موسیقی حمایت می‌نمودند، در زمان متوکل و منتصر هم‌چنان موسیقی در دربار خلافت رونق داشت. در این دوره بسیاری از موسیقی‌دانان برجسته چون ابن‌طاهر خزائی، قریص جراحی، جحظه برمکی جذب دستگاه خلافت شدند.

[ویرایش] موسیقی ایرانی

ایران و عربستان در موسیقی بسیاری از سازها و امور را از یک‌دیگر وام گرفته‌اند. بسیاری از موسیقیدان‌های بغداد، ایرانی‌تبار بودند، از جمله سرخسی، زکریای رازی، رودکی و راتبه نیشابوری.

[ویرایش] موسیقی اسپانیای مسلمان

در اسپانیای مسلمان، در دوران فرمان‌روایی امویان اندلس از موسیقی حمایت بسیاری به عمل آمد. مدارس بسیاری برای پرورش دختران آوازه‌خوان بنیاد نهاده شد؛ بسیاری از این دختران وارد دربار حکمرانان اموی اندلس می‌شدند؛ بزرگ‌ترین خنیاگر اندلس عباس بن نسائی بود. نظام موسیقایی در اندلس همان نظام عربی رایج در شرق بود که بر گام‌های فیثاغورث مبتنی بود.

[ویرایش] موسیقی در نزد ترکان مسلمان

ترکان سلجوقی، دوست‌داران موسیقی بودند. خنیاگر سنجر، کمال‌الزمان از نزدیکان دربار او بود. محمود غزنوی، فرخی سیستانی را در دربار خود داشت که چنگ نیکو می‌نواخت و به ستایشگری می‌پرداخت.

موسیقی دوره کلاسیک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

 

این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه آن را تغییر دهید. در پایان، پس از ویکی‌سازی این الگوی پیامی را بردارید.

 

پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با موسیقی کلاسیک ادغام گردد. (بحث).

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

۱.۱ نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

۱.۲ ریتم، میزان و تمپو در موسیقی کلاسیک

۱.۳ هارمونی و تنالیته

۱.۴ موتیف، تم، بسط و گسترش تمی

۱.۵ فرم‌های مرسوم دوره کلاسیک

۱.۶ ارکستر و سازها

[ویرایش] موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

واژه کلاسیک و کلاسیسیسم، معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده‌است اما اغلب با معانی مختلف، در اصل عنوان سبک یک دوره خاص یا سبک مشخصی از موسیقی نیست. ولی از سوی دیگر، واژه کلاسیک بر پدیده‌ای اطلاق می‌شود که می‌تواند در اکثر دوره‌های مختلف تاریخ موسیقی با کار برود و تکرار شود. مثلاً آوازهای شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه کلاسیک به شمار می‌آید در حالی که شوبرت از نظر تاریخی آهنگساز دوره رمانتیک محسوب می‌شود و افکار و عقایدش نیز رمانتیک است. بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولاً مقوله آهنگسازی می‌تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با سبک یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد. با چنین برداشت مشابهی می‌توان گفت که پالسترینا (آهنگساز قرن شانزدهم) قرن‌ها به عنوان نمونه کلاسیک موسیقی کلیسایی مد نظر قرار داشته و آثارش مدل اصیلی برای دیگر آهنگسازان بوده‌است.

واژه کلاسیک در موارد استعمال کلی آن، هنگامی مفهوم بهتر و مفیدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقیایی (مانند نمونه‌هایی که از شوبرت و پالسترینا ذکر شد) قرار گیرد. در این مفهوم می‌توان بتهون را استاد کلاسیک در خلق سمفونی، سونات پیانو، کوارتت زهی محسوب کرد. بدون این که هیچ قضاوتی راجع به موقعیتش در تاریخ سبک‌های موسیقی انجام گیرد. فرق میان کلاسیک به عنوان یک راه حل قاطع و استوار برای مسئله نقش خلاق در یک اثر هنری یا مقوله آهنگسازی از یک طرف و به عنوان یک مفهوم در تاریخ سبک‌ها از طرف دیگر، همیشه ستیز و اختلاف دایمی به وجود می‌آورد که آثار آن نیز امروزه وجود دارد. آیا بتهون کلاسیک است یا رمانتیک او نسبت به این که چه مفهومی به کلمات داده شوند می‌تواند هر دوی آنها باشد.

تاریخ نویسان قرن نوزدهم، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دوره‌ای که با نسل کوانتس و هانس و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها شروع شد، اطلاق می‌کنند و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی و معاصرینش. اواخر این دوره را به طور واضح نمی‌توان معین کرد، زیرا جدال بین کلاسیک رمانتیک تا قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم (با جریان نئوکلاسیسم) ادامه داشت. این که چه وقت و در کجا کلمه کلاسیک وارد فرهنگ موسیقی شد نیز به طور کامل روشن نیست. تعریف کلاسیک در ادبیات تا حدی بغرنج و گنگ است ولی این تعریف در موسیقی پیچیده تر می‌شود. (تاریخ موسیقی، تالیف لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قدی و بند تقلید‌ها، بیان، معرفی، در خدمت بودن حتی سرگرمی‌های اجباری بود و نتیجتاً خود اصل موسیقی مد نظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد - در واقع موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی - به عبارت دیگر، در دوره کلاسیک با ایده هنر به خاطر هنر برخورده می‌شد. که از آن زمان تا کنون هم چنان همراه موسیقی جریان دارد.

در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد. پروفسور شایت از باخ به خاطر تصنعی بودن و پیچیدگی آثارش که زیبایی طبیعی ملودی را مبهم می‌کند انتقاد کرد.

قرن هجدهم مصادف بود باجریان روشنی فکر، تنویر افکار، یا آزادی از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت، طغیانی بود علیه متافیزیک‌ها و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی و به نفع طبیعی و ساده بودن، علیه قدرت طلبی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی و تعلیم و تربیت همگانی. جریان تنویر افکار کاملاً بر جنبه‌های عملی و تجربیات عین تکیه داشت و آزاد منشی، برابری و تکامل از اصول اولیه آن وبد. اولین رهبران این جنبش لوک و هیوم در انگلستان و مونته سکیو و ولتر در فرانسه بودند. شکل و نمود اصلی دوره تنویر افکار و روشنگری در ابتدا نسبتاً منفی بود، اما چنین خلایی که بیشتر به وسیله منقدان مخرب به جای مانده بود، به زودی با ایده جدیدی که در آن طبیعت و غرایز طبیعی یا احساسات انسان را منبع حقیقی دانش و اعمال درست می‌پنداشت، پر شد. ژان ژاک رو سو یکی از پیشوایان اصلی این شکل جدید از جریان تنویز افکار و روشنگری بود که بعد از سال ۱۷۶۰ تأثیر عمیقی بر ادبیات و شاعران فیلسوف آلمانی به جای گذاشت. لذایذ و خوش گذرانی‌های فردی در زندگی درونی، خود یک پدیده اصلی و مشخص این جریان است. (تاریخ جامع موسیقی، ترجمه بهزاد باشی)

فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن هیجدهم نقش چندانی نداشتند، بلکه سیستم فکری خود جوابگو و در عین حال تأثیر پذیر از شرایط زندگی بود. انتقادات اجتماعی از شرایط زندگی خصوصاً قبل از انقلاب فرانسه، شدت یافت و با شروع انقلاب صنعتی پیشرفت‌ها و کشفیات علمی در زمینه‌های مختلف صورت گرفت. طبقه متوسط مورد توجه قرار گرفت و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد. دوره تنویر افکار و روشنگری در کلی یک جنبش بشر دوستانه و جهان میهنی بود که در آن ایده‌های انسان دوستی به سرعت در سرتاسر اروپا گسترش یافت. از میان بزرگانی که به این جنبش بشر دوستانه کمک کردند، می‌توان از پادشاه فردریک کبیر پروس و شاعرانی چون گوته و آهنگسازانی چون موتسارت (در اپرای فلوت سحر آمیز)، بتهون (سمفونی شماره ۱۹) یا شیلر در (سرود شادی) نام برد.

با ظهور طبقه متوسط اجتماع و توجه خاص به آن، قرن هیجدهم قدم‌هایی در راه عمومی کردن هنرها و یادگیری آنها برداشت که در نتیجه فلسفه، علم، ادبیات و هنرهای زیبا عامه مردم را مد نظر قرار دادند نه گروه اندک متخصصان و آگاهان را. داستان‌ها و نوشته‌ها به تدریج شروع به تصویر زندگی روزانه و احساسات معمولی مردم کردند که از طرف عامه مورد استقبال قرار گرفت. این عوامل باعث تغییر در زندگی طبقه متوسط اجتماع شد و آن را به عنوان قطب مهمی در سیاست گذاری، اقتصاد و فرهنگ مطرح کرد و افراد این طبقه فرصتی یافتند که در فرهنگ اجتماعی و هنر نقش مهمی داشته باشند. تغییرات اقتصادی در موسیقی نیز تأثیر گذاشت و به همین دلیل کمپانی‌های اپرائی و سالن‌های اپرای اکثر دربارهای کوچک به دلیل اقتصادی تعطیل شدند ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم آن تا حدی مورد توجه قرار گرفت. افراد جامعه در تشکل انجمن‌ها و مراکز هنری یکی از حامیان پرقدرت موسیقیدانان شدند و برای آنان کنسرت‌های عمومی که در آنها بلیط فروخته می‌شد ترتیب دادند.

این امر باعث افزایش شنودندگان و دوستداران عمومی موسیقی و همچنین رشد موسیقی‌دانان آماتور گردید، در حالی که قبلاً اشراف حامی موسیقی، موسیقیدانان را همیشه در خدمت خود داشتند و شنیدن موسیقی آنها منحصر بود به درباریان و میهمانان آنها. (سه آهنگساز، اثر رومن رولان، ترجمه حمید عنایت)

در سال ۱۷۲۵ در پاریس یک سری کنسرت‌های عمومی بر پا شد. در سال ۱۷۶۳ کنسرت‌های دیگری به وسیله هیلر به نام کنسرت گاواند هاوس در لایپزیک ترتیب داده شد که تا سال ۱۸۷۱ دوام یافت در سال ۱۷۵۱ اولین سمفونی در کنسرت اسپیریچوال اجرا شد و از آن پس سمفونی به عنوان یک فرم مشخص از موسیقی آلمان تثبیت گردید. کنسرت آماتور، گروسس کنسرت و هم چنین تعدادی از کنسرت‌های دیگر که توسط موتسارت و بتهون دروین بر پا شد از جمله برنامه‌های اجرایی این قرن بود.

چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیعی افزایش یافت و مجله‌هایی درباره موسیقی نیز به چاپ رسید، لذا! موسیقیدان‌های آماتور طبیعتاً موسیقی دلخواه و ساده خود را به راحتی خریداری کردند و می‌توانستند انتقاداتی بر موسیقی را نیز در مجلات مختلف بخوانند که این خود قدم‌های مهمی در راه عمومی کردن موسیقی بود. در لندن، پاریس و بروکسل تعداد زیادی از موسیقی سازی آلمان به چاپ رسید و مجموعه‌ای از سمفونی‌ها تحت عنوان لاملودیا جرمانیکا به چاپ رسید. در این دوره بود که اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.

همانطور که گفته شد یکی از مهم ترین خصوصیات موسیقی قرن هیجدهم جهان میهنی بودن آن و به حداقل رسیدن اختلافات ملی گرایی بود. حاکمانی که در یک کشور به دنیا آمده بودند در کشورهای دیگر حکمروایی می‌کردند، مثلاً پادشاهان آلمانی در انگلستان، سوییس و هلند و پادشاهان اسپانیایی در ناپل. ولتر که فرانسوی بود در دربار فردریک کبیر پروس اقامت گزیده بود و شاعر ایتالیایی متاستازیو در دربارهای آلمانی در ونیز. موسیقیدانان اپرای ایتالیایی در کشورهای دیگر مشغول به کار بودن. کلاً یک زبان مشترک موسیقی بر سر تا سر اروپا حکمفرما بود. در دوره کلاسیک، آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبک‌های موسیقی دیگر کشورها داشتند، بنابراین سبک موسیقی آلمان ترکیبی بود از عوامل مختلف موسیقی کشورهای دیگر. چنانکه تلمان به خود می‌بالید که تقریباً قادر است که هر سبک موسیقی را بنویسد. موتسارت از مانهایم می‌گفت (هفتم فوریه ۱۷۷۸) که می‌توانند تمام انواع سبک‌های مختلف آهنگسازی را تقلید کند و به کار گیرد. به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی جهانی پیدا کرد و تمام ملل گوناگون بدون هیچ گونه تفاوتی در هر سطح از آگاهی می‌توانستند آن را بفهمند، بنابراین موسیقی زبان بشریت شد. گلوک در یکی از نامه‌هایش اظهار می‌دارد که آرزو داشت یک موسیقی قوی بنویسد که با تمام قلب‌ها در سر تا سر دنیا صحبت کند و مورد قبول همه مردم باشد و نیز اختلافات مسخره موسیقی‌های مختلف ملل را بزداید. اظهار مشهور هایدن نیز در این رابطه چنین است زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل هم است. این چنین جهانی شدن زبان موسیقی امکانی را به وجود آورد که علی رغم تمام پیشرفت‌های تکنیکی موسیقی که با سامارتینی، پلاتی، واگن زایل و اشتامیتس شروع شد و در بتهون به حد کمال خود رسید. همواره به سادگی و قابل فهم بودن گرایش داشته باشد. (تفسیر موسیقی از کلاسیک تا دوره معاصر، تالیف سعدی حسنی)

به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک را هنر لذت بخشیدن به وسیله تسلسل و ترکیبات صداهای مطبوع و موافق با ساختمانی گویا و معقول فارغ از پیچیدگی‌ها و تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات و پیچیدگی‌های کنترپوانتیک که برای عموم شنوندگان قابل درک نیست، باشد. ژان ژاک روسو موسیقی اوایل کلاسیک را چنین تعریف می‌کند. خواندن دو ملودی هم‌زمان شبیه به شنیدن دو سخنرانی مختلف در یک زمان استبه منظور با قدرت شدن آن.

همانظور که ذکر شد، مهم ترین ویژگی اوایل دوره کلاسیک، ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم‌های موسیقی و عوامل سبکی است. در موسیقی دوره کلاسیک ملودی به عنوان یک عامل اساسی و پایدار جلوه گر می‌شود و تئوری ملودیک مهم ترین مسئله‌ای بود که موسیقیدانان به آن می‌پرداختند. در اوایل قدن نوزدهم بود که تئوری هارمونی به عنوان اصولی ترین عامل موسیقیایی مورد مطالعه آهنگسازان قرار گرفت. برای اولین بار در تاریخ موسیقی دیگر ملاک زیبایی یک قطعه، همسازی اصواب پلی فونیکی (همانند دوره باروک) نبود، بلکه حاکمیت نامحدود و آزاد ملودی که اغلب دارای اکمپانیمان ساده‌ای بود، زیبایی یک اثر موسیقی را تعین می‌کرد. در این دوره آنقدر اهمیت ملودی زیاد بود که حتی در مواردی آکمپانیمان نیز الزامی نبود. در این رابطه‌است که هایدن در اواخر عمرش می‌گوید اگر شما می‌خواهید بدانید که آیا یک ملودی واقعاً زیباست یا نه، باید آن را بدون آکمپانیمان بشنوید. (تاریخ موسیقی، اثر لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

[ویرایش] نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

به طور کلی، سبک مسیقی کلاسیک به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱. سبک موسیقی اوایل کلاسیک که تا سال‌های ۱۷۷۰ را در بر می‌گیرد و شامل دو سبک روکوکو و اکسپرسیو است. سبک روکوکو خصوصاً در فرانسه نزخ گرفت و واژه فرانسوی سبک گالانت اغلب به عنوان مترادف آن به جایش به کار برده می‌شد. بانی سبک اکسپرسیو که بعداً رواج یافت، آهنگسازان آلمانی بودند و معادل آن در زبان آلمانی (سبک حساس و وقار) است. این دو سبک حاصل و نتیجه اهمیت بخشیدن به دو صدای طرفین در موسیقی باروک است. اما در قرن هیجدهم، خط باس اهمیت، رهبری و استقلال کنترپوانتیک خود را از دست داد و صرفاً حمایت کننده ملودی شد در حالی که صداهای میانی فقط پرکننده هارمونی بودند. سبک روکوکو یا گالانت در مجامع باوقار اشرافی ظهور کرد و سبکی بسیار ظریف، دقیق، چابک، شوخ، آسان، پرجلال و شکوه بود. روکوکو همان شیوه زینت و آذین بیش از حد دوره باروک است ولی بدون بزرگی و عظمت. از سوی دیگر سبک اکسپرسیو (به معنی رسا و پرمعنی) در ارتباط بیشتری با طبقه متوسط جامعه قرار داشت و در کل سبک بورژاواها بود. این سبک برخلاف روکوکو نه تنها پرطمطراق و پرزینت نبود، بلکه گاهی به طور عمد و اغراق آمیزی ساده بود.



خرید و دانلود  موسیقی 217


تحقیق در مورد موسیقی در تعزیه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تعزیه، فریادی خاموش

تعزیه موسیقی ناب نواحی هنرپرور ایران را در چهارسوی کشور به جریان درآورد. از شمال به جنوب، از غرب به شرق. آواز سوزناک دشتی را به شمال فرستاد و آوازهای گرم ترکمنها را به سوی دوتار خراسان پرواز داد.

سنت عاشقانه دوست داشتن حضرت علی(ع) و خاندانش در میان ایرانیان همیشه پایدار بوده و هست. از آن روزهای سیاه که سایه بی‌رحمیهای قوم مغول ایران را دستخوش بادهای تیره کرده بود تا آن روزهای سرد که ایرانیان به اسارت زمستانی درآمده بودند که حاصل حمله‌های وحشی‌وار تیمور لنگ بود.

آن روزها که محمود غزنوی تکیه بر تخت سلطنت زده بود تا آن زمان که حکومت صفوی قدرت را به دست گرفت و بعد افشاریه آمد و زندیه و قاجاریه و همه دست به دست هم دادند تا به‌عنوان حکومت بر مردم ایران، این سرزمین را به دست چپاولگری و تاراج های نامردمانه وارثان تاج و تخت بسپارند. آن زمان که مرگ بر دیار خورشید حاکم بود و سایه سرد سکوت بر قلب ها افتاده بود، یک ستاره در دل این مردم می‌تابید، می‌خروشید و فریاد می‌زد.

عشق به حضرت علی(ع) و خاندان پاک او که به مردم جان می‌داد و بر پا ایستادن را توان. به آن روزگار درد و رنج که ایرانیان می‌خواستند از سویی عشق خود را به حضرت علی(ع) نمایان کنند و از سوی دیگر تصمیم به مبارزه با جور و ستم داشتند دانه تعزیه در سرزمین پاک دلها کاشته شد. هنری شگرف که از میان خاکسترهای به ظاهر رو به خاموشی رفته نیاکان پاک‌نهاد مردم ایران برخاست. مردمی که در اعماق ذهن همیشه بهاری خود چشمه‌ای جوشان را می‌جستند و به سویی حرکت می‌کردند که آسمان ابرهایی بارانی را در بر داشت.

استعداد شگفت بازی های دسته‌جمعی قبل از اسلام دوباره خود را نمایان ساخت و ایرانیان هنر تعزیه را با کمک ادبیات غنی، موسیقی پربار و ذهن خلاق خود هستی بخشیدند. دانه تعزیه نیاز به آبیاری داشت و خورشیدی را احتیاج داشت تا جوانه زند، رشد کند، ببالد و میوه دهد. موسیقی در این میانه به یاری این کودک نوپا شتافت. آفتاب هستی‌بخش و کهن‌سال موسیقی بر تعزیه تابید و دریای همیشه جوشان اشعار پارسی آبیاری‌اش کرد. تعزیه گمشده‌ای بود که از میان تاریکی و خموشی سنگین آوازها و ترانه‌های جاویدان ایرانی سر بر آورد، خورشیدوار درخشید و یگانه حامی هنر موسیقی ایرانی شد.

آن روزهای غمناک، موسیقی در پستوهای تاریک‌ِ خانه‌ها پنهان شده بود و جز اندک روشن‌فکران عاشقی که جهل را دشمن بودند و خدا را همواره جست‌وجوگر، همدمی نداشت. روزهای پرآه و حسرتی که می‌شد رنگ نامهربانی روزگار را بر چهره نحیف پیرمرد تارزن دید و صدای خفه کمانچه را از دستهای پرپینه و حسرت‌زده کمانچه‌زن عاشق شنید. در آن روزهای خفقان، تعزیه از راه رسید و محبوب دلها شد.آنها که خدا را در آوازهای ایرانی یافته بودند آن آوازها را به دیار تعزیه سپردند و خود راوی دردهای مظلومان کربلا و مدینه و توس شدند.

آوازهای ایرانی در حنجره این عاشقان متبلور شد و چون تیری از کمان آرش دلهای صاحب‌دلان را صاحب گشت. تعزیه آمد و گمشده‌ها را راوی شد. این بار موسیقی در آسمان مذهب درخشید و در کنار نام پاک ائمه بالید و همین زنده ماندنش را یاری نمود.

پروردگار نمی‌خواست سکوت آوای فرشتگانی که بر زمین می‌زیستند را شاهد باشد و این بار تعزیه را به یاری این پیر کهن‌سال و مهجور فرستاد. تعزیه موسیقی ناب نواحی هنرپرور ایران را در چهارسوی کشور به جریان درآورد. از شمال به جنوب، از غرب به شرق. آواز سوزناک دشتی را به شمال فرستاد و آوازهای گرم ترکمنها را به سوی دوتار خراسان پرواز داد. بهارانه‌ها و زمستانه‌های محلی را در تمام ایران پراکند و عشق به موسیقی پاک الهی را یک‌بار دیگر در جانهای عاشقان زنده ساخت. موسیقی دستگاهی را به نقاط دوردست ایران فرستاد و زیبایی موسیقی سنتی را با افزودن مقامها و گوشه‌های محلی صدچندان نمود و این‌گونه موسیقی پا به پای تعزیه رشد کرد و بالید.

آنکه صدای خوشی داشت عاشقانه تمام حنجره‌اش را به پای عشق حسین(ع) ریخت و آن کس که موسیقی می‌شناخت با دانسته‌هایش به تعزیه رونق بخشید. تعزیه در جان و دل و روح مردم نفوذ کرد. آنکه عاشق بود معشوقش را یافت. آن کس که عارف بود و قلندرمسلک، در دریای عرفانی تعزیه غرق گشت و آن عامی بی‌سواد که هیچ نمی‌دانست به جز عشق محمد و آل محمد چنان مجذوب این هنر غمگین شد که هر شب و روز انتظار برپایی دوباره تعزیه را می‌کشید تا اشکهایش را نثار قدوم فرشتگانی سازد که با صدای آسمانی‌شان مظلومیت و انسانیت را خاموشانه فریاد می‌کردند و این‌گونه بود که تعزیه نه‌تنها یک هنر بلکه یک ارزش ملی شد.

تعزیه حاصل افکار مذهبی اقوامی است که در طول سالهای متمادی به سبب تغییرات حکومتی و سیاسی، فشارهای اجتماعی بسیاری را متحمل شدند ولی هرگز از آرمانها، عقاید و هنر همیشه جاوید خویش دست نکشیدند.

نتیجه عشقی است جاودان به خاندان عصمت و طهارت که در قالب نمایش، شعر و موسیقی متبلور گشت. راوی ارزش‌مندی اندیشه‌ای است که در طی سالها به صور گوناگون نمایان گشت و سرانجام خود را به شکل نمایشی شکوهمند و عاشقانه که حاصل عرفان والای آدمی است نشان داد. هنری که از ژرفای وجود ایرانیان برخاسته و بر جان و دل و روح هر صاحب‌دلی اثر می‌گذارد.

کیست که آن آوازهای جان‌بخش را شنیده باشد و در هستی خویش زمزمه‌ای و غلغله‌ای را احساس نکرده باشد. حق آن است که تعزیه را با نگاهی ژرف‌تر بنگریم



خرید و دانلود تحقیق در مورد موسیقی در تعزیه


تأثیر موسیقی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

موسیقی سبب افزایش توان مغزمی‌شود

ایرنا-نتایج یک مطالعه جدید برای نخستین بار به شواهد محکمی دست یافته‌است که نشان می‌دهد نواختن موسیقی به میزان قابل توجهی سبب تقویت توانایی‌های ذهن انسان می‌شود و دقت و توان شنوایی انسان را برای همه انواع صدا، از جمله صدای مکالمات، افزایش می‌دهد.

به گزارش سایت اینترنتی "لایوساینس"، "نینا کراوس" عصب شناس دانشگاه "نورث‌وسترن" و سرپرست این مطالعه اعلام کرد: پرداختن به موسیقی سبب افزایش گستره وسیعی از توانایی‌های ذهنی، از جمله توانایی خواندن متون، توانایی درک تغییرات جزیی در آهنگ صدای مخاطب و نیز توانایی شنیدن صداها در محیطهای شلوغ می‌شود. وی افزود: نتایج مطالعه جدید اهمیت گنجاندن کلاس موسیقی در مدارس را اثبات می‌کند.

در این مطالعه "کراوس" و همکارانش از ‪ ۲۰‬داوطلب انگلیسی‌زبان که نیمی از آنها در سنین پایین دست کم شش سال به نواختن یک ساز پرداخته بودند، درخواست کردند به تماشای یک فیلم سینمایی بنشینند.

در خلال پخش شدن فیلم، صدایی مشابه تلفظ لغت "می ‪ "mi‬در زبان چینی به صورت پیوسته و با شدتی مشابه شدت صدای عادی تکلم انسانها، در محیطی که این افراد قرار داشتند پخش شد.

در زبان چینی آهنگ بیان کردن لغات در معنای آنها تاثیر می‌گذارد و لغات مشابه اگر با آهنگهای متفاوت ادا شوند، معانی متفاوتی خواهند داشت.

به طور مثال لغت "می" در زبان چینی اگر با آهنگ عادی ادا شود به معنای "چپ نگاه کردن" است، اگر با آهنگی اوج گیرنده ادا شود به معنای "گیج کردن" است و اگر با آهنگی نزولی و سپس صعودی بیان شود به معنای "برنج" خواهد بود.

محققان فعالیت مغز این داوطلبان را در حین تماشای فیلم ثبت کردند و متوجه شدند هرچند تمامی حواس آنها متوجه تماشای فیلم است و صدای "می" چه از لحاظ زبان‌شناسی و چه از لحاظ موسیقی معنای مشخصی برای آنها ندارد اما آن دسته از داوطلبان که دارای سابقه نواختن ساز هستند به راحتی و به شکل ناخودآگاه سه نوع مختلف ادا شدن "می" را درک می‌کنند.

نتایج غیرمنتظره این مطالعه نشان داد آواهای مختلف لغت "می" سبب تغییرات در فعالیت بخش "ساقه مغز" می‌شود که کنترل برخی رفتار غیر ارادی بدن از جمله تنفس و ضربان قلب را بر عهده دارد.

در گذشته تصور می‌شد پردازش موسیقی تنها به بخش "کورتکس" مغز که فعالیتهایی نظیر استدلال، تفکر و تکلم در آن کنترل می‌شود، مربوط است اما مطالعه جدید نشان می‌دهد "ساقه مغز" نیز در پردازش موسیقی شرکت دارد.

به گفته "کراوس"، موسیقی احتمالا سبب افزایش سطح فعالیت بخش "کورتکس" مغز و نیز تنظیم فعالیت بخش ساقه مغز می‌شود. نتایج این مطالعه در شماره ماه آوریل نشریه "علوم عصب‌شناسی نیچر"(‪ (Nature Neuroscience‬منتشر خواهد شد.

: تاثیرات موسیقی بر ذهن.

آیا همه انسانها نابغه‌اند؟ آمارها این طور نشان نمی‌دهد. در حقیقت شاید بیشتر انسانها ذاتا‌ً با استعداد نباشند. بیشتر مردم تقریبا‌ً در حد متوسط هستند. شاید تعداد خیلی کمی بالاتر یا پایین‌‌تر از این حد باشند.

به طور کلی مردم برای یاد گرفتن در تلاش‌اند و می‌خواهند بیشتر در مورد دنیای اطرافشان بدانند و آگاه‌تر شوند. برخی انسانها سریع‌تر و بهتر یاد می‌گیرند و این سرعت یادگیری است که نوابغ را از نظر یادگیری از طبقه متوسط جدا می‌کند. نابغه‌ها در زمان یادگیری دچار مشکل نمی‌شوند چون خیلی زود یاد می‌گیرند ولی دیگران، به کمک احتیاج دارند. روش مناسب در افزایش سرعت یادگیری، موسیقی است.

افراد با موسیقی، آموزش می‌بینند و به خاطر آن مغزشان سریع‌تر رشد می‌کند. برخی موسیقیها هنگامی که به طرز صحیحی اجرا می‌شوند می‌تواند اثرهای مثبتی بر یادگیری و طرز برخورد و نگرش فرد داشته باشد. موسیقی وسیله‌ای ‌است قوی و وقتی به مفهوم آن توجه کنیم می‌تواند تغییرات مثبت و منفی چشمگیری در زندگی‌مان داشته باشد.

اولین و مهم‌ترین آن یادگیری در کودکان است. اصول یادگیری در سن کم به کودک القا می‌شود و اهمیت به این اصول می‌تواند تأثیرات مهمی در آینده یادگیری کودک داشته باشد، البته وقتی موسیقی به روش سودمندی به کار برده شود، این در بسیاری جهات به کودک کمک می‌کند.

روشی که یادگیری را برای کودک آسان‌تر می‌سازد، برگزاری کلاسهای موسیقی در فعالیتهای روزمره کودک است. مطالعه‌ای بر روی ده کودک سه ساله انجام شد که توانایی و سرعت چیدن قطعات پازِل در آنها مورد آزمایش قرار گرفته بود.

بعد از گرفتن آزمون اولیه به پنج کودک روزانه سی دقیقه آموزش خوانندگی و به پنج کودک دیگر هفته‌ای پانزده دقیقه درس پیانو داده شد. درسها برای یک دوره، بیش از شش ماه اجرا شد و بعد از شش ماه همه بچه‌ها پیشرفت چشمگیری در سرعت چیدن پازل از خود نشان دادند.

محققان این مهارت را، در کنار هم قرار دادن قطعه‌های پازل یافتند، مثل استدلال مشابهی که مهندسان، شطرنج‌بازان و ریاضیدانان عالی‌رتبه به کار می‌برند. این مطالعه بر روی کودکانی انجام شد که امتیازات اولیة آنها پایین‌تر از حد متوسط بود ولی پس از آزمایش، امتیاز آن تقریبا‌ً دو برابر شد.

محققان کار‌ِ قرار دادن قطعات پازل در کنار هم را استدلال انتزاعی نامیدند. با آموزش موسیقی چنین مهارتهای انتزاعی را در انجام ریاضی و یا برخی کارهای دیگر که فرد باید آنها را در ذهنش به تصویر بکشد، تمرین می‌کند و به کار می‌برد.

مطالعه‌ای هشت ماهه توسط فرانسیس. اچ. راشر (Frances H. Rauscher) از دانشگاه کالیفرنیا صورت گرفت که در آن به نوزده کودکستانی‌ِ حدودا‌ً بین 3 تا 5 سال، هفتگی آموزشهای پیانو و روزانه آموزش خوانندگی داده می‌شد. درحالی‌که به پانزده کودکستانی دیگر هیچ آموزش موسیقی داده نشد. در نیمه و پایان این مطالعه، آزمایشی روی آنها صورت گرفت. تنها بعد از چهار ماه امتیازها در آزمون قرار دادن قطعات پازل برای درست کردن یک عکس در گروهی که آموزش موسیقی دیده بودند به طور قابل توجهی پیشرفت کرده بود، درحالی‌که گروه کنترل‌شده پیشرفتی نداشت گرچه هر دو گروه با امتیازی مساوی شروع کرده بودند.

شاید این نوع پیشرفت آن طور که مردم تصور می‌کنند باعث تغییر و اصلاح نشود ولی نتیجة آن را نمی‌توان نادیده گرفت. راشر(Rasher)، اظهار می‌کند که آموزش موسیقی می‌تواند باعث پیشرفت هوشی کودک برای مدت طولانی و شاید هم به طور دائمی شود.

در آینده، با استفاده از این مهارتها، تحقق چنین تغییرات و پیشرفتهایی در یادگیری کودک می‌تواند تأثیرات مهمی بر آنها داشته باشد.



خرید و دانلود  تأثیر موسیقی


موسیقی درمانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

موسیقی درمانی

«خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد.  رسول اکرم (ص)»

مقدمه

ادیان و نژادها بی شمارند، اما زبان و روح یکی است، زبان عشق. موسیقی نوعی زبان عشق است.

کاربرد موسیقی برای درک زیبایی و سلامت زندگی اجتناب ناپذیر است.

از بدو خلقت انسان، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است.

هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر، آرامبخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است. موسیقی شکلی از هنر است که احساس، عاطفه، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند.

استفاده بشر از موسیقی، امری آسان و قابل دسترس بوده است، چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری ها و حرکات ریتمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است. از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیین های مختلف موسیقایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترس ها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است.

موسیقی زبان آرزوها، انتظارها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد. با درک موسیقی، عواطف زیبا، همدردی و تفاهم  بیشتر قلبی میسر خواهد شد.

پژوهشگران توصیه می کنند که والدین روزانه یک ساعت برای فرزندان کوچک خود موسیقی پخش کنند. این عمل موجب بهتر شدن وضعیت تغذیه، خواب و افزایش وزن آنها می شود.

 

موسیقی و درمان

از ابتدای تاریخ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است. برای مثال؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است.

ارسطو می گوید: از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، درمان، خوشگذرانی و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد. (منتهی تصریح می کند که گرچه پر کردن اوقات فراغت، امری لازم است، لیکن باید با نوعی از موسیقی مفید و تعالی بخش پر شود).

فارابی موسیقی را با سه خاصیت مطرح می ساخت: احساس انگیز، نشاط انگیز، خیال انگیز و یا تحت شرایطی هر سه خصوصیت را دارا می باشد.

نغمه های موسیقی بر حسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلول های عصبی احساس و انگیزه ای را تقویت، تضعیف و یا منتقل می سازند. اگرچه فواید درمان با موسیقی از دوران های قبل مطرح بوده است، اما تا قبل از اینکه در قرن اخیر به عنوان یک رشته تخصصی شناخته شود خوب معرفی نشده است.

امروزه از تأثیر و فواید موسیقی در مراحل مختلف رشد و زندگی انسان (از دوره جنینی تا سالمندی) گیاهان و جانوران سخن به میان می آید، و از تغییرات آن بر روی سیستم های حسی حرکتی، هیجانی-عاطفی، ترشح غدد، هوشیاری و آگاهی و شناخت فرد بحث می شود.

به گفته پژوهشگران مرکز پزشکی نیویورک، شنیدن موسیقی های کلاسیک و حتی موسیقی جاز موجب کاهش اضطراب و افزایش تحمل درد بیماران می شود. (تنسی ویلیامز)

 

مقدمه ای بر موسیقی درمانی

شاید تا کنون مطالبی در روزنامه ها، مجلات، محل کارتان یا در بین مردم درباره "موسیقی درمانی" خوانده یا شنیده باشید. موسیقی درمانی یک رشته جدیدی است و فقط به مدت پنجاه سال است که به عنوان یک تخصص کلاسیک و حرفه ای توسعه پیدا کرده است.

بر طبق تعریفی که انجمن ملی موسیقی درمانی (NAMT) ارائه داده است، موسیقی درمانی عبارتست از کاربرد موسیقی تأمین، حفظ و بهبود سلامت جسمانی و روانی در واقع موسیقی درمانی کاربرد منظم موسیقی است، بطوریکه موسیقی درمانگر مستقیما در یک محیط درمانی، تغییرات دلخواه را در عواطف و رفتار درمانجو ایجاد می کند....)

به طور خلاصه در موسیقی درمانی با استفاده از موسیقی، که یک رسانه هنری خلاق است، به افرادی دارای مشکلات گوناگون، به منظور دستیابی به بهداشت روانی و جسمی آنان کمک می شود.

موسیقی درمانی در درمان افرادی که ناتوانی های مختلفی از جمله عقب ماندگی ذهنی، تأخیر یافتگی رشدی، معلولیت جسمی، بیماری روانی و... داشته اند، به طور موفقیت آمیزی جواب داده است.

موسیقی درمانگر، اهداف و مقاصد را بر اساس نیازهای خاص درمانجو دنبال می کند. فنون مختلفی برای پیشبرد این اهداف استفاده می شود. برای مثال، آواز خواندن می تواند به افراد مبتلا به بیماری آلزایمر کمک کند تا حافظه دراز مدتشان را به کار اندازند، نواختن آلات موسیقی با همسالان یا درمانگر می تواند مهارت های میان فردی را افزایش دهد و کارکردهای اجتماعی را بهبود بخشد. از همه مهمتر اینکه افراد احساساتشان را در روشی مطمئن و لذت بخش بوسیله نواختن موسیقی، گوش کردن به موسیقی و رقصیدن به همراه موسیقی بیان می کنند.

البته موسیقی درمانی فقط در خدمت افرادی که دارای انواع مختلف ناتوانی ها هستند به کار برده نمی شود، بلکه در شرایط مختلف پزشکی نیز سودمند است. از جمله کاهش فشار روانی یا درد، زایمان، توانبخشی بیماران سکته ای و مبتلایان به بیماری پایانه (بیماری هایی که علاج ناپذیر و مرگبار هستند، مثل ایدز). مساله عمده که در اینجا برای درمانگر مطرح است کاهش درد و تحمل آن در شیوه درمان است و یا کمک به بیمار برای دستیابی به کارکردهای بهینه.

موسیقی درمانی رشد فزاینده ای در کشورهای مختلف جهان و در عرض سال های اخیر داشته است و کارهای درمانی متعددی توسط موسیقی درمانگران صورت پذیرفته است و این امر تأکید گردیده که اساسا موسیقی در درمان اشخاص مبتلا به وضعیت های مختلف پزشکی کارآیی بسیاری دارد.

این مقاله کوتاه به شما یک دید کلی درباره اینکه موسیقی درمانی چیست؟ ارائه داده است. این مقاله فقط بخش کوچکی از این رشته حرفه ای عظیم را معرفی کرده است و به عنوان یک کلیت در این باره نمی تواند نتیجه گیری شود.

موسیقی سنتی ما با اصالت و ریشه های عمیق فرهنگی قابلیت بسیاری برای گسترش و تدوین های تازه ای از جانب استادان موسیقی دارد.

دکتر داریوش صفوت موسیقیدان برجسته معاصر نقل می کرد که مرحوم عبدالحسین شهنازی بیست دقیقه در کنار بستر بیماری که پزشکان از او قطع امید کرده بودند سه تار نواخته و پس از بیست دقیقه حال بیمار بهبود یافته و خطر رفع شده است. (همشهری 10/8/1379)

موسیقی درمانی چیست؟

در یونان قدیم ارتباط نزدیکی بین موسیقی و شفا وجود داشت. این همبستگی به یکی از خدایان یونان «آپولو» شخصیت و شکل داده است. آپولو هم خدای موسیقی و هم خدای طب بود. یونانیان معتقد بودند که امراض نتیجه عدم هارمونی در وجود فرد است و موسیقی با قدرت روحی و اخلاقی خود می تواند با برگرداندن هارمونی و نظم در بدن سلامتی را برای فرد مورد استفاده به ارمغان آورد. پژوهش های انجام شده، نشان می دهد که غده تالاموس به عنوان مهمترین غده در مغز انسان محرک های صوتی را به وسیله سیستم های عصبی دریافت و در کنار حافظه و تخیل به آنها پاسخ می دهد. غده هیپوفیز نیز که از غده تالاموس فرمان دریافت می کند به محرک های صوتی موزون پاسخ می دهد، موجب بروز ترشحاتی می شود که نتیجه آن آزادسازی ماده آرام



خرید و دانلود  موسیقی درمانی