لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سپاس و آفرین ، ایزد جهان آفرین راست . آن که اختران رخشان به پرتو روشنی و پاکی او تابنده اند و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاینده . آفریننده ای که پرستیدن اوست سزاوار ، دهنده ای که خواستن جز او نیست خوش گوار ، هست کننده از نیستی ، نیست کننده پس از هستی ارجمند گرداننده بندگان از خواری ، در پای افکننده گردن کشان از سروری . پادشاهی ، او راست زیبنده . خدایی او راست در خورنده ، بلندی و برتری از درگاه او جوی و بس . هر آنکه از روی نادانی نه او را گزید ، گزند او ناچار بد و رسید . هستی هر چه نام هستی دارد از اوست ، ذکر او مرهم دل مجروح است و مهر او بلانشینان را کشتی نوح . ای کریمی که بخشنده عطایی وای حکیمی که پوشنده خطایی وای صمدی که از ادراک خلق جدایی وای احدی که در ذات و صفات بی همتایی ، وای قادری که خدایی را سزایی . جان ما را صفای خود و دل ما را هوای خود ده . چشم ما را ضیای خود ده و مارا آن ده که آن به ، و مگذار ما را به که و مه . الهی در دل های ما جز تخم محبّت خودمکار و برتن و جان های ما جز الطاف و رحمت خود منگار و بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار .
تعریف مشاوره : از مشاوره تعاریف گوناگونی به عمل آمده است ولی تعریفی که در زیر آمده است جامع تر می باشد :
مشاوره عبارت است از یک رابطه رودررو . به این طریق مشاور با تمام شناختی که از خصوصیات اخلاقی و عاطفی و شخصّیتی مراجع دارد به کمک او می شتابد تا او خود را بهتر بشناسد ، به استعدادهای نهفته خود پی ببرد ، راه استفاده از توانایی ها و امکانات را بهتر دریابد و مسئولّیت اعمال و رفتار خود را به عهده بگیرد تا فردی سازنده باشد و بتواند با مشکلات بهتر مبارزه کند در واقع می توان گفت که مشاوره نوعی یادگیری است که مشاور به کمک خود مراجع آموزشهای لازم را جهت خود شناسی به او میدهد تا او بتواند در ضمن حفظ شخصّیت خود با محیط و اطرافیانش نیز سازش پیدا کند .
خصوصیّات مشاور : به نظر من مشاور علاوه بر تخصّص در کارش باید تاحدّ زیادی با روحیّات دانش آموزان آشنا باشد تا بتواند در کارش موفقّیت لازم را کسب کند .
خصوصیات یک مشاور را به این صورت می توان خلاصه کرد که :
یک مشاور ایده آل باید دارای اعتماد به نفس ، آشنایی با اصول رواشناسی ، آشنایی با آزمونهای روانی ، آشنایی با نیازهای دانش آموزان و دقت و حوصله باشد تا بتواند به خوبی مشکلات دانش آموزان را حل نماید و با شنیدن یا دیدن کوچکترین حرف یا رفتار از دانش آموزی مشکلات او در منزل یا عواطف و روحیات او که از دورن وی بر می خیزد بشناسد و برای شناخت بهتر آنها از آزمونهای روانی . بهره بگیرد و در صورت لزوم با دقت و حوصله نیازهای معنوی دانش آموزان را بر طرف سازد .
مراحل مشاوره و راهنمایی : اگر مشاور می خواهد به خوبی روی دانش آموزان شناخت پیدا کند می تواند طی مراحل ذیل به شناختی بهتر و وسیع تردست یابد :
کسب اطلاعات سطحی در مورد دانش آموزان در درجه اوّل –2- مصاحبه رودررو باخود دانش آموز –3- مطالعه بر روی پرونده دانش آموز – 4- اتو بیو گرافی -5- مرحله شناخت کامل و درمان .
الف ) مرحله کسب اطلاعات سطحی : در این مرحله مشاور به کسب اطلاعات سطحی در مورد دانش آموز می پردازد .
ب) مصاحبه رودررو با خود دانش آموز : به نظر من مصاحبه بهترین راه برای شناخت ، مشاور راهنمایی دانش آموز است . زیرا در طرق دیگر مثل پرسش کتبی یا غیره .. دانش آموز نمی تواند به خوبی حرفهایش را بیان کند ولی در مصاحبه رودر رو شخص می تواند با زبان دل صحبت کند و منظورش را بهتر و رساتر به مخاطب خود یعنی مشاور بر ساند که این کار نتیجه مطلوب تری به خاطر حسّ همدردی و همدلی بین گوینده و شنونده در پی دارد .
ج) مطالعه بر روی پرونده دانش آموز : یکی دیگر از راههای کسب اطلاعات مراجعه به پرونده دانش آموز می باشد . این پرونده ها معمولا ً در آموزشگاه نگهداری می شود و شامل اطلاعاتی در مورد مسائل خانوادگی ، تحصیلی ، وضع سلامتی جسمانی و روانی دانش آموز است این پرونده به صورت محرمانه نگهداری می شود و د ردسترس همه کس قرار نمی گیرد ، زیرا در غیر این صورت دانش آموزان اعتماد خود را نسبت به آموزشگاه و مرکز مشاوره از دست می دهند و کار مشاوره بی اثر خواهد شد در تشکیل این گونه پرونده ها باید دقت داشت که پرونده شامل تمام اطلاعات لازم باشد.
د) اتو بیوگرافی : در بعضی از آموزشگاهها از دانش آموزان خواسته
می شود که شرح حال خود را بنویسند . این نوشته ها خود مرجعی است برای کسب اطلاعات .
ه) شناخت کامل و درمان : د ر این مرحله مشاور با توجه به روشهایی که قبلاً ذکر شد شناختی تقریباً کامل روی فرد بدست آورد . دراین مرحله است که کار تخصّص مشاور آغاز می شود و باید با راهنمایی های خود به شخص ، کمک کند تا بتواند مشکلش را حل نماید . مشاور نباید برا ی شخص تصمیم گیری کند و در اصطلاح او را ملزم به رعایت رفتار یا اعمال خاصی کند زیرا این کار نه تنها مشکل او را رفع نمی کند بلکه نوعی دو گانگی ارزشی در شخص به وجود می آورد و شخص سر دو راهی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
چکیده مقاله :
در این مقاله به عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند می پردازیم ، موضوع اصلی این مقاله کمک کردن به حل مشکلات رفتاری کودکان بین سه تا شش سال است . مطمئنا منظورمان این نیست که ولدین کودکان قبل از این گروه سنی هرگز با فرزندانشان دچار مشکل نمی شوند . نوزادان و کودکان نوپا هم احتمالا مشکلات واقعی برای پدر و مادرشان پیش می آورند. تقریبا در همه موارد کودکان مشکلات رفتاری را می آموزند . این نکته اکثر والدین را شگفت زده میکند چون هیچ پدر و مادری هرگز در پی آموزش بر رفتاری به کودک خود نیست و بیشتر آنها فعالانه می کوشند تا رفتار خوب را به فرزندانشان بیاموزند . بخشی از این مشکل به منظور ما از یادگیری برمی گردد .
برای تغییر اعمال کودکان باید چند مرحله طی شود : نخستین مرحله آشنایی با آن اصول یادگیری است که راهنمایی فرایند تغییر رفتار به شمار می آیند . دومین مرحله آشنایی با آن اصول در مورد مشکل رفتاری خاص فرزندتان است .سومین و مهم ترین مرحله عبارت است از اجرای این برنامه در مورد فرزندتان .
برای جلوگیری از بد رفتاری کودکان می توانیم تقویت کننده هایی را به عنوان پاداش یا چیزهای خشنود کننده ای در نظر بگیریم ، اساسی ترین نوع تقویت کننده ها پاداش عینی یا معمولی است . پاداش معمولی شی یا امتیازی عینی و مشخص است . نزد بزرگسالان پاداش ملموس عبارت است از : حقوق یا پول ، اتومبیل جدید ، رفتن به رستوران مورد علاقه یا انجام ورزش که از آن لذت می برند . کودکان نیز به مشوقهای مملوس واکنش نشان می دهند و برای کسب آن تلاش میکنند.
والدین بعنوان الگوهای خوب سرمشق فرزندانشان قرار می گیرند . روند یادگیری از طریق الگوسازی نه خوب است نه بد ؛ بلکه صرفا یکی از راه هایی است که کودکان از طریق آن الگوهای رفتاری شان را فرا می گیرند .
در بعضی از موارد والدین باید برای تغییر رفتار کودکان از متخصص کمک بگیرند . مثلا در مواردی مانند :
پی گیرانه با مشکلات رفتاری فرزندتان مطابق روشهای ارائه شده مواجه شده اید ولی بعد از گذشت یک ماه هنوز بهبودی چندانی مشاهده نکرده اید . 2- به نظر می رسد که فرزندتان با وجود انکه مطابق دستورالعملهای ارائه شده استفاده کرده اید واکنش نشان نمی دهد و فکر میکنید روشها باید بیشتر با اوضاع منطبق شوند . 3- فرزندتان افسرده وغمگین است . یا کارهایی می کند که ممکن است به خودش آسیب برساند . 4- پرسشهایی درباره رشد عاطفی وتحصیلی فرزندتان دارید و صرفا مایلید آنها را با متخصص مطرح کنید .
مقدمه :
پرورش گودکان نوعی مبارزه و در عین حال یکی از مهمترین ‹‹ وقت گیر ترین ›› و طاقت فرساترین وظایفی است که انسانها تا کنون با آن روبرو شده اند اما بطور بالقوه یکی از خشنود ترین کارها نیز هست . ما برای پیش بردن بیشتر امور مهم زندگی مان تمهیدات طولانی مدت وگسترده ای نیاز داریم . برای اینکه شهروند خوبی باشیم ، دبیرستانها و دانشکده ها دوره های تعلیمات اجتماعی تاریخ و امور جاری را تدارک می بینند ؛ برای اینکه آماده کار شویم . دروه های مقدماتی را در مدرسه می گذرانیم که بعدا با آموزشهای تخصصی درهر شغلی که می خواهیم پیشینه کنیم ، دنبال خواهد شد . با این همه معمولا مردم در مورد وظیفه بسیار مهم تری چون پرورش کودکانمان غالبا ناچاریم به سه تدبیر اساسی ولی ناقص متوسل نشویم. نخستین و مهم ترین تدبیر همانا تجربه ی پرورش خودمان است. مردم مایل اند که کودکشان راهمانطورتربیت کنند که خودشان تربیت شده اند . دوم والدین بر مبنای تشخیص خودشان تصمیم میگیرند . مثلا وقتی کودک بد رفتاری می کند ولدین اغلب بر تشخیص تکیه می کنند که به آنها می گوید بد رفتاری را نادیده بگیرند . سوم ما پدرومادری کردن را صرفا با آزمون و خطا یادمیگیریم . مخصوصا در مورد بچه اول ،وقتی والدین با وضعیتی مواجه می شوند که نمی دانند چگونه از عهده ی آن بر آیند . اغلب در مورد اینکه چه باید بکنند صرفا به گمانه زنی می پردازند و امیدوارند که حدس شان درست از کار در آید .
در وضعیت بسیاری این سه روش انجام آن چه والدین مان می کردند استفاده از بهترین تشخیص های خودمان و حتی آزمون و خطا برای راهنمایی والدین در پرورش فرزندان شان کافی است .
والدین درمعرض دریافت آرایی متفاوت و اغلب متناقض قراردارند . درباره اینکه چه نوع پدر ومادری باشند هدف ما این نیست که شما رامتقاعد کنیم نوع خاصی از پدر یا مادر بشوید بلکه ارائه تدبیر واقع بینانه ای برای مواجهه با مشکلات رفتاری فرزندتان است . رهیافتی که تاکید دارد انسان ها فرا می گیرند که با توجه به نتیجه ای تجارب خود و پی آمدهای اعمال شان به طریق مشخص رفتار کنند . رهیافتهایی که ارائه میکنیم نشان داده اند که نه تنها در بسیاری درمانگاه های مختلف کودکان بلکه در مطالعات تحقیقی مفصل درباره ی مشکلات رفتاری کودکان نیز موثر بوده است .
هدفهای رفتاری مقاله
در این مقاله می خواهیم بررسی کنیم وبدانیم که چرا کودکان بد رفتاری میکنند و عوامل بد رفتاری کودکان چه عواملی میباشد؟ وراههای پیشگیری از این بد رفتاری کودکان چیست؟ هدفهای اساسی ما حل مشکلات رفتاری کودکان است تا کودکان بتوانند مهارتهای مهم و جدید زندگی و روش تفکر مثبت درباره خود را بیازمایند تا در آینده پیشه و کار مناسبی را برای خود بر گزینند که هم برای خود و هم برای جامعه مفید واقع شوند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ماهیت هنر
ابتدا مثال مادی و مجسم نقاشی را در نظر بگیریم که فرضا کلبه ای محقر را در محله ای فقیرنشین تصویر می کند. اهل محل که این کلبه را در زندگی روزمره می شناسند شاید نقاش را به خاطر انتخاب چنین موضوعی دیوانه تصور کنند کلبه ای کثیف و قدیمی و رو به ویرانی که سالهاست رنگ آمیزی به خود ندیده است. ولی همین اشخاص اگر کار نقاش را تماشا کنند متوجه می شوند کلبه آنطور که به نظر نقاش می رسد، با رنگهای آفتاب خورده و طرحی پشت علفهای هرزه درز آجرها اندکی محو شده چیز زیبایی است. فیلمساز امریکایی، نیز کار خود را به همین صورت تلقی کرده می نویسد: «وظیفه ای که من می خواهم به انجام برسانم آن است که شما را وادار به دیدن کنم». «والترپی تر» هم، از نقطه نظری اندکی متفاوت، هنرمند را کسی می داند که استعداد و امکان ماده خامی را که در دست گرفته است می شناسد و آن را آزاد می کند. وی در تأیید نظر خود این گفته از «میکلانژ» را نقل می کند.
«هنر چیزی جز برداشتن و کنار گذاشتن «مازاد» نیست ... به نظر میکلانژ، اثر تمام شده هنری جایی در دل پاره سنگ نتراشیده نهفته است.»
سه مرحله هنر
تعریف مشخصات هنر و حدودی که بر آن قائل هستیم هر چه باشد مهم آن است که مفهومی که برای هنر قائل هستیم شامل تمام سلسله مراتب باشد.
الف) تجربه یا ادراک هنرمند
ب) بیان این ادراک با یک وسیله بیان هنری
ج) تمتع مخاطب و، در غایبت عالی اش، ایجاد تجربه مشابه در مخاطب.
در عین حال که سلسله مراتب آفرینش هنری، دارای تمامیت و تداوم است، این که مراحل مختلف سلسله مراتب فوق تا چه حد از یکدیگر قابل تفکیک هستند و در کجا یکی ختم و دیگری آغاز می شود، جای حرف و بحث دارد.
هنر و واقعیت
هنر لااقل در سه مورد با واقعیت ارتباط پیدا می کند. اول در این که هنرمند در دنیای واقعی زندگی می کند و ادراک و الهام هنری خویش را از زندگی و تجاربش می گیرد. در این مورد، واقعیت را باید آنقدر وسیع در نظر گرفت که شامل تمام دنیای مادی، معنوی و عاطفی بشود، هر چند طبعا چیزهایی که با هنرمند در این دنیا برخورد پیدا نکنند به حساب نمی آیند.
دوم، هنر با واقعیت ارتباط دارد چونکه باید در قالب مناسب خویش بیان شود. در این مرحله، به قول «کالریج» که قبلا هم اشاره شد، هنرمند «درونیها را بیرونی» می سازد، او «فکر را تبدیل به طبیعت» می کند.
بالاخره در مرحله سوم، هنرمند اگر راضی به این نباشد که اثرش را هیچ کس جز خودش نبیند و نشنود (که در این صورت اثر اصولا موجودیتی نخواهد داشت). باید اثر را به مخاطبی واقعی عرضه کند. در بعضی هنرها اگر هنرمند با شیوه های معاصر