لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
مقدمه:
تصویری که هر فرد از خود در ذهن دارد، از کودکی شکل میگیرد و واکنشها و رفتارهای اطرافیان در شکلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
تصویری که هر فرد از خود در ذهن دارد، از کودکی شکل میگیرد و واکنشها و رفتارهای اطرافیان در شکلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
علاوه بر این، هر فرد تصویری دلخواه از خود در نظر دارد که هرچقدر تصویر خویشتن وی به آن نزدیکتر باشد، اعتماد به نفس بیشتری کسب خواهد کرد. عزتنفس یا احساس ارزش به خویشتن درواقع تایید و پذیرشی است که شخص نسبت به خود احساس میکند.
اکنون با این تعاریف به نکاتی اشاره خواهد شد که برای افزایش اعتماد به نفس فرزندانمان، هرگز نباید آنها را به زبان بیاوریم. این متن را بخوانید و چند بار آن را مرور کنید. به طور یقین در تربیت کودکتان موثر خواهد افتاد.
● نامگذاری بد
نامگذاری روی فرزندان یکی از شایعترین رفتارهای والدین است که تاثیرات فراوانی روی شخصیت آنها به جای میگذارد. واژههای <بچه بد>، <احمق>، <تنبل> و <لال> کاربردیترین مثالهایی هستند که میتوان به آن اشاره کرد. والدین باید بدانند استفاده از چنین کلماتی، به کودک میآموزد که دارای چنین خصیصههایی است و در نتیجه اعتماد به نفس فرزندتان را از بین میبرد. اگر کودکی به صفت <زشت> نامگذاری شود، ممکن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری کند.
همچنین کاربرد واژه <کمرو> نه تنها باعث اجتماعیتر شدن کودک نمیشود بلکه کودک را تشویق میکند تا از ارتباط با همسالان و بزرگترها خودداری کند. اکنون ممکن است بپرسید برای تغییر رفتار کودکمان چه بگوییم. شما میتوانید با گفتن جملات مثبت، توجه کودک را معطوف به رفتاری کنید که باید تغییر کند. به طور مثال بگوییم: <این اتاق نامرتب و به هم ریخته است> یا <کاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع شود.>
● از خود راندن
به این جملات منفی که به وسیله برخی والدین به کار میرود توجه کنید: <ای کاش به دنیا نمیآمدی> یا <هیچکس تو را دوست ندارد.>
این دو جمله نمونه بارزی از جملات منفی برای طرد کردن کودکان است. طرد کردن بچهها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. دقت کنید برای یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردی که او را به دنیا آورده به معنی دوست داشته نشدن از طرف همه افراد است. آنچه یک کودک باید بداند این است که پدر و مادرش بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند. بنابراین پیشنهاد میکنیم که با کودکانتان هر روز گفتگو کنید. کودکتان را در آغوش بگیرید و از کاربرد جمله <دوستت دارم> اجتناب نکنید.
● منفیبافی
لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه
جملات بالا را خواندید. پس این نکته را بدانید که کودکان با کلمات و جملاتی که به آنها گفته میشود، بزرگ میشوند. بنابراین از به کار بردن چنین جملاتی که آینده کودک را میسازد خودداری کنیم. ذکر نتایج پژوهشی در زندان خالی از لطف نیست. در این تحقیق، پژوهشگری با شماری از زندانیان مصاحبه کرد و از آنها پرسید که به چند نفر از آنها هنگام کودکی گفته شده که زندانی خواهند شد؟ و با کمال تعجب دریافت که بهطورتقریبی پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود. بازهم تکرار میکنیم، والدین باید آینده خوبی را برای کودکان ترسیم و پیشبینی کنند، بنابراین باید سعی کنیم جملات مثبت به کار ببریم.
● محکوم کردن
به این جمله با دقت فکر کنید <تو دلیل دعوای من و پدرت هستی.>
مقصر دانستن کودک هنگام مشکلات به این معنی است که او به دلیل کاری که دیگران انجام دادهاند، سرزنش شود. متاسفانه کوکان، هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند. اگر بچهها باید یاد بگیرند که مسوولیت کارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونهای از مسولیتپذیری در برابر اشتباهات و ضعفهایمان باشیم. بنابراین اگر عصبانی شدید، پس از خونسردی، از فرزندتان معذرت بخواهید و به طور مثال بگویید: <ببخشید دعوات کردم، امروز خسته بودم.>
● انتظارات نابجا
دانشآموز شما اگر در درسی ۱۷ بگیرد چه میگویید. یکی از این نوع واکنشها این است <نمرهات ۱۷ شده، پس ۳ نمره دیگر چی شد؟ تو فقط باید ۲۰ بگیری.> توجه کنیم که والدینی که از فرزندان خود انتظارات بیجا دارند، آنها را مجبور میکنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند. پیامی که پشت این عمل پنهان شده، این است که تو در مدرسه به اندازه کافی خوب نیستی. در حالی که داشتن انتظار بیجا، اعتماد به نفس دانشآموز را سلب میکند. بهطور قطع میپرسید هنگامی که دانشآموزمان ۱۷ میگیرد چه بگوییم؟ شما میتوانید با تاکید بر نکات مثبت بگویید: <خیلی عالی است که نمرههای ۲۰ زیادی در کارنامهات داری، اشکالی ندارد که نمره ۱۷ گرفتی چون تو تمام سعی خود را کردی و هر انسانی ممکن است اشتباه کند، سعی کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود، تازه لزومی ندارد همیشه ۲۰ بگیری.>
● مقایسه کردن
<به پسر خالهات نگاه کن> یا <وقتی به سن تو بودم، دو کیلومتر پیاده تا مدرسه میرفتم.> اینها دو جمله مقایسهای است اما این نکته را باید بدانیم که هنگامی که به کودکان میگوییم که رفتارشان مانند پسرخاله یا خواهرشان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
ذهن آدمی مانند ساعتی است که مدام از کار می ایستد
ذهن را باید با اندیشه های وب کوک کرد
( اسقف فانتون یشن )
اعتماد به نفس اساس تمام موفقیتها و کامیابی های بزرگ است .
افراد معمولی امید و آرزو دارند ولی افراد جسور و خود ساخته ، هدف و برنامه .
آرزوهای بزرگ در سر بپروران تنها آرزهای بزرگ هستند که قدرت دارتد تو را به فکر کردن و الهام گرفتن و ادارند .
افرادی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند آنها تنها خودشان را با بهترین افرادی که می توانند باشد مقایسه می کننند .
رفتار و نگرش مثبت نسبت به خودتان یکی از روش های بزرگ ایجاد اعتماد به نفس است .
لازم نیست با آن چه که هستی فرق داشته باشی فقط لازم است بیشتر از شخصی اشی که قبلاً بوده ای .
اعتماد به نفس در بیرون با زندگی صادقانه در درون آغاز می شود .
طوری زندگی کن که احترام افرادی را که محترم می شماری به دست آوری وحفظ کنی .
پای بندی و تعهد به یک هدف واحد بینان گذار اعتماد به نفس شماست .
برای برداشتن اعتماد به نفس بالا لازم است که همیشه زندگی کردن با ارزش بالاتر رابه ارزش پایین ترجیح دهی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مقـدمه
هفت تکنیک کارآمد برای ارتقای اعتماد به نفس: زمانی که پا به عرصه این دنیا می گذاریم، با اعتماد بنفس/ عزت نفس کامل وارد جهان می شوید. یک نوزاد آنقدر اعتماد به نفس/ عزت نفس دارد که کافیست با قدری گریه کردن به هر چیزی که می خواهد برسد: غذا، عوض کردن پوشک، ناز و نوازش، ارتباط برقرار کردن، آرامش، در آغوش کشیدن ...
اگر نیازهای کودک فوراً برآورده و احساسات کودک بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته میشود، وی رشد کرده و پیشرفت می کند. اما اگر نیازهای اولیه برای بقای فیزیکی و احساسی به صورت ناپیوسته و ضعیف برآورده گردد، اعتماد بنفس/ عزت نفس کودک به مرور زمان کاهش پیدا میکند. اگر شرایط فوق کماکان به قوت خود باقی بماند که کودک به مرور زمان احساس می کند به اندازه کافی خوب نیست که دیگران برای او اهمیت قائل نمی شوند. بزرگسالانه که شرایط فوق را در زمان کودکی تجربه کردند باید یک بازنگری کلی نسبت به خود داشته و مجدداً اصول اعتماد به نفس/ عزت نفس را در خود پایه گذاری نمایند.
1. از خودتان سؤال کنید: "بدترین نتیجه چیست؟" بیش از اندازه مسائل را در ذهن خود پراهمیت جلوه ندهید، پیش از این که اتفاقی بیفتد، نگران خوب یا بد شدن آن نباشید. میزان انرژی انسانها نامحدود است، بنابراین سعی کنید از آن در جهت بنا کردن روابط موفق، ارتقای شغلی، و رسیدن به اهداف تان کمک بگیرید نه در راه تلف کردن این انرژی آن هم برای نگرانی هول محور اتفاق هایی که هنوز به وقوع نپیوسته اند. زمانی دست به عمل بزنید که قدرت کنترل بر روی مسائل را داشته باشید. تا جایی که می توانید از انرژی خود در راه صحیح استفاده کنید.
2. خودتان را از شر نق زدن و صداهای منفی درونی خلاص کنید. این صداهای منفی و منتقد درونی جلوی هرگونه پیشرفتی را می گیرد. برای رهایی از این صداها می توانید در ذهن خود یک کلید کنترل صدا خلق کنید و هرگاه احساس کردید که تن این صداها در حال بالارفتن است، پیچ کنترل صدا را بچرخانید تا دیگر اثری از آن باقی نماند؛ یا می توانید گوینده ی این صداها را شخصیت های کارتنی در نظر بگیرید. فکر می کنید اگر داخل داک یا میکی موس از شما انتقاد کنند، باید آنها را جدی بگیرید؟
هدف این است که به هر حال به طریقی بتوانید خودتان را از این صداها رهایی بخشید. اگر دائماً صداهایی که در سرتان وجود دارد در حال انتقاد کردن باشند، فلج می شوید و هیچ کاری نمی توانید انجام دهید. از سوی دیگر اگر صداهای افراد مضحکی را بشنوید که در حال انتقاد از شما هستند، به آنها ریش خند زده و به راهتان ادامه می دهید.
3. زمانی که قرار است کاری را برای اولین بار انجام دهید، از همین حالا در ذهن خود مجسم کنید که آن کار را با موفقیت به پایان رسانده اید. چشمهایتان را روی هم بگذارید و در ذهن خود به وضوح تجسم کنید که در کلیه برنامه ریزی ها موفق بوده اید و نتیجه ی کار چیزی جز افتخار و کامیابی نبوده است. ذهن شما تفاوت میان تجسم های واضح و اموری که در حقیقت اتفاق می افتند را نمی داند. به همین دلیل با به کارگیری هر 5 حس خود آن را تا آن جا که می توانید به وضوح و واقعیت عینی نزدیک تر سازید.
4. فردی را پیدا کنید که در زمینه فعالیت شما متخصص است و از کارهای او الگوبرداری کنید. رفتارها، نگرشها، ارزشها، و انتقادات وی را در زمینه مورد نظر سرمشق خود قرار دهید. چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟ در وهلة اول اگر به افراد مورد نظر دسترسی داشتید که می توانید مستقیماً با آنها صحبت کرده و تا آن جایی که می توانید خود را همنشین و مورد مصاحبت آنها قرار دهید. هم چنین می توانید با کسانی که شخص مورد نظر را می شناسند به گفتگو بپردازید و اگر محصولی دارند آن را خریداری نموده و آن را تحقیق کنید.
5. نگرش "چنانکه" را در خود پرورش دهید. طوری از خود واکنش نشان دهید "چنان که" رفتار و یا ایده ای را که آرزویش را دارید، در شما وجود دارد. به عنوان مثال فرض کنید که شما علاقه دارید تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. از خود سؤال کنید اگر اعتماد به نفس بالایی داشتم در این شرایط چه واکنشی از خود نشان می دادم؟ چه احساسی داشتم؟ چگونه صحبت می کردم؟ طرز تفکرم چه طور بود؟ صداهای درونی ام چگونه با من صحبت می کردند؟ و ...
با مطرح نمودن یک چنین پرسشهایی و پاسخ دادن به آنها شما خودتان را مجبور می کنید که به سمت اعتماد به نفس پیش بروید. همانطور که نگرش "چنانکه" را پیش می گیرید متوجه خواهید شد که دست از سرزنش خود برنمی دارید. و نگرش جدید مثل یک عادت جزائی از رفتار یا واکنشهای طبیعی شما می شود. ظرف سی تا چهل و پنج روز این نگرش به صورت یک رفتار عادی خود را در روزمرّه گی های زندگی تان نمایان می سازد.
6. خودتان را در آینده مجسم کنید. شاید اندکی رعب انگیز و وحشت آور باشد، اما مطمئن باشید که نتیجه ی خوبی از ان دست به دست می آورید. خودتان را در بستر مرگ در نظر بگیرید که دوستان و خانواده در اطراف شما جمع شده اند، در این حال به مرور زندگیتان بپردازید. آیا واقعاً این همان چیزی است که می توانید از زندگی خود برای اطرافیانتان تعریف کنید؟ فکر نمی کنم! پس سعی کنید همین حالا تصمیمات مناسبی را اتخاذ نمایید تا روند زندگی خود را به طور کلّی تغییر دهید.
7. به خاطر داشته باشید زمانی که دنبال کاری نمی روید، شانس موفقیت در آن را به طور صد در صد از دست می دهید. وقتی جسارت به خرج ندهید، به هیچ چیز نمی رسید. برای آن که به چیزهایی که می خواهید دست پیدا کنید، باید آنها را با تمام وجود خود بخواهید. اگر دائماً به دنبال چیزهایی که می خواهید باشید، مطمئناً به آنها می رسید. زمانی که ذهن خود را بر روی اهدافتان متمرکز می کنید، به این مسئله هم فکر کنید که افراد فراوانی هستند که آماده کمک به تحقق یافتن رویاهای شما هستند. دیگران به شما کمک می کنند، چرا که می دانند روزی خودشان هم نیازمند کمک هستند. و شاید شما در آن روز به آنها کمک کردید. زمانی که نسبت به تحقق امری اعتقاد داشته باشید بی شک روزی می رسد که افکار شما جامه عمل پیدا می کنند، من شما را دعوت به این نگرش می کنم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
به نام خدا
تهیه وتنظیم هادی علیر ضایی ابرده سفلی
کارشناس آموزش ابتدایی
اسفند 1387
اضطراب چیست
همة انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه میکنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است. اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. بهطور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است. بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علائم و نشانه های اضطراب
ـ عصبى بودن، آرام و قرار نداشتنـ تنشـ احساس خستگىـ سرگیجهـ تکرر ادرارـ طپش قلبـ بیحالىـ تنگى نفسـ تعریقـ لرزشـ نگرانى و دلهرهـ بیخوابىـ اشکال در تمرکز حواسـ گوش به زنگ بودن
اضطراب در کودکان و نوجوانان
بسیارى از کودکان هنگام قرارگیرى در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و بهطور خجالتآورى به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» میشوند. معمولاً والدین میتوانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمیپذیرند. بهمنظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافى داشت بهطوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آید، را کسب کنند. بسیارى از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد میکنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته میباشد. اغلب ترکیبى از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشى از شرم و خجالت زمینة بسیارى از اضطراب کودکان را تشکیل میدهد. بسیارى از شکایتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهاى پراکنده دیگر، ناشى از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر میتواند از علل آن باشد که این نگرانى مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز مى کند.شایعترین اختلالات اضطرابى در کودکان و نوجوانان عبارتند از:ـ اضطراب جدایى Separation Anxietyـ اضطراب امتحان Exam Anxietyـ اضطراب اجتماعى Social Anxietyـ ترس از مدرسه School Phobia
عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ به خصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ به خصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند.
نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان بتدریج می پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
اعتماد به نفس چیست ؟ چگونه آن را افزایش دهیم
اغلب مردم معنای واقعی کلمه ی "اعتماد به نفس"را به خوبی درک نمی کنند ... به همین دلیل ان نوع از اعتماد به نفس وخود باوری را که مطلوب ومورد نظرشان است در زند گی تجربه نمی کنند چون فکر می کنند اعتماد به نفس یعنی این که ایمان واعتماد به موفقیتها یی که در کارها به دست می اورند. در صورتی که اعتماد به نفس واقعی وحقیقی ان است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام ان کار داشته باشیم . اعتماد به نفس با ارزش و اعتبار شما رابطه مستقیم دارد. اولین قدم برای ساختن زندگی بهتر و شادی اعتماد به نفس است.
اعتماد به نفس باعث میشود اطمینان و آرامش شما افزایش یابد.اگر به خود اطمینان داشته باشید به خود احترام میگذارید.اگر به خود احترام بگذارید میتوانید به دیگران احترام بگذارید و روابط خود با دیگران را ارتقاء دهید و در نتیجه دستاوردها و آرامش روحی خود را افزایش دهید.
اعتماد به نفس پایین باعث افسردگی، احساس بدبختی، ناامنی و اطمینان پایین میشود که ممکن است سبب شود خواسته های دیگران را بر خواسته های خود مقدم بدانید.سرزنش های درونی مدام شما را آزار میدهند، باعث زمین خوردن شما در هر رقابتی میشود و آنها را برای شما غیر ممکن نشان میدهد
اعتماد به نفس چیست ؟"عزت نفس" یک منبع انرژی است . یک چتر وسیعی است که" اعتماد به نفس " زیر سایه ان است . اعتماد به نفس یعنی دیدن خودبه عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی ومنحصر به فرد .کفایت یعنی توانایی که درحد کافی وتسلط بر امور باشد .منحصر به فرد یعنی با توجه ودر نظر گرفتن تفاوتها ی فردی.به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی ان احساس و شناختی که از توانایی ها و محد ودیت های بیرونی ودرونی خود دارید .بنا براین وقتی که اعتماد به نفس وخود باوری خود را بر اساس آن که و آن چه به راستی هستید و نه بر اساس موفقیت ها و دست یا بی ها یا شکست ها وناکامی های خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس وهیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون . اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است . این تعهد که هر ان چه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها ونیازهایتان برسید .اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان .اعتمادبه نفس حقیقت این نیست که نترسیم . بلکه ان است که بدانید ومطمئن باشید با این که می ترسیداما بی گمان دست یه عمل خواهید زد .
انواع اعتماد به نفس!!!* اعتماد به نفس رفتاری* اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی* اعتماد به نفس روحی ومعنویبه منظوران که اقتدار شخصی لازم رابه دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش رادارید تجربه کنید ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیاز دارید.- اعتماد به نفس رفتاری ، به معنای قابلیت وتوانایی در عمل کردن وانجام دادن کارهاست . از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جامه عمل پوشاندن به رویاهایتان . این همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .-- اعتماد به نفس احساسی وعاطفی به معنای توانایی در تسلط وبه کنترل در آوردن دنیای احساس وعواطف شماست .این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای ان ها را بفهمید وبتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید وازخود در مقابل درد و رنج روحی ولطمه ها وصد مه های عاطفی محافظت کنید وبدانید چگونه روابطی صمیمی ، سالم ومانگار خلق نمایید .-- سومین نوع از اعتماد به نفس که مهم ترین انها می باشد ، اعتماد به نفس روحی ومعنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد وایمان شما به جهان هستی وکل آفرینش وموجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف ونهایتی مثبت را در پیخواهد داشت وشمابه خاطر هدفی این جا هستید وزندگی 70 - 80 - 90 ساله تان برروی این کره خاکی هدف ومقصودی را دنبال می کند .اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید وتوانایی ان را دارید که تمام توانتان رابه کار بگیرید و شرایط واوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب ودلخواه شماست تغییر دهید .
چگونه اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم ؟اصل اول - گذشته را بپذیرید وا ینده را دگرگون کنیدشما باید بدانید که گذشته را نمی توان تغییرداداما آینده هنوز آفریده نشده است . آینده چیزی نیست جز اندیشه های شما وکوشش برای افریدن انها . منظور ما این است که در بند گذ شته نباشید نه اینکه از تجربیات ، خطاها وشکستهای گذشته درس نگیرید .پس باید عاقلانه به گذشته نگاه کرد و اند یشه و وقت خود را صرف چیزی کنیم که توان آفریدن ودگرگون ساختن آن را داریماصل دوم - درباره اهدافتان با خود گفتگو کنید .اهداف را به صورت جملا تی مشخص در اورید وبه خود بگویید ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف باید واقعی ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسی به انها ممکن نباشد ونه پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشند . اهداف معقولی برای هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنید . موفقیت در اهداف کوتاه شما را برای دست یافتن به اهداف بلند مدت تشویق می کند و انگیزه تلاش را در شما بیدار می سازد . همواره اهداف را یاداور شوید تا بخشی از ضمیر ناخوداگاه شما گردد.
اصل سوم - تصمیم گرفتن را تمرین کنید .