انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

زندگی نامه کمال الدین بهزاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

کمال الدین بهزاد

کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتورساز ایرانی قرن دهم هجری است، که با نوآوریهای خود دگرگونیهایی در شیوه مینیاتورسازی ایران پدید آورد. تاریخ تولد و وفاتش به درستی معلوم نیست. در هرات به دنیا آمد. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد. نوشته اند امیر روح الله معروف به میرک خراسانی، نقاش و کتابدار سلطان حسین بایِقِرا، پادشاه تیموری (سلطنت 911-873 هـ ق)، پرورش او را به عهده گرفت. در چنین محیطی کمال الدین به هنر علاقه مند شد. نخست مشق خط آموخت. سپس به فراگیری تذهیب پرداخت و نقاشی را نزد استادش میرک خراسانی آموخت. گفته شده است که او از پیرسید احمد تبریزی نیز که با نقاشی چین آشنا بود، درس نقاشی گرفت. در آن دوران، دربار سلطان حسین بایقرا مرکز ادب، هنر و علم بود. هنرمندی بهزاد توجه سلطان و وزیر ادب دوست او، امیر علیشیرنوایی، را جلب کرد و بهزاد به ریاست کتابخانه سلطان حسین گماشته شد.

بهزاد پس از برافتادن سلسله تیموریان خراسان، به دست شیبک خان ازبک، باز هم در هرات ماند. پس از غلبه شاه اسماعیل صفوی بر ازبکان، همراه او به تبریز رفت و به ریاست کتابخانه شاهی منصوب شد (928 هـ ق). بهزاد تا پایان عمر در تبریز ماند و به نقاشی و آموزش مینیاتور پرداخت و در همانجا درگذشت.

از بهزاد آثار گوناگونی بر جای مانده است. از نخستین آثارش تصویری از امیر علیشیرنوایی در باغ است. شش تصویر برای نسخه ای از بوستان سعدی که در کتابخانه قاهره، پایتخت مصر، نگهداری می شود و همچنین تصویرهای خمسه نظامی، که در موزه بریتانیایی است، از آثار معروف او هستند. او چهره سلطان حسین بایقرا، شیبک خان ازبک، شاه تهماسب صفوی و بعضی از شخصیتهای تاریخی گذشته، مانند سلطان محمد خوارزمشاه (فوت 617 هـ ق)، را تصویر کرده است.

بهزاد در انتخاب و ترکیب رنگها و به کاربردن آنها دقت و مهارت بسیار داشت. او رنگهای سرد، مانند سبز و آبی را، برای تصویر محیط خانه و رنگهای گرم، چون زرد ونارنجی را، برای تصویر کوچه و بازار به کار می برد. تناسب تک تک اجزای تصویر با مجموعه آن از ویژگیهای کار بهزاد است. او به تصویر کردن انسان و زندگی او توجه ویژه ای داشت و توانست حالات روحی را به خوبی در چهره ها نشان بدهد. بسیاری از آثار بهزاد از زندگی روزمره مردم الهام گرفته است، از نمونه های این نوع نقاشی او دو تابلوی گدا سیه چرده و مرد توانگر و روستاییان در کشتزارهاست و همچنین او صحنه هایی از مجلس درس و بحث و عبادت در مسجد تصویر کرده است.

بهزاد برجسته ترین استاد نقاش عصر خود بود. او تحولی در شیوه مینیاتورسازی به وجود آورد. سنت نقاشی خراسان قدیم (مکتب هرات) را به تبریز منتقل کرد. بهزاد شاگردان برجسته ای چون آقامیرک، سلطان محمد عراقی و میرمصور اصفهانی را تربیت کرد. شیوه کار او بر نقاشان و تصویرگران دوره های بعد تاثیر گذاشت. نقاشان هراتی سبک او را در بخارا رواج دادند. مهاجرت بعضی از نقاشان هراتی به هند نیز سبب گسترش سبک او در این سرزمین شد. بعضی از کارهای بهزاد بدون امضاست، از این رو بسیاری از آثاری که کار او شمرده می شوند اثر کسانی است که از شیوه او تقلید کرده اند. در نتیه تنها با تشخیص سبک بهزاد از دیگران می توان نقاشیهای او را بازشناخت.

بعضی از آثار بهزاد در موزه ها و کتابخانه هایی چون کتابخانه موزه گلستان، کتابخانه قاهره در مصر، موزه بریتانیایی در لندن، موزه لوور در پاریس، و موزه سن پطرزبورگ در روسیه نگهداری می شوند.

منابع و مآخذ:

نام کتاب: فرهنگنامه کودکان و نوجوانان جلد هفتم «ب- پ»

پدید آورنده: شورای کتاب کودک

ناشر: شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان

چاپ: 1380



خرید و دانلود زندگی نامه کمال الدین بهزاد


کمال الدین بهزاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

کمال الدین بهزاد

کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتورساز ایرانی قرن دهم هجری است، که با نوآوریهای خود دگرگونیهایی در شیوه مینیاتورسازی ایران پدید آورد. تاریخ تولد و وفاتش به درستی معلوم نیست. در هرات به دنیا آمد. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد. نوشته اند امیر روح الله معروف به میرک خراسانی، نقاش و کتابدار سلطان حسین بایِقِرا، پادشاه تیموری (سلطنت 911-873 هـ ق)، پرورش او را به عهده گرفت. در چنین محیطی کمال الدین به هنر علاقه مند شد. نخست مشق خط آموخت. سپس به فراگیری تذهیب پرداخت و نقاشی را نزد استادش میرک خراسانی آموخت. گفته شده است که او از پیرسید احمد تبریزی نیز که با نقاشی چین آشنا بود، درس نقاشی گرفت. در آن دوران، دربار سلطان حسین بایقرا مرکز ادب، هنر و علم بود. هنرمندی بهزاد توجه سلطان و وزیر ادب دوست او، امیر علیشیرنوایی، را جلب کرد و بهزاد به ریاست کتابخانه سلطان حسین گماشته شد.

بهزاد پس از برافتادن سلسله تیموریان خراسان، به دست شیبک خان ازبک، باز هم در هرات ماند. پس از غلبه شاه اسماعیل صفوی بر ازبکان، همراه او به تبریز رفت و به ریاست کتابخانه شاهی منصوب شد (928 هـ ق). بهزاد تا پایان عمر در تبریز ماند و به نقاشی و آموزش مینیاتور پرداخت و در همانجا درگذشت.

از بهزاد آثار گوناگونی بر جای مانده است. از نخستین آثارش تصویری از امیر علیشیرنوایی در باغ است. شش تصویر برای نسخه ای از بوستان سعدی که در کتابخانه قاهره، پایتخت مصر، نگهداری می شود و همچنین تصویرهای خمسه نظامی، که در موزه بریتانیایی است، از آثار معروف او هستند. او چهره سلطان حسین بایقرا، شیبک خان ازبک، شاه تهماسب صفوی و بعضی از شخصیتهای تاریخی گذشته، مانند سلطان محمد خوارزمشاه (فوت 617 هـ ق)، را تصویر کرده است.

بهزاد در انتخاب و ترکیب رنگها و به کاربردن آنها دقت و مهارت بسیار داشت. او رنگهای سرد، مانند سبز و آبی را، برای تصویر محیط خانه و رنگهای گرم، چون زرد ونارنجی را، برای تصویر کوچه و بازار به کار می برد. تناسب تک تک اجزای تصویر با مجموعه آن از ویژگیهای کار بهزاد است. او به تصویر کردن انسان و زندگی او توجه ویژه ای داشت و توانست حالات روحی را به خوبی در چهره ها نشان بدهد. بسیاری از آثار بهزاد از زندگی روزمره مردم الهام گرفته است، از نمونه های این نوع نقاشی او دو تابلوی گدا سیه چرده و مرد توانگر و روستاییان در کشتزارهاست و همچنین او صحنه هایی از مجلس درس و بحث و عبادت در مسجد تصویر کرده است.

بهزاد برجسته ترین استاد نقاش عصر خود بود. او تحولی در شیوه مینیاتورسازی به وجود آورد. سنت نقاشی خراسان قدیم (مکتب هرات) را به تبریز منتقل کرد. بهزاد شاگردان برجسته ای چون آقامیرک، سلطان محمد عراقی و میرمصور اصفهانی را تربیت کرد. شیوه کار او بر نقاشان و تصویرگران دوره های بعد تاثیر گذاشت. نقاشان هراتی سبک او را در بخارا رواج دادند. مهاجرت بعضی از نقاشان هراتی به هند نیز سبب گسترش سبک او در این سرزمین شد. بعضی از کارهای بهزاد بدون امضاست، از این رو بسیاری از آثاری که کار او شمرده می شوند اثر کسانی است که از شیوه او تقلید کرده اند. در نتیه تنها با تشخیص سبک بهزاد از دیگران می توان نقاشیهای او را بازشناخت.

بعضی از آثار بهزاد در موزه ها و کتابخانه هایی چون کتابخانه موزه گلستان، کتابخانه قاهره در مصر، موزه بریتانیایی در لندن، موزه لوور در پاریس، و موزه سن پطرزبورگ در روسیه نگهداری می شوند.

منابع و مآخذ:

نام کتاب: فرهنگنامه کودکان و نوجوانان جلد هفتم «ب- پ»

پدید آورنده: شورای کتاب کودک

ناشر: شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان

چاپ: 1380



خرید و دانلود  کمال الدین بهزاد


کمال انسان از نظر دین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان تحقیق:

کمال انسان از نظر دین

تهیه کننده:

طاهره فتاحی

استاد مربوطه:

استاد قنبری

کمال انسان از نظر دین

کتاب: مبادى اخلاق در قرآن، ص 51

نویسنده: آیت الله جوادى آملى

خداى سبحان کمال محض و کمال‏آفرین است؛ هر چه از او ظهور کند کامل است. عالم و آدم از او ظهور کرده و هر دو از مظاهر کمال حقند، هم کمال نفسى دارند و هم از کمال نسبى برخوردارند : «ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور» (1) همه ذرات عالم هستى به سوى کمال در حرکتند و مسیر امر الهى را طى مى‏کنند، خداى سبحان به آسمانها و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به سوى من بیایید، گفتند ما خواهانیم و با طوع و رغبت مى‏آییم: «فقال لها وللأرض اتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین» (2) . انسان نیز تافته‏اى جدا بافته از جهان خلقت نیست، از این رو سعى مى‏کند با رسیدن به کمال مطلوب خود را با سایر مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرینش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پیوسته جهان، در سیر به سوى کمال مطلوب، کسب فضایل اخلاقى است. اخلاق این توانایى را دارد که انسان متخلق را در این مسیر با این مجموعه هماهنگ کند، انسان نیز به طور طبیعى پذیراى چنین هماهنگى است و در مسیر کمال مطلق در حرکت است.

کمال در چیست؟

صاحبان علوم گوناگون، تفسیرهاى متنوع و متفاوتى از کمال انسان دارند. هر کسى کمال را در رشته علمى خاص خود مى‏داند؛ ولى آخرین سخن را کمال‏آفرین جهان هستى، خداى سبحان، مى‏گوید و چه کسى راستگوتر از اوست؟:

«و من أصدق من الله قیلا» (3) .

در علوم اعتبارى و قراردادى، صاحبان علوم ادبى، کسى را که در علوم‏ادبى‏جامع باشد، «کامل» مى‏نامند. آنان به کسى که لغت شناس ماهرودرفن لغت سرآمد باشد، «لغوى» و به کسى که در علم «اعراب» سرآمدباشد «نحوى» و به کسى که در فن شعر و قافیه و وزن شناسى ماهر باشد، «عروضى» و به کسى که جامع بین این رشته‏ها شده «ادیب کامل» مى‏گویند.

در علوم استدلالى، به کسى که در هندسه، ریاضیات و علوم تجربى، طبیعى و منطق سرآمد و ماهر باشد و با جمع این سه رشته بتواند در معارف الهیه، حقایق را به خوبى استنباط کند، «فیلسوف کامل» و «حکیم» مى‏گویند؛ ولى در علوم حقیقى و نزد اهل معرفت، کمال به معناى دیگرى تفسیر شده است. مرحوم سید حیدر آملى، که از عرفاى بنام امامیه و از معتقدان به ولاى اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‏السلام) است مى‏گوید: به کسى که در علم شریعت، سرآمد و در علم طریقت، داراى کارآیى لازم و در علم حقیقت، صاحب بصر باشد، «شیخ» مى‏گویند. بنابراین، شیخ، انسان کاملى است که داراى این ویژگیهاى یاد شده باشد.

البته هر کدام از این علوم، اصطلاح خاص خود را داراست؛ در روایات معصومین (علیهم‏السلام) نیز آمده است که همه کمال، در امورى، مانند «تفقه در دین» است:

«الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و..» . (4) .

تفقه در دین، عبارت از دین شناسى و دین باورى است. کسى که دین شناس نیست یا دین شناس است ولى دین باور نیست، فقیه نیست. «تفقه» در دین به معناى ماهر و ممحض بودن در دین است.

پایه علوم

دین، سلسله‏اى از مسائل نظرى و مسائل عملى است و کسى متفقه در دین است که در آنها سر آمد باشد. دین، هم دستور علم و هم دستور استغفار مى‏دهد. ذات اقدس اله به پیغمبر مى‏فرماید : «قل رب زدنى علما» (5) یعنى، به خدا بگو که بر علم من بیفزا. نیز خداوند در قرآن، بیان مى‏کند که پیغمبر چه علمى را از خدا طلب کند.

همه علومى که در تأمین سعادت و رفع نیازهاى بشرى سهم مؤثرى دارند از یک نظر، صبغه اسلامى و دینى دارند؛ چون فراهم کردن و فراگیرى آنها و نیز استفاده از آنها در رفع نیاز جامعه اسلامى واجب عینى یا کفایى است و علوم از این جهت «اسلامى» مى‏شود (البته براى اسلامى بودن علوم انسانى در رتبه اول و علوم تجربى در رتبه دوم معناى دقیقى است که خارج از بحث کنونى است) ؛ ولى قرآن کریم، علمى را که اساس و پایه همه علوم است که اگر باشد، علوم دیگر فراهم و به جا مصرف مى‏شود و اگر نباشد، علوم دیگر یا تحصیل نمى‏شود یا اگر تحصیل شود، به جا صرف نمى‏شود، به پیغمبر آموخت و فرمود:

«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک» (6)

و آن، علم «توحید» است.

اگر کسى بداند در کل جهان، خالق، مدبر و مربى عالم و آدم، خداست و همه کمالها و جمالها را او آفریده و زمام آنها به دست اوست، قهرا در فراگیرى کمال از خدا غفلت نمى‏کند و اگر کامل شد، در نشر آن هم براى رضا خدا مى‏کوشد و قصور و دریغى نمى‏ورزد. این علم، علمى استدلالى است. عالم شدن به وحدانیت حق، کار آسانى نیست. ممکن است کسى بر اساس همان تفکر سنتى و عادى بگوید: «لا اله الا الله» اما، در برنامه‏هاى عملى او توحید ظهور نکند .

نشانه توحید عملى

توحید در برنامه‏هاى عملى آنگاه ظهور مى‏کند که انسان در آغاز و پایان هر کارى «خدا» بگوید:



خرید و دانلود  کمال انسان از نظر دین


کمال انسان از نظر دین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان تحقیق:

کمال انسان از نظر دین

تهیه کننده:

طاهره فتاحی

استاد مربوطه:

استاد قنبری

کمال انسان از نظر دین

کتاب: مبادى اخلاق در قرآن، ص 51

نویسنده: آیت الله جوادى آملى

خداى سبحان کمال محض و کمال‏آفرین است؛ هر چه از او ظهور کند کامل است. عالم و آدم از او ظهور کرده و هر دو از مظاهر کمال حقند، هم کمال نفسى دارند و هم از کمال نسبى برخوردارند : «ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور» (1) همه ذرات عالم هستى به سوى کمال در حرکتند و مسیر امر الهى را طى مى‏کنند، خداى سبحان به آسمانها و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به سوى من بیایید، گفتند ما خواهانیم و با طوع و رغبت مى‏آییم: «فقال لها وللأرض اتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین» (2) . انسان نیز تافته‏اى جدا بافته از جهان خلقت نیست، از این رو سعى مى‏کند با رسیدن به کمال مطلوب خود را با سایر مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرینش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پیوسته جهان، در سیر به سوى کمال مطلوب، کسب فضایل اخلاقى است. اخلاق این توانایى را دارد که انسان متخلق را در این مسیر با این مجموعه هماهنگ کند، انسان نیز به طور طبیعى پذیراى چنین هماهنگى است و در مسیر کمال مطلق در حرکت است.

کمال در چیست؟

صاحبان علوم گوناگون، تفسیرهاى متنوع و متفاوتى از کمال انسان دارند. هر کسى کمال را در رشته علمى خاص خود مى‏داند؛ ولى آخرین سخن را کمال‏آفرین جهان هستى، خداى سبحان، مى‏گوید و چه کسى راستگوتر از اوست؟:

«و من أصدق من الله قیلا» (3) .

در علوم اعتبارى و قراردادى، صاحبان علوم ادبى، کسى را که در علوم‏ادبى‏جامع باشد، «کامل» مى‏نامند. آنان به کسى که لغت شناس ماهرودرفن لغت سرآمد باشد، «لغوى» و به کسى که در علم «اعراب» سرآمدباشد «نحوى» و به کسى که در فن شعر و قافیه و وزن شناسى ماهر باشد، «عروضى» و به کسى که جامع بین این رشته‏ها شده «ادیب کامل» مى‏گویند.

در علوم استدلالى، به کسى که در هندسه، ریاضیات و علوم تجربى، طبیعى و منطق سرآمد و ماهر باشد و با جمع این سه رشته بتواند در معارف الهیه، حقایق را به خوبى استنباط کند، «فیلسوف کامل» و «حکیم» مى‏گویند؛ ولى در علوم حقیقى و نزد اهل معرفت، کمال به معناى دیگرى تفسیر شده است. مرحوم سید حیدر آملى، که از عرفاى بنام امامیه و از معتقدان به ولاى اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‏السلام) است مى‏گوید: به کسى که در علم شریعت، سرآمد و در علم طریقت، داراى کارآیى لازم و در علم حقیقت، صاحب بصر باشد، «شیخ» مى‏گویند. بنابراین، شیخ، انسان کاملى است که داراى این ویژگیهاى یاد شده باشد.

البته هر کدام از این علوم، اصطلاح خاص خود را داراست؛ در روایات معصومین (علیهم‏السلام) نیز آمده است که همه کمال، در امورى، مانند «تفقه در دین» است:

«الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و..» . (4) .

تفقه در دین، عبارت از دین شناسى و دین باورى است. کسى که دین شناس نیست یا دین شناس است ولى دین باور نیست، فقیه نیست. «تفقه» در دین به معناى ماهر و ممحض بودن در دین است.

پایه علوم

دین، سلسله‏اى از مسائل نظرى و مسائل عملى است و کسى متفقه در دین است که در آنها سر آمد باشد. دین، هم دستور علم و هم دستور استغفار مى‏دهد. ذات اقدس اله به پیغمبر مى‏فرماید : «قل رب زدنى علما» (5) یعنى، به خدا بگو که بر علم من بیفزا. نیز خداوند در قرآن، بیان مى‏کند که پیغمبر چه علمى را از خدا طلب کند.

همه علومى که در تأمین سعادت و رفع نیازهاى بشرى سهم مؤثرى دارند از یک نظر، صبغه اسلامى و دینى دارند؛ چون فراهم کردن و فراگیرى آنها و نیز استفاده از آنها در رفع نیاز جامعه اسلامى واجب عینى یا کفایى است و علوم از این جهت «اسلامى» مى‏شود (البته براى اسلامى بودن علوم انسانى در رتبه اول و علوم تجربى در رتبه دوم معناى دقیقى است که خارج از بحث کنونى است) ؛ ولى قرآن کریم، علمى را که اساس و پایه همه علوم است که اگر باشد، علوم دیگر فراهم و به جا مصرف مى‏شود و اگر نباشد، علوم دیگر یا تحصیل نمى‏شود یا اگر تحصیل شود، به جا صرف نمى‏شود، به پیغمبر آموخت و فرمود:

«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک» (6)

و آن، علم «توحید» است.

اگر کسى بداند در کل جهان، خالق، مدبر و مربى عالم و آدم، خداست و همه کمالها و جمالها را او آفریده و زمام آنها به دست اوست، قهرا در فراگیرى کمال از خدا غفلت نمى‏کند و اگر کامل شد، در نشر آن هم براى رضا خدا مى‏کوشد و قصور و دریغى نمى‏ورزد. این علم، علمى استدلالى است. عالم شدن به وحدانیت حق، کار آسانى نیست. ممکن است کسى بر اساس همان تفکر سنتى و عادى بگوید: «لا اله الا الله» اما، در برنامه‏هاى عملى او توحید ظهور نکند .

نشانه توحید عملى

توحید در برنامه‏هاى عملى آنگاه ظهور مى‏کند که انسان در آغاز و پایان هر کارى «خدا» بگوید:



خرید و دانلود  کمال انسان از نظر دین


دانلود تحقیق فرق کمال با تمام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

فصـــل 1

شناخت کمال انسان

قسمت اول

معانی لغوی:

کامل

بدون عیب ، بدون کمبودیا نارسایی .

دارای همة ویژگیهای لازم .

تکامل

1 - رسیدن کسی یا چیزی به مرحلهَ کاملتر.

2 - کمال یابی و فرهیختگی.

تغییرات کمی که در جریان تکوین پدیده انباشته می شود.

فرایند تدریجی که در آن چیزی به چیز بهتر تبدیل می شود.

نظریه ای که بر اساس آن گروهای جانداران در گذر زمان ممکن است تغییرکنند و از این رو شکل و ساختار بدنی تازه ، با نیاکانشان فرق داشته باشد.

تکوین

1-پیدایش}1

قسمت دوّم

فرق کمال با تمام

تمام در جایی گفته می شود که در یک شی همه آنچه که برای اصل وجود لازم است بوجود آمده باشد بعضی از چیزها بوجود نیاید ، اصلا" این شی در ماهیت خودش ناقص است ، تمامش بوجود نیامده است بلکه قسمتی از آن بوجود آمده است و اصطلاحا" تمام قابل کســر است یعنی می شود گفت : دو ثلثش موجود نیست

مثلا" یک ساختمانی را تصور کنید که قرار است بر اساس نقشه ای ساخته شود ،اگر همه آن چیز هایی را که سا ختمان احتیاج به آن دارد نباشد ، نمی توان از آن استفاده کرد و وقتی همه پیدا شد ، می گویند ساختمان تمام است و درست نقطه مقا بلش ( ناقص ) است

کمال در جایی است که یک شی بعد از آنکه تمام گشت یک درجه بالاتر هم می تواند داشته باشد و البته یک درجه هم بالاتر از آن و الی آخر این نکته حائز اهمییت است که بدون تمام ، کمال معنا و مفهومی ندارد ودر واقع تمام شرط لازم برای کمال است برای روشن تر شدن مطلب ،چند مثال ذکر می کنیم

مثلا" می گویند عقل فلان کس کامل شده ، یعنی قبلا" هم عقل داشت ، اما حالا عقلش یک درجه بالا آمده است یا مثلا" می گویند علم فلانی کامل شد ، یعنی قبلا" هم علم داشت و از آن استفاده می کرد ولی حالا بک درجه بالا آ مده و بیشتر شده و کاملتر شده است

تعبیر انسان کامل در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشت و بعد از این تاریخ به کار رفت و می توان گفت اولین بار در دنیای اسلام پیدا شده است و اول کسی هم که این تعبیر را کرده عارف معروف ( محیی الدین عربی اندلسی طایی ) است

در باره او می توان گفت که او پدر عرفان اسلامی است این شخص مردی عربی نژاد از اولاد حاتم طا یی و اهل اندلس ( اسپا نیای امروزی ) است.}2

قسمت سوم

انسان تمام و انسان ناقص

این بحث را با یک سوال شروع می کنیم و أن این است که :

اسا سا" أ یا ما انسان سالم و انسان معیوب داریم یا خیر ؟

البته یک سلامت و یک عیب است که مربوط به جسم و تن انسان است و در این شکی نیست که بعضی ها از نطر جسمی سالم یا مریض هستند . ولی اینها مربوط به شخص انسان است .

( أیا تا کنون دقت کرده اید که اگر انسانی نقص عضو داشته باشد این را ملاک در انسانیت او قرار نمی دهند ؟ مثلاً فیلسوف معروف و بزرگی همچون سقراط از بدشکلترین افراد بوده است . اما تاکنون بدشکلی را برای او ملاک قرار داده اند و از روی حال ظاهر این شخص قضاوتی درباره ایشان کرده اند . أیا أن دیگری فیلسوف بزرگی همانند ابوالعلا معری کور بوده است یا طه حسین در زمان معاصر و بسیاری از افراد دیگر … این خود دلیل بر این است که انسان دو چیز دارد : شخصی دارد و شخصیتی . تنی دارد و روحی . جسمی دارد و روانی .

حال که معلوم شد هدف ما در سوال اول روان انسان بوده است ، باردیگر سوالمان را البته به شکلی دیگر طرح می کنیم .

اساساً آیا روان انسان می تواند بیمار باشد در حالیکه جسم انسان سالم باشد یا خیر ؟

کسانی که منکر روح و اصالت روح هستند و تمام خواص روحی را اثر مستقیم و بلاواصطه سلسله اعصاب انسان می دانند بنا بر نظریه اینها اساساً روان حکمی ندارد و همه چیز تابع جسم است . اگر روان بیمار باشد حتماً جسم بیمار است که روان بیمار است ، بیماری روانی همان بیماری جسمی است .

خوشبختانه امروزه این مطلب ثابت شده است که ممکن است انسان از نظر جسم و از نظر خون و حتی شمارش گلبولهای سفید و قرمز خون ، از نظر سلسله اعضاب و بطور کلی از لحاظ متابولیسم بدن کاملاً سالم باشد ولی در عین حال از لحاظ روانی بیمار باشد مثلاً به اصطلاح خودمان عقده روانی داشته باشد ، یعنی بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او باشد ، دستگاه روانی او اختلال دارد . مثلاً کسی که عقده روانی داشته باشد ، یعنی بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او باشد ، دستگاهروانی او اختلال دارد . مثلاً کسی که عقده روانی ( تکر ) دارد . ثابت شده است که واقعاً بیمار است ، اختلال روحی دارد . ولی آیا ما توان دوایی برای آن در داروخانه ها یافت که اگر انسان آن را مصرف کند تکبرش مبدل به تواضع و فروتنی بشود ؟ یا انسان قسی القلبی را در نظر بگیرید آیا برای جلاد صفتی داروئی اختراع شده است و اساساً امکان چنین داروئی وجود دارد ؟ که وقتی آمپول و قرص آن را مصرف کردیم تبدیل به یک انسان عطوف و مهربان شویم .

پس انسان از نظر روانی ممکن است بیمار باشد و این اصل را قرآن نیز تائید کرده :

(( فی قلوبهم مرض فزاد الله مرضاً ))

در دلشان ( روحشان ) مرضی است .

( قرآن نفی فرماید چشمشان بیمار است و قلبی که قرآن از آن سخن می گوید ، غیر لز قلبی است که پزشک می گوید قلب منظور روح و روان انسان است .

امیر المومنین علی (ع) می فرماید : { (( فان تقوی الله دواء داء قلوبکم )) }3

تقوی دوای بیماری دلهای شما است .

و نیز می فرماید : (( الا و ان من الابلاء القاقه )) از جمله بلاها و شدائد فقر است .

(( و اشد من الفاقه مرض البدن )) و از فقر بدتر مریض بدن انسان است .



خرید و دانلود دانلود تحقیق فرق کمال با تمام