لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مکاتب فلسفه هند
واژه دارشانا Darshana بهمعنی ادراک مستقیم، اشراق و وحی و الهام است اما گاه در معنی دانش و بصیرت نیز بهکار میرود. این مکاتب بهموضوع فهم حقیقت غایی پدیدههای هستی و تمام مخلوقات عالم میپردازند.
فلسفه هند باستان بهطور کلاسیک در شش مکتب فکری اصلی بهنام دارشاناس Darshanas نمایان میشود که یوگا یکی از آنها است. شکلگیری و تکامل این شیوههای اندیشه فلسفی نمادی از سیر تفکر بشر در دورههای تاریخ کهن تمدن هندوستان است.
واژه دارشانا Darshana بهمعنی ادراک مستقیم، اشراق و وحی و الهام است اما گاه در معنی دانش و بصیرت نیز بهکار میرود. این مکاتب بهموضوع فهم حقیقت غایی پدیدههای هستی و تمام مخلوقات عالم میپردازند.
پایهگذارمبانی فکری این مکاتب حکیمان Rishi فرزانهای بودند که هر یک از دیدگاه خود به حقیقتی واحد اما از زوایای مختلف نگریستهاند و در تعالیم خود با شیوه خاصی آدمی را به سوی تزکیه نفس و رعایت اصول اخلاقی راهنمایی میکنند تا از این طریق بتوان به درک حقیقت و وجد و سرور دست یافت.
مقصد و مقصود نهایی این مکاتب آن است که روح فردی از راه درک حقیقت به روح کیهانی بپیوندد تا از دور تسلسل تولد و مرگ یا رنج باز پیداییها نجات یابد.
● اسامی این شش مکتب فکری و پدیدآورندگان آنها عبارتند از:
۱ . مکتب سانکهیا Sankhya که موسس آن حکیمی به نام کاپیلا Kapila بودهاست.
۲. مکتب یوگا Yoga که دانشمند فرزانهای به نام پاتانجلی Patanjali اصول آن را گردآوری کردهاست.
۳. مکتب پوروا میمانسا Purva Mimansa که موسس آن عالمی به نام جای مینی Jaimini بودهاست.
۴ . مکتب ودانتا Vedanta که حکیمی به نام ویاسا Vyasa آن را بنا نهاده است.
۵ . مکتب ویشه شیکا Vaisheshika که حکیمی به نام کانادا Kanada بنیانگذار آن بودهاست.
۶ . مکتب نیایا Nyaya که دانشمندی حکیم به نام گاتاما Gatama آن را بنا نهاده است.
● مکتب سانکهیا
واژه سانکهیا بهمعنی "شمارش" است. این مکتب سلسله مراتب وجود را برشمرده و به بیان سیر نزولی تعلق روح به ماده پرداختهاست.
مکتب سانکهیا بر پایه دوگانگی وجود یعنی روح (پوروشا) و ماده (پراکریتی) بنا نهاده شدهاست. پیروان این مکتب معتقدند که تمام اشیاء صور گوناگون پراکریتی هستند و جوهرعلت پیدایش همه آنها بودهاست. علتالعلل مجرد و لطیف است. معلول از علت پیدا شده و باز بهعلت میپیوندد و همواره علت بر معلول حاکم است.
پراکریتی (ماده) نیرویی محض یا حالتی است که از ترکیب سه کیفیت پدیدار میشود و بهطور دایم در حال تغییر است. این سه کیفیت عبارتند از:
۱. کیفیت عقل (ساتوا Satva). این نیرو ضامن استمرار حیات است.
۲. کیفیت فعلیت (راجاس Rajas). این نیرو چرخه حیات را بهجنبش در میآورد.
۳. کیفیت سنگینی (تاماس Tamas). این نیرو پراکریتی را به ثبات و سکون در میآورد.
پوروشا یا روح منشاء شعور، هشیاری و آگاهی و مجرد از ماده است. ماده یا پراکریتی فقط در حضور روح شعور میپذیرد.
به اعتقاد پیروان این مکتب آفرینش عبارت است از گسترش پراکریتی و فنای جهان در برگشت پراکریتی بهحالت اولیه آن است و آزادی هنگامی بهدست میآید که آدمی از تسلط سه نیروی ساتوا، راجاس و تاماس رهایی یابد. این رهایی از طریق دگرگونیهای پراکریتی ممکن نیست.
● مکتب یوگا
واژه یوگا به معنی "پیوستن، متصل کردن و مهار کردن" است. این مکتب به بیان سیر صعودی روح و رهایی آن از بند ماده میپردازد. آزادی در این مکتب به معنی محو شدن در ذات یا وصل شدن به ذات مطلق است.
از ویژگیهای برجسته مکتب یوگا میتوان به نظم و انضباط عملی آن اشاره کرد که راه غلبه بر امیال و شهوات و مسلط شدن بر حالات ذهنی را به فرد میآموزد. اصول این مکتب مبتنی بر آداب ریاضت عملی و ورزش بدنی است. پیروان مکتب یوگا معتقدند که روح جزئی هویتی، مستقل از هرگونه قید و بند و وابستگیهای مادی و حقیقتی نورانی، ازلی ، فناناپذیر و لایتغیر است که به همه چیز اشراق دارد اما همین که در قالب مادی اسیر شود به عالم کثرت پا میگذارد و در قید آگاهیهای مادی محدود میشود. جهل و نادانی نیز حاصل همین پیوند روح به ماده است. پیروان مکتب یوگا اعتقاد دارند که این پیوند باعث بیقراری و نا آرامی روح میشود و برای رهایی از این بیقراری میبایست ذهن آشفته و پر تلاطم را به حالتی از پایداری و آرامش رساند.
● بر پایه مبانی فلسفی یوگا ذهن در هر لحظه در یکی از حالات زیر قرار دارد:
۱. شناخت درس
۲. شناخت نادرست
۳. خیال
۴. خواب
۵. یاد آوری خاطرات گذشته
هنگامی که این فعالیتهای ذهن بهطور کامل متوقف شوند، نیل به حقیقت روح امکانپذیر خواهد بود و هدف غایی تمام تمرینها و روشهای عملی یوگا نیز همین است.
● مکتب پوروا میمانسا
واژه پوروا میمانسا به معنی "نخستین پرسش، تحقیق و تتبع" است. این مکتب به بیان وظایف شرعی میپردازد. هدف اصلی میمانسا تفسیر وظایف و تکالیف شرعی (دارما Dharma) است. پیروان این مکتب رهایی را زندگی در بهشت میدانند. در مکتب میمانسا روح بهعنوان یک هستی ابدی و جوهری لطیف و مجزا از جسم، حواس پنجگانه و عقل و فهم شناخته میشود. به عقیده پیروان این مکتب روح فاعل و بهره گیرنده از نتیجه اعمال است.
مکتب میمانسا به بیان اعمال عبادی، ذکرها و دعاهایی که در قالب سرودهای ودایی از جانب خالق هستی برای بشر نازل شده است، میپردازد.
بر پایه مبانی فلسفی مکتب میمانسا پیدایش جهان هستی همراه با اصوات مقدس بودهاست پس رهایی از این جهان نیز بهوسیله همان اصوات امکانپذیر خواهد بود.
● مکتب ودانتا
ودانتا به معنی "پایان اصوات مقدس" یا "مقصد اصوات مقدس" است. این مکتب به بیان وحدت وجود میپردازد. رهایی در این مکتب نیل به حقیقت روح خداوندی است. بر پایه عقاید پیروان این مکتب روح خداوندی (برهمن Brahman) در همه جا ساری است و درک کثرت ناشی از جهالت حاکم بر روح انفرادی (آتمان Atman) است.
آتمان یا روح آدمی در پنج غلاف از جنس ماده پوشیدهشدهاست.
۱. غلاف عناصر مادی Annamaya Kosha
۲. غلاف نَفَس یا دم حیاتی Pranamaya Kosha
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
عنوان:
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
استاد:
آقای مهندس گل
اعضای گروه:
مرتضی صفرزاد ـ مرتضی صادقیمقدم
محمد ضیائی ـ علی یونسی
بهار 85
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
خلاصه
رشد سریع جمعیت شهری هند که شدید بزرگ شده است، به کل سیستمهای حمل و نقل فشار آورده است. رشد و افزایش تقاضای سفرهای دور از منابع محدود سرویسها و شالودههای حمل و نقل تجاوز میکند. حمل و نقل عمومی به طور خاصی کاملاً درهم شکسته شده است. بیشتر اتوبوسها و سرویسهای قطاری بسیار شلوغ، غیرقابل اطمینان، آرام، ناجور، ناهماهنگ و خطرناک شدهاند. به علاوه مالکیت عمومی و عملکرد بیشتر سرویسهای حمل و نقل عمومی به طور وسیعی سودمندی خود را از دست داده و باعث افزایش هزینهها شدهاند. شهرهای کشور هندوستان شدیداً نیاز دارند که سرویسهای حمل و نقل عمومی خود را بهبود بخشیده و توسعه دهند. متاسفانه کمکهای مالی ناچیز دولت و فقدان کامل هرگونه نیروی پلیس پشتیبان مانند حق تقدم ترافیکی برای اتوبوسها، سیستم حمل و نقل عمومی شهری را در یک وضعیت تقریباً غیرممکن قرار داده است.
مقدمه
حمل و نقل عمومی مواجه است با مشکلات سخت و طاقتفرسایی تقریباً در تمامی کشورهای در حال توسعه، هرچند که وضعیتهای مختلف از کشوری به کشور دیگر و حتی از شهری به شهر دیگر.
شاید از همه مهمتر، فقدان منابع مالی برای تهیه سرمایهگذاری لازم جهت حمایت و بهبود اتوبوسها و سیستمهای ریلی موجود و ایجاد انواع جدید آنها میباشد. همچنین بسیاری از تکنولوژیهای پیشرفته قابل دسترسی در اروپای غربی به سادگی قابل تهیه و بهرهبرداری برای کشورهای در حال توسعه نمیباشد. سیستم حمل و نقل عمومی در کشورهای جهان سوم بسیار متضرر شده از فسادهای مزمن و بیکفایتی، ازدحام و شلوغی بیش از حد، سرویسهای غیرقابل اطمینان، خیابانهای شلوغ، اتوبوسهای از کار افتاده و یک محیط عملیاتی که اغلب دچار هرج و مرج و ناهماهنگی کامل میباشد.
این مشلات حمل و نقل عمومی به طور متداول در درون زمینه وسیعتری از مهار مشکلات حمل و نقل شهری رخ میدهد. در کشور هند آلودگیهای هوایی و صوتی و ترافیکی و ازدحام و میزان تلفات اغلب در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، بسیار بیشتر و سختتر میباشد. یک انتظار محتمل از درآمدهای پایین کشورهای در حال توسعه، ایجاد یک بازار عظیم پنهانی از گردانندگان حمل و نقل عمومی میباشد.
در حقیقت، بسیاری از شهرهای مقیم به قدری فقیر میباشند که حتی توان ایجاد کرایههای پایین را نداشته و مسیرها در این شهرها برای خدمترسانی به قشر نیازمند طراحی نشدهاند. بنابراین قشر فقیر در کشورهای در حال توسعه از سطوح پایین تحرک و آسایش و راحتی آزار بیشتری نسبت به کشورهای غربی میبینند.
در بسیاری از موارد، وضعیت کشور هند شبیه کشورهای در حال توسعه میباشد. بزرگترین مشکل مهم و متداول در کشور هند، در آمد بسیار پایین برای هر نفر تنها در حدود 2540 دلار در سال 2002 میباشد که کمتر از یک دهم درآمد متوسط کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی است.
هند مجبور شده است که کرایههای حمل و نقل عمومی خود را بسیار پایین نگه دارد، به این علت که 23%از جمعیت شهری آن در فقر و تنگدستی زندگی میکنند. هند به طور جدی درآمدهای عملیاتی سیستم حمل و نقل عمومی را محدود کرده که این کار حتی تهیه مخارج روزمره و وسایل جایگزین را مشکل ساخته، ولی به سیستم اجازه نوسازی و توسعه را میدهد. فقر نه تنها یک مشکل در سطح فردی میباشد، بلکه همچنین در بخشهای عمومی، با شهرها و سیستمهای حمل و نقل عمومی به طرز ناامید کنندهای باعث فقدان منابع مالی ضروری برای سرمایهگذاری زیربنایی، وسایل حمل و نقل تکنولوژیهای جدید و کرایههای مناسب شده است. مشکلات مالی منجر شده از درآمدهای پایین فردی در کشور هند، حتماً بزرگترین مشکل برای رویارویی در سیستم حمل و نقل عمومی هند میباشد، اما با این وجود موارد دیگری هم موجود میباشد، مانند:
بیکفایتی، ازدحام خیابانها، تصادفات ترافیکی، فقدان برنامهریزی، شلوغی بیش از حد، سروصدا و در نهایت ناهماهنگی به هر نوعی.
گرایشات در کاربردهای زمینی و جمعیتی
رشد سریع جمعیت شهری هند ـ مانند دیگر کشورهای در حال توسعه ـ باعث بوجود آمدن یک نیاز عظیم برای سرویسهای حمل و نقل عمومی کابردری به جهت حمل و نقل حجم وسیعی از مسافرین از میان مناطق شهری پرجمعیت و متراکم شده است. در سال 2001 بالغ بر 285 میلیون هندی در شهرها زندگی میکردند که این جمعیت بیشتر از تمام شهرهای متحد آمریکای شمالی بود. مخصوصاً رشد بسیار سریعی در مناطق وابسته به پایتخت وجود داشت، مانند مومبایی (بمبئی)، کولکاتا (کالکوتا) و دهلی که اکنون هر کدام جمعیت بیش از 10 میلیون دارند. چنایی (مادرس)، حیدرآباد، احمدآباد و بنگالور هر کدام بیش از 5 میلیون مقیم دارند و 35 منطقه وابسته به پایتخت جمعیتی بالغ بر 1 میلیون نفر دارند که تقریباً دو برابر جمعیت در سال 1991 میباشد، از زمانی که نیاز شهرهای بزرگ به حمل و نقل عمومی از رشد جمعیت سرعت بیشتری پیدا کرده است.
به علاوه فقدان برنامهریزی موثر و کنترل قسمتها و بخشهای مختلف باعث ایجاد پراکندگی شایع و وسیعی در تمام جهات از مرزهای شهرهای قدیمی گرفته تا حومههای دور شهر شده است. همچنین به طور فزایندهای تعداد و زمان مسافرتها برای بیشتر هندیها افزایش یافته که شامل کار برای سیستم حمل و نقل عمومی نیز میشود.
بیشتر نیروهای پلیس در هند معمولاً پراکندگی را تشویق میکنند. در یک تلاش آشکار برای متفرق ساختن مراکز شهری، قوانین دولتی نسبت مناطق مسطح را به مناطق غیرقابل سکونت محدود کرده است برای ساخت و ساز در مراکز شهری. بنابراین ارتفاع و میزان توسعه آنها را در مرکز شهر محدود کرده است.
به عنوان مثال به قول معروف میزان مناطق مسطح (مسکونی) آمار گرفته شده از مراکز شهری در هند، تنها 106 برابر میزان آمارگیری شده، بین 15-5 مراکز شهری دیگر آسیایی بوده است. در یک مقایسه، دیده شده که قوانین دولتی اجازه نسبتهای بالاتری از مناطق مسکونی به مناطق غیرمسکومی را برای توسعه حومه شهرها میدهند تا زمانی که انگیزه بیشتری برای شرکتها و موسسات برای غیرمتمرکز کردن بوجود بیاید.
حقیقتاً دولتهای محلی تاکنون کمتر قوانین سختگیرانه برای حومه شهرها جهت ایجاد توسعه بیشتر منتشر کرده است. چنین راهبردهایی به وضوح توسعه مرکز شهر را دلسرد کرده و هم شرکتها و ساکنین را مجبور به جستجو برای پیدا کردن مکانهایی در حاشیه و حومه شهر میکند. به علاوه، دولتهای محلی اجازه دادهاند که توسعههای مسکونی و تجاری در مناطق دور افتاده بدون زیرسازی لازم بخش شود، مانند جادهها، خدمات، بیمارستانها، مراکز خرید و فروش و مدارس. این کار باعث ایجاد مسافرتهای طولانی مدت بین محل اقامت و مقاصد سفر میشود.
تنها در جایی مانند امریکای شمالی، توسعههای تجاری جدید زیادی برای مناطق دورافتاده و حومههای دور شهر وجود دارد.
به عنوان مثال، بانگالور در حال طراحی و برنامهریزی چندین پارک مدرن در مناطق دور افتاده خود میباشد. درست به خوبی چندین بزرگراه جنبی در حومه خود که هردوی آنها کمک شایانی به عدم متمرکزسازی میکنند. در بیشتر موارد، زیرسازی ناکافی برای خدمترسانی و سرویسدهی به اهل حومه شهر و ساکنین مقیم در حومههای در حال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
عنوان:
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
استاد:
آقای مهندس گل
اعضای گروه:
مرتضی صفرزاد ـ مرتضی صادقیمقدم
محمد ضیائی ـ علی یونسی
بهار 85
بحران حمل و نقل عمومی در هند: پایمال کردن نیازها با داشتن منابع محدود
خلاصه
رشد سریع جمعیت شهری هند که شدید بزرگ شده است، به کل سیستمهای حمل و نقل فشار آورده است. رشد و افزایش تقاضای سفرهای دور از منابع محدود سرویسها و شالودههای حمل و نقل تجاوز میکند. حمل و نقل عمومی به طور خاصی کاملاً درهم شکسته شده است. بیشتر اتوبوسها و سرویسهای قطاری بسیار شلوغ، غیرقابل اطمینان، آرام، ناجور، ناهماهنگ و خطرناک شدهاند. به علاوه مالکیت عمومی و عملکرد بیشتر سرویسهای حمل و نقل عمومی به طور وسیعی سودمندی خود را از دست داده و باعث افزایش هزینهها شدهاند. شهرهای کشور هندوستان شدیداً نیاز دارند که سرویسهای حمل و نقل عمومی خود را بهبود بخشیده و توسعه دهند. متاسفانه کمکهای مالی ناچیز دولت و فقدان کامل هرگونه نیروی پلیس پشتیبان مانند حق تقدم ترافیکی برای اتوبوسها، سیستم حمل و نقل عمومی شهری را در یک وضعیت تقریباً غیرممکن قرار داده است.
مقدمه
حمل و نقل عمومی مواجه است با مشکلات سخت و طاقتفرسایی تقریباً در تمامی کشورهای در حال توسعه، هرچند که وضعیتهای مختلف از کشوری به کشور دیگر و حتی از شهری به شهر دیگر.
شاید از همه مهمتر، فقدان منابع مالی برای تهیه سرمایهگذاری لازم جهت حمایت و بهبود اتوبوسها و سیستمهای ریلی موجود و ایجاد انواع جدید آنها میباشد. همچنین بسیاری از تکنولوژیهای پیشرفته قابل دسترسی در اروپای غربی به سادگی قابل تهیه و بهرهبرداری برای کشورهای در حال توسعه نمیباشد. سیستم حمل و نقل عمومی در کشورهای جهان سوم بسیار متضرر شده از فسادهای مزمن و بیکفایتی، ازدحام و شلوغی بیش از حد، سرویسهای غیرقابل اطمینان، خیابانهای شلوغ، اتوبوسهای از کار افتاده و یک محیط عملیاتی که اغلب دچار هرج و مرج و ناهماهنگی کامل میباشد.
این مشلات حمل و نقل عمومی به طور متداول در درون زمینه وسیعتری از مهار مشکلات حمل و نقل شهری رخ میدهد. در کشور هند آلودگیهای هوایی و صوتی و ترافیکی و ازدحام و میزان تلفات اغلب در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، بسیار بیشتر و سختتر میباشد. یک انتظار محتمل از درآمدهای پایین کشورهای در حال توسعه، ایجاد یک بازار عظیم پنهانی از گردانندگان حمل و نقل عمومی میباشد.
در حقیقت، بسیاری از شهرهای مقیم به قدری فقیر میباشند که حتی توان ایجاد کرایههای پایین را نداشته و مسیرها در این شهرها برای خدمترسانی به قشر نیازمند طراحی نشدهاند. بنابراین قشر فقیر در کشورهای در حال توسعه از سطوح پایین تحرک و آسایش و راحتی آزار بیشتری نسبت به کشورهای غربی میبینند.
در بسیاری از موارد، وضعیت کشور هند شبیه کشورهای در حال توسعه میباشد. بزرگترین مشکل مهم و متداول در کشور هند، در آمد بسیار پایین برای هر نفر تنها در حدود 2540 دلار در سال 2002 میباشد که کمتر از یک دهم درآمد متوسط کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی است.
هند مجبور شده است که کرایههای حمل و نقل عمومی خود را بسیار پایین نگه دارد، به این علت که 23%از جمعیت شهری آن در فقر و تنگدستی زندگی میکنند. هند به طور جدی درآمدهای عملیاتی سیستم حمل و نقل عمومی را محدود کرده که این کار حتی تهیه مخارج روزمره و وسایل جایگزین را مشکل ساخته، ولی به سیستم اجازه نوسازی و توسعه را میدهد. فقر نه تنها یک مشکل در سطح فردی میباشد، بلکه همچنین در بخشهای عمومی، با شهرها و سیستمهای حمل و نقل عمومی به طرز ناامید کنندهای باعث فقدان منابع مالی ضروری برای سرمایهگذاری زیربنایی، وسایل حمل و نقل تکنولوژیهای جدید و کرایههای مناسب شده است. مشکلات مالی منجر شده از درآمدهای پایین فردی در کشور هند، حتماً بزرگترین مشکل برای رویارویی در سیستم حمل و نقل عمومی هند میباشد، اما با این وجود موارد دیگری هم موجود میباشد، مانند:
بیکفایتی، ازدحام خیابانها، تصادفات ترافیکی، فقدان برنامهریزی، شلوغی بیش از حد، سروصدا و در نهایت ناهماهنگی به هر نوعی.
گرایشات در کاربردهای زمینی و جمعیتی
رشد سریع جمعیت شهری هند ـ مانند دیگر کشورهای در حال توسعه ـ باعث بوجود آمدن یک نیاز عظیم برای سرویسهای حمل و نقل عمومی کابردری به جهت حمل و نقل حجم وسیعی از مسافرین از میان مناطق شهری پرجمعیت و متراکم شده است. در سال 2001 بالغ بر 285 میلیون هندی در شهرها زندگی میکردند که این جمعیت بیشتر از تمام شهرهای متحد آمریکای شمالی بود. مخصوصاً رشد بسیار سریعی در مناطق وابسته به پایتخت وجود داشت، مانند مومبایی (بمبئی)، کولکاتا (کالکوتا) و دهلی که اکنون هر کدام جمعیت بیش از 10 میلیون دارند. چنایی (مادرس)، حیدرآباد، احمدآباد و بنگالور هر کدام بیش از 5 میلیون مقیم دارند و 35 منطقه وابسته به پایتخت جمعیتی بالغ بر 1 میلیون نفر دارند که تقریباً دو برابر جمعیت در سال 1991 میباشد، از زمانی که نیاز شهرهای بزرگ به حمل و نقل عمومی از رشد جمعیت سرعت بیشتری پیدا کرده است.
به علاوه فقدان برنامهریزی موثر و کنترل قسمتها و بخشهای مختلف باعث ایجاد پراکندگی شایع و وسیعی در تمام جهات از مرزهای شهرهای قدیمی گرفته تا حومههای دور شهر شده است. همچنین به طور فزایندهای تعداد و زمان مسافرتها برای بیشتر هندیها افزایش یافته که شامل کار برای سیستم حمل و نقل عمومی نیز میشود.
بیشتر نیروهای پلیس در هند معمولاً پراکندگی را تشویق میکنند. در یک تلاش آشکار برای متفرق ساختن مراکز شهری، قوانین دولتی نسبت مناطق مسطح را به مناطق غیرقابل سکونت محدود کرده است برای ساخت و ساز در مراکز شهری. بنابراین ارتفاع و میزان توسعه آنها را در مرکز شهر محدود کرده است.
به عنوان مثال به قول معروف میزان مناطق مسطح (مسکونی) آمار گرفته شده از مراکز شهری در هند، تنها 106 برابر میزان آمارگیری شده، بین 15-5 مراکز شهری دیگر آسیایی بوده است. در یک مقایسه، دیده شده که قوانین دولتی اجازه نسبتهای بالاتری از مناطق مسکونی به مناطق غیرمسکومی را برای توسعه حومه شهرها میدهند تا زمانی که انگیزه بیشتری برای شرکتها و موسسات برای غیرمتمرکز کردن بوجود بیاید.
حقیقتاً دولتهای محلی تاکنون کمتر قوانین سختگیرانه برای حومه شهرها جهت ایجاد توسعه بیشتر منتشر کرده است. چنین راهبردهایی به وضوح توسعه مرکز شهر را دلسرد کرده و هم شرکتها و ساکنین را مجبور به جستجو برای پیدا کردن مکانهایی در حاشیه و حومه شهر میکند. به علاوه، دولتهای محلی اجازه دادهاند که توسعههای مسکونی و تجاری در مناطق دور افتاده بدون زیرسازی لازم بخش شود، مانند جادهها، خدمات، بیمارستانها، مراکز خرید و فروش و مدارس. این کار باعث ایجاد مسافرتهای طولانی مدت بین محل اقامت و مقاصد سفر میشود.
تنها در جایی مانند امریکای شمالی، توسعههای تجاری جدید زیادی برای مناطق دورافتاده و حومههای دور شهر وجود دارد.
به عنوان مثال، بانگالور در حال طراحی و برنامهریزی چندین پارک مدرن در مناطق دور افتاده خود میباشد. درست به خوبی چندین بزرگراه جنبی در حومه خود که هردوی آنها کمک شایانی به عدم متمرکزسازی میکنند. در بیشتر موارد، زیرسازی ناکافی برای خدمترسانی و سرویسدهی به اهل حومه شهر و ساکنین مقیم در حومههای در حال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مکاتب فلسفه هند
واژه دارشانا Darshana بهمعنی ادراک مستقیم، اشراق و وحی و الهام است اما گاه در معنی دانش و بصیرت نیز بهکار میرود. این مکاتب بهموضوع فهم حقیقت غایی پدیدههای هستی و تمام مخلوقات عالم میپردازند.
فلسفه هند باستان بهطور کلاسیک در شش مکتب فکری اصلی بهنام دارشاناس Darshanas نمایان میشود که یوگا یکی از آنها است. شکلگیری و تکامل این شیوههای اندیشه فلسفی نمادی از سیر تفکر بشر در دورههای تاریخ کهن تمدن هندوستان است.
واژه دارشانا Darshana بهمعنی ادراک مستقیم، اشراق و وحی و الهام است اما گاه در معنی دانش و بصیرت نیز بهکار میرود. این مکاتب بهموضوع فهم حقیقت غایی پدیدههای هستی و تمام مخلوقات عالم میپردازند.
پایهگذارمبانی فکری این مکاتب حکیمان Rishi فرزانهای بودند که هر یک از دیدگاه خود به حقیقتی واحد اما از زوایای مختلف نگریستهاند و در تعالیم خود با شیوه خاصی آدمی را به سوی تزکیه نفس و رعایت اصول اخلاقی راهنمایی میکنند تا از این طریق بتوان به درک حقیقت و وجد و سرور دست یافت.
مقصد و مقصود نهایی این مکاتب آن است که روح فردی از راه درک حقیقت به روح کیهانی بپیوندد تا از دور تسلسل تولد و مرگ یا رنج باز پیداییها نجات یابد.
● اسامی این شش مکتب فکری و پدیدآورندگان آنها عبارتند از:
۱ . مکتب سانکهیا Sankhya که موسس آن حکیمی به نام کاپیلا Kapila بودهاست.
۲. مکتب یوگا Yoga که دانشمند فرزانهای به نام پاتانجلی Patanjali اصول آن را گردآوری کردهاست.
۳. مکتب پوروا میمانسا Purva Mimansa که موسس آن عالمی به نام جای مینی Jaimini بودهاست.
۴ . مکتب ودانتا Vedanta که حکیمی به نام ویاسا Vyasa آن را بنا نهاده است.
۵ . مکتب ویشه شیکا Vaisheshika که حکیمی به نام کانادا Kanada بنیانگذار آن بودهاست.
۶ . مکتب نیایا Nyaya که دانشمندی حکیم به نام گاتاما Gatama آن را بنا نهاده است.
● مکتب سانکهیا
واژه سانکهیا بهمعنی "شمارش" است. این مکتب سلسله مراتب وجود را برشمرده و به بیان سیر نزولی تعلق روح به ماده پرداختهاست.
مکتب سانکهیا بر پایه دوگانگی وجود یعنی روح (پوروشا) و ماده (پراکریتی) بنا نهاده شدهاست. پیروان این مکتب معتقدند که تمام اشیاء صور گوناگون پراکریتی هستند و جوهرعلت پیدایش همه آنها بودهاست. علتالعلل مجرد و لطیف است. معلول از علت پیدا شده و باز بهعلت میپیوندد و همواره علت بر معلول حاکم است.
پراکریتی (ماده) نیرویی محض یا حالتی است که از ترکیب سه کیفیت پدیدار میشود و بهطور دایم در حال تغییر است. این سه کیفیت عبارتند از:
۱. کیفیت عقل (ساتوا Satva). این نیرو ضامن استمرار حیات است.
۲. کیفیت فعلیت (راجاس Rajas). این نیرو چرخه حیات را بهجنبش در میآورد.
۳. کیفیت سنگینی (تاماس Tamas). این نیرو پراکریتی را به ثبات و سکون در میآورد.
پوروشا یا روح منشاء شعور، هشیاری و آگاهی و مجرد از ماده است. ماده یا پراکریتی فقط در حضور روح شعور میپذیرد.
به اعتقاد پیروان این مکتب آفرینش عبارت است از گسترش پراکریتی و فنای جهان در برگشت پراکریتی بهحالت اولیه آن است و آزادی هنگامی بهدست میآید که آدمی از تسلط سه نیروی ساتوا، راجاس و تاماس رهایی یابد. این رهایی از طریق دگرگونیهای پراکریتی ممکن نیست.
● مکتب یوگا
واژه یوگا به معنی "پیوستن، متصل کردن و مهار کردن" است. این مکتب به بیان سیر صعودی روح و رهایی آن از بند ماده میپردازد. آزادی در این مکتب به معنی محو شدن در ذات یا وصل شدن به ذات مطلق است.
از ویژگیهای برجسته مکتب یوگا میتوان به نظم و انضباط عملی آن اشاره کرد که راه غلبه بر امیال و شهوات و مسلط شدن بر حالات ذهنی را به فرد میآموزد. اصول این مکتب مبتنی بر آداب ریاضت عملی و ورزش بدنی است. پیروان مکتب یوگا معتقدند که روح جزئی هویتی، مستقل از هرگونه قید و بند و وابستگیهای مادی و حقیقتی نورانی، ازلی ، فناناپذیر و لایتغیر است که به همه چیز اشراق دارد اما همین که در قالب مادی اسیر شود به عالم کثرت پا میگذارد و در قید آگاهیهای مادی محدود میشود. جهل و نادانی نیز حاصل همین پیوند روح به ماده است. پیروان مکتب یوگا اعتقاد دارند که این پیوند باعث بیقراری و نا آرامی روح میشود و برای رهایی از این بیقراری میبایست ذهن آشفته و پر تلاطم را به حالتی از پایداری و آرامش رساند.
● بر پایه مبانی فلسفی یوگا ذهن در هر لحظه در یکی از حالات زیر قرار دارد:
۱. شناخت درس
۲. شناخت نادرست
۳. خیال
۴. خواب
۵. یاد آوری خاطرات گذشته
هنگامی که این فعالیتهای ذهن بهطور کامل متوقف شوند، نیل به حقیقت روح امکانپذیر خواهد بود و هدف غایی تمام تمرینها و روشهای عملی یوگا نیز همین است.
● مکتب پوروا میمانسا
واژه پوروا میمانسا به معنی "نخستین پرسش، تحقیق و تتبع" است. این مکتب به بیان وظایف شرعی میپردازد. هدف اصلی میمانسا تفسیر وظایف و تکالیف شرعی (دارما Dharma) است. پیروان این مکتب رهایی را زندگی در بهشت میدانند. در مکتب میمانسا روح بهعنوان یک هستی ابدی و جوهری لطیف و مجزا از جسم، حواس پنجگانه و عقل و فهم شناخته میشود. به عقیده پیروان این مکتب روح فاعل و بهره گیرنده از نتیجه اعمال است.
مکتب میمانسا به بیان اعمال عبادی، ذکرها و دعاهایی که در قالب سرودهای ودایی از جانب خالق هستی برای بشر نازل شده است، میپردازد.
بر پایه مبانی فلسفی مکتب میمانسا پیدایش جهان هستی همراه با اصوات مقدس بودهاست پس رهایی از این جهان نیز بهوسیله همان اصوات امکانپذیر خواهد بود.
● مکتب ودانتا
ودانتا به معنی "پایان اصوات مقدس" یا "مقصد اصوات مقدس" است. این مکتب به بیان وحدت وجود میپردازد. رهایی در این مکتب نیل به حقیقت روح خداوندی است. بر پایه عقاید پیروان این مکتب روح خداوندی (برهمن Brahman) در همه جا ساری است و درک کثرت ناشی از جهالت حاکم بر روح انفرادی (آتمان Atman) است.
آتمان یا روح آدمی در پنج غلاف از جنس ماده پوشیدهشدهاست.
۱. غلاف عناصر مادی Annamaya Kosha
۲. غلاف نَفَس یا دم حیاتی Pranamaya Kosha