لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
Slow- moving vehicle Identification emblem
S276.5 NOV97
استاندارهای علامت و نشانه SMV برای وسائل نقلیه و ادوات کشاورزی کندرو
Slow- moving vehicle Identification emblem
S276.5 NOV97
استاندارهای علامت و نشانه SMV برای وسائل نقلیه و ادوات کشاورزی کندرو
گسترش با مساعدت و همکاری کمیته ایمنی کشاورزیASAE و مطالعات کنفرانس کشاورزی انجمن ایمنی ملی و کمیته تحقیقات تاییده شده توسط کمیته تکنیکی بخش ماشین آلات ASAE ،پذیرفته شده توسط ASAE به عنوان پیشنهاد در دسامبر 1964، اصلاح و پذیرفته شده به عنوان استاندارد در دسامبر 1966 اصلاح دوباره در مارچ 1968 ،تصویب به عنوان استاندارد بین المللی آمریکا در جولای 1971 اصلاح مجدد در دسامبر 1975، تایید اصلاحات توسط ANSI در جولای 1984 تایید مجدد در دسامبر 1985 اصلاح مقاله ای در جولای 1989، تایید مجدد در دسامبر 1990، اصلاح مجدد مقالات در فبریه 1991، اصلاح مجدد در دسامبر 1991، تصدیق مجدد توسط ANSI در اکتبر 1992 – اصلاح مجدد در جون 1993- تایید اصلاحات توسط ANSI در ژانویه 1994 و تایید مجدد در نوامبر 1997.
منظور و هدف
هدف از این استاندارد، بنا بنهادن خصوصیاتی است که معرف یک علامت مشخص برای استفاده از ماشینهایی که با سرعت کم، هنگام تردد یا سفر در بزرگراهها باشد.
2-1این استاندارد خصوصیات ابعادی علامت و نشانی را بنا نهاده است که مرتبط با مراحل آزمایش و شامل همه نیازها می باشد.
3-1این علامت شناسائی فقط در ماشینهای کم سرعت( SMV )کاربرد دارد.
4-1این علامت، لوازم هشدار از قبیل لامپهای عقب ماشین آینه ها، فلاشرها، را کامل می کند. اما جایگزین این ابزار نمی باشد. همچنین این علامت برای شناساندن وسایل بی حرکت و ساکن استفاده نمی شود.
5-1ابعاد و الگوی رنگ این علامت، مشخص است و اجازه علامت گذاری و تغییر دراین الگوها به جز در مواردی که در قسمت 2-4 بازگو خواهد شد، نداده شده است.
6-1در زمانیکه وسیله مورد نظر با سرعتی بالاتر از 40کیلومتر بر ساعت یا 25 مایل بر ساعت در حال حرکت باشد روی این نشانه را باید پوشاند و یا آن را برداشت.
منابع اصلی:
تمامی استاندردها، موضوع مطالعه برای اصلاح مجدد می باشند و قستهای توافق نامه بر اساس استانداردها تقویت شده است تا امکان در خواست اکثر ویرایشهای اخیررا بررسی کند.سازمانهای استاندارد از لیست استاندادهای معتبر رایج حمایت می کند.
ANSI/ASAE S277.2 منتشر شده در اکتبر 92 حفره قلابهای قابل نصب برای لامپ هشدار دهنده و نشانه شناسایی SMV
ASTM D 1014-83 منتشر شده سال 1988 ، روش آزمایشات خارجی هدایت برای رنگ روی استیل
ASTM D 2797-90 روش آزمایش برای مقاومت روکشهای اساسی در مقابل تاثیر تغییر فرم سریع
ASTM D4549-85 ذکر خصوصیات برای ریخته گری و مواد اکستروژنps
ASTM D4673-87 ذکر خصوصیات برای اکستروژن و قالب سازی ABS
ASTM D4956 تعیین استاندارد برای ورقه های شب نما برای کنترل ترافیک
ASTME284 اصطلاحات مرتبط با عوامل ظاهری
ASTMe308 روش آزمایش برای محاسبه رنگ اشیا با استفاده از سیستم CIE
ASTM E991 تمرین برای اندازه گیری رنگ نمونه قلوئورسنت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
معرفی پیکتوگرام
پیکتوگرام
یکی از انواع نشانه ها پیکتوگرامها هستند که البته نمی دونم معادل فارسیش چی میشه حالا من توضیح میدم خودتون متوجه میشید که پیکتوگرام چیه.پیکتوگرامها معمولا برای بیان تصویری ساده و روان مورد استفاده قرار می گیرند. این مفاهیم می تونه هشدار دهنده، راهنمایی کننده و… باشه. به عبارت دیگه با استفاده از این نمادهای تصویری میتونیم به یک ارتباط تصویری دست پیدا کنیم.معمولا این نوع از نشانه ها برای آسون شدن ارتباط در یک محیط بکار میره. مثل علائم و نشانه های موجود در فرودگاه، ترمینالها، راه آهن، فروشگاه، بیمارستان، مترو، پارک، باغ وحش، مهدکودک، و یا تصاویر بعضی از تابلوهای راهنمایی و رانندگی مثل: محل عبور بچه ها، ورود کامیون ممنوع، محل ریزش کوه، جاده لغزنده است و…در طراحی این نشانه ها تصاویر ساده میشن و چند بخش از عناصر اضافی حذف میشه ولی نباید به گویایی اون صدمه وارد بشه. یعنی بیننده به محض دیدن نشانه باید به راحتی به مفهوم اون دست پیدا کنه.از خصوصیات دیگه پیکتوگرامها اینه که به دلیل اینکه در یک محیط تعدادی از اینها مورد استفاده قرار میگیرند باید طراحی به صورتی انجام بگیره که هم مفاهیم مورد نیاز بیان بشه هم اینکه در کل یک پیوستگی و همگونی شکلی با هم داشته باشند.پیکتوگرام برخلاف آرم نیاز به سادگی و گویایی خاص خودش رو داره و از پیچیدگی کمتری نسبت به آرم برخورداره. پیکتوگرام نباید گنگ و پیچیده باشه چون کارایی خودش را از دست میده.
نشانه در گرافیک
زهرا فرخی راد
مقدمه:
امروزه طراحی نشانه از جمله وظایف هنرمند و طراح گرافیک است. هر سازمان یا مؤسسه ای به هنگام شکل گیری درصدد طراحی یک نشانه برای خود می باشد تا بدین وسیله بتواند هویت و شخصیت اجتماعی خود را به دیگران معرفی نماید. درواقع نشانه یکی از اصلی ترین مباحث هنر گرافیک است که در زمینه های دیگر ارتباط تصویری نیز کارآیی دارد. این اهمیت از آن جا ناشی می شود که در بین محصولات بی شمار گرافیکی تنها نشانه ها هستند که به مدتی بسیار طولانی و به اشکال و ابعاد گوناگون و گاه متفاوت در تمامی شاخه های مختلف آن (بسته بندی پوستر کاتالوگ جراید و...) مورد استفاده قرار می گیرند. بنابر این شناخت و آگاهی در این زمینه می تواند یکی از جلوه های هنر گرافیک را هر چه بهتر در جامعه مطرح سازد. این پیشرفت جز از طریق تجربه و تبحر و آگاهی طراحان حاصل نمی گردد.
کلیاتی پیرامون نشانه
به طور کلی عموم مردم کلمه ی «آرم» را به جای «نشانه» می شناسند. آرم کلمه ای فرانسوی است و ورودش به فرهنگ ما مربوط به چند دهه ی اخیر می باشد. دو عامل می تواند سبب مطرح شدن این کلمه در زبان فارسی شده باشد. نخست اولین طراحانی که «آرم» را به شیوه ی فرنگی به عنوان وسیله ی جدید تبلیغاتی و گرافیکی برای دولت و مؤسسات مطرح کردند. نخستین طراحان فردریک تالبرگ سوئدی و موشخ سروری از ارمنیان مهاجر بودند که طبیعتاً همراه کار خود لغات فرنگی آن را هم رواج دادند. دوم دانشکده ی هنرهای زیبا که بر اساس یک شیوه ی فرانسوی برنامه ریزی تعلیماتی شده بود و جز دروس آن برنامه هایی به عنوان طراحی آرام مطرح می شد. علاوه بر این در دهه ی اخیر آن عده از طراحان فارغ التحصیلان از مدارس خارج که به ایران برگشتند لغات: Emblem3 Tradmark2 Signal1 و Sign4 را نیز بین طراحان مصطلح کردند. اما قبل از همه ی این اسامی کلمه ی «علامت» معرف «نشانه» در بین عموم بود و بهتر است کلمه ی «نشانه» را به دلیل فارسی بودن و به دلیل رسایی مفهوم جایگزین همه ی این لغات کنیم.
نشانه: نشانه تصویرِ نام است؛ نامی تصویری است که ساده مختصر مؤثر و موجز موضوع را تجسم می کند. به همین دلیل نشانه یک فرم و یا یک تصویر گذرا نیست بلکه در طی سالیان متمادی در خدمت یک سازمان و یا هدف خاص قرار گرفته و معرّفِ شخصیت اجتماعی و فرهنگیِ صاحب خود است. به طور کلی نشانه باید فرهنگ خلاصه و کاملی از کل مفهوم موضوع باشد که ساده و روشن این فرهنگ را به بیننده انتقال دهد.
آن چه می توان در مورد نشانه و خصوصیات آن متذکر شد این است که نشانه بایستی دارای ویژگی های خاصی باشد تا بتواند به عنوان یک نشانه ی موفق طی سالیان سال دوام و بقا یابد. برخی از این مشخصه ها عبارت اند از: سادگی زیبایی انسجام وحدت شکل قابلیت کارآیی در اشکال مختلف عدم تشابه با علائم دیگر ارتباط مستقیم نشانه با موضوع رنگی بودن به سادگی در خاطر سپرده شدن گویا بودن و دارای اجرای دقیق و صحیح بودن بدین ترتیب ملاحظه می شود که نشانه در عین سادگی دارای ویژگی ها و خصوصیات بسیار زیادی است که بایستی به طور ظریف و دقیق همگی این مفاهیم در قالب یک تصویر به وجود آید.
تاریخچه ی نشانه
حقایق و وقایع بی شماری که در ماورای درک بشر قرار دارند او را واداشته اند تا برای ابراز اندیشه ها و مفاهیمی که بیان فهم و توصیف کلامی آن ها مشکل است نظام هایی از علایم گوناگون ابداع کند.
کارل گوستاویونگ 5 می گوید واژه یا تصویر زمانی یک نماد است که متضمن چیزی در ماورای معنای آشکار و مستقیم خود باشد. نماد دارای جنبه ای وسیع و ناخودآگاه است که هرگز نمی توان به طور دقیق آن را تعریف و یا توصیف کرد. هنگامی که ذهن به پویش نماد می پردازد با اندیشه هایی برخورد پیدا می کند که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
امروزه نشانهشناسی با هدف دستیابی به معنا، داشتن رویکردهای نظری متفاوت و ابزارهای روششناختی به مثابه یک حوزه مطالعاتی، مورد توجه بسیاری از اندیشمندان در رشتههای مختلف واقع شده است. زبانشناسان، روانشناسان، انسانشناسان، فیلسوفان و معماران هریک با توجه به موضوعات مورد بررسی در حوزه خود، از این رهیافت استفاده میکنند.
اما نکته مورد بحث این است که باتوجه به گستره نشانهشناسی در این حوزهها، میتوان آن را به مثابه یک علم واحد یا روش خاص در نظر گرفت؟ در حالیکه در گذشته توجه به نشانهها به مثابه یک نظام ارتباطی در یک سنت زبانی قرار داشت و این مطلب در منابع باستانی نیز به چشم میخورد. اما نشانهشناسی در قرن نوزدهم با آرای فردیناند دوسوسور و چارلز پیرس به تدریج به صورت یک رشته مستقل مورد توجه قرار گرفت. هر دو آنها با دادن تعریفی از نشانه و الگوهای نشانهشناختی، سیر بعدی نشانهشناسی را پایهریزی کردند. سوسور در مورد نشانهشناسی عنوان کرد: «زبان، نظامی نشانهای است که بیانگر اندیشههاست و از این رو با خط، الفبای کر و لالها، آیین نمادین، آداب معاشرت، علائم نظامی غیره قابل مقایسه است.
زبان فقط مهمترین این نظامهاست. پس میتوان علمی را طراحی کرد که به بررسی زندگی نشانهها در دل زندگی اجتماعی بپردازد. این علم بخشی از روانشناسی عمومی خواهد بود و ما آن را نشانهشناسی(سمیولوژی) مینامیم. نشانهشناسی به ما میآموزد که نشانهها از چه تشکیل شدهاند و چه قوانینی بر آنها حاکم است. از آنجا که این علم هنوز به وجود نیامده است، نمیتوان گفت چه خواهد بود، اما حق حیات دارد و جای آن پیشاپیش مشخص است.» با این تعریف، نشانهشناسی به نظامهای نشانهای غیر ِزبانی نیز توجه کرد که در متفکران بعدی نشانهشناس تاثیر بسیاری داشت و پس از جنگ جهانی دوم، مطالعات نشانهشناختی تحولات زیادی به خود دیدند؛ تحولاتی در زمینههای بسیار متفاوت، با روششناسیهای بسیار گوناگون و در چارچوب نظری که هنوز هم با هم ناسازگارند. روی هم رفته رویکردهای متفاوتی در نشانهشناسی به وجود آمد که میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد؛ 1 - سنت فکری لاک، پیرس، موریس که نقطه شروع آنها یک نظریه عمومی در باب نشانه است و آرمان نهایی آن پیریزی یک نظریه عمومی در باب پدیدههای ارتباطی است. در این چشمانداز، زبان انسانی همچون یکی از چندین نظام زیستی دلالتی و ارتباطی جلوه میکند. البته زبان انسانی از این حیث که همواره نظامهای نشانهای دیگر در چارچوب آن فرمولبندی میشود، جایگاه ویژهای دارد، اما علمی که آنرا (زبانشناسی) در مقامی نیست که بتواند الگویی برای تحلیل دیگر نظامهای نشانهای، چه نظامهای نشانهای انسانی و چه نظامهای غیر انسانی به دست دهد.2- سنتی که بر سایبرنتیک و نظریه اطلاع استوار شده است. در دهههای 60 و 70 در اتحاد شوروی به ویژه در مکتب تارتو تکوین یافته که به نشانهشناسی فرهنگی معروف است و بر نظامهای ثانوی، یعنی نظامهای نشانهای مبتنی بر دلالتهای ضمنی که بر اساس زبان شکل گرفتهاند ولی با آن یکی نیستند، میتوان به آثار یوری لوتمن درباره ادبیات و سینما یا به آثار اوسپنسکی درباره هنر اشاره کرد.3- سنت زبانشناختی که به ویژه در فرانسه چیرگی داشت و در واقع کمابیش با جنبش ساختارگرایی یکی است. پژوهشهای نشانهشناختی فرانسوی که به ویژه از آثار لوی استروس درباره نظامهای خویشاوندی الهام گرفته بودند، به سوی مطالعات ادبی و در مقیاس محدودتر، به سوی مطالعات صورتهای اجتماعی که گمان میرفت مثل زبان عمل میکنند (اسطوره، مد و...) سوق پیدا کرد. در تمامی این رویکردها به جز مطالعه نشانهها توافق اندکی میان خود نشانهشناسان در خصوص روششناسی نشانهشناختی وجود دارد که شاید ناشی از محدودیتهای نشانهشناسی باشد. دانیل چاندلر و افراد بسیاری به این رهیافت نام رویکرد امپریالیستی دادهاند که معتقدند به هر رشته دانشگاهی و هر موضوع و چیزی وارد میشود که تعیین حد و مرز روشهای آن را با مشکل مواجه میکند. از این رو برای اجتناب از چنین امری باید تحلیل نشانهشناسی را یکی از تکنیکهای بسیاری دانست که ممکن است برای کشف نشانهها به کار رود در واقع تحقیق تجربی ادعاهای نشانهشناسی به روشهای دیگری نیازمند است و از آنجاییکه به تفسیرهای مختلف مردم در بافتهای متفاوت سروکار دارند، باید از روشهای اتنوگرافی و پدیدارشناسی نیز استفاده کنند. از این رو نشانهشناسی هنوز هم به مثابه یک نظریه یا روش تحلیلی واحد یا منسجم نیست و از اظهارات کلی و ذهنی نیز نمیتواند اجتناب کند. به همین دلیل بسیاری معتقدند که این حوزه از مطالعات بیشتر یک رویکرد نظری است زیرا در میان نشانهشناسان نیز در مورد پیشفرضها، الگوها یا روششناختی تجربی آن توافق بسیاری وجود ندارد و بسیاری از نظریهپردازان آن به دنبال پایهگذاری اصول کلی و گستره آن هستند.
نشانه شناسی ، با شروع از سنتی بسیار متفاوت ، خواستار این بود که کلیت زبان را به اجزاء تقسیم کند ، همانطور که فیزیکدان ماده را به اجزاء تقسیم می کند ، وسپس الگویی نظری فراهم می آورد که نشان دهد چگونه این همه در یک ساختار گردهم می آید. دراین طرح نشانه شناسی وزبانشناسی همسان هستند ، وفردینان دو سوسور کسی است که در اثرش به نام " دروسی در باب زبانشناسی عمومی " منتشر شده در 1916 به طرح الگویی فنی مبادرت ورزید که از آن به بعد تا زمان انتشار اثر موثق اومبرتو اکو ، به نام " نظریه ای در باب نشانه شناسی " در 1976 توسط نشانه شناسان مورد استفاده بود . سوسور پس از پیرس دومین معمار این رشته است وبه مراتب بیشتر از پیرس می توان مطالب او را درک کرد . این او بود که علامت را به عنوان دال ومدلول " همراه باهم " تعریف نمود . اما حرکت ریشه ای وی در این استدلال بود که زبان را تنها در قالب خودش می توان تجزیه وتحلیل کرد .
نشانه شناس فرانسوی ای که مشخصا وبه روشنی افکار سوسور را پذیرفت ، رولان بارت بود واثر وی اسطوره ها ( mythologies ) یک مورد از فهرست کوتاه متونی است که برای نظریه پردازان رسانه ای از ضرورت اساسی وحتمی برخوردار است .
نشانه شناس فرانسوی ای که مشخصا وبه روشنی افکار سوسور را پذیرفت ، رولان بارت بود واثر وی اسطوره ها ( mythologies ) یک مورد از فهرست کوتاه متونی است که برای نظریه پردازان رسانه ای از ضرورت اساسی وحتمی برخوردار است .
بارت می گوید که تقریبا با هر شئ فرهنگی می توان همچون یک متن برخورد کرد . همه آنها دارای خواص خود هستند وهمه در قلمرو یک علم جامع که نشانه شناسی باشد ، ودر گستره مشترک با زبانشناسی ، اشیائی حقیقی به شمار می روند . او می گوید : " نشانه شناسی دانش شکلهاست ، چراکه دلالتها را جدای از محتوای آنها مورد مطالعه قرار می دهد . " [4]
شمایل شناسی ( Iconography ) ، به معنی واقعی کلمه یعنی مطالعه تمثالها ( Image ) ، وعمدتا تمثالهای مقدس ، اما این مطالعه از نظر حوزه ذی ربط خود با نشانه شناسی متشابه نیست . زیرا شمایل شناسی بر معنی عملی وسودمندی شمایل برای مردمی که آنها را ساخته وپرستش کرده اند ، تکیه دارد. این حوزه مطالعه ف همان گونه که تحقیق روشنگرانه " آر.دبل یو.اسکریبنر" در زمینه نشانه شناسی آموزش کلیسایی در قرون وسطی ، به نام " به خاطر مردم عادی " کاملا نشان می دهد ، عمدتا یک حوزه مطالعاتی تاریخی است . شمایل شناسی چوب بریهای قرون وسطی شیوه ای بود برای آموزش به جماعات مذهبی ای که به دلیل بی سوادی نمی توانستند با خواندن مطالب ایمان آوردند ودر باب کشف وشهود مذهبی تعلیم ببینند . اما این مطالعه لزوما یک مطالعه عملی برای یافتن معنی آن شمایل است . شکاف سنتی بین استدلال نظری وعملی راه خود را به زور بین شمایل شناسی ونشانه شناسی باز کرده است . شمایل شناسی می تواند به ما بگوید که "آخرین داوری " (Last Judgment ) میکلانژ در نمازخانه سیستین برای خالق آن وکسی که حامی هنری وی بوده، چه معنایی داشته است . نشانه شناسی به ما می گوید که چگونه آن اشکال وشکلهای دیگر دلالت می کنند .
سرچشمه های علم نشانه شناسی ، سوسور و پیرس
تمدن های قدیم زیر نفوذ متخصصان پزشکی بودند . بعضی از آنها به این دلیل مؤفق بودند که مجازات آنها برای عدم معالجه در مورد خاندان سلطنتی معمولاً مرگ بود . پزشکان قدیم فاقد یک نظریه زیست شناسی در مورد بیماری بودند و همه بیماران را بوسیله نشانه های بیماری مداوا می کردند . برای هر نشانه بیماری ، مانند رنگ پریدگی صورت ، زبان بار دار، درمان های تجویز شده مشخصی وجود داشت که ظاهراً تأثیر گذار بودند . ازاین عملکرد قدیمی اولین تعریف در مورد نشانه شناسی از تصور یونانی ( مطالعه نشانه های پزشکی یا نشانه شناسی بیماری) سربرمی آورد .به طوریکه نشانه شناسی حالتی از شناخت ، حالتی از درک جهان به عنوان نظامی از روابط است که واحد اساسی آن نشانه است . یعنی نشانه شناسی ماهیت بازنمایی را مطالعه می کند . همان طور که امبرتو اکو بیان کرده بود ، نشانه یک وضعیت است یعنی چیزی است که به جای چیز دیگر می نشیند. تقریباً با آغاز قرن بیستم دو استاد دانشگاه در دو قاره جدا تحقیق های مستقلی را درمورد روابط میان شناخت نشانه ها آغاز کردند.
فردیناند دوسوسور ( 1913-1857) یک استاد زبان شناسی در ژنو و چالرز سندرس پیرس فیلسوفی در دانشگاه شیکاگو بودند که پایه ای مستقل برای مطالعه جدید نشانه شناسی یا زندگی نشانه ها در جامعه را گسترش دادند . هر دو آنها به مسأله شناخت توجه داشتند و { آن } از ایده ای ناشی میشد که حالات ما از درک جهان به زبان یعنی نظام سازمان دهی نشانه ها وابسته بود . اما بیان های خاصشان درمورد پویایی نشانه شناسی کاملاً متفاوت بود . " همان گونه که من در ذیل بحث خواهم کرد سوسور عمل ارتباط را ترجیح می داد که تحلیل فرهنگی مبتنی بر نشانه شناسی خود او راا یجاد می کرد که محدود بود . برعکس پیرس ، اصولاً با شناخت و توسعه نظام های زبان مرتبط بود که در انباشت و و اکتساب شناخت ، نظیر واژگان تخصصی شده علم طبیعی مؤثر بود . بنابراین نشانه شناسی پیرسی به بیان کلی معنی و فرهنگ برخلاف رهیافت سوسور مرتبط میشد . به این معنا ، نشانه شناسی او اساسی را برای توسعه یک حالت از تحلیل فرهنگی بسط می داد که یک جایگزین برای رهیافت های پسامدرن مبتنی بر سنت سوسوری و نقد آن نظیر ساختارگرایی ، نقد فرهنگی بودریار و تحلیل متنی پسامدرن است.
سوسور:
فریدنان دوسوسور به عنوان یک زبان شناس با بسط زبان به یک نظریه کلی مرتبط بود. به این صورت که {از نظر او} هر زبان صحبت شده دارای اشتراکات فرهنگی هستند یهنی اگر همه جوامع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معرفی پیکتوگرام
پیکتوگرام
یکی از انواع نشانه ها پیکتوگرامها هستند که البته نمی دونم معادل فارسیش چی میشه حالا من توضیح میدم خودتون متوجه میشید که پیکتوگرام چیه.پیکتوگرامها معمولا برای بیان تصویری ساده و روان مورد استفاده قرار می گیرند. این مفاهیم می تونه هشدار دهنده، راهنمایی کننده و… باشه. به عبارت دیگه با استفاده از این نمادهای تصویری میتونیم به یک ارتباط تصویری دست پیدا کنیم.معمولا این نوع از نشانه ها برای آسون شدن ارتباط در یک محیط بکار میره. مثل علائم و نشانه های موجود در فرودگاه، ترمینالها، راه آهن، فروشگاه، بیمارستان، مترو، پارک، باغ وحش، مهدکودک، و یا تصاویر بعضی از تابلوهای راهنمایی و رانندگی مثل: محل عبور بچه ها، ورود کامیون ممنوع، محل ریزش کوه، جاده لغزنده است و…در طراحی این نشانه ها تصاویر ساده میشن و چند بخش از عناصر اضافی حذف میشه ولی نباید به گویایی اون صدمه وارد بشه. یعنی بیننده به محض دیدن نشانه باید به راحتی به مفهوم اون دست پیدا کنه.از خصوصیات دیگه پیکتوگرامها اینه که به دلیل اینکه در یک محیط تعدادی از اینها مورد استفاده قرار میگیرند باید طراحی به صورتی انجام بگیره که هم مفاهیم مورد نیاز بیان بشه هم اینکه در کل یک پیوستگی و همگونی شکلی با هم داشته باشند.پیکتوگرام برخلاف آرم نیاز به سادگی و گویایی خاص خودش رو داره و از پیچیدگی کمتری نسبت به آرم برخورداره. پیکتوگرام نباید گنگ و پیچیده باشه چون کارایی خودش را از دست میده.
نشانه در گرافیک
زهرا فرخی راد
مقدمه:
امروزه طراحی نشانه از جمله وظایف هنرمند و طراح گرافیک است. هر سازمان یا مؤسسه ای به هنگام شکل گیری درصدد طراحی یک نشانه برای خود می باشد تا بدین وسیله بتواند هویت و شخصیت اجتماعی خود را به دیگران معرفی نماید. درواقع نشانه یکی از اصلی ترین مباحث هنر گرافیک است که در زمینه های دیگر ارتباط تصویری نیز کارآیی دارد. این اهمیت از آن جا ناشی می شود که در بین محصولات بی شمار گرافیکی تنها نشانه ها هستند که به مدتی بسیار طولانی و به اشکال و ابعاد گوناگون و گاه متفاوت در تمامی شاخه های مختلف آن (بسته بندی پوستر کاتالوگ جراید و...) مورد استفاده قرار می گیرند. بنابر این شناخت و آگاهی در این زمینه می تواند یکی از جلوه های هنر گرافیک را هر چه بهتر در جامعه مطرح سازد. این پیشرفت جز از طریق تجربه و تبحر و آگاهی طراحان حاصل نمی گردد.
کلیاتی پیرامون نشانه
به طور کلی عموم مردم کلمه ی «آرم» را به جای «نشانه» می شناسند. آرم کلمه ای فرانسوی است و ورودش به فرهنگ ما مربوط به چند دهه ی اخیر می باشد. دو عامل می تواند سبب مطرح شدن این کلمه در زبان فارسی شده باشد. نخست اولین طراحانی که «آرم» را به شیوه ی فرنگی به عنوان وسیله ی جدید تبلیغاتی و گرافیکی برای دولت و مؤسسات مطرح کردند. نخستین طراحان فردریک تالبرگ سوئدی و موشخ سروری از ارمنیان مهاجر بودند که طبیعتاً همراه کار خود لغات فرنگی آن را هم رواج دادند. دوم دانشکده ی هنرهای زیبا که بر اساس یک شیوه ی فرانسوی برنامه ریزی تعلیماتی شده بود و جز دروس آن برنامه هایی به عنوان طراحی آرام مطرح می شد. علاوه بر این در دهه ی اخیر آن عده از طراحان فارغ التحصیلان از مدارس خارج که به ایران برگشتند لغات: Emblem3 Tradmark2 Signal1 و Sign4 را نیز بین طراحان مصطلح کردند. اما قبل از همه ی این اسامی کلمه ی «علامت» معرف «نشانه» در بین عموم بود و بهتر است کلمه ی «نشانه» را به دلیل فارسی بودن و به دلیل رسایی مفهوم جایگزین همه ی این لغات کنیم.
نشانه: نشانه تصویرِ نام است؛ نامی تصویری است که ساده مختصر مؤثر و موجز موضوع را تجسم می کند. به همین دلیل نشانه یک فرم و یا یک تصویر گذرا نیست بلکه در طی سالیان متمادی در خدمت یک سازمان و یا هدف خاص قرار گرفته و معرّفِ شخصیت اجتماعی و فرهنگیِ صاحب خود است. به طور کلی نشانه باید فرهنگ خلاصه و کاملی از کل مفهوم موضوع باشد که ساده و روشن این فرهنگ را به بیننده انتقال دهد.
آن چه می توان در مورد نشانه و خصوصیات آن متذکر شد این است که نشانه بایستی دارای ویژگی های خاصی باشد تا بتواند به عنوان یک نشانه ی موفق طی سالیان سال دوام و بقا یابد. برخی از این مشخصه ها عبارت اند از: سادگی زیبایی انسجام وحدت شکل قابلیت کارآیی در اشکال مختلف عدم تشابه با علائم دیگر ارتباط مستقیم نشانه با موضوع رنگی بودن به سادگی در خاطر سپرده شدن گویا بودن و دارای اجرای دقیق و صحیح بودن بدین ترتیب ملاحظه می شود که نشانه در عین سادگی دارای ویژگی ها و خصوصیات بسیار زیادی است که بایستی به طور ظریف و دقیق همگی این مفاهیم در قالب یک تصویر به وجود آید.
تاریخچه ی نشانه
حقایق و وقایع بی شماری که در ماورای درک بشر قرار دارند او را واداشته اند تا برای ابراز اندیشه ها و مفاهیمی که بیان فهم و توصیف کلامی آن ها مشکل است نظام هایی از علایم گوناگون ابداع کند.
کارل گوستاویونگ 5 می گوید واژه یا تصویر زمانی یک نماد است که متضمن چیزی در ماورای معنای آشکار و مستقیم خود باشد. نماد دارای جنبه ای وسیع و ناخودآگاه است که هرگز نمی توان به طور دقیق آن را تعریف و یا توصیف کرد. هنگامی که ذهن به پویش نماد می پردازد با اندیشه هایی برخورد پیدا می کند که در ماورای قابلیت های منطقی عقلانی آن قرار دارند. اندکی تأمل و در خود فرورفتن ما را به این نتیجه می رساند که بشر قادر به دریافت و درک کامل هیچ چیز نیست. او می تواند ببیند بشنود لمس کند و بکشد اما قابلیت های دیداری و شنیداری و تمام آگاهی هایی که از طریق قوای لامسه و چشایی می توانند برای او حاصل شوند وابسته به تعداد و کیفیت قوای احساسی اوست.
در حدود 000.40 سال قبل بشر اولیه که از طریق شکار روزگار می گذراند به منظور انتقال افکار و امیال خویش به حکِ علایمی گرافیکی بر صخره ها پرداخت و بدین وسیله کوشید امیال و افکار خویش را از طریق تصویر بنمایاند. از این رو اندیشه که تا آن زمان صرفاً از طریق صوت (زبان) یا حرکات (حالت دست ها) بیان می شد این قابلیت را پیدا کرد که بتواند ثبت گردد و پایدار بماند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نشانه هاى ظهور
هر رویکرد جهانى که در عرصه ى گیتى تحقق یافته و مى یابد ناگزیر از نشانه هایى است. بویژه رخدادهایى که توسط پیامبران الاهى خبر داده شده است. در این میان حرکت جهانى امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ از این قانون مستثنى نبوده و از نشانه هایى برخوردار است تا بشریت متوجه نزدیک شدن و یا فرا رسیدن آن شوند.
از وحى پیرامون زمان دقیق ظهور حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ـ سخنى نرسیده است بلکه دستور داده اند که هرگاه کسى زمانى را تعیین کرد، او را تکذیب کنید; لیکن براى آمدن آنحضرت نشانه هایى بیان فرموده اند که برخى از آن علائم حتمى شمرده است. به این معنا که پس از تحقق این امور ظهور آن امام قطعى است; که پنج علامت مى باشند. برخى اندکى پیش از ظهور، برخى چند ماه بعد از آمدن آنحضرت و برخى اندکى پیش از قیام نجات بخش آنحضرت پدیدار مى شود.
امام امیر مؤمنان على ـ علیه السلام ـ فرموده اند: آنچه که بطور حتم پیش از قیام قائم تحقّق خواهد یافت، بپا خاستن سفیانى و فرو رفتن گروهى در زمین بیدا و کشته شدن نفس زکیه و فریادى که از آسمان بلند شده و خروج فردى از یمن است.
سایر علائمى که در این مورد بیان شده قابل تغییرند حتّى پر شدن زمین از ظلم. اگر چه تحقّق این مطلب قریب به حتم است; امّا روایاتى از معصومین ـ علیهم السلام ـ وارد شده که اگر همه ى مردم دعا کنند امر غیبت به انتهاء (پر شدن زمین از ظلم و جور) نمى رسد. این خود حکایت از غیر حتمى بودن این نشانه ها دارد.
ممکن است چنین تصور شود که آمدن سفیانى دربرگیرنده ى ظلم و جور فراوانى است! در جواب مى گوییم: این در صورتى است که مدّت سلطنت او طبق روایات نُه ماه طول بکشد ولیکن نُه ماه طول کشیدن حکومت وى نیز غیر حتمى است و ممکن است در آن بداء شده و زمان حکومتش یک ماه یا کمتر طول بکشد و آنچه حتمى است تنها قیام است. بلکه برخى در مورد محتوم بودن همین پنج علامت نیز بیانى دارند که وقوع این رویدادها حتمى نیست بلکه علامت بودن آنها براى ظهور حتمى است. بدین معنى که اگر اینها واقع شود حتماً ظهور و قیام آنحضرت را در پى داشته و این امر تخلّف ناپذیر است; ولى ممکن هست اینها نیز اتّفاق نیفتد و در اصل وقوع اینها بداء حاصل شود چنانچه حضرت جواد ـ علیه السلام ـ حتمى بودن خروج سفیانى را تأیید نموده و سپس بداء را در آن ممکن مى شمارد و از دیگر سوى روایاتى اشاره به ناگهانى بودن امر فرج کرده و هم چنین شیعه را به انتظار لحظه بلحظه فرا مى خواند، که مى بایست تحقّق این امر در هر لحظه حتى در صورت عدم به وقوع پیوستن نشانه هاى حتمى، امکان پذیر باشد.
خروج سفیانى
همانگونه که ذکر شد پدید آمدن سفیانى از نشانه هاى حتمى ظهور مى باشد امام باقر ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه شریفه (ثمّ قضى أجلا وأجل مسمى عنده) فرمودند:
انّهما أجلان، أجل محتوم لا یکون غیره، أجل موقوف للّه فیه المشیّة لا واللّه انّ أمر السفیانی من المحتوم .
آن دو مهلت است یکى حتمى و دیگر غیر حتمى که مشیت الهى در آن کارگر خواهد بود. به خدا قسم کار سفیانى حتمى است.
در بین حدیث شناسان اتفاق نظر وجود دارد که این فرد از فرزندان ابو سفیان است و به همین جهت او را سفیانى مى گویند.
امیرالمؤمنین على ـ علیه السلام ـ مى فرمایند:
یخرج ابن آکلة الأکباد من الوادی الیابس وهو رجل رَبْعة وحش الوجه ضخم الهامة بوجهه أثر جدری إذا رأیته حسبته أعور اسمه عثمان وأبوه عنبسة وهو من ولد أبی سفیان حتّى یأتی ارضا ذات قرار و معین فیستوى على منبرها([4]).
فرزند زن جگرخوار از بیابان خشک خروج مى کند و او مردى چهارشانه با چهره اى وحشتناک است. داراى سرى بزرگ و در چهره اش نشان زخمى چرکین دیده مى شود وقتى او را مى نگرى گویى یک چشم ندارد. نامش عثمان و پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفیان است. حرکتش را تا سرزمینى که داراى آرامش و آب خوش گوار ]کوفه[ است ادامه مى دهد و بر فراز منبر آن مى نشیند.
خروج سفیانى قبل از قیام امام ـ ارواحنا فداه ـ واقع مى شود.
عن جابر الجعفى قال: سألت أبا جعفر الباقر ـ علیه السلام ـ عن السفیانی، فقال انّی لکم بالسفیانی حتّى یخرج قبله الشیصبانی یخرج من أرض کوفان ینبع کما ینبع الماء فیقتل وفدکم، فتوقعوا بعد ذلک السفیانی وخروج القائم ـ علیه السلام ـ([5]).
جابر جعفى از امام باقر ـ علیه السلام ـ درباره سفیانى مى پرسد. او مى فرماید: شما را با سفیانى چکار؟! پیش از او شیصبانى از کوفه خروج مى کند و چون آب از زمین مى جوشد و گروه شما را به خاک و خون مى کشد پس از وى منتظر خروج سفیانى و پس از او قیام قائم ـ علیه السلام ـ باشید.
امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمودند:
قبل هذا الأمر السفیانی والیمانی والمروانی وشعیب بن صالح فکیف یقول هذا هذا؟([6])
قبل از امر فرج، سفیانى و یمانى و مروانى و شعیب بن صالح پدیدار خواهند شد!! چگونه مى گوید این همان (مهدى) است (در حالى که هیچ یک پدیدار نشده اند).
شخصیّت سفیانى (تفکّرات، رفتار)
نام او عثمان بن عنبسه و از نژاد امویان است مردى سفاک و خون آشام که انسانها را مانند پشه به آسانى مى کشد هر حرامى را حلال نموده و به هر جنایتى دست مى یازد. در احادیث پیرامون تفکرات وى به گونه اى سخن رفته که گویى هیچ اعتنایى ندارد اگر چه تظاهر به اسلام مى کند لیکن صلیبى از طلا بر گردن آویخته است. از کارهاى سفیانى و جنایات هولناک او نیز بسیار سخن رفته است او سنگدلترین انسانهاست که عاطفه در قاموس زندگیش وجود ندارد و مهر و رحم در آن دیده نمى شود. او و یارانش دلهایى مالامال از کینه و نفرت، نسبت به خاندان پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ دارند.
در این زمینه اکتفا مى کنیم به حدیثى از وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ که درباره ى وى مى فرمایند:
أشدّ خلق اللّه شرّاً وأکثر خلق اللّه ظلماً شَرِسٌ، قاسی القلب، یجمع له ولجیشه من کافّة الأقطار الاسلامیة فیهزمهم ویقتلهم وینادی شعار له فی حروبه هو: یا ربّ ثاری ثمّ النّار یا ربّ النّار ولا العار([7]).
شر او از همه بندگان خدا بیشتر و سختتر است و بیش از همه ى مردم ستم مى کند. بد خلق و سنگ دل مى باشد از تمام کشورهاى اسلامى علیه او بسیج مى شوند آنگاه همگى را شکست داده و به خاک و خون مى کشد و شعارش در جنگها این است، اى خدا! انتقام و سپس آتش. خدایا! آتش آرى! اما عار و ننگ هرگز.
و نمونه اى از کشتار او در کلام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در خطبه ى بیان این چنین ترسیم شده است.