انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

به عنوان یک کارآفرین ،هنر فروش را یاد بگیرید 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

به عنوان یک کارآفرین ،هنر فروش را یاد بگیرید

جوامع امروز، به‌ویژه اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان توانمند احساس می‌کنند. در بسیاری از کشورها کارآفرینان موفق به‌عنوان قهرمانان ملی شناخته می‌شوند. همه‌ی کارآفرینان موفق، چه بدانند و چه ندانند، از اصولی پیروی می‌کنند که در کتاب "کارآفرینی: 21 قانون طلایی برای مدیران شرکت‌‌های جهانی" به خوبی تشریح شده‌اند. این کتاب را نویسندگان همین مقاله نوشته‌اند. تا جایی که به فروش ایده‌ها، فرآورده‌ها و خدمات مربوط می‌شود، کارآفرینان در هر سطحی که باشند باید بر تکنیک‌های فروش در عالی‌ترین سطوح آن مسلط باشند. این مقاله شما را با زوایای پنهان هروش آشنا می‌کند. مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو کرده است؛ زمانی‌که دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در کالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یک دکه کوچک لیمونادفروشی سر پا کردم. اکنون که سال‌ها از آن ماجرا می‌گذرد نمی‌توانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است که من کاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این کار را انجام دادم. می‌خواهم بگویم فرد کارآفرین در هر سنی و در هر کسب‌وکاری که باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت می‌توانم بگویم هیچ کارآفرین موفقی را ندیده‌ام که از فروش ایده‌هایش ناتوان باشد. روند رو به‌ رشد کنونی این است که مدیران عامل شرکت‌ها در واقع مدیران فروش نیز هستند. به‌طور کلی هر کس که تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاق‌های یک هتل را کرایه دهد، موفق نمی‌شود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شرکاء ، همکاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یک توانایی است که مردم را وا می‌دارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه کنند. نمی‌دانم اگر نمی‌توانستم مردم را متقاعد کنم که مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: "بیا اول روش مرا امتحان کنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان می‌کنیم". برای مردمی که می‌خواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان کنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این کار را با رضایت‌خاطر انجام دهند. فروش یک هنر است که افراد را متقاعد می‌کند تا از یک موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر کنند؛ این افراد ممکن است بانکداران، سهامداران و یا مشتریان یک رستوران باشند. چطور می‌توانید به یک مشتری بقبولانید که تبلیغات تجاری‌اش را به شرکت شما بسپارد، در حالی‌که شرکت‌های مشهور دیگری وجود دارند که اسم‌های معروفی را یدک می‌کشند؟ چطور یک رئیس بانک را متقاعد می‌کنید تا صدها میلیون تومان برای ساختن یک هتل در ساحل فلان رودخانه به شما وام بدهد؟ چطور یک جوان پرتلاش و زیرک را مجاب می‌کنید به جای اینکه به استخدام یک شرکت بزرگ بین‌المللی در آید، کارمندی شرکت کوچک شما را با حقوق کمتر بپذیرد و دنبال کارهای اجرایی شما بدود؟ و بالاخره، چطور فرد خسیسی را که می‌خواهد برای شام پیتزا بخرد، وامی‌دارید تا آگاهانه 1000 تومان برای خرید مقداری سبزی و از این قبیل هزینه کند؟ افراد مهارت‌های فروش بسیار متفاوت دارند. بعضی از مردم با این مهارت‌ها به‌دنیا می‌آیند، و دیگران باید آن‌ها را یاد بگیرند. از دیدگاه برخی تحلیل‌گران، مهارت فروش پنج جزء دارد: 1. توسعه چشم‌اندازها: تشخیص دهید که مشتری واقعا" چه می‌خواهد. 2. یافتن یک روش: بازاریابی موقعیت از دیدگاه مشتری آغاز کنید. 3. پیامگذاری: به آنچه که می‌فروشید اعتقاد داشته باشید. 4. نزدیک شدن به معامله: به یاد داشته باشید که هدف شما فروش است، و هر کار دیگری اعم از مذاکره برای این هدف انجام می‌شود. 5. پی‌گیری: مطمئن شوید که مشتری راضی شده، تا دوباره هم به سراغ شما بیاید و از شما خرید کند. من این حرف‌ها را زیاد نمی‌فهمم و ترجیح می‌دهم همه آن‌ها را در یک فرمول طلایی دو واژه‌ای خلاصه کنم: "اعتقاد به فرآورده"، و "جدیت". وقتی شما به چیزی اعتقاد ندارید، فروش آن برای شما خیلی مشکل می‌شود. به‌عنوان مثال، من نماینده فروش هواپیماهای پایپو در تایلند هستم، و چون به کیفیت این هواپیماها اعتقاد دارم آن‌ها را به سادگی می‌فروشم؛ زیرا سال‌هاست که با این نوع هواپیما پرواز کرده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام که بهترین هواپیما در نوع خود هستند. بدون جدیت حقیقی و خالص هیچ کاری از پیش نمی‌رود. چند سال پیش خود را داوطلب احراز پست ریاست اتاق بازرگانی آمریکا در تایلند نمودم. روزهای اولی که در این اتاق استخدام شدم به من اعتنایی نداشتند و اجازه نمی‌دادند که زیاد در کارها دخالت کنم؛ چرا که از نظر آن‌ها به‌قدر کافی "کهنه کار" نبودم. رقیب من یک بانکدار از اهالی مانهاتان (آمریکا) بود که در تایلند فعالیت می‌کرد و از هر لحاظ، چه فردی و چه حرفه‌ای، بسیار با کفایت بود. به‌هر‌حال احتمال موفقیت من برای احراز این پست بسیار ناچیز بود؛ اما شعار ساده‌ای داشتم. شعارم این بود که سالهاست در تایلند هستم و تصمیم دارم بقیه زندگی خود را نیز در تایلند بگذرانم. رقیب من مهاجر پیری بود که احتمالا" تا چند سال دیگر از کار برکنار می‌شد. باید همه را متقاعد می‌کردم که چون تعهد بیشتری نسبت به تایلند دارم (به‌دلیل سالهای اقامتم در آنجا و تصمیمی که برای ماندن داشتم) صلاحیت بیشتری برای ریاست اتاق بازرگانی دارم و بهتر می‌توانم از عهده‌ی کارها برآیم. بانکدار مذکور مرد خوبی بود اما فکر می‌کنم در روز رأی‌گیری جدیت من کارساز شد و به راحتی در مقابل او پیروز شدم. اعتقاد و جدیت دو عامل جادویی هستند که اگر خوب با هم تلفیق شوند طلسم خوشبینی را در اختیار شما قرار می‌دهند. شما برای فروش نیاز به خوش‌بینی دارید. دلیل موفقیت من در فروشِ ایده‌ها و کالاها به مردم این است که همیشه خوشبین هستم. به همین دلیل تاکنون هیچ‌وقت در معرفی تایلند، چه به‌عنوان محلی برای تفریح و چه به‌عنوان محلی برای کسب و کار، شکست نخورد‌ه‌ام. یکی از موفق‌ترین سخنرانی‌های من تحت عنوان "چه چیزهایی در رابطه با صنعت گردشگری تایلند صحت دارد؟" انجام شد. زمان این سخنرانی (ماه‌ می1992) از یک لحاظ اهمیت داشت و آن این بود که درست چند روز قبل یک شورش ضددولتی در خیابان‌ها به راه افتاده بود و نظامیان تایلند افراد غیرنظامی را در خیابان‌های بانکوک به گلوله بسته بودند. قسمت‌هایی از آن سخنرانی‌ چنین بود: "تایلند را همه به‌عنوان سرزمین فراوانی‌ها می‌شناسند؛ فراوانی کودتا، ترافیک، آلودگی هوا، سیل و



خرید و دانلود  به عنوان یک کارآفرین ،هنر فروش را یاد بگیرید 11 ص


طرح توجیهی و کارآفرینی یک کارآفرین موفی سال 96

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

یک کارآفرین موفق خارجی: اِی. مالاچی میسکون سوم

خلاقیت، ریسک، و نوآوری در کارآفرینی از ضروریاتی است که هم در شروع تولید کالاها و فعالیتهای کارآفرینانه کاملاً نو، و هم در انتقال موفقیت‌آمیز شرکت به بازارهای جهانی مؤثرند. برای مثال مال میکسون توانست برای شرکت اینواکر که رونق خود را از دست داده بود مجدداً رونق داخلی کسب کند و حتی به طور باور نکردنی آن را در بازارهای جهانی مطرح کند. شرکت آمریکایی اینواکر، که تولیدکننده و توزیع‌کننده پیشروی جهانی در امر محصولات پزشکی خانگی است، کار خود را در سال 1885 با نام شرکت وُرتینگتون آغاز کرد که شرکت کوچکی در ایلیریا درایالت اوهایو بود.

شرکت مذکور وسیله‌ای را در خط تولید داشت که برای جابه‌جایی معلولان جسمی طراحی شده بود. با تغییراتی که در شرکت ورتینگتون پدید آمد از جمله الحاقها و واگذاریهایی که شد، فعالیت محوری آن که صندلی چرخدار بود در دهه 1970 به‌ بخش کوچک و نسبتاً گمنامی به نام شرکت جانسون و جانسون واگذار و فروش آن آغاز شد. بر پایه مقیاسهای سنتی بازار، فروش چندانی نداشت. حجم فروش در سال 1979حدود 19 میلیون دلار و تعداد کارکنان به 350 نفر می‌رسید؛ کالای تولیدی اصلی آن نیز صندلیهای چرخدار دستی و آهنی بود که استفاده از آن بسیار دشوار بود. هیچ کالای جدیدی نیز در برنامه تولید نداشتند. پیش‌نویس صورت درآمد 1979 نیز نشان می‌داد بعد از آنکه میکسون با دریافت وام این شرکت را خرید درآمد خالص آن فقط 000/100 دلار (دو از یک درصد سود) بود. شرکت اِورست و جِنینگ، رقیب پرتوانی که شش بار بزرگ‌تر از اینواکر بود، 80 درصد بازار صندلی چرخدار را تحت کنترل خود داشت و این در حالی بود که سهم بازار اینواکر کمتر از 10 درصد را نشان می‌داد.

مال میکسون که درآن هنگام معاون بازاریابی بخش محصولات اسکنر سی تی در شرکت تابعه تجهیزات تخصصی جانسون و جانسون بود فراسوی این مشکلات را می‌دید و از این رو کار خود را بر افزایش توان بالقوه تجهیزات پزشکی خانگی متمرکز کرد. با جمع‌آوری گروهی از سرمایه‌گذاران ناحیه کلِولَند، هدایت خرید کلی و تملک شرکت را به عهده گرفت. بودجه آن نیز از 5/1 میلیون دلار سرمایه صاحبان سهام و 5/6 میلیون دلار بدهی تأمین می‌شد. تأثیر تشویقهای پدر میکسون با بازتابهای ناشی از تربیت وی در محیط زراعی اسپیرو واقع در ایالت اوکلاهما که شهری کوچک بود و افراد رابطه نزدیکی با هم داشتند اعتماد به نفس، اراده قوی و تصمیم راسخ به میکسون بخشید. وی که کنجکاو و باهوش و کتابخوانی سیری ناپذیر بود، یاد گرفت احتمالات زندگی را در نظر گیرد و در مورد هر چیز سوال کند، ریسکهای هوشمندانه‌ کند، در کار خود استوار باشد، و رقیب سرسختی شود. این ویژگیها در کنار مهارتهای رهبری که با چهار سال کار در نیروی دریایی به دست آورده بود تقویت و تکمیل شدند. در واقع در نیروی دریایی بود که آموخت چگونه با شرایط دشوار دست و پنجه نرم کند. «آموخته‌اید که به اهدافتان برسید، حال هر چه می‌خواهد پیش آید… تقریباً شستشوی مغزی شده‌اید که هرگز برای شکست بهانه نیاورید.» در عین حال، آگاهی به تواناییهای ذاتی‌اش و غرور در نیل به بهترینها نیز به ویژگیهای فوق‌ اضافه شد. پس از بازگشت از نیروی دریایی در سال 1966، به دانشگا‌ه هاروارد رفت و در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی به تحصیل پرداخت و در سطح دانشجویان ممتاز کلاس فارغ‌التحصیل شد. ابتدا فروشنده و سپس مدیر شرکت هاریس واقع در کلولند شد و سپس به شرکت اوهیو نوکلیر رفت که از شرکتهای زیرمجموعه شرکت تکنیکِر بود و بعد معاون بازاریابی بخش اسکنر سی تی شد. مال هنگامی‌ که شرکت جانسون و جانسون از اینواکر جدا شد 39 ساله بود. وی با 10000 دلار سرمایه شخصی و 40000 دلار قرض از دوستانش در دوم ژانویه 1980، در حالی ‌که 15 درصد سهام شرکت را به خود اختصاص داده بود، اداره شرکت را در دست گرفت. با سرسختی تمام که حاصل کار در نیروی دریایی بود و سگ بولداگ سمبل آن است، اقدام به بازسازی جامع و فوری ساختار اینواکر کرد. خیلی سریع 16 تن از 18 فروشنده مستقیم را عوض کرد چون معتقد بود: «نه جربزه این کار را داشتند و نه ذکاوتش را.» از همه مهم‌تر، مهندسان شرکت را توجیه کرد که کالاهای جدید تولید کنند، و به آنها قبولاند که تنها تولید کالای خوب اهمیت دارد نه چیز دیگر. نبوغ اجرایی با نوآوری کارآفرینی درهم آمیخته بود. با گسترش خط تولید تجهیزات پزشکی خانگی «خرید تک توقفی» را پایه‌گذاری کرد و با زبان بازی، ترغیب، و تخفیفهای زیاد به مشتریان دیرباور فروشش را بالا برد. با حمله سه جانبه شامل احیا، توسعه خدمات/ کالا، و جهت‌گیری شدیداً رقابتی تأثیر خود را بر جای گذاشت و خیلی زود شرکت اینواکر ارزش سهام بازار اِوِرست



خرید و دانلود طرح توجیهی و کارآفرینی یک کارآفرین موفی سال 96


طرح توجیهی و کارآفرینی کارآفرین موفق 2 سال 96

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

یک کارآفرین موفق ایرانی

مصاحبه با آقای امیدیار( بیل گیتس ایرانی) : بزرگترین فروشگاه اینترنتی

در دورانى که دیگر کمتر از معجزه اقتصاد نوین یاد مى شود، یک ایرانى مقیم آمریکا باعث شده تا هنوز هم اعتبار دستاندرکاران اقتصاد نوین و آینده آن حفظ شود. طى دهه نود چنان اقتصاد نوین همه کس و همه چیز را متوجه خود ساخت که همگان باور کردند به زودى ساختارهاى سنتى اقتصاد و صنعت تحت تاثیر آن بسیار کمرنگ و کم رونق خواهند شد. رشد سرسام آور اینترنت و شرکتهاى نوپاى اینترنتى حتى نوعى فرهنگ جدید را در بین مدیران و فعالان اقتصادى ایجاد کرد. این فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فکر کردن را تحت تاثیر خود قرار مى داد. به عنوان مثال در بسیارى از شرکتهاى نوین و نوپا لباس رسمى از کت و شلوار و کراوات به یک تى شرت و شلوار ساده بدل شد. مدیران شرکتهاى اینترنتى که یک شبه ثروتمند شده بودند معتقد بودند بین فضاى سنتى خانه و محیط شرکت نباید مرزى گذاشت و لباس خانه و محل کار باید تا حد ممکن نزدیک به هم باشد تا بدین ترتیب مرز میان کار و «بقیه زندگى» از میان رفته و مرزهاى کار و اداره از میان بروند. در دوران ریاست جمهورى بیل کلینتون رشد بسیار بالا و بىسابقه بورس این تحول را مضاعف کرد. اما اکنون خبر چندانى از آن سروصداها و جار و جنجالهاى خیرهکننده نیست. با این حال پیر امیدیار بیش از هر کس دیگرى باعث مىشود تا تصور گذشته از اقتصاد نوین حفظ شود. این مرد ایرانىالاصل با بنیان نهادن سایت حراج اینترنتى Ebay به یکى از سردمداران اقتصاد نوین بدل شده است.

 

قصه از کجا شروع شد

همانند بسیارى از داستان هاى موفقیت آمیز در رشته اینترنت داستان سایت Ebay هم در یک اتاق نشیمن آغاز شد. پیر امیدیار که تخصص وى در زمینه برنامه سازى رایانه اى است در اوقات فراغت خویش و در اتاق نشیمن خانه اش چند سایت اینترنتى را تحت یک مجموعه واحد و با آدرس www.ebay.com گرد آورده و اداره مى کرد. یک بار وقتى که تعطیلات آخر هفته اش طولانى شد تصمیم گرفت جایى را براى برگزارى حراج در اینترنت شکل دهد. وى این کار را انجام داد و حاصل کارش را «حراج شبکه» نامید. براى آنکه کارایى سایت خود را امتحان کند یک دستگاه سوراخ کن لیزرى را که ایراد فنى هم داشت به حراج گذاشت دو هفته بعد این دستگاه به قیمت ۱۴ دلار حراج شد. بدین ترتیب اولین کالا در این سایت حراج شد و رسماً سایت مذکور آغاز به کار کرد. این اتفاق در سال ۱۹۹۵ روى داد و از آن به بعد چنان رشدى در Ebay پدید آمد که وضعیت فعلى آن با شرایط سال ۱۹۹۵ اصلاً قابل مقایسه نیست. سایت مذکور پس از شکل گیرى در سال ۱۹۹۵ تا مدتى با همان نام «حراج شبکه» فعالیت مى کرد. پس از مدتى امیدیار نامش را تغییر داد و آن را Ebay نامید. ایده تشکیل این سایت به گفته خود امیدیار خیلى ساده و البته ایده آلیستى بود: «از طریق اینترنت مى توان بازارى کامل و جامع ایجاد کرد که در آن وضعیت عرضه و تقاضا براى همگان شفاف و روشن باشد.» اخیراً مصاحبه اى از امیدیار چاپ شده که وى طى آن با یادآورى آن دوران مى گوید: «مى خواستم چیزى متفاوت انجام داده باشم تا هر فرد خود به تنهایى بتواند هم تولیدکننده و هم مصرف کننده باشد.» به تازگى هم یک نویسنده آمریکایى به نام آدام کوهن کتابى را با نام یى بى ( Ebay من» منتشر ساخته که در آن به رموز موفقیت امیدیار و سایتش پرداخته است. به اعتقاد کوهن، امیدیار خیلى زود دریافت که ایده ساده اش یعنى همان چیزى که چند سطر بالاتر از آن یاد کردیم مى تواند بسیار موفقیت آمیز باشد و ثروت کلانى را نصیب وى سازد. او ابتدا کارش را براى تفریح و سپرى کردن اوقات فراغت انجام مى داد اما همین سرگرمى بدل به شرکتى با رشد فوق العاده بالا شد. دو سال بعد از آنکه اولین حراج در سال ۱۹۹۵ صورت گرفت شرکت به حدى رشد کرده بود که روزانه بیش از یک میلیون نفر از سایت Ebay بازدید مى کردند.

بزرگترین فروشگاه دنیا

رشد این شرکت اینترنتى و سایت آن به حدى بالا است که امروز دیگر هیچ فروشگاهى را چه در میان سایت هاى حراج اینترنتى و چه در میان لیست بزرگترین فروشگاه ها و سوپرمارکت هاى جهان نمى توان با آن مقایسه کرد. هیچ فروشگاهى را نمى توان در دنیا پیدا کرد که میزان خرید و فروش کالا در آن به اندازه این سایت اینترنتى باشد. امروز به طور متوسط روزانه ۱۲ میلیون عدد کالا در سایت Ebay به فروش مى رود. تعداد مشتریان ثبت شده Ebay هم ۱۴۴ میلیون نفر است. به عبارت دیگر ۱۴۴ میلیون نفر از مردم کره زمین مشتریان رسمى و دائم آن محسوب مى شوند. یکى از بهترین سال هاى امیدیار و سایتش سال ۱۹۹۷ بود که در آن سال بالاترین رشد این فروشگاه اینترنتى به دست آمد. در آن سال همچنین اولین مدیران شرکت منصوب شدند. امیدیار در همین سال هم تصمیم گرفت که براى تداوم رشد شرکتش مدیران با تجربه را وارد Ebay کرده و خود نقش مشاور و «رئیس در سایه» را بر عهده گیرد. او در تاسیس شرکت یک شریک زیرک هم داشت: جف اسکول. اسکول نیز این دیدگاه امیدیار را قبول داشت که اگرچه ایده وى بسیار خوب بوده اما آنها خود به تنهایى نمى توانند در اقتصاد پررقابت امروز هر کارى را انجام دهند. این دو مدیرى را به ریاست شرکت خویش برگزیدند که هنوز هم ریاست Ebay را بر عهده دارد. وى که مگ ویتمن نام دارد اندکى پس از آغاز ریاست خود، توانست در سال ۱۹۹۸ Ebay را با موفقیت وارد بورس سازد. حضور موفق Ebay در بورس ثروت بنیانگذار آن یعنى امیدیار را چند برابر کرد. در آن زمان دیگر ایده ساده مرد جوان موجب پدید آمدن بزرگترین فروشگاه و مرکز حراج دنیا شده بود. آدام کوهن که براى نوشتن کتاب خود اجازه یافته بود تمامى سوراخ ها و گوشه هاى نادیده شرکت را مورد بررسى قرار دهد، در کتاب خود مصاحبه هاى متعددى با امیدیار و تعداد زیادى از پرسنل شرکت انجام داده و حتى نظرات سرمایه گذاران را هم جویا شده است. وى در پایان تمامى این اقدامات نتیجه مى گیرد که در میان شرکت هاى بزرگ دنیا، نهاد اداره کننده سایت Ebay یکى از کم تنش ترین هاى آنهاست. او یکى از دلایل این امر را نوع نگاه و رفتار مدیریتى امیدیار مى داند. وى خود نیز طى مدت تحقیقات خویش به یکى از



خرید و دانلود طرح توجیهی و کارآفرینی کارآفرین موفق 2 سال 96


طرح توجیهی و کارآفرینی زنان کارآفرین در طول تاریخ سال 96

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 99

 

زنان کارآفرین در طول تاریخ

تا چندی پیش فعالیت های اقتصادی بانوان بسیارنامشهود بود. از زمانی که مردها برای شکار از خانه خارج می شدند، این زن ها بودند که بقیه امور را در دست می گرفتند. اوراق حسابداری بر جا مانده، نشانگر حضور زنان در فعالیت های اقتصادی در مصر، بین النهرین، یونان و روم است. در یونان گرچه زنان از نظر فیزیکی ضعیف و از نظر روانی ناپایدار محسوب می شدند ولی در معابد، گردانندگانی قدرتمند بودند. در طرف دیگر دنیا، چین دارای احاطه اقتصادی بر آسیا بود و در آن تمام اعضاء خانواده برای گذران زندگی کار می کردند. پس از فروپاشی روم در سال ۴۷۶ و ظهور مسیحیت در اروپا، کلیسای کاتولیک تنها عامل اجتماعی یکدست کننده شد و پادشاهی های کوچک فئودالی را هدف قرار داد. به طوری که در سال ۸۰۰ روستاها تبدیل به مراکز تجارت و تولید شدند. پس از رونسانس موجی از اختراعات و اکتشافات اروپا را در برگرفت که زن ها نیز در آن نقش داشتند. در اوایل سال ۱۴۰۰ در ایتالیا گزارش هایی از زنان صنعتگر و اغذیه فروش به ثبت رسیده است. در انگلیس محدودیت های صنفی و سنت های محلی فعالیت های اقتصادی بانوان را محدود می کرد ولی با این حال در سال ۱۷۰۰ سوابق مالیاتی، زنان را در اموری همچون وام دهندگی، پارچه فروشی ، هتل داری، قهوه فروشی و غیره کاملا فعال نشان می دهد. در اروپا اغلب زمانی که مردان در سفر بودند همسرانشان مسئولیت اداره امور کاری را بر عهده داشتند و در شهر زنان هر نوع فروشگاهی را اداره می کردند. در قرن ۱۸نظام صنفی نا منعطف بر اروپا و امریکا سلطه داشت ولی با وجود این زنان راهی برای فعالیت اقتصادی یافتند. در لیون فرانسه زنان با راه اندازی کارگاه های زیر زمینی در صنعت تولید ابریشم کلاه و دگمه توانستند قیمت ها را شکسته و محصولات برتری تولید کنند.

در اواخر قرن ۱۸ فرانسه اعلام کرد که زنان در صورت ازدواج تمام اختیار قانونی خود را از دست می دهند .این محدودیت در انگلیس و امریکا نیز اعمال شد. این در حالی بود که کار آفرینی در بین زنان اقشار پایین رواج و رونق بیشتری داشت. با انقلاب صنعتی و تبدیل شدن روستاها به شهرها و پدید آمدن کارخانجات و افزایش نیاز به نیروی کار، قانون گذاری در آمریکا بر اساس اعطای "حق مالکیت و مذاکره در قراردادها" به زنان شروع شد.

قرن ۱۹ همراه با تغییرات و‌آشفتگی های سیاسی حاصل از جنگ جهانی اول و دوم، مانند دوره رکود اقتصادی امریکا بود. در ژاپن حق رای از زنان گرفته شد ولی این باعث نشد که آن ها قهوه خانه ها و هتل هایی را راه اندازی نکنند در چین نیز با وجود مهاجرت مردان زنان آن ها کار و خانواده را مدیریت می کردند. این در حالی بود که آن ها اصرار داشتند که وظیفه اولیه آن ها خانه داری است. در سوئد نیز قوه مقننه تمرکز خود را روی تشویق زنان به تربیت فرزندان گذاشت. درسال ۱۹۴۸کشورهای کمونیست تمرکز خود را روی صنایع بزرگ گذاشتند و پس از آن بسیاری از زنان برای دولت مشغول به کار شدند.

سال های ۱۹۷۰-۱۹۶۰ پایدارترین دوره رشد اقتصادی در دنیا بود. آشفتگی اجتماعی در امریکا و اروپا منجر به شکل گیری حقوق مدنی و قانون گذاری مثبت برای زنان شد که آن ها را قادر ساخت کار خود را گسترش دهند. سازمان های حمایتی مانند سازمان ملی بانوان شکل گرفت و اداره مشاغل کوچک آمریکا به کار آفرینی بانوان توجه ویژه کرد. در سال ۱۹۷۷ زنان ۷% تجارت در آمریکا را داشتند. که این آمار در سال ۲۰۰۳ به ۳۸ % رسید. آمار زنان صاحب مشاغل درکشورهای اروپایی رشد کمتر ولی هنوز قابل توجهی داشت. در سال ۲۰۰۳، آمار زنان صاحب مشاغل در فرانسه %۳۰، هلند و لوکزامبورگ هر کدام ۲۷%، دانمارک و انگلیس ۱۶% ، اطریش ۱۵% و یونان ۱۴% بود.

در ترکیه از سال ۱۹۹۰-۱۹۸۵ تعداد کارکنان زن به ۸۰% افزایش یافت و دولت اعتبارات ویژه ای برای زنان کار آفرین در نظر گرفت. در ۱۹۹۴ در چین بانک ها شروع به دادن وام به کار آفرینان بخش خصوصی کردند. مطالعات محدودی در مورد کارآفرینی در کشورهای آمریکای لاتین انجام شده است. در کشورهای آفریقایی اکثر مشاغل پایین مانند فروشندگی بر عهده زنان بوده ولی طرح توسعه سازمان ملل حامی زنان کار آفرین در کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین است. طرح آن ها شامل تربیت کار آفرینان و همچنین دسترسی آنها به اطلاعات درمورد کارآمد سازی تولید است. بقیه طرح های سازمان ملل روی جنبه مالی کارآفرینی زنان تمرکز دارند.

بررسی تاثیر نابرابری جنسیتی بر کارآفرینی زنان در ایران

طی سالهای اخیر، میزان قابل ملاحظه‌ای از اندیشه‌ها و آرای اجتماعی، در زمینه مسائل و محدودیت‌های اشتغال زنان، به رشته تحریر درآمده است. از طرف دیگر، اولویت جامعه برای حرکت در مسیر توسعه اقتصادی پدیده کارآفرینی را به موضوع مورد وجه محافل علمی تبدیل کرده است. در این مقاله کوشش شده از تلفیق این دو قلمرو موضوعی برای تبیین نازل بودن سطح کارآفرینی زنان شاغل ایران استفاده شود. نگارندگان این نوشتار ضمن به رسمیت شناختن تفاوت‌های طبیعی زنان و مردان بر این باورند که نابرابری‌های جنسیتی موجود در جامعه زنان ایران، که بیشتر جنبه اجتماعی وفرهنگی دارند، از قابلیت کارآفرینی زنان می‌کاهد. در این زمینه به نقش خانواده، نظام تعلیم و تربیت، باورهای کلیشه‌ای، ناهماهنگی انتظارات نقشی و مناسبات حاکم بر سازمان کار اشاره می‌شود.

1.مقدمه

 افزایش قابل ملاحظه زنان شاغل واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران است. با وجود این، تجربه اجتماعی حاکی از آن است که تعداد کمی از زنان شاغل کارآفرین هستند. برای ظهور فعالیت‌های کارآفرینانه وجود زمینه‌ها و شرایط‌ فرهنگی اجتماعی مناسب ضروری است. مطالعه موانع کارآفرینی زنان به شناسایی محدودیت‌های موجود، اصلاح مسیر آتی و در نهایت افزایش کارآیی فردی و اجتماعی آنان کمک می‌کند. هدف این مقاله توضیح این امر است که نابرابری‌های جنسیتی چگونه می‌تواند از قابلیت کارآفرینی زنان



خرید و دانلود طرح توجیهی و کارآفرینی زنان کارآفرین در طول تاریخ سال 96


طرح توجیهی و کارآفرینی کارآفرین موفق ( بنز و فورد ) سال 96

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

زندگینامه (بیوگرافی) بنز کارل موسس شرکت مرسدس بنز/کمتر کسی را سراغ داریم که با نام ماشین بنز آشنا نباشد و رویای داشتن آن را در سر نپروراند. بنز اولین خودرویی است که با سوخت بنزینی به حرکت درآمد. خالقش پسری بودخلاق و بااستعداد که در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. پدرش تعمیرکار ومکانیک موتورهای اتومبیل بود و پسرش عاشق تحصیل و علم. کارل بنز علی‌رغماین که پدرش بسختی معاش زندگی‌اش را تامین می‌کرد، توانست به همت والدینشبه تحصیل ادامه دهد و قدم در دانشگاه بگذارد. او توانست در دانشگاه در رشته پلی‌تکنیک فارغ‌التحصیل شود؛ البته در کنار درس به پدرش در تعمیر اتومبیل نیز کمک می‌کرد.کارل اهل یکی از شهرهای آلمان به نام کارلسروهه بود. پس از پایانتحصیلاتش، اولین تجربه کاری‌اش طراحی ساخت یک کارخانه در شهر مانهایم بود،ولی دیری نپایید که کارش را از دست داد و وارد شرکتی ساختمانی در وین شد.او سپس در سال ۱۸۷۱ تصمیم گرفت در شرکتی که متعلق به خودش است، کار کند. به همین خاطر با یک مکانیک به نام آگوست ریتر، اولین شرکت خود را درمانهایم آلمان تاسیس کرد، ولی نتوانست به همکاری با شریکش ادامه دهد. اوتصمیم گرفت با کمک نامزدش، برتا ریگر، موانع موجود بر سر راه خود رابردارد. برتا جهیزیه‌اش را فروخت و به او در خرید سهام ریتر کمک کرد. آنهایک سال بعد با هم ازدواج کردند و صاحب ۵ فرزند به نام‌های ایگن، ریچارد،کلارا، تایلد و آلن شدند.کارل بنز اگرچه در ابتدا در تجارت موفقیتی به دست نیاورد و شانس به او رویخوشی نشان نداد؛ اما با تلاش بی‌وقفه توانست چند امتیاز مهم برای تولید وتکمیل موتورهای دوزمانه دریافت کند. او تا زمانی که به استانداردهایموردنظرش نمی‌رسید، دست از کار نمی‌کشید.وی با کمک مخترعان و همکاران جدیدش و با پشتیبانی مالی یک بانک درمانهایم، یک شرکت سهامی را تاسیس کرد. ۵۰ درصد سهام این شرکت در اختیارکارل بود، ولی به عنوان یک عضو هیات‌مدیره و سهامدار از حق اظهارنظر کمترینسبت به دیگران برخوردار بود؛ چراکه همکاران و دیگر سهامداران شرکت درصددبودند به نوعی نفوذ خود را در شرکت افزایش دهند و این رفتارها و در نهایتبرخوردها سبب شد که کارل بنز پس از یک سال شرکت را ترک کند.

/در همان سال بنز یک پشتیبان مالی دیگر به نام فردریک ویلهم ایلینگر درماکس رز پیدا کرد. فردریک یک فروشگاه دوچرخه‌فروشی داشت و بنز متوجه علاقهزیاد او به وسایل موتوری شد و در همان زمان بود که بنز با کمک فردریک و یکشرکت دیگر، شرکت خود را به نام بنز راه‌اندازی کرد. آنها توانستند نیروی کار شرکت خود را به ۲۵‌نفر افزایش دهند. آنها تا جاییپیشرفت کردند که دیگر قادر بودند امتیاز تولید موتورهای بنزی خود را بهدیگران واگذار کنند. بعد از این بود که بنز تصمیم گرفت تمام وقتش را صرفتوسعه موتورهای اتومبیل کند. سرانجام او موتورهای چهارزمانه بنزینی خود راروی کالسکه‌ای نصب کرد و در سال ۱۸۸۶ بود که توانست از اولین خودرویبنزینی خود بهره‌برداری کند و آن را به نمایش عمومی بگذارد.تا سال ۱۸۸۷ او ۳ مدل از این نوع خودروها را طراحی کرد. بنز، مدل اول رادر سال ۱۹۰۶ به موزه آلمان اهداء کرد. مدل دوم را چندین بار طراحی وبازسازی کرد و مدل سوم هم دارای چرخ‌های چوبی بود که همسرش، برتا برایاولین بار با این خودرو به مسافرت طولانی رفت. در سال ۱۸۸۶ بنز توانست بهمرحله‌ای از موفقیت برسد که تولیداتش دیگر جوابگوی تقاضای مردم نبود، درنتیجه تصمیم گرفت کارخانه خود را توسعه دهد.بتدریج «بنز» در امر خودروسازی پیشتاز شد و در سال ۱۸۹۹ به یک شرکت سهامیبزرگ تبدیل شد. به طوری که در آن زمان سالانه ۵۷۲ دستگاه خودرو تولیدمی‌کرد.دوران پس از موفقیت‌در سال ۱۹۰۳ کارل از کارهای فنی کناره گرفت تا به عنوان ناظر هیات مدیرهبه کار خود ادامه دهد. این اقدام او به دنبال مشاجره‌ای بود که بامدیرعامل داشت. اما ۳ سال بعد به این نتیجه رسید که شرکتی به نام خودشیعنی «کارل بنز» در لیرنبورگ آلمان تاسیس کند. سهامداران این شرکت خودش وپسرانش بودند. آنها در ابتدا تمام تلاش‌شان را بر این گذاشتند کهخودروهایی با موتور بخار تولید کنند. ولی زمان در حال تغییر بود و تقاضابرای این موتورها کاهش یافت، بنابراین او مجبور شد خط‌مشی خود را تغییردهد. در سال ۱۹۱۲ «بنز» شرکت را به عنوان یک شریک ترک کرد و پسرانش راتنها گذاشت و شرکت بسرعت پیشرفت کرد و شعبه‌هایی در بازارهای



خرید و دانلود طرح توجیهی و کارآفرینی کارآفرین موفق ( بنز و فورد ) سال 96