لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کرسی بندی در خشنویسی
یک اثر خوشنویسى مىتواند در قالبها و گونههاى مختلفى ارائه شود. هر یک از این قالبها داراى اصول و شرایط خاصى است که باید از سوى هنرمند رعایت شود تا نتیجهٔ صحیح بهدست آید. این قالبها عبارتند از: سطر، دو سطر، سیاه مشق، چلیپا، کتابت، قطعه، کتیبه. در طى سالیان این قالبهاى متعدد براى ترکیب کلمات و حروف ایجاد شدند و هنرمندان، آیات قرآنى و متون ادبى و علمى و اشعار زیبا را در این قالبها نوشتهاند و خوشنویسان با وفادارى به اصول این قالبها آثار بدیع و بسیار زیبایى خلق کردهاند. سطرنویسی دو سطرنویسی سیاه مشق چلیپا کتابت سطرنویسى به مجموعهٔ کلمات و جملههایى که روى خط کرسى قرار مىگیرند، سطر گفته مىشود. سطر سادهترین قالب براى ارائه نوشته در خوشنویسى بشمار مىرود و از ارکان مهم آن به حساب مىآید. سطر ممکن است یک جملهٔ کامل باشد یا چندین جمله را در خود جاى دهد. گاهى نیز ممکن است جملهٔ کامل هم نباشد. بنابراین تعداد سطرها در یک صفحه را، خط کرسىهاى موجود در آن صفحه مشخص مىکنند. اصول و ضوابط کلى سطر شامل دو قسمت مهم مفردات سطر و ترکیب سطر مىشود. مفردات سطر اجزاى سطر است؛ شامل حروف، کلمات و اتصالات؛ که بکارگیرى قواعد حروف و کلمات انجام مىگیرد. ترکیب سطر، چگونگى قرار گرفتن حروف و کلمات در داخل سطر و نحوه ارتباط بین آنهاست؛ بطورى که سطر در زیباترین شکل خود قرار گیرد. مجموعه اجزاى یک سطر باید در داخل سطر، بصورتى اصولى و زیبا کنار هم چیده شوند، تا سطر زیباتر بنظر آید. در ترکیب سطر، ذوق و سلیقه و ابتکار شخص در زیبایى آن نقش اساسى دارد. قواعد و اصول اولیهٔ ترکیببندى سطر عبارتند از: رعایت کرسى حروف و کلمات، رعایت فاصلهٔ حروف و کلمات، کشیدهها و جایگاه آنها در سطر، سوار کردن حروف و کلمات، اتمام سطر. خط کرسى یا خط زمینه در یک سطر براى آنکه چشم بهخطا نرود و حروف و کلمات در جایگاه خود قرار گیرند، بکار مىرود. در سطر، باید فاصلهٔ حروف و کلمات یکسان و یکنواخت نسبت بهم نوشته شوند، تا سطر زیباتر و خواناتر شود. معمولاً فاصله بین حروف و کلمات یک سطر، به اندازهٔ یک نقطه قلم است. معمولاً در هر سطر یک یا دو حرف بهصورت کشیده نوشته مىشود. بعضى حروف الفباى فارسى در خط نستعلیق مىتوانند بهصورت کشیده یا مدّ نوشته شوند. برخى خروف خود، قابل کشیدن نیستند؛ اما در اتصال با حروف دیگر قابل کشیدن مىشوند. مثل حرف غ وقتى به م متصل شود بهصورت کلمهٔ ”غم“ قابل کشیدن خواهد شد. کشیدهها براى ایجاد توازن و زیبایى استفاده مىشوند و شکلهاى متنوعى به سطر مىبخشند. محل قرار گرفتن آنها براساس تشخیص و سلیقه و تجربهٔ خوشنویس، مىتواند زیبایى اثر را چند برابر کند. در قطعات خوشنویسی، بخصوص نستعلیق، بعضى از حروف و کلمات از جاى اصلى خود خارج و بالاى کلمهٔ قبل از خود قرار مىگیرند و سوار مىشوند و انسجام بیشترى به سطر مىدهند. سوار کردن حروف و کلمات باعث ایجاد توازن بین سیاهىها و سفیدىها در یک اثر خوشنویسى مىشود. البته بعضى از حروف در قواعد خوشنویسى نباید سوار شوند. سطرهاى خوشنویسی، بویژه نستعلیق در آخر به طرف بالا صعود دارد. یعنى یا کمى بالاتر از سطر نوشته مىشود یا روى کلمهٔ قبل از خود سوار مىشود، که به این عمل اتمام سطر گویند.
دو سطرنویسى در نوشتن دو سطر یا یک بیت، باید قواعد سطرنویسى در هر دو سطر رعایت شود. فاصلهٔ دو سطر یا دو مصرع از هم با توجه به طول هر سطر و ارتفاع آن حدود ۱۲ تا ۱۵ نقطه است. کشیدهها در دو سطر نباید زیرهم قرار گیرند؛ اما زیبایى اولویت دارد و بسته به ذوق و سلیقه و ابتکار خوشنویس محل کشیدهها مشخص مىشود. دوسطرنویسى بیشتر براى نوشتن یک بیت شعر بکار مىرود.
سیاهمشق از دیگر قالبهاى خوشنویسى سیاهمشق است. سیاهمشقها به دو گروه اصلى تقسیم مىشوند: سیاهمشقهاى تمرینى و سیاهمشق در قالب یک قطعهٔ زیبا. سیاهمشقهاى تمرینى براى آماده شدن است خوشنویس براى اجراى یک قطعهٔ زیبا بکار مىرود، در اصل انگیزهٔ ایجاد سیاهمشق همین تمرینها بوده است. در سیاهمشقهاى تمرینی، هدف ایجاد یک قطعه نیست. سیاهمشق مىتواند قالبى باشد براى اجراى یک قطعهٔ زیبا. احتمالاً در قرن دهم هجرى این کار صورت گرفته و ادامه یافته است و در قرن سیزدهم با ظهور میرزا غلامرضا اصفهانى و میرحسین ترک به اوج خود رسیده است. بیشترین آثار سیاهمشق نستعلیق در دوران قدیم مربوط به میرعماد بوده است، که از زیبایى و مهارت زیادى در اجرا برخوردار است. اما در حال از قرن سیزدهم به بعد قالب سیاهمشق جایگاه خود را به عنوان یک قطعهٔ با ارزش هنرى خوشنویسى پیدا کرد. امروزه قطعات سیاهمشق خوشنویسان برجسته داراى ارزش بالایى است و در عرصهٔ نقاشیخط نیز از سیاهمشق بهعنوان دستمایه استفادههاى زیادى مىشود
چلیپا یکى از بهترین و زیباترین قالبهایى که براى نوشتن قطعات خوشنویسى بخصوص نستعلیق استفاده مىشود، چلیپاست؛ که از مجموع چهار سطر و یا مجموع دو قالب دو سطرى ایجاد مىشود. و سطرها در داخل آن بهشکل مورب و کج قرار مىگیرند، که بهترین قالب براى رباعى و دوبیتى است. در این قالب، سطرها بسیار دقیق و حساب شده در جاى خود قرار داده مىشوند. تقارن میان فضاهاى پر و خالى توازن در قطعه و چلیپا را ایجاد مىکند و آن را زیبا جلوه مىدهد. در هر دو سطر باید تمام اصول و قواعد دوسطرى رعایت شود. معمولاً مقدار شیب سطرها طورى است که خط کرسى سطر اول بر نیسماز زاویهٔ سخت راست بالا عمود باشد. انواع دیگرى از چلیپا وجود دارد که تعداد بیتهاى شعر در آن بیش از دو بیت است. گاهى نیز قالب چلیپا با قالبهاى دیگر مثل دو سطرى ترکیب مىشود که به آنها چلیپاى مرکب گویند. قواعد سطر در چلیپانویسى هم بکار مىرود. اما ترکیب کلى چلیپا تعداد، طول و محل کشیدهها را تعیین مىکند. طول سطرهاى چلیپا نباید زیاد کوتاه یا بلند باشد. اندازهٔ قلم در چلیپاى معمولی، حدود ۵/۱ تا ۵/۲ میلىمتر است. تنوع ترکیب در چلیپانویسى بسیار زیاد است؛ که بخشى از آن مربوط به انتخاب کشیدهها و تنظیم آنها نسبت به هم است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 98
نکات کلیدی
1- برای جلوگیری از نفوذ رطوبت به کف اطاقها و سالنها ، روی زمین کوبیده شده به ضخامت حداقل 15 سانتیمتر سنگهای درشت با قطر تقریبی 5 سانتیمتر می ریزند. این لایه با توجه به فضای خالی بین سنگها مانع صعود رطوبت به لایه های بالاتر کف سازی می گردد. درشتی دانه های بلوکاژ از پایین به بالا کوچکتر می شود ، بطوریکه در آخرین لایه، درشتی دانه ها در حدود یک میلیمتر می باشد.
2- چنانچه تراز آبهای زیر زمینی آنقدر بالا باشد که خشکه چینی (بلوکاژ) نتواند مانع نفوذ رطوبت به کف ساختمان شود ، علاوه بر آن در زیر فرش کف اقدام به عایقکاری کف ساختمان می نمایند. عایق کف باید مستقیماً به عایق کرسی چینی بطور کامل متصل و یکپارچه باشد.
3- هنگام فرش با سنگ لاشه ، فواصل و درز سنگها را به هر میزان می توان انتخاب نمود . سنگها را می توان در رنگها و اشکال مختلف انتخاب کرد. سطوح جانبی سنگها باید قائم باشد . استفاده از سنگهای بغل اره که ضخامت آنها متغیر و از ضخامت مورد نظر کمتر باشد ، مجاز نیست . پس از فرش کردن کف با لاشه سنگ ، درزها با ملات سیمان 1:5 با سیمان معمولی یا سیمان رنگی و سنگدانه های مناسب، پر و بن کشی می شود. در صورتی که سطح فرض نیاز به ساب داشته باشد ، سطح ملات، بین لاشه سنگها باید تا حدودی بلندتر از سنگ باشد ، به نحوی که کف پس از ساییدن، کاملاً تراز و یکنواخت شود . به جای ملات ماسه سیمان منی توان از ملات موزائیکی باسنگهای دانه بندی شده ریز یا درشت به رنگهای مختلف استفاده کرد.
فصل هشتم
کرسی چینی ، ازاره و عایقکاری رطوبتی
مقدمه
با چیدن چند رج آ جر روی پی ، می توان اختلاف ارتفاعی بین سطح داخل ساختمان و سطح خارج آن (حیاط، کوچه، خیابان و...) به وجود آورد. به دیواری که این اختلاف ارتفاع را به وجود می آورد «کرسی» و به عملیات اجرایی آن «کرسی چینی» می گویند.
نقش عمده یک کرسی چینی، افزایش تدریجی سطح اتکای دیوار با توجه به مقاومت زمین و مشخصات پی می باشد.
اجرای کرسی چینی
کف ساختمانها معمولاً 30 تا 45 سانتیمتر بالاتر از زمین ساخته شده و به وسیله یک قشر خشکه چینی، به ضخامت حداقل 25 سانتیمتر در مقابل نفوذ رطوبت زمین محافظت می شود (کرسی)، به دلیل تماس مستقیم و دائم با رطوبت، باید با آجرهای مقاوم با میزان کم جذب آب اجرا شود . کرسی چینی را باید تا حد امکان، با پیوند کله انجام داد تا بار حاصل از دیوار را به شکل مؤثری توزیع کند و چنانچه به آجرهای راسته نیاز باشد ، آن را وسط دیوار قرار داد.
در مورد کرسی چینی رعایت ضوابط زیر الزامی است :
الف- کرسی چینی باید از روی سطح شالوده تا حداقل 30 سانتیمتر بالاتر از کف تمام شده محوطه پیرامون ساختمان باشد.
ب- برای جلوگیری از نفوذ رطوبت باید سطح کرسی چینی با اندود و مصالح مناسب نم بندی(عایق کاری رطوبتنی) شود. لازم است لایه عایق از روی کرسی از هر طرف به اندازه 10 سانتیمتر به سمت پایین بر گردد.
پ- عرض کرسی چینی باید حداقل 10 سانتیمتر بیشتر از عرض دیوار باشد.
ت- کرسی چینی دیوارها با استفاده از سنگ لاشه ، آجر یا بلوک سیمانی توپر با یکی از ملاتهای زیر ساخته می شود :
1- ملات ماسه سیمان 1:3
2- ملات ماسه- سیمان- آهک(باتارد) 1:1:6
3- ملات ماسه آهک 2:5
در زمین های مرطوب ، در صورت استفاده از آجر در کرسی چینی، مصرف آجرهای ماسه آهکی یا رسی مرغوب(مهندسی) الزامی است.
ازاره
قسمت خارجی دیوار در محل اتصال به کف، به دلیل تماس سمستقیم با آب باران و برف، و قرار گرفتن در معرض ضربه های احتمالی، معمولاً با مصالح مقداری مانند پلاکهای سنگی یا بتن اجرا می شود . به این پلاکهای سنگی یا بتنی ، ازاره می گویند.
حداقل ارتفاع ازاره برابر 30 سانتیمتر است که این مقدار با توجه به میزان بارندگی هر منطقه متغیر می باشد. در صورت استفاده از پلاکهای سنگی، حداقل ضخامت برابر 3 سانتیمتر، و نوع آن را از انواع مقاوم در مقابل ضربه، با میزان کم جذب رطوبت در نظر گرفته می شود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
منبر کرسی دارای یک پا، یا چند پله که خطیب یا واعظ بر بالای آن نشیند وخطبه بخواند، یا وعظ وارشاد کند. معمولاً منبرها از چوبهای گرانقیمت ساج (درخت) و یا چوب «تیک» ساخته میشدند، که اولاً در برابر عوامل طبیعی مانند: گرما، باد، رطوبت، هوا و غیره مقاومت بهتری دارند و ثانیاً سبب جذابیت و زیبایی بیشتر میشوند. البته گاهی نیز برای کاهش هزینه، یا در دسترس نبودن چنین موادی از سنگ و گچ و گاهی از ساروج نیز برای ساخت «منبرها» استفاده میشدهاست.
منبر - [ lkfv ] - [ ]
آوا :
مِم ْ ب َ
نوع لغت :
فینگلیش :
شرح :
(ع اِ) آنچه خطیب بر آن ایستد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه خطیب بر آن ایستد و خطبه خواند. کرسی مانندی پایه دار که واعظ و خطیب بر بالای آن نشسته خطبه خواند و موعظه کند. ج ، منابر. (ناظم الاطباء). آله بلند شدن که جای خطیب باشد و این صیغه اسم آله است از «نبر» که به معنی برداشتن است . (غیاث ). کرسی خطیب یا واعظ چنانکه در کنیسه و مسجد وجود دارد و از بالای آن با جمع سخن گوید و آن را به جهت بلند بودن از اطراف خود «منبر» گویند. و مکسور بودن این کلمه به جهت تشبیه است به اسم آلت . ج ، منابر. (از اقرب الموارد). نشیمنی از چوب و جز آن به چندپایه که واعظ و امام و خطیب و روضه خوان بر آن نشینند و خطبه و وعظ و مصیبت اهل بیت گویند. کرسی چندپله برای وعاظو مذکران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): فر و افرنگ به تو گیرد دین منبر از خطبه تو آراید.
دقیقی .
چو با تخت منبر برابر شودهمه نام بوبکر و عمّر شود.
فردوسی .
چو زین بگذری دور عمّر بودسخن گفتن از تخت و منبر بود.
فردوسی .
بدین دشت هم دار و هم منبر است که روشن جهان زیر تیغ اندر است .
فردوسی .
ز آرزوی خاطب او ناتراشیده درخت هر زمان اندر میان بوستان منبر شود.
فرخی .
گرچه از طبعند هر دو به بود شادی ز غم ورچه از چوبند هر دو به بود منبر ز دار.
عنصری .
خطبه ملک را به گرد جهان بجز از تخت شاه منبر نیست .
عنصری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 13).
همی درخت نماند ز بس که او سازداز او عدو را دار و خطیب را منبر.
عنصری (ایضاً ص 83).
کرا خرما نسازد خار سازدکرا منبر نسازد دار سازد.
(ویس و رامین ).
ز یک پدر دو پسر نیک و بد عجب نبودکه از درختی پیدا شده ست منبر و دار.
ابوحنیفه اسکافی .
چون به مسجد فرودآمد در زیر منبر بنشست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 292). بر پای دار دعوت مردم را به سوی امیرالمومنین در منبرهای مملکت خود. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 314). این علوی روزی بر سر منبراین پیر را کافر خواند... وی نیز بر سر منبر این علوی را حرام زاده خواند. (قابوسنامه چ نفیسی ص 33). پیوسته ... بر سر منبر یکدیگر را طعنها زدندی . (قابوسنامه ایضاً 33). به علمی که ندانی مکن و از آن علم نان مطلب که غرض خود از آن علم و منبر بحاصل نتوانی کرد. (قابوسنامه ایضاً ص 31).چو بر منبر جد خود خطبه خواندنشیندش روح الامین پیش منبر.
ناصرخسرو.
خانه خمار چو قصر مشیدمنبر ویران و مساجد خراب .
ناصرخسرو.
همی خوانند بر منبر ز مستی خطیبان آفرین بر دیو ملعون .
ناصرخسرو.
هرچند که بر منبر نادان بنشیندهرگز نشود همبر با دانا نادان .
ناصرخسرو.
بر منبر انگشتری از انگشت بینداخت . (کیمیای سعادت چ احمدآرام ص 738).منبر خطبه فتح سپهش خواهد گشت برج هر حصن که مانده ست به عالم عذرا.ابوالفرج رونی (دیوان چ چایکین ص 6).بر منبر خطابت عدل تو خلق رادر امر و نهی خطبه وعدو وعید باد.
ابوالفرج رونی (ایضاً ص 37).
خطبه چون بنوشت بر نامش خطیب مهر و مه را از سر منبر کشید.
مسعودسعد.
به نام و ذکرش پیراست منبر و خطبه به فرو جاهش آراست یاره و گرزن .
مسعودسعد.
فلک چو مسجدو ماه دوهفته چون قندیل بنات نعش چو منبر، مجره چون محراب .
امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 58).
در جهانداری فتوح او طراز دولت است در مسلمانی خطاب او جمال منبر است .
امیرمعزی (ایضاً ص 95).
بخت گوید به نامش خطبه خواند بر فلک عرش و کرسی بس نباشد کرسی و منبر مرا.
امیرمعزی (ایضاً ص 49).
آن مونس و حریف می و نقل مجلس است وین همره خطیب و مصلی و منبر است .
امیرمعزی (ایضاً ص 96).
حسرت آن را کی بود کز دخمه زی دوزخ رودحسرت آن را کش به دوزخ از سر منبر برند.
سنائی (دیوان چ مصفا ص 93).
ما آن توییم و دل و جان آن تو ما راخواهی سوی منبر برو خواهی به سوی دار.
سنائی (دیوان ایضاً ص 125).
جان و دل بردی به قهر و بوسه ای ندهی ز کبراین نشاید کرد تا در شهرها منبر بود.
سنائی (ایضاً ص 422).
هزار مسجد و محراب خالی است و خراب هزار منبر اسلام بی دعا و ثناست .
عمعق (دیوان چ نفیسی ص 136).
شب سیاه برافکند طیلسان سیاه خطیب وار به منبر بر آمد آن هنگام .
عمعق (ایضاً ص 177).
جمال مجلس و میدان و مرکب نظام مسجد و محراب و منبر.
عمعق (ایضاً ص 160).
شست به پیغام تیر، خطبه جان فسخ کرددست به ایمان تیغ، منبر پیکرشکست .
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ج 1 ص 92).
منت خدای را که شد آراسته دگر