لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تاریخچه و تکامل بدنسازی
در اواخر قرن نوزدهم ، علاقه خاصی برای بدنسازی در مردم بوجود آمد و این بدنسازی به معنی اضافه کردن عضلات برای دفاع شخصی و بتا نبود ؛ بلکه منظور از آن بازگشت به این ایده یونانیان بود که با افزایش عضلات از بدن تجلیل می کردند. این زمانی بود که بلند کردن سنگ به روشی سنتی جای خود را ورزش مدرن وزنه برداری داد. در خلال پیشرفت این ورزش ، فرهنگ های مختلف این ورزش را برای مقاصد خاصی انجام می دادند . در اروپا وزنه برداری برای سرگرمی توسط مردان قوی و حرفه أی بوجود آمد . شکل ظاهری و فیزیکی این وزنه برداران برای تماشاچیان یا خود وزنه برداران زیاد مهم نبود.
در سال های دهه 1920 ، 1930 ثابت شد که سلامتی و رشد بدن به یکدیگر نزدیک و مربوط بوده و کارکردن با وزنه ، بهترین وسیله برای ازدیاد حجم عضلات در کوتاه ترین زمان است . سطح دانش بدنسازی در آن زمان محدود بود ، اما بدنسازان آن موقع بیشتر بدن خود را با ستارگان نسل قبلی مقایسه می کردند. در این دهه زیادکردن نیرو توسط وزنه برداری مورد قبول واقع نشده بود و به وزنه برداری در آن موقع ورزشکار یا قهرمان نمی گفتند و ازدیاد حجم عضلات در باشگاه را به جای تمرین کردن در ورزش های دیگر تقلب می دانستند.
در سال 1939 چیزهایی شروع به تغییر کردند . اتحادیه بدنسازان آماتور (AAU) مسابقات آقای آمریکا را برگزار کرد . شرکت کنندگان در این مسابقات فقط بدنسازان نبودند بلکه از تمامی رشته های ورزشی مانند بوکسورها در آن شرکت می کردند و در هر لباسی اقدام به نمایش عضلات خود می کردند. بعد ها بر اثر تأکیدی که بر روی شکل ظاهری بدن شد ، بدنسازان از این امتیاز بهره بردند و فاصله خود را با ورزشکاران رشته های دیگر زیاد کردند. کار کردن با وزنه شکل بدن را بیشتر از ورزش های دیگر تغییر می داد.
بدنسازی در دهه های 1940 و 1950 میلادی
برنده مسابقه آقای آمریکا در سال 1945 کلارنس رراس بود که می توان گفت اولین قهرمان واقعی ورزش بدنسازی است. نوع بدن او امروزه روی صحنه مسابقات کمتر به چشم می خورد . او دارای شانه های پهن عضلات پهن زیر بغل ، کمر باریک و ساق پاها عضلات خوب شکم بود.
در این هنگام تفاوت بین وزنه برداری بطور خاص برای بدست آوردن قدرت و تمرین با وزنه برداری متناسب کردن شکل بدن کاملاً مشخص شد . حالا شکل فیزیکی بدنسازان بر خلاف دیگر ورزش ها به نوع خاص خودش شناخته شد.
مجموعه این موفقیت ها موقعی نمایان شد که در سال 1997 ورزش بدنسازی توسط کمیته بین المللی المپیک به رسمیت شناخته شد و این ورزش عضوی از کمیته ورزش های آماتور گردید. پیشرفت بدنسازی در دهه 1980 اتفاق افتاد . در این دهه بدنسازی نه فقط به عنوان رقابت ورزشی ، بلکه بخاطر تأثیری که بطورکلی روی فرهنگ و مردم گذاشت ، رشد شدیدی کرد.
الفبای بدنسازی
بدنسازی به عنوان یک سیستم تمرین از مؤثرترین و مناسبترین راهها برای پرقدرت کردن و زیاد کردن حجم عضلات می باشد. بعضی ها فکر می کنند که بدنسازی فقط یک رقابت شدید است و ورزش نیست. یکی از دلایلی که مردم بدنسازی را ورزش نمی دانند این است که آنها این ورزش را با ورزشهایی که با اندازه چقدر دور ، چقدر سریع ، چه ارتفاع و غیره و ورزشهایی که با فرم (شیرجه رفتن ، ژیمناستیک ) آنها قضاوت می شوند ، مقایسه می کنند. بدنسازی ورزش فرم است و به جای حرکت دمای اندازه ، شکل تناسب ، جزئیات و کیفیت خود بدن ، با تمرینات مداوم در باشگاهها و بوسیله رژیم گرفتن و نمایش دادن بدن و گرفتن فیگوری سروکار دارد.
اگرچه بدنسازی هنوز بعنوان یک ورزش المپیکی شناخته نشده ، اما توسط جامعه ورزشکاران آماتور بین المللی پذیرفته شده و در بازیهای آسیایی و پان آمریکن گنجانیده شده است.
تمرینات افزایش تدریجی استقامت :
هیکل یک بدنساز ایده آل باید چیزی شبیه به این شکل باشد : شانه ها پهن و به تدریج که به پایین بدن می آید و به کمر می رسد باریک می شود ، پاها متناسب با بالا تنه تند.
ساختن تمام این عضلات باید روی اصول صحیح و با تمرینات افزایش تدریجی استقامت انجام گیرد. اما هر نوع تمرین با وزنه به ایجاد قدرت ختم نمی شود. شما باید تمرین مناسب را با استفاده از تکنیک صحیح انجام دهید تا یک پیغام مخصوص به سیستم های عصبی بدن شما فرستاده شود و بگوید چه چیزی را می خواهید به آن عادت کنید. به این اصل آموزش گفته می شود و به همین دلیل آموزش صحیح مهم می باشد. ساختن عضلات در بدنسازی هم از همین اصل پیروی می کند. عضلات به تحمل مقدار معینی فشار عادت دارند ، بخصوص بالابردن مقدار معینی وزنه با تحمل شدت فشار مشخص در هنگام تمرین کردن . وقتی که شما مقدار وزنه را افزایش می دهید به شدتِ فشار روی عضلات اضافه می کنید ، عضلات باید بزرگتر شوند تا بتوانند چنین فشاری را تحمل کنند. هم این که عضلات به تحمل چنین فشاری عادت کردند دوباره مقدار وزنه را در تمرینات خود بیشتر کنید و به این کار ادامه دهید تا عضلات بزرگتر و قوی شوند . بعبارت دیگر شما بتدریج تقاضای عضلات خود را افزایش می دهید.
استقامت در بدنسازی
اساساً دو نوع مختلفن استقامت وجود دارد : عضلانی و قلب و عروقی .
1ـ استقامت عضلانی : به قادر بون عضله به منقبض شدن به دفعات و استفاده از حداکثر تعداد رشته های عضله برای انجام تمرین گفته می شود .
2ـ استقامت قلب و عروق : توانایی قلب ، ششها و سیستم گردش خون برای رساندن اکسیژن به عضلات است ، تا آنها بتوانند به تمرین ادامه دهند و ضایعات حاصل شده (اسید لاکتیک) در اثر تمرین را از عضلات دور کنند. تمرینات سخت ، اسید لاکتیک زیادی را در عضلاتی که از آنها استفاده شده ایجاد می کند . ضایعاتی که در اثر منقبض شدن و ایجاد انرژی تولید می شود. اگر قلب ، ششها و سیستم گردش خود اکسیژن لازم را برای آن ناحیه ایجاد کنند ، اسید لاکتیک ایجاد شده دوباره در بدن تبدیل به انرژی جدید می شود ؛ در غیر اینصورت ، ضایعات از منقبض شدن عضله جلوگیری کرده و باعث ایجاد خستگی کامل می شود.
شناخت نوع بدن
یکی از روشهایی که بدن انسان را روی شکلی که دارند طبقه بندی می کند روش سوماتو تایپ است که در این روش بدن انسان به سه گروه تقسیم می شود.
اکتومورف : به بدنهایی گفته می شود که قسمت بالا تنه کوتاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
اندازه گیری محل و تهیۀ نقشۀ پایه
مقدمه
در فصل قبلی مطالبی پیرامون ملاقات با مشتری عنوان شد. همانطور که عنوان شد، این عمل یکی از اعمال متعددی است که در مرحله تحقیق و آماده سازی طرح بعد از ملاقات با مشتری و عقد قرارداد رسمی با وی صورت می گیرد. در این مقطع، طراح آماده انجام اندازه گیری محل و ترسیم baletheet و نقشۀ پایه می باشد. کار دیگر همچون ممیزی محل، آنالیز محل و تکمیل ایده های طراحی مستلزم انجام کامل این مرحله است. اندازه گیری محل و ترسیم نقشۀ پایه بعلت تأثیرات دقیقشان بر تمام کارهای بعدی، بسیار حائز اهمیت است.
بمنظور کمک به طراح جهت انجام حرفه ای و موفق این اعمال، در این وصل با مطالبی همچون اصطلاحات مربوط به این مرحله از کار، راهنمایی ها و روشهای ثبت اندازه گیری انجام شده و بالاخره روشهای ترسیم یک basesheet و نقشه پایه آشنا می شوید.
اصطلاحات فنی
پاره ای از اصطلاحات فنی مربوط به اندازه گیری محل و ترسیم نقشۀ پایه وجود دارند که در تمام حرفه های مربوط به امر طراحی مورد استفاده قرار می گیرند و این عبارات علیرغم تعاریف متفاوتی که دارند، غالباً به جای هم بکار می روند. اهم این اصطلاحات عبارتند از : قطعه زمین ، طرح پلات ، طرح محل ، نقشۀ پایه ، و بالاخره base sheet . هریک از این اصطلاحات در واقع یک تعبیر مشترک بوده که برای توضیح نقشۀ پایۀ اولیه آماده شده برای یک پروژه طراحی مورد استفاده قرار می گیرند. علیرغم تشابه موجود، هریک از اصطلاحات مذکور به لحاظ اطلاعات خاصی که داشته و هدفی که دنبال می کند با دیگری فرق می کند.
قطعه زمین
هر محل مسکونی تک خانواری در یک قطعه ملک بنام «قطعه زمین» قرار دارد که غالباً آنرا با پارچه زمین نیز می نامند. برای دوری از ابهام با نقشه (غالباً موسوم به plat است) یا طرح یا طرح مخفی (غالباً pbt ) تنها یک قطعه محل مسکونی را بایستی قطعه (lot) بنامیم که شکل و اندازه این قطعات بسیار متغیر است. (تصویر 1-6) . علیرغم عدم وجود هیچ گونه استاندارد خاصی برای اینگونه قطعات، در عمل طراح با اندازه های نسبتاً متعارف و معمولی مواجه می شود که در زیر فهرست شده و در تصویر 2-6 خواهید دید.
قطعه کوچک 506 متر مربع
قطعه متوسط 1012 متر مربع
قطعه متوسط تا بزرگ 2025 متر مربع
قطعه بزرگ 4050 متر به بالا
تصویر 1-6 اشکال مختلف قطعه زمین تصویر 2-6 اندازه های متداول قطعات زمین ملکی
حدود مرز قطعات با خطوط اربعه (شمال، شرق، غرب (جنوب) از چهار طرف مشخص می شود. هر یک از خطوط اربعه ملک با فاصله و نسبت مشخص می شود، برحسب تعریف نسبت عبارتست از مسیر افقی هریک از خطوط اربعه ملک برحسب درجه شرقی یا غربی شمالی یا جنوبی و «فاصله» عبارتست از اندازه خطی افقی خط و مرز ملک . (تصویر 3-6) . گوشه های قطعه زمین را معمولاً با میخ های آهنی که دور تا دور زمین فرم می کنند مشخص می کنند.
تصویر 3-6 فاصله و نسبت جغرافیائی خطوط اربعه ملک
کروکی قطعه زمین (پلات)
بنا به تعریف، کروکی قطعه زمین عبارتست از ترسیم نقشۀ مقیاس بندی شده ای که محل دقیق هریک از خطوط ملک مسکونی را نشان می دهد. برحسب مورد هر کروکی حاوی اطلاعات زیر می باشد.
شکل قطعه زمین که توسط خطوط اربعۀ ملک تعریف می شود.
جهت جغرافیایی ملک نسبت به شمال حقیقی
نسبت و فاصله هریک از حدود اربعه
حق راه مشخص (راه قانونی)
راههای اصلی و فرعی
محدودیتهای قانونی همچون میزان عقب نشینی و easements
حق راه، عبارتست از منطقۀ عمومی زمین که در آن خیابان یا راه زده می شود که عرض آن بطور متوسط 180 سانت و حداقل 90 و حداکثر 360 سانت می باشد. (تصویر 4-6). حاشیه راه قانونی منطبق با خطوط جلوئی قطعۀ ملک شروع می شود. راههای قانونی توسط ادارات دولتی منطقه واقع در روستا، شهرستان، شهر یا حتی کشور تعیین و تنظیم می شود. بنابراین، برای تعیین قوانین و مشخصات مربوط به حق راه، باید با دفاتر دولتی مربوطه تماس گرفت.
تصویر 4-6 راه قانونی معمولی
راههای فرعی، صرفاً داخل راه قانونی تعبیه می شوند (تصویر 5-6) . در نتیجه، بسیاری از حدود اربعه و گوشه ها را در نزدیکی حاشیه این راه فرعی می توان یافت. اگر چه این راهها خارج از حدود و شعور واقعی ملک وجود دارند، رسیدگی و نگهداری اکثرشان به عهده مالک می باشد.
راه اصلی ، که غالباً آنرا berm یا tree lawn نیز می نامند، به نواری از زمین واقع بین کنار گذر و جدول خیابان گفته می شود (تصویر 6-6) . هرچند قسمت از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
امام رضا(ع)و بنی عباس:
تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.
امام رضا (ع)در زمان هارون:
هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.
همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)
از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.
انگیزه اصلی این انحراف سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.
حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.
این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.
جریان جانشینی هارون و سرانجام او:
هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175
در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.
عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.
هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.
منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.
هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او بودند.بعضی می گویند علت همراهی مأمون در این سفر تدبیر فضل بن سهل بود.
چون فکر می کرد اگر در این سفر هارون بمیرد ،امین قدرت را بدست می گیرد و مأمون را از ولایتعهد خلع می کند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امین در آن لحظه به او نرسد.
هارون در گرگان بشدت بیمار شد .او قبل از مرگش مأمون را برای انجام مأموریتی روانه مرو کرد و به فضل بن ربیع گفت :اگر من مردم لشکر خزائنی را که همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولی فضل بن ربیع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.
سرانجام هارون الرشید بعد از 23 سال حکومت جابرانه در سال 193 در 45 یا 49 سالگی در سناباد طوس بهلاکت رسید و همانجا مدفون شد.
اختلاف امین و مأمون:
امین در بغداد وقتی که از مرگ پدر مطلع شد ،نامه ای به فضل بن ربیع در خراسان نوشت و از او خواست همه اموال و لشکریانی را که همراه هارون بود به بغداد باز گرداند.فضل هم که طرفدار امین بود بطرف بغداد حرکت کرد و سپاهیان هم که از بازگشت به خانه های خود مسرور بودند ،راه مراجعت را در پیش گرفتند.
مأمون که اموال و لشکریان را در حال از دست دادن می دید تدبیر فضل بن سهل با ارسال پیکی به بن ربیع خواستار استرداد آنها نزد خود شد اما جواب او منفی بود و گفت این دستور خلیفه است .
امین در بغداد به کاخ خلافت گام نهاد و در جمادی الثانی 193 بخلافت رسید.فضل بن ربیع و علی بن عیسی او را تحریک کردند تا مأمون را از ولایتعهد خلع کند.امین ابتدا با نامه های متعدد از مأمون خواست تا به بغداد بیاید اما او می گفت من از طرف هارون حکمران خراسان شده ام و جلوی مأموران امین را که برای بیعت گرفتن از مردم به آن دیار می آمدند،می گرفت .عاقبت در سال 194 امین ،نام مأمون را از سکه انداخت و او و برادر دیگرش مؤتمن را از ولایتعهد عزل کرد و پسر خردسالش موسی را ولیعهد قرار داد.
در اختلاف بین این دو برابر بیش از هر چیز مسائل قومی و نژادی دخالت داشته ا ست .برای روشن شدن این مطلب به بحث کوتاهی در این زمینه می پردازیم.
چرا عباسیان و عربها طرفدار امین بودند؟
شاید سر تمایل عباسیون به امین بخاطر این بود که امین بطور کامل یک عباسی است یعنی پدرش هارون و مادرش زبیده است.زبیده نوه منصور و بلند پایه ترین و با نفوذ ترین زن عباسی بود.یعقوبی می نویسد:«امین تنها خلیفه ای بود که هم پدر و هم مادرش عباسی بودند»(2 )
امین در دامان فضل بن یحیی برمکی که برادر رضاعی هارون و با نفوذترین مرد دربار هارون بود بزرگ شد و نیز فضل بن ربیع که عرب بود و تردیدهای در دوستی اش نسبت به عباسیون نبود بر امورات او اشراف داشت.اما مأمون در دامان جعفر بن یحیی که دارای نفوذ کمتری نسبت به برادرش فضل داشت.بزرگ شد و مربی او فضل بن سهل بود که ایرانی الاصل بوده است .بین مربیان ایندو هم اختلاف شدیدی وجود داشت.
مادر مأمون زنی خراسانی و غیر عرب بنام «مراجل» بود که اندکی بعد از تولد مأمون مرده بود و فاقد هر گونه نفوذی در دربار بود.و اگر زنده هم می ماند می توانست دستاویزی برای تحقیر بیشتر مأمون باشد.(3 )
عربها هم از خلافت و استانداری مأمون راضی نبودند زیرا هم مادر و مربی او عرب نبودند و هم اسلاف مأمون با ترجیح موالی و ایرانیان رفتار بدی با عربها کردندومثلاً منصور عباس موالی و غلامانش را در کارهای خود راه داد و در امور حرم مشغولشان کرد و آنها را بر عربها تقدم داشت و خلفای بعدی هم از او دنباله روی کردند و به این ترتیب ریاست و ارج عرب از بین رفت.
اما امین پشتوانه ای قوی در بین عباسیان داشت.او دارای حزب و گروهی قوی بود .مانند دائی ها فضل بن یحیی بن برمکی ،بیشتر برامکه و نیز مادرش زبیده و بلکه کل عربها با او بودند و اینها نفوذ زیادی در هارون داشتند و این تأثیر در مسئله ولایتعهدی هم کار خود را کرد و با اینکه مأمون بزرگتر از امین بود و علیرغم میل هارون،امین ولیعهد شد .
مأمون علاوه بر اینکه در بین عباسیان نفوذی داشت .علویان هم از او راضی نبوده اند زیرا بهر حال مأمون جزء بنی عباس و فرزند هارون ،یعنی قاتل موسی بن جعفر (ع)بود و بعلاوه در میان خود کسی را داشتند که از همه عباسیان بهترین یعنی علی بن موسی(ع).
مأمون بدلیل اینکه می دید عرب،عباسیان و علویان از او فاصله گرفته اند به خراسانیها نزدیک شد و در مرو اقامت گزید و از یاری و مساعدت فرماندهان و سپاهیان ایرانی برخوردار شد.
جنگ بین امین و مأمون آغاز می شود:
مأمون با اطرافیان و فضل بن سهل به مشورت پرداخت .فضل به او گفت:تو مادرت ایرانی است و خود الان در بین ایرانیان هستی ،خراسان پشتیبان توست و من هم کار خلافت را برایت درست می کنم.مأمون نظر او را پذیرفت .او دارای یاران لایق و کاردانی بود.همچون طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین که سردار نظامی برجسته ای بود .دیگر هرثمه بن اعین که از طرف هارون استاندار خراسان و مأمور سرکوب شورشیان بود در این موقعیت به مأمون پیوست ورافع بن لیث هم که جزء شورشیان بود به مأمون پیوست و در رأس آنان فضل بن سهل بود که از کوچکی مربی او بود و اکنون سیاستمدار برجسته ای بود.
با بالا گرفتن اختلاف بین دو برادر ،امین در سال 194 علی بن عیسی را با سپاهی پنجاه هزار نفره به جنگ برادرش فرستاد و او را حاکم همدان و اصفهان و قم قرار داد.مأمون هم سپاهی را به سرداری طاهربن حسین به جنگ او فرستاد.در این جنگ که در حوالی ری رخ داد.لشکر طاهر پیروز شد.مأمون با کسب خبر پیروزی خود را خلیفه اعلام کرد و امین را خلع کرد.
مردم خراسان هم از این حادثه مسرور گشته و شادی کردند.این سپاه دیگری را به جنگ طاهر فرستاد اما باز هم شکست خورد.از طرف دیگر مأمون هم همرثمه را با سپاه دیگری به کمک طاهر فرستاد و آنان موفق شدند همدان ،اهواز،بصره ،کوفه و مدائن را تصرف کرده و بغداد را محاصره کنند.در بغداد آشوب شد و اطرافیانش امین را تنها گذاشتند و بعضی به طاهر تسلیم شدند و بالاخره در 24 محرم سال 198 امین در سن 28 سالگی بدست مأموران طاهر کشته شد.و خلافت پنجاه ساله اش پایان یافت .پس طاهر از مردم عراق برای مأمون بیعت گرفت و سر امین را بر دروازه شهر نصب کرد و بعد آنرا برای مأمون فرستاد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
1- تاریخچه مهندسی صنایع
1-1- سیر شکلگیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم
اولین فعالیتهای مهندسی صنایع مربوط به اقتصاددانهای کاربردی و صنعتگرها است که در حدود سالهای 1800 در انگلستان شکل گرفت. آدام اسمیت1 ، اقتصاددان معرف اسکاتلندی، در سال 1776 در کتاب ثروت ملل ایده تقسیم کار را برای بهبود بهرهوری مطرح کرد. پیادهسازی این ایده روی فعالیت سوزن سازی در یک کارگاه نشان داد که با تقسیم فعالیت به چهار عملیات جداگانه، خروجی 5 برابر افزایش یافت. وقتی که یک کارگر تمام فعالیت را انجام میداد در هر روز 1000 سوزن تولید میکرد ولی وقتی 10 کارگر به چهار فعالیت تخصصی و جداگانه گمارده شدند میتوانستند 48000 سوزن تولید کنند. علاوه بر اینکه ظرفیت تولید افزایش یافت، اسمیت نشان داد که با این ایده هزینه ساخت نیز کاهش مییابد. اسمیت علت کاهش هزینه ساخت را چنین بیان کرد:
انجام یک کار توسط یک نفر به صورت مکرر باعث به وجود آمدن مهارت خاص در آن فرد برای انجام آن کار میگردد بنابراین میتواند در زمان کمتری آن را به پایان رساند.
صرفهجویی در زمان از دست رفته کارگر برای تغییر از یک کار به کار بعدی
اختراع ابزار جدید و مخصوص برای انجام هر یک از کارها
چارلز ببج2 در تکمیل ایده اسمیت بیان کرد که با گماردن هر کارگر به یک کار خاص، دیگر به مهارت و تجربه زیاد در کار ساخت و تولید نیاز نبوده و نرخ پرداخت به کارگران نیز میتواند کمتر باشد و بدین شکل هزینه تولید کاهش مییابد. وی نتیجه یافتههای خود را در سال 1835 با عنوان «اقتصاد ماشینآلات و سازندگان3 » ارائه نمود.
در تولید ماشین بخار توسط ماتئو بولتون4 و جیمز وات5 ، استفاده از سیستمهای مدیریت شامل استانداردها، روشهای پیشبینی، استقرار کارخانه، طراحی کارخانه و سیاستهای حقوق و پاداش در شکل ابتدایی خود برای کمک در هدایت، مدیریت و کنترل کارخانه آغاز شد.
توسعه مهندسی صنایع در آمریکا در سالهای اول 1900 توسط فردریک تیلور6 ، پدر مهندسی صنایع، آغاز شد. بر خلاف آدام اسمیت و چارلز ببج که نظریهپرداز و نویسنده بودند، تیلور کسی بود که از طریق انجام فعالیتهای صنعتی و بر اساس آزمایش به توسعه اصول و مفاهیم پرداخت و توجه خود را روی روشهای علمی انجام کار و مدیریت یک واحد تولیدی متمرکز ساخت. تا قبل از تیلور کارها بر اساس حسابهای سرانگشتی انجام میشد و از استانداردهای علمی، برنامهریزی مدیریتی و رویههای تحلیل خبری نبود. هدف تیلور تغییر این وضعیت به شرایطی بود که نشان دهد مدیریت یک فعالیت علمی است و نه یک فعالیت اتفاقی و باری به هر جهت. وی چهار خطمشی زیر را مورد توجه قرار داد:
برای هر عنصر کاری یک پایه علمی توسعه دهید و آن را جایگزین روشهای سرانگشتی کنید.
برای هر کار، بهترین کارگر را انتخاب کنید به جای اینکه کارگر خود، کار خود را انتخاب کند.
کار را به طور مساوی بین مدیریت و نیروی کار تقسیم کنید به طوری که هر یک وظایف و مسئولیت متناسب با خود را دارا باشد.
روح همکاری بین مدیریت و نیروی کار را توسعه دهید به طوری که کار بر اساس خطمشی اول و دوم انجام پذیرد.
در راستای هدف تیلور (یعنی مدیریت علمی) افراد دیگری از جمله گیلبرت7 و گانت8 به توسعه روشهای علمی و سیستماتیک برای مطالعه و اندازهگیری کار، برنامه ریزی و زمانبندی تولید پرداختند. تا پیش از سال 1930 رشد چشمگیری در توسعه مهندسی صنایع ایجاد شد و حوزههایی تحت عناوین زیر شکل گرفت:
روشهای کار
اندازهگیری کار
طراحی کارخانه
سیستمهای پاداش و حقوق
ارزیابی کار
تئوری سازمان
فاکتورهای انسانی
برنامهریزی و کنترل تولید
تا اواخر سالهای 1940، توسعه مهندسی صنایع بر اساس روشهای سنتی که توسط تیلور، گانت و گیلبرت پایهگذاری شده بود ادامه یافت. فلسفه وجودی مهندسی صنایع با توجه به نگرش و هدف به وجودآورندگان آن، ارائه راهحلهای مؤثر و کارا برای مسائل مربوط به طراحی، تحلیل و ارزیابی بود.
1-2- تکامل مهندسی صنایع بعد از جنگ جهانی دوم
شکلگیری مهندسی صنایع به همراه تدوین فلسفه وجودی، مفاهیم، اهداف و مشخص شدن حوزههای کاربرد از یک طرف و از طرف دیگر ظهور حوزههای جدید قابل کاربرد در مهندسی صنایع طی سالهای جنگ جهانی دوم و بعد از آن، مهندسی صنایع را به حوزهای تبدیل نمود که دارای معانی متفاوت نزد افراد مختلف بود. بهترین روش درک مهندسی صنایع جدید، درک چگونگی ارتباط آن با دیگر حوزههاست. معمولترین حوزههای مرتبط با مهندسی صنایع عبارتند از: مدیریت، علوم کامپیوتر، علم آمار، تحقیق در عملیات، علوم مدیریت9 ، مهندسی فاکتورهای انسانی و مهندسی سیستمها. در ادامه هر یک از حوزههای اشاره شده، شرح داده شده و با مهندسی صنایع مقایسه میشوند.
1-2-1- مدیریت
بین همه حوزههای اشاره شده، مدیریت قدیمیترین در تاریخ بشری است. بیشتر کتابهای مدیریت، توسعه مدیریت را با بحث روی مفاهیم علمی تیلور آغاز میکنند و خیلی از نویسندگان آن کتابها، تیلور را «پدر مدیریت علمی» مینامند همانگونه که مهندسین صنایع وی را «پدر مهندسی صنایع» مینامند. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا مفاهیم مدیریت علمی تیلور تعمیمی دانشگاهی از مهندسی است یا مدیریت. بخشی از مدیریت با نام مدیریت تولید دارای وجه مشترکی با مهندسی صنایع است. در اینجا نیز از دید مدیریت، مدیریت تولید به جنبه هدایت منابع انسانی تولید توجه دارد در صورتی که مهندسی صنایع به تحلیل، طراحی و کنترل سیستمهای بهرهور میپردازد. منظور از سیستم بهرهور سیستمی است که محصول یا خدمت تولید میکند. به عبارتی میتوان گفت متخصصان مدیریت مجری سیستمهایی هستند که توسط مهندسین صنایع تحلیل، طراحی و ارزیابی شدهاند.
1-2-2- تحقیق در عملیات
در جنگ جهانی دوم، نیروی نظامی انگلیس و آمریکا تیمهایی مرکب از ریاضیدانان، آماردانها، دانشمندان فیزیک، مهندسین، بیولوژیستها و روانشناسها تشکیل دادند تا مسائل مختلف عملیاتی نظامی را مورد تحلیل قرار دهند. به عنوان مثال نیروی دریایی آمریکا 70 تحلیلگر از علوم مختلف را به کار گرفت. از آنجایی که این تیمها برای تحقیق روی فعالیت ها و عملیات نظامی تشکیل شده بودند، چنین تحقیق، تحلیل و بررسی را «تحقیق در عملیات10 » نامیدند. تیمهای تحقیق در عملیات به مسائلی از جمله مسائل زیر پاسخ دادند:
تعیین محل استقرار تجهیزات رادار
چگونگی جستجوی زیردریاییهای دشمن
چگونگی تخریب مینهای دریایی در دریاهای اطراف ژاپن
تعیین اندازه بهینه ناوگانهای حمل مواد
توسعه استراتژیهای مانور ناوهای جنگی هنگام حمله دشمن
همانطور که گفنه شد تا اواخر سالهای 1940 توسعه مهندسی صنایع مبتنی بر روشهای سنتی تیلور، گانت و گیلبرت بود. بعد از جنگ جهانی دوم و در اواخر سالهای 1940 و اوایل 1950، تحقیق در عملیات به واسطه موفقیتهای به دست آمده در جنگ، جای خود را در فعالیتهای صنعتی، بخشهای خدماتی و سازمانهای دولتی و خصوصی باز کرد. مفاهیمی که توسط تیلور، گانت، گیلبرت و دیگران توسعه داده شده بودند نیازمند تحلیل کمی دقیقتر و روشهای سیستمگرا بودند که تا آن زمان به صورت سنتی به کار گرفته میشدند. ظهور تحقیق در عملیات، نقطه عطفی در تحول روشهای مهندسی صنایع بود که نتیجه آن توسعه روشهای کمی، الگوریتمهای ریاضی و . . . بود که در بکارگیری مؤثر مفاهیم توسعه یافته توسط تیلور و دیگران استفاده شدند. ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا مهندسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بسم الله الرحمن الرحیم
فاطمه علائی
کلاس:3.3
سرکار خانم:آشنا
موضوع:آشنایی با رشته های هنری بومی
فهرست صفحه
تاریخچه ی هنر گلیم بافی .............................................1
قلم زنی در دوره ی ساسانی...........................................3
هنرسفال گری پیش از اسلام..........................................7
مینا کاری.................................................................10
هنر منبت کاری.........................................................15
تاریخچه ی هنر گلیم بافی
از آثار و نوشته های مورخان و جهانگردان پیداست که بافتن جزو اولین هنرها و صنایع قبیله های پراکنده انسانها بوده است .
می توان گفت بافتن پارچه و گلیم تقریبا از یک زمان رواج یافته است. حتی می توان گفت که انسان پیش از آنکه دست به ساختن خانه بزند، اقدام به بافتن کرده است . برای بافتن پارچه از الیاف ظریف تر و برای بافتن گلیم از الیاف ضخیم تر استفاده می کرده است.
در سال 1949 در سرزمین روسیه یک قطعه قالی به نام قالی (پازیریک) به حال انجماد ،پیدا شد که مربوط به 350 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح بوده است و به این ترتیب وجود قالی و گلیم در تمدنهای باستانی فلات ایران ثابت گردید. فرش یاد شده دارای 3600 گره متقارن در هر دسیمتر مربع می باشد.
نقش آن قالی بیانگر این است که برای رسیدن به چنین مهارتی در قالبی بافی لازم است که بافنده از یک سنت حداقل هزار ساله برخوردار باشد. بدین ترتیب تاریخ پیدایش هنر گلیم بافی و قالی بافی در ایران حدودأ بین1500 تا 2000 سال قبل از میلاد تعیین شد. از آنجایی که گلیم زودتر از قالی بافته شده تاریخ گلیم بافی به 3000 سال پیش از میلاد عنوان شده، که تاریخ آغاز نساجی است و از وسایل بافتنی که از بهشهر به دست آمده و تاریخ آن متعلق به 600 سال قبل از میلاد است ، نشان می دهد که از موی بز و گوسفند استفاده می شده است. اما در مورد پارچه مشخص نیست که از همین الیاف استفاده می کردند یا نه. در تپه های سیلک کاشان نمونه بافت پارچه متعلق به 4700 سال پیش به دست آمده است.
در حال حاضر گلیم وسیله ای است که به عنوان زیر انداز و پرده در چادرها و محلهای عمومی نظیر قهوه خانه ها و نیز در تهیه لوازم زندگی و کار، مانند رختخواب بند (چادر شب)، سجاده، خورجین، جوال دیوارهای چادر، جل اسب، پشتی، سفره و ... استفاده می شود که در این مقوله توضیح داده شده است. لازم به ذکر است که بافت گلیم و استفاده از آن تقریبا در تمام نقاط ایران رایج است.