لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
لوبیا
یکی از مهم ترین حبوبات در جهان لوبیا است . سطحی زیر کشت جهانی انواع لوبیا 24 میلیون هکتار است . از یان نظر در بین حبوبات مقام اول را دارا است . متوسط عملکرد جهانی انواع آن حدود 500 کیلو گرم در هکتار است 40 درصد از سطح زیر کشت آن در آسیا 30 درصد د رآمریکاست تقریبا 9 میلیون هکتار سطح زیر کشت انواع لوبیا در هندوستان ، 4 میلیون هکتار در برزیل ،5/1 میلوین هکتار در مکزیک، 3/0 میلیون هکتار در بروندی و 4/0 میلیون هکتار در یوگسلاوی است تمامی گونه های لوبیا متعلق به دو جنس عمده است جنس Phaseolus که شامل گونه های بذر درشت آمریکایی است و جنس Vigna که شامل گونه های بذر ریز آسیایی است . گونه های آمریکایی ،بومی آمریکا و گونه های آسیایی بومی جنوب آسیا هستند . گونه های آمریکایی ، دارای غلاف هایی پهن با نوک بلند بوده و دارای تعداد محدودی بذر در درهم غلاف (4تا8 عدد) اما بذر ها درشت می باشند اما گونه های آسیایی نیز دارای غلاف هایی کوچک(حد اکثر به طول 10 سانتی متر ) و استوانه ای هستند در داخل هر غلاف تعداد زیادی بذر (تقریبا 20 عدد) وجود دارد . در حال حاضر 18 نوع لوبیا در سطح جهان کاشته می شود و در بین انها لوبیا سبز بیشترین توجه جهانی را به خود اختصاص داده است .
لوبیا قرمز (Phaseolus calcaratus) :
در زبان فارسی به این نوع لوبیا ، لوبیا قرمز می گویند و در زبان انگلیسی آن را Red beanوRice bean می نامند .
این نوع لوبیا ، بومی مناطق گرمسیری هیمالیا و چین مرکزی تا مالزی است . در فیلیپین ، موریتانی ، برمه ، مالزی ، هندوستان ، ایران ، چین و فیجی دانه خشک شده آن را به مصرف تغزیه می رسانند . غلاف ها و برگ های تازه آن با عنوان سبزی مصرف می شود و کل گیاه هم نیز به عنوان علوفه مصرف دارد .
لوبیا قرمز گیاهی یک ساله ،ایستاده ، نیمه ایستاده یا رونده است . طول ساقه آن بین 30تا 100 سانتی متر است . برگ ها سه برگچه ای با طول دمبرگ 5 تا 10 سانتی متر ، غلاف ها بلند و حاوی 8 تا 12 بذر می باشند وزن یکصد دانه آن 8 تا 12 گرم است .
معمولا آن را به صورت دستپاش می کارند و در هر هکتار 60 الی 80 کیلو گرم بذر مصرف می کنند . این گیاه حدود 2 ماه پس از کاشت می رسد در کشور برمه آن را در تناوع با برنج قرار می دهند چهار گونه از ان گزارش شده است :
ساقه ها و برگ های گرد
گل های درشت
ساقه های ایستاده و گوتاه
ساقه هایی نرم و ظریف و برگچه های باریک .
دانه های خشک این گیاه حاوی 5/10 درصد آب ، 7/21 درصد پروتئین ، 6/0 درصد چربی ، 1/58 درصد هیدرات کربن ، 2/5 درصد فیبر و 9/3 درصد خاکستر است .
از واریته های داخلی آن می توان از ناز و گلی نام برد .
لوبیا سبز
مقدمه
در زبان فارسی به این گیاه ، لوبیا زراعی و یا لوبیا سبز اطلاق می شود و در زبان انگلیسی از اسامی متفاوت ........................................................................................................................................................................................................................................................
نامیده میشود این نوع لوبیا دارای واریته های بیشماری است و مبدا گونه مذکور هنوز محقق معلوم نشده است مقایسه صفات مرفولوژیک ، توزیع جغرافیایی ، اکولوژی ، پروابط ژنتیکی و تاریخ چه باستان شناسی آن حاکی از آن است که انواع وحشی آن با بذر های کوچک سیاه رنگ آن در آمریکا است در حال حاضر عقیده بر این است که که منشا آن آمریکای جنوبی و مرکزی است و پیشتر از 6000 سال پیش در این واحی اهلی شده است . احتمالا برای اولین بار آن را با ذرت کاشته اند . لوبیا سبز در قرن شانزدهم توسط اسپانیا ییها و پرتغالیها به اروپا و سپس به آفریقا و آسیا منتقل شده است و اکنون د رسر تا سر نواحی گرمسیر ملایم کاشته میشود . این گیاه در سرتا سر مناطق گرمسیری آمریکا و بسیاری از بخش ها ی آفریقا کاشته میشود و از آن به منظور تولید دانه استفاده می کنند . اهمیت آن در هندوستان و اکثر بخش های گرمسی رآسیا در مقایسه با آمریکا و آفریقا کمتر است . تولید آن د رآمریکای جنوبی دو برابر بخش های دیگر آمریکاست و تقریبا تمام تولید در محل مصرف میشود ..
خصوصیات مرفولوژیکی
لوبیا سبز اگرچه گیاهی است منتوع با صدها واریته جدید اما تمامی آنها را در دوبسته طبقه بندی می کنند :الف- واریته های بوته ای یا bush type که روز خنثی بوده و و گیاهانی پا کوتاه به ارتفاع 20 تا 60 سانتیمتر زودرس و با رشدی محدود می باشند .
ب- واریته های رونده یا pole type که رشدشان نامحدود بوده و ممکن است تا ارتفاع 2 الی 3 متر هم رشد می کنند . در آنها انداع روز خنثی و زور کوتاه وجود دارد.
این گیاه دارای یک ریشه اصلی است که تا عمق یک متری رشد می کند و چندین ریشه جانبی که د رعمق 15 سانتیمتر خاک می باشد . طول ساقه در انواع بوته ای از 60 سانتی متر تجاوز نمی کند و به هنگام ظاهر شدن خوشه انتهایی گل ، رشد طولی ساقه متوقف می شود و د ر عوض ، شاخه و برگ زیادی می دهد . در انواع رونده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تاریخچه ی میکروسکوپی (1632-1723) Anton van Leeuwenhoek که در Delft-Holland زندگی می کرد احتمال قریب به یقین اولین شخصی بود که توانست یک میکروارگانیسم را به طور واحد ببیند. او یک میکروسکوپ ساده ساخت که قابلیت بزرگنمایی حدود 100 تا 300 برابر را دارا بود. این ابزار به آنچه ما امروزه به نام میکروسکوپ می شناسیم شباهتی نداشت. این ابزار که از لنزهای باریکی تشکیل شده بود در اصل عینکی بود که دارای قدرت بزرگنمایی بسیار بالایی بود. (شکل 1-3) متمرکز شدن توسط این ابزار آنقدر سخت بود که Anton یک میکروسکوپ جدید برای هر نمونه ساخت و میکروسکوپ قبلی را با آن نمونه رها می کرد. هنگامی که خارجی ها به لابراتوار Anton برای دیدن نمونه ها آمدند، او از آنها خواست که دستهایشان را به پشت شان بزنند تا از لمس شدن ابزار تمرکز کردن توسط آنها جلوگیری به عمل آید.
در نامه ای به جامعه سلطنتی لندن در سال 1676، Anton اولین مشاهده اش از باکتری ها و تک یاخته ای ها در آب را توصیف کرد. اما به هر حال او تکنیک مشاهده اش را به عنوان یک سر نگه داشت. حتی امروز ما در مورد روش روشن سازی او مطمئن نیستیم، اگرچه احتمال این را می دهیم که از نوردهی غیرمستقیم استفاده می کرده است با دادن نور از کناره های نمونه، به جای گذراندن نور از میان نمونه ها. Anton همچنین دوست نداشت که هیچ از 419 میکروسکوپی را که ساخته بود از خود جدا کند. تقریباً نزدیک فرارسیدن مرگش بود که دخترش با راهنمایی او 100 تا از آن میکروسکوپ ها را به جامعه ی سلطنتی فرستاد.
پس از مرگ Anton درسال 1973، هیچ کس در صدد تکمیل این طرح و ساختن میکروسکوپ های بهتر برنیامد و پیشرفت میکروبیولوژی متوقف شد. تا آن زمان او هنوز اولین گام ها را برداشته بود. از طریق نامه های Anton به جامعه ی سلطنتی در اواسط دهه ی 70، وجود میکروب ها برای جامعه ی علمی قطعی شد و در سال 1683 او باکتری های گرفته شده از دهان خودش را توصیف کرد. به هر حال Anton می توانست جزئیات بسیار کمی از آنها را ببیند. همان گونه که خواهیم دید مطالعات بیشتری لازم بود تا میکروسکوپ های پیشرفته تر به وجود آیند.
اصول میکروسکوپی (ذره بینی) واحد های متریک میکروسکوپی یعنی تکنولوژی قابل دید کردن اشیاءِ خیلی ریز برای چشم انسان. به علت اینکه میکروارگانیسم ها بسیار بسیار کوچک هستند، واحدهای به کار رفته برای اندازه گیری آنها به نظر می رسد برای دانش آموزان مبتدی ناآشنا با جهان میکروسکوپی نامأنوس باشد. (جدول 1. 3)
شکل b10-2 نشان می دهد که چگونه یک مولکول گلوکز در محلول مجدداً چید ه می شود و به خود می پیوندد تا یک حلقه ی بسته را تشکیل دهد. طرح سه بعدی نشان داده شده در شکل c10-2 به شکل دقیق تری شکل واقعی مولکول را نشان می دهد. در مطالعه ی فرمول های ساختاری تجسم هر مولکول به عنوان یک شیءِ سه بعدی از اهمیت خاصی برخوردار است.
مونوساکاریدها می توانند به شکل شکرهای دی اکسی و الکل های قندی تنزل پیدا کنند. (شکل 11. 2) قند دی اکسی deoxyribose که به جای یک گروه –OH در یکی از کربن هایش یک اتم هیدروژن دارد جزئی از DNA است. الکل های قندی معین، که به جای یک گروه آلوئید یا Ketone دارای یک گروه الکلی اضافی هستند قابل متابولیسم توسط میکروارگانیسم های خاص هستند Mannitol و دیگر الکل های قندی برای تشخیص بعضی از میکروارگانیسم های در آزمایش های تشخیصی استفاده می شوند.
دی ساکاریدها هنگامی که دو مونوساکارید توسط از دست دادن آب و تشکیل یک زنجیره ی glycosidic، یک الکل قندی پیوند قندی (شکل a12-2) به هم می پیوندند بوجود می آیند. ساکاروز، همین قند معمول مورد استفاده یک دی ساکارید است که از گلوکز و فروکتوز تشکیل شده است. (شکل b12-2) پلی ساکاریدها مانند starch، گلی کوژن، cellulose پلی مرهای گلوکز- زنجیره ی طویلی از واحدهای تکراری- هستند. به هر حال زنجیره های glycosidic در هر پلی مر به طور متفاوتی چیده شده اند. گیاهان و بیشتر جلبک ها نشاسته و سلولز تولید می کنند. نشاسته به عنوان راهی برای ذخیره ی انرژی عمل می کند و سلولز یکی از اجزای ساختاری دیواره ی سلولها می باشد. حیوانات گلی کوژن تولید و ذخیره می کنند که می توانند آن را به گلوکز شکسته و در هنگام نیاز از انرژی آن استفاده کنند.
میکروارگانیسم ها حاوی چندین پلی ساکارید مهم دیگر نیز هستند به طوری که در فصل های بعدی خواهیم دید جدول 4. 2 انواع کربوهیدرات ها را خلاصه کرده است.
جستجو در دنیای میکروب ها
آیا به واقع ممکن است یک گاو بترکد؟
گاوها می توانند مواد مغذی تقریباً خوبی را از علف، علوفه و دیگر مواد سبز فیبری که برای انسان غیرقابل خوردن هستند بدست آورند. نمی توانیم سلولز را هضم کنیم که جزءِ اصلی ترکیب گیاهان می باشد. اگر انسان مجبور شود که با علف زندگی کند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مرحوم مطهّرى رضوان الله تعالى علیه مسئله ى نتیجه ومحصول عبادت خالصانه و عارفانه
را این چنین توضیح مى دهد :
« اساساً هر موجودى که قدمى در راه کمال مقدّر خویش پیش رود و مرحله اى از مراحل کمالات خود را طى کند ، راه قرب به حق را مى پیماید .»
انسان نیز یکى از موجودات عالم است ، و راه کمالش تنها این نیست که امروز تمدّن نامیده مى شود ، یعنى یک سلسله علوم و فنون که براى بهبود این زندگى مؤثّر و مفید است ، و تنها این نیست که در یک سلسله آداب و مراسم که لازمه ى بهتر زیستن اجتماعى است پیشرفت حاصل کند ، اگر انسان را تنها در این سطح در نظر بگیریم مطلب همین است، ولى انسان راهى و بُعد دیگرى دارد که از طریق تهذیب نفس و با آشنایى آخرین هدف یعنى ذات اقدس احدیت حاصل مى گردد .آرى ! نفس و قواى آن با عبادت خالصانه ، آن هم تحت سرپرستى انسان کامل ، در اختیار حق قرار مى گیرد و از این طریق انسان به یک موجود الهى و با کرامت تبدیل مى گردد .در این قسمت لازم است بحثى کوتاه ، از آیات و روایات و کتابهاى قابل توجّه اخلاقى و عرفانى و تربیتى ، درباره ى نفس تقدیم کنیم ، باشد که در دیگرى از معرفت و بینش به روى ما باز شود .
مراحل نفس:
عارفانِ عاشق ، براى نفس هفت منزل برشمرده اند که باید براى رسیدن به مقصود ، به درجه ى نهایى آن ، که حالت مرضیّه بودن است رسید
1) نفس اماره:
در این مرحله ـ چنانکه در سوره ى یوسف آیه ى 53 به آن اشاره شده است - نفس حیوانى در زندگى انسان غلبه ى کامل و سلطه ى شدید دارد . با بودن حالت امّارة بالسّوء ، نفس ناطقه به هیچ وجه نمى تواند رخسارهِ ملکوتى خود را تجلّى دهد .
از نفس امّاره جز آثار حیوانیّت و بهمیّت سر نمى زند . همه ى کارها و حرکات و سکنات انسان در این مرتبه ، نشانى از طبیعت حیوانى است و نفس او همیشه به شرارت و بدى امر مى کند .انسان آلوده به گناه نباید فراموش کند که رغبت ، میل و اشتهاى به گناه ، از نشانه هاى مهم اسارت نفس امّاره است ، و اجابتِ دعوت نفسى که همواره انسان را به نافرمانى فرا مى خواند ، خسارتِ جبران ناپذیرى را به دنبال خواهد داشت . از نظر قرآن کریم و روایات معصومان (علیهم السلام) انسان در این حال ، فرق چندانى با حیوان ندارد و بلکه در پاره اى خصوصیّاتِ حیوانى از حیوان نیز بدتر است .این نفس امّاره ى خطرناک امروزه در میان بیشترِ مردم روى زمین و حتّى در میان ملل به اصطلاح متمدّنى که غرق هوسرانى و شهوت پرستى هستند ، نفوذ و غلبه دارد و آنان در حیوانیّت از بسیارى از حیوانات برترند .
انسان سالک در این مرحله ، با غلبه کردن بر قوّه هاى حیوانى و مادّىِ جسم که رابطه ى مستقیمى با نفس امّاره دارند سر و کار دارد و باید آنها را براساس فرامین و دستورهاى شرعى رام نماید
2) نفس لوّامه:
در این مرحله که آیه ى دوم سوره ى قیامت به آن اشاره دارد ، قواى عقلى کم کم شروع به نشو و نما مى کند و انسان بیدار شده و میان کارهاى نیک و بد تمیز مى دهد .در این حال یک حسّ درونى او را از ارتکاب بدى باز مى دارد ، ولى این امر درونى هنوز ضعیف است و تأثیر چندانى ندارد ، پس از ارتکاب هرکار بدى انسان را دچار یک نوع پشیمانى مى کند .این توبیخ و ملامت از نفس حیوانى سر نمى زند ; و بطور قطع این ندا ، صداى نفس ناطقه و یا روح ملکوتى است که انسان را به کسب فضیلت دعوت مى نماید .اینکه بیشتر بزرگان دین و اولیاى مبین و عرفاى آگاه ، گوشه نشینى و اشتغال به مناجات و نماز و روزه و دورى از زندگى روزانه را براى چند ساعت توصیه نموده اند ، فقط براى این است که انسان لحظاتى به خود آید و از وسوسه هاى نفس حیوانى آزاد و فارغ شود و تحریک هاى خارجى رافراموش نماید و آتش حرص ها و شهوت هاى خود را مدّتى خاموش سازد ، تا بتواند نداى آسمانى روح را از درون خود بشنود.
سالک در این مرحله هم باید به رام کردن و مطیع ساختن همان نیروهای مرموز مشغول شود.
3: نفس ناطقه یا متفکره:
در این مرحله قوّه ى تفکّر و تمیز در نفس انسانى به خوبى ظهور کرده و نشو و نماى محسوسى پیدا مى کند .قدرت نفس در این مرحله ، نتیجه و محصول کوششى است که انسان نسبت به تربیت نفس و تهذیب و تزکیه آن داشته است:
« هر کسی بکوشد به طور قطع به نفع خود کوشیده است.»
سه مرحله ى فوق براى سالک ، دوره ى غلبه و تسلّط بر نفس است و وظیفه ى او مراقبت و هدایت و گاهى جنگ با نفس مى باشد . باید سینه را به سختى ها و زحمت ها و رنج هاى فراوان سپر ساخت ، و به این معنا یقین داشت که هیچ رنج و دردى بى سود و بدون مزد نمى ماند .در این رنج ها و کوشش ها مقصود کشتن نفس نیست ; بلکه رام کردن او و انداختن قوایش در مجراهاى جدید صالح سودمند و علوى است ، بطورى که همه ى هوس ها و حس ها با الهام گرفتن از وحى ، خادم قلب پاک و اراده ى عقلى و الهى نفس ناطقه شوند.
4: نفس عاقله یا ملهمه:
در این مرحله قوّه ى تعقّل نشو و نماى کامل ، و با قوه ى اراده ى عقلى تجلّى و ظهور مى کند .در این مرحله حاکم اصلى عقل است و به وسیله ى اراده ى عقلى ، احکام و اوامر عقل در همه ى شئون زندگى جارى خواهد گشت.
{(( وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ))}
این دوره را بنابر آیات فوق از این رو مرحله ى نفس ملهمه مى توان نامید که در نفس سالک ، نخستین بار پرتو الهام ربّانى افکنده مى شود .مرحله ى چهارم از آنجا که در میان سه مرحله ى اول و سه مرحله ى بعد برزخى است ، از این رو به موجب قانون تکامل و برزخیّت ، داراى اشکال و صور و قواى هر دو طرف ( مراحل ذکر شده و آنچه ذکر خواهد شد ) مى باشد .در این مرحله قواى پست و حیوانى ، آخرین درجات قوّت و توان خود را به کار خواهند برد تا موقعیّت خود را نگاهدارى کنند ، و از این حیث هم در دل سالک که مشغول تزکیه ى نفس است ، انقلاب ها و طوفان هاى بسیار قوى و بلکه خونین سر مى زند ، ولى سرانجام قواى پست حیوانى و آمال و هوس هاى خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخچه ى حفظ قرآن
خـداونـدا, مـن در کتاب ورات امتى مى بینم که انجیل شان در سینه هایشان جاى دارد و آن را از حفظمى خوانند .مناجات حضرت موسى
پیدایش حفظ قرآن
پـیـامـبـر اسـلام در چهل سالگى به مقام شامخ نبوت برگزیده شد وقرآن در بیست و سه سال به مـنـاسـبـت رویدادهاى مختلف بر قلب مبارک وى فرود آمد .در این مدت , صحابه به سفارش آن حـضرت درنگهدارى آیات الاهى مى کوشیدند . آن ها آیات الاهى را بر پوست واستخوان هاى شانه و دنده ى حیوانات , چوب هاى درخت خرما,سنگ هاى سفید پهن , کاغذ و پارچه مى نگاشتند (5) .و بـراى بـرخـوردارى از پـاداش معنوى به خاطر مى سپردند .حفظ آیات الاهى نخستین گام در راه نـگاهبانى از قرآن به شمار مى آمد, زیرا از یک سوخط آن روز کوفى بود و به سبب نداشتن نقطه و اعـراب بـه شـکـل هـاى مختلف خوانده مى شد, و از سوى دیگر, تقریبا همه ى مردم بى سوادبودند وتنهاباحفظقرآن مى توانستندعشق خودبه کتاب خداوندراآشکارسازند .هنگامى که پیامبر اکرم (ص ) در غار [حرا] به سر مى برد,فرشته یى در برابرش حضور یافت و گفت : بـخـوان . پیامبر فرمود:خواندن نمى دانم . آن گاه بى هوش شد . وقتى حضرت به هوش آمد,فرشته گفت : [اقراء باسم ربک الذى خلق ....[ (6) امـام صـادق (ع ) فـرمـود: بـسـم اللّه الرحمن الرحیم . اقراء باسم ربک ...اولین آیاتى است که بر نبى اکرم (ص ) نازل شد .اولـیـن مـرحـلـه , مـرحـلـه ى قـرائت و به خاطر سپارى است ومرحله ى کتابت بعد از آن تحقق یـافـت .از ایـن رو, آیـه هاى آغازین قرآن از [اقراء] سخن مى گوید و مراد از آن حفظ آیات در سینه ها است . اکنون این مسئله را در موارد مختلف زیر مورد بررسى قرار مى دهیم :
اصطلاح حافظ در صدر اسلام
واژه ى [حفظ] در زبان عرب در دو معنا به کار رفته است :الف ) نگهدارى و نگهبانى ب به خاطر سپردن ضد فراموشى 9 در قرآن مجید, این واژه و مشتقاتش تنها در معناى اول به کاررفته است . حافظ اسم فاعل است و در اصـطـلاح عـلـوم قـرآنـى , بـه کـسـى مى گویند که همه ى قرآن را با تجوید و ترتیل و به کار بـردن قـرائت قابل قبول قرآن شناسان به خاطر سپرده باشد .همچنین به کسى که بر سنن رسول اکـرم ص احـاطـه داشـتـه , موارد اتفاق واختلاف آن را بداند و به احوال راویان و طبقات مشایخ آگاهى کامل داشته باشد, حافظ مى گویند .برخى تعداد آن را نیز معین کرده اند و گفته اند باید فرد صدهزار حدیث با سند از حفظ باشد تا این واژه بر او اطلاق شود .در صدر اسلام , به خـاطـر سپارندگان قرآن را [حافظ] نمى خواندند و با واژه هایى چون [جماع القرآن قراءالقرآن حملة القرآن و الماهر فى القرآن از آنان یاد مى کردند .واژه ى حافظ پس از قرن اول یا نیمه ى دوم قرن هجرى (13) دراین معنا به کار گرفته شد .البته واژه ها و ترکیب هاى یاد شده در سراسر روزگار پیامبراسلام (ص ) به معناى کسى که همه ى مـتـن قـرآن را بـه خاطر سپرده , نبوده و پس از رحلت رسول اکرم (ص )چنین معنایى یافته است . درزمان آن حضرت , از حافظ بخشى از کتاب خدا نیز با این عبارت ها یادمى کردند .
اولین حافظ قرآن
حفظ آیات الاهى , از نخستین روزهاى نزول وحى آغاز شد . پیامبر اسلام (ص ( نخستین حافظ قرآن بـه شـمـار مـى رفـت و بـراى فـراگـرفـتن و حفظ آن بسیار مى کوشید .آن حضرت همراه پیک وحى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى کرد تا آنچه مى شنود فراموش نکند . مرحوم طبرسى در شان نزول آیه ى لاتحرک به لسانک لتعجل به . ان علیناجمعه و قرءانه 15 اى رسـول ما در حال وحى , شتابان زبان به قرائت قرآن بگشاى که ما خود آن را جمع کرده در سـیـنـه ات ]نگاه مى داریم و بر تو مى خوانیم .از ابن عباس چنین نقل مى کند:پیامبر اکرم (ص ) به سـبـب عـشـق شـدیـدى کـه بـه دریافت و حفظ قرآن داشت هنگامى که پیک وحى آیات را بر او مـى خـوانـد, همراه وى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى ورزید تا آنچه مى شنود فراموش نکند . خـداونـد او را از ایـن کـار بـازداشـت و فرمود: ما آن را برایت جمع مى کنیم .حضرت براى اطـمـیـنان کامل از محفوظات خویش آن هارا بر فرشته ى وحى عرضه مى کرد .در روایات متعدد چـنـان مـى خوانیم که پیامبراسلام (ص ) در ماه رمضان هر سال قرآن را, تا آن جا که نازل شده بود, بـاجـبـرئیل مقابله و تکرار مى کرد, و در واپسین سال زندگى اش , بر خلاف گذشته , این مقابله و تکرار را دو بار به انجام رساند .
تقسیم بندی قران ها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به چهار حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
گردآوری قران
متن قرآن در سه مرحله گردآوری شد، تا نهایتاً به صورت امروزین یا اصطلاحاً «مصحف» درآمد. نخست زمان محمد. سپس زمان ابوبکر و در آخر زمان عثمان. در دورههای بعدی رسم الخط آن اصلاح شد
زمان محمد
در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان میخواند. برخی آن را حفظ میکردند و برخی بر تکههای چرم، استخوانهای شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگهای صاف و صیقلی و گاه کاغذ مینوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی میشد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. «جمع قرآن در زمان رسول خدا را اصطلاحاً تألیف گویند.» (رامیار،تاریخ قرآن:۲۱۳)در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. (رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵) و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخهای برمیگرفتند به بیش از پنجاه نفر میرسیدهاست.(رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵)
قاریان هفتگانه(قرّاء سبعه) و راویان چهارده گانه
در خواندن متن واحد قرآن چهارده شیوه یا روایت مختلف وجود داشتهاست. مشهورترین روایت که امروزه قرآن را بر اساس آن اعراب گذاری میکنند، روایت حفص از عاصم کوفی است، که به علی میرسد. تمام قرآن هایی که در ایران به چاپ می رسد از جهت صحت کتابت و انطباق با این قرائت در اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم سازمان تبلیغات اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و این مسأله در پایان تمام قرآن ها ذکر شده است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
علل کاهش علاقه ی دانشجویان نسبت به درس
انسان ، به سبب ویژگیهای بی نظیرش در میان همه موجودات ، عنوان اشرف مخلوقات را به خود اختصاص داده است. او استعداد خاص تفکر و یادگیری دارد که به او اجازه می دهد اعمال خاص انجام دهد . نتایج اعمالش را پیش بینی و ارزیابی کند .تغییر و تحولات گوناگون و سریعی را در عرصه علم و فناوری به وجود آورد. آنچنان که به قول تافلر دنیا را به دهکده ای تبدیل کند که اطلاعات را در سریع ترین زمان ممکن از قاره ای به قاره دیگر انتقال دهد .
بنابراین بر اثر پیشرفت سریع و غیر قابل انتظاری که در قلمرو دانش و فناوری طی چند قرن اخیر نصیب انسان شده است حجم اطلاعات و دانسته های بشری روز به روز به طور سر سام آوری در حال افزایش است. بر دانش آموزان و دانشجویان لازم است که هرچه سریعتر خود را با این تغییر و تحولات همگام سازند. در این راستا، بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان کوشش زیاد می کنند . بسیار مطالعه می کنند اما به دلیل عدم توانایی در تمرکز حواس، هنگام مطالعه نمی توانند به نتیجه د لخواه دست یابند.
تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس ، روی موضوعی معین ، بدون تمرکز حواس ، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود . بنابر این همه افراد توانایی تمرکز دارند و چون تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.
تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل. تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند ، بسیار آسان است.
تمرکز حواس
یعنی عوامل حواس پرتی را به حد اقل رساندن… تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند . بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است ، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد . یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس. لذا حواس پرتی ؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کا ری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر.
منشاء حواس پراگندگی
حواس پرتی یا منشاء ذهنی و درونی دارد و یا منشاء بیرونی و محیطی
حواس پرتی درونی و ذهنی: عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند. این موقع شامل مواردی از قبیل: درد، رنج، غم وغصه ، نگرانی، گرسنگی و تشنگی ، سردی و گرمی ، ترس و خشم و شادی ، سردرد و … می باشد
حواس پرتی بیرونی و محیطی
آنچه که به محیط پیرامون فرد ارتباط پیدا می کند و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شوند مانند نور شدید و نور ضعیف ، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری و نظایر اینها ممکن است فرایند تمرکز حواس را با اشکال مواجه کنند. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف ، متفاوت است و به حالت درونی ، تجربه ها مکان و موقعیت آنها بستگی دارد. . برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم . در حالی که این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد ، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگیها، حالات روحی و روانی، و عادات فردی بستگی دارد.بی شک حواس پرتی بیرونی آسانتر از عوامل حواس پرتی درونی بر طرف می شود .پس می توان بدون توجه به عوامل محیطی مانند : سرو صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتا داخل موترسرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد . اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید نگرانی و ناراحتی دگرگونی فکر و اندیشه با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد و مطالعات و یا تجربیات زیادی این موضوع را تائید کرده است که یک انسان می تواند در محل پر سرو صدا و نا آرامی با تمرکز و توجه کافی مطالعه کند.
روشهای تقویت تمرکز حواس
تمرکز حواس هنگام مطالعه کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است. و کلید اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش ومهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند. بنا براین بدون تمرکز حواس ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد ، ساعتها وقت بگیرد اما به خوبی