لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کرسی بندی در خشنویسی
یک اثر خوشنویسى مىتواند در قالبها و گونههاى مختلفى ارائه شود. هر یک از این قالبها داراى اصول و شرایط خاصى است که باید از سوى هنرمند رعایت شود تا نتیجهٔ صحیح بهدست آید. این قالبها عبارتند از: سطر، دو سطر، سیاه مشق، چلیپا، کتابت، قطعه، کتیبه. در طى سالیان این قالبهاى متعدد براى ترکیب کلمات و حروف ایجاد شدند و هنرمندان، آیات قرآنى و متون ادبى و علمى و اشعار زیبا را در این قالبها نوشتهاند و خوشنویسان با وفادارى به اصول این قالبها آثار بدیع و بسیار زیبایى خلق کردهاند. سطرنویسی دو سطرنویسی سیاه مشق چلیپا کتابت سطرنویسى به مجموعهٔ کلمات و جملههایى که روى خط کرسى قرار مىگیرند، سطر گفته مىشود. سطر سادهترین قالب براى ارائه نوشته در خوشنویسى بشمار مىرود و از ارکان مهم آن به حساب مىآید. سطر ممکن است یک جملهٔ کامل باشد یا چندین جمله را در خود جاى دهد. گاهى نیز ممکن است جملهٔ کامل هم نباشد. بنابراین تعداد سطرها در یک صفحه را، خط کرسىهاى موجود در آن صفحه مشخص مىکنند. اصول و ضوابط کلى سطر شامل دو قسمت مهم مفردات سطر و ترکیب سطر مىشود. مفردات سطر اجزاى سطر است؛ شامل حروف، کلمات و اتصالات؛ که بکارگیرى قواعد حروف و کلمات انجام مىگیرد. ترکیب سطر، چگونگى قرار گرفتن حروف و کلمات در داخل سطر و نحوه ارتباط بین آنهاست؛ بطورى که سطر در زیباترین شکل خود قرار گیرد. مجموعه اجزاى یک سطر باید در داخل سطر، بصورتى اصولى و زیبا کنار هم چیده شوند، تا سطر زیباتر بنظر آید. در ترکیب سطر، ذوق و سلیقه و ابتکار شخص در زیبایى آن نقش اساسى دارد. قواعد و اصول اولیهٔ ترکیببندى سطر عبارتند از: رعایت کرسى حروف و کلمات، رعایت فاصلهٔ حروف و کلمات، کشیدهها و جایگاه آنها در سطر، سوار کردن حروف و کلمات، اتمام سطر. خط کرسى یا خط زمینه در یک سطر براى آنکه چشم بهخطا نرود و حروف و کلمات در جایگاه خود قرار گیرند، بکار مىرود. در سطر، باید فاصلهٔ حروف و کلمات یکسان و یکنواخت نسبت بهم نوشته شوند، تا سطر زیباتر و خواناتر شود. معمولاً فاصله بین حروف و کلمات یک سطر، به اندازهٔ یک نقطه قلم است. معمولاً در هر سطر یک یا دو حرف بهصورت کشیده نوشته مىشود. بعضى حروف الفباى فارسى در خط نستعلیق مىتوانند بهصورت کشیده یا مدّ نوشته شوند. برخى خروف خود، قابل کشیدن نیستند؛ اما در اتصال با حروف دیگر قابل کشیدن مىشوند. مثل حرف غ وقتى به م متصل شود بهصورت کلمهٔ ”غم“ قابل کشیدن خواهد شد. کشیدهها براى ایجاد توازن و زیبایى استفاده مىشوند و شکلهاى متنوعى به سطر مىبخشند. محل قرار گرفتن آنها براساس تشخیص و سلیقه و تجربهٔ خوشنویس، مىتواند زیبایى اثر را چند برابر کند. در قطعات خوشنویسی، بخصوص نستعلیق، بعضى از حروف و کلمات از جاى اصلى خود خارج و بالاى کلمهٔ قبل از خود قرار مىگیرند و سوار مىشوند و انسجام بیشترى به سطر مىدهند. سوار کردن حروف و کلمات باعث ایجاد توازن بین سیاهىها و سفیدىها در یک اثر خوشنویسى مىشود. البته بعضى از حروف در قواعد خوشنویسى نباید سوار شوند. سطرهاى خوشنویسی، بویژه نستعلیق در آخر به طرف بالا صعود دارد. یعنى یا کمى بالاتر از سطر نوشته مىشود یا روى کلمهٔ قبل از خود سوار مىشود، که به این عمل اتمام سطر گویند.
دو سطرنویسى در نوشتن دو سطر یا یک بیت، باید قواعد سطرنویسى در هر دو سطر رعایت شود. فاصلهٔ دو سطر یا دو مصرع از هم با توجه به طول هر سطر و ارتفاع آن حدود ۱۲ تا ۱۵ نقطه است. کشیدهها در دو سطر نباید زیرهم قرار گیرند؛ اما زیبایى اولویت دارد و بسته به ذوق و سلیقه و ابتکار خوشنویس محل کشیدهها مشخص مىشود. دوسطرنویسى بیشتر براى نوشتن یک بیت شعر بکار مىرود.
سیاهمشق از دیگر قالبهاى خوشنویسى سیاهمشق است. سیاهمشقها به دو گروه اصلى تقسیم مىشوند: سیاهمشقهاى تمرینى و سیاهمشق در قالب یک قطعهٔ زیبا. سیاهمشقهاى تمرینى براى آماده شدن است خوشنویس براى اجراى یک قطعهٔ زیبا بکار مىرود، در اصل انگیزهٔ ایجاد سیاهمشق همین تمرینها بوده است. در سیاهمشقهاى تمرینی، هدف ایجاد یک قطعه نیست. سیاهمشق مىتواند قالبى باشد براى اجراى یک قطعهٔ زیبا. احتمالاً در قرن دهم هجرى این کار صورت گرفته و ادامه یافته است و در قرن سیزدهم با ظهور میرزا غلامرضا اصفهانى و میرحسین ترک به اوج خود رسیده است. بیشترین آثار سیاهمشق نستعلیق در دوران قدیم مربوط به میرعماد بوده است، که از زیبایى و مهارت زیادى در اجرا برخوردار است. اما در حال از قرن سیزدهم به بعد قالب سیاهمشق جایگاه خود را به عنوان یک قطعهٔ با ارزش هنرى خوشنویسى پیدا کرد. امروزه قطعات سیاهمشق خوشنویسان برجسته داراى ارزش بالایى است و در عرصهٔ نقاشیخط نیز از سیاهمشق بهعنوان دستمایه استفادههاى زیادى مىشود
چلیپا یکى از بهترین و زیباترین قالبهایى که براى نوشتن قطعات خوشنویسى بخصوص نستعلیق استفاده مىشود، چلیپاست؛ که از مجموع چهار سطر و یا مجموع دو قالب دو سطرى ایجاد مىشود. و سطرها در داخل آن بهشکل مورب و کج قرار مىگیرند، که بهترین قالب براى رباعى و دوبیتى است. در این قالب، سطرها بسیار دقیق و حساب شده در جاى خود قرار داده مىشوند. تقارن میان فضاهاى پر و خالى توازن در قطعه و چلیپا را ایجاد مىکند و آن را زیبا جلوه مىدهد. در هر دو سطر باید تمام اصول و قواعد دوسطرى رعایت شود. معمولاً مقدار شیب سطرها طورى است که خط کرسى سطر اول بر نیسماز زاویهٔ سخت راست بالا عمود باشد. انواع دیگرى از چلیپا وجود دارد که تعداد بیتهاى شعر در آن بیش از دو بیت است. گاهى نیز قالب چلیپا با قالبهاى دیگر مثل دو سطرى ترکیب مىشود که به آنها چلیپاى مرکب گویند. قواعد سطر در چلیپانویسى هم بکار مىرود. اما ترکیب کلى چلیپا تعداد، طول و محل کشیدهها را تعیین مىکند. طول سطرهاى چلیپا نباید زیاد کوتاه یا بلند باشد. اندازهٔ قلم در چلیپاى معمولی، حدود ۵/۱ تا ۵/۲ میلىمتر است. تنوع ترکیب در چلیپانویسى بسیار زیاد است؛ که بخشى از آن مربوط به انتخاب کشیدهها و تنظیم آنها نسبت به هم است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
دو سطری در خشنویسی
خط شکل مکتوب کلام است و انتقال مفاهیم به شکل عینى ماهیت اصلى خط و خوشنویسى است. خوشنویسى یکى از هنرهاى اصیل و سنتى کشور است. قرنهاست این هنر بهعنوان پررونقترین و جلوهسازترین شاخه هنر زیباى ایرانى شناخته شده است و یکى از ابعاد فرهنگ اصیل ایرانى را بوجود آورده است. خوشنویسى والاترین منزلت را در میان هنرهاى اسلامى دارد و یکى از تعاریف خوشنویسى در متون اسلامى این است: خوشنویسى هندسهٔ روحانى لغاتى است که به وسیلهٔ ابزار مادى تجسم مىیابد
سیر تکاملى خوشنوسى در ایران
طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولین شخصى که خط نوشت ”مرا مر ابن مرّه“ از شبه جزیرهٔ عربستان بود و اولین کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهیاج بود که براى عمر بن عبدالعزیز قرآنى با زر نوشت. بعد از آنکه کوفه بهصورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در این شهر رواج یافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت یافت. قدیمىترین قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط دیگرى توسط خوشنویسان ایرانى پدید آمد و تا مدتها بعد از تکوین خط هاى عربی، خوشنویسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت. خطى که در قرون اسلامى در ایران رواج داشته و به آن خوشنویسى مىکردهاند و امروزه نیز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مىباشد. عربها پیش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدنتر با خط و زبان نبطى و سریانى آشنا شده بودند و از هر یک از این دو خط استفاده مىکردند. خطهاى نبطى و سریانى از خطوط سامى بود و تقلید آن براى عربها امکانپذیر. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط بهکار مىرفته است. خط نسخ بیشتر براى تحریر نامهها و خط کوفى براى کتابت مصحفها، کتیبهها و سکهها استفاده مىشد. از اواخر دورهٔ امویان و اوایل عباسیان قلمرو خط عربى وسعت یافت و بهتدریج در ایران ومصر و شمال آفریقا انتشار و رواج یافت و کمکم از دو خط مذکور اقلام دیگرى پدید آمد. قبل از اسلام در ایران انواع خط از جمله خط میخی، پهلوى و اوستایى رایج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنین برمىآید که ایرانیان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشتهاند. اما با پذیرش اسلام توسط ایرانیان، خط و زبان قرآنى رواج یافت. در آخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، شخصى به نام ابن مقلد بیضاوى شیرازی، وزیر مقتدر خلیفهٔ عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پایان دادند و با تکمیل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازدهگانه در خط، خوشنویسى را تحت ضابطه در آوردند و پایهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند. خط نسخ از زمان ابن مقلد به بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى یافت. ابن مقلد قواعد خوشنویسى را به دو بخش تقسیم کرده است: حسن تشکیل و حسن وضع. حسن تشکیل قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پدید مىآید و دیگرى حسن وضع که قواعد ترکیب و کرسى از آن استفاده مىشود. بعد از ابن مقلد خطاطان دیگر نیز بهتدریج این اصول را بسط دادند. این قواعد عبارتند از: - قاعدهٔ اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بیاض، ارسال. یعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور. - قاعدهٔ نسبت یا تناسب: یعنى حروف و شکلهاى مشابه هم، در همهٔ موارد به یک اندازه باشند. - قاعدهٔ ترکیب: یعنى آمیزش هماهنگ و دلپذیر حروف، کلمات، جملهها و سطرها با یکدیگر به گونهاى که از حسن ترکیب برخوردار باشد. - قاعدهٔ کرسى: یعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود. دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهٔ کمال رسیده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کیفیتى است از خط که چون پدید آید خطاط به نگریستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند. بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازدهگانه، با سنجش حروف با میزان نقطه، قواعدى را در خوشنویسى پیشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نیز با ترتیب شاگردان متعدد در تکمیل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثیرگذار بود. طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنویسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا اینکه یاقوت مستعصمى ظهور کرد و از میان اقلام متعدد رایج شش قلم ثلث، نسخ، ریحان، محقق، توقیع و رقاع را برگزید و در زیبا گرداندن آنها ابتکاراتى بهخرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نیز مشهورند. خوشنویسان ایرانی، خطى وزین و سبک روح را از خط تعلیق مشتق ساختند که نستعلیق نام گرفت. نستعلیق که از واژههاى نسخ و تعلیق شده در قرن نهم هجرى توسط ایرانىها ابداع شد و همچنان نیز خط ملّى آنان محسوب مىشود. واضع خط نستعلیق میرعلى تبریزى بود، که قواعد پیچیدهٔ حاکم بر آن را نیز تدوین نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ هـ .ق) خط نستعلیق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش دیوانهاى شعر، داستانهاى حماسى و دیگر رواوین گردید. یک قرآن کامل به خط نستعلیق نیز موجود است که این نسخهٔ منحصر بفرد که براى کتابخانه شاهطهماسب در سال ۹۴۵ هـ . توسط شاهمحمود نیشابورى کتابت شده است که نمایش قدرت و زیبایى خط نستعلیق به شمار مىآید. دوران سلطنت شاهعباس بزرگ، دورهٔ طلایى خط نستعلیق به شمار مىرود. در این دوران خوشنویسان بنامى رسد کردند که معتبرترین آنها میرعماد حسینى است. در قرن نهم همچنین خورشید بلندپایه خط و خوشنویسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حیات عالمگیر شد. در قرن دهم ستارگان بسیارى چون شاه محمود نیشابوری، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتی، پیرمحمد شاگرد میرعلی، سید احمد مشهدی، محمود سیاوشانی، شیخ مرشدالدین شیرازی، شاهمحمد مشهدى در آسمان هنر خوشنویسى این سرزمین درخشیدند. میرعلى هروى استاد الاساتید خط نیز در این دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامی، چهل حدیث (سه نسخه)، گلستان سعدی، و بسیارى از آثار ادبى و فرهنگى این سرزمین را به قلم جادویى خود مزین کرد. از مهمترین حوادث خط و خوشنویسى در قرن دوازدهم، ظهور درویش عبدالمجید طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان دیگر خط در این قرن احمد نیریزى است. او از نسخنویسان بزرگ زمان خود است و در نستعلیق و شکسته نیز مهارت دارد. در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمایل به نستعلیق گردید و در قرن سیزدهم و چهاردهم هجرى قمرى بهتدریج به خوشنویسى و نستعلیق توجه شده است و مشاهیر عمده این هنر عبارتند از: وصال شیرازى و فرزندانش، میرزا محمدرضا کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی، و عمادالکتاب. خط نستعلیق به دست هنرمندان ایرانى متولد شد، میرعماد حسنى آنرا به درجهٔ کمال رسانید و تا زمان میرزا محمدرضا کلهر ادامه یافت. در دورهٔ معاصر على اکبر کاوه، حسن زرین خط، سید حسین و سید حسن میرخانى و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
دو سطری در خشنویسی
خط شکل مکتوب کلام است و انتقال مفاهیم به شکل عینى ماهیت اصلى خط و خوشنویسى است. خوشنویسى یکى از هنرهاى اصیل و سنتى کشور است. قرنهاست این هنر بهعنوان پررونقترین و جلوهسازترین شاخه هنر زیباى ایرانى شناخته شده است و یکى از ابعاد فرهنگ اصیل ایرانى را بوجود آورده است. خوشنویسى والاترین منزلت را در میان هنرهاى اسلامى دارد و یکى از تعاریف خوشنویسى در متون اسلامى این است: خوشنویسى هندسهٔ روحانى لغاتى است که به وسیلهٔ ابزار مادى تجسم مىیابد
سیر تکاملى خوشنوسى در ایران
طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولین شخصى که خط نوشت ”مرا مر ابن مرّه“ از شبه جزیرهٔ عربستان بود و اولین کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهیاج بود که براى عمر بن عبدالعزیز قرآنى با زر نوشت. بعد از آنکه کوفه بهصورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در این شهر رواج یافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت یافت. قدیمىترین قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط دیگرى توسط خوشنویسان ایرانى پدید آمد و تا مدتها بعد از تکوین خط هاى عربی، خوشنویسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت. خطى که در قرون اسلامى در ایران رواج داشته و به آن خوشنویسى مىکردهاند و امروزه نیز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مىباشد. عربها پیش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدنتر با خط و زبان نبطى و سریانى آشنا شده بودند و از هر یک از این دو خط استفاده مىکردند. خطهاى نبطى و سریانى از خطوط سامى بود و تقلید آن براى عربها امکانپذیر. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط بهکار مىرفته است. خط نسخ بیشتر براى تحریر نامهها و خط کوفى براى کتابت مصحفها، کتیبهها و سکهها استفاده مىشد. از اواخر دورهٔ امویان و اوایل عباسیان قلمرو خط عربى وسعت یافت و بهتدریج در ایران ومصر و شمال آفریقا انتشار و رواج یافت و کمکم از دو خط مذکور اقلام دیگرى پدید آمد. قبل از اسلام در ایران انواع خط از جمله خط میخی، پهلوى و اوستایى رایج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنین برمىآید که ایرانیان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشتهاند. اما با پذیرش اسلام توسط ایرانیان، خط و زبان قرآنى رواج یافت. در آخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، شخصى به نام ابن مقلد بیضاوى شیرازی، وزیر مقتدر خلیفهٔ عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پایان دادند و با تکمیل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازدهگانه در خط، خوشنویسى را تحت ضابطه در آوردند و پایهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند. خط نسخ از زمان ابن مقلد به بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى یافت. ابن مقلد قواعد خوشنویسى را به دو بخش تقسیم کرده است: حسن تشکیل و حسن وضع. حسن تشکیل قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پدید مىآید و دیگرى حسن وضع که قواعد ترکیب و کرسى از آن استفاده مىشود. بعد از ابن مقلد خطاطان دیگر نیز بهتدریج این اصول را بسط دادند. این قواعد عبارتند از: - قاعدهٔ اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بیاض، ارسال. یعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور. - قاعدهٔ نسبت یا تناسب: یعنى حروف و شکلهاى مشابه هم، در همهٔ موارد به یک اندازه باشند. - قاعدهٔ ترکیب: یعنى آمیزش هماهنگ و دلپذیر حروف، کلمات، جملهها و سطرها با یکدیگر به گونهاى که از حسن ترکیب برخوردار باشد. - قاعدهٔ کرسى: یعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود. دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهٔ کمال رسیده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کیفیتى است از خط که چون پدید آید خطاط به نگریستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند. بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازدهگانه، با سنجش حروف با میزان نقطه، قواعدى را در خوشنویسى پیشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نیز با ترتیب شاگردان متعدد در تکمیل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثیرگذار بود. طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنویسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا اینکه یاقوت مستعصمى ظهور کرد و از میان اقلام متعدد رایج شش قلم ثلث، نسخ، ریحان، محقق، توقیع و رقاع را برگزید و در زیبا گرداندن آنها ابتکاراتى بهخرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نیز مشهورند. خوشنویسان ایرانی، خطى وزین و سبک روح را از خط تعلیق مشتق ساختند که نستعلیق نام گرفت. نستعلیق که از واژههاى نسخ و تعلیق شده در قرن نهم هجرى توسط ایرانىها ابداع شد و همچنان نیز خط ملّى آنان محسوب مىشود. واضع خط نستعلیق میرعلى تبریزى بود، که قواعد پیچیدهٔ حاکم بر آن را نیز تدوین نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ هـ .ق) خط نستعلیق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش دیوانهاى شعر، داستانهاى حماسى و دیگر رواوین گردید. یک قرآن کامل به خط نستعلیق نیز موجود است که این نسخهٔ منحصر بفرد که براى کتابخانه شاهطهماسب در سال ۹۴۵ هـ . توسط شاهمحمود نیشابورى کتابت شده است که نمایش قدرت و زیبایى خط نستعلیق به شمار مىآید. دوران سلطنت شاهعباس بزرگ، دورهٔ طلایى خط نستعلیق به شمار مىرود. در این دوران خوشنویسان بنامى رسد کردند که معتبرترین آنها میرعماد حسینى است. در قرن نهم همچنین خورشید بلندپایه خط و خوشنویسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حیات عالمگیر شد. در قرن دهم ستارگان بسیارى چون شاه محمود نیشابوری، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتی، پیرمحمد شاگرد میرعلی، سید احمد مشهدی، محمود سیاوشانی، شیخ مرشدالدین شیرازی، شاهمحمد مشهدى در آسمان هنر خوشنویسى این سرزمین درخشیدند. میرعلى هروى استاد الاساتید خط نیز در این دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامی، چهل حدیث (سه نسخه)، گلستان سعدی، و بسیارى از آثار ادبى و فرهنگى این سرزمین را به قلم جادویى خود مزین کرد. از مهمترین حوادث خط و خوشنویسى در قرن دوازدهم، ظهور درویش عبدالمجید طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان دیگر خط در این قرن احمد نیریزى است. او از نسخنویسان بزرگ زمان خود است و در نستعلیق و شکسته نیز مهارت دارد. در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمایل به نستعلیق گردید و در قرن سیزدهم و چهاردهم هجرى قمرى بهتدریج به خوشنویسى و نستعلیق توجه شده است و مشاهیر عمده این هنر عبارتند از: وصال شیرازى و فرزندانش، میرزا محمدرضا کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی، و عمادالکتاب. خط نستعلیق به دست هنرمندان ایرانى متولد شد، میرعماد حسنى آنرا به درجهٔ کمال رسانید و تا زمان میرزا محمدرضا کلهر ادامه یافت. در دورهٔ معاصر على اکبر کاوه، حسن زرین خط، سید حسین و سید حسن میرخانى و