لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
زندگی نامه ویلیام شکسپیر در اوایل قرن شانزدهم میلادی در دهکده ای نزدیک شهر استرتفورد در ایالت واریک انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شکسپیر زندگی می کرد. یکی از پسران او به نام "جان" در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و "ماری آردن" دختر یک کشاورز ثروتمند را به همسری برگزید . ماری در 26 آوریل 1564 پسری به دنیا آورد و نامش را "ویلیام" گذاشت. این کودک به تدریج پسری فعال ، شوخ و شیطان شد ، به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت . ولی به علت کسادی شغل پدرش ناچار شد برای امرار معاش، مدرسه را ترک کند و شغلی برای خود برگزیند . برخی می گویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت که معاصرین او نقل کرده اند ، در موقع کشتن گوساله خطابه می سرود و شعر می گفت. در سال 1582 موقعی که هجده ساله بود ، دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام "آن هثوی" از دهکده مجاور شد و با یکدیگر عروسی کردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند . از آن زمان زندگی پر حادثه شکسپیر آغاز شد و به قدری تحت تأثیر هنرپیشگان و هنر نمایی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری کسب کند و بعداً بتواند زندگی مرفه تری برای خانواده خود فراهم نماید.پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد . بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت . این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت کارهایش را پیگیری کرد که حسادت هم قطاران را برانگیخت. در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفه ای محترم و محبوب تلقی نمی شد و طبقه متوسط که تحت تأثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند ، آن را مخالف شئون خویش می دانستند . تنها طبقه اعیان و طبقات فقیر بودند که به نمایش و تماشاخانه علاقه نشان می دادند. در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در 1597 اولین کمدی خود را به نام "تقلای بی فایده عشق" در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتباً تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر می آمد. الیزابت در سال 1603 زندگی را بدرود گفت، ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویه ای نسبت به شکسپیر نشد . جیمز اول به شکسپیر و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا کرد . نمایشنامه های او در تماشاخانه "گلوب" که در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت ، بازی می شد. بهترین نمایشنامه های شکسپیر درهمین تماشاخانه گلوب به اجرا درآمد . هرشب شمار زیادی از زنان و مردان آن روزگار به این تماشاخانه می آمدند تا شاهد اجرای آثار شکسپیر توسط گروه پر آوازه " لرد چیمبرلین" باشند . اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود که تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد . در تمام این سالها خود شکسپیر با تلاشی خستگی ناپذیر - چه در مقام نویسنده و چه به عنوان بازیگر- کار می کرد . این گروه، علاوه بر آثار شکسپیر، نمایشنامه هایی از سایر نویسندگان و از جمله آثار "کریستوفر مارلو" ی گمشده و نویسنده نو پای دیگر به نام "جن جانسن" را نیز به اجرا در می آورند ، اما احتمالا آثار استاد "ویلیام شکسپیر" بود که بیشترین تعداد تماشاگران را به آن تماشاخانه می کشید.این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه ای ساخته شده بود ، که مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریباً در وسط به صورت سکویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه ای منتهی می گشت که از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده می شد. شکسپیر بزودی موفقیت مادی و معنوی به دست آورد و سرانجام در مالکیت تماشاخانه سهیم شد. این تماشاخانه در سال 1613 در ضمن بازی نمایشنامه "هانری هشتم" سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد ، که آن زمان دیگر شکسپیر حضور نداشت ، چون با ثروت سرشار خود به شهر خویش برگشته بود . احتمالا شکسپیر در سال 1610 یعنی در 46 سالگی دست از کار کشید و به استرتفرد بازگشت ، تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد . چرا که حالا دیگر کم و بیش آنچه را که در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامه هایی که در این دوره از زندگیش نوشته " زمستان" و " توفان" هستند که اولین بار در سال 1611 به اجرا در آمدند. در آوریل سال 1616 شکسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت . آرمگاه او در کلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا می گردد. مجموعه آثار با توجه به تعداد نمایشنامه هایی که هر ساله از شکسپیر به صحنه می آمد ، می توان این طور نتیجه گرفت که او آنها را بسیار سریع می نوشته است. مثلا گفته شده او فقط دو هفته وقت صرف نوشتن نمایشنامه "زنان سر خوش وینزر" (که در سال 1601 اجرا شد) کرده است . البته این بسیار هیجان آور است که شکسپیر را در حالتی شبیه به آنچه در این نقاشی می بینیم ، در ذهن مجسم می کنیم، که تنها با تخیلات و الهامات خود در یک اتاق زیر شیروانی کوچک نشسته است و با شتاب چیز می نویسد، اما واقعیت غیر از این بود. آن طور که گفته می شود شکسپیر بیشتر نمایشنامه هایش را دراتاق کوچکی در انتهای ساختمان تماشاخانه می نوشته است . به احتمال زیاد شکل فشرده ای از نمایشنامه را از طرح داستان گرفته تا شخصیتها و سایر عناصر نمایشی، با شتاب به روی کاغذ می آورده... بعد آن را کمی می پرورانده و در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
زندگی نامه ویلیام شکسپیر در اوایل قرن شانزدهم میلادی در دهکده ای نزدیک شهر استرتفورد در ایالت واریک انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شکسپیر زندگی می کرد. یکی از پسران او به نام "جان" در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و "ماری آردن" دختر یک کشاورز ثروتمند را به همسری برگزید . ماری در 26 آوریل 1564 پسری به دنیا آورد و نامش را "ویلیام" گذاشت. این کودک به تدریج پسری فعال ، شوخ و شیطان شد ، به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت . ولی به علت کسادی شغل پدرش ناچار شد برای امرار معاش، مدرسه را ترک کند و شغلی برای خود برگزیند . برخی می گویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت که معاصرین او نقل کرده اند ، در موقع کشتن گوساله خطابه می سرود و شعر می گفت. در سال 1582 موقعی که هجده ساله بود ، دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام "آن هثوی" از دهکده مجاور شد و با یکدیگر عروسی کردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند . از آن زمان زندگی پر حادثه شکسپیر آغاز شد و به قدری تحت تأثیر هنرپیشگان و هنر نمایی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری کسب کند و بعداً بتواند زندگی مرفه تری برای خانواده خود فراهم نماید.پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد . بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت . این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت کارهایش را پیگیری کرد که حسادت هم قطاران را برانگیخت. در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفه ای محترم و محبوب تلقی نمی شد و طبقه متوسط که تحت تأثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند ، آن را مخالف شئون خویش می دانستند . تنها طبقه اعیان و طبقات فقیر بودند که به نمایش و تماشاخانه علاقه نشان می دادند. در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در 1597 اولین کمدی خود را به نام "تقلای بی فایده عشق" در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتباً تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر می آمد. الیزابت در سال 1603 زندگی را بدرود گفت، ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویه ای نسبت به شکسپیر نشد . جیمز اول به شکسپیر و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا کرد . نمایشنامه های او در تماشاخانه "گلوب" که در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت ، بازی می شد. بهترین نمایشنامه های شکسپیر درهمین تماشاخانه گلوب به اجرا درآمد . هرشب شمار زیادی از زنان و مردان آن روزگار به این تماشاخانه می آمدند تا شاهد اجرای آثار شکسپیر توسط گروه پر آوازه " لرد چیمبرلین" باشند . اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود که تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد . در تمام این سالها خود شکسپیر با تلاشی خستگی ناپذیر - چه در مقام نویسنده و چه به عنوان بازیگر- کار می کرد . این گروه، علاوه بر آثار شکسپیر، نمایشنامه هایی از سایر نویسندگان و از جمله آثار "کریستوفر مارلو" ی گمشده و نویسنده نو پای دیگر به نام "جن جانسن" را نیز به اجرا در می آورند ، اما احتمالا آثار استاد "ویلیام شکسپیر" بود که بیشترین تعداد تماشاگران را به آن تماشاخانه می کشید.این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه ای ساخته شده بود ، که مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریباً در وسط به صورت سکویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه ای منتهی می گشت که از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده می شد. شکسپیر بزودی موفقیت مادی و معنوی به دست آورد و سرانجام در مالکیت تماشاخانه سهیم شد. این تماشاخانه در سال 1613 در ضمن بازی نمایشنامه "هانری هشتم" سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد ، که آن زمان دیگر شکسپیر حضور نداشت ، چون با ثروت سرشار خود به شهر خویش برگشته بود . احتمالا شکسپیر در سال 1610 یعنی در 46 سالگی دست از کار کشید و به استرتفرد بازگشت ، تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد . چرا که حالا دیگر کم و بیش آنچه را که در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامه هایی که در این دوره از زندگیش نوشته " زمستان" و " توفان" هستند که اولین بار در سال 1611 به اجرا در آمدند. در آوریل سال 1616 شکسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت . آرمگاه او در کلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا می گردد. مجموعه آثار با توجه به تعداد نمایشنامه هایی که هر ساله از شکسپیر به صحنه می آمد ، می توان این طور نتیجه گرفت که او آنها را بسیار سریع می نوشته است. مثلا گفته شده او فقط دو هفته وقت صرف نوشتن نمایشنامه "زنان سر خوش وینزر" (که در سال 1601 اجرا شد) کرده است . البته این بسیار هیجان آور است که شکسپیر را در حالتی شبیه به آنچه در این نقاشی می بینیم ، در ذهن مجسم می کنیم، که تنها با تخیلات و الهامات خود در یک اتاق زیر شیروانی کوچک نشسته است و با شتاب چیز می نویسد، اما واقعیت غیر از این بود. آن طور که گفته می شود شکسپیر بیشتر نمایشنامه هایش را دراتاق کوچکی در انتهای ساختمان تماشاخانه می نوشته است . به احتمال زیاد شکل فشرده ای از نمایشنامه را از طرح داستان گرفته تا شخصیتها و سایر عناصر نمایشی، با شتاب به روی کاغذ می آورده... بعد آن را کمی می پرورانده و در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
زندگی نامه ویلیام شکسپیر در اوایل قرن شانزدهم میلادی در دهکده ای نزدیک شهر استرتفورد در ایالت واریک انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شکسپیر زندگی می کرد. یکی از پسران او به نام "جان" در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و "ماری آردن" دختر یک کشاورز ثروتمند را به همسری برگزید . ماری در 26 آوریل 1564 پسری به دنیا آورد و نامش را "ویلیام" گذاشت. این کودک به تدریج پسری فعال ، شوخ و شیطان شد ، به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت . ولی به علت کسادی شغل پدرش ناچار شد برای امرار معاش، مدرسه را ترک کند و شغلی برای خود برگزیند . برخی می گویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت که معاصرین او نقل کرده اند ، در موقع کشتن گوساله خطابه می سرود و شعر می گفت. در سال 1582 موقعی که هجده ساله بود ، دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام "آن هثوی" از دهکده مجاور شد و با یکدیگر عروسی کردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند . از آن زمان زندگی پر حادثه شکسپیر آغاز شد و به قدری تحت تأثیر هنرپیشگان و هنر نمایی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری کسب کند و بعداً بتواند زندگی مرفه تری برای خانواده خود فراهم نماید.پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد . بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت . این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت کارهایش را پیگیری کرد که حسادت هم قطاران را برانگیخت. در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفه ای محترم و محبوب تلقی نمی شد و طبقه متوسط که تحت تأثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند ، آن را مخالف شئون خویش می دانستند . تنها طبقه اعیان و طبقات فقیر بودند که به نمایش و تماشاخانه علاقه نشان می دادند. در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در 1597 اولین کمدی خود را به نام "تقلای بی فایده عشق" در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتباً تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر می آمد. الیزابت در سال 1603 زندگی را بدرود گفت، ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویه ای نسبت به شکسپیر نشد . جیمز اول به شکسپیر و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا کرد . نمایشنامه های او در تماشاخانه "گلوب" که در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت ، بازی می شد. بهترین نمایشنامه های شکسپیر درهمین تماشاخانه گلوب به اجرا درآمد . هرشب شمار زیادی از زنان و مردان آن روزگار به این تماشاخانه می آمدند تا شاهد اجرای آثار شکسپیر توسط گروه پر آوازه " لرد چیمبرلین" باشند . اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود که تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد . در تمام این سالها خود شکسپیر با تلاشی خستگی ناپذیر - چه در مقام نویسنده و چه به عنوان بازیگر- کار می کرد . این گروه، علاوه بر آثار شکسپیر، نمایشنامه هایی از سایر نویسندگان و از جمله آثار "کریستوفر مارلو" ی گمشده و نویسنده نو پای دیگر به نام "جن جانسن" را نیز به اجرا در می آورند ، اما احتمالا آثار استاد "ویلیام شکسپیر" بود که بیشترین تعداد تماشاگران را به آن تماشاخانه می کشید.این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه ای ساخته شده بود ، که مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریباً در وسط به صورت سکویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه ای منتهی می گشت که از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده می شد. شکسپیر بزودی موفقیت مادی و معنوی به دست آورد و سرانجام در مالکیت تماشاخانه سهیم شد. این تماشاخانه در سال 1613 در ضمن بازی نمایشنامه "هانری هشتم" سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد ، که آن زمان دیگر شکسپیر حضور نداشت ، چون با ثروت سرشار خود به شهر خویش برگشته بود . احتمالا شکسپیر در سال 1610 یعنی در 46 سالگی دست از کار کشید و به استرتفرد بازگشت ، تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد . چرا که حالا دیگر کم و بیش آنچه را که در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامه هایی که در این دوره از زندگیش نوشته " زمستان" و " توفان" هستند که اولین بار در سال 1611 به اجرا در آمدند. در آوریل سال 1616 شکسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت . آرمگاه او در کلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا می گردد. مجموعه آثار با توجه به تعداد نمایشنامه هایی که هر ساله از شکسپیر به صحنه می آمد ، می توان این طور نتیجه گرفت که او آنها را بسیار سریع می نوشته است. مثلا گفته شده او فقط دو هفته وقت صرف نوشتن نمایشنامه "زنان سر خوش وینزر" (که در سال 1601 اجرا شد) کرده است . البته این بسیار هیجان آور است که شکسپیر را در حالتی شبیه به آنچه در این نقاشی می بینیم ، در ذهن مجسم می کنیم، که تنها با تخیلات و الهامات خود در یک اتاق زیر شیروانی کوچک نشسته است و با شتاب چیز می نویسد، اما واقعیت غیر از این بود. آن طور که گفته می شود شکسپیر بیشتر نمایشنامه هایش را دراتاق کوچکی در انتهای ساختمان تماشاخانه می نوشته است . به احتمال زیاد شکل فشرده ای از نمایشنامه را از طرح داستان گرفته تا شخصیتها و سایر عناصر نمایشی، با شتاب به روی کاغذ می آورده... بعد آن را کمی می پرورانده و در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
والیبال درسال 1895 میلادی مطابق باسال 1274 شمسی توسط ویلیام مورگان مدیر Y.M.C.A در هولیک ایالت ماساچوست آمریکا ابداع شد. درابتدا این ورزش مینتونت نام گذاری شده بود ودلیل انتخاب یان نام برای همگام نامعلوم بود. تحت تأثیر محبوبیت فراوان بسکتبال دربین عامه، مورگان تصمیم گرفت برای دانشجویان خود ورزشی را بوجود آورد که بازی ازروی تور انجام گیرد و لذت بخش باشد . مورگان با استفاده ازتوئی توپ بسکتبال که بدلیل سبکی وزن به دستها آسیب نمی رساند بازی را شروع کرد. با وجود اینکه بطور آهسته و کند از Y.M.C.A آغاز شد ولی طولی نکشید که طولی نکشید که درکلیه شهرهای ماساچوست و نیوانگلاند عمومیت یافت.دراسپرینگ فیلد، دکتر ت-آهالستیگ با مشاهده بازی، مینتونت را به والیبا ل تغییر نام داد، زیرا قصد اساسی از بازی کردن، فرستادن و برگشت دادن (ردو بدل کردن) توپ از روی تور است که کلمه والیبال درمعنا این نیت را مشخص می سازد. با اینکه والیبال درآغاز ورزش سالنی بود و درمحل های سرپوشیده بازی آن انجام می شد و اساساً برای فعالیت های سرگرم کننده پیشه وران و تجّار اختصاص یافته بود ولی کم کم به زمین های روباز کشیده شد و بعنوان یکی ازفعالیت های جالب توجه تابستانی درآمد وبه شدّت تعقیب می شد. درآغاز برای بازی والیبال قوانین خاصی تدوین نشده بود، هرفرد و درهرکشوری بمیل خود و بطریق مختلف با توپ بای میکردند. رفته رفته والیبال درمناطق و نواحی مختلف جهان گسترش می یافت. همچنانکه هر ابداع یا اختراعی درآغاز با نواقص همراه بوده و به مرور زمان تکمیل و رفع نواقص می شود، والیبال نیز ازاین قاعده مستثنی نبود و کم کم قوانین برای این بازی وضع شد وروشها وحرکات تکنیکی جایگزین حرکات قبلی گردید
درسال 1900 پذیرفته شد که امتیازات هرست بازی 21 (امتیاز) باشد.
درسال 1912 سیستم چرخش به تصویب رسید.
درسال 1917 پذیرفته شد که هر ست بازی 15 (امتیاز) باشد.
درسال 1918 تعداد بازیکنان هرطرف زمین 6 نقر پیشنهاد شد که مورد قبول عامه قرارگرفت.
درسال 1921 موافقت شد که هرتیم باسه ضرب توپ را به طرف دیگر بفرستد.
درسال 1923 اندازه زمین بازی 9×18 متر تعیین شد.
بمرور درسالهای بعد، قوانین فراوانی برای این بازی وضع شدودر بسیاری ازقوانین قبلی نیز تغییراتی حاصل گشت که هنوزهم این تغییرات (سال2000) ادامه دارد و هرچهار سال یکبار درکنگره بین المللی والیبال تغییراتی درقوانین بازی به تصویب می رسد و درآخرین کنگره جهانی که درسال 1998 میلادی (1377 شمسی) همزمان با برگزاری چهاردهمین دوره مسابقات والیبال جهانی مردان و سیزدهمین دروه زنان درژاپن برگزار شد با تصویب و تغییر قوانین مانند روش امتیاز گیری با برد رالی، امتیازات 25 برای ست های اول، دوم، سوم و چهارم و امتیازات 15 برای ست پنجم و همچنین تصویب بازیکن دفاعی لیبرو، بکار بردن روش جدید دگرگونی و هیجان فراوانی دربازی والیبال بوجود آورده است.اولین کشور خارجی که والیبال را پذیرفت کشور کانادا و بسال 1900 بود اساساً نهضت Y.M.C.A (سازمان جوانان مسیحی) درمعرفی این ورزش به دیگر کشورهای جهان و تعمیم آن سهم فراوانی دارد. بازی والیبال درپایان سال1900 به هندوستان ودرسالهای 1905 به کوبا، 1909 به پورتریکو، 1910 به فیلیپین، 1912 به اوروگوئه، 1913 به چین و 1917 به ژاپن و به تدریج ازسال 1914 به بعد توسط سربازان قوای آمریکا و مستشاران و اشخاص دیگر به کشورهای اروپائی ازقبیل فرانسه، چکسلواکی، لهستان، شوروی و بلغارستان و سایر کشورهای اروپائی معرفی شد و تعمیم یافت. ولی بسبب بیگانه بودن این ورزش برای اروپائیان درابتدا امر قبول آن به کندی صورت می پذیرفت. فرانسه، چکسلواکی و لهستان سه کشوری بودند که قبل ازدیگران اقدام به تشکیل فدراسیون ملّی والیبال درکشورخود نمودند. کشور شوروی که درسال1923 اقدام به تأسیس انجمن ملّی والیبال نمود برای پیشرفت و دگرگونی آن فعالیت زیادی بعمل آورد. اصولاً شوروی ازکشورهائی است که درپیشرفت تکنیک و تاکتیک والیبال و تنظیم قوانین درجهان سهم بسزائی دارد و برای قهرمانی درمسابقات است که قدرت بزرگ جهانی بحساب می آید. کشورهای فرانسه، چکسلواکی و لهستان پس ازتشکیل فدراسیون ملّی مصمم شدند که باکمک کشورهای دیگر فدراسیون بین المللی راتأسیس نمایند ودرسال 1936 بینگام بازیهای المپیک دربرلین آلمان دراین زمینه فعالیت زیادی نمودند ولی با آغاز جنگ بین المللی دوّم و طغیان آن دراروپا اقدامات آنان متوقف شد. بطور کلّی تغییرات و پیشرفت والیبال را میتوان به سه دوره تقسیم نمود، دوره اوّل ازسال آغاز تا سال 1918 ، دوره دوّم ازسال 1919 تا سال 1946 و دوره سوّم ازسال 1947 به بعد که تغییرات و پیشرفت اساسی والیبال دردوره سوم صورت پذیرفته است.پس ازجنگ بین المللی دوّم، فعالیت های فراوان برای حرکت جدید به والیبا ل مجدداً آغاز شد و اولین مسابقه بین المللی درقاره اروپا بین دو کشور فرانسه و چکسلواکی درشهر پاریس برگزار گردید. پیگیری برای تأسیس فدراسیون بین المللی والیبال ادامه یافت. مذاکرات بین سه کشور فرانسه، چک و لهستان منتج به موافقت درجهت تشکیل کنگره ویژه برای تأسیس اتحادیه بین المللی والیبال گردید.
سرانجام درتاریخ آوریل 1947 کنگره ای با شرکت نمایندگان چهارده کشور ازسراسر جهان درپاریس برگزار و موافقت شد فدراسیون بین المللی والیبال (F.I.V.B ) تأسیس گردد که این فدراسیون درپاریس تشکیل شد وآقای پل لیبود ازکشور فرانسه بعنوان اولین رئیس فدراسیون بین المللی والیبال انتخاب شد. بزودی کشورهای زیادی درخواست عضویت خودرا برای پیوستن به فدراسیون بین المللی اعلام نمودند که امروز این فدراسیون حدود 217 کشور عضو دارد (سال 2000) و بیش از 200 میلیون نفر از مردم جهان والیبا ل بازی میکنند. اولین رئیس انتخابی فدراسیون بین المللی والیبال آقای پل لیبود ازکشور فرانسه تا سال 1984 ( یعنی 37 سا ل تمام) ریاست فدراسیون بی المللی را باقدرت برعهده داشت وتوانست با کمک سایر اعضاء این فدراسیون را درردیف فعا ل ترین فدراسیونها، و والیبال را درزمره بزرگترین ورزشهای جهانی درآورد.پس ازتأسیس فدراسیون بین المللی، کمیته های مختلفی درداخل آن بوجود آمد و برنامه مسابقات رسمی بین المللی تنظیم و آغاز شد. درسال 1949 اولین دوره مسابقات جهانی والیبال برای مردان درپراگ و درسال 1952 دومین دوره مسابقات جهانی مردان و اولین دوره مسابقات جهانی زنان درمسکو برگزار شد. برنامه این مسابقات بطور منظم هرچهار سال یکبار تاکنون درکشورهای مختلف انجام شده است. درسال 1998 دوره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
والیبال درسال 1895 میلادی مطابق باسال 1274 شمسی توسط ویلیام مورگان مدیر Y.M.C.A در هولیک ایالت ماساچوست آمریکا ابداع شد. درابتدا این ورزش مینتونت نام گذاری شده بود ودلیل انتخاب یان نام برای همگام نامعلوم بود. تحت تأثیر محبوبیت فراوان بسکتبال دربین عامه، مورگان تصمیم گرفت برای دانشجویان خود ورزشی را بوجود آورد که بازی ازروی تور انجام گیرد و لذت بخش باشد . مورگان با استفاده ازتوئی توپ بسکتبال که بدلیل سبکی وزن به دستها آسیب نمی رساند بازی را شروع کرد. با وجود اینکه بطور آهسته و کند از Y.M.C.A آغاز شد ولی طولی نکشید که طولی نکشید که درکلیه شهرهای ماساچوست و نیوانگلاند عمومیت یافت.دراسپرینگ فیلد، دکتر ت-آهالستیگ با مشاهده بازی، مینتونت را به والیبا ل تغییر نام داد، زیرا قصد اساسی از بازی کردن، فرستادن و برگشت دادن (ردو بدل کردن) توپ از روی تور است که کلمه والیبال درمعنا این نیت را مشخص می سازد. با اینکه والیبال درآغاز ورزش سالنی بود و درمحل های سرپوشیده بازی آن انجام می شد و اساساً برای فعالیت های سرگرم کننده پیشه وران و تجّار اختصاص یافته بود ولی کم کم به زمین های روباز کشیده شد و بعنوان یکی ازفعالیت های جالب توجه تابستانی درآمد وبه شدّت تعقیب می شد. درآغاز برای بازی والیبال قوانین خاصی تدوین نشده بود، هرفرد و درهرکشوری بمیل خود و بطریق مختلف با توپ بای میکردند. رفته رفته والیبال درمناطق و نواحی مختلف جهان گسترش می یافت. همچنانکه هر ابداع یا اختراعی درآغاز با نواقص همراه بوده و به مرور زمان تکمیل و رفع نواقص می شود، والیبال نیز ازاین قاعده مستثنی نبود و کم کم قوانین برای این بازی وضع شد وروشها وحرکات تکنیکی جایگزین حرکات قبلی گردید
درسال 1900 پذیرفته شد که امتیازات هرست بازی 21 (امتیاز) باشد.
درسال 1912 سیستم چرخش به تصویب رسید.
درسال 1917 پذیرفته شد که هر ست بازی 15 (امتیاز) باشد.
درسال 1918 تعداد بازیکنان هرطرف زمین 6 نقر پیشنهاد شد که مورد قبول عامه قرارگرفت.
درسال 1921 موافقت شد که هرتیم باسه ضرب توپ را به طرف دیگر بفرستد.
درسال 1923 اندازه زمین بازی 9×18 متر تعیین شد.
بمرور درسالهای بعد، قوانین فراوانی برای این بازی وضع شدودر بسیاری ازقوانین قبلی نیز تغییراتی حاصل گشت که هنوزهم این تغییرات (سال2000) ادامه دارد و هرچهار سال یکبار درکنگره بین المللی والیبال تغییراتی درقوانین بازی به تصویب می رسد و درآخرین کنگره جهانی که درسال 1998 میلادی (1377 شمسی) همزمان با برگزاری چهاردهمین دوره مسابقات والیبال جهانی مردان و سیزدهمین دروه زنان درژاپن برگزار شد با تصویب و تغییر قوانین مانند روش امتیاز گیری با برد رالی، امتیازات 25 برای ست های اول، دوم، سوم و چهارم و امتیازات 15 برای ست پنجم و همچنین تصویب بازیکن دفاعی لیبرو، بکار بردن روش جدید دگرگونی و هیجان فراوانی دربازی والیبال بوجود آورده است.اولین کشور خارجی که والیبال را پذیرفت کشور کانادا و بسال 1900 بود اساساً نهضت Y.M.C.A (سازمان جوانان مسیحی) درمعرفی این ورزش به دیگر کشورهای جهان و تعمیم آن سهم فراوانی دارد. بازی والیبال درپایان سال1900 به هندوستان ودرسالهای 1905 به کوبا، 1909 به پورتریکو، 1910 به فیلیپین، 1912 به اوروگوئه، 1913 به چین و 1917 به ژاپن و به تدریج ازسال 1914 به بعد توسط سربازان قوای آمریکا و مستشاران و اشخاص دیگر به کشورهای اروپائی ازقبیل فرانسه، چکسلواکی، لهستان، شوروی و بلغارستان و سایر کشورهای اروپائی معرفی شد و تعمیم یافت. ولی بسبب بیگانه بودن این ورزش برای اروپائیان درابتدا امر قبول آن به کندی صورت می پذیرفت. فرانسه، چکسلواکی و لهستان سه کشوری بودند که قبل ازدیگران اقدام به تشکیل فدراسیون ملّی والیبال درکشورخود نمودند. کشور شوروی که درسال1923 اقدام به تأسیس انجمن ملّی والیبال نمود برای پیشرفت و دگرگونی آن فعالیت زیادی بعمل آورد. اصولاً شوروی ازکشورهائی است که درپیشرفت تکنیک و تاکتیک والیبال و تنظیم قوانین درجهان سهم بسزائی دارد و برای قهرمانی درمسابقات است که قدرت بزرگ جهانی بحساب می آید. کشورهای فرانسه، چکسلواکی و لهستان پس ازتشکیل فدراسیون ملّی مصمم شدند که باکمک کشورهای دیگر فدراسیون بین المللی راتأسیس نمایند ودرسال 1936 بینگام بازیهای المپیک دربرلین آلمان دراین زمینه فعالیت زیادی نمودند ولی با آغاز جنگ بین المللی دوّم و طغیان آن دراروپا اقدامات آنان متوقف شد. بطور کلّی تغییرات و پیشرفت والیبال را میتوان به سه دوره تقسیم نمود، دوره اوّل ازسال آغاز تا سال 1918 ، دوره دوّم ازسال 1919 تا سال 1946 و دوره سوّم ازسال 1947 به بعد که تغییرات و پیشرفت اساسی والیبال دردوره سوم صورت پذیرفته است.پس ازجنگ بین المللی دوّم، فعالیت های فراوان برای حرکت جدید به والیبا ل مجدداً آغاز شد و اولین مسابقه بین المللی درقاره اروپا بین دو کشور فرانسه و چکسلواکی درشهر پاریس برگزار گردید. پیگیری برای تأسیس فدراسیون بین المللی والیبال ادامه یافت. مذاکرات بین سه کشور فرانسه، چک و لهستان منتج به موافقت درجهت تشکیل کنگره ویژه برای تأسیس اتحادیه بین المللی والیبال گردید.
سرانجام درتاریخ آوریل 1947 کنگره ای با شرکت نمایندگان چهارده کشور ازسراسر جهان درپاریس برگزار و موافقت شد فدراسیون بین المللی والیبال (F.I.V.B ) تأسیس گردد که این فدراسیون درپاریس تشکیل شد وآقای پل لیبود ازکشور فرانسه بعنوان اولین رئیس فدراسیون بین المللی والیبال انتخاب شد. بزودی کشورهای زیادی درخواست عضویت خودرا برای پیوستن به فدراسیون بین المللی اعلام نمودند که امروز این فدراسیون حدود 217 کشور عضو دارد (سال 2000) و بیش از 200 میلیون نفر از مردم جهان والیبا ل بازی میکنند. اولین رئیس انتخابی فدراسیون بین المللی والیبال آقای پل لیبود ازکشور فرانسه تا سال 1984 ( یعنی 37 سا ل تمام) ریاست فدراسیون بی المللی را باقدرت برعهده داشت وتوانست با کمک سایر اعضاء این فدراسیون را درردیف فعا ل ترین فدراسیونها، و والیبال را درزمره بزرگترین ورزشهای جهانی درآورد.پس ازتأسیس فدراسیون بین المللی، کمیته های مختلفی درداخل آن بوجود آمد و برنامه مسابقات رسمی بین المللی تنظیم و آغاز شد. درسال 1949 اولین دوره مسابقات جهانی والیبال برای مردان درپراگ و درسال 1952 دومین دوره مسابقات جهانی مردان و اولین دوره مسابقات جهانی زنان درمسکو برگزار شد. برنامه این مسابقات بطور منظم هرچهار سال یکبار تاکنون درکشورهای مختلف انجام شده است. درسال 1998 دوره