لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
اصول مدیریت کیفیت
چکیده
این سند هشت اصل مدیریت کیفیت که در استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت بر مبنای سری ایزو 9000-2000 کاربرد دارد را معرفی مینماید. مدیریت ارشد هر سازمان میتواند از این اصول بعنوان چارچوبی برای راهنمایی سازمان خویش به منظور بهبود عملکرد ها استفاده نماید.
منبع : Intrnational Organization for Standardization. 2006. Quality management principles. http://www.iso.ch/iso/en/iso9000-14000/understand/qmp.html
کلیدواژه : کیفیت؛ مدیریت کیفیت؛ استاندارد کیفیت؛ سیستم مدیریت کیفیت؛ ایزو؛ بهبود عملکرد
اصل اول: تمرکز بر مشتری (Customer Focus)
هر سازمانی به مشتریان خود وابسته است و باید نیازهای حال و آینده آنان را درک نماید و نیازمندی های مشتریان خود را برآورده نماید. علاوه بر این سازمان ها باید برای عبور از انتظارات مشتریان خود برنامه ریزی و تلاش نمایند.
تمرکز بر مشتری و درک نیازهای حال و آینده او باعث پاسخگویی منعطف و سریع سازمان به فرصت های بازار و در نتیجه افزایش سود سهام و سهم بازار برای سازمان خواهد شد.
رضایت مشتریان با افزایش اثربخشی بکارگیری منابع سازمان، افزایش یافته و بهبود وفاداری مشتری به سازمان باعث ماندگاری در تجارت می گردد.
بکارگیری اصل تمرکز بر مشتری عموما باعث می گردد که سازمان:
برای درک نیازها و انتظارات مشتریان تحقیقات لازم را صورت دهد.
از ارتباط اهداف سازمانی با نیازها و انتظارات مشتریان اطمینان حاصل نماید.
ارتباطات درون سازمانی را در راستای نیازها و انتظارات مشتریان هدایت نماید.
رضایت مشتریان را اندازه گیری نموده و بر مبنای نتایج حاصل از آن اقدام نماید.
ارتباطات با مشتریان را به صورت سیستمی مدیریت نماید.
از وجود توازن بین رضایتمندی مشتریان و سایر ذینفعان سازمان (نظیر مالکین، کارکنان، سرمایه گذاران، انجمن ها و مجامع محلی) اطمینان حاصل نماید.
اصل دوم: رهبری در مدیریت (Leadership)
مدیر سازمان که از منش رهبری برخوردار است باید مقاصد و جهت گیری یکنواختی را در سازمان ایجاد نماید و محیط داخلی سازمان را به گونه ای ایجاد و نگهداری نمایند که کارکنان بتوانند در دستیابی به اهداف سازمانی کاملا مشارکت نمایند.
مدیریت سازمان با منش رهبری باعث می گردد کارکنان مقاصد و اهداف سازمانی را درک نموده و برای دستیابی به آنها از انگیزه کافی برخوردار شوند. علاوه بر این با بکاربستن منش رهبری فعالیت های سازمان ارزیابی شده و در مسیری یکسان، منظم گردیده و استقرار می یابد و در نتیجه فقدان ارتباط بین سطوح مختلف سازمان به حداقل خود خواهد رسید.
بکارگیری اصل رهبری در سازمان عموما باعث می گردد که:
نیازهای تمامی ذینفعان سازمان شامل مشتریان، مالکین،کارکنان، تامین کنندگان، سرمایه گذاران، انجمن هاو مجامع محلی در نظر گرفته شود.
اهداف چالش برانگیز با زمانبندی مشخص تنظیم گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کیفیت زندگی و انقلاب دیجیتال
دکتر شهیندخت خوارزمی
پیش درآمد
این مقاله سعی دارد، بحث کیفیت زندگی را با توجه به تجربه های موجود جهان معرفی کند. در تهیه آن، رهیافت نظری اعمال نشده است به این معنا که کیفیت زندگی در چارچوب تئوری های موجود تبیین نشده است. هدف اصلی مقاله، ایجاد حساسیت و آشنا ساختن خوانندگان با ابعاد مفهومی و تجربی موضوع است
مقاله شامل سه بخش اصلی است.
? در بخش اول نخست شرایط عمومی جهان و وضعیتی که به شکل گیری پارادیم های جدید انجامیده است مورد بحث قرار می گیرد. سپس انقلاب دیجیتال با تاکید بر شکاف دیجیتال معرفی می شود.
? در بخش دوم مفاهیم و تعاریف کیفیت زندگی ارائه شده و با معرفی مهم ترین شاخص های کیفیت زندگی، چند نمونه از تجربه های جهانی در زمینه استفاده از این شاخص ها برای سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه ملی و محلی ارائه می شود.
? بخش سوم، نگاه کوتاهی دارد به بحث ایران با توجه به الزامات عصر دیجیتال و کیفیت زندگی.
بخش اول: نگاهی به اوضاع کنونی و انقلاب دیجیتال
جهان وارد عصر تازهای شده است. از نیمه های دوم قرن بیستم ، پایان عمر عصر صنعتی آغاز شد. تحولات پرشتاب علمی ? تکنولوژیکی موتور محرک این تحول بوده است. نخست ، با ورود کامپیوتر به سپهر فنی زندگی دگرگون شد. سپس با هم گرایی امواج تحول حوزه اطلاعات و ارتباطات، کامپیوتر ها به کمک تکنولوژی های ارتباطی از جمله تلفن به هم وصل شدند و چندی بعد قابلیت های این دو تکنولوژی های پرتوان با توانمندی های تکنولوژی تلویزیون ترکیب شد و باعث پیدایش عظیم ترین ماشین مصنوع دست انسان گردید، یعنی شبکه جهانی ارتباطات و اطلاعات به هم پیوسته ای که نماد آشکار و آشنای آن اینترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگی بشر را دگرگون می سازد. این جریان تحول پرشتاب حول محور تکنولوژی دیجیتال ، باز هم شتاب یافته و راه را برای ورود به عصر دیجیتال هموار ساخته است که همراه است با فرصت ها و چالش ها ، امیدها و بیم هایی بیسابقه .
وقتی تحولات شتاب می گیرند ، برپدیده ها پیچیدگی و ابهام حاکم می شود و سیستم ها از حالت تعادل خارج می شوند و وضعیت بحرانی شده و دیگر قانون مندی مرسوم بر پدیده ها حاکم نیست. عصر دیجیتال ، عصری است بحران خیز و پرآشوب . دستاوردهای بشر در عرصه مادی سریعتر از توانایی انسان و نظام های اجتماعی مخلوق انسان ، برای انطباق خلاق با این دستاوردها حرکت می کند. انسان از آفریده های خودش عقب می ماند و آشفته و سردرگم نه حال را درک می کند و نه می تواند به گذشته پناه برد و نه قادر است آینده را پیش بینی کند. حالت آشفتگی و سردرگمی تعادل ذهنی را به هم می ریزد. اما ، ذهن انسان ذاتا" گرایش دارد به تعادل جویی و گریزان بودن از آشفتگی و آشوب. انسان می خواهد در دنیای بی نظمی ، نظمی بجوید ، در فضای پرابهام به درک روشنی دست یابد و در شرایطی که پیش بینی آینده دشوار است ، آینده مطلوب خود را رقم زند. فضیلت های وجودی انسان که عبارتند از خردورزی ، خودآگاهی ، تامل و بازپس نگری ، تفکر انتزاعی ، تجسم و تخیل ، خلاقیت و نوآوری، یادگیری ، و انطباق خلاق با شرایط پرتحول ، همگی فعال می شوند و انسان فرزانه به سرعت در می یابد که راه حل مسئله ، نه در پناه جستن به گذشته أی است که از دست رفته و نه توقف درحال به شیوه ای سرگردان و درمانده ، بلکه ادامه راه است با نگاهی استراتژیست و آینده ساز همراه با عزمی راسخ برای انتخاب خردمندانه مسیر حرکت و غایت مطلوبی که به کیفیت زندگی اش آسیب نرساند. این گونه است که در عصر دیجیتال رهیافت ها و رهیافت های امیدبخشی شکل می گیرد که هریک به گونهای بازتابی است از فضائل انسانی که تجهیز شده اند تا اشتباهات گذشتگان را جبران کنند. اشتباهاتی که هزینه های سنگینی برجامعه بشری تحمیل کرده است و کیفیت زندگی انسان معاصر را تنزل داده است. پیش از معرفی مهمترین رهیافت های مثبت و سرنوشت ساز اخیر، نگاهی خواهیم داشت به پی آمدهای آشکار این اشتباهات .
بحران زیست بومی و زیست محیطی به معنای نادیده گرفتن این واقعیت که انسان جزیی است از طبیعت که معرف کل هستی است و نظامی است به هم پیوسته با اجزایی که رابطهای سیستمیک با هم دارند و اگر تعادل این نظام مختل شود ، به کل سیستم و اجزای آن آسیب های جدی وارد خواهد شد. اشتباه بشر در نادیده گرفتن این اصل در فعالیتهای اقتصادی باعث شده که آسیبهای زیر بروز کند :
? برهم خوردن تعادل جوّ و بروز تغییرات ناگهانی آب و هوایی ناشی از آثار گرم خانهای ، نازک شدن و ازبین رفتن لایه اوزون و امثال آن .
? از بین رفتن بسیاری از گونه های جانوری وگیاهی .
? نابودی جنگل ها .
? آلودگی هوا و آب و خاک و طبیعت به طور کلی .
? به تحلیل رفتن منابع طبیعی احیاء ناپذیر (سوخت های فسیلی و مواد معدنی)
بحران بازارهای مالی: می گویند در جهان پیشرفته ، بازارهای مالی به کازینویی تبدیل شده اند جهانی که روزانه 5/1 تریلیون دلار در آن معامله صورت می گیرد. (Henderson, 1999) . خدمات مالی در اقتصادهای پیشرفته 9 برابر رشد داشته است و از راه داد و ستد پول ، سریع تر از فعالیت های دیگر می توان پول دار شد. این کازینو ، نقدینگی و پس اندازهای کوچک و بزرگ مردم عادی و حتی بازنشستگان را می بلعد. آسیب پذیری آن در نوسانات بحران زای بازار بورس نیویورک پس از حادثه 11 سپتامبر به خوبی آشکار شد و نیز آثار گسترده آن بر اقتصاد جهانی همه را نگران کرده است. جهان کنونی تحت سلطه شبکهای از دولت های بزرگ ، شرکت های جهانی و نهادهای سرمایه گذار و البته کازینوی جهانی قرار دارد که با منطقی کار میکنند که جهان را به وضعیت کنونی کشانده است. انفجار بمب در کلوپ های تفریحی جزیره بالی در اندونزی که بیش از دویست نفر کشته بر جای گذاشت و گروگان گیری در آمفی تآتر مسکو توسط شورشیان چچن و البته حادثه 11 سپتامبر و حوادث دیگری که شاید در پیش باشد ، واکنشها و هشدارهایی است درباره خطرناک شدن اوضاع جهان و به بی خردانه بودن منطق حاکم اشاره می کند. جهان به نگاه کاملا" متفاوتی نیاز دارد .
بحران های سیاسی که ماهیت فرهنگی دارند. حادثه 11 سپتامبر نقطه عطفی به شمار می آید در تاریخ بین الملل و هشداری است به کشورهای پرقدرت از جمله آمریکا و بیانگر این واقعیت است که هر گاه بنیان تصمیم گیری به ویژه در تصمیم هایی با آثار جهانی ، نگاه سیستمیک و کل نگر نباشد و جوامع کره زمین را عناصر یک سیستم جهانی تلقی نکند ، هزینه های سنگینی خواهد پرداخت . در هیچ سیستمی یک عنصر و یا معدودی از عناصر نمی تواند به قیمت عقب ماندگی عناصر دیگر رشد کند و آن سیستم در کل متعادل بماند. نابرابری ، تعادل سیستم را به هم می زند و بقای آن را به خطر می اندازد. حل بحران سیاسی معاصر در گرو وجود رهبرانی است جهانی که خردورز باشند و با کل نگری سیستمیک ? اکولوژیک و از روی تدبیر برای خروج از بن بست های کنونی راه حل درازمدت بیابند. رهبران کنونی جهان پیشرفته ، سیستم جهانی را در جهت معکوس هدایت می کنند و نمونهای ارائه می دهند متضاد این الگوی آرمانی. در جهان امروز که رهبران کشورهای بزرگ ، مشروعیت جهانی خود را به سرعت از دست می دهند، خلاء رهبری سیاه چال هایی را پدید آورده است که بیش از هرچیز نیروی حیاتی خود جوامع پیشرفته را به درون خود میبلعد.
بحران های فرهنگی ? اجتماعی که در سطوح مختلف بازتاب دارد، از جمله در سطح بین المللی تقابل اسلام ? مسیحیت که بیشتر از جانب منافع مستقری هدایت می شود که در پی منافع کوتاه مدت هستند و به نجات جامعه بشری از بن بست های کنونی نمی اندیشند . در سطح فردی این بحران به بهترین وجه خود را در روان آشفته و احساس بیقراری و احساس عدم امنیت درونی و ناامنی محیطی انسان معاصر متجلی ساخته است. در بیرون ، گروه های انسانی به جان هم افتاده اند و در درون انسان با خود منازعه ای تلخ را به پیش می برد.
مردمان مرفه و پیشرفته برای نخستین بار با انسان های نادار و عقب مانده به درک مشترکی رسیده اند و هر دو دردمند و نگران از خود می پرسند این همه هیاهو از برای چیست ؟ چرا کار به این جا کشیده است؟ غایت زندگی چیست ؟ نیویورکی مرفه و موفقی که تا قبل از 11 سپتامبر آهنگ پرشتاب. زندگی روزانه به او فرصتی برای ایستادن و از دور به خود نگریستن را نمی داده است ، با مشاهده فروریختن دو برج تجارت جهانی در برابر چشمانش که همواره نماد قدرت پایدار تجاری و رهبری اقتصادی جهان بوده است و ناپدیدشدن چند هزار افراد موفق و پرتحرک مانند خودش ، ناگهان مجبور شده با نگاهی تازه و با فاصله و متفاوت به خودش بنگرد و از خود سوال کند ، معنای این زندگی چیست ، این همه تلاش و کوشش که حاصل آن در یک آن به باد می رود ، چه فایده ای دارد ؟ سرنوشت من دست کیست ؟ و سرنوشت من در کجا هدایت می شود ؟ و ناگهان حس می کند دشمنانی دارد ، قوی تر از رهبرانش ، دشمنانی نامریی و ناشناخته که مجبور است آن ها را بشناسد و انگیزه های آن ها را درک کند. ناگهان زندگی رنگی دگر می یابد ، ماجراهای پس از 11 سپتامبر ، در سرزمینهای پررونق اروپا نیز واکنش مشابهی ایجاد کرده است . حال و هوای دیگری بر زندگی مردمان پرنخوت و آسوده و بی خیال بخش های پیشرفته جهان حاکم شده است. در هر دو بخش، مرفه و نادار ، مردم حساس شده اند به اشتباهاتی که در گذشته روی داده است. ولی رهبران، ترجیح می دهند به راه خود ادامه دهند.
افزون برآن، دستاوردهای انقلاب دیجیتال همراه با پیشرفت های سایر حوزه های علوم و تکنولوژی ، شکاف های تازه ای را پدیده آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بخشیده است . شکاف دیجیتال ، شکاف تکنولوژی ، شکاف دانایی و شکاف ژنتیک باعث شده که یک بخش از جهان به سرعت به پیش برود و بخش دیگر عقب بماند. شاید ریشه اصلی بحران های سیاسی و فرهنگی ? اجتماعی در بروز همین شکاف های روزافزون باشد. بخشی از جهان به دلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیرساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و تکنولوژی به طور مستمر پیشرفت کند، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرف تکنولوژی، پیشرفته به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است. درنتیجه ، سریع تر و بهتر ثروت تولید می کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است. به عکس ، باقیمانده جهان نه سهمی دارد از بازارهای خلق علم و تکنولوژی و نه توانایی آن را دارد که دانایی های موجود پیشرفته دیگران را جذب کند و از آن برای حل مسائل و توسعه قابلیت های خود بهره بگیرد. بد نیست در این جا نگاه کوتاهی داشته باشیم به شکاف دیجیتال که موضوع بحث مقاله حاضر است .
شکاف دیجیتال
شکاف دیجیتال فاصله روزافزون کشورهای توسعه نیافته از کشورهای توسعه یافته است در دسترسی به تکنولوژی های دیجیتال و استفاده از این تکنولوژی ها برای بهبود بهره وری و کارآیی فرایندها ، فعالیت ها ، سیستم ها و کارها در همه بخش های زندگی ، در سطح خرد و کلان و نیز به کارگیری آن در ایجاد زیرساخت مناسب برای مشارکت فعال در تولید دانش و تکنولوژی دیجیتال و مصرف ابزار و کالاها و خدمات دیجیتال . این شکاف با شاخص های متفاوتی سنجیده می شود ، از جمله دسترسی به تکنولوژی های اطلاعات و ارتباطات (ICT) مانند تلفن ، تلفن سیار و اینترنت و پخش ماهواره أی برنامه های رادیویی و تلویزیونی . جامع ترین شاخصی که برای مقایسه کشورها و شناخت این شکاف ارائه شده ، شاخصی است که بانک جهانی ارائه داده است (گزارش ISI ، 2001) . بانک جهانی شاخصی به نام ISI یعنی شاخص جامعه اطلاعاتی ، (Information Society Index) تعریف کرده که شامل 23 متغیر است. این متغیرها معرف چهار زیرساخت به شرح زیرند که توانایی شهروندان هر کشوری را برای مبادله اطلاعات در داخل و خارج از کشور می سنجند :
1- زیرساخت کامپیوتر
- سرانه PC نصب شده
- تعداد PC حمل شده برحسب خانوار
- PC های حمل شده تجاری و دولتی / برحسب نیروی کار حرفهای
- PC های حمل شده آموزشی / برحسب دانشجو و استاد
- درصد PC های شبکه شده
- مخارج نرم افزار / سخت افزار
2- زیرساخت ارتباطات
- حجم تجارت الکترونیکی
- تعداد کاربران خانگی اینترنت
- تعداد کاربران اینترنت در کسب و کار
- تعداد کاربران اینترنت در سازمان های آموزشی
3- زیرساخت ارتباطات
- تعداد خطوط تلفن / خانوار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بررسی نقش مدیریت کیفیت فراگیر در آموزشسازمانهای دانش آفرین
اشاره بدون شک در حرکت به سمت جهانی شدن، کیفیت یک عامل تاثیرگذار است. در روند توسعه صنعت و بازرگانی، یکپارچگی اقتصاد جهانی و رشد و اشباع بازار، کیفیت نقش اصلی را ایفا کرده و یکی از مهمترین عامل های رقابت سازمان و موفقیت در بازارهای ملی، منطقه ای و جهانی به شمار می آید. فرایند جهانی شدن، بازارها و لزوم داشتن توان رقابت باعث ایجاد الگوهای جدید مدیریت کیفیت شده است. مدیریت کیفیت فراگیر یک فلسفه، نظریه و روش شناسی نو در مدیریت کیفیت و نظامهای نشأت گرفته از آن است. در حقیقت، تحقق و به کارگیریTQM یکی از ثمرات و دستاوردهای ناشی از گسترش و بین المللی سازی مدیریت کیفیت طی سالهای گذشته به حساب می آید. مقولهTQM به رغم عمومیت داشتن در کلیه زمینه ها، تاکنون فقط در کارخانه ها و برخی از مشاغل خدماتی رواج دارد. هرچند، اطلاعات زیادی در مورد اجـــرایTQM در بعضی از زمینه ها از قبیل آموزش، تحقیقات، مشاوره و... در دسترس نیست، لیکن باتوجه به جامعیت مفاهیم و اهداف نهایی TQM در لزوم دستیابی به کیفیت برتر می توان با بهره گیری از الگوهای کیفی به کار گرفته شده در سایر زمینه ها و تلفیق آن با شاخص های تاثیرگذار در بهبود فرایند آموزش به نتایج قابل قبولی در این زمینه دست یافت.مدیریت کیفیت فراگیر روشی برای اداره یک سازمان است که اساس آن بر کیفیت و مشارکت همه اعضای سازمان استوار است و هدف آن نیل به موفقیت درازمدت از طریق جلب رضایت مشتری و تامین منافع همه افراد ذی نفع است. نظامهای آموزشی به عنوان بارزترین نمود سرمایه گذاری نیروی انسانی در زمینه شکوفایی در جامعه نقش اصلی را برعهده دارد. امروز، این نظامها سهم قابل توجهی از بودجه هر کشور را به خود اختصاص داده و باتوجه به اهمیت و نقش آن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ضروری است در جهت بهبود کیفیت نظامهای آموزشی اقدامات اساسی صورت بگیرد و از هدررفتن سرمایه های انسانی و مادی جلوگیری شود. مدیریت در این نظامها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابه گفته فیلیپ کومبز اگر قرار است تحولی در آموزش صورت گیرد بایستی از مدیریت آن شروع شود. آموزش در یک ساختار نظام مدار می تواند نقش کلیدی در انتقال دانش داشته باشد. آموزش زمانی می تواند براساس نیاز ملی و در جهت گسترش فرهنگ و دانش مدیریت نوین استوار باشد که نظام مدیریتی با رویکرد مشتری محور و کیفیت گرا ایجاد شده باشد. ساختار و نظام مدیریت آموزشی از این لحاظ مورد توجه نظام مدیریت کیفیت واقع می گردد. موسسات آموزشی به عنوان پلی میان تولیدکنندگان دانش و دانش پژوهان جهت پاسخگویی به تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود نیازمند تحول جدی هستند. مدیریت کیفیت فراگیر روشی است که می تواند این تحول را در آموزش ایجاد کند. همان طور که سالیس نیز معتقد است، مدیریت کیفیت فراگیر« فلسفه ای از بهبود مستمر است که قادر است مجموعه ای از ابزارهای عملی و فنون برای برآوردن نیازها، خواستها و انتظارات فعلی و آینده هر موسسه آموزشی را فراهم سازد. باتوجه به اینکه سازمانها و واحدهای آموزشی، عوامل اصلی و تعیین کننده آماده سازی و تامین نیروی انسانی دیگر نهادهای تولیدی و خدماتی در جامعه هستند، ضرورت مطالعه و پیاده کردن اصول »مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش بیش از پیش احســـــاس می شود. بنابراین، باید به دنبال یک استاندارد ملی برای »مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش .بررسی نقش مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش و نیز تاثیرگذاری آموزش برارتقای کیفیت کار، عملکرد و محصول در سازمانها از اهداف مهم این گزارش ویژه می باشد که در ادامه براهداف مذکور تاکید شده است.TQM در آموزشاز زمانی که اولین سنگ بنای کیفیت نهاده شد سالها می گذرد، اما تا به امروز برنامه ای به شیوه های مشخص برای تعریف و استانداردسازی مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش صورت نگرفته است. هرچند تلاشهای جسته و گریخته ای در جوامع مختلف انجام پذیرفته است، اما با توجه به تفاوتهای معنی دار در برنامه های آموزشی سطوح مختلف و همچنین وابستگی شدید آن به سیاستهای آموزشی هر کشور، عملاً فضای عملکرد محدودی را در این مقوله باقی می گذارد. به علاوه، متاسفانه امر آموزش و نتایج و تبعات حاصله از آن به جهت فاصله زمانی نسبتاً طولانی برای مشاهده ثمرات و دستاوردهای مربوط فاقد جذابیت های اغواکننده صنعتی است، که این خود مزید بر علت شده است تا عملاً استقبال چندانی به رویکرد مدیریت کیفیت در آموزش نشود.دانشجویان، خانواده های آنها، متولیان آموزش و دولت، همگی خواستار این هستند که دانشجویان با کیفیت خوب آموزش ببینند. اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که معنی آموزش با کیفیت بالا چیست؟ باتوجه به اینکه در بین جوامع مختلف، تصور واحدی درباره کیفیت در مراکز آموزش، وجود ندارد. بنابراین، مهم است که در ابتدا به درک صحیحی از مفهوم آموزش دانشگاهی دست یابیم. چنین تعریفی می تواند راهنما و راهگشای تنظیم نظام آموزشی در کشور باشد و به سازمان دهی مراکز آموزشی کمک نماید.اگر بپذیریم آموزش وسیله ای است که بزرگترها از طریق آن اعتقادات، ارزشها و آرمانهای خود را به نسل آینده انتقال می دهند، آنگاه می توانیم به این بینش برسیم که هرآنچه که در آموزش انجام می شود نشان دهنده یک فلسفه و یک درک از ارزشها است. دمینگ معتقد است که مدیریت براساس یک فلسفه بسیار انسان دوستانه بنا نهاده شده است و با عقایدی شکل می گیرد که معتقد است تمام افراد قابل آموزش هستند، علاقه مندند که کارهای (مشاغل) خوب انجام دهند و سزاوار احترام اند. وی اعتقاد دارد که آنها متوسط متولد نمی شوند، اما می توانند آن طور شوند. فلسفه نهفته در تفکر دمینگ به کســــــانی ارزش می گذارد که یاد می گیرند یا یاد می دهند. او اغلب به این قانون از جوران اشاره می کند که:15% بقیه به کارگران مربوط می شود. اخیراً دمینگ پیشنهاد داده است که این اعداد باید به 95 درصد و 5 درصد تغییر یابد. از این رو، توصیه می کند در مواجهه با هر مساله ای می بایست با ساختاری شروع کرد که زمان بیشتری را به خود اختصاص داده است. استدلال دمینگ این است که ریشه مشکل در آنجاست. برهمین اساس، می توان آموزش را به مثابه یک نظام تصور کرد که در مسیر بهبود مستمر دچار مشکلات عمده ای است، لذا باید در مسیر حل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
بررسی نقش مدیریت کیفیت فراگیر در آموزشسازمانهای دانش آفرین
اشاره بدون شک در حرکت به سمت جهانی شدن، کیفیت یک عامل تاثیرگذار است. در روند توسعه صنعت و بازرگانی، یکپارچگی اقتصاد جهانی و رشد و اشباع بازار، کیفیت نقش اصلی را ایفا کرده و یکی از مهمترین عامل های رقابت سازمان و موفقیت در بازارهای ملی، منطقه ای و جهانی به شمار می آید. فرایند جهانی شدن، بازارها و لزوم داشتن توان رقابت باعث ایجاد الگوهای جدید مدیریت کیفیت شده است. مدیریت کیفیت فراگیر یک فلسفه، نظریه و روش شناسی نو در مدیریت کیفیت و نظامهای نشأت گرفته از آن است. در حقیقت، تحقق و به کارگیریTQM یکی از ثمرات و دستاوردهای ناشی از گسترش و بین المللی سازی مدیریت کیفیت طی سالهای گذشته به حساب می آید. مقولهTQM به رغم عمومیت داشتن در کلیه زمینه ها، تاکنون فقط در کارخانه ها و برخی از مشاغل خدماتی رواج دارد. هرچند، اطلاعات زیادی در مورد اجـــرایTQM در بعضی از زمینه ها از قبیل آموزش، تحقیقات، مشاوره و... در دسترس نیست، لیکن باتوجه به جامعیت مفاهیم و اهداف نهایی TQM در لزوم دستیابی به کیفیت برتر می توان با بهره گیری از الگوهای کیفی به کار گرفته شده در سایر زمینه ها و تلفیق آن با شاخص های تاثیرگذار در بهبود فرایند آموزش به نتایج قابل قبولی در این زمینه دست یافت.مدیریت کیفیت فراگیر روشی برای اداره یک سازمان است که اساس آن بر کیفیت و مشارکت همه اعضای سازمان استوار است و هدف آن نیل به موفقیت درازمدت از طریق جلب رضایت مشتری و تامین منافع همه افراد ذی نفع است. نظامهای آموزشی به عنوان بارزترین نمود سرمایه گذاری نیروی انسانی در زمینه شکوفایی در جامعه نقش اصلی را برعهده دارد. امروز، این نظامها سهم قابل توجهی از بودجه هر کشور را به خود اختصاص داده و باتوجه به اهمیت و نقش آن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ضروری است در جهت بهبود کیفیت نظامهای آموزشی اقدامات اساسی صورت بگیرد و از هدررفتن سرمایه های انسانی و مادی جلوگیری شود. مدیریت در این نظامها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابه گفته فیلیپ کومبز اگر قرار است تحولی در آموزش صورت گیرد بایستی از مدیریت آن شروع شود. آموزش در یک ساختار نظام مدار می تواند نقش کلیدی در انتقال دانش داشته باشد. آموزش زمانی می تواند براساس نیاز ملی و در جهت گسترش فرهنگ و دانش مدیریت نوین استوار باشد که نظام مدیریتی با رویکرد مشتری محور و کیفیت گرا ایجاد شده باشد. ساختار و نظام مدیریت آموزشی از این لحاظ مورد توجه نظام مدیریت کیفیت واقع می گردد. موسسات آموزشی به عنوان پلی میان تولیدکنندگان دانش و دانش پژوهان جهت پاسخگویی به تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود نیازمند تحول جدی هستند. مدیریت کیفیت فراگیر روشی است که می تواند این تحول را در آموزش ایجاد کند. همان طور که سالیس نیز معتقد است، مدیریت کیفیت فراگیر« فلسفه ای از بهبود مستمر است که قادر است مجموعه ای از ابزارهای عملی و فنون برای برآوردن نیازها، خواستها و انتظارات فعلی و آینده هر موسسه آموزشی را فراهم سازد. باتوجه به اینکه سازمانها و واحدهای آموزشی، عوامل اصلی و تعیین کننده آماده سازی و تامین نیروی انسانی دیگر نهادهای تولیدی و خدماتی در جامعه هستند، ضرورت مطالعه و پیاده کردن اصول »مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش بیش از پیش احســـــاس می شود. بنابراین، باید به دنبال یک استاندارد ملی برای »مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش .بررسی نقش مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش و نیز تاثیرگذاری آموزش برارتقای کیفیت کار، عملکرد و محصول در سازمانها از اهداف مهم این گزارش ویژه می باشد که در ادامه براهداف مذکور تاکید شده است.TQM در آموزشاز زمانی که اولین سنگ بنای کیفیت نهاده شد سالها می گذرد، اما تا به امروز برنامه ای به شیوه های مشخص برای تعریف و استانداردسازی مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش صورت نگرفته است. هرچند تلاشهای جسته و گریخته ای در جوامع مختلف انجام پذیرفته است، اما با توجه به تفاوتهای معنی دار در برنامه های آموزشی سطوح مختلف و همچنین وابستگی شدید آن به سیاستهای آموزشی هر کشور، عملاً فضای عملکرد محدودی را در این مقوله باقی می گذارد. به علاوه، متاسفانه امر آموزش و نتایج و تبعات حاصله از آن به جهت فاصله زمانی نسبتاً طولانی برای مشاهده ثمرات و دستاوردهای مربوط فاقد جذابیت های اغواکننده صنعتی است، که این خود مزید بر علت شده است تا عملاً استقبال چندانی به رویکرد مدیریت کیفیت در آموزش نشود.دانشجویان، خانواده های آنها، متولیان آموزش و دولت، همگی خواستار این هستند که دانشجویان با کیفیت خوب آموزش ببینند. اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که معنی آموزش با کیفیت بالا چیست؟ باتوجه به اینکه در بین جوامع مختلف، تصور واحدی درباره کیفیت در مراکز آموزش، وجود ندارد. بنابراین، مهم است که در ابتدا به درک صحیحی از مفهوم آموزش دانشگاهی دست یابیم. چنین تعریفی می تواند راهنما و راهگشای تنظیم نظام آموزشی در کشور باشد و به سازمان دهی مراکز آموزشی کمک نماید.اگر بپذیریم آموزش وسیله ای است که بزرگترها از طریق آن اعتقادات، ارزشها و آرمانهای خود را به نسل آینده انتقال می دهند، آنگاه می توانیم به این بینش برسیم که هرآنچه که در آموزش انجام می شود نشان دهنده یک فلسفه و یک درک از ارزشها است. دمینگ معتقد است که مدیریت براساس یک فلسفه بسیار انسان دوستانه بنا نهاده شده است و با عقایدی شکل می گیرد که معتقد است تمام افراد قابل آموزش هستند، علاقه مندند که کارهای (مشاغل) خوب انجام دهند و سزاوار احترام اند. وی اعتقاد دارد که آنها متوسط متولد نمی شوند، اما می توانند آن طور شوند. فلسفه نهفته در تفکر دمینگ به کســــــانی ارزش می گذارد که یاد می گیرند یا یاد می دهند. او اغلب به این قانون از جوران اشاره می کند که:15% بقیه به کارگران مربوط می شود. اخیراً دمینگ پیشنهاد داده است که این اعداد باید به 95 درصد و 5 درصد تغییر یابد. از این رو، توصیه می کند در مواجهه با هر مساله ای می بایست با ساختاری شروع کرد که زمان بیشتری را به خود اختصاص داده است. استدلال دمینگ این است که ریشه مشکل در آنجاست. برهمین اساس، می توان آموزش را به مثابه یک نظام تصور کرد که در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
اصول کنترل کیفیت جامع (دمینگ)
2- ایجاد فضای مناسب برای هضم فلسفه جدید مدیریتی در سازمان- فضای مناسب برای برخورد مثبت و توجیهی با چالشهای ناشی از تغییرات تدریجی در اثر اجرای TQM فراهم شود.
3- عدم اتکاء صرف به بازرسی نهایی برای نیل به کیفیت برتر- کنترل، پیشگیری و خودکنترلی در مراحل مختلف کار برای جلوگیری از بروز ضایعات و تولید محصول (خدمات یا نتیجه مطالعات) معیوب لازم است.
4- هزینه منابع (منابع انسانی و مواد اولیه) عامل تعیین کننده در انتخاب آنها نباشد- هدف مدیریت باید کاهش هزینه تمام شده از طریق کاهش هزینه ها در کل فرآیند و واحدهای تابعه باشد، منابع ارزان قیمت ممکن است خود باعث هزینه های بالاتر، ضایعات بیشتر و کار معیوب باشند.
5- بهسازی مستمر سیستم تولید (یا خدمات مطالعات و نظارتی)- تحقیقات مستمر در جهت بهبود کیفیت و بهره وری، کاهش هزینه ها و بهبود بخشی معیارها و استانداردها برای دستیابی به سطح بالاتری از کیفیت
6- انجام آموزشهای ضمن خدمت- داشتن برنامه مستمر آموزش ضمن خدمت برای بهره گیری از روشهای جدید
7- رهبری و هدایت فعالیتهای کارکنان با استفاده از تکنیکهای جدید- ایجاد انگیزش، آموزش، افزایش آگاهی و ارزیابی به منظور رشد مهارتهای کارکنان در استفاده از تجهیزات، تکنولوژی، سخت افزارها و نرم افزارهای جدید
8- از بین بردن ترس و نگرانی در محیط کار- به منظور رشد خلاقیت و آزادی ابراز پیشنهادات سازنده و مستدل و نهایتا ایجاد محیط کار پویا و شاداب لازم است.
9- حذف محدودیتها و موانع موجود در بین واحدها- پرسنل مختلف در واحدهای مختلف باید بتوانند بدون در نظر گرفتن خشکی و درجه رسمیت بالای ارتباطات سازمانی و با حفظ صمیمت و تفکر همکاری نسبت به گردهمایی و همفکری در جهت حل مشکلات و در راستای اهداف سازمان بصورت گروهی عمل کنند.
10- پرهیز از دادن شعارهای صوری و کم محتوا- شعارهای غیر قابل دسترسی مانند ((انجام کار بدون نقص)) ما را به جایی نمی رساند، به جای این شعارها باید به ریشه یابی نقص و اصلاح سیستم اقدام نمود تا در نتیجه این اقدامات، کار با کمترین نقص انجام شود
11- اکتفا نکردن به ثبات در استانداردها و اهداف مقداری- فرآیندها و فرآورده ها مستمرا باید در حال بهسازی بوده و همه آنها در جهت جلب رضایت و اعتماد مشتری باشند، به یک معیار ثابت نباید بسنده کرد و پس از رسیدن به آن استاندارد باید به دنبال استانداردهای بالاتر رفت.
12- حذف موانعی که بر سر راه ارتباطات بین کارکنان بوده و باعث اختلال درکار می شود- درجه رسمیت ارتباطات سازمانی نباید در حدی باشد که مانع از صمیمت و همکاری در جهت اهداف سازمانی گردد.
13- تهیه و اجرای برنامه ای جامع و توانمند در زمینه بازآموزی و بهنگام کردن دانش و مهارت پرسنل
14- اعلام حمایت دائمی مدیریت از هر گونه بهبود در کیفیت و بهره وری- تمام پرسنل بایستی از فلسفه مدیریت کیفیت جامع (TQM) آگاه و زمینه مشارکت آنها در بهبود مستمر کیفیت، نوآوری و شکوفایی استعدادها فراهم گردد.
اصول مدیریت کنترل کیفیت در قوانین GMP
آنچه مسلم است در یک نظام کیفی مبتنی بر اصول GMP بخش اعظم بندهای استاندارد به سیستم کنترل کیفیت اختصاص دارد. در چنین وضعیتی دپارتمان کنترل کیفیت در یک سازمان همچون یک واحد تولیدی مستقل عمل می نماید که " محصول " آن نتایج آزمایش ها ، بررسی ها و یافته های مختلف دیگر می باشد. برای نیل به این هدف یک دپارتمان کنترل کیفیت نیاز به سه عنصر مهم دارد:
۱- ساختمان، پرسنل آموزش دیده و منابع مالی کافی
۲- تجهیزات و مواد اولیه مناسب
۳- یک برنامه تضمین کیفیت کارآمد و قوی
با وجود این عناصر مدیریت دپارتمان کنترل کیفیت قادر خواهد بود اهداف کیفی یک سازمان را در جهت برقراری استانداردهای تعریف شده پیش برد.
در همین راستا مدیر کنترل کیفیت بایدبا:
۱- ایجاد پست های سازمانی مدیریتی و فنی در جهت اطمینان از عملکرد مطابق با سیستم های کیفی
۲- ایجاد چارت سازمانی و ابلاغ شرح وظایف مکتوب
۳- نظارت و آموزش مستمر
در جهت خط مشی کیفی از پیش تعیین شده سازمان گام بردارد.
کیفیت کنترل و کنترل کیفت
واژه کیفیت منشأ سردرگمیهای زیادی است، زیرا در صحبتهای روزمره معمولاً بر برتری دلالت دارد که البته بسته به قضاوت شخصی فرد یا گروه کوچک است. در اینصورت واژه کیفیت دارای نوعی ارزش ذهنی میشود که تشریح آن به آسانی ممکن نیست، اما اکثریت مردم باور داشته که آن را میفهمند و توان تشخیص آن را دارند.
واژه کیفیت منشأ سردرگمیهای زیادی است، زیرا در صحبتهای روزمره معمولاً بر برتری دلالت دارد که البته بسته به قضاوت شخصی فرد یا گروه کوچک است. در اینصورت واژه کیفیت دارای نوعی ارزش ذهنی میشود که تشریح آن به آسانی ممکن نیست، اما اکثریت مردم باور داشته که آن را میفهمند و توان تشخیص آن را دارند. در حال حاضر کیفیت در صنعت، تولید و بهطور فزاینده در حوزههای دیگر بار مفهوم دقیقتری دارد که به معنای شناسائی ویژگیهای یک فرآورده یا نوعی خدمت، بهگونهای که خواستههای مشتری را در سطح قابل قبول برآورده کند، تعبیر میشود. در اینصورت کیفیت نوعی ارزش عینی دارد که قابل اندازهگیری و سنجش است. سطح این ارزش تلویحاً براساس توافق بین مشتری و عرضهکنندگان مشخص میشود.
به هر حال کیفیت بهعنوان مجموع خواستهای مقبول مشتری دو خصوصیت اصلی دارد. یکی انتظار مشتری که محصول تولیدی باید خواستهایش را برآورده کند و دیگری کاستیهای