لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 1 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شماره :
تاریخ :
پیوست :
1023/ س
30/06/1387
دارد
بسمه تعالی
جناب آقای مهندس ده آفرین
مدیرعامل محترم مرکز آموزش بازرگانی
احتراماً باستحضار می رساند مشخصات 1 دوره کارگاه آموزشی که در شهریورماه سال 1387 توسط این عاملیت برگزار گردیده و قرارداد استاد مربوط نیز به پیوست می باشد به شرح ذیل است :
مقررات صادرات و واردات و نقش آن در ثبت سفارش و ترخیص کالا
16 ساعت
27/06/87
جناب آقای حسینی
شماره حساب : 0103937144005 ( سیبا بانک ملی به نام : سید عباس حسینی )
خواهشمند است نسبت به پرداخت حق الزحمه اساتید اقدامات مقتضی مبذول فرمائید.
با تشکر و احترام
سروش علی آبادی
نماینده استان سیستان و بلوچستان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
تولد و کودکی 4نوجوانی و جوانی 5یادی از پیمان جوانمردان یا ( حلف الفضول ) 6ازدواج محمد ( ص ) 7آغاز بعثت 8نخستین مسلمانان 9دعوت از خویشان و نزدیکان 9دعوت عمومی 11نخستین مسلمین 11آزار مخالفان 12روش بت پرستان با محمد ( ص ) 13استقامت پیامبر ( ص ) 14مهاجرت به حبشه 14محاصره اقتصادی 15انتشار اسلام در یثرب ( مدینه) 16معراج 17سفر به طائف 18هجرت به مدینه 18ورود به مدینه 19اهمیت هجرت 19نخستین گام 20جنگها یا غزوه های پیغمبر ( ص) 20غزوه بدر 21تغییر قبله 21جنگ احد 21غزوه خندق یا ( احزاب ) 22سال ششم هجرت - صلح حدیبیه 22نامه های رسول مکرم ( ص ) به پادشاهان 23جنگ خیبر 23فتح مکه 24فوت فرزند دلبند پیامبر ( ص ) 24حجة الوداع " آخرین سفر پیامبر ( ص ) به مکه " 25در صحنه غدیر خم 26قرآن و عترت 26قرآن 27عترت یا اهل بیت 28زنان پیامبر ( ص) 28رفتار و خلق و خوی پیامبر (ص) 29
تولد و کودکی
بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570 میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد " آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانواده های بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش یابد . " حلیمه " زن پاک سرشت مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله مایه خیر و برکت و افزونی شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا کرده بود و لحظه ای از پرستاری او غفلت نمی کرد. کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر از گرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنه ها با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود . " حلیمه " بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را که به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه باز گردانید . دو سال بعد که " آمنه " برای دیدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرش عبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس از یک ماه ، آمنه با کودکش به مکه برگشت ، اما دربین راه ، در محلی بنام " ابواء " جان به جان آفرین تسلیم کرد ، و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر کرد . سپس زنی به نام ام ایمن این کودک یتیم ، این نوگل پژمرده باغ زندگی را همراه خود به مکه برد . این خواست خدا بود که این کودک در آغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود ، تا رنجهای تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگانی بچشد و در بوته آزمایش قرار گیرد ، تا در آینده ، رنجهای انسانیت را به واقع لمس کند و حال محرومان را نیک دریابد . از آن زمان در دامان پدر بزرگش " عبد المطلب " پرورش یافت . " عبد المطلب " نسبت به نوه والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی در پیشانی تابناکش ظاهر بود ، مهربانی عمیقی نشان می داد . دو سال بعد بر اثر درگذشت عبد المطلب ، " محمد " از سرپرستی پدر بزرگ نیز محروم شد . نگرانی " عبد المطلب " در واپسین دم زندگی بخاطر فرزند زاده عزیزش محمد بود . به ناچار " محمد " در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش ( ابو طالب ) رفت و تحت سرپرستی عمش قرار گرفت . " ابوطالب " پدر " علی " بود . ابو طالب تا آخرین لحظه های عمرش ، یعنی تا چهل و چند سال با نهایت لطف و مهربانی ، از برادرزاده عزیزش پرستاری و حمایت کرد . حتی در سخت ترین و ناگوارترین پیشامدها که همه اشراف قریش و گردنکشان سیه دل ، برای نابودی " محمد " دست در دست یکدیگر نهاده بودند ، جان خود را برای حمایت برادر زاده اش سپر بلا کرد و از هیچ چیز نهراسید و ملامت ملامتگران را ناشنیده گرفت .
نوجوانی و جوانی
آرامش و وقار و سیمای متفکر " محمد " از زمان نوجوانی در بین همسن و سالهایش کاملا مشخص بود . به قدری ابو طالب او را دوست داشت که همیشه می خواست با او باشد و دست نوازش بر سر و رویش کشد و نگذارد درد یتیمی او را آزار دهد . در سن 12سالگی بود که عمویش ابو طالب او را همراهش به سفر تجارتی - که آن زمان در حجاز معمول بود - به شام برد . درهمین سفر در محلی به نام " بصری " که از نواحی شام ( سوریه فعلی ) بود ، ابو طالب به " راهبی " مسیحی که نام وی " بحیرا " بود برخورد کرد . بحیرا هنگام ملاقات محمد - کودک ده یا دوازده ساله - از روی نشانه هایی که در کتابهای مقدس خوانده بود ، با اطمینان دریافت که این کودک همان پیغمبر آخر الزمان است . باز هم برای اطمینان بیشتر او را به لات و عزی - که نام دو بت از بتهای اهل مکه بود - سوگند داد که در آنچه از وی می پرسد جز راست و درست بر زبانش نیاید . محمد با اضطراب و ناراحتی گفت ، من این دو بت را که نام بردی دشمن دارم . مرا به خدا سوگند بده ! بحیرا یقین کرد که این کودک همان پیامبر بزرگوار خداست که بجز خدا به کسی و چیزی عقیده ندارد . بحیرا به ابو طالب سفارش زیاد کرد تا او را از شر دشمنان بویژه یهودیان نگاهبانی کند ، زیرا او در آینده مأموریت بزرگی به عهده خواهد گرفت . محمد دوران نوجوانی و جوانی را گذراند . در این دوران که برای افراد عادی ، سن ستیزه جویی و آلودگی به شهوت و هوسهای زودگذر است ، برای محمد جوان ، سنی بود همراه با پاکی ، راستی و درستی ، تفکر و وقار و شرافتمندی و جلال . در راستی و درستی و امانت بی مانند بود . صدق لهجه ، راستی کردار ، ملایمت و صبر و حوصله در تمام حرکاتش ظاهر و آشکار بود . از آلودگیهای محیط آلوده مکه بر کنار ، دامنش از ناپاکی بت پرستی پاک و پاکیزه بود بحدی که موجب شگفتی همگان شده بود ، آن اندازه مورد اعتماد بود که به " محمد امین " مشهور گردید . " امین " یعنی درست کار و امانتدار . در چهره محمد از همان آغاز نوجوانی و جوانی آثار وقار و قدرت و شجاعت و نیرومندی آشکار بود . در سن پانزده سالگی در یکی از جنگهای قریش با طایفه " هوازن " شرکت داشت و تیرها را از عموهایش بر طرف می کرد . از این جا می توان به قدرت روحی و جسمی محمد پی برد . این دلاوری بعدها در جنگهای اسلام با درخشندگی هر چه ببیشتر آشکار می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
شرح های وصیت نامه امام خمینی(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
1. منظور از علوم حدیث چیست؟
2. علم درایه را تعریف کنید.
3. علم رجال را تعریف کنید.
4. در مورد فقه الحدیث توضیح دهید.
5. منظور از غریب الحدیث چیست؟
6. منظور از مدارس حدیثی چیست؟
7. رابطه فِرَق اسلامی با حدیث چیست؟
8. رابطه عرفان و حدیث را توضیح دهید.
9. زیارتنامه چیست؟
10. منظور از حرز چیست؟
11. مقصود از استخاره چیست؟
12. حواریون ائمه (علیهم السلام) چه کسانی بودند؟
13. وصیت امام علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) چیست؟
14. در مورد حدیث ثَقَلَین توضیح دهید.
15. حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟
16. بلندتربن خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
17. کوتاهترین خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
18. راویان مدفون در قم چه کسانی هستند؟
19. منظور از جوامع حدیثی شیعه چیست؟
20. کتابهای شرح حدیث چه کتبی هستند؟
21. منظور از احتجاجات و مناظرات معصومان (علیهم السلام) چیست؟
22. زنان محدّث و راوی چه کسانی بودند؟
23. تفاوت حدیث ضعیف با حدیث جعلی چیست؟
24. اخبار علاجیه چه اخباری هستند؟
25. منظور از اخبار من بلغ چیست؟
26. رابطه حدیث و فقه چیست؟
27. کلام نقلی چیست؟
28. رابطۀ حدیث و سیرۀ معصومان را بیان کنید.
29. رابطۀ حدیث و روانشناسی را بیان کنید.
30. احادیث پزشکی چه نوع احادیثی هستند؟
31. تفاسیر روایی چه نوع تفاسیری هستند؟
32. در مورد تفسیر امام حسن عسگری (علیه السلام) توضیح دهید.
33. حدیث سلسلة الذهب چه حدیثی است؟
34. حدیث اربعمأة چیست؟
35. صحیفۀ علویه چیست؟
36. منظور از کتاب علی (علیه السلام) چیست؟
37. در مورد نرمافزارهای حدیثی توضیح دهید.
38. منظور از نسخههای خطی چسیت؟
39. حدیث را تعریف کنید.
40. رابطۀ حدیث با قرآن را بیان کنید.
41. تدوین حدیث در چه زمانی صورت گرفت؟
42. منظور ازکلمات قصار چیست؟
43. در مورد «چهل حدیث» نویسی توضیح دهید.
44. حدیث صحیح را تعریف کنید.
45. حدیث حَسَن را تعریف کنید.
46. حدیث موثَّق را تعریف کنید.
47. حدیث ضعیف را تعریف کنید.
48. منظور از کتب اربعه چیست؟
49. جوامع ثانویه را نام برده و تعریف کنید.
50. مهمترین کتاب حدیثی شیعه چه کتابی است؟
51. بزرگترین کتاب حدیثی شیعه را نام ببرید.
52. منظور از صِحاح ستّه چیست؟
53. نهج البلاغه چه کتابی است؟
54. صحیفۀ سجادیه چه کتابی است؟
55. درمورد معجمهای کتب حدیثی توضیح دهید.
56. سند حدیث را تعریف کنید.
57. اصول اربعمأة را تعریف کنید.
58. خبر متواتر و واحد را تعریف کنید.
59. شروط راوی برای روایت چیست؟
60. اصحاب اجماع چه کسانی هستند؟
61. حدیث قدسی را تعریف کنید.
62. در مورد جعل حدیث توضیح دهید.
63. نوادر را تعریف کنید.
64. حدیث کسا چیست؟
65. حدیث تشبیه چیست؟
66. «امالی» نویسی چیست؟
67. منظور از مسندنویسی چیست؟
68. ملاحم را تعریف کنید.
69. در مورد امثال حدیثی توضیح دهید.
70. منظور از احادیث عددی چیست؟
71.منظور از «دار الحدیث»ها چیست؟
72. «اجازه»نویسی را تعریف کنید.
73.صلواتیهها را تعریف کنید.
بسمالله الرحمن الرحیم
متن وصیت نامه حضرت امام (ره)
قالَ رسولُالله ـ صلَّیالله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَینِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَی الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 114
بخش چهارم این نوشته ها با توجّه به اعتبارهای مختلفی چون مقاله، گزارش، داستان نامه و غیره تقسیم می شود که با توجه به اهمّیت آنها در نمودار زیر آورده می شود:
علمی
ادبی
اداری
روزنامه ای
گفتاری
کودکانه
انواع نوشته ها
دینی و مذهبی
ادبی و هنری
سیاسی و اجتماعی
فلسفی و عرفانی
تعلیمی و اخلاقی
علمی و فنّی
ورزشی
جدی
طنز
مقاله
گزارش
نامه
داستان
خبر
قطعه ادبی
نمایشنامه، فیلمنامه
مردم عادی
متخصّصان و کارشناسان
دانش آموزان
کودکان
کوتاه
متوسط
بلند
تعریف مکاتبات اداری:
به مجموعه ی مبادلات اداری در شکل های مختلف، مکاتبات اداری می گویند. درتعریف دیگر، به کلیّه ی مکاتباتی گفته می شود که در اداره ها و سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی نوشته و ردّ و بدل می شود. گونه های مختلف مکاتبات اداری شامل نامه، حکم، بخش نامه، دستور العمل، صورتجلسه، آگهی، اطلاعیّه، احکام اداری، اسناد و نوشته های حقوقی می باشد.
نامه:
انواع نامه ها:
بطور کلی نامه ها را به دو دسته ی نامه های رسمی و غیررسمی تقسیم می کنند.
نامه های غیررسمی:
این نامه ها معمولاً میان دوستان و بستگان ردّ و بدل می وشد. و بیشتر حاوی مسایل شخصی و دوستانه و خانوادگی است اساسی ترین ویژگی این نامه ها آن است که تقلیدی و کلیشه ای نبوده و لحن آن خودمانی است. نویسنده ی نامه های خصوصی، شخصی حقیقی است.
نامه های رسمی:
اینگونه نامه ها بطور رسمی و با آداب خاص نوشته می شوند. نامه های رسمی از سوی افراد، سازمانها و نهادها و مؤسّسات دولتی و خصوصصی و بالعکس نوشته شده و مبادله می شوند و معمولاً از الگوهایی همانند و اصطلاحات خاص استفاده می شود، لحن نویسنده رسمی و جدی است و مقصود با صراحت و روشنی بیان می شوند.
نکته: نامه های اداری وقتی در یک اداره وارد و در دفترهای اداری ثبت می شوند رسمی تلقی می شوند. بنابراین انواع مکاتبات رسمی اعم از بخش نامه، آیین نامه، حکم صورتجلسه، دستورالعمل، گزارش، اساس نامه، صورتحساب ها و یا حتی مناقصه، مزایده، تبریک و تسلیت، ....... و به محض ثبت در دفاتر اداری، رسمی تلقی می شود. نویسنده نامه های اداری شخصی و حقوقی می باشد.
تمامی مکاتبات در دبیرخانه ثبت وضبط و بایگانی می شوند و از لحاظ ارزش و اعتبار جزو اسناد دولتی محسوب می شوند و در مواردی نیز از اعتبار حقوقی برخوردار بوده و قابل استناد هستند. این مکاتبات به اعتبار مکان نگارش و عرضه و اجرای آن که در مؤسّسات است.« اداری» و به اعتبار ثبت و ضبط در دفاتر اداری« رسمی» نامیده می شوند.
نامه های درون سازمانی:
کلّیه مکاتبات و مراسلاتی است که در د اخل یک اداره و یا یک سازمان و بین واحدهای مختلف آن انجام می شود. این نامه ها ممکن است بین دو و احد هم سطح و یا از سطح بالا و پائین به بالا انجام گیرد. نامه هایی که از سطوح بالاتر به سطوح پایین تر ارسال می گردد اغلب به شکل دستورالعمل، ابلاغ، بخش نامه و پی نوشت. مأموریت، تشویق نامه ها و توبیخ های اداری است. نامه هایی که از سطوح پائین تر به سطوح بالاتر ارسال می شود یا در پاسخ به مقام بالاتر است که شکل گزارش ارائه می شود و یا در خواست انجام کار که در این صورت باید به صورت مستدل و همراه با مدارک کافی ارائه شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
فرازی از وصیت نامه دکتر علی شریعتی
فرزندم! تو میتوانی هر گونه «بودن» را که بخواهی باشی، انتخاب کنی.
اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است.
با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد
و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است،
که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچکس، هیچ چیز.
انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد
و همیشه جویای مطلق است؛ جویای مطلق. این خیلی معنی دارد.
رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه میزند.
تو هر چه میخواهی باشی باش اما … آدم باش.
اگر پیاده هم شدهاست سفر کن. در ماندن، میپوسی.
هجرت کلمه بزرگی در تاریخ «شدن» انسانها و تمدنها است.
اروپا را ببین. اما وقتی ایران را دیده باشی، وگرنه کور رفتهای، کر باز گشتهای.
افریقا مصراع دوم بیتی است که مصراع اولش اروپا است.
در اروپا مثل غالب شرقیها بین رستوران و خانه و کتابخانه محبوس ممان.
این مثلث بدی است. این زندان سه گوش همه فرنگ رفتههای ماست.
از آن اکثریتی که وقتی از این زندان روزنهای به بیرون میگشایند و پا به درون اروپا میگذارند،
سر از فاضلاب شهر بیرون میآورند حرفی نمیزنم که حیف از حرف زدن است.
اینها غالبا پیرزنان و پیر مردان خارجی دوش و دختران خارجی گز فرنگی را
با متن راستین اروپا عوضی گرفتهاند.
چقدر آدمهایی را دیدهام که بیست سال در فرانسه زندگی کردهاند و با یک فرانسوی آشنا نشدهاند.
فلان آمریکایی که به تهران میآید و از طرف مموشهای شمال شهر و خانوادههای قرتی ِ لوس ِاشرافی ِکثیفِ عنتر ِفرنگی احاطه میشود، تا چه حد جو خانواده ایرانی و روح جاده [ساده؟] شرقی و هزاران پیوند نامرئی و ظریف انسانی خاص قوم را لمس کردهاست؟
اگر به اروپا رفتی
اولین کارت این باشد که در خانوادهای اتاق بگیری که به خارجیها اتاق اجاره نمیدهند.
در محلهای که خارجیها سکونت ندارند.
از این حاشیه مصنوعی ِبیمغز ِآلوده دور باش.
با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو. در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش.
« کن مع الناس و لا تکن مع الناس» واقعا سخن پیغمبرانهاست.
واقعیت، خوبی، و زیبایی؛ در این دنیا جز این سه، هیچ چیز دیگر به جستجو نمیارزد.
نخستین، با اندیشیدن، علم. دومین، با اخلاق، مذهب. و سومین، با هنر، عشق.
(عشق) میتواند تو را از این هر سه محروم کند.
به این هر سه، دنیای بزرگ پنجرهای بگشاید و شاید هم دری …
و من نخستینش را تجربه کردهام و این است که آن را”دوست داشتن” نام کردهام.
که هم، همچون علم و بهتر از علم آگاهی میبخشد
و هم همچون اخلاق، روح را به خوب بودن میکشاند و خوب شدن.
و هم زیبایی و زیباییها (که کشف میکند،که میآفریند)
چقدر در این دنیا بهشتها و بهشتیها نهفتهاست. اما نگاهها و دلها همه دوزخی است.
همه برزخی است که نمیبیند و نمیشناسد. کورند و کرند.
چه آوازهای ملکوتی که در سکوت عظیم این زمین هست و نمیشنوند.
همه جیغ و داد و غرغر و نق نق و قیل و قال و وراجی و چرت و پرت و بافندگی و محاوره.
وای، که چقدر این دنیای خالی و نفرت بار برای فهمیدن و حس کردن سرمایه دار است! لبریز است!
چقدر مایههای خدایی که در این سرزمین ابلیس نهفتهاست!
زندگی کردن وقتی معنی مییابد که فن استخراج این معادن ناپیدا را بیاموزی …
تنها نعمتی که برای تو در مسیر این راهی که عمر نام دارد آرزو میکنم،
تصادف با یکی دو روح فوقالعادهاست،
با یکی دو دل بزرگ،
با یکی دو فهم عظیم و خوب و زیبا است.
چرا نمیگویم بیشتر؟
بیشتر نیست. «یکی» بیشترین عدد ممکن است.
در پایان این حرفها بر خلاف همیشه احساس لذت و رضایت میکنم که عمرم به خوبی گذشت. هیچوقت ستم نکردم. هیچوقت خیانت نکردم
و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است.