لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
پیامدهای جدایی
عواقب و پیامدهای احتمالی طلاق یا تأثیر آن در پدیدههای روانی و اجتماعی فرزندان طلاق را میتوان چنین بر شمرد:
1 - بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاریها و رفتارهای ضد اجتماعی آنان.
2 - فحشا به ویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی.
3 - اعتیاد زنان، مردان و کودکان و استفاده از کودکان در توزیع موادمخدر و دیگر فعالیتهای غیرمجاز.
4 - پرخاشگری و ناسازگاری کودکان، فرار از منزل و ولگردی آنان.
5 - افت تحصیلی، خودکشی زن یا شوهر و حتی کودکان.
6 - کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده به ویژه بچههای طلاق.
7 - اهمال و مسامحه والدین در تعلیم و تربیت فرزندان، ایجاد آسیبهای روانی و اجتماعی برای آنان.
8 _ فرزندان پسر طلاق در همانندسازی مردانه دچار اشکالات زیادی خواهند شد و در بسیاری از موارد تمایلات هم جنس گرایانه از خود بروز میدهند و اتکای به نفس آنان نیز به شدت کم میشود.
9 - فرزندان طلاق با گذشت 5 سال به هیچ وجه نمیتوانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را از دست دهند.
10 - بچههای طلاق آینده خوبی را برای خود تصور نمیکنند و اطمینان خود را به ارکان زندگی از دست میدهند و از آنجا که بیتوجهی خانواده را به مسائل و نیازهای خود لمس میکنند، در آینده نسبت به افراد پیرامون خود و در مقیاس بالاتر، اجتماع، به نوعی بیاعتنایی و بیتوجهی کشیده میشوند.
فرزندان طلاق
طلاق و فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی - عاطفی افراد خانواده موجب بروز آسیبهای اجتماعی میشود. طلاق به هر دلیلی درست یا نادرست پیامدهایی برای فرد و جامعه دارد.تحقیقات نشان میدهد، که اثرات طلاق بستگی به سن کودک هنگام طلاق دارد. همچنین اثر طلاق بر کودک به جنسیت، شخصیت، میزان ناسازگاری و درگیری والدین و حمایت خانواده و دوستان کودک بستگی دارد.
جدایی پدر و مادر یک اثر آنی و زودگذر نیست؛ بلکه در تمامی مراحل زندگی فرزندان اثرات منفی و زیانباری را بر جای خواهد گذاشت. پراکنده شدن اعضای خانواده و محرومیت فرزندان از سرپرستی مشترک والدین، پس از فروپاشی و از هم گسیختگی خانواده آنان را از داشتن مواهب و مزایای زندگی خانوادگی محروم میکند و هویت فردی و خانوادگی فرزندان طلاق را مختل میکند.
آسیبشناسان اجتماعی براین باورند که پس از جدایی والدین، مسائل روحی و روانی بسیاری برای فرزندان ایجاد میشود. از جمله: بدبینی به جنس والد دیگر و بیخبر ماندن از روحیات و ساختار وجودی او که آسیبهای آن بعدها در ازدواج چنین فرزندانی آشکار میشود. مشکلات روانی و جسمانی، تربیتی، احساس گناه و سردرگمی، اختلال در هویت و احتمال گرایش به بزهکاری را میتوان از جمله آثار مخرب وزیانبار معنوی و مادی طلاق روی فرزندان برشمرد.
فرزندانی که براثر طلاق والدین، حامیان اصلی خود را از دست میدهند، بیش از دیگران در خطرند و به راحتی فریب ظاهر آراسته و سخنان فریبنده افراد را میخورند. طبق تحقیقات انجام شده، 70درصد افرادی که دچار آسیبهای اجتماعی میشوند فرزندان طلاق هستند. از اینرو توجه به مقوله پیشگیری از طلاق اهمیت خاصی دارد.
در کنار مسایل مبتلا به نهاد خانواده در شرایط فعلی از جمله افزایش سن ازدواج و عدم تمایل بهازدواج که نوعی تهدید علیه کیان خانواده میباشد، طلاق نیز از جمله آسیبهای اجتماعی است که در اغلب جوامع رو به رشد قابل مشاهده است.
از هم پاشیدگی خانوادهها، بجا ماندن فرزندان این خانوادهها یا همان "فرزندان طلاق" که آنان نیز دچار مشکلات و کاستیهایی مختص بخود میشوند و نیز کمرنگ شدن محبت و عاطفه در میان اعضای خانواده و افزایش بزه در نوجوانان و جوانان از جمله مسایلی است که در قرن اخیر گریبانگیر بسیاری از جوامع انسانی شده است.
به عقیده کارشناسنان پدیده طلاق وضعیتی در نقطه مقابل پدیده ازدواج است به شکلی که آثار مخرب و ویرانگر آن حتی در روند و پروسه ازدواج و نرخ جمعیتی در جامعه نیز تاثیر گذار است.
در همین رابطه به نظر آنان از عوامل مهم در کاهش میل ازدواج و تشکیل خانواده در جوانان ، افزایش آمار طلاق و از هم پاشیدگی کانون گرم و صمیمی خانواده در یک جامعه میباشد.
در نظر صاحبنظران طلاق یک پدیده چند بعدی است که مهمترین عامل وقوع آن عدم تفاهم بین زوجین است.
به عقیده آنان سه تا پنج سال اول زندگی مشترک زوجهای جوان ،مقطعی حساس برای شکلگیری یک خانواده است ،بنابراین داشتن برنامههای فرهنگی و آگاهی بخش برای جلوگیری از افزایش میزان طلاق در جامعه بسیار موثر و حیاتی است.
در شش ماه نخست امسال ۴۹هزار و ۵۲۵مورد طلاق در نقاط مختلف روستایی و شهری درسطح کشور ثبت شده که نسبت به مدت مشابه پارسال پنج درصد رشد داشته است.
این در حالی است که در ثبت واقعه ازدواج هشت درصد رشد ثبت شده است که این تفاوت سه درصدی نرخ رشد ازدواج با طلاق در جامعه از نظر کارشناسان نامطلوب است زیرا جامعهای از نظر آمار ازدواج و طلاق مطلوب به نظر میرسد که بین نرخ رشد ازدواج و طلاق در آن تفاوت زیادی وجود داشته باشد.
کارشناسان معتقدند: افزایش آمار طلاق در جوامع در حال توسعه از جمله آسیبهایی است که بروز آن طبیعی است اما افزایش بیرویه آن میتواند بسیار خطرناک و در جهت تضعیف کامل بنیانهای خانواده پیش برود.
پرسش اساسی که در این گزارش به صورت مبسوط به آن پرداخته میشود این است که چرا خانوادهای در آغاز با نهایت عشق ، محبت ، احساس الفت و یکی بودن آغاز میگردد و تنها با گذشت دورهای کوتاه و شاید طولانی با نهایت خشم، نفرت ، بیزاری و بیاعتمادی پایان مییابد.
متاسفانه انسجام و همبستگی خانوادههای قدیم که نمونههایی از آن هنوز قابل مشاهده است در زندگی زوجهای جوان به سختی یافت میشود و یا اصلا وجود ندارد.
اغلب کارشناسان و صاحبنظران اجتماعی بر این باورند که عواملی مانند فشارهای اقتصادی و بالا رفتن هزینههای زندگی ، فشارهای روانی، عدم داشتن تفاهم، اعتیاد، بالا رفتن توقعات زوجین ، ازدواج بخاطر ظواهر، در مواردی عدم تناسب تحصیلات زوجه با زوج و دیگر عوامل در بروز این پدیده رو به افزایش نقش دارند.
طلاق و بزهکاری
در مورد ارتباط بین طلاق و بزهکاری در فصلنامه ندای اصلاح تأکید شده است که طلاق یکی از عوامل بزهکاری در کودکان است ( طلاق به معنای حقوقی ، یعنی جدایی قانونی یک زوج ) . طلاق را باید در بعد وسیع تری دید که ممکن است چند حالت داشته باشد و نهایتاً قطع رابطه ی زوجیت است که بعضاً در یک زندگی پرتشنج ، جدایی والدین می تواند در محیطی که هنوز از هم جدا نشده اند ، صورت بگیرد . اختلافات خانوادگی ، دعوا ها ، برخورد ها و توهین ها ، محیطی ناامن برای طفل به وجود می آورد . محیطی که طفل را وادار می کند از خانه فرار کند و به جایی پناه ببرد . کجا ؟ برایش مهم نیست . دنبال یک مسکن می گردد . یک محل ، یک مأمن و از آن جا که این طفل با توجه به شرایط زندگی و خانوادگی آن زمینه های مثبت را کم تر داشته ، مسلماً به سمت بزهکاری کشیده می شود . بنابراین ما غیر از طلاق می توانیم جدایی اخلاقی و عدم تفاهم والدین را هم نوعی جدایی تلقی کنیم . بعضی والدین وجود دارند که با هم زندگی می کنند ، اما عملاً از هم جدا هستند . مساواتی آذر هم به ارتباط بین طلاق و قربانی شدن کودکان چنین اشاره می کند که به نظر جامعه شناسان طلاق به مثابه ی یک بمب اتمی است . وقتی ما از جنگ جهانی که از حادثه های مهم و تلخ تاریخ اجتماعی به شمار می رود صحبت می کنیم ، از تبعید ها و از دست دادن والدین حرف می زنیم و از میدان مبارزه و مقاصد طرفین جنگ سخن به میان می آوریم ، در واقع می گوییم که این تنها مرد ها نیستند که در جنگ کشته می شوند یا تبعید می گردند ، بلکه زنان و نوعروسان و کودکان تازه به دنیا آمده هم نابود می شوند یا گرفتار می گردند
بازنگری تأثیرات طلاق بر فرزندان
طلاق یا یک زندگی پر تنش؟
مترجم: مونا مشهدی رجبی
حتما بارها شنیدهاید که جدایی والدین زندگی فرزندان را تباه میکند و عامل اصلی تمامی مشکلات روحی و روانی و رفتاری فرزندان به شمار میآید. تحقیقات بسیار زیادی در مورد تأثیر جدایی والدین بر زندگی فرزندان انجام شده است که اغلب آنها بدون بررسی علل مشکلات رفتاری یا ذهنی کودکان طلاق، با نگاهی سطحی و ساده، جدایی والدین را عامل تمامی اختلالات رفتاری ذکر کردهاند و با توجه به این فرضیه اشتباه، مانع جدایی بسیاری از زوجها شدهاند. ولی آیا زندگی کردن کودک در یک خانه پرتشنج که افراد آن رابطه سرد و بیروحی با یکدیگر دارند آسیب کمتری به روح و روان او وارد میآورد؟
سارا مک لین، پژوهشگر آمریکایی در این مورد میگوید: علت مشکلات روحی فرزندان طلاق، جدایی والدین یا زندگی کردن آنها با یکی از والدین نیست، بلکه تشنجها و درگیریهای خانوادگی و اختلافات والدین پیش از جدا شدن، باعث بر هم خوردن آرامش ذهنی آنها میشود و به دنبال خود معضلات رفتاری را به همراه میآورد. وی معتقد است جدایی به تنهایی آسیبی به هیچ یک از افراد خانواده وارد نمیکند بلکه مشکلات پیش از آن و عواملی که موجب رسیدن خانواده به نقطه پایان میشود، موجب ایجاد مشکل در روح و روان کودک و حتی والدین خواهد شد.
جوزف هوپر، پژوهشگر مسائل خانواده میگوید: زمانی بقای یک زندگی خانوادگی برای کودک مفید است که درگیریها و مشکلات اعتقادی و سلیقهای والدین محسوس نباشد، زیرا در غیر این صورت دوام یک زندگی نه تنها به سود کودک نیست بلکه باعث تشدید تشویشهای ذهنی و مشکلات روحی او میشود.
پل آماتو، استاد جامعهشناسی در دانشگاه نبراسکا و آلنبوث، استاد دانشگاه پنسیلوانیا تحقیق همه جانبهای انجام داده و اعلام کردند واقعیت این است که بسیاری از خانوادهها بدون اینکه درگیریهای شدید یا اختلافات عمیق داشته باشند از هم پاشیده میشوند. آمار نشان میدهد هفتاد درصد از کل طلاقهای صورت گرفته در ایالت متحده آمریکا مربوط به زوجهایی بوده که با یک دوره مشاوره کوتاه و حتی با تفکر و همدلی بیشتر، قادر به ادامه زندگی بودهاند و بدون تردید این شرایط برای فرزندان مناسبتر است.
آنها پیشنهاد میکنند والدینی که مشکلات جدی با یکدیگر ندارند سریع تصمیم به جدایی نگیرند زیرا نمیتوان از اثرات منفی این پدیده اجتماعی بر فرزندان غفلت کرد. بهتر است زوجها تا زمانی که فرزندانشان دوران بلوغ را پشت سر میگذارند کانون خانواده خود را حفظ کنند و در صورت باقی ماندن مشکل، پس از سپری شدن دوران بحرانی فرزندانشان تصمیم به جدایی بگیرند. البته این مسأله تنها شامل خانوادههایی میشود که مشکلات و درگیریهای آنها اندک است، زیرا زندگی کردن کودک در یک خانه پر تشنج و پردرگیری، نه تنها تأثیری مثبت بر ذهن و رفتار او ندارد بلکه آسیبهای بسیار جدی به روح و روان وی وارد میکند.
مگی گالاگر در کتاب "یک جدایی مسالمتآمیز" آورده است: معمولاً طلاق به عنوان راه حلی برای پایان بخشیدن به درگیریها و تنشها پیشنهاد میشود اما آیا واقعا طلاق موجب خاتمه یافتن درگیری بین زوجین میشود؟ آمارها نشان میدهد تنها 12 درصد از زوجها پس از طلاق رابطهای مسالمتآمیز و بدون درگیری با یکدیگر دارند و میتوانند برای تأمین خواسته فرزندشان یا ایجاد آرامش برای وی رابطهای نسبتاً آرام و دوستانه داشته باشند، اما 50 درصد از زوجها پس از طلاق با یکدیگر رفتاری تندتر دارند و مشاجرات و درگیریهای آنها با شدت بیشتر و اغلب در حضور فرزندان صورت میگیرد. این روابط با گذشت مدت زمانی حدود 5 سال از تاریخ طلاق به یک کینه و دشمنی دیرینه بدل میشود و کودکان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
توزیع یارانه ها
پرداخت نقدی یارانه ها و پیامدهای آن
؛یارانه به هرگونه پرداخت دولت ها که به طور مستقیم به افراد یک جامعه صورت می گیرد اطلاق می شود. این یارانه ممکن است به مصرف کننده یا تولیدکننده پرداخت شود. پرداخت یارانه دارای سوابق طولانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است و تقریبا تمامی کشورهای دنیا به گروه های خاص برای اهدافی خاص یارانه پرداخت می کنند. در ادبیات اقتصادی اهداف پرداخت یارانه به طور کلی مقابله با تورم، حمایت از گروه های خاص، حمایت از یک تولید و عدالت اجتماعی و بهبود توزیع درآمد عنوان می شود.سابقه پرداخت یارانه در ایران به قحطی های ناشی از جنگ جهانی دوم برمی گردد. با این وجود بعد از افزایش قیمت نفت و درآمدهای ارزی در سال ١٣٥٣ دولت در برنامه پنجم عمرانی پرداخت یارانه را قانونی کرد و در بودجه های سنواتی هر ساله مبلغی را به عنوان یارانه در نظر گرفت. بعد از انقلاب اسلامی روند پرداخت یارانه شدت گرفت زیرایکی از اهداف انقلاب حمایت از مستضعفان بود. به صورتی که در سال ١٣٥٧ (آخرین سال حکومت شاه) کل مبلغ یارانه ٨/٦٥ میلیارد ریال بود و این رقم در سال جاری به ٩٠٠ هزار میلیارد ریال رسیده است.طی این سال ها نقش یارانه به نوعی کنترل تورم و همچنین حمایت از تولید بوده و لذا از این منظر یارانه ها هدف مند بوده است. مهم ترین بحث دولت و بعضی از اقتصاددانان دراین است که این یارانه ناعادلانه توزیع می شود و در راستای هدف عدالت اجتماعی نه تنها درست عمل نکرده بلکه ناعدالتی را تشدید کرده است. مهم ترین اقلام یارانه ها که به مصرف کنندگان تعلق می گیرد عبارت اند از: نان، کالاهای اساسی و انرژی شامل بنزین، گازوئیل، نفت سفید، برق و گاز.براساس آمار و اطلاعات موجود از سابقه پرداخت یارانه در ایران همواره بالاترین یارانه پرداختی به گندم و آرد اختصاص داشته است. به طوری که در سال جاری برای خرید تضمینی مازاد بر نیاز کشاورزان و تامین کسری احتمالی از محل واردات گندم، اعتباری معادل ٣٨ هزار و ٩١٨ میلیارد و ٥ میلیون ریال پیش بینی شده که این رقم ١٢/٥٣ درصد کل یارانه کالاهای اساسی سال ١٣٨٧ را به خود اختصاص می دهد. در علم اقتصاد به کالاهایی که با افزایش درآمد مصرف آن کم می شود کالاهای پست گفته می شود. این کالاها دارای کشش درآمدی منفی می باشند و هرچه خانوارها ثروتمند شوند، مبلغ کمتری را از آن کالا خرید می کنند و لذا ارزش نسبی و مطلق منافع یارانه برای فقرا بیشتر از طبقات درآمدی دیگر جامعه است. یارانه این کالاها اغلب خود هدفمند نامیده می شود زیرا دهک های پایین بیشتر از آن بهره مند می شوند. نان در ایران جزو این نوع از کالاها طبقه بندی می شود. آمار و اطلاعات موجود و مشاهدات اقتصادی نشان می دهد این قلم از یارانه به تمامی دهک های درآمدی تقریبا به طور مساوی تقسیم شده است و حتی در سال های اخیر دهک های بالای جامعه از این یارانه (به علت مصرف سرانه پایین تر) کمتر استفاده کرده اند.پرداخت یارانه به کالاهای اساسی شامل روغن، شکر و شیر، اعم از شیر خانوار و مدارس می باشد. در سال جاری مبلغ ١٧ هزار و ١٧٣ میلیارد ریال دولت به این امر اختصاص داده است و برخلاف یارانه نان حالت گسترده ندارد و مبلغ یارانه آن نیز نسبت به نان رقم ناچیزی است.این مقدار از سهمیه بخشی از نیاز خانوارها را تامین می کند و بقیه نیاز باید از بازار آزاد تامین شود. این کالاها -به جز شیر- از سال های خیلی قبل با ارائه کوپن داده می شود و به نوعی بین تمام افراد جامعه، به صورت یک نواخت توزیع می شود.یارانه پرداختی به انرژی، حدود نیمی از کل مبلغ یارانه ها را به خود اختصاص می دهد که رقم ٤٥ هزار میلیارد تومان مبلغ آن برآورد می شود اما تمام حامل های انرژی به طور یکسان از یارانه ها برخوردار نیستند.یارانه پرداختی به گازوئیل پرداخت به حمل و نقل عمومی است که تمامی گروه های درآمدی از آن استفاده می کنند و حتی دهک های پایین بیشتر از آن استفاده می کنند مثل استفاده از اتوبوس. نفت سفید را هم بیشتر گروه هایی استفاده می کنند که از گاز بی بهره اند و لذا باز هم گروه های خاص از آن استفاده می کنند که مستحق دریافت آن می باشند.از اقلام دیگر یارانه ای برق و گاز طبیعی است که چون محاسبه پرداخت این اقلام به صورت تصاعدی است لذا باید دهک های بالای درآمدی کمتر از این یارانه برخوردار شوند و اگر این گونه نیست به راحتی قابل برنامه ریزی و انجام است. بنابراین در اقلام مهم مشمول یارانه به نوعی عدالت حاکم است.رقم مهم پرداخت یارانه که مورد بحث و مناقشه است یارانه بنزین است که گفته می شود کاملا ناعادلانه توزیع می شود و بالاترین دهک حدود ٤٠ برابر پایین ترین دهک از آن استفاده می کنند. در این مورد نیز ذکر این نکته قابل توجه است که این نوع آمار مربوط به چندین سال قبل است که کل خودروهای کشور نزدیک به دو میلیون بود نه امروز که تعداد خودرو نزدیک به ٨ میلیون می رسد. به نوعی طبقه متوسط در سال های اخیر توانسته اند صاحب خودرو شوند و از یارانه مستقیم بنزین برخوردار شوند و لذا به نوعی آمارهای قبلی تعدیل می شود. ثانیا با اقدام سهمیه بندی بنزین (که اقدام بسیار مثبتی بود) می توان این عدالت را به نوعی برقرار کرد. مانند اقدام بسیار خوب دولت در راستای حذف سهمیه بنزین خودروهای گران قیمت. با این حال یارانه بنزین در ادبیات اقتصادی جایگاهی ندارد و نمی توان آن را مستقیما به کسانی که خودرو ندارند پرداخت کرد. بنابراین مهم ترین مشکل در عدالت متوجه بنزین است که باید به نوعی این یارانه به تمامی افراد و بالاخص اقشار آسیب پذیر پرداخت شود و مهم ترین هدف دولت محترم -آن چه مشخص است- همین یارانه بنزین است.
اما پرداخت یارانه نقدی به افراد بهترین گزینه می تواند باشد؟
پرداخت یارانه مستقیم چه تبعاتی می تواند داشته باشد:
١ - به طور مشخص در صورتی که یارانه ها قطع شوند تورمی مضاعف خواهیم داشت به دلایل زیر:اولا اقلامی که با قطع یارانه مواجه می شوند قیمتشان چندین برابر می شوند؛ به طور مثال اکنون دولت آرد را به نانوایی ها کیلویی ٧٥ ریال تحویل می دهد که در صورت قطع یارانه این رقم به حداقل ٣٥٠٠ ریال می رسد. یعنی قیمت آرد تحویلی ٤٦ برابر می شود. ثانیا در اقتصاد، کالاها زنجیروار به یکدیگر متصل هستند و جدول داده و ستانده اقتصاد نشان می دهد که چگونه کالاها به بخش های دیگر ارتباط دارند و لذا این گرانی به سایر کالاها نیز سرایت خواهد کرد. ثالثا به علت این که بخشی از یارانه دولت از واردات است اگر دولت بخواهد یارانه آن بخش ها را هم به صورت نقدی پرداخت کند نقدینگی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
انحرافات جنسی
علل و عوامل موثر در انحرافات جنسی و پیامدهای آن
(تحقیق عملی دوره کارشناسی- مطالعات خانواده)
زیر نظر استاد راهنما
جناب آقای دکتر فولادیان
گردآورندگان:
ندا حجازی- زهره غنی- بهاره حسینی
وحیده رحیم زاده- وحیده حاجمندی
زمستان 87
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول(پژوهش)
چکیده
مقدمه
بیان مسنله
اهمیت و ضرورت
اهداف پژوهش
پرسشهای پژوهش
چارچوب نظری و مرور دیدگاههای نظری
طرح فرضیات پژوهش بر اساس چارچوب نظری
فصل دوم(تعریف کلیات)
تعریف انحرافات جنسی
تاثیر گروه همسالان در انحرافات جنسی
تاثیر پایگاه اجتماعی در انحرافات جنسی
تاثیر اعتقادات مذهبی در انحرافات جنسی
تاثیر فرهنگ در انحرافات جنسی
تاثیر وسایل ارتباط جمعی در انحرافات جنسی
تاثیر خانواده در انحرافات جنسی
تاثیر خانواده از هم گسیخته در انحرافات جنسی
تاثیر کنترل ومقررات ناکارآمد والدین در انحرافات جنسی
تاثیر محبت و اهمیت دادن والدین به فرزندان در انحرافات جنسی
فصل سوم
انحرافات جنسی
طبقه بندی انحرافات جنسی
انواع انحرافات جنسی
ارائه پیشنهادات
هدف سودمندی
فصل چهارم (روش یا متدولوژی)
ابزار تحقیق
روش تحقیق
جامعه آماری
تعیین حجم نمونه
شیوه نمونه گیری
تعیین تعداد در حجم نمونه
تعیین عدد ثابت
چگونگی تحلیل داده ها
تعیین سطح متغیرها
فصل پنجم (یافته های پژوهش
نمودارها و جداول فراوانی
نمونه پرسشنامه توزیع شده
فصل ششم(تفسیر و استناج یافته های پژوهش)
بحث و نتیجه گیری
پیشنهادات کاربردی
منابع و مأخذ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
طلاق و پیامدهاى شوم آن در سرنوشت فرزندان
ازدواج از سنتهاى حسنه جامعهاسلامى است و توجه به آن در روایات واحادیث، اهمیت مساله را بیش از پیشآشکار مىسازد. ازدواج علاوه بر آرامشزن و مرد، موجب بقاى نسل و سلامتجامعه مىگردد; چنانکه قرآن مىفرماید:یکى از نشانههاى خداوند این است کهبرایتان همسرى آفرید تا موجب آرامشتانباشد و بین شما الفت و مهربانى قرار داد.
با وجود تاکید بسیار بر ازدواج، جایىکه پاى شرف، دین و امکان خطر گناهپیش آید، طلاق ضرورت مىیابد. اسلامچون مسیحیت کاتولیک، پیمان ازدواج راناگسستنى نمىداند و یا چون یهود، به بازبودن نسبى درهاى خروجى اعتقادىندارد; بلکه طلاق را مبغوضترین حلالهامىشمرد (2) و آن را امرى آسیبى ولىاجتنابناپذیر مىداند و معتقد استچنانچه در حدى متعارف نگه داشته شود،مىتواند حایز نتایج مثبتى براى خانواده وجامعه باشد. (3) در جوامع پیشرفتهصنعتى، روابط انسانى و در پى آن روابطخانوادگى از ابعاد معنوى تهى و در نتیجهسست، سرد و آسیب پذیر شدهاست; تنهاهدف زندگى مشترک، ارضاىخواستههاى غریزى است و جسم وخواستههاى آن، محور تمام ارزشها وکوششهاست. چیزى ارزش خواندهمىشود یا به نظر داراى ارزش مىآید کهنیازهاى طبیعى و کششهاى جسمانى راپاسخ دهد; پس بمحض یکنواختشدنروابط جسمانى، طرفین در جستجوىسرچشمههاى دیگر تمتع، به پیوندهاىدیگر مىاندیشند
متاسفانه در سالهاى اخیر در کشور مانیز بویژه در شهرهاى بزرگى چون تهران -که بافت زندگى شهرى آن را به یک جامعهصنعتى تبدیل نموده است - آمار طلاقنسبتبه ازدواج، حرکتى افزایشى داشتهاستبطورى که طبق آمار بدست آمده درسال 1359، از هر 32377 ازدواج، 5260مورد به طلاق منجر شده و در سال1360، از 57833 مورد ازدواج، 9414مورد آن به طلاق انجامیده است که از اینتعداد در سال 59، 76/15 درصد طلاق بهتهران تعلق داشته و 11/7 درصد به کلکشور و در سال 60، 28/16 درصد بهتهران و 29/8 درصد در کل کشور بودهاست. (5)
دوگانگى وسیعى در آمار طلاق شهر وروستا بویژه تهران و روستا وجود دارد ودر مواردى تا 4 برابر گزارش شده است.علت این دوگانگى این است که در جامعهسنتى، سنتها همچون ستونهاى استوارموجب بقاى خانواده شده است در حالىکه جوامع صنعتى طلاق را نفى مىکنند وموجبات استحکام پیوند زناشویى را نیزفراهم نمىآورند; به همین دلیل الگو قراردادن قوانین غربى در جامعه اسلامى ماکار ساز نبوده، از معضلات پىآمد طلاقنمىکاهد; زیرا این قوانین مطابق با عرفغرب تدوین شده است و نمىتواندخواستههاى جوامع اسلامى و سنتى رابرآورده سازد. متاسفانه برخى ازتحصیلکردههاى این گونه جوامع نیزفریب ظواهر فریبنده این قوانین را خورده،پس از بازگشتبه وطن بانگ سر مىدهندکه بطور مثال حق طلاق به زن تعلق داشتهباشد و... . باید به اینان یادآورى کنیم کهآمار طلاق در خانوادههاى بىسواد و یابالاتر از فوق لیسانس و در میانخانوادههایى که زن استقلال مالى دارد،بیشتر است.
خوشبختانه زن مسلمان، از الگوىکامل خویش، بانوى دو عالم حضرتفاطمه زهرا«علیها السلام» پیروى مىکند که بهدست مبارک خویش دستاس مىکردند وبراى فرزندانشان لباس مىدوختند. زنجامعه ما علاوه بر رسیدگى به امور خانه،همسر و فرزندان، به اقتصاد منزل چه درخانه بعنوان خود اشتغالى (بافتنى،خیاطى، فرشبافى) و چه خارج از خانهکمک موثرى مىکند و همواره با رضایتکامل ایثار کرده، زندگى را بخوبى در کنارهمسر و فرزندان ادامه مىدهد. او مصداقاین ضرب المثل معروف است که:
زن خوب و فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
عدهاى از تحصیلکردگان ما که دادسخن سر مىدهند و خواستار یکسانشدن قوانین طلاق کشورمان با جوامعغربى هستند و دادن حق طلاق به زن،تقسیم دارایى و... را با همسر بعنوانپیشرفت و تمدن مطرح مىسازند، آگاهنیستند که در غرب آمار ازدواج اصولابسیار پایین است و روابط جنسى از چنانآزادى برخوردار است که تفاوت چندانىاز لحاظ حقوقى میان فرزندان نامشروع ودیگر فرزندان وجود ندارد و یا اگرازدواجى انجام مىگیرد اغلب بر اثرخیانت زن و شوهر و بىتفاوتى جامعه بهاین امر به طلاق مىانجامد. مرداک، جامعهشناس معروف، در بررسى طلاقدر چهل کشور به این نتیجه رسید که دربرخى جوامع، افکار عمومى با طلاقموافق است و حتى چنان آن را موردتشویق قرار مىدهند که اگر مردى براىمدت زیادى با یک زن زندگى کند، مورداستهزا قرار مىگیرد. حال این را مقایسهکنید با خانوادههاى سنتى ما که با وجودمقصر نبودن در طلاق دخترشان، چنان ازاین قضیه سرافکنده و شرمگین مىشوندکه ممکن استبه خاطر شدت سرزنشدختر خود را به بیمارى روانى یا به کاممرگ بکشانند.
جامعه ما طلاق را ننگ و علت آن رامعمولا بىکفایتى زن مىداند و این مسالهخود کمک بسیار مؤثرى در حفظ بنیانخانواده است; البته اگر ادامه زندگى بهگونهاى با درد و رنج همراه شود که خودموجب فساد بیشتر گردد طلاق در عینمذموم بودن، جایز شمرده مىشود
در مذمت طلاق پیامبر اکرم«صلى الله علیه وآله»فرمودهاند: طلاق ندهید زنان را الا ازتهمتى، که خداى تعالى ذوا قان را دوستندارد یعنى کسانى که هر وقتخواهندزنى نو کنند از مردان و زنان که هر وقتخواهند شوهرى نو کنند. (8)
طلاق در لغت جدا شدن زن از مرد،رها شدن از قید نکاح و رهایى از زناشویىاست. (9) دهخدا طلاق را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
نگاهی به علل و پیامدهای فرار دختران از خانه
نیلوفرانی که در مرداب می بالند!
• علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی دختران فراری می کنند، اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود
• اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.
پریسا تو گرگ و میش یک روز پاییزی ساک کهنه اش را پر کرد از لباس های کهنه تر و زد بیرون، می خواست بره به جایی که دیگه زیر لگدهای پدر و برادر معتادش تنش کبود نشه و از اذیت و آزارهای نامادری در امون بمونه... می خواست بره به جایی که آسمونش رنگ دیگه ای باشه... اصلا می خواست کاری بکنه که چرخ دنیا به کامش بچرخه... اما این بره کوچولوی 15 ساله نمی دونست که گرگهای گرسنه در خیابونای این شهر شلوغ چه دندونایی براش تیز کرده اند....
روزی نیست که چندین خبر در جراید منتشر نشود و در آن به فرار دختران از خانه و یا دستگیری دختران فراری کم سن وسال در تاریکخانه های شهر و در دام مفسده پروران اشاره نشده باشد، این دختران فراری از خانه پس از مدتی سرگردانی با دیدن هر چهره به ظاهر مهربانی به خیال خیرخواهی با او همراه شده و فقط با رد وبدل کردن چند جمله کوتاه سر از تاریکخانه های شهر درآورده اند.
کارشناسان معتقدند اختلاف بین والدین، طلاق و جدایی آنها، وجود ناپدری و نامادری، اعتیاد والدین، توقع بیش از حد از نوجوانان، ترس از تنبیه و توبیخ شدن، سرزنش و شماتت های مستمر، تحمیل ازدواج زود هنگام، بی توجهی و کم توجهی، کسب محبت اعضای خانواده و به خصوص والدین، خیال پردازی و کسب شهرت، موفقیت های دور از دسترس، فقر مادی و فرهنگی، کمبود عواطف، عدم وجود محیط امن در خانواده، تبعیض، سوء ظن، شک و بدخلقی والدین، خشونت در خانه، ناخواسته بودن کودک و بسیاری عوامل دیگر از جمله دلایل فرار دختران از خانه محسوب می شود.
60 درصد دختران فراری از هفته اول مورد تعرض قرار می گیرند
استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 110 دختر با سابقه فرار از منزل که 30 نفر از آنها در اماکن عمومی، 40 نفر در مراکز بازپروری دختران بهزیستی و 40 نفر در زندان ها با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی توانبخشی صورت گرفته، 6/92 درصد این دختران سابقه دستگیری پس از فرار، 68 درصد دارای سابقه گریختن، 44 درصد سابقه تحویل به مراکز بهزیستی و 7 درصد سابقه زندان دارند.
دکتر علیرضا جزایری می افزاید: بیش از نیمی از این دختران با هدف کسب پول و یا سرپناه در طول مدت فرار، تقریبا هر روز ارتباط جنسی برقرار می کنند، 7/3 درصد این دختران ارتباط جنسی هم با مردان و هم با زنان را ذکر کرده اند و میانگین تعداد شرکای جنسی در دخترانی که هر روز ارتباط جنسی دارند حداقل یک و حداکثر 10 نفر است
وی اظهار می دارد: 9/38 درصد این دختران بدون داشتن هیچ برنامه ای برای تامین مخارج و 50 درصد بدون داشتن هیچ سرپناه مشخصی برای سکونت پس از فرار (حداقل شب ها) از منزل می گریزند، 2/35 درصد این دختران با برداشتن پول از منزل، 4/20 درصد کار کردن، 7/3 درصد قرض کردن، 6/5 درصد سرقت، 4/7 درصد خودفروشی، 4/7 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/5 درصد زندگی با دوست پسر و یا ازدواج با آنها روزهای پس از فرار را به شب می رسانند. عضو گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی با بیان اینکه میانگین سنی اغلب دختران فراری در زمان اولین فرار حدود 16 سال است به اهمیت تمرکز اهداف پیشگیرانه ثانویه در این زمینه اشاره کرده و معتقد است: دامنه گستره سنی زمان اولین فرار 9 تا 30 سال در کل نمونه ها و 11 تا 21 سال در نمونه های دارای سابقه ارتباط جنسی پس از فرار، این مطلب مهم را گوشزد می کند که دختران در هر سنی امکان فرار از منزل را دارند بنابر این سایر گروههای سنی هر چند به اندازه نوجوانی در اولویت نیستند، اما باید مد نظر قرار گیرند.
اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.
هروئین و تریاک بیشترین مواد مصرفی دختران فراری
رئیس انجمن مددکاری ایران به مصرف هروئین و تریاک در میان دختران فراری اشاره کرده و می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 300 مددجوی دختر و زن مراکز بازپروری صورت گرفته بیش از 35 درصد این دختران دارای سابقه اعتیاد هستند که در این میان هروئین و تریاک عمده ترین مواد مصرفی بیش از 50 درصد دختران فراری را تشکیل می دهد، همچنین بر اساس این تحقیق 5/24 درصد دختران فراری هروئین، 5/29 درصد تریاک، 15 درصد حشیش و 31 درصد سیگاری هستند.
دکتر مصطفی اقلیما می افزاید: دختران فراری مانند ولگردان برای تهیه مایحتاج زندگی و خوراک مرتکب سرقت، اعمال منافی عفت و خودفروشی شده و ظرف مدت کوتاهی در پی آشنایی با باندهای فساد به فحشا کشیده شده و در این مرحله است که برای رهایی از فشار روانی، غم سرگردانی و کمبود محبت بسیار سریع در دام مواد مخدر گرفتار می شوند.
وی ناسازگاری با والدین را دلیل عمده فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: در 5/19 درصد دختران فراری ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد عدم امنیت در خانواده، 15 درصد وضع نامناسب اقتصادی، 5/12 درصد از هم پاشیدگی خانواده، 7 درصد گرایش به مسائل انحرافی، 5/12 درصد ازدواج نابسامان، 3/2 درصد اعتیاد و 5 درصد مشکل روانی دلیل ترک خانه بوده است.
بیش از 30 درصد دختران فراری در خانه مورد تعرض قرار گرفتهاند
دکتر اقلیما آزارهای جنسی را واقعیت تلخ دیگر دختران فراری دانسته و اظهار میدارد: 36 درصد دختران فراری توسط اعضای خانواده مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند، 33 درصد این دختران فراری تنبیه بدنی، 6 درصد اجبار به گدایی، 13 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/6 درصد رها شدن در خیابان را دلیل ترک منزل عنوان کرده اند.
این مددکار اجتماعی ناسازگاری مددجو با والدین و ایجاد محدودیت، ممانعت از پیشرفت و تحصیل، تهدید به ازدواج های اجباری را از جمله مهمترین دلایل فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: دخترانی که در خانواده های از هم پاشیده و دارای مشکلاتی شامل جدایی والدین، مشاجرات خانوادگی، عدم امنیت، رفت و آمد افراد خلافکار، اجبار به تکدی گری و خرید و فروش مواد زندگی می کنند، درصورت ترخیص احتمال زیادی برای بازگشت مجدد به خیابان دارند.
تحقیقات کارشناسان بر روی دخترانی که از خانه فرار کرده اند، بیانگر این امر است که اکثر قریب به اتفاق آنها از طرف سرپرست و یا سایر اعضای خانواده حداقل یکی از رفتارهای زیر شامل کتک زدن، توهین کردن، مراقبت شدید، زندانی کردن، مسخره کردن و یادآوری مکرر اتفاقات گذشته آزار دیده و فقط 14 درصد نمونه ها با برخورد مناسب والدین پس از بازگشت مواجه می شوند.
در مجموع یافته های این تحقیق نشان می دهد که این دختران به خانه هایی بازگردانده شده اند که شرایط قبلی منجر به فرار آنها تغییر نکرده و خانواده ها نیز فاقد مهارتهای لازم برای برخورد با این دختران بوده اند.