لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نهج البلاغه و نماز
امیر المؤمنین على علیه السلام در نهج البلاغه در موارد عدیدهاى از نماز، این فرمان بزرگ الهى و محبوب مورد علاقهاش که براى هیچ عملى بمانند آن ارج نمىنهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است.
1- از جمله در آغاز خطبه 199 که موضوعات مهم اسلامى را به اصحابش وصیت مىنماید و نسبت به انجام دادن آنها سفارش مىکند، مىفرماید: نماز را چنانکه باید برپا دارید و در حفظ و اداى آن کوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جوئید، زیرا که خداوند در قرآن مىفرماید: نماز فریضهاى است که در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است. آیا پاسخ دوزخیان را نشنیدهاید که وقتى طبق گفته خداوند در قرآن از آنها مىپرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افکند» مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان مىریزد، و همچون رهایى چهارپایان از بند، انسان را رها مىسازد. رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمود که بر در خانه مردى باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو کند، که در این صورت دیگر چرکى در بدن وى باقى نخواهد ماند.
مقام و اهمیت نماز را مردانى از مؤمنین مىدانند که زینت کالاى دنیا و فرزندى که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائى، آنها را به خود مشغول نمىدارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانى هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمىدارد.
با این که خدا، بهشت را به پیغمبر مژده داده بود از بس نماز مىگزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در این کار نظر به این آیه شریفه داشت: خانوادهات را فرمان ده نماز بگزارند، و خویشتن نیز بر انجام آن شکیبا باش.
از این رو پیغمبر هم خانواده خود را به انجام این فریضه بزرگ الهى وادار مىکرد و خود نیز با بردبارى به اداى آن مىپرداخت .
2- در عهدنامهاى که براى محمد بن ابى بکر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانرواى آنجا باشد، از جمله دستورهائى که به او داد فرمود: نماز را در اوقاتى که براى آنها تعیین شده به پاى دار و به خاطر این که بىکارى و فرصت و وقت دارى، پیش از وقت آن را به جاى نیاور، و به بهانه این که کار دارى، آن را به تأخیر نینداز و این را بدان که تمام کارهایت پیرو نمازت مىباشد .
به طورى که مىبینید، مولاى متقیان و سرآمد نمازگزاران مسلمین به فرمانگزار جوان خویش محمد بن ابى بکر دستور مىدهد که نماز را چه افرادى و چه به جماعت بر هر کار دیگرى اعم از شخصى و کشورى و لشکرى مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا کند، و حق ندارد به بهانه کار یا گرفتارى آن را به تأخیر بیندازد، یا به دلیل این که کارى ندارد، پیش از وقت انجام دهد. بلکه باید طبق دستور خدا و پیغمبر عمل کند و به میل خود جلو و عقب نیندازد.
3- نیز در فرمان مشهور مالک اشتر که پس از شهادت محمد بن ابى بکر در مصر او را به فرمانروائى کشور باستانى مصر منصوب داشت و باید آن را جهان بینى على علیه السلام دانست، مىفرماید.
هنگامى که برخاستى و خود را مهیا ساختى تا با مردم نمازگزارى، نماز را چندان طولانى مخوان که مردم را پراکنده سازى و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنى.
زیرا در میان مردمى که با تو نماز مىگزارند، کسانى هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتارى و کار دارند. من از پیغمبر- صلى اللَّه علیه و آله- هنگامى که مرا براى تبلیغ اسلام به یمن مىفرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز گزارم پیغمبر (ص) فرمود: با آنها مانند ناتوانترینشان نمازگزار، و حال مؤمنین را رعایت کن .
4- در کلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج البلاغه، آن پیشواى عالىمقام معصوم و برگزیده خدا، پنج حکم بزرگ الهى را بدین گونه توصیف مىکند: نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسائى به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است.
هر چیزى زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن، روزه گرفتن است. جهاد زن هم خوب شوهر دارى کردن مىباشد .
5- در نامهاى که به حارث همدانى از یاران نامدارش مىنویسد از جمله
مرقوم مىدارد: در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانى در نماز جمعه شرکت کنى، مگر این که کار واجبى (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهى، یا به سراغ کارى بروى که شرعا معذور باشى. 6- در خطبه (131) از جمله مىفرماید پروردگارا من نخستین کسى هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت. به طورى که جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشى نگرفت .
نخستین نمازگزار
سخن از راز نماز در نهج البلاغه و رابطه این فریضه بزرگ الهى با على علیه السلام، پیشواى عظیم الشأن ما و گوینده نهج البلاغه است، که یکى از جالبترین مباحث این کتاب با عظمت را