انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

مقاله هنر معماری یونان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

مقدمه :

در منطقه دریای مدیترانه مردمی زندگی می کردند که کارشان ماهیگیری و دریانوردی بود.به دلیل اینکه در منطقه ای زندگی می کردند که پای کمتر دشمنی به انجا می رسید به فکر ساخـتن قلعه و استحکامات نظامی کمتر بودند و چون از طریقدریا امرار معاش می کردند نقاشی های انها نیز بیانگر شیوه ی خـاص زندگی و الهام گرفته از دریا و جانوران دریایی بود که با رنگهای زنده و شاد ترسیم می کردند.

هنر جزیره کرت در (1400-1600ق.م.)را به نام هنر مینوسی می نامیدند.

ساخـتمان سازی در کرت نه بر مقابر و نه بر معابد و نه بر دژها تاکید داشت بلکه مخـصوص کاخـ های پادشاهان بود.قدیمیترین کاخـ مینوسی "کاخـ ملیا "می باشد و از مهمترین ساخـتمان این دوره "معبد کنوسوس"شاه میلتوس بود و فضایی بی شکل با هندسه سیال که دارای فضاهای راحت و ارگانیک و غیر متقارن و غیر منظم بود که دارای نقاشیهای عامیانه با رنگهای شاد بود .مصالح و استراکچر بنا از سنگ و چوب بود و وسط تنه ستونهای ان پهن تر از بقیه قسمتها بود.

از خـصوصیات معماری مینوسی می توان به نقشه ساخـتمانی بغرنج و پیچیده توجه داشت.احتمالا افسانه یونانی معبر هزار خـم یا لا بیرنت ها از همین جا گرفته شده است.از سنگها ی نتراشیده در بنا استفاده می کردند و فقط از سنگها ی تراشیده برای قسمت سر در استفاده می کردند.سر ستونها ساده و به صورت بالشتکی بوده است.

کاخـ کنوسوس از نمونه بنا هایی که در این دوره ساخـته شده است.در محوطه این کاخـ یک میدان یا محوطه تئاتر با پله های نیم دایره ای در اطراف ان دیده می شود که می توان ان را نخـستین نسل تئاتر سر گشاده یونان بشمار اورد.

هنر یونان (معماری)

«احیای» این معماری به دست مهندسان معمار اروپایی در اواخـر سده هجدهم باعث انتشار پر دامنه سبک یونانی شد و مخـصوصاً در بناهای رسمی – دادگستریها، بانکها، تالارهای شهر، مجالس قانونگذاری – که با توجه به تأثیرگذاری پر ابهت شان طراحی می شدند، از معماری دوره کلاسیک که اساساً از معماری یونان ملهم بود، تقلید می شد.

با آنکه خـانه های یونانیان باستان از هرگونه زیورهای خـودنمایانه عاری بود، یونانیان پادشاهی درخـور خـانه های شاهانه نداشتند و مراسم مذهبی خـویش را در فضای باز اجرا می کردند، معمارانی کوشا و خـستگی ناپذیر بودند. ساخـتمانهای بسیار مهم ایشان نیز در آغاز به شکل زیارتگاههای ساده برای نگهداری از تندیسهای خـدایانشان ساخـته می شدند. هر روز به ساخـتن این ساخـتمانها توجه بیشتری معطوف می شد تا آنکه به احتمال قوی تصمیم گرفتند صفات هر خـدا را در خـود ساخـتمانها یا زیارتگاهها مجسم گردانند.

پیکرتراشی نقش خـود را در این تحول ایفا کرد، بدین معنی که تا اندازه ای در تزیین ساخـتمانها، تا اندازه ای در بازگویی بخـشی از صفات خـدایی که نمادش درون معبد گذاشته می شد و تا اندازه ای نیز به عنوان یک پیشکش نذری مورد استفاده قرار می گرفت. اما یونانیان، خـود ساخـتمان را نیز گونه ای پیکره می پنداشتند که شکلی انتزاعی دارد و از نیروی پیکره برای مجسم ساخـتن صفات انسانی برخـوردار است. اهمیت نافذ معبد پیکره دار و نقش الهام بخـش آن در زندگی همگانی را با برگزیدن نقطه ای مرتفع – غالباً بر فراز تپه ای مشرف یا مسلط به شهر (آکرو پولیس) – برای ساخـتمانش، مورد تأکید قرار می دادند.همچنان که ارسطو تأکید کرده است: «محل ساخـتمان معبد باید نقطه ای باشد که از همه طرف دیده شود و مقام فضیلت را حقاً بالا ببرد و بر پیرامونش تسلط داشته باشد» و احترامی که یونانیان برای معبد و نبوغ پایه گذارانش قایل می شده اند، در این سخـن افلاطون بازتاب یافته است: «خـدایان و معابد، به راحتی پیدا و ساخـته نمی شوند و برپا داشتن آنها کار عقلی پرتوان است». معابد اولیه از چوب ساخـته می شدند و با گذشت زمان، شکل چوبی آنها تدریجاً دگرگون شد و مصالحی ماندگار چون سنگ آهک و گاه مرمر به کار گرفته شدند. مرمر گران بود ولی کوههای سنگ مرمر بسیار نزدیک بوند: هومتوس در شرق آتن با سنگ آبی – سفیدش، پنتیلیکوس در شمال شرق آتن با سنگ سفید براقش که مخـصوصاً برای کنده کاری مورد استفاده قرار می گرفت، و جزایر آیگینا، مخـصوصاً پاروس، که مرمرهای دارای کیفیتهای گوناگون را به مقادیر بسیار زیاد در اخـتیار هنرمندان قرار می دادند.

معبد یونانی، از لحاظ نقشه، شباهت نزدیکی به تالار بارگان میسنی دارد و حتی در پیشرفته ترین شکل این معبد، سادگی بنیادی ساخـتمان تالار مزبور به چشم می خـورد، یک اتاق تک یا دو اتاق تو در تو (مقصوره) بدون پنجره، با یک در (دو در برای مقصوره تو در تو) و یک رواق یا دو ستون بین دیوارهای پیش آمده (ستونهای بین دو جرز)، یا ستون بندی خـلفی (ستون بندی بی دیوار)، یا ستون بندی خـلفی و قدامی، یا هر یک از این نقشه ها که به وسیله (یک ردیف یا دو ردیف، ستون بندی محاط شده باشند.

آنچه از همه در معماری خـاور نزدیک باستانی دیده ایم: نظم و فشردگی و تقارن آن است که مثلاً در نقطه مقابل گروه بندیهای بی نقشه معابد مصری قرار دارد. تفاوت در حس تناسب توسط یونانیها و کوشش شان برای رسیدن به شکلهای کمال مطلوب برحسب رابطه های منظم عددی و قواعد هندسی است.در این نقشه ها می توان نوعی جهش یا فرارویی از واحدهای بسیار ساده به واحدهای بغرنج تر را بدون هیچ گونه تغییر بنیادی در نوع واحدها یا طرز گروه بندی آنها دید؛



خرید و دانلود مقاله هنر معماری یونان


تحقیق هنر در تاریخ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

هنر در تاریخ

هنر در عهد هخامنشیان

 

هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. هنر این عصر ترکیبی است از هنر اقوام گوناگونی که تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن کلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یک قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند. علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسک و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است که سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است. از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر کنده کاری، حجاری، پیکر تراشی، فلزکاری، کاشی سازی و قالی بافی است . آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می کشند. نقش برجسته های تخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند که هر یک مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می گذارند و علاوه بر آن گویای بسیاری از آداب و رسوم رایج در دربار هخامنشی اند.

در نقش برجسته های تخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسک رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد که عموما پیکره ی پادشاه، کانون اصلی هر صحنه است. در این کنده کاری های زیبا که بر دل کوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته ی مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است . این کنده کاری کاری ها درعین حال که همگی حکایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یک گوشه ای از مراسم و وقایع سیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند. ویژگی این آثار بیشتر در آن است که نشان می دهد هنرمندان پیکر تراش روزگار هخامنشی به طور کامل در خدمت اجرا و طرح نقوش خود بوده و مجالی برای بروز تمایلات شخصی خود نداشتند و به عبارت دیگر، کاملا مطیع به شمار می رفتند.

آثار فلزکاری نیز در این دوره  ، برجسته و چشمگیر است. اشیاء فلزی هخامنشیان بیشتر از طلا، نقره و برنز ساخته می شده است و از مهمترین آثار مکشوفه ،  ارابه ی زرینی است که چهار اسب در جلوی آن قرار دارد و دو پیکره ی آدمی بر روی نیمکت ارابه نشسته اند. نکته مهم در آثار فلزی این عهد ، استفاده ی زیاد از نقوش و پیکر حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. این نقوش را می توان بر روی بشقاب های نقره ای و طلایی به صورت جنگ شیر و گاو و یا دو بزکوهی مشاهده کرد.

یکی از برجسته ترین زیور آلات این دوره دستبندهایی است که انتهای آنها به دو سر شیر ختم می شود و با زیور آلات کوچک و قرص مانندی به شکل سر حیوانات و پرندگان و نقوش هندسی تزئین شده است . این آثار جملگی حاکی از آن است که پارسیان در عهد هخامنشی به ابزارهای زرین و سیمین و مفروغی علاقه داشته و بخشی از هنر خود را در این راه به کار می برده اند.

 

فرش بافی از دیگر جلوه های بارز هنر ایرانی در زمان هخامنشیان است. این هنر به سبب از بین رفتن اکثر فرش های ایران در عهده باستان چندان مورد مطالعه ی دانشمندان قرار نگرفته بود ولی در اواخر دهه 1950 میلادی با کشف یک فرش 83/1×2 متری که به همراه آثار نفیس دیگر در یخ های سیبری کشف شد جلوه ای دیگر از هنر هخامنشی را در معرض دید بینندگان قرار داد. این فرش در محلی به نام (پازیریک) کشف گردید و بعدها به همین نام معروف شد. نوع بافت و ظرافت و نقش این قالی گویای مهارت و تبحر هنرمندان بافنده هخامنشی و نشانگر سنت دیرپای بافت فرش ایران است که قدمت آن را به دو هزار و پانصد سال و شاید بیشتر بازمی گرداند.

پیکرتراشی ، دیگر جلوه ی هنری دوره هخامنشی است. این شاخه از هنر ایران باستان که به نوعی وارث رموز تزئینی آشور ، بوده امروزه به صورت پیکره های زیبایی ازپادشاهان جانورانی نظیر اسب ، گاو، سگ ، شیر برجای مانده است. سنگ تراشان افراد و جانوران را معمولا به صورت نیم رخ نقش می کردند و در نمایش صحنه ها و اتفاقات تاریخی و سیاسی همواره بر بزرگ جلوه دادن شاهان خود تأکید زیادی داشته اند. در آثار باقیمانده از پیکرتراشی های هخامنشی قدرت تجسم بخشی ، خلاقیت هنری و دقت در انتخاب موضوع به خوبی به چشم می خورد.

در نتیجه گیری کلی می توان گفت هنر ایران در عصر هخامنشی به پیشرفت قابل ملاحظه ای نایل آمده است ، بدین صورت که ایرانیان جلوه های مختلف هنری قدیم مشرق زمین را جذب



خرید و دانلود تحقیق هنر در تاریخ


تحقیق باستان شناسی و هنر ماد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

به نام خدا

ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز

با سپاس و ستایش آفریدگار بی همتا و سلام و درود بی حد بر رسول امجد ، پیامبر عظیم الشأن ابوالقاسم محمد مصطفی(ص) و درود بر عترت پاک و مطهر ایشان که خدا طاعت شان را بر ما واجب گردانید وبا عرض ادب وسلام به پیشگاه حضرت منجی منتظر ، صاحب الامروالزمان ( عج ) ، تحقیق و پژوهش اجمالی خویش را به صورت خلاصه و گذرا پیرامون تاریخ سلسله های ماد ، هخامنشی ، اشکالی و ساسانی به استاد بزرگوار آقای حیدری ، تقدیم می دارم. امید است این خدمت ناچیز مورد قبول اهل فضل و ادب واقع گشته ، ضعف وناتوانی علمی محقق را به دیده اغماض بنگردند . همچنین انگیز دیگر من در رابطه با درس تاریخ سال سوم آموزش متوسطه نظام جدید است ، زیرامعتقدم که دانش اموزان دبیرستها وسایر مشتاقان دیگر باید مطالبی بیش از آنچ در آن کتاب آمده است بدانند .

« وما توفیقی الا بالله رب العالمین »

باستان شناسی و هنر ماد

موقعیت جغرافیایی ایران :

فلات ایران به شکل مثلثی است که در قسمت شمال آن دریای خزر و در جنوب آن خلیج فارس واقع شده است این وضعیت جغرافیایی به مثابه پلی برای ایجاد ارتباط میان آسیای مرکزی و آسیای غربی می باشد. فلات ایران محصور رشته کوه های عظیمی است که آن را در بر گرفته اند . رشته کوه زاگرس از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد یافته است .این رشته کوه ترکیبی از چین های متوازی متعدد ودره های گوناگونی را تشکیل می دهد . دامنه های مرتفع این کوه ها را مرتع گوناگون تشکیل می داده که بقایای جنگل های متراکم بلوط ، گردو و بادام وحشی تا به امروز نیز گسترده شده است در تابستان های گرم دامداران کوچ نشین ، مجبور به صعود به مراتع مرتفع می باشند . در بخش مرکزی زاگرس برآمدگی تیزی که به سوی غرب نفوذ یافته و به وسعت بینالنهرین وارد گردیده و با ایجاد پیچی در رود دجله باعث نزدیکی این رود به روز فرات گردیده است ونیز در قسمت شمال ، مثلث فلات رشته کوه البرز با قله بسیار مرتفعش ، دماوند قرار گرفته وبه موازات سواحل منحنی شکل جنوب دریای خزر کشیده شده بطورکه ناحیه ساحلی برخوردار از رطوبت وباران را از منطقه بیابانی فقیر جدا میسازد . رشته کوه البرز تا انتهای غربی آذربایجان ایران ادامه مییابد . آذربایجان به دلیل داشتن راه هایی از سمت شمال غربی و شمال و شمال شرقی ، رفت و آمد را در خود سهل نموده است . این ناحیه یکی از دو شکاف زره کوهستانی ایران را تشکیل می دهد .

ورورد آریایی ها به ایران و تشکیل دولت ماد :

موقعیت جغرافیایی ایران در طولتاریخ ، چهار راه حوادث و گذرگاه تند بادهای گوناگون بوده است چنانکه در پیش ذکر شد وضعیت دو شکاف زره کوهستانی یکی در شمال شرقی و دیگری در شمال غربی (آذربایجان ) باعث می گردید که اقوام مهاجم به راحتی بتوانند از این گذرگاه ها گذشته وارد ایران شوند از عمده ترین و قدیمی ترین مهاجرت های تاریخی به طرف ایران مهاجرت آریاییان می باشد ، همچنین اقدام چهره این سرزمین را دگرگون کردند .در اینکه این اقوام به چه سبب واز کجا به ایران روی آوردند ، نظریات گوناگون وگاهی متضاد ، از طرف صاحب نظران ارائه داده شده است اما آنچه مسلم می باشد این است که این اقوام چنانکه گفته شد از دو گذرگاه فوق الذکر ، گذشته و بیشتر در قسمت های غربی ایران سکنی گردیده وتمدن های شگفت انگیزیرا موجب شدند .درمورد کیفیت مهاجرت آریاییان به فلات ایران ، ویل دورانت تحت عنوان » گهواره مدنیت وآسیای میانه » می نویسد :« اگر گفته های علمای زمین شناسی را که نظریاتشان پر از ابهان است باور کنیم ، باید بدانیم که چایلد نظر داده است : آسیای میانه که اینک آسیای خشک و بی آب و علف است در گذشته پر آب ومعتدل بوده و دریاچه های بزرگو رودخانه های فراوان داشته است . در بازپسین عقب نشینی یخچال ها ، این سرزمین ها دچار خشکی شده و در پایان کار به جایی رسیده که به علت کمی بارندگی ، زندگی در آن اراضی غیر ممکن شده وساکنین مجبور به مهاجرت گردیده اند .

این اقوام نخستین مهاجرانی هستند که پیش از اقوام هند واروپایی از سرزمین های شمالی ( دشت های اوراسی ) سرازیر شده اند نظر به آنچه ذکر شد چنین مستفاد می شود که در کل ، مهاجرت های عمده در سه موج مهم ومشخص انجام گرفته است :

ازیانیک در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد :

هند و اروپایی در حدود هزاره سوم پیش از میلاد

آریایی ها در حدود هزاره دوم پیش از میلاد که مهمترین آنها ماده ها و پارسها می باشند .



خرید و دانلود تحقیق باستان شناسی و هنر ماد


جامعه شناسی فرهنگ و هنر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 87 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

چکیده :

در این‌ بررسی با استشهاد به ترکیبی از دو الگوی‌ مأخوذ از جامعه‌شناسی‌ آلمانی‌و جامعه‌شناسی‌ پارسونزی‌ امکان‌ مطالعة‌ در زمانی‌ِ تحولات‌ فرهنگی‌ ایران‌ در سالهای‌1300 تا 1380فراهم‌ شده است . جهت‌ گیریهای‌ سیاسی‌ - دینی‌، جهت‌گیریهای‌ اقتصادی‌ - سیاسی‌، جهت‌ گیریهای‌ دینی‌ - فرهنگی‌، جهت‌ گیریهای‌ تماس‌ فرهنگی‌ وجهت‌ گیریهای‌ رسانه‌ها در تعامل‌ با دین‌، دولت‌، اقتصاد و تماس‌ فرهنگی‌. به‌ ترتیب‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیردو با ارائه‌ یک‌ تحلیل‌ از بستر تحولات‌ اجتماعی‌ جاری‌ ایران‌ (80-1376) سه‌ سناریوی‌ احتمالی‌در مورد آینده‌ تحولات‌ در دو دهه‌ آینده‌ مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد.

 

جامعه شناسی و تحول فرهنگی

تصور وجودجامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ مبتنی‌ بر امکان‌ تمایز میان‌ جامعه‌ وفرهنگ‌ است‌. فرهنگ‌ را می‌توان‌ به‌ لحاظ‌ مفهومی‌ از جامعه‌ متمایز کرد اما این‌ دو مفهوم‌ ارتباط‌بسیار نزدیکی‌ با یکدیگر دارند. «فرهنگ‌» به‌ شیوه‌ زندگی‌ یک‌ جامعه‌ معین‌، عادات‌ و رسوم‌ آنها،همراه‌ با کالاهای‌ مادی‌ که‌ تولید می‌کنند مربوط‌ می‌شود و «جامعه‌» به‌ نظام‌ روابط‌ متقابل‌ اطلاق‌می‌شود که‌ افرادِ دارای‌ِ فرهنگ‌ مشترک‌ را به‌ هم‌ مربوط‌ می‌سازد. همانگونه‌ که‌ طبق‌ تعریف,‌فرهنگ‌ بدون‌ جامعه‌ ممکن‌ نیست‌، تصور جامعة‌ بدون‌ فرهنگ‌ نیز معقول‌ نمی‌باشد. بدون‌فرهنگ‌، انسانیت‌ به‌ معنای‌ اجتماعی‌ آن‌ وجود ندارد. زبان‌، احساس‌ِ خود آگاهی‌، توانایی‌ تفکر وبه‌ عبارتی‌ بخش‌ مهمی‌ از وجه‌ تمایز انسان‌ از حیوان‌ در گرو فرهنگ‌ یافتگی‌ نوع‌ انسان‌ است‌.جامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ بنا بر دیدگاه‌ بنیانگذار آن‌ آلفرد وبر بخشی‌ از پژوهشها است‌ که‌ درچارچوب‌ جامعه‌شناسی‌ عمومی‌ و با تأکید بر فرهنگ‌ به‌ عنوان‌ فرا گرد تکامل‌ ساختارهای‌اجتماعی‌ دوران‌ ساز متمرکز است‌ و به‌ تکامل‌ فرهنگی‌ یک‌ جامعه‌ معین‌ می‌پردازد. در مکتب‌آلمانی‌ِ جامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ بیشتر به‌ آن‌ دسته‌ از فعالیتها توجه‌ می‌شود که‌ جنبه‌ معنوی‌، روحی‌،اخلاقی‌ و علمی‌ دارد که‌ به‌ آنها فرهنگ‌ متعالی‌ یا High Culture گفته‌ می‌شود و بیشتر در قالب‌اخلاق‌، علم‌ و هنر دسته‌ بندی‌ می‌شود در نتیجه‌ اگر جامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ را یک جامعه شناسی میانی و زیر بخش‌جامعه‌شناسی‌ عمومی‌ فرض‌ کنیم‌ جامعه‌شناسی‌ اخلاق‌، جامعه‌شناسی‌ هنر و جامعه‌شناسی‌علم‌ را می‌توان‌ زیر بخشهای‌ جامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ به‌ حساب‌ آورد. در نگاهی‌ وسیع‌تر می‌توان‌جامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ را عنوانی‌ عام‌ برای‌ جامعه‌ شناسیهای‌ تخصصی‌ مانند جامعه‌شناسی‌ دین‌و جامعه‌شناسی‌ ارتباطات‌ نیز در نظر گرفت‌ چرا که‌ دین‌ در نگاه‌ بوکهارت‌ یکی‌ از پایدارترین‌بنیادهای‌ فرهنگ‌ و ارتباطات‌ در نگاه‌ مردم‌ شناسانه‌ به‌ آن‌ تبلور فرهنگ‌ است‌. ساپیرو پس‌ از اوبتیسوون‌ و پالد آلتو که‌ «انسان‌شناسی‌ ارتباطات‌» را مطرح‌ کرده‌اند این‌ امکان‌ را فراهم‌ کرده‌اند که‌جامعه‌شناسی‌ ارتباطات‌ نیز در چارچوب‌ جامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ قابل‌ دسته‌ بندی‌ باشد (نک‌:پهلوان‌، 1378: 103 و 102-100 و مقایسه‌ کنید با کری‌، 1376)اما آیا جامعه‌شناسی‌ فرهنگ‌ صرفاً یک‌ عنوان‌ عام‌ برای‌ چند جامعه‌شناسی‌ تخصصی‌است‌؟ به‌ نظر می‌رسد این‌ تقلیل‌ صحیح‌ نیست‌ بلکه‌ موضوع‌ بنیادین‌ و مشترک‌ در بیان‌ این‌ جامعه‌شناسی ها مسئله‌ ثبات‌ و تحول‌ فرهنگ‌ است‌ که‌ در قالب‌ یک‌ جامعه‌شناسی‌تخصصی‌ بنام‌ «جامعه‌شناسی‌ تحول‌ فرهنگی‌» قابل طرح‌ است. اگر فرهنگ‌ در ذات‌ خودحامل‌ تحول‌ و تغییر - ولو تدریجی‌ - است‌ پس‌ مطالعه‌ زمینه‌ها، دلایل‌، علل‌، چگونگی‌، میزان‌ ونتایج‌ تحول‌ فرهنگ‌ در یک‌ جامعه‌ خاص‌ می‌تواند موضوعات‌ مناسبی‌ برای‌ یک‌ جامعه‌شناسی‌تخصصی‌ باشد. این‌ جامعه‌شناسی‌ در دو سطح‌ قابل‌ طرح‌ است‌ اول‌ در کنار ‌ جامعه‌شناسی های ‌تخصصی‌ مثل‌ جامعه‌ شناسیهای‌ معرفت‌ / دین‌ / اخلاق‌ / هنر / ارتباطات‌ و دوم‌ به‌ عنوان‌ برآیندو حاصل‌ یافته‌های‌ آنهادر یک‌ جامعه‌ خاص‌.

در این‌ تحقیق‌ به‌ سطح‌ دوم‌ از تعریف‌ و کارکرد جامعه‌شناسی‌ تحولات‌ فرهنگی‌ توجه‌می‌شود. فرهنگ‌ در این‌ تحقیق‌ به‌ معنای‌ تمامی‌ برنامه‌ها و اقداماتی‌ که‌ انسانها در چارچوب‌اجتماعی‌ به‌ منظور شکل‌ بخشیدن‌ به‌ زندگی‌ خود و سازگار شدن‌ با محیط‌ می‌پرورانند فرض‌ شده‌است‌. در این‌ دیدگاه‌ فرهنگ‌ به‌ عنوان‌ رابط‌ میان‌ جامعه‌ و محیط‌ پیرامونی‌ مورد بحث‌ قرارمی‌گیرد. در نتیجه‌ تحول‌ فرهنگی‌ نیز به‌ عنوان‌ «تکامل‌ امکانات‌ بالقوه‌ فرهنگی‌ جامعه‌ با توجه‌ به‌عامل‌ سازگاری‌ فزاینده‌ با محیط‌» تعریف‌ می‌شود (پهلوان‌، 1376: 4).

این‌ محیط‌ پیرامونی‌ چیست‌ و چه‌ تغییراتی‌ را بر تافته‌ است‌؟ «تماس‌ فرهنگی‌» مهم‌ترین‌عامل‌ تغییر محیط‌ پیرامونی‌ یک‌ فرهنگ‌ است‌ بیان‌ رابطه‌ میان‌ نتایج‌ این‌ تماسهای‌ فرهنگی‌ بامتغیرهای‌ درون‌ نظام‌ اجتماعی‌ به‌ خصوص‌ دین‌، دولت‌ و رسانه‌ها موضوع‌ محوری‌ در بررسی‌جامعه‌شناسی‌ تحولات‌ فرهنگی‌ ایران‌ است‌. در واقع‌ تحولات‌ فرهنگی‌ درون‌ زا و برون‌ زا در یک‌منظومه‌ واحد ولی‌ چند جانبه‌ مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد. این‌ شیوه‌ علیت‌ دو قطبی‌ در بررسی‌تحولات‌ فرهنگی‌ ریشه‌ در دیدگاههای‌ نظری‌ روژه‌ باستید دارد. او با طرح‌ تعامل‌ دیالکتیک‌ علیت‌بیرونی‌ و علیت‌ درونی‌، همه‌ فرا گردهای‌ فرهنگ‌ پذیری‌ را ناشی‌ از این‌ تعامل‌ می‌داند. به‌ نظرباستید علیت‌ درونی‌ یک‌ فرهنگ‌ یعنی‌ شیوه‌ کار کرد ویژه‌ آن‌ فرهنگ‌ و منطق‌ خاص‌ آن‌ می‌توانددگرگونی‌ فرهنگی‌ برون‌ زا را تقویت‌ کند یا نقش‌ باز دارنده‌ ایفا کند. متقابلاً علیت‌ برون‌ زا که‌ درارتباط‌ با دگرگونیهای‌ برون‌ زا قرار دارد فقط‌ بر اساس‌ علیت‌ درونی‌ عمل‌ می‌کند به‌ عبارت‌ دیگرعلیت‌ دو قطبی‌ پدیده‌ واکنشهای‌ زنجیره‌ای‌ در تحولات‌ فرهنگی‌ را به‌ شرح‌ زیر توضیح‌ می‌دهد:علیت‌ بیرونی‌ دگرگونی‌ را در مقطعی‌ خاص‌ از زمان‌ در یک‌ فرهنگ‌ بر می‌انگیزاند؛ فرهنگ‌ مقصداین‌ دگرگونی‌ را بر اساس‌ منطق‌ خاص‌ خود «جذب‌» می‌کند و مجموعه‌ای‌ از سازگاریهای‌ پی‌ درپی‌ را به‌ همراه‌ می‌آورد یعنی‌ علیت‌ بیرونی‌ انگیزاننده‌ علیت‌ درونی‌ است‌ و در شرایط‌ عادی‌بدون‌ وجود زمینه‌ در فرهنگ‌ پذیرنده‌، امکان‌ تغییر فرهنگی‌ در اثر تماس‌ فرهنگی‌ وجود ندارد ودر مقابل‌ دیالکتیک‌ پویای‌ درونی‌ و بیرونی‌ منجر به‌ یک‌ ساخت‌ بندی‌ جدید فرهنگی‌ می‌شود.کیفیت‌ این‌ ساخت‌ بندی‌ جدید بسته‌ به‌ چگونگی‌ تماس‌ تفاوت‌ می‌کند و نتایجی‌ کاملاً مختلف‌ اززوال‌ فرهنگی‌ تا شکوفایی‌ فرهنگی‌ را به‌ دنبال‌ دارد. فرهنگ‌ِ خالص‌ و بدون‌ تماس‌ و تغییر وجودندارد و در این‌ فرا گرد هر فرهنگی‌ که‌ در موقعیت‌ تماس‌ فرهنگی‌ قرار می‌گیرد دستخوش‌ مراحل‌ساخت‌ زدایی‌ و ساخت‌ یابی‌ مجدد می‌شود. از اینجاست‌ که‌ برداشت‌ پویا از فرهنگ‌ بجای‌برداشت‌ ایستا می‌نشیند و ساخت‌ گرایی‌ لوی‌ اشتراوس‌ جای‌ خود را به‌ ساخت‌ یابی‌ باستیدمی‌دهد. در نظر باستید بجای‌ ساخت‌ باید از ساخت‌ بندی‌ سخن‌ گفت‌ Structuration)/((Structure اگر ساخت‌ زدایی‌ِ ناشی‌ از تماس‌ با ساخت‌ یابی‌ِ جدیدی‌ که‌ناشی‌ از قوت‌ درونی‌ فرهنگ‌ مقصد است‌ همراه‌ شود شکوفایی‌ فرهنگی‌ پیش‌ می‌آید و اگرساخت‌ زدایی‌ بدون‌ ساخت‌ یابی‌ صورت‌ گیرد انحطاط‌ فرهنگی‌ محتمل‌ خواهد بود. (پهلوان‌،1378: 125-124).

مباحث مربوط به‌ متغیرها، روندها و انواع‌ ممکن‌ فرهنگ‌ پذیری‌ در اثر تماس فرهنگی را می‌توان‌ به‌ شرح‌ زیر تلخیص‌ کرد (مقایسه‌ کنید با پهلوان‌، 1378: ص‌ 107-104).

 

 

 

متغیرهای‌ فرهنگ‌ پذیری‌

روند تماس‌

انواع‌ فرهنگ‌ پذیری‌

میزان‌ تمایز و تفاوتهای‌فرهنگهای‌ در حال‌ تماس‌

تفاوت‌ تکنولوژی‌

تفاوت‌ ایدئولوژی‌

تفاوت‌



خرید و دانلود  جامعه شناسی فرهنگ و هنر


دانلود تحقیق هنر معماری یونان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

مقدمه :

در منطقه دریای مدیترانه مردمی زندگی می کردند که کارشان ماهیگیری و دریانوردی بود.به دلیل اینکه در منطقه ای زندگی می کردند که پای کمتر دشمنی به انجا می رسید به فکر ساخـتن قلعه و استحکامات نظامی کمتر بودند و چون از طریقدریا امرار معاش می کردند نقاشی های انها نیز بیانگر شیوه ی خـاص زندگی و الهام گرفته از دریا و جانوران دریایی بود که با رنگهای زنده و شاد ترسیم می کردند.

هنر جزیره کرت در (1400-1600ق.م.)را به نام هنر مینوسی می نامیدند.

ساخـتمان سازی در کرت نه بر مقابر و نه بر معابد و نه بر دژها تاکید داشت بلکه مخـصوص کاخـ های پادشاهان بود.قدیمیترین کاخـ مینوسی "کاخـ ملیا "می باشد و از مهمترین ساخـتمان این دوره "معبد کنوسوس"شاه میلتوس بود و فضایی بی شکل با هندسه سیال که دارای فضاهای راحت و ارگانیک و غیر متقارن و غیر منظم بود که دارای نقاشیهای عامیانه با رنگهای شاد بود .مصالح و استراکچر بنا از سنگ و چوب بود و وسط تنه ستونهای ان پهن تر از بقیه قسمتها بود.

از خـصوصیات معماری مینوسی می توان به نقشه ساخـتمانی بغرنج و پیچیده توجه داشت.احتمالا افسانه یونانی معبر هزار خـم یا لا بیرنت ها از همین جا گرفته شده است.از سنگها ی نتراشیده در بنا استفاده می کردند و فقط از سنگها ی تراشیده برای قسمت سر در استفاده می کردند.سر ستونها ساده و به صورت بالشتکی بوده است.

کاخـ کنوسوس از نمونه بنا هایی که در این دوره ساخـته شده است.در محوطه این کاخـ یک میدان یا محوطه تئاتر با پله های نیم دایره ای در اطراف ان دیده می شود که می توان ان را نخـستین نسل تئاتر سر گشاده یونان بشمار اورد.

هنر یونان (معماری)

«احیای» این معماری به دست مهندسان معمار اروپایی در اواخـر سده هجدهم باعث انتشار پر دامنه سبک یونانی شد و مخـصوصاً در بناهای رسمی – دادگستریها، بانکها، تالارهای شهر، مجالس قانونگذاری – که با توجه به تأثیرگذاری پر ابهت شان طراحی می شدند، از معماری دوره کلاسیک که اساساً از معماری یونان ملهم بود، تقلید می شد.

با آنکه خـانه های یونانیان باستان از هرگونه زیورهای خـودنمایانه عاری بود، یونانیان پادشاهی درخـور خـانه های شاهانه نداشتند و مراسم مذهبی خـویش را در فضای باز اجرا می کردند، معمارانی کوشا و خـستگی ناپذیر بودند. ساخـتمانهای بسیار مهم ایشان نیز در آغاز به شکل زیارتگاههای ساده برای نگهداری از تندیسهای خـدایانشان ساخـته می شدند. هر روز به ساخـتن این ساخـتمانها توجه بیشتری معطوف می شد تا آنکه به احتمال قوی تصمیم گرفتند صفات هر خـدا را در خـود ساخـتمانها یا زیارتگاهها مجسم گردانند.

پیکرتراشی نقش خـود را در این تحول ایفا کرد، بدین معنی که تا اندازه ای در تزیین ساخـتمانها، تا اندازه ای در بازگویی بخـشی از صفات خـدایی که نمادش درون معبد گذاشته می شد و تا اندازه ای نیز به عنوان یک پیشکش نذری مورد استفاده قرار می گرفت. اما یونانیان، خـود ساخـتمان را نیز گونه ای پیکره می پنداشتند که شکلی انتزاعی دارد و از نیروی پیکره برای مجسم ساخـتن صفات انسانی برخـوردار است. اهمیت نافذ معبد پیکره دار و نقش الهام بخـش آن در زندگی همگانی را با برگزیدن نقطه ای مرتفع – غالباً بر فراز تپه ای مشرف یا مسلط به شهر (آکرو پولیس) – برای ساخـتمانش، مورد تأکید قرار می دادند.همچنان که ارسطو تأکید کرده است: «محل ساخـتمان معبد باید نقطه ای باشد که از همه طرف دیده شود و مقام فضیلت را حقاً بالا ببرد و بر پیرامونش تسلط داشته باشد» و احترامی که یونانیان برای معبد و نبوغ پایه گذارانش قایل می شده اند، در این سخـن افلاطون بازتاب یافته است: «خـدایان و معابد، به راحتی پیدا و ساخـته نمی شوند و برپا داشتن آنها کار عقلی پرتوان است». معابد اولیه از چوب ساخـته می شدند و با گذشت زمان، شکل چوبی آنها تدریجاً دگرگون شد و مصالحی ماندگار چون سنگ آهک و گاه مرمر به کار گرفته شدند. مرمر گران بود ولی کوههای سنگ مرمر بسیار نزدیک بوند: هومتوس در شرق آتن با سنگ آبی – سفیدش، پنتیلیکوس در شمال شرق آتن با سنگ سفید براقش که مخـصوصاً برای کنده کاری مورد استفاده قرار می گرفت، و جزایر آیگینا، مخـصوصاً پاروس، که مرمرهای دارای کیفیتهای گوناگون را به مقادیر بسیار زیاد در اخـتیار هنرمندان قرار می دادند.

معبد یونانی، از لحاظ نقشه، شباهت نزدیکی به تالار بارگان میسنی دارد و حتی در پیشرفته ترین شکل این معبد، سادگی بنیادی ساخـتمان تالار مزبور به چشم می خـورد، یک اتاق تک یا دو اتاق تو در تو (مقصوره) بدون پنجره، با یک در (دو در برای مقصوره تو در تو) و یک رواق یا دو ستون بین دیوارهای پیش آمده (ستونهای بین دو جرز)، یا ستون بندی خـلفی (ستون بندی بی دیوار)، یا ستون بندی خـلفی و قدامی، یا هر یک از این نقشه ها که به وسیله (یک ردیف یا دو ردیف، ستون بندی محاط شده باشند.

آنچه از همه در معماری خـاور نزدیک باستانی دیده ایم: نظم و فشردگی و تقارن آن است که مثلاً در نقطه مقابل گروه بندیهای بی نقشه معابد مصری قرار دارد. تفاوت در حس تناسب توسط یونانیها و کوشش شان برای رسیدن به شکلهای کمال مطلوب برحسب رابطه های منظم عددی و قواعد هندسی است.در این نقشه ها می توان نوعی جهش یا فرارویی از واحدهای بسیار ساده به واحدهای بغرنج تر را بدون هیچ گونه تغییر بنیادی در نوع واحدها یا طرز گروه بندی آنها دید؛



خرید و دانلود دانلود تحقیق هنر معماری یونان