لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
بیان مسئله و ضرورت توجیه و انجام تحقیق
NRBCs گویچههای قرمز نارسی هستند که در خون محیطی نوزادان تازه متولد شدة سالم یافت میشوند. بلافاصله بعد از تولد کاهشی سریع در شمارش سلولهای بنیادی خونساز عمدتاً در نوزادان سالم دیده میشود. افزایش شمارش NRBC بندناف بعنوان یک شاخص هیپوکسی داخلی رحمی جنین بصورت حاد و مزمن و بعنوان یک پیشگوییکنندة نتایج بدنوزادی پیشنهاد شدهاست (نظیر درجة آپگار پایین، اسیدمی نوزادی، نیاز به پذیرش در واحد مراقبت نوزدای و تشنجهای نوزادی زودرس (1)).
هدف اصلی از مانیتورینگ ضربان جنین بهبود نتایج پرهناتال با تشخیص زودرس هیپوکسی جنین بوده است، برای این منظور مانیتورینگ قلب جنین بطور گستردهای در طی زایمان در دسترس قرار گرفت (2).
از طرفی مطالعات خوب کنترل شده مشخص کرده است که روش سمع متناوب با مانیتورینگ مداوم جنینی وقتی در فواصل زمانی خاص و با نسبت یکبهیک بین پرستار و بیمار انجام شود کارایی یکسان دارد (3).
بنظر میرسد هم افزایش NRBC بندناف و هم الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب هیپوکسی جنینی را منعکس میکنند. مطالعات قبلی نشان داده که در هیپوکسی جنینی شمارش NRBC در طناب نافی افزایش مییابد، از طرفی بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب و هیپوکسی جنینی رابطه وجوددارد (1).
ارتباط بین NRBC و الگوهای ضربان قلب از طریق سمع متناوب کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب جنین در یکساعت آخر زایمان و شمارش NRBCs بندناف میباشد.
این الگوها شامل: تاکیکاردی، برادیکاردی، افت زودرس، افتدیررس، افت متغیر و افت طولانی میباشد. با توجه به اینکه مانیتورینگ جنین در این تحقیق به روش Doppler ultrasound Fetal Heart Detector و به طریق متناوب انجام میشود تعیین وجود یا حذف تغییرپذیری ضربان قلب و فاصلة آخرین تسریع ضربان قلب تا زایمان که در مطالعات قبلی بعنوان شاخص قابل اعتماد پیشگوییکنندة جنین غیرهیپوکسیک مطرح شدهاست (1) امکانپذیر نمیباشد.
بازنگری منابع و اطلاعات موجود
در مورد الگوهای ضربان قلب جنین در سیرلیبر و NRBC بندناف مطالعات متعددی صورت گرفته که به پارهای از آنها اشاره میشود:
Jeffrey P. & Ahn در مقالهای با عنوان گریچههای قرمز هستهدار؛ شاخصی برای آسفیکسی جنین در 1995 در مجلة obstet Gynecol مطالعهای را برای تعیین ارتباط بین حضور NRBC و انسفالوپاتی هیپوکسیک – ایسکمیک و معایب نورولوژیک طولانی مدت نوزادی طراحی کردند. در این مطالعه NRBC بندناف نوزادان تک قل با مشکل نورولوژیک با نوزدان سالم مقایسه شدند. آنها نتیجه گرفتند که نوزادان دچار مشکل فوق سطح NRBC بالاتری داشتند. از طرفی مدت پاکشدن این گریچهها از خون در گروه اول بیشتر بود. بنابراین نتیجه گرفتند که NRBC میتواند به تشخیص حضور آسفیکسی جنینی کمک کند و وقتیکه آسفیکسی نزدیک به تولد اتفاق بیفند تعداد پایینتری NRBC در خون حضور دارند لذا این گریچههای هستهدار میتوانند در زمان صدمه نورولوژیک کمک کننده باشند (4).
در مطالعة Kathleen & Kusseil در 1999 با عنوان NRBC بعنوان یک شاخص اسیدمی در نوزادان ترم ارتباط بین NRBC بندناف نوزادان ترم و دیگر شاخصهای احتمالی هیپوکسی جنینی بررسی شد. نتیجة مطالعه این بود که شمارش گریچههای قرمز هستهدار بطور قابل توجهی در نوزادان ترم متفاوت است. افزایش NRBC با اسیدمی، مکونیوم و پذیرش NICU ارتباط داشت (5).
Serafina &Marina در 1999 در تحقیقی با عنوان گریچههای قرمز زمان تولد بعنوان شاخص آسیبمغزی پرهناتال، ارزش پروگنوستیک NRBC بدو تولد در مورد نتایج نوزادی و آسیب مغزی پرهناتال در نوزادان در معرض خطر آسیب نورولوژیک بررسی شد. ارتباط قابل توجهی بین شمارش گریچههای قرمز هستهدار و سن حاملگی و آپگار دقیقه اول، PH، base deficit، کسر O2 مصرفی، محتوی O2 خون و وزن تولد وجوددارد. نهایتاً آنها نتیجه گرفتند شمارش NRBC در زمان تولد نه فقط منعکسکنندة نتایج نوزادی ثانویه به هیپوکسی پرهناتال است بلکه اندکس قابل اعتمادی از آسیب مغزی پرهناتال نیز میباشد (6).
Sean & Honor & Soina در مقالهای با عنوان ارتباط بین NRBC و تشنجهای زودرس نوزادی زمان آسیب نورولوژیک در نوزادان با تشنجهای زودرس را از طریق ارزیابی سطوح NRBC بررسی کردند. آنها متوجه شدند که در گروه مبتلا سطح NRBC در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. آنها این فرضیه را مطرح کردند که آسیب نورولوژیک منجر به تشنجهای زودرس نوزادی اغلب قبل از دورة زایمان اتفاق میافتد (7).
Dollbery S. در 2000 اثر Passive Smoking را روی NRBC در حاملگی بررسی کرد. شمارش NRBC در نوزادان ترم و AGA (مناسب برای سن حاملگی) در زنانیکه در معرض سیگار به صورت غیرفعال بودند با گروه کنترل مقایسه شد. او نتیجه گرفت سیگار کشیدن غیرفعال بعنوان یک متغیر غیروابسته ارتباط مهمی با شمارش NRBC نشان میدهد (8).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
بیان مسئله و ضرورت توجیه و انجام تحقیق
NRBCs گویچههای قرمز نارسی هستند که در خون محیطی نوزادان تازه متولد شدة سالم یافت میشوند. بلافاصله بعد از تولد کاهشی سریع در شمارش سلولهای بنیادی خونساز عمدتاً در نوزادان سالم دیده میشود. افزایش شمارش NRBC بندناف بعنوان یک شاخص هیپوکسی داخلی رحمی جنین بصورت حاد و مزمن و بعنوان یک پیشگوییکنندة نتایج بدنوزادی پیشنهاد شدهاست (نظیر درجة آپگار پایین، اسیدمی نوزادی، نیاز به پذیرش در واحد مراقبت نوزدای و تشنجهای نوزادی زودرس (1)).
هدف اصلی از مانیتورینگ ضربان جنین بهبود نتایج پرهناتال با تشخیص زودرس هیپوکسی جنین بوده است، برای این منظور مانیتورینگ قلب جنین بطور گستردهای در طی زایمان در دسترس قرار گرفت (2).
از طرفی مطالعات خوب کنترل شده مشخص کرده است که روش سمع متناوب با مانیتورینگ مداوم جنینی وقتی در فواصل زمانی خاص و با نسبت یکبهیک بین پرستار و بیمار انجام شود کارایی یکسان دارد (3).
بنظر میرسد هم افزایش NRBC بندناف و هم الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب هیپوکسی جنینی را منعکس میکنند. مطالعات قبلی نشان داده که در هیپوکسی جنینی شمارش NRBC در طناب نافی افزایش مییابد، از طرفی بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب و هیپوکسی جنینی رابطه وجوددارد (1).
ارتباط بین NRBC و الگوهای ضربان قلب از طریق سمع متناوب کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب جنین در یکساعت آخر زایمان و شمارش NRBCs بندناف میباشد.
این الگوها شامل: تاکیکاردی، برادیکاردی، افت زودرس، افتدیررس، افت متغیر و افت طولانی میباشد. با توجه به اینکه مانیتورینگ جنین در این تحقیق به روش Doppler ultrasound Fetal Heart Detector و به طریق متناوب انجام میشود تعیین وجود یا حذف تغییرپذیری ضربان قلب و فاصلة آخرین تسریع ضربان قلب تا زایمان که در مطالعات قبلی بعنوان شاخص قابل اعتماد پیشگوییکنندة جنین غیرهیپوکسیک مطرح شدهاست (1) امکانپذیر نمیباشد.
بازنگری منابع و اطلاعات موجود
در مورد الگوهای ضربان قلب جنین در سیرلیبر و NRBC بندناف مطالعات متعددی صورت گرفته که به پارهای از آنها اشاره میشود:
Jeffrey P. & Ahn در مقالهای با عنوان گریچههای قرمز هستهدار؛ شاخصی برای آسفیکسی جنین در 1995 در مجلة obstet Gynecol مطالعهای را برای تعیین ارتباط بین حضور NRBC و انسفالوپاتی هیپوکسیک – ایسکمیک و معایب نورولوژیک طولانی مدت نوزادی طراحی کردند. در این مطالعه NRBC بندناف نوزادان تک قل با مشکل نورولوژیک با نوزدان سالم مقایسه شدند. آنها نتیجه گرفتند که نوزادان دچار مشکل فوق سطح NRBC بالاتری داشتند. از طرفی مدت پاکشدن این گریچهها از خون در گروه اول بیشتر بود. بنابراین نتیجه گرفتند که NRBC میتواند به تشخیص حضور آسفیکسی جنینی کمک کند و وقتیکه آسفیکسی نزدیک به تولد اتفاق بیفند تعداد پایینتری NRBC در خون حضور دارند لذا این گریچههای هستهدار میتوانند در زمان صدمه نورولوژیک کمک کننده باشند (4).
در مطالعة Kathleen & Kusseil در 1999 با عنوان NRBC بعنوان یک شاخص اسیدمی در نوزادان ترم ارتباط بین NRBC بندناف نوزادان ترم و دیگر شاخصهای احتمالی هیپوکسی جنینی بررسی شد. نتیجة مطالعه این بود که شمارش گریچههای قرمز هستهدار بطور قابل توجهی در نوزادان ترم متفاوت است. افزایش NRBC با اسیدمی، مکونیوم و پذیرش NICU ارتباط داشت (5).
Serafina &Marina در 1999 در تحقیقی با عنوان گریچههای قرمز زمان تولد بعنوان شاخص آسیبمغزی پرهناتال، ارزش پروگنوستیک NRBC بدو تولد در مورد نتایج نوزادی و آسیب مغزی پرهناتال در نوزادان در معرض خطر آسیب نورولوژیک بررسی شد. ارتباط قابل توجهی بین شمارش گریچههای قرمز هستهدار و سن حاملگی و آپگار دقیقه اول، PH، base deficit، کسر O2 مصرفی، محتوی O2 خون و وزن تولد وجوددارد. نهایتاً آنها نتیجه گرفتند شمارش NRBC در زمان تولد نه فقط منعکسکنندة نتایج نوزادی ثانویه به هیپوکسی پرهناتال است بلکه اندکس قابل اعتمادی از آسیب مغزی پرهناتال نیز میباشد (6).
Sean & Honor & Soina در مقالهای با عنوان ارتباط بین NRBC و تشنجهای زودرس نوزادی زمان آسیب نورولوژیک در نوزادان با تشنجهای زودرس را از طریق ارزیابی سطوح NRBC بررسی کردند. آنها متوجه شدند که در گروه مبتلا سطح NRBC در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. آنها این فرضیه را مطرح کردند که آسیب نورولوژیک منجر به تشنجهای زودرس نوزادی اغلب قبل از دورة زایمان اتفاق میافتد (7).
Dollbery S. در 2000 اثر Passive Smoking را روی NRBC در حاملگی بررسی کرد. شمارش NRBC در نوزادان ترم و AGA (مناسب برای سن حاملگی) در زنانیکه در معرض سیگار به صورت غیرفعال بودند با گروه کنترل مقایسه شد. او نتیجه گرفت سیگار کشیدن غیرفعال بعنوان یک متغیر غیروابسته ارتباط مهمی با شمارش NRBC نشان میدهد (8).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بچه های بدغذا
بدغذایی کودکان مشکل مشترک بسیاری از پدر و مادرهایی است که نگران نرسیدن مواد غذایی لازم و کافی به فرزندانشان هستند. کــــودکانی که با وسواس و دیرپسندی غذا می خورند به ۲ گــــروه تقسیم می شوند:
عده ای میل ندارند غذاهای ناآشنا را تست کنند
عده ای دیگر حتی با خوردن بسیاری از غذاهای معمولی مشکل دارند.
کودکانی که به امتحان غذاهای جدید تمایل ندارند و به عبارت دیگر نوگریز هستند، معمولاً به درجات بالاتری از اضطراب دچارند. اغلب مادران این بچه ها هم میل چندانی به امتحان غذاهای جدید ندارند.
محققان معتقدند که این نوگریزی غذایی،یا یک ویژگی شخصیتی نسبتاً ثابت است و یا تا حدودی جزو خصیصه های طبیعی دوران کودکی است که کودکان با بزرگ شدن و مواجهه با غذاهای متنوع از آن دست برمیدارند، اما گروه دیگر،مشکل پسندان هستند که نسبت به خوردن بسیاری از غذاهای آشنا هم بی میلند. معمولاً این ویژگی از خصوصیات شخصیتی آنها نیست و با افزایش تجارب زندگی امکان تعدیل آن وجود دارد.مشکل پسندی در غذا میتواند بازتابی از یک دلزدگی و بی علاقگی دیرین نسبت به غذا باشد.
خوارشدن غذا نزد این گروه می تواند مقاومتی در برابر تلاشهای کنترل کننده والدین تلقی شود. این دسته کودکان معمولاً مادرانی دارند که احساس میکنند زمان کافی برای صرف غذای کامل ندارند و در رژیم غذایی شان مواد غذایی گیاهی به اندازه کافی وجود ندارد.
پدر و مادرها نباید تصور کنند که با افزایش سن کودکان،عادت بدغذایی از سر آنها می افتد. از سنین 2 و 3 سالگی تا 8 سالگی،تعداد غذاهایی که کودک به خوردن آنها تمایل ندارد، تغییر نمی کند.در واقع، غذاهای جدید در سنین پایین تر بسیار راحت تر از سنین 4 تا 8 سالگی پذیرفته میشوند.پس با گمان اینکه فرزندانتان هنوز خیلی کوچک هستند، نباید آنها را از خوردن گستره وسیعی از غذاها بازدارید.
برای این که بتوانید عادت خوب خوردن را در فرزندتان پایه گذاری کنید، باید، غذاهای سالم گوناگونی برای او آماده کنید. شگفت آور این که نوزادان معمولاً سبزیها و موادغذایی گیاهی بیشتری نسبت به کودکان نوپا دریافت می کنند. همین طور که نوزاد بزرگتر می شود، میزان سبزیهای دریافتی او نیز بسته به علایق مادر و سایر افراد خانواده دستخوش تغییر می شود. اگر تهیه سبزیها دشوار و زمان بر باشد و یا مورد علاقه دیگر اعضای خانواده نباشد، از چرخه غذایی حذف می شود.
در نتیجه مصرف برخی غذاهای ضروری برای کودک محدود و محدودتر می شود. یافتن راههای سریع طبخ و آماده سازی سبزیها برای همه سودمند است و باید به عنوان اولویت در برنامه و رژیم غذایی قرار گیرد.
برای اینکه بتوانید ذائقه کودکتان را نسبت به غذاهای متنوع علاقه مند کنید، باید به او نشان دهید که چقدر از خوردن غذاهای سالم و گوناگون لذت می برید. کودکان معمولاً غذاهایی را انتخاب می کنند که نزدیکانشان آن غذاها را با شور و شوق می خورند. مادرانی که در سکوت محض و بدون هیچ توضیحی به کودک غذا می دهند، نسبت به آنها که با شور و شوق و علاقه به کودک غذا میدهند، اثر بسیار کمتری بر نوع تغذیه فرزندشان دارند. برای اینکه بتوانید اخلاق بد غذایی را کاهش دهید، هرگز غذا خوردن را به صحنه جنگ قدرت تبدیل نکنید، پزشکان و متخصصان تغذیه معتقدند پیامد چنین رفتار خشک و کنترل مآبانه ای باعث تشدید بدغذایی خواهد بود.
در زمینه تغذیه کودک کمی با او راه بیایید. بهتر است والدین و پرستار تصمیم بگیرند چه غذایی و در چه زمانی صرف شود و از سوی دیگر به کودک نیز چنین اجازه ای داده شود که خودش تصمیم بگیرد چه اندازه غذا بخورد. به این ترتیب، کودک یاد می گیرد چگونه به پیامهای گرسنگی داخلی بدن، برای خوردن مقدار مورد نیازش پاسخ دهد. قانون باید ته بشقابت را پاک کنی را کنار بگذارید. با به کار بستن همه این تدابیر و کمی بردباری می توانید امیدوار باشید که بر بدغذایی فرزندتان غلبه خواهید کرد.
نوشته شده توسط سمیــرا اسلامیه | موضوع: تغـــذیـــه در کـــــــــودکان | لینک ثابت | آرشیو نظرات
تغذیه در کودکان چهارشنبه بیست و چهارم خرداد 1385 6:29 بعد از ظهر
استقلال کودک با غذا خوردن آزاد رشد می کند
والدین باید از تغذیه اجباری کودک خودداری کنند و کودک را هنگام غذا خوردن آزاد بگذارند تا احساس استقلال کودک رشد کند و با احساس رضایت از تعذیه ، از آن لذت ببرد.
به مادران تـــوصیه مـــی شـــود:
غذاهای متنوعی برای کودک تهیه کنند و به او اجازه امتحان تمام غذاها را بدهند تا کودک از بین آنها غذای مورد علاقه خود را انتخاب کند و از تحمیل سلیقه خود در انتخاب غذا به کودک بپرهیزند.
یک بــــــــرنامه غذایــــی متعــــــــادل :
شامل غذاهایی باشد که علاوه بر رفع گرسنگی ، مقدار لازم و کافی از هر یک از عناصر غذایی و مواد مغذی برای وصول به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
بچه های بدغذا
بدغذایی کودکان مشکل مشترک بسیاری از پدر و مادرهایی است که نگران نرسیدن مواد غذایی لازم و کافی به فرزندانشان هستند. کــــودکانی که با وسواس و دیرپسندی غذا می خورند به ۲ گــــروه تقسیم می شوند:
عده ای میل ندارند غذاهای ناآشنا را تست کنند
عده ای دیگر حتی با خوردن بسیاری از غذاهای معمولی مشکل دارند.
کودکانی که به امتحان غذاهای جدید تمایل ندارند و به عبارت دیگر نوگریز هستند، معمولاً به درجات بالاتری از اضطراب دچارند. اغلب مادران این بچه ها هم میل چندانی به امتحان غذاهای جدید ندارند.
محققان معتقدند که این نوگریزی غذایی،یا یک ویژگی شخصیتی نسبتاً ثابت است و یا تا حدودی جزو خصیصه های طبیعی دوران کودکی است که کودکان با بزرگ شدن و مواجهه با غذاهای متنوع از آن دست برمیدارند، اما گروه دیگر،مشکل پسندان هستند که نسبت به خوردن بسیاری از غذاهای آشنا هم بی میلند. معمولاً این ویژگی از خصوصیات شخصیتی آنها نیست و با افزایش تجارب زندگی امکان تعدیل آن وجود دارد.مشکل پسندی در غذا میتواند بازتابی از یک دلزدگی و بی علاقگی دیرین نسبت به غذا باشد.
خوارشدن غذا نزد این گروه می تواند مقاومتی در برابر تلاشهای کنترل کننده والدین تلقی شود. این دسته کودکان معمولاً مادرانی دارند که احساس میکنند زمان کافی برای صرف غذای کامل ندارند و در رژیم غذایی شان مواد غذایی گیاهی به اندازه کافی وجود ندارد.
پدر و مادرها نباید تصور کنند که با افزایش سن کودکان،عادت بدغذایی از سر آنها می افتد. از سنین 2 و 3 سالگی تا 8 سالگی،تعداد غذاهایی که کودک به خوردن آنها تمایل ندارد، تغییر نمی کند.در واقع، غذاهای جدید در سنین پایین تر بسیار راحت تر از سنین 4 تا 8 سالگی پذیرفته میشوند.پس با گمان اینکه فرزندانتان هنوز خیلی کوچک هستند، نباید آنها را از خوردن گستره وسیعی از غذاها بازدارید.
برای این که بتوانید عادت خوب خوردن را در فرزندتان پایه گذاری کنید، باید، غذاهای سالم گوناگونی برای او آماده کنید. شگفت آور این که نوزادان معمولاً سبزیها و موادغذایی گیاهی بیشتری نسبت به کودکان نوپا دریافت می کنند. همین طور که نوزاد بزرگتر می شود، میزان سبزیهای دریافتی او نیز بسته به علایق مادر و سایر افراد خانواده دستخوش تغییر می شود. اگر تهیه سبزیها دشوار و زمان بر باشد و یا مورد علاقه دیگر اعضای خانواده نباشد، از چرخه غذایی حذف می شود.
در نتیجه مصرف برخی غذاهای ضروری برای کودک محدود و محدودتر می شود. یافتن راههای سریع طبخ و آماده سازی سبزیها برای همه سودمند است و باید به عنوان اولویت در برنامه و رژیم غذایی قرار گیرد.
برای اینکه بتوانید ذائقه کودکتان را نسبت به غذاهای متنوع علاقه مند کنید، باید به او نشان دهید که چقدر از خوردن غذاهای سالم و گوناگون لذت می برید. کودکان معمولاً غذاهایی را انتخاب می کنند که نزدیکانشان آن غذاها را با شور و شوق می خورند. مادرانی که در سکوت محض و بدون هیچ توضیحی به کودک غذا می دهند، نسبت به آنها که با شور و شوق و علاقه به کودک غذا میدهند، اثر بسیار کمتری بر نوع تغذیه فرزندشان دارند. برای اینکه بتوانید اخلاق بد غذایی را کاهش دهید، هرگز غذا خوردن را به صحنه جنگ قدرت تبدیل نکنید، پزشکان و متخصصان تغذیه معتقدند پیامد چنین رفتار خشک و کنترل مآبانه ای باعث تشدید بدغذایی خواهد بود.
در زمینه تغذیه کودک کمی با او راه بیایید. بهتر است والدین و پرستار تصمیم بگیرند چه غذایی و در چه زمانی صرف شود و از سوی دیگر به کودک نیز چنین اجازه ای داده شود که خودش تصمیم بگیرد چه اندازه غذا بخورد. به این ترتیب، کودک یاد می گیرد چگونه به پیامهای گرسنگی داخلی بدن، برای خوردن مقدار مورد نیازش پاسخ دهد. قانون باید ته بشقابت را پاک کنی را کنار بگذارید. با به کار بستن همه این تدابیر و کمی بردباری می توانید امیدوار باشید که بر بدغذایی فرزندتان غلبه خواهید کرد.
نوشته شده توسط سمیــرا اسلامیه | موضوع: تغـــذیـــه در کـــــــــودکان | لینک ثابت | آرشیو نظرات
تغذیه در کودکان چهارشنبه بیست و چهارم خرداد 1385 6:29 بعد از ظهر
استقلال کودک با غذا خوردن آزاد رشد می کند
والدین باید از تغذیه اجباری کودک خودداری کنند و کودک را هنگام غذا خوردن آزاد بگذارند تا احساس استقلال کودک رشد کند و با احساس رضایت از تعذیه ، از آن لذت ببرد.
به مادران تـــوصیه مـــی شـــود:
غذاهای متنوعی برای کودک تهیه کنند و به او اجازه امتحان تمام غذاها را بدهند تا کودک از بین آنها غذای مورد علاقه خود را انتخاب کند و از تحمیل سلیقه خود در انتخاب غذا به کودک بپرهیزند.
یک بــــــــرنامه غذایــــی متعــــــــادل :
شامل غذاهایی باشد که علاوه بر رفع گرسنگی ، مقدار لازم و کافی از هر یک از عناصر غذایی و مواد مغذی برای وصول به