انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد جدایی مسلمانان از قرآن کریم 54 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 86 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فصل اول

جدایی مسلمانان از قرآن کریم

غفلت مسلمانان از توصیة حکیمانه و آینده نگرانه پیامبر اکرم (ص) - لزوم تمسک و اعتصام به قرآن کریم و اهل بیت (ع) - سبب شد تا سالهای سال ، طواغیت و مستکبران ، با سلطة بر مسلمانان ، آنان را از پیشرفت های مادی و معنوی باز دارند و نیازمند غرب سازند . قرآن ، آنچه برای هدایت ، عزت و پیشرفت فردی و جمعی ، مادی و معنوی ، اساس و زیربنا محسوب می شود ، با وضوح در اختیار مسلمانان قرار داده است . حیله های شیاطین سبب شد تا قرآن از متن زندگی و جامعه و اداره امور ملتهای مسلمانان خارج ، و به حاشیه رانده شود . در سالهای اخیر ، کمونیستها با سر دادن «دین افیون ملتهاست» و لیبرال های غرب با تلقین «جدایی دین از سیاست» و «ناکارآمدی دین در اداره کشورها در عصر تکنولوژی و صنعت» ، مسلمانان را از این گوهر ناب و یکی از دو ثقل عظیمی که نبی اکرم (ص) به انس با آن توصیه فرموده بودند ، محروم نمود .

اقدام آن سیاستمدار انگلیسی در بلند کردن قرآن در مجلس عوام آن کشور و اعلام این که تا قرآن در میان مسلمانان زنده است و حضور دارد تسلط بر آنان ممکن نیست ، دقیقاً بر این مسأله تأکید دارد که قرآن ، کتاب زندگی و عزت است و برترین و ماندگارترین آثار حیات مادی و معنوی را در جوامع مسلمانان بر جای می گذارد .

«سالها غفلت مسلمین و مهجور ماندن قرآن سبب شد که دستهای تحریف بتوانند به نام دین ، هر سخن باطلی را در اذهان جای داده و بدیهیترین اصل دین خدا را منکر شوند و شرک را جامه‌ی توحید پوشانده و مضمون آیات قرآن را بی دغدغه انکار کنند، و در حالی که قرآن اقامه‌ی قسط را هدف از ارسال رسل می داند ؛ «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» ، و در حالی که با خطاب «کونوا قوامین بالقسط شهداء لله» ، همه‌ی مؤمنین را موظف به تلاش برای اقامة قسط می کند ، و در حالی که آیات کریمه‌ی قرآن ، اعتماد به ستمگران را ممنوع می سازد و به پیروان خود می فرماید :«و لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار» ، و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافی با ایمان می شمرد و می گوید «الم تر الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به» ، و کفر به طاغوت را در کنار ایمان به خدا قرار می دهد ؛ «فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقداستمسک بالعروه الوثقی» ، و در حالی که نخستین شعار اسلام ، توحید ، یعنی نفی همة قدرتهای مادی و سیاسی و همة بتهای بی جان و باجان بود ، و در حالی که اولین اقدام پیامبر (ص) پس از هجرت ، تشکیل حکومت و ادارة سیاسی جامعه بود ، و یا دلایل و شواهد فراوان دیگری که بر پیوند دین و سیاست حکم می کند ، باز کسانی پیدا می شوند که بگویند دین از سیاست جداست ، و کسانی هم پیدا شدند که این سخن ضد اسلامی را از آنها بپذیرند .

سیاستمدارانی که دائماً دم ا جدایی دین و سیاست می زنند و کسانی که از مدعیان دینداری که به کمک آنان شتافته و همین سخن را تکرار می کنند ، آیا هرگز در آیات قرآن و تاریخ اسلام و احکام شریعت اندیشیده اند؟ آیا فکر کرده اند که اگر دین جدا از سیاست است‌ ، پس چرا قرآن همة امور سیاسی را‌، یعنی حکومت را ، قانون را ، صف بندیهای زندگی را ، جنگ و صلح را ، تعیین دوست و دشمن را و دیگر مظاهر سیاست را ، همه و همه را به خدا و دین خدا و اولیای خدا مرتبط می‌کند؟

آیا در آیة «یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء» و «لاتطیعوا امرالمسرفین الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون» ، آیا آیات معرفی حزب‌اللهو حزب الشیطان ، یا آیات ولایت الله ، یا آیات حکم به غیر ما انزل الله ، اندیشیده و در آن تأمل کرده اند؟

آیا اعمال و رفتار سیاسی و اجتماعی انسانها که بیشترین بخش زندگی آنهاست ، بدون جزاست ؟ پس «و وجدوا ما عملوا حاضراً» و «وفیت کل نفس ما عملت» چیست و با کدامین میزان سنجیده می شود؟ آیا می توان گفت اسلام در دنیا به خوب و بد این گونه اعمال کاری ندارد و وظیفه ای مقرر نمی کند ؛ ولی در آخرت جزای آن داده می شود؟

آیا جهاد اسلامی که در صدها آیة قرآن و حدیث مسلم ، در زمرة برترین فرایض دینی قرار گرفته و ترک آن مایة ذلت و شقاوت دنیا و‌آخرت شناخته شده ، برای به دست آوردن چه چیز و



خرید و دانلود تحقیق در مورد جدایی مسلمانان از قرآن کریم 54 ص


جدایی واقعی 32ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

دنیای انسان، دنیای خلق اندیشه های اوست. اندیشه های زیبا و مثبت، یک زندگی زیبا را بشارت می دهد و اندیشه های منفی و کریه، یک زندگی نابسامان را تصویر می کند.

در این راستا بشر به عنوان قائم مقام خدای رحمان، شگفتی های زیبایی از خود نشان داده است و ثابت کرده است آنجایی که بخواهد می تواند واقعیت ها را جادوگرانه خلق کند و به پدیده ای به ظاهر جادویی، رنگ واقعیت بخشد.

دیگر خود را محدود نخواهید دانست، بلکه درخواهید یافت حقیقتِ وجود و توان شما نامحدود است.

به جای این که خود را در اختیار وراثت، محیط و عوامل فراطبیعی بدانید، به این مرحله از آگاهی خواهید رسید که، خود شما واقعیت وجود خود را می سازید و به جای این که نیروهای ذاتی و الهی مستقل از شما کار کنند، با شما همراه خواهند بود.

به جای این که زندگی را آشفته و درهم بدانید، باور خواهید کرد که در هر آشفتگی نظم وجود دارد و در عالمی که بر اساس نظم مطلق است، تصادف معنی ندارد.

وقتی ما آماده باشیم تا از این زندگی که به آن خو گرفته ایم فراتر رویم، قلمرو دیگری وجود دارد که می توانیم به آن گام نهیم. این قلمرو، با قوانین علمی و منطقی هماهنگی ندارد. این قلمرو که در درون هریک از ما قرار دارد، از مرزها، قوانین و محدودیت های عادی فارغ است. این قلمرو، سرزمین واهی نیست که تنها در تصور بگنجد، بلکه واقعیتی معجزه آساست که در اختیار هرکسی قرار دارد؛ به شرطی که آماده باشد.

سه مسیر به سوی آگاهی

1. آگاهی از طریق تحمل درد و رنج

تجربه، شیوة یادگیری از طریق بازاندیشی و درک ماهیت حوادث است که با تکرار پی در پی این الگوی درد و رنج به دست می آید.

زندگی آزمون است و تا از اشتباهات خود درس نگیریم، محکوم به تکرار آنها هستیم.

برای کسانی که در این گروه قرار می گیرند، جادوی واقعی دست نیافتنی خواهد بود.

2. آگاهی از طریق توجه به پیامدها

چه چیزی در این حادثه وجود دارد که می توانم به گونه ای مفید از آن استفاده کنم؛ حتی اگر ندانم چرا این حادثه هم اکنون اتفاق افتاده است؟

وقتی تمام توجه شما معطوف به این باشد که از هر رخدادی چه می توانید بیاموزید، از این گونه افکار رنج نمی برید که «چرا من؟» ، «من خیلی بدبختم»، «آیا وحشتناک نیست؟» تحول در اندیشه، به شما این امکان را می دهد که به جای غصه خوردن، به پیامدهای هر حادثه و آنچه می توانید از آن بیاموزید بنگرید. به جای دیدگاه «بیچاره من»، به دیدگاهی آموزنده روی می آورید. مثلاً از خود می پرسید: «چگونه می توانم از این بیماری که هم اکنون با آن دست به گریبانم، نتیجه ای دلخواه به دست آورم؟» یا: «در ممورد خودم چه می توانم یاد بگیرم و برای برخورد مؤثر با این مسئله چقدر از توانم را قادرم فرا بخوانم؟»

زندگی کردن برای نتیجه بسیار بهتر از زندگی کردن با درد و رنج است.

3. آگاهی از طریق شناختن هدف و رسالت

«برای غلبة انسان بر مشکلاتش احتمالاً هیچ چیز مهم تر از این نیست که بداند در زندگی رسالتی بر عهده دارد.»

هر چیزی در این عالم هدفی دارد. در واقع، شعور یا عقل ناپیدایی که به گونه ای هدفمند درون همه چیز جاری است، در درون شما نیز جریان دارد.

شما رسالت زندگی خود را فراتر از موفقیت، پیشرفت و درخشش بدانید و در نتیجه هر لحظه ای را تمام و کمال و یا عشق زندگی خواهید کرد.

«همواره با عشق و صداقت کار کن و به هیچ وجه به ثمرة کار خود وابسته مباش. اگر بتوانی به این مرحله از موهبت زندگی برسی، به گونه ای معجزه آسا به آرامش دست خواهی یافت. در تمام مراحل زندگی هدف داشته باش. از هرگونه شهرتی که حاصل کار توست چشم پوشی کن. همواره این احساس را داشته باش که به خداوند نیاز داری و به هر طریقی که می توانی به دیگران خدمت کن.» این شیوة فرد اعجازگر است.

به جای جمع کردن مال، تصاحب ثروت و رقابت ناسالم، از گذشت، تعاون و فعالیت لذت ببرید.

دارایی کامل فقط با بخشش محقّق می شود و آنچه نمی توانی ببخشی مالک و صاحب توست.

دانشجو- همواره دانشجو باشید. آماده و مشتاق یادگیری، از هرکسی و در هر جایی باشید. دانشجو بودن به این معناست که برای یادگیری آمادگی داری.

وقتی قلباً این گونه باور داری که با هر فردی که در زندگی خود برخورد می کنی چیزی دارد که به تو بیاموزد، آماده خواهی بود که از پیشنهادهای او به گونه ای مطلوب بهره بگیری.

اگر دانشجو باشی، می پذیری که هر کسی و هر چیزی به نحوی معلم توست.



خرید و دانلود  جدایی واقعی 32ص


دانلود پروژه پیامدهای جدایی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

پیامدهای جدایی

عواقب و پیامدهای احتمالی طلاق یا تأثیر آن در پدیده‌های روانی و اجتماعی فرزندان طلاق را می‌توان چنین بر شمرد:

 1 - بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاری‌ها و رفتارهای ضد اجتماعی آنان.

 2 - فحشا به ویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی.

3 - اعتیاد زنان، مردان و کودکان و استفاده از کودکان در توزیع مواد‌مخدر و دیگر فعالیت‌های غیرمجاز.

 4 - پرخاشگری و ناسازگاری کودکان، فرار از منزل و ولگردی آنان.

 5 - افت تحصیلی، خودکشی زن یا شوهر و حتی کودکان.

 6 - کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده به ویژه بچه‌‌های طلاق.

 7 - اهمال و مسامحه والدین در تعلیم و تربیت فرزندان، ایجاد آسیب‌های روانی و اجتماعی برای آنان.

 8 _ فرزندان پسر طلاق در همانند‌سازی‌ مردانه دچار اشکالات زیادی خواهند شد و در بسیاری از موارد تمایلات هم جنس گرایانه از خود بروز می‌دهند و اتکای به نفس آنان نیز به شدت کم می‌شود.

 9 - فرزندان طلاق با گذشت 5 سال به هیچ وجه نمی‌توانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را از دست دهند.

 10 - بچه‌های طلاق آینده خوبی را برای خود تصور نمی‌کنند و اطمینان خود را به ارکان زندگی از دست می‌دهند و از آنجا که بی‌توجهی خانواده را به مسائل و نیازهای خود لمس می‌‌کنند، در آینده نسبت به افراد پیرامون خود و در مقیاس بالاتر، اجتماع، به نوعی بی‌اعتنایی و بی‌توجهی کشیده می‌شوند.

 فرزندان طلاق

 طلاق و فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی - عاطفی افراد خانواده موجب بروز آسیب‌های اجتماعی می‌شود. طلاق به هر دلیلی درست یا نادرست پیامدهایی برای فرد و جامعه دارد.تحقیقات نشان می‌دهد، که اثرات طلاق بستگی به سن کودک هنگام طلاق دارد. همچنین اثر طلاق بر کودک به جنسیت، شخصیت، میزان ناسازگاری و درگیری والدین و حمایت خانواده و دوستان کودک بستگی دارد.

جدایی پدر و مادر یک اثر آنی و زودگذر نیست؛ بلکه در تمامی‌ مراحل زندگی فرزندان اثرات منفی و زیانباری را بر جای خواهد گذاشت. پراکنده شدن اعضای خانواده و محرومیت فرزندان از سرپرستی مشترک والدین، پس از فروپاشی و از هم گسیختگی خانواده آنان را از داشتن مواهب و مزایای زندگی خانوادگی محروم می‌کند و هویت فردی و خانوادگی فرزندان طلاق را مختل می‌کند.

 آسیب‌شناسان اجتماعی براین باورند که پس از جدایی والدین، مسائل روحی و روانی بسیاری برای فرزندان ایجاد می‌شود. از جمله: بدبینی به جنس والد دیگر و بی‌خبر ماندن از روحیات و ساختار وجودی او که آسیب‌های آن بعدها در ازدواج چنین فرزندانی آشکار می‌شود. مشکلات روانی و جسمانی، تربیتی، احساس گناه و سردرگمی، اختلال در هویت و احتمال گرایش به بزهکاری را می‌توان از جمله آثار مخرب وزیانبار معنوی و مادی طلاق روی فرزندان برشمرد.

 فرزندانی که براثر طلاق والدین، حامیان اصلی خود را از دست می‌دهند، بیش از دیگران در خطرند و به راحتی فریب ظاهر آراسته و سخنان فریبنده افراد را می‌خورند. طبق تحقیقات انجام شده، 70درصد افرادی که دچار آسیب‌های اجتماعی می‌شوند فرزندان طلاق هستند. از این‌رو توجه به مقوله پیشگیری از طلاق اهمیت خاصی دارد.

 

 

در کنار مسایل مبتلا به نهاد خانواده در شرایط فعلی از جمله افزایش سن ازدواج و عدم تمایل به‌ازدواج که نوعی تهدید علیه کیان خانواده می‌باشد، طلاق نیز از جمله آسیب‌های اجتماعی است که در اغلب جوامع رو به رشد قابل مشاهده است.

از هم پاشیدگی خانواده‌ها، بجا ماندن فرزندان این خانواده‌ها یا همان "فرزندان طلاق" که آنان نیز دچار مشکلات و کاستی‌هایی مختص بخود می‌شوند و نیز کمرنگ شدن محبت و عاطفه در میان اعضای خانواده و افزایش بزه در نوجوانان و جوانان از جمله مسایلی است که در قرن اخیر گریبانگیر بسیاری از جوامع انسانی شده است.

به عقیده کارشناسنان پدیده طلاق وضعیتی در نقطه مقابل پدیده ازدواج است به شکلی که آثار مخرب و ویرانگر آن حتی در روند و پروسه ازدواج و نرخ جمعیتی در جامعه نیز تاثیر گذار است.

در همین رابطه به نظر آنان از عوامل مهم در کاهش میل ازدواج و تشکیل خانواده در جوانان ، افزایش آمار طلاق و از هم پاشیدگی کانون گرم و صمیمی خانواده در یک جامعه می‌باشد.

در نظر صاحبنظران طلاق یک پدیده چند بعدی است که مهمترین عامل وقوع آن عدم تفاهم بین زوجین است.

به عقیده آنان سه تا پنج سال اول زندگی مشترک زوجهای جوان ،مقطعی حساس برای شکل‌گیری یک خانواده است ،بنابراین داشتن برنامه‌های فرهنگی و آگاهی بخش برای جلوگیری از افزایش میزان طلاق در جامعه بسیار موثر و حیاتی است.

در شش ماه نخست امسال ‪ ۴۹‬هزار و ‪ ۵۲۵‬مورد طلاق در نقاط مختلف روستایی و شهری درسطح کشور ثبت شده که نسبت به مدت مشابه پارسال پنج درصد رشد داشته است.

این در حالی است که در ثبت واقعه ازدواج هشت درصد رشد ثبت شده است که این تفاوت سه درصدی نرخ رشد ازدواج با طلاق در جامعه از نظر کارشناسان نامطلوب است زیرا جامعه‌ای از نظر آمار ازدواج و طلاق مطلوب به نظر می‌رسد که بین نرخ رشد ازدواج و طلاق در آن تفاوت زیادی وجود داشته باشد.

کارشناسان معتقدند: افزایش آمار طلاق در جوامع در حال توسعه از جمله آسیب‌هایی است که بروز آن طبیعی است اما افزایش بی‌رویه آن می‌تواند بسیار خطرناک و در جهت تضعیف کامل بنیان‌های خانواده پیش برود.

پرسش اساسی که در این گزارش به صورت مبسوط به آن پرداخته می‌شود این است که چرا خانواده‌ای در آغاز با نهایت عشق ، محبت ، احساس الفت و یکی بودن آغاز می‌گردد و تنها با گذشت دوره‌ای کوتاه و شاید طولانی با نهایت خشم، نفرت ، بیزاری و بی‌اعتمادی پایان می‌یابد.

متاسفانه انسجام و همبستگی خانواده‌های قدیم که نمونه‌هایی از آن هنوز قابل مشاهده است در زندگی زوجهای جوان به سختی یافت می‌شود و یا اصلا وجود ندارد.

اغلب کارشناسان و صاحبنظران اجتماعی بر این باورند که عواملی مانند فشارهای اقتصادی و بالا رفتن هزینه‌های زندگی ، فشارهای روانی، عدم داشتن تفاهم، اعتیاد، بالا رفتن توقعات زوجین ، ازدواج بخاطر ظواهر، در مواردی عدم تناسب تحصیلات زوجه با زوج و دیگر عوامل در بروز این پدیده رو به افزایش نقش دارند.

طلاق و بزهکاری

در مورد ارتباط بین طلاق و بزهکاری در فصلنامه ندای اصلاح تأکید شده است که طلاق یکی از عوامل بزهکاری در کودکان است ( طلاق به معنای حقوقی ، یعنی جدایی قانونی یک زوج ) . طلاق را باید در بعد وسیع تری دید که ممکن است چند حالت داشته باشد و نهایتاً قطع رابطه ی زوجیت است که بعضاً در یک زندگی پرتشنج ، جدایی والدین می تواند در محیطی که هنوز از هم جدا نشده اند ، صورت بگیرد . اختلافات خانوادگی ، دعوا ها ، برخورد ها و توهین ها ، محیطی ناامن برای طفل به وجود می آورد . محیطی که طفل را وادار می کند از خانه فرار کند و به جایی پناه ببرد . کجا ؟ برایش مهم نیست . دنبال یک مسکن می گردد . یک محل ، یک مأمن و از آن جا که این طفل با توجه به شرایط زندگی و خانوادگی آن زمینه های مثبت را کم تر داشته ، مسلماً به سمت بزهکاری کشیده می شود . بنابراین ما غیر از طلاق می توانیم جدایی اخلاقی و عدم تفاهم والدین را هم نوعی جدایی تلقی کنیم . بعضی والدین وجود دارند که با هم زندگی می کنند ، اما عملاً از هم جدا هستند . مساواتی آذر هم به ارتباط بین طلاق و قربانی شدن کودکان چنین اشاره می کند که به نظر جامعه شناسان طلاق به مثابه ی یک بمب اتمی است . وقتی ما از جنگ جهانی که از حادثه های مهم و تلخ تاریخ اجتماعی به شمار می رود صحبت می کنیم ، از تبعید ها و از دست دادن والدین حرف می زنیم و از میدان مبارزه و مقاصد طرفین جنگ سخن به میان می آوریم ، در واقع می گوییم که این تنها مرد ها نیستند که در جنگ کشته می شوند یا تبعید می گردند ، بلکه زنان و نوعروسان و کودکان تازه به دنیا آمده هم نابود می شوند یا گرفتار می گردند

بازنگری تأثیرات طلاق بر فرزندان

طلاق یا یک زندگی پر تنش؟

 مترجم: مونا مشهدی رجبی

حتما بارها شنیده‌اید که جدایی والدین زندگی فرزندان را تباه می‌کند و عامل اصلی تمامی مشکلات روحی و روانی و رفتاری فرزندان به شمار می‌آید. تحقیقات بسیار زیادی در مورد تأثیر جدایی والدین بر زندگی فرزندان انجام شده است که اغلب آنها بدون بررسی علل مشکلات رفتاری یا ذهنی کودکان طلاق، با نگاهی سطحی و ساده، جدایی والدین را عامل تمامی اختلالات رفتاری ذکر کرده‌اند و با توجه به این فرضیه اشتباه، مانع جدایی بسیاری از زوج‌ها شده‌اند. ولی آیا زندگی کردن کودک در یک خانه پرتشنج که افراد آن رابطه سرد و بی‌روحی با یکدیگر دارند آسیب کمتری به روح و روان او وارد می‌آورد؟

سارا مک لین، پژوهشگر آمریکایی در این مورد می‌گوید: علت مشکلات روحی فرزندان طلاق، جدایی والدین یا زندگی کردن آنها با یکی از والدین نیست، بلکه تشنج‌ها و درگیری‌های خانوادگی و اختلافات والدین پیش از جدا شدن، باعث بر هم خوردن آرامش ذهنی آنها می‌شود و به دنبال خود معضلات رفتاری را به همراه می‌آورد. وی معتقد است جدایی به تنهایی آسیبی به هیچ یک از افراد خانواده وارد نمی‌کند بلکه مشکلات پیش از آن و عواملی که موجب رسیدن خانواده به نقطه پایان می‌شود، موجب ایجاد مشکل در روح و روان کودک و حتی والدین خواهد شد.

جوزف هوپر، پژوهشگر مسائل خانواده می‌گوید: زمانی بقای یک زندگی خانوادگی برای کودک مفید است که درگیری‌ها و مشکلات اعتقادی  و سلیقه‌ای والدین محسوس نباشد، زیرا در غیر این صورت دوام یک زندگی نه تنها به سود کودک نیست بلکه باعث تشدید تشویش‌های ذهنی و مشکلات روحی او می‌شود.

پل آماتو، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه نبراسکا و آلن‌بوث، استاد دانشگاه پنسیلوانیا تحقیق همه جانبه‌ای انجام داده و اعلام کردند واقعیت این است که بسیاری از خانواده‌ها بدون اینکه درگیری‌های شدید یا اختلافات عمیق داشته باشند از هم پاشیده می‌شوند. آمار نشان می‌دهد هفتاد درصد از کل طلاق‌های صورت گرفته در ایالت متحده آمریکا مربوط به زوج‌هایی بوده که با یک دوره مشاوره کوتاه و حتی با تفکر و همدلی بیشتر، قادر به ادامه زندگی بوده‌اند و بدون تردید این شرایط برای فرزندان مناسب‌تر است.

آنها پیشنهاد می‌کنند والدینی که مشکلات جدی با یکدیگر ندارند سریع تصمیم به جدایی نگیرند زیرا نمی‌توان از اثرات منفی این پدیده اجتماعی بر فرزندان غفلت کرد. بهتر است زوج‌ها تا زمانی که فرزندان‌شان دوران بلوغ را پشت سر می‌گذارند کانون خانواده خود را حفظ کنند و در صورت باقی ماندن مشکل، پس از سپری شدن دوران بحرانی  فرزندان‌شان تصمیم به جدایی بگیرند. البته این مسأله تنها شامل خانواده‌هایی می‌شود که مشکلات و درگیری‌های آنها اندک است، زیرا زندگی کردن کودک در یک خانه پر تشنج و پردرگیری، نه تنها تأثیری مثبت بر ذهن و رفتار او ندارد بلکه آسیب‌های بسیار جدی به روح و روان وی وارد می‌کند.

مگی گالاگر در کتاب "یک جدایی مسالمت‌آمیز" آورده است: معمولاً طلاق به عنوان راه حلی برای پایان بخشیدن به درگیری‌ها و تنش‌ها پیشنهاد می‌شود اما آیا واقعا طلاق موجب خاتمه یافتن درگیری بین زوجین می‌شود؟ آمارها نشان می‌دهد تنها 12 درصد از زوج‌ها پس از طلاق رابطه‌ای مسالمت‌آمیز و بدون درگیری با یکدیگر دارند و می‌توانند برای تأمین خواسته فرزندشان یا ایجاد آرامش برای وی رابطه‌ای نسبتاً آرام و دوستانه داشته باشند، اما 50 درصد از زوج‌ها پس از طلاق با یکدیگر رفتاری تندتر دارند و مشاجرات و درگیری‌های آنها با شدت بیشتر و اغلب در حضور فرزندان صورت می‌گیرد. این روابط با گذشت مدت زمانی حدود 5 سال از تاریخ طلاق به یک کینه و دشمنی دیرینه بدل می‌شود و کودکان



خرید و دانلود دانلود پروژه پیامدهای جدایی