لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
عنوان:
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
استاد:
آقای مهندس گل
اعضای گروه:
مرتضی صفرزاد ـ مرتضی صادقیمقدم
محمد ضیائی ـ علی یونسی
بهار 85
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
خلاصه
رشد سریع جمعیت شهری هند که شدید بزرگ شده است، به کل سیستمهای حمل و نقل فشار آورده است. رشد و افزایش تقاضای سفرهای دور از منابع محدود سرویسها و شالودههای حمل و نقل تجاوز میکند. حمل و نقل عمومی به طور خاصی کاملاً درهم شکسته شده است. بیشتر اتوبوسها و سرویسهای قطاری بسیار شلوغ، غیرقابل اطمینان، آرام، ناجور، ناهماهنگ و خطرناک شدهاند. به علاوه مالکیت عمومی و عملکرد بیشتر سرویسهای حمل و نقل عمومی به طور وسیعی سودمندی خود را از دست داده و باعث افزایش هزینهها شدهاند. شهرهای کشور هندوستان شدیداً نیاز دارند که سرویسهای حمل و نقل عمومی خود را بهبود بخشیده و توسعه دهند. متاسفانه کمکهای مالی ناچیز دولت و فقدان کامل هرگونه نیروی پلیس پشتیبان مانند حق تقدم ترافیکی برای اتوبوسها، سیستم حمل و نقل عمومی شهری را در یک وضعیت تقریباً غیرممکن قرار داده است.
مقدمه
حمل و نقل عمومی مواجه است با مشکلات سخت و طاقتفرسایی تقریباً در تمامی کشورهای در حال توسعه، هرچند که وضعیتهای مختلف از کشوری به کشور دیگر و حتی از شهری به شهر دیگر.
شاید از همه مهمتر، فقدان منابع مالی برای تهیه سرمایهگذاری لازم جهت حمایت و بهبود اتوبوسها و سیستمهای ریلی موجود و ایجاد انواع جدید آنها میباشد. همچنین بسیاری از تکنولوژیهای پیشرفته قابل دسترسی در اروپای غربی به سادگی قابل تهیه و بهرهبرداری برای کشورهای در حال توسعه نمیباشد. سیستم حمل و نقل عمومی در کشورهای جهان سوم بسیار متضرر شده از فسادهای مزمن و بیکفایتی، ازدحام و شلوغی بیش از حد، سرویسهای غیرقابل اطمینان، خیابانهای شلوغ، اتوبوسهای از کار افتاده و یک محیط عملیاتی که اغلب دچار هرج و مرج و ناهماهنگی کامل میباشد.
این مشلات حمل و نقل عمومی به طور متداول در درون زمینه وسیعتری از مهار مشکلات حمل و نقل شهری رخ میدهد. در کشور هند آلودگیهای هوایی و صوتی و ترافیکی و ازدحام و میزان تلفات اغلب در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، بسیار بیشتر و سختتر میباشد. یک انتظار محتمل از درآمدهای پایین کشورهای در حال توسعه، ایجاد یک بازار عظیم پنهانی از گردانندگان حمل و نقل عمومی میباشد.
در حقیقت، بسیاری از شهرهای مقیم به قدری فقیر میباشند که حتی توان ایجاد کرایههای پایین را نداشته و مسیرها در این شهرها برای خدمترسانی به قشر نیازمند طراحی نشدهاند. بنابراین قشر فقیر در کشورهای در حال توسعه از سطوح پایین تحرک و آسایش و راحتی آزار بیشتری نسبت به کشورهای غربی میبینند.
در بسیاری از موارد، وضعیت کشور هند شبیه کشورهای در حال توسعه میباشد. بزرگترین مشکل مهم و متداول در کشور هند، در آمد بسیار پایین برای هر نفر تنها در حدود 2540 دلار در سال 2002 میباشد که کمتر از یک دهم درآمد متوسط کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی است.
هند مجبور شده است که کرایههای حمل و نقل عمومی خود را بسیار پایین نگه دارد، به این علت که 23%از جمعیت شهری آن در فقر و تنگدستی زندگی میکنند. هند به طور جدی درآمدهای عملیاتی سیستم حمل و نقل عمومی را محدود کرده که این کار حتی تهیه مخارج روزمره و وسایل جایگزین را مشکل ساخته، ولی به سیستم اجازه نوسازی و توسعه را میدهد. فقر نه تنها یک مشکل در سطح فردی میباشد، بلکه همچنین در بخشهای عمومی، با شهرها و سیستمهای حمل و نقل عمومی به طرز ناامید کنندهای باعث فقدان منابع مالی ضروری برای سرمایهگذاری زیربنایی، وسایل حمل و نقل تکنولوژیهای جدید و کرایههای مناسب شده است. مشکلات مالی منجر شده از درآمدهای پایین فردی در کشور هند، حتماً بزرگترین مشکل برای رویارویی در سیستم حمل و نقل عمومی هند میباشد، اما با این وجود موارد دیگری هم موجود میباشد، مانند:
بیکفایتی، ازدحام خیابانها، تصادفات ترافیکی، فقدان برنامهریزی، شلوغی بیش از حد، سروصدا و در نهایت ناهماهنگی به هر نوعی.
گرایشات در کاربردهای زمینی و جمعیتی
رشد سریع جمعیت شهری هند ـ مانند دیگر کشورهای در حال توسعه ـ باعث بوجود آمدن یک نیاز عظیم برای سرویسهای حمل و نقل عمومی کابردری به جهت حمل و نقل حجم وسیعی از مسافرین از میان مناطق شهری پرجمعیت و متراکم شده است. در سال 2001 بالغ بر 285 میلیون هندی در شهرها زندگی میکردند که این جمعیت بیشتر از تمام شهرهای متحد آمریکای شمالی بود. مخصوصاً رشد بسیار سریعی در مناطق وابسته به پایتخت وجود داشت، مانند مومبایی (بمبئی)، کولکاتا (کالکوتا) و دهلی که اکنون هر کدام جمعیت بیش از 10 میلیون دارند. چنایی (مادرس)، حیدرآباد، احمدآباد و بنگالور هر کدام بیش از 5 میلیون مقیم دارند و 35 منطقه وابسته به پایتخت جمعیتی بالغ بر 1 میلیون نفر دارند که تقریباً دو برابر جمعیت در سال 1991 میباشد، از زمانی که نیاز شهرهای بزرگ به حمل و نقل عمومی از رشد جمعیت سرعت بیشتری پیدا کرده است.
به علاوه فقدان برنامهریزی موثر و کنترل قسمتها و بخشهای مختلف باعث ایجاد پراکندگی شایع و وسیعی در تمام جهات از مرزهای شهرهای قدیمی گرفته تا حومههای دور شهر شده است. همچنین به طور فزایندهای تعداد و زمان مسافرتها برای بیشتر هندیها افزایش یافته که شامل کار برای سیستم حمل و نقل عمومی نیز میشود.
بیشتر نیروهای پلیس در هند معمولاً پراکندگی را تشویق میکنند. در یک تلاش آشکار برای متفرق ساختن مراکز شهری، قوانین دولتی نسبت مناطق مسطح را به مناطق غیرقابل سکونت محدود کرده است برای ساخت و ساز در مراکز شهری. بنابراین ارتفاع و میزان توسعه آنها را در مرکز شهر محدود کرده است.
به عنوان مثال به قول معروف میزان مناطق مسطح (مسکونی) آمار گرفته شده از مراکز شهری در هند، تنها 106 برابر میزان آمارگیری شده، بین 15-5 مراکز شهری دیگر آسیایی بوده است. در یک مقایسه، دیده شده که قوانین دولتی اجازه نسبتهای بالاتری از مناطق مسکونی به مناطق غیرمسکومی را برای توسعه حومه شهرها میدهند تا زمانی که انگیزه بیشتری برای شرکتها و موسسات برای غیرمتمرکز کردن بوجود بیاید.
حقیقتاً دولتهای محلی تاکنون کمتر قوانین سختگیرانه برای حومه شهرها جهت ایجاد توسعه بیشتر منتشر کرده است. چنین راهبردهایی به وضوح توسعه مرکز شهر را دلسرد کرده و هم شرکتها و ساکنین را مجبور به جستجو برای پیدا کردن مکانهایی در حاشیه و حومه شهر میکند. به علاوه، دولتهای محلی اجازه دادهاند که توسعههای مسکونی و تجاری در مناطق دور افتاده بدون زیرسازی لازم بخش شود، مانند جادهها، خدمات، بیمارستانها، مراکز خرید و فروش و مدارس. این کار باعث ایجاد مسافرتهای طولانی مدت بین محل اقامت و مقاصد سفر میشود.
تنها در جایی مانند امریکای شمالی، توسعههای تجاری جدید زیادی برای مناطق دورافتاده و حومههای دور شهر وجود دارد.
به عنوان مثال، بانگالور در حال طراحی و برنامهریزی چندین پارک مدرن در مناطق دور افتاده خود میباشد. درست به خوبی چندین بزرگراه جنبی در حومه خود که هردوی آنها کمک شایانی به عدم متمرکزسازی میکنند. در بیشتر موارد، زیرسازی ناکافی برای خدمترسانی و سرویسدهی به اهل حومه شهر و ساکنین مقیم در حومههای در حال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
عنوان:
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
استاد:
آقای مهندس گل
اعضای گروه:
مرتضی صفرزاد ـ مرتضی صادقیمقدم
محمد ضیائی ـ علی یونسی
بهار 85
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
خلاصه
رشد سریع جمعیت شهری هند که شدید بزرگ شده است، به کل سیستمهای حمل و نقل فشار آورده است. رشد و افزایش تقاضای سفرهای دور از منابع محدود سرویسها و شالودههای حمل و نقل تجاوز میکند. حمل و نقل عمومی به طور خاصی کاملاً درهم شکسته شده است. بیشتر اتوبوسها و سرویسهای قطاری بسیار شلوغ، غیرقابل اطمینان، آرام، ناجور، ناهماهنگ و خطرناک شدهاند. به علاوه مالکیت عمومی و عملکرد بیشتر سرویسهای حمل و نقل عمومی به طور وسیعی سودمندی خود را از دست داده و باعث افزایش هزینهها شدهاند. شهرهای کشور هندوستان شدیداً نیاز دارند که سرویسهای حمل و نقل عمومی خود را بهبود بخشیده و توسعه دهند. متاسفانه کمکهای مالی ناچیز دولت و فقدان کامل هرگونه نیروی پلیس پشتیبان مانند حق تقدم ترافیکی برای اتوبوسها، سیستم حمل و نقل عمومی شهری را در یک وضعیت تقریباً غیرممکن قرار داده است.
مقدمه
حمل و نقل عمومی مواجه است با مشکلات سخت و طاقتفرسایی تقریباً در تمامی کشورهای در حال توسعه، هرچند که وضعیتهای مختلف از کشوری به کشور دیگر و حتی از شهری به شهر دیگر.
شاید از همه مهمتر، فقدان منابع مالی برای تهیه سرمایهگذاری لازم جهت حمایت و بهبود اتوبوسها و سیستمهای ریلی موجود و ایجاد انواع جدید آنها میباشد. همچنین بسیاری از تکنولوژیهای پیشرفته قابل دسترسی در اروپای غربی به سادگی قابل تهیه و بهرهبرداری برای کشورهای در حال توسعه نمیباشد. سیستم حمل و نقل عمومی در کشورهای جهان سوم بسیار متضرر شده از فسادهای مزمن و بیکفایتی، ازدحام و شلوغی بیش از حد، سرویسهای غیرقابل اطمینان، خیابانهای شلوغ، اتوبوسهای از کار افتاده و یک محیط عملیاتی که اغلب دچار هرج و مرج و ناهماهنگی کامل میباشد.
این مشلات حمل و نقل عمومی به طور متداول در درون زمینه وسیعتری از مهار مشکلات حمل و نقل شهری رخ میدهد. در کشور هند آلودگیهای هوایی و صوتی و ترافیکی و ازدحام و میزان تلفات اغلب در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، بسیار بیشتر و سختتر میباشد. یک انتظار محتمل از درآمدهای پایین کشورهای در حال توسعه، ایجاد یک بازار عظیم پنهانی از گردانندگان حمل و نقل عمومی میباشد.
در حقیقت، بسیاری از شهرهای مقیم به قدری فقیر میباشند که حتی توان ایجاد کرایههای پایین را نداشته و مسیرها در این شهرها برای خدمترسانی به قشر نیازمند طراحی نشدهاند. بنابراین قشر فقیر در کشورهای در حال توسعه از سطوح پایین تحرک و آسایش و راحتی آزار بیشتری نسبت به کشورهای غربی میبینند.
در بسیاری از موارد، وضعیت کشور هند شبیه کشورهای در حال توسعه میباشد. بزرگترین مشکل مهم و متداول در کشور هند، در آمد بسیار پایین برای هر نفر تنها در حدود 2540 دلار در سال 2002 میباشد که کمتر از یک دهم درآمد متوسط کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی است.
هند مجبور شده است که کرایههای حمل و نقل عمومی خود را بسیار پایین نگه دارد، به این علت که 23%از جمعیت شهری آن در فقر و تنگدستی زندگی میکنند. هند به طور جدی درآمدهای عملیاتی سیستم حمل و نقل عمومی را محدود کرده که این کار حتی تهیه مخارج روزمره و وسایل جایگزین را مشکل ساخته، ولی به سیستم اجازه نوسازی و توسعه را میدهد. فقر نه تنها یک مشکل در سطح فردی میباشد، بلکه همچنین در بخشهای عمومی، با شهرها و سیستمهای حمل و نقل عمومی به طرز ناامید کنندهای باعث فقدان منابع مالی ضروری برای سرمایهگذاری زیربنایی، وسایل حمل و نقل تکنولوژیهای جدید و کرایههای مناسب شده است. مشکلات مالی منجر شده از درآمدهای پایین فردی در کشور هند، حتماً بزرگترین مشکل برای رویارویی در سیستم حمل و نقل عمومی هند میباشد، اما با این وجود موارد دیگری هم موجود میباشد، مانند:
بیکفایتی، ازدحام خیابانها، تصادفات ترافیکی، فقدان برنامهریزی، شلوغی بیش از حد، سروصدا و در نهایت ناهماهنگی به هر نوعی.
گرایشات در کاربردهای زمینی و جمعیتی
رشد سریع جمعیت شهری هند ـ مانند دیگر کشورهای در حال توسعه ـ باعث بوجود آمدن یک نیاز عظیم برای سرویسهای حمل و نقل عمومی کابردری به جهت حمل و نقل حجم وسیعی از مسافرین از میان مناطق شهری پرجمعیت و متراکم شده است. در سال 2001 بالغ بر 285 میلیون هندی در شهرها زندگی میکردند که این جمعیت بیشتر از تمام شهرهای متحد آمریکای شمالی بود. مخصوصاً رشد بسیار سریعی در مناطق وابسته به پایتخت وجود داشت، مانند مومبایی (بمبئی)، کولکاتا (کالکوتا) و دهلی که اکنون هر کدام جمعیت بیش از 10 میلیون دارند. چنایی (مادرس)، حیدرآباد، احمدآباد و بنگالور هر کدام بیش از 5 میلیون مقیم دارند و 35 منطقه وابسته به پایتخت جمعیتی بالغ بر 1 میلیون نفر دارند که تقریباً دو برابر جمعیت در سال 1991 میباشد، از زمانی که نیاز شهرهای بزرگ به حمل و نقل عمومی از رشد جمعیت سرعت بیشتری پیدا کرده است.
به علاوه فقدان برنامهریزی موثر و کنترل قسمتها و بخشهای مختلف باعث ایجاد پراکندگی شایع و وسیعی در تمام جهات از مرزهای شهرهای قدیمی گرفته تا حومههای دور شهر شده است. همچنین به طور فزایندهای تعداد و زمان مسافرتها برای بیشتر هندیها افزایش یافته که شامل کار برای سیستم حمل و نقل عمومی نیز میشود.
بیشتر نیروهای پلیس در هند معمولاً پراکندگی را تشویق میکنند. در یک تلاش آشکار برای متفرق ساختن مراکز شهری، قوانین دولتی نسبت مناطق مسطح را به مناطق غیرقابل سکونت محدود کرده است برای ساخت و ساز در مراکز شهری. بنابراین ارتفاع و میزان توسعه آنها را در مرکز شهر محدود کرده است.
به عنوان مثال به قول معروف میزان مناطق مسطح (مسکونی) آمار گرفته شده از مراکز شهری در هند، تنها 106 برابر میزان آمارگیری شده، بین 15-5 مراکز شهری دیگر آسیایی بوده است. در یک مقایسه، دیده شده که قوانین دولتی اجازه نسبتهای بالاتری از مناطق مسکونی به مناطق غیرمسکومی را برای توسعه حومه شهرها میدهند تا زمانی که انگیزه بیشتری برای شرکتها و موسسات برای غیرمتمرکز کردن بوجود بیاید.
حقیقتاً دولتهای محلی تاکنون کمتر قوانین سختگیرانه برای حومه شهرها جهت ایجاد توسعه بیشتر منتشر کرده است. چنین راهبردهایی به وضوح توسعه مرکز شهر را دلسرد کرده و هم شرکتها و ساکنین را مجبور به جستجو برای پیدا کردن مکانهایی در حاشیه و حومه شهر میکند. به علاوه، دولتهای محلی اجازه دادهاند که توسعههای مسکونی و تجاری در مناطق دور افتاده بدون زیرسازی لازم بخش شود، مانند جادهها، خدمات، بیمارستانها، مراکز خرید و فروش و مدارس. این کار باعث ایجاد مسافرتهای طولانی مدت بین محل اقامت و مقاصد سفر میشود.
تنها در جایی مانند امریکای شمالی، توسعههای تجاری جدید زیادی برای مناطق دورافتاده و حومههای دور شهر وجود دارد.
به عنوان مثال، بانگالور در حال طراحی و برنامهریزی چندین پارک مدرن در مناطق دور افتاده خود میباشد. درست به خوبی چندین بزرگراه جنبی در حومه خود که هردوی آنها کمک شایانی به عدم متمرکزسازی میکنند. در بیشتر موارد، زیرسازی ناکافی برای خدمترسانی و سرویسدهی به اهل حومه شهر و ساکنین مقیم در حومههای در حال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مصرفگرایی یعنی استفاده از کالاها به منظور رفع نیازها و امیال . این عمل نه تنها شامل خرید کالاهای مادی، بلکه در برگیرنده خدمات نیز است . در جوامع نوین مصرف گرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است . برای مصرف گرایی مقدار زیادی وقت، انرژی، پول، خلاقیت و نوآوری تکنولوژیکی مصرف می شود. مطالعه مصرف گرایی در جوامع جدید از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا مصرفگرائی نه تنها مسئله مصرف گرایان است بلکه تولید کنندگان و توزیعکنندگان کالاها و خدمات نیاز به درک خصوصیات و ویژگی های آن دارند. به همین لحاظ است که در علوم اجتماعی، جامعه شناسان، اقتصاد دانان و روان شناسان معاصر به تحلیل های همه جانبه آن می پردازند و هر اندیشمندی از یک زاویه خاص به آن توجه دارد.
مصرف گرایی نوین به شکل بی رویه یک آسیب اجتماعی است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامه ریزی است . مصرف گرایی بی رویه پدیده ای بین المللی است و چارة آن باید در دو بعد خرد و کلان صورت گیرد. باید مصرف گرایی در هر جامعه را در یک زمینه وسیع تر اجتماعی در نظر گرفت زیرا امروزه تولید و توزیع از مرزهای یک کشور گذر کرده و دورافتاده ترین نقاط یک جامعه به مرکزی ترین مراکز تولید و سیستم توزیع جهانی متصل است.
هدف مقاله حاضر بررسی چهار نکته اساسی در رابطه با مصرف گرایی نوین است . نخست ظهور مصرف گرایی نوین و پیدایش فرهنگ خاص آن باید واکاوی گردد. دوم، می بایستی یک تجزیه و تحلیل از الگوهای مصرفگرایی نوین در قرن بیستم در جوامع توسعه یافته و چگونگی اشاعه و نفوذ آن بعنوان بخشی از فرهنگ جوامع در حال توسعه ارائه گردد. سوم، تعیین تفاوتهای مصرف گرایی در بین اقشار و گروههای اجتماعی مختلف از دیگر نکته های اصلی است . چهارم، مقاله به لزوم برنامه ریزی برای الگوهای مصرف گرایی نوین خواهد پرداخت . مقاله لزوم انجام پژوهشهای جامع در این زمینه را بحث خواهد کرد. به نظر می رسد هرچه می گذرد لزوم انجام تحقیقات در این زمینه بیشتر احساس می گردد.
ظهور مصرف گرایی نوین و پیدایش فرهنگ خاص آن
مصرف گرایی نوین در اثر گسترش سرمایه داری در اروپا بوجود آمد . یک دیدگاه در مورد توسعه سرمایه داری در اروپا بر اساس نوشته های جامعه شناس بزرگ ماکس وبر بر این باور است که در اروپا در اثر اشاعه تفکرات لوتر و کالوین بر این باور است که در اروپا در اثر اشاعه تفکرات لوتر و کالوین مبنی بر سخت کارکردن، صرفه جویی ، سرمایه گذاری و ایجاد مؤسسه های اقتصادی بود که روحیه سرمایه داری بوجود آمد و به تدریج به یک نظام اجتماعی تبدیل شد . از لحاظ نظری، در این جا یک تضاد بین تبیین پیدایش سرمایه داری و توسعه مصرف گرایی بوجود میآید . اما واقعیت امر این است که سرمایهداری از همان ابتدای پیدایش دارای یک هدف اصلی به نام (سودسازی) بوده است . برای چنین هدفی، تولید بیشتر، فروش بیشتر، سرمایه گذاری بیشتر و مجدداً تولید بیشتر مد نظر است . به عبارت دیگر در یک چرخه، هدف فروش کالاهای بیشتر و در نتیجه سود بیشتر است .
ابتدا فکر می کردند که طبقات بالا و اشراف خریداران اصلی کالاهای سرمایه داری باید باشند. اما به تدریج متوجه شدند که سرمایه داری با تولید انبوه نیاز به مصرفکنندگان انبوده دارد. از آنجا که طبقات بالا از کمیت کافی برخوردار نبودند، پس بنابراین نیاز به مصرف کنندگان انبوه به زودی نمایان شد.
در تولیدهای اولیه، نخست رفع نیازهای بیولوژیک را مدنظر داشتند. اما از آنجا که نیازهای بیولوژیک انسان محدود است، لذا باید نیازهای غیربیولوژیک در جوامع برای مصرف کالاها بوجود آید . نیاز غیربیولوژیک هم در جایی محدود می شد. اما تولید کنندگان می بایستی خصلت تولید انبوه خود را بعنوان یکی از اهداف ، از دست نمی دادند. به همین منظور بود که در جوامع سرمایه داری نیازهای کاذب بوجود آمد تا کالاهای انبوه سریعاً مصرف شوند. مصرف انبوه بر پایه کالاهای بیدوام امکان پذیر بود.
در غرب، گسترش زندگی شهری و شهرنشینی با جنبه های روانی و اجتماعی خاص خود زمینه را برای مصرف گرایی به عنوان سبکی خاص از زندگی بوجود آمد. نخست در ابتدای قرن بیستم، این سبک خاص با الگوهای فرهنگی جدید در میان افراد طبقه بالا و متوسط شهری رواج پیدا کرد. در شهرها فروشگاههای بزرگ تأسیس شدند و فرهنگ مصرف گرایی را القاء کردند. در این فرهنگ ویژه یک شعار اصلی رواج پیدا کرد و آن اینکه تا میتوانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن . بر پایه همین شعار بود که رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فرهنگ تبدیل شد . افراد در خرید بیشتر و مصرف بیشتر از یکدیگر سبقت می گرفتند و تقریباً مصرف گرایی به نوعی وجهه اجتماعی تبدیل گردید.
الگوهای مصرفگرایی نوین