لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فهرست مقالات
بخش اول : اصول مدیریت کیفیت .....................................................................2
اصل اول تمرکز بر مشتری ............................................................................2
اصل دوم رهبری در مدیریت ...........................................................................3
اصل سوم مشارکت کارکنان ............................................................................4
اصل چهارم رویکرد فرآیندی ..........................................................................5
اصل پنجم رویکرد سیستمی به مدیریت ..............................................................6
اصل ششم بهبود مستمر ................................................................................7
اصل هفتم تصمیم گیری بر مبنای واقعیت ها .........................................................7
اصل هشتم ارتباط سودمند و دو طرفه با تامین کنندگان ............................................8
بخش دوم : چگونه تغییر سازمانی را رهبری و مدیریت کنیم؟...................................10
رهبری تغییر چیست؟ .................................................................................10
فرآیند تغییر چیست و چه کسی باید در این فرآیند دخالت داده شود؟ ............................15
چگونه با مقاومت در برابر تغییر برخورد کنیم؟ ...................................................19
منابع و مآخذ ..........................................................................................21
اصول مدیریت کیفیت
نویسنده : کمیته فنی 176 سازمان بین المللی استاندارد ISO
مترجم : صادق فر، حسین
چکیده
این سند هشت اصل مدیریت کیفیت که در استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت بر مبنای سری ایزو 9000-2000 کاربرد دارد را معرفی مینماید. مدیریت ارشد هر سازمان میتواند از این اصول بعنوان چارچوبی برای راهنمایی سازمان خویش به منظور بهبود عملکرد ها استفاده نماید.
منبع : Intrnational Organization for Standardization. 2006. Quality management principles. http://www.iso.ch/iso/en/iso9000-14000/understand/qmp.html
کلیدواژه : کیفیت؛ مدیریت کیفیت؛ استاندارد کیفیت؛ سیستم مدیریت کیفیت؛ ایزو؛ بهبود عملکرد
اصل اول: تمرکز بر مشتری (Customer Focus)
هر سازمانی به مشتریان خود وابسته است و باید نیازهای حال و آینده آنان را درک نماید و نیازمندی های مشتریان خود را برآورده نماید. علاوه بر این سازمان ها باید برای عبور از انتظارات مشتریان خود برنامه ریزی و تلاش نمایند.
تمرکز بر مشتری و درک نیازهای حال و آینده او باعث پاسخگویی منعطف و سریع سازمان به فرصت های بازار و در نتیجه افزایش سود سهام و سهم بازار برای سازمان خواهد شد.
رضایت مشتریان با افزایش اثربخشی بکارگیری منابع سازمان، افزایش یافته و بهبود وفاداری مشتری به سازمان باعث ماندگاری در تجارت می گردد.
بکارگیری اصل تمرکز بر مشتری عموما باعث می گردد که سازمان:
برای درک نیازها و انتظارات مشتریان تحقیقات لازم را صورت دهد.
از ارتباط اهداف سازمانی با نیازها و انتظارات مشتریان اطمینان حاصل نماید.
ارتباطات درون سازمانی را در راستای نیازها و انتظارات مشتریان هدایت نماید.
رضایت مشتریان را اندازه گیری نموده و بر مبنای نتایج حاصل از آن اقدام نماید.
ارتباطات با مشتریان را به صورت سیستمی مدیریت نماید.
از وجود توازن بین رضایتمندی مشتریان و سایر ذینفعان سازمان (نظیر مالکین، کارکنان، سرمایه گذاران، انجمن ها و مجامع محلی) اطمینان حاصل نماید.
اصل دوم: رهبری در مدیریت (Leadership)
مدیر سازمان که از منش رهبری برخوردار است باید مقاصد و جهت گیری یکنواختی را در سازمان ایجاد نماید و محیط داخلی سازمان را به گونه ای ایجاد و نگهداری نمایند که کارکنان بتوانند در دستیابی به اهداف سازمانی کاملا مشارکت نمایند.
مدیریت سازمان با منش رهبری باعث می گردد کارکنان مقاصد و اهداف سازمانی را درک نموده و برای دستیابی به آنها از انگیزه کافی برخوردار شوند. علاوه بر این با بکاربستن منش رهبری فعالیت های سازمان ارزیابی شده و در مسیری یکسان، منظم گردیده و استقرار می یابد و در نتیجه فقدان ارتباط بین سطوح مختلف سازمان به حداقل خود خواهد رسید.
بکارگیری اصل رهبری در سازمان عموما باعث می گردد که:
نیازهای تمامی ذینفعان سازمان شامل مشتریان، مالکین،کارکنان، تامین کنندگان، سرمایه گذاران، انجمن هاو مجامع محلی در نظر گرفته شود.
اهداف چالش برانگیز با زمانبندی مشخص تنظیم گردد.
ارزش های مشترک، مدل های اخلاقی و جوانمردی در تمامی سطوح سازمان ایجاد شده و تقویت گردد.
اعتماد ایجاد گردیده و ترس از میان برود.
کارکنان با منابع مورد نیاز، برخوردار از آموزش و آزادی عمل با داشتن مسوولیت و پاسخگویی فعالیت نمایند.
کارکنان برای نقش و سهم خود امیدوار و دلگرم گردیده و آنرا تشخیص دهند.
اصل سوم: مشارکت کارکنان (Involvement of people )
کارکنان جوهره سازمان بوده و مشارکت آنها باعث خواهد گردید تا توانایی هایشان مزیت سازمان محسوب گردد. ایجاد انگیزه، تعهد و مشارکت کارکنان نسبت به سازمان، نوآوری و خلاقیت در پیشبرد اهداف سازمان را به ارمغان خواهد آورد.
ایجاد مسوولیت پاسخگویی کارکنان در رابطه با عملکردشان و همچنین ایجاد اشتیاق در مشارکت و همکاری ایشان زمینه ساز بهبود مستمر در سازمان خواهد بود.
بکارگیری اصل مشارکت کارکنان در سازمان عموما باعث می گردد که:
کارکنان اهمیت همکاری و نقش خود را در سازمان درک کنند.
کارکنان محدودیت های عملکردشان را شناسایی کنند.
کارکنان مالکیت مسایل را پذیرفته و مسوولیت حل آنها را عهده دار شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
اصول مدیریت کیفیت
چکیده
این سند هشت اصل مدیریت کیفیت که در استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت بر مبنای سری ایزو 9000-2000 کاربرد دارد را معرفی مینماید. مدیریت ارشد هر سازمان میتواند از این اصول بعنوان چارچوبی برای راهنمایی سازمان خویش به منظور بهبود عملکرد ها استفاده نماید.
منبع : Intrnational Organization for Standardization. 2006. Quality management principles. http://www.iso.ch/iso/en/iso9000-14000/understand/qmp.html
کلیدواژه : کیفیت؛ مدیریت کیفیت؛ استاندارد کیفیت؛ سیستم مدیریت کیفیت؛ ایزو؛ بهبود عملکرد
اصل اول: تمرکز بر مشتری (Customer Focus)
هر سازمانی به مشتریان خود وابسته است و باید نیازهای حال و آینده آنان را درک نماید و نیازمندی های مشتریان خود را برآورده نماید. علاوه بر این سازمان ها باید برای عبور از انتظارات مشتریان خود برنامه ریزی و تلاش نمایند.
تمرکز بر مشتری و درک نیازهای حال و آینده او باعث پاسخگویی منعطف و سریع سازمان به فرصت های بازار و در نتیجه افزایش سود سهام و سهم بازار برای سازمان خواهد شد.
رضایت مشتریان با افزایش اثربخشی بکارگیری منابع سازمان، افزایش یافته و بهبود وفاداری مشتری به سازمان باعث ماندگاری در تجارت می گردد.
بکارگیری اصل تمرکز بر مشتری عموما باعث می گردد که سازمان:
برای درک نیازها و انتظارات مشتریان تحقیقات لازم را صورت دهد.
از ارتباط اهداف سازمانی با نیازها و انتظارات مشتریان اطمینان حاصل نماید.
ارتباطات درون سازمانی را در راستای نیازها و انتظارات مشتریان هدایت نماید.
رضایت مشتریان را اندازه گیری نموده و بر مبنای نتایج حاصل از آن اقدام نماید.
ارتباطات با مشتریان را به صورت سیستمی مدیریت نماید.
از وجود توازن بین رضایتمندی مشتریان و سایر ذینفعان سازمان (نظیر مالکین، کارکنان، سرمایه گذاران، انجمن ها و مجامع محلی) اطمینان حاصل نماید.
اصل دوم: رهبری در مدیریت (Leadership)
مدیر سازمان که از منش رهبری برخوردار است باید مقاصد و جهت گیری یکنواختی را در سازمان ایجاد نماید و محیط داخلی سازمان را به گونه ای ایجاد و نگهداری نمایند که کارکنان بتوانند در دستیابی به اهداف سازمانی کاملا مشارکت نمایند.
مدیریت سازمان با منش رهبری باعث می گردد کارکنان مقاصد و اهداف سازمانی را درک نموده و برای دستیابی به آنها از انگیزه کافی برخوردار شوند. علاوه بر این با بکاربستن منش رهبری فعالیت های سازمان ارزیابی شده و در مسیری یکسان، منظم گردیده و استقرار می یابد و در نتیجه فقدان ارتباط بین سطوح مختلف سازمان به حداقل خود خواهد رسید.
بکارگیری اصل رهبری در سازمان عموما باعث می گردد که:
نیازهای تمامی ذینفعان سازمان شامل مشتریان، مالکین،کارکنان، تامین کنندگان، سرمایه گذاران، انجمن هاو مجامع محلی در نظر گرفته شود.
اهداف چالش برانگیز با زمانبندی مشخص تنظیم گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
بررسی نقش مدیریت کیفیت فراگیر در آموزشسازمانهای دانش آفرین
اشاره بدون شک در حرکت به سمت جهانی شدن، کیفیت یک عامل تاثیرگذار است. در روند توسعه صنعت و بازرگانی، یکپارچگی اقتصاد جهانی و رشد و اشباع بازار، کیفیت نقش اصلی را ایفا کرده و یکی از مهمترین عامل های رقابت سازمان و موفقیت در بازارهای ملی، منطقه ای و جهانی به شمار می آید. فرایند جهانی شدن، بازارها و لزوم داشتن توان رقابت باعث ایجاد الگوهای جدید مدیریت کیفیت شده است. مدیریت کیفیت فراگیر یک فلسفه، نظریه و روش شناسی نو در مدیریت کیفیت و نظامهای نشأت گرفته از آن است. در حقیقت، تحقق و به کارگیریTQM یکی از ثمرات و دستاوردهای ناشی از گسترش و بین المللی سازی مدیریت کیفیت طی سالهای گذشته به حساب می آید. مقولهTQM به رغم عمومیت داشتن در کلیه زمینه ها، تاکنون فقط در کارخانه ها و برخی از مشاغل خدماتی رواج دارد. هرچند، اطلاعات زیادی در مورد اجـــرایTQM در بعضی از زمینه ها از قبیل آموزش، تحقیقات، مشاوره و... در دسترس نیست، لیکن باتوجه به جامعیت مفاهیم و اهداف نهایی TQM در لزوم دستیابی به کیفیت برتر می توان با بهره گیری از الگوهای کیفی به کار گرفته شده در سایر زمینه ها و تلفیق آن با شاخص های تاثیرگذار در بهبود فرایند آموزش به نتایج قابل قبولی در این زمینه دست یافت.مدیریت کیفیت فراگیر روشی برای اداره یک سازمان است که اساس آن بر کیفیت و مشارکت همه اعضای سازمان استوار است و هدف آن نیل به موفقیت درازمدت از طریق جلب رضایت مشتری و تامین منافع همه افراد ذی نفع است. نظامهای آموزشی به عنوان بارزترین نمود سرمایه گذاری نیروی انسانی در زمینه شکوفایی در جامعه نقش اصلی را برعهده دارد. امروز، این نظامها سهم قابل توجهی از بودجه هر کشور را به خود اختصاص داده و باتوجه به اهمیت و نقش آن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ضروری است در جهت بهبود کیفیت نظامهای آموزشی اقدامات اساسی صورت بگیرد و از هدررفتن سرمایه های انسانی و مادی جلوگیری شود. مدیریت در این نظامها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابه گفته فیلیپ کومبز اگر قرار است تحولی در آموزش صورت گیرد بایستی از مدیریت آن شروع شود. آموزش در یک ساختار نظام مدار می تواند نقش کلیدی در انتقال دانش داشته باشد. آموزش زمانی می تواند براساس نیاز ملی و در جهت گسترش فرهنگ و دانش مدیریت نوین استوار باشد که نظام مدیریتی با رویکرد مشتری محور و کیفیت گرا ایجاد شده باشد. ساختار و نظام مدیریت آموزشی از این لحاظ مورد توجه نظام مدیریت کیفیت واقع می گردد. موسسات آموزشی به عنوان پلی میان تولیدکنندگان دانش و دانش پژوهان جهت پاسخگویی به تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود نیازمند تحول جدی هستند. مدیریت کیفیت فراگیر روشی است که می تواند این تحول را در آموزش ایجاد کند. همان طور که سالیس نیز معتقد است، مدیریت کیفیت فراگیر« فلسفه ای از بهبود مستمر است که قادر است مجموعه ای از ابزارهای عملی و فنون برای برآوردن نیازها، خواستها و انتظارات فعلی و آینده هر موسسه آموزشی را فراهم سازد. باتوجه به اینکه سازمانها و واحدهای آموزشی، عوامل اصلی و تعیین کننده آماده سازی و تامین نیروی انسانی دیگر نهادهای تولیدی و خدماتی در جامعه هستند، ضرورت مطالعه و پیاده کردن اصول »مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش بیش از پیش احســـــاس می شود. بنابراین، باید به دنبال یک استاندارد ملی برای »مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش .بررسی نقش مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش و نیز تاثیرگذاری آموزش برارتقای کیفیت کار، عملکرد و محصول در سازمانها از اهداف مهم این گزارش ویژه می باشد که در ادامه براهداف مذکور تاکید شده است.TQM در آموزشاز زمانی که اولین سنگ بنای کیفیت نهاده شد سالها می گذرد، اما تا به امروز برنامه ای به شیوه های مشخص برای تعریف و استانداردسازی مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش صورت نگرفته است. هرچند تلاشهای جسته و گریخته ای در جوامع مختلف انجام پذیرفته است، اما با توجه به تفاوتهای معنی دار در برنامه های آموزشی سطوح مختلف و همچنین وابستگی شدید آن به سیاستهای آموزشی هر کشور، عملاً فضای عملکرد محدودی را در این مقوله باقی می گذارد. به علاوه، متاسفانه امر آموزش و نتایج و تبعات حاصله از آن به جهت فاصله زمانی نسبتاً طولانی برای مشاهده ثمرات و دستاوردهای مربوط فاقد جذابیت های اغواکننده صنعتی است، که این خود مزید بر علت شده است تا عملاً استقبال چندانی به رویکرد مدیریت کیفیت در آموزش نشود.دانشجویان، خانواده های آنها، متولیان آموزش و دولت، همگی خواستار این هستند که دانشجویان با کیفیت خوب آموزش ببینند. اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که معنی آموزش با کیفیت بالا چیست؟ باتوجه به اینکه در بین جوامع مختلف، تصور واحدی درباره کیفیت در مراکز آموزش، وجود ندارد. بنابراین، مهم است که در ابتدا به درک صحیحی از مفهوم آموزش دانشگاهی دست یابیم. چنین تعریفی می تواند راهنما و راهگشای تنظیم نظام آموزشی در کشور باشد و به سازمان دهی مراکز آموزشی کمک نماید.اگر بپذیریم آموزش وسیله ای است که بزرگترها از طریق آن اعتقادات، ارزشها و آرمانهای خود را به نسل آینده انتقال می دهند، آنگاه می توانیم به این بینش برسیم که هرآنچه که در آموزش انجام می شود نشان دهنده یک فلسفه و یک درک از ارزشها است. دمینگ معتقد است که مدیریت براساس یک فلسفه بسیار انسان دوستانه بنا نهاده شده است و با عقایدی شکل می گیرد که معتقد است تمام افراد قابل آموزش هستند، علاقه مندند که کارهای (مشاغل) خوب انجام دهند و سزاوار احترام اند. وی اعتقاد دارد که آنها متوسط متولد نمی شوند، اما می توانند آن طور شوند. فلسفه نهفته در تفکر دمینگ به کســــــانی ارزش می گذارد که یاد می گیرند یا یاد می دهند. او اغلب به این قانون از جوران اشاره می کند که:15% بقیه به کارگران مربوط می شود. اخیراً دمینگ پیشنهاد داده است که این اعداد باید به 95 درصد و 5 درصد تغییر یابد. از این رو، توصیه می کند در مواجهه با هر مساله ای می بایست با ساختاری شروع کرد که زمان بیشتری را به خود اختصاص داده است. استدلال دمینگ این است که ریشه مشکل در آنجاست. برهمین اساس، می توان آموزش را به مثابه یک نظام تصور کرد که در مسیر بهبود مستمر دچار مشکلات عمده ای است، لذا باید در مسیر حل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
شکاف های کیفیت در خدمات بانکی
مقدمه
از سال 1960 به بعد فعالیتهای بانکداری به نحوی چشمگیر متحول شده است. اما با ورود وسیع رایانه ها به عرصه خدمات بانکی پس از سال 1980، گستره خدمات بانکی وسعت بیشتری یافته و سرعت انجام امور مربوطه نیز به همان میزان افزایش داشته است. به موازات این تحولات، میزان انتظارات مشتریان بانکی از شبکه بانکی رشد داشته است آن چنان که همه مشتریان خواهان دریافت خدمات با کیفیت بالا، افزایش سرعت در انجام عملیات بانکی و توجه خاص کارکنان به خود هستند. سرعت در ارائه خدمات با استقرار شبکه های رایانه ای به خودی خود بهبود یافته است اما دقت و کیفیت در ارائه خدمات تنها با افزایش توان ماشین و پیشرفت فناوری تحقق نمی یابد.
به همین دلیل از بهبود کیفیت خدمات بانکی، به عنوان یک فرهنگ در سرتاسر بدنه بانکهای پیشرو حمایت می شود. راهبرد بلندمدت و اصلی در تمام بانکهای موفق در سرتاسر جهان، «در مرکز کسب و کار قراردادن مشتریان است». بانکهای ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند چون در تلاش برای افزایش سهم خود از کل بازار خدمات بانکی، آن بانکی موفق تر خواهد بود که به راهکار بهبود کیفیت خدمات بانکی به عنوان یک راهبرد توجه کند نه یک طرح تاکتیکی، بنابراین، لازم است تا با تحلیلی آسیب شناسانه، عواملی که برعدم ارتقای کیفیت خدمات بانکی در ایران موثر بوده اند را شناسایی کرده و برای رفع این عوامل، راه حلهایی پیشنهاد کنیم و آنها را عملی سازیم. هرچند معتقدیم که برای حل یک مشکل راهکار یگانه ای وجود ندارد.
این نوشتار با هدف معرفی شکافهای کیفیت خدمات بانکی و شناسایی متغیرهای موثر در هر شکاف تهیه شده است که در نهایت پیشنهاداتی برای رفع این شکافها از نظر خواهد گذشت.
1 - کیفیت کالا - کیفیت خدمات بانکی
اکثر خدمات بانکی از پیچیدگیهای خاص برخوردارند. بنابراین، بحث کیفیت خدمات نیز به همان میزان پیچیده است. وقتی صحبت از کیفیت کالا به میان می آید بلافاصله در ذهن افراد، مشخصات فنی کالا شکل می گیرد. اما میان کیفیت کالا و کیفیت خدمات همانقدر فاصله است که بین مدیریت کالا و مدیریت خدمات. هرچند اصول پایه ای و کلاسیک مدیریت (اصولی نظیر برنامه ریزی، سازماندهی و...) در مورد این دو شیوه مدیریت یکسان است اما نقطه عطف تمایز بین این دو شیوه مدیریت، همان مسئله کیفیت است.
برای درک بهتر مفهوم کیفیت خدمات (SERVICE QUALITY) ابتدا آن را تعریف مــی کنیم:
الف - کیفیت خدمت: اندازه و جهت مغایرت بین ادراک مشتری از خدمت و انتظارات او (گرونروس 2001)؛
ب - کیفیت خدمت: قضاوت همه جانبه مشتری درباره ماهیت برتر خدمت نسبت به خدمات مشابه با مزیتهای برجسته آن (زیتمال 1987)؛
ج - کیفیت خدمت: میزان سازگاری سطوح مختلف خدمت با انتظارات مشتری (لویس و بومز 1983)؛
د - کیفیت خدمت: سازگاری پایدار با انتظارات مشتری و شناخت انتظارات مشتری از خدمت خاص (پاراشورامان 1993).
کیفیت خدمت در بانکها نقش مهمی را ایفا می کند چون کیفیت خدمت برتر تنها یک استراتژی انتخابی یا اختیاری نیست بلکه کیفیت خدمت برتر دقیقاً وجه تمایز بین بانکهای موفق و بانکهای ناکارا است. تمام اموری که امروزه آنها را بانکداری مجازی اطلاق می کنیم در جهت دستیابی به کیفیت خدمت برتر انجام پذیرفته است. اموری نظیر نصب ماشین های خودپرداز چندکاره، تلفن بانک، بانکداری شخصی، همگی با هدف بهبـود کیفیت خدمت صورت می پذیرد. بنابراین، می توان از کیفیت خدمت به عنوان مغزافزار عملیات بانکی نام برد.
آگاهی از مفهوم کیفیت خدمت و تلاش برای بهبود آن به ارائه خدمات با کیفیت در بانک منجر شده و از طریق افزایش سطح کیفیت خدمات می توان افزایش رضایتمندی مشتریان را انتظار داشت. پس، کیفیت خدمت به عنوان یک مقیاس یا عامل سنجش رضایتمندی مشتری مطرح می شود.
2 - مدیریت کیفیت خدمات بانکی
در اینجا به بررسی ساختار تجزیه و تحلیل شکاف کیفیت می پردازیم:
الف - چرا مدیران از سرمایه گذاری برروی کیفیت خدمات هراس دارند؟ ریشه این هراس بیش از آنکه مخالفت نهادینه ای باشد، یک مسئله روانی و ذهنی است. مدیران اغلب براین باورند که ارتقای کیفیت خدمات بانکی با هدف رسیدن به 100 درصد کیفیت غیرممکن است. پس بانک به خود می قبولاند که اشتباهاتی به وقوع خواهد پیوست و اجازه بروز این اشتباهات به طور ضمنی صادر می شود. از لحاظ روانی مواجهه با بروز بهترین عملکردها درست قبل از شروع آن ایجاد می شود. ارائه مثالی این امر را شفاف تر می سازد. تصور کنید برج مراقبت یک فرودگاه بین المللی بزرگ با صدپرواز در روز برای خود سطح 99 درصد کیفیت را قائل شود. بدیهی است که به طور متوسط هرروز یک پرواز یا سقوط خواهد کرد یا در خانه های اطراف فرودگاه خواهد نشست، یا با سایر هواپیماها برخورد می کند. آیا این تفکر قابل قبول است؟ بدیهی است که به دنبال سقف 100 درصد کیفیت در این برج خواهید بود. در این هنگام است که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
تعامل مناسب بورس و حرفه حسابداری
اینجا جزء دیگری از حرفه حسابداری که همان حسابرسی مستقل است، وارد میشود، گفته میشود که صورتهای مالی حسابرسی نشده ادعاهای مدیریت است.
این ادعاها باید از سوی شخص حرفهای مستقل حسابرسی شود. بنابراین هر شرکتی که میخواهد مجوز بگیرد، باید حسابرس مستقل داشته باشد.
با توجه به اینکه بیشتر شرکتهایی که وارد بورس خواهند شد، دارای حسابرس مستقل هستند، در کوتاهمدت تعداد شرکتهای مورد رسیدگی حسابرسان افزایش نمییابد، اما حجم کار حسابرسان به دلایل دیگری افزایش مییابد.
برای مثال اگر شرکتهای دولتی مشمول صدر اصل 44 واگذار شوند، باید اطلاعات بیشتری مانند اطلاعات مالی پیشبینی شده به بورس ارائه کنند و در نتیجه رسیدگی به این اطلاعات باعث افزایش حجم کار حسابرسان میشود.
اما با حضور بیشتر بخش خصوصی نظارت شده در آینده تعداد کار حسابرسان نیز افزایش مییابد.
یکی از مهمترین آثار توسعه بورس اوراق بهادار برای رشد حرفه حسابداری، نیاز به وجود موسسههای حسابرسی بزرگ، مستقل و با صلاحیت است.
نخستین خصوصیت حرفهای یک حسابرس که بر کیفیت کار وی اثر دارد، استقلال وی است.
اگر عنصر استقلال از حسابرس گرفته شود، کار حسابرسی وی هیچ ارزشی ندارد.
توسعه بورس خودبهخود مستلزم وجود موسسات حسابرسی بزرگ، مستقل و دارای نظام کنترل کیفیت مناسب است.
از سوی دیگر، حسابرسان برای حفظ کیفیت کار خود نیاز به ساختار نیروی انسانی مناسب دارند. تحمل هزینه ساختار نیروی انسانی مناسب در موسسات کوچک مشکل است. بنابراین حرفه حسابداری بهتر است، برای هماهنگی با نیازهای بورس اوراق بهادار و حفظ استقلال و کیفیت کار حسابرسی، به سمت ایجاد موسسات حسابرسی با اندازه بزرگتر حرکت کند. اما باید مواظب انحصار هم بود که البته فعلا خطر آن ناچیز است.
حرفه حسابداری برای رشد خود به موسسههای حسابرسی بزرگ نیاز دارد. در حال حاضر بخش زیادی از تحقیقات معتبر حرفه حسابداری از سوی موسسههای حسابرسی بزرگ انجام میشود. این موسسهها بهدلیل توان مالی بالا پابهپای واحدهای اقتصادی در حرکتند و خدمات گوناگونی را ارائه میکنند. موسسههای بزرگ به یک مشتری وابسته نیستند و توان بالاتری برای حفظ استقلال دارند. موسسههای بزرگ تقریبا در مورد پیشنویس تمام استانداردهای بینالمللی حسابداری نظر میدهند. اینها نشان توان حرفهای بالای این موسسهها است.
اما بزرگ بودن به تنهایی کافی نیست و باید نظارت کافی و مکانیزم لازم برای حفظ کیفیت کار نیز وجود داشته باشد. موسسههای حسابرسی بسیار حساسند و اشتباه یا تقلب یک مدیر میتواند بنیان یک موسسه بزرگ را ویران کند.
افراط در بزرگکردن موسسهها هم البته مشکلزا است. کمااینکه در غرب چهار موسسه بزرگ نوعی انحصار را ایجاد کردهاند. لذا ما باید به تعداد کافی موسسه بزرگ حسابرسی داشته باشیم تا بتوانیم در آینده پاسخگوی نیازهای روبهرشد بورس اوراق بهادار باشیم.
خلاصه کلام اینکه، رشد بورس اوراق بهادار در نهایت تقاضا برای خدمات حسابداری و حسابرسی را افزایش میدهد و این خود میتواند، پشتوانه رشد پایدار حرفه قرار گیرد.
اما از سوی دیگر حرفه حسابداری هم باید خدمات با کیفیت مناسب و منطبق با اصول و ضوابط حرفهای ارائه کند: در این راستا همفکری و همکاری بورس اوراق بهادار و حرفه حسابداری میتواند به راهکارهای مناسبی برای توسعه پایدار بازار اوراق بهادار و همینطور حرفه حسابداری و سرانجام حفظ منافع عمومی جامعه منتج شود. بورس و حرفه حسابداری لازم و ملزوم یکدیگرند و به همین دلیل هم نیازمند تعامل مناسب هستند.
ساختار وضع و تدوین استانداردهای ملی حسابداری و حسابرسی در ایران
همزمان با تحولات گسترده در مجامع حرفهای در جهان و ایجاد مراجع حرفهای حسابداری و حسابرسی بینالمللی، همواره دغدغه وجود استانداردهای حسابداری و حسابرسی و وجود مرجعی برای تدوین استانداردها در ایران وجود داشته است.
پیروزی انقلاب اسلامیدر بهمن ماه 1357 منجر به مصادره شرکتهای متعلق به برخی سرمایه داران، ملی کردن تعدادی از صنایع و واحدهای اقتصادی و انتخاب مدیران دولتی برای تعدادی از این واحدها شد و کنترل و مالکیت بخش عمومی برتعداد زیادی از شرکتها و واحدهای اقتصادی به ایجاد سازمانها و نهادهای ادارهکننده انجامید و تشکیل موسساتی را ضروری ساخت که حسابرسی شرکتها و سایر واحدهای اقتصادی ملی یا مصادره شده را عهدهدار شوند.
تشکیل موسسه حسابرسی صنایع ملی و سازمان برنامه، موسسه حسابرسی بنیاد مستضعفان و موسسه حسابرسی شاهد در سالهای 1359 تا 1362 ناشی از این نیاز بود. در سال 1362 موضوع ادغام موسسات حسابرسی بخش عمومیمطرح شد و قانون تشکیل سازمان حسابرسی به تصویب رسید.
با تصویب اساسنامه قانونی سازمان حسابرسی در سال 1366، موسسات حسابرسی موجود بخش دولتی ادغام و سازمان حسابرسی تشکیل شد.
تصویب اساسنامه سازمانی حسابرسی در سال 1366، فرصت مغتنمیبرای تصویب قانون و مقررات در زمینه حسابرسی در ایران بود و همین مهم، توجه تدوینکنندگان اساسنامه سازمان حسابرسی را به موضوع تدوین استانداردها جلب کرد و این اندیشه را به وجود آورد که نظر به فقدان مراجع حرفهای در کشور در شرایط حاضر که اساسنامه یک موسسه حسابرسی دولتی در حال تدوین است، وظایف مربوط به تدوین استانداردهای ملی در آن گنجانده شود؛ بنابراین براساس بند 4 تبصره 2 قانون تشکیل سازمان حسابرسی و ماده 6 قانون اساسنامه سازمان حسابرسی، وظیفه تدوین و تعمیم اصول و ضوابط حسابداری و حسابرسی به این سازمان محول شد. همچنین براساس بند ز ماده 7 اساسنامه قانونی سازمان حسابرسی، مرجع تخصصی و رسمی تدوین اصول و ضوابط حسابداری و حسابرسی در سطح کشور انتخاب و گزارشهای حسابرسی صورتهای مالی