لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تاریخچه و تکامل بدنسازی
در اواخر قرن نوزدهم ، علاقه خاصی برای بدنسازی در مردم بوجود آمد و این بدنسازی به معنی اضافه کردن عضلات برای دفاع شخصی و بتا نبود ؛ بلکه منظور از آن بازگشت به این ایده یونانیان بود که با افزایش عضلات از بدن تجلیل می کردند. این زمانی بود که بلند کردن سنگ به روشی سنتی جای خود را ورزش مدرن وزنه برداری داد. در خلال پیشرفت این ورزش ، فرهنگ های مختلف این ورزش را برای مقاصد خاصی انجام می دادند . در اروپا وزنه برداری برای سرگرمی توسط مردان قوی و حرفه أی بوجود آمد . شکل ظاهری و فیزیکی این وزنه برداران برای تماشاچیان یا خود وزنه برداران زیاد مهم نبود.
در سال های دهه 1920 ، 1930 ثابت شد که سلامتی و رشد بدن به یکدیگر نزدیک و مربوط بوده و کارکردن با وزنه ، بهترین وسیله برای ازدیاد حجم عضلات در کوتاه ترین زمان است . سطح دانش بدنسازی در آن زمان محدود بود ، اما بدنسازان آن موقع بیشتر بدن خود را با ستارگان نسل قبلی مقایسه می کردند. در این دهه زیادکردن نیرو توسط وزنه برداری مورد قبول واقع نشده بود و به وزنه برداری در آن موقع ورزشکار یا قهرمان نمی گفتند و ازدیاد حجم عضلات در باشگاه را به جای تمرین کردن در ورزش های دیگر تقلب می دانستند.
در سال 1939 چیزهایی شروع به تغییر کردند . اتحادیه بدنسازان آماتور (AAU) مسابقات آقای آمریکا را برگزار کرد . شرکت کنندگان در این مسابقات فقط بدنسازان نبودند بلکه از تمامی رشته های ورزشی مانند بوکسورها در آن شرکت می کردند و در هر لباسی اقدام به نمایش عضلات خود می کردند. بعد ها بر اثر تأکیدی که بر روی شکل ظاهری بدن شد ، بدنسازان از این امتیاز بهره بردند و فاصله خود را با ورزشکاران رشته های دیگر زیاد کردند. کار کردن با وزنه شکل بدن را بیشتر از ورزش های دیگر تغییر می داد.
بدنسازی در دهه های 1940 و 1950 میلادی
برنده مسابقه آقای آمریکا در سال 1945 کلارنس رراس بود که می توان گفت اولین قهرمان واقعی ورزش بدنسازی است. نوع بدن او امروزه روی صحنه مسابقات کمتر به چشم می خورد . او دارای شانه های پهن عضلات پهن زیر بغل ، کمر باریک و ساق پاها عضلات خوب شکم بود.
در این هنگام تفاوت بین وزنه برداری بطور خاص برای بدست آوردن قدرت و تمرین با وزنه برداری متناسب کردن شکل بدن کاملاً مشخص شد . حالا شکل فیزیکی بدنسازان بر خلاف دیگر ورزش ها به نوع خاص خودش شناخته شد.
مجموعه این موفقیت ها موقعی نمایان شد که در سال 1997 ورزش بدنسازی توسط کمیته بین المللی المپیک به رسمیت شناخته شد و این ورزش عضوی از کمیته ورزش های آماتور گردید. پیشرفت بدنسازی در دهه 1980 اتفاق افتاد . در این دهه بدنسازی نه فقط به عنوان رقابت ورزشی ، بلکه بخاطر تأثیری که بطورکلی روی فرهنگ و مردم گذاشت ، رشد شدیدی کرد.
الفبای بدنسازی
بدنسازی به عنوان یک سیستم تمرین از مؤثرترین و مناسبترین راهها برای پرقدرت کردن و زیاد کردن حجم عضلات می باشد. بعضی ها فکر می کنند که بدنسازی فقط یک رقابت شدید است و ورزش نیست. یکی از دلایلی که مردم بدنسازی را ورزش نمی دانند این است که آنها این ورزش را با ورزشهایی که با اندازه چقدر دور ، چقدر سریع ، چه ارتفاع و غیره و ورزشهایی که با فرم (شیرجه رفتن ، ژیمناستیک ) آنها قضاوت می شوند ، مقایسه می کنند. بدنسازی ورزش فرم است و به جای حرکت دمای اندازه ، شکل تناسب ، جزئیات و کیفیت خود بدن ، با تمرینات مداوم در باشگاهها و بوسیله رژیم گرفتن و نمایش دادن بدن و گرفتن فیگوری سروکار دارد.
اگرچه بدنسازی هنوز بعنوان یک ورزش المپیکی شناخته نشده ، اما توسط جامعه ورزشکاران آماتور بین المللی پذیرفته شده و در بازیهای آسیایی و پان آمریکن گنجانیده شده است.
تمرینات افزایش تدریجی استقامت :
هیکل یک بدنساز ایده آل باید چیزی شبیه به این شکل باشد : شانه ها پهن و به تدریج که به پایین بدن می آید و به کمر می رسد باریک می شود ، پاها متناسب با بالا تنه تند.
ساختن تمام این عضلات باید روی اصول صحیح و با تمرینات افزایش تدریجی استقامت انجام گیرد. اما هر نوع تمرین با وزنه به ایجاد قدرت ختم نمی شود. شما باید تمرین مناسب را با استفاده از تکنیک صحیح انجام دهید تا یک پیغام مخصوص به سیستم های عصبی بدن شما فرستاده شود و بگوید چه چیزی را می خواهید به آن عادت کنید. به این اصل آموزش گفته می شود و به همین دلیل آموزش صحیح مهم می باشد. ساختن عضلات در بدنسازی هم از همین اصل پیروی می کند. عضلات به تحمل مقدار معینی فشار عادت دارند ، بخصوص بالابردن مقدار معینی وزنه با تحمل شدت فشار مشخص در هنگام تمرین کردن . وقتی که شما مقدار وزنه را افزایش می دهید به شدتِ فشار روی عضلات اضافه می کنید ، عضلات باید بزرگتر شوند تا بتوانند چنین فشاری را تحمل کنند. هم این که عضلات به تحمل چنین فشاری عادت کردند دوباره مقدار وزنه را در تمرینات خود بیشتر کنید و به این کار ادامه دهید تا عضلات بزرگتر و قوی شوند . بعبارت دیگر شما بتدریج تقاضای عضلات خود را افزایش می دهید.
استقامت در بدنسازی
اساساً دو نوع مختلفن استقامت وجود دارد : عضلانی و قلب و عروقی .
1ـ استقامت عضلانی : به قادر بون عضله به منقبض شدن به دفعات و استفاده از حداکثر تعداد رشته های عضله برای انجام تمرین گفته می شود .
2ـ استقامت قلب و عروق : توانایی قلب ، ششها و سیستم گردش خون برای رساندن اکسیژن به عضلات است ، تا آنها بتوانند به تمرین ادامه دهند و ضایعات حاصل شده (اسید لاکتیک) در اثر تمرین را از عضلات دور کنند. تمرینات سخت ، اسید لاکتیک زیادی را در عضلاتی که از آنها استفاده شده ایجاد می کند . ضایعاتی که در اثر منقبض شدن و ایجاد انرژی تولید می شود. اگر قلب ، ششها و سیستم گردش خود اکسیژن لازم را برای آن ناحیه ایجاد کنند ، اسید لاکتیک ایجاد شده دوباره در بدن تبدیل به انرژی جدید می شود ؛ در غیر اینصورت ، ضایعات از منقبض شدن عضله جلوگیری کرده و باعث ایجاد خستگی کامل می شود.
شناخت نوع بدن
یکی از روشهایی که بدن انسان را روی شکلی که دارند طبقه بندی می کند روش سوماتو تایپ است که در این روش بدن انسان به سه گروه تقسیم می شود.
اکتومورف : به بدنهایی گفته می شود که قسمت بالا تنه کوتاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
گیاه (Plant) در زیست شناسی معمولا" به یک موجود زنده درحوزه رده بندی گیاهان اطلاق می شود. شاید در کاربردهای روزمره این واژه آنچنانکه درذیل تعریف شده بکار نرود.
مشکلات موجود برای تعریف
تعریف کلمه گیاه ازآنچه که ظاهرا" به نظر می رسد بسیار مشکل تراست. اگرچه گیــــاه شناسان محدوده رده بندی گیاهان را تعریف کرده اند ، مرزهای تعیین کننده اعضاء رده بندی گیاهان بسیار اختصاصی تر از تعریفات رایج " گیاه"است. ما گیاه را بعنوان یک موجود زنده یوکاریوت و دارای تعداد زیادی سلول تعریف می کنیم که عموما" فاقد اندامهای حسی یا حرکت ارادی بوده و در صورت رشد کامل دارای ریشه ، ساقه و برگ می باشند. اما از نظر گیاه شناسی فقط گیاه آوندی دارای ریشه ، ساقه وبرگ است. اما اگر منصفانه نگاه کنیم گیاهانی که ما هر روز با آنها مواجه هستیم ، گیاهان آوندی می باشند.
تعریف دیگر گیاه که گسترده تر (فراگیرتر) می باشد، عبارت است از هرچیزی که فتواتوتروف می باشد- یعنی غذای خودش را از مواد خام غیر آلی و نور خورشید تولید کند. برای فردی که بر نقش خاصی که گیاهان در یک اکوسیستم بازی می کنند متمرکزشود این تعریف غیر منطقی نیست .اما در بین فتواتوتروپها ، پروکاریوتهایی ( پیش هسته) مخصوصا" باکتریهای فتواتوتروپ و سیانوفیتها وجود دارند. سیانوفیتها را گاهی اوقات ( به دلایل خوبی) جلبکهای سبز– آبی می نامند.در اینجا این مشکل بوجود می آید که بیشتر مردم از جمله گیاه شناسان قارچ خوراکی را گیاه می نامند اگرچه قارچ خوراکی اندام باردهی قارچ می باشد ( حوزه قارچها)، و اصلا" فتواتوتروپ نبوده، بلکه گندخوار( saprophytic) می باشد. و بیش از چند گونه گیاهان گل دار، قارچها و باکتریها وجود دارند که انگلی هستند. ما قادر به ارائه پاسخی مطمئن نیستیم. فهرست خصوصیاتی که حوزه رده بندی گیاهان را از سایر حوزه های زیست شناسی جدا می کند حد اقل یک تعریف فنی ارائه می کند اما این تعریف مورد پسند همگان قرار نمی گیرد. بنابراین تعریف اصطلاح گیاه همیشه به معنی بیشتر موجودات زنده طبقه بندی شده در محدوده رده بندی گیاهان می باشد. مثلا" اگر جلبکهای سبز به وضوح گیاهانی جزورده بندی گیاهان هستند، پس بیشترمردم اکثرخزه های دریایی را هم که جزئی از( حوزه آغازیان (هستند، جزو جلبک های سبز در نظر می گیرند. مشکل عدم وجود دقت یا توافق که در تعریف گیاه وجود دارد یکی از گفته های مورد تفاهم است که اغلب در مقالات با آن مواجه هستیم از این قبیل : ... آوند چوبی یکی از دو بافت انتقال در گیاه است . بطور کلی تصور نمی شود این جمله به معنی تمامی گیاهان ، جلبکها با گیاهان گلدار باشد. به احتمال بسیار زیاد باکتریها یا قارچها را به حساب نمی آورد. در واقع معمولا" بهتر است اینگونه تصور شود که این بحث فقط به گیاهان آوندی مربوط می شود ( ضرورتا" سرخسها ، مخروط زاها، گیاهان گلدار و تعدادی دیگر) مگر اینکه به صورتی متفاوت بیان شود( مثلا" ... در گیاهان آوندی و غیر آوندی اینگونه است ). The system of classification (see درسیستم طبقه بندی ( به طبقه بندی علمی مراجعه کنید) که توسط گیاه شناسان برای فهرست کردن موجودات زنده زمین بکار رفته، هزاران دانشمند روزانه ساعات بسیار زیادی وقت صرف کرده اند. درابداع این سیستم تلاش شده تا سیستمی طبیعی بوجود آید در حالیکه ارتباطات تکاملی بین کلیه گونه های مختلف را توصیف نماید ( از جمله مواردیکه فقط در فسیلها شناخته شده اند). گیاهان یکی از بخشهای این طبقه بندی هستند ودرتعریف گیاهان چه بصورت کلی وچه بصورت جزئی ، باید تعدادی منبع را درکلیه فعالیتهای علمی که برای تهیه یا ارائه اطلاعات درباره آنها انجام می شود، در این سیستم طبقه بندی لحاظ کنیم. برای گیاهان آنگونه که در حوزه رده بندی گیاهان تعریف شده اند به قسمت زیر نگاه کنید.
برای جلبکها بطور کلی به جلبک رفته یا به جلبک دریائی مراجعه نمایید.
برای قارچهای خوراکی قارچهای خوراکی یا قارچ مراجعه کنید.
برای گیاهان غیر آوندی بطور کلی به گیاه غیر آوندی نگاه کنید.
برای گیاهان آوندی بطور کلی به گیاه آوندی مراجعه کنید.
برای گیاهان مخروطی بهPinophyta یا gymnosperms نگاه کنید.
برای گیاهان گلدار به angiosperms نگاه کنید.
گیاهان تقریباٌ در همه جای گیتی می رویند گلها علفها و درختان را تقریباٌ هر روزه می بینیم. گیاهان همچنین بر فراز کوههای بلند در اقیانوس ها در بسیاری از بیابانها و در نواحی قطبی می رویند. بدون گیاهان، آدمیان و جانوران نمی توانستند در کره زمین زندگی کنند. آدمی بدون هوا یا خوراک نمی تواند زندگی کند و همچنین بدون گیاهان نمی تواند زنده بماند. اکسیژن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تاریخچه و تکامل بدنسازی
در اواخر قرن نوزدهم ، علاقه خاصی برای بدنسازی در مردم بوجود آمد و این بدنسازی به معنی اضافه کردن عضلات برای دفاع شخصی و بتا نبود ؛ بلکه منظور از آن بازگشت به این ایده یونانیان بود که با افزایش عضلات از بدن تجلیل می کردند. این زمانی بود که بلند کردن سنگ به روشی سنتی جای خود را ورزش مدرن وزنه برداری داد. در خلال پیشرفت این ورزش ، فرهنگ های مختلف این ورزش را برای مقاصد خاصی انجام می دادند . در اروپا وزنه برداری برای سرگرمی توسط مردان قوی و حرفه أی بوجود آمد . شکل ظاهری و فیزیکی این وزنه برداران برای تماشاچیان یا خود وزنه برداران زیاد مهم نبود.
در سال های دهه 1920 ، 1930 ثابت شد که سلامتی و رشد بدن به یکدیگر نزدیک و مربوط بوده و کارکردن با وزنه ، بهترین وسیله برای ازدیاد حجم عضلات در کوتاه ترین زمان است . سطح دانش بدنسازی در آن زمان محدود بود ، اما بدنسازان آن موقع بیشتر بدن خود را با ستارگان نسل قبلی مقایسه می کردند. در این دهه زیادکردن نیرو توسط وزنه برداری مورد قبول واقع نشده بود و به وزنه برداری در آن موقع ورزشکار یا قهرمان نمی گفتند و ازدیاد حجم عضلات در باشگاه را به جای تمرین کردن در ورزش های دیگر تقلب می دانستند.
در سال 1939 چیزهایی شروع به تغییر کردند . اتحادیه بدنسازان آماتور (AAU) مسابقات آقای آمریکا را برگزار کرد . شرکت کنندگان در این مسابقات فقط بدنسازان نبودند بلکه از تمامی رشته های ورزشی مانند بوکسورها در آن شرکت می کردند و در هر لباسی اقدام به نمایش عضلات خود می کردند. بعد ها بر اثر تأکیدی که بر روی شکل ظاهری بدن شد ، بدنسازان از این امتیاز بهره بردند و فاصله خود را با ورزشکاران رشته های دیگر زیاد کردند. کار کردن با وزنه شکل بدن را بیشتر از ورزش های دیگر تغییر می داد.
بدنسازی در دهه های 1940 و 1950 میلادی
برنده مسابقه آقای آمریکا در سال 1945 کلارنس رراس بود که می توان گفت اولین قهرمان واقعی ورزش بدنسازی است. نوع بدن او امروزه روی صحنه مسابقات کمتر به چشم می خورد . او دارای شانه های پهن عضلات پهن زیر بغل ، کمر باریک و ساق پاها عضلات خوب شکم بود.
در این هنگام تفاوت بین وزنه برداری بطور خاص برای بدست آوردن قدرت و تمرین با وزنه برداری متناسب کردن شکل بدن کاملاً مشخص شد . حالا شکل فیزیکی بدنسازان بر خلاف دیگر ورزش ها به نوع خاص خودش شناخته شد.
مجموعه این موفقیت ها موقعی نمایان شد که در سال 1997 ورزش بدنسازی توسط کمیته بین المللی المپیک به رسمیت شناخته شد و این ورزش عضوی از کمیته ورزش های آماتور گردید. پیشرفت بدنسازی در دهه 1980 اتفاق افتاد . در این دهه بدنسازی نه فقط به عنوان رقابت ورزشی ، بلکه بخاطر تأثیری که بطورکلی روی فرهنگ و مردم گذاشت ، رشد شدیدی کرد.
الفبای بدنسازی
بدنسازی به عنوان یک سیستم تمرین از مؤثرترین و مناسبترین راهها برای پرقدرت کردن و زیاد کردن حجم عضلات می باشد. بعضی ها فکر می کنند که بدنسازی فقط یک رقابت شدید است و ورزش نیست. یکی از دلایلی که مردم بدنسازی را ورزش نمی دانند این است که آنها این ورزش را با ورزشهایی که با اندازه چقدر دور ، چقدر سریع ، چه ارتفاع و غیره و ورزشهایی که با فرم (شیرجه رفتن ، ژیمناستیک ) آنها قضاوت می شوند ، مقایسه می کنند. بدنسازی ورزش فرم است و به جای حرکت دمای اندازه ، شکل تناسب ، جزئیات و کیفیت خود بدن ، با تمرینات مداوم در باشگاهها و بوسیله رژیم گرفتن و نمایش دادن بدن و گرفتن فیگوری سروکار دارد.
اگرچه بدنسازی هنوز بعنوان یک ورزش المپیکی شناخته نشده ، اما توسط جامعه ورزشکاران آماتور بین المللی پذیرفته شده و در بازیهای آسیایی و پان آمریکن گنجانیده شده است.
تمرینات افزایش تدریجی استقامت :
هیکل یک بدنساز ایده آل باید چیزی شبیه به این شکل باشد : شانه ها پهن و به تدریج که به پایین بدن می آید و به کمر می رسد باریک می شود ، پاها متناسب با بالا تنه تند.
ساختن تمام این عضلات باید روی اصول صحیح و با تمرینات افزایش تدریجی استقامت انجام گیرد. اما هر نوع تمرین با وزنه به ایجاد قدرت ختم نمی شود. شما باید تمرین مناسب را با استفاده از تکنیک صحیح انجام دهید تا یک پیغام مخصوص به سیستم های عصبی بدن شما فرستاده شود و بگوید چه چیزی را می خواهید به آن عادت کنید. به این اصل آموزش گفته می شود و به همین دلیل آموزش صحیح مهم می باشد. ساختن عضلات در بدنسازی هم از همین اصل پیروی می کند. عضلات به تحمل مقدار معینی فشار عادت دارند ، بخصوص بالابردن مقدار معینی وزنه با تحمل شدت فشار مشخص در هنگام تمرین کردن . وقتی که شما مقدار وزنه را افزایش می دهید به شدتِ فشار روی عضلات اضافه می کنید ، عضلات باید بزرگتر شوند تا بتوانند چنین فشاری را تحمل کنند. هم این که عضلات به تحمل چنین فشاری عادت کردند دوباره مقدار وزنه را در تمرینات خود بیشتر کنید و به این کار ادامه دهید تا عضلات بزرگتر و قوی شوند . بعبارت دیگر شما بتدریج تقاضای عضلات خود را افزایش می دهید.
استقامت در بدنسازی
اساساً دو نوع مختلفن استقامت وجود دارد : عضلانی و قلب و عروقی .
1ـ استقامت عضلانی : به قادر بون عضله به منقبض شدن به دفعات و استفاده از حداکثر تعداد رشته های عضله برای انجام تمرین گفته می شود .
2ـ استقامت قلب و عروق : توانایی قلب ، ششها و سیستم گردش خون برای رساندن اکسیژن به عضلات است ، تا آنها بتوانند به تمرین ادامه دهند و ضایعات حاصل شده (اسید لاکتیک) در اثر تمرین را از عضلات دور کنند. تمرینات سخت ، اسید لاکتیک زیادی را در عضلاتی که از آنها استفاده شده ایجاد می کند . ضایعاتی که در اثر منقبض شدن و ایجاد انرژی تولید می شود. اگر قلب ، ششها و سیستم گردش خود اکسیژن لازم را برای آن ناحیه ایجاد کنند ، اسید لاکتیک ایجاد شده دوباره در بدن تبدیل به انرژی جدید می شود ؛ در غیر اینصورت ، ضایعات از منقبض شدن عضله جلوگیری کرده و باعث ایجاد خستگی کامل می شود.
شناخت نوع بدن
یکی از روشهایی که بدن انسان را روی شکلی که دارند طبقه بندی می کند روش سوماتو تایپ است که در این روش بدن انسان به سه گروه تقسیم می شود.
اکتومورف : به بدنهایی گفته می شود که قسمت بالا تنه کوتاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
قصه گفتن برای تکامل مغز نوزاد لازم است
http://www.irna.ir/fa/news
متخصصان روان شناسی ، قصه گفتن را برای تکامل مغز نوزادان و کودکان لازم می دانند و میگویند: با قصهگویی ، علاوه بر شناساندن صدای والدین ، صحبت کردن برای کودک راحت میشود و کلمات را صحیح و کامل ادا میکند
دکتر"نرگس کچوئی " روان شناس، در گفت و گو با ایرنا گفت: والدین براین باورند که نوزاد هیچ چیز را متوجه نمیشود و لازم نیست با او حرف بزنند، این در حالی که مغز نوزاد آماده برای پذیرش و یادگیری است و دوست دارد صدای والدین خود را بشنود و با محیط آشنا شود
وی گفت : والدین حتما باید نام اشیا ، غذا،اسباببازی و یا هرچیز دیگری را که به نوزاد میدهند برای او بگویند و زمانی که کودک سعی میکند به هر لفظی کلمه را ادا کند صحبت کردن او را قطع نکنند و اجازه دهند آن گونه که راحت است آن را تلفظ کند
وی بااشاره به اینکه نوزادان به صدای افراد مونث بهترین پاسخ را میدهند ، افزود : مطالعات نشان داده است که صحبت با زبان کودک ، باعث تاخیر در تکامل گفتار نمیشود ، اما والدین باید سعی کنند در صحبت با کودک ترکیبی از لغات بزرگسالان را با صدای بچه گانه مورد استفاده قرار دهند
کچوئی گفت : در واقع با این عمل بسترسازی مناسبی را برای کودک در ادای صحیح کلمات فراهم کردهایم
دکتر "محمود رسالتی" روان شناس نیز با اشاره به اینکه از چهار ماهگی به بعد، پنج حس نوزاد از تعامل و واکنش بیشتری برخوردار میشود، گفت :بینایی کودکان بعد ازچهارماهگی در حال افزایش است به طوری که توانایی پیگیری اجسام متحرک را از خود نشان میدهد
وی افزود : والدین باید بعد از چند ماه فضای اتاق کودک را تغییر دهند و او را با دیگر فضاهای بیرون از خانه و دیگر افراد خانواه آشنا کنند
وی اضافه کرد: کودکان علاقهمند به دیدن عکسهایی با رنگهای شاد و پیچیده می باشند بنابر این باید برای آنها کتابهای داستانی تهیه شود که رنگی وبا تصویرهای بزرگ باشد زیرا این عمل باعث افزایش آشنایی و عکس العمل کودک میشود
رسالتی با اشاره به اینکه حس شنوایی کودک نسبت به تکلم او حساستر است، گفت:کودک دوست دارد صداهای مختلف را بشنود و در مقابل آنها بسته به علاقه عکس العمل نشان میدهد به طوری که حتی آنها را تقلید میکند و منتظر تشویق والدین میماند
رسالتی گفت: والدین باید حس چشایی فرزندان خود را تحریک کنند و بشناسند زیرا برخی از کودکان نسبت به یک سری از غذاها و طعمها آلرژی دارند که این خود باعث بیماری و بیقراری کودکان میشود
وی افزود : درباره حس لامسه کودکان باید اجازه داد آنها همه چیز را در خصوص زبری ، نرمی ، گرماو سرما احساس کنند تا بتوانند در مقابل آنها عکس العمل نشان بدهند
وی اضافه کرد : اولین پله برای بیدار و فعال کردن این حس در نوزادان نوازش و در آغوش گرفتن آنها است زیرا با این عمل به او این احساس منتقل می شود که او را دوست دارند و جایش امن است
قصه و تأثیر آن در تربیت کودکان
http://www.urmiacity.com/khanevade/koodak/ghese.asp
این مطلب در چهار قسمت ارائه می شود.
( قسمت اول )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تاریخچه کوتاهی از پیدایش و تکامل تنیس روی میز
توضیح در این مورد که بازی تنیس روی میز، کی ، چگونه و کجا به وجود آمد بی نهایت مشکل است . عقاید در مورد منشاء این بازی شدیداً مغایرهم هستند. دقیقاً نمی توان تاریخ و محل پیدایش این ورزش را تعیین نمود. به طور کلی آغاز تاریخ تنیس روی میز را می توان از اواخر قرن نوزدهم دانست و این هم زمانی بود که تنیس روی میز جای خود را از اطاقها و زیرزمینهای خصوصی با سالنهای مسابقات عوض کرد و بدین ترتیب ورزشی که یک نوع تفریح خصوصی و خاص طبقه اشراف بود به یک ورزش عمومی تبدیل گشت .
ورزش تنیس روی میز در آغاز در آسیا ، انگلستان یا نزد سرخپوستان آمریکای شمالی و جنوبی به طور ابتدایی بازی می شد. در ابتدا برای بازی دراین ورزش از راکتهای شبکه دار مثل راکت تنیس و توپهای پارچه ای که به صورت گلوله محکم پیچیده شده بود، یا توپ لاستیکی کوچکی که باد می شد استفاده می کردند، تا اینکه کم کم راکتهای شبکه دار جای خود را با راکتهای چوبی دسته بلند و باریک و پوشیده از پوست گوساله دردوطرف تخته راکت عوض کردند. رییس سابق فدراسیون بین المللی تنیس روی میز آقای "ایورمونتا گو" از انگلیس که سالها دراین پست بود منشاء بازی تنیس روی میز را از سرخپوستان می دانست. هنگامی که در سال 1890 "جیمز گیب" انگلیسی، توپ مخصوصی که جنس آن از سلولوئید( تقریباً همجنس توپهای فعلی) بود درست کرد، تحولی بزرگ در این ورزش ایجاد نمود. راحتی و کنترل این توپ در هنگام بازی باعث رونق و معروفیت بیشتر این ورزش گردید و به خاطر صدای پینگ و پنگ که از برخورد راکت با توپ سلولوئیدی ایجاد می شد، نام این ورزش را که به اسم "گوسیما" یا "فلیم فلام" یا "ویف وایف" یا "پیم پام" متداول بود به "پینگ پنگ" تغییر یافت . این اصطلاح در انگستان تحت شماره 19070 به انحصار ثبتی رسید. اما چون این ورزش مقررات و قوانین مخصوصی نداشت، بازیکنان هر کشور به فراخور حال و موقعیت و علاقه خود هر طور که مایل بودند بازی می کردند و طول و عرض میز یا بلندی و کوتاهی آن در نزد کشورهای مختلف متفاوت بود ، یا بلندی و کوتاهی تورمیز یک کشور با تور میز کشورهای دیگر هم سطح نبود. به دلیل همین ناهماهنگی هر کس فقط می توانست روی میز منتخب خود که عادت کرده بود بهتر بازی کند. در آن زمان "لاسچلوپارتمان" مجاری و در سالهای بعد "شومن واریته" با کفشهای قلابدار و شلوار مشکی و پیراهن مشکی ابریشمی در صحنه ظاهر می شدند و تماشاچیان را با فوت و فن هایی از بازی تنیس روی میز سرگرم می کردند . شگرد و هنرنمایی خاص آنها در برگرداندن توپها از داخل یک لیوان بود، هنری که امروز فقط تعداد کمی از بازیکنها بدان تسلط دارند.
در سال 1905 یک انگلیسی به نام " گود" به روی راکتهای چوبی، قطعه ای لاستیک موج دار( دندانه دار) قرار داد و بدین وسیله بازیکنان یاد گرفتند که به آن پیچ ها و سرعتهای گوناگون به توپ بدهند و بدین ترتیب راکتهای روکش لاستیکی دانه دار به سرعت مورد قبول عامه قرار گرفت و جای راکتهای چوب پنبه ای و چوبی را گرفت ونیز راکتهایی ساخته شد که روکشهای مخملی داشتند. در آغاز، بازی تنیس روی میز شامل حمله از یک طرف و ضربه ای از طرف دیگر بود که به عنوان جواب این حمله( دفاع) از طرف دیگر میز داده می شد.
از سال 1920 یک تجارتخانه ورزشی برای تبلیغ علامت کالای تجارتی اش از نام پینگ پنگ استفاده کرد و به همین علت بعدها نام این ورزش از پینگ پنگ به تنیس روی میز تغییر داده شد. در سال 1926 فدراسیون بین المللی تنیس روی میز تأسیس شد و با کمک دکتر"لی من" قوانین و مقررات خاص و یکنواخت تنیس روی میز را تصویب کرد. از همین سال مسابقات جهانی تنیس روی میز آغاز شد که اولین دوره آن در لندن برگزار شد. از سال 1939 تا 1946 به علت وقوع جنگ جهانی دوم همه فعالیتها و مسابقات جهانی این ورزش تعطیل شد. درسال 1947 یعنی بعد از جنگ دوم جهانی مجدداً مسابقات جهانی شروع شد و تا کنون بدون وقفه انجام شده است.
از سال 1926 تا 1952 این ورزش که بیشتر با راکتهای تخته ای پوشیده از لاستیک دانه دار در دو طرف چوب راکت و با روش دفاعی بازی می شد را به علت کسب عناوین مختلف قهرمانی توسط اروپایی ها می توان عصر اروپایی ها دانست و دهه سال 1950 را که به دلیل ظهور و درخشش ژاپنی ها و معرفی روش پن هولدر( گرفتن راکت به شکل مداد) و ارائه ضربه های فورهند و بازی تهاجمی نزدیک به میز به وسیله راکتهای اسفنجی و رقص پا توسط آنها و کسب اغلب عناوین قهرمانی این ورزش، این دهه را نیزعصر ژاپنی ها نامید. ژاپنی ها تا سال 1961 این برتری مطلق را حفظ کردند و همواره ستاره مسابقات جهانی بودند. در سال 1959 جنگ کوتان اولین بازیکن چینی بود که کاپ انفرادی مردان جهان را با خود به پکن برد . از 1961 تا 1967 که چینی ها در مسابقات جهانی حضور پیدا کردند و گوی رقابت را از ژاپنی ها گرفته بودند و قهرمان بی چون و چرای تنیس روی میز دنیا شدند و عناوین انفرادی و تیمی مردان را در مسابقات جهانی 1961 پکن، 1963 پراگ و 1965 لوبلیانا را به خود اختصاص دادند عصر چینی ها نامیده شد. در ضمن ، ضربه های لوپ (ضربه های پیچدار و مارپیچی) از سال 1960 توسط ژاپنی ها اختراع شد که با استقبال عامه روبرو شد( این ضربه به وسیله لاستیکهای اسفنجی دانه دار پشت رو شده و معکوس زده می شود) در طول سالهای 1961 تا 1983 عناوین قهرمانی در اختیار ژاپنی ها ، چینی ها و تا حدی مجاری ها بوده است که از این میان فاتح مطلق همچنان چینی ها بوده اند.