لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
مالیات
اگر چه از مالیات به عنوان یکی از درآمدهای دولت نام برده می شود ولی نباید فراموش کنیم که دولت ها ، منابع درآمدی گوناگونی دارد که در قدیم عبارت بود از درآمد املاک و دارائیهای اختصاصی . این نوع درآمد دولت امروزه کمتر وجود دارد و مربوط به زمانی است که دولت های استبدادی خود را مالک جان و مال مردم می دانستند . به طور مثال در زمان رضا شاه بسیاری از زمینهای مرغوب از طرف شاه تصاحب می شود و بر همین اساس سلطان دارای خالصجات زیادی بود و به عنوان یک منبع درآمد اختصاصی محسوب می شد . اما از اوایل قرن نوزدهم وعلی الخصوص بعد از جنگ جهانی دوم لزوم دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی بیشتر شد و بر همین اساس فعالیتهای صنعتی رونق بیشتری پیدا کرد و «خالصجات» بیشتر به صورت فعالیت های صنعتی و ایجاد کارخانه ها نمود پیدا کرد .
امروزه درآمد خالصجات نقش چندانی در میزان درآمدهای دولتی ایفا نمی کند . از جمله درآمدهای دیگر دولت می توان به درآمدهای مالیاتی ، صادرات و واردات ، فروش اوراق قرضه و عملیات پولی و بانکی و فروش نفت و… نام برد . اما از این میان درآمدهای مالیاتی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد که با دید وسیع تری به آن توجه می نمائیم . مالیات در واقع برداشت قسمتی از درآمد افراد است که جهت تامین هزینه های عمومی دریافت می شود . به مالیات نباید تنها به عنوان یک منبع درآمدتوجه داشت زیرا دولت ها اهداف گوناگونی از وصول مالیات دارند . به طور مثال دولت ممکن است هدف اقتصادی از وصول مالیات دنبال نماید و با کم یا زیاد کردن میزان مالیات ها ، حجم پولی موجود در بازار را کنترل نماید . یا ممکن است هدف از وصول مالیات ، ایجاد تعادل اجتماعی و کاهش فاصله ی طبقاتی باشند . این مسئله با ایجاد نرخ های تصاعدی بر
مالیات ها صورت می پذیرد . بنابراین نمی توان تنها به مالیات به عنوان یک منبع درآمد توجًه داشت . (1)_________________________________________
1)مالکی مقدم ،هوشنگ ، عباسی ، عباد الله ،حقوق مالیاتی و آیین دادرسی آن ، خانه خرد، ص 23
تعریف مالیات
با توجًه به فقد تعریف قانونی و رسمی از مالیات ، برای تعریف مالیات باید به دکترین متوسل شد . اساتید حقوق و اقتصاد گاهی به مالیات از زاویه ی مؤدی نگریسته و گفته اند «مالیات سهمی است که به موجب اصل تعاون مای و بر وفق مقررات ، هر یک از سکنه ی کشور موظف است از ثروت و درآمد خود به منظور تامین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی کشور به دولت بدهد . و گاهی هم با امعان نظر به نقش دولت ، مالیات را مبلغی می دانند که دولت بر اساس قانون از اشخاص و مؤسسات به منظور تقویت مالی حکومت و تامین مخارج و هزینه های عمومی دریافت می کند .
در تعریف اخیر به درستی به یکی از مهمترین خصوصیات مالیات که عبارت از جنبه ی اجباری و قاهرانه ی آن است اشاره شده است . منظور از این ویژگی این است که پرداخت مالیات به دولت یک عمل ارادی و اختیاری نیست بلکه جنبه ی الزامی و اجباری دارد . به عبارت بهتر با توجًه به این که قانون ،اعمال دولت را به اعمال تصدی و اعمال حاکمیت تقسیم نموده ،یکی از مظاهر و مصادیق بارز اعمال حاکمیت و اقتداری دولت ، وصول مالیات است . چون اعمال حاکمیت اعمالی هستند که دولت آن کارها را از نقطه حقوق مشابه افراد انجام نمی دهد . به عبارت دیگر این اعمال در صلاحیت انحصاری دولت بوده و اشخاص عادی اختیار و اجازه ی انجام چنین اعمالی را ندارند . زیرا قاعده ی تسلیط (الناس مسلطون علی اموالهم )اجازه نمی دهد که اشخاص حقیقی یا حقوقی حقوق خصوصی در اموال دیگران دست ببرند . لکن دولت که وظیفه ی او تامین منافع عمومی است در حدود اجازه ی نمایندگان ملت و برای تامین احتیاجات عمومی می تواند بطور استثنایی و با عدول از قاعده ی تسلیط از اموال و دارایی های اشخاص برداشت نماید . بنابراین مالیات پدیده ای است قاهرانه ، قانونی و استثناء بر اصل تسلط اشخاص بر اموال
خود و چون استثناء بر قاعده ی اصلی (تسلیط ) است باید در حداقل ممکن محدود بماند . یعنی دولت نتواند به هر میزان که بخواهد از مال مردم برداشت نماید . و به قول مونتسکیو
« برای احتیاجات موهوم دولت نباید از احتیاجات حقیقی ملت چیزی برداشت شود » چرا که در غیر اینصورت دولت با عده ای چپاولگر تفاوتی نخواهد داشت .
ماهیت مالیات
نظریات مربوط به ماهیت دائما" در حال تحول و تکوین بوده است و در قدیم مالیات منحصرا" به عنوان نشانه ی قدرت شاه یا امپراتور که بر اساس حقوق سلطنت بنا شده بود تلقی شده و بیان کننده ی این قدرت بود ولی از نظر فردی که آنرا تحمل می کرد از یک قانون نفرت انگیز ناشی می شد .
از قرن شانزدهم به بعد و بخصوص ، از قرن هیجدهم طبیعت مالیات عوض می شود و به جای