لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
مالیات در اعصار گذشته
برخی از تاریخنگاران, قباد اول را آغازگر اصلاحات گسترده در ایرانِ عصر ساسانی میدانند. اصلاحاتی که به دست پسرش، خسرو انوشیروان، کامل شد و بیشتر نیز با نام او در تاریخ ثبت شده است. عوامل متعددی در زمینههای اقتصادی، سیاسی, اجتماعی دست به دست هم دادند تا همزمان با به قدرت رسیدن قباد (اواخر سده پنجم میلادی) نابسامانیهایی در ایران عصر ساسانی رخ دهد؛ این نابسامانیها که نارضایتی مردم را در پی داشت, عبارتاند از: جنگ ایران و هیاطله و پیامدهای آن، فاصلهها و دگرگونیهای اقتصادی حاصل از طبقهبندی اجتماعی و نظام طبقاتی، فشار بر طبقات فرودست به عللی مانند: میزان و شیوه پرداخت مالیات، خشکسالی, و سرانجام ظهور جنبش مزدکیان. همه این مسائل, حکمفرمایان ساسانی را بر آن داشت تا دست به اصلاحات وسیعی بویژه در نظام مالیاتی بزنند.
در دوره ساسانی, درآمد دولت به صورت مالیات ملکی (خراگ) و مالیات سرانه (گزیت) بود. بیشتر جمعیت را مردان آزادی تشکیل میدادند که مجبور به پرداخت هر دو مالیات بودند. شهریان مانند روستاییان سرانه میدادند و به ظاهر از خدمت نظامی معاف بودند.
در واقع, اساس مالیات را در این عصر خراگ یا خراج تشکیل میداد. در واقع پایههای اقتصادی کشور در دوره ساسانی مبتنی بر خراگ بود و خراگ در درآمد ملی, سهم مهمی داشت. در نظام اجتماعی ساسانی پرداخت خراج ارتباط نزدیکی با جنگ و طبقات اجتماعی داشت. تا پیش از عصر قباد، نظام مالیات دوره ساسانیان به صورت مقاسمهای (یعنی برداشتن سهم معینی از محصول) بود که خود موجب نابسامانیهای فراوانی شد. به این ترتیب تقویم مالیات دیوانی با تثبیت مقدار معینی از محصول صورت میگرفت.
در این نظام، دولت, در محصول کشاورز با او شریک میشد و به تناسب محل، چند درصد اصل محصول را برای خراج و مالیات از کشاورز میگرفت. آفات زمینی و آسمانی هم موجب تخفیف دادن در آن نمیشد.
مقاسمه هم در زراعت و هم در باغداری رواج داشت, اما از زمان قباد کار اندازه گیری مساحت زمینها آغاز شد و در زمان پسرش، انوشیروان، کامل گردید. بدین ترتیب, نظام مالیاتی جدیدی جایگزین شد که بر طبق آن کشاورز در کار و تصرف در دسترنج خویش بدون حضور نماینده دیوان آزاد بود و سالیانه به تناسب نوع محصول و میزان کشت خود خراج مشخصی را میپرداخت. به این شیوه خراجگیری که تا دوره اسلامی نیز کم و بیش ادامه داشت، «مقاطعه» میگفتند.
به نظر میرسد قباد و پسرش انوشیروان با سازماندهی مجدد نظام مالیاتی و تقسیم جدید ولایتها و ایالتها به چهار بخش اداری و نظامی, در پی دستیابی به درآمدی ثابت برای تنظیم بودجه شاهنشاهی بودند. نظام مالیاتی جدید که برخی آن را برگرفته از نظام مالیاتی روم شرقی میدانند، مالیات محصولات کشاورزی، مالیات سرانه، همچنین مالیات ملکی و نیروی کار انسانی را به هم پیوند میداد.
این اصلاحات مالی بر آن بود که مالیاتگیری مستقیم را که تا آن زمان تنها در کورهه ی وابسته به شهرها ممکن بود، در همه مناطق کشور گسترش دهد. بار مالیاتی ولایتها بر عهده زمینداران و خاندانهای با نفوذ کمتر از شهرهای شاهی بود؛ زیرا قدرت مالکان در این مناطق محفوظ بود.
پس از نهضت مزدکیان و سرکوب آنها تغییراتی در اوضاع اجتماعی پدید آمد و خسرو انوشیروان در صدد کاهش قدرت اشراف و سران قبایل کهن برآمد؛ بنابر این, به گروه آزادان که سلحشوران و ارکان اصلی سپاه ساسانی را تشکیل می دادند و در عوض خدمت نظامی, قطعه زمینهایی را به آنها میبخشیدند, بودند. در نتیجه قشر جدیدی از اشراف شکل گرفت که به پادشاه وابسته بود و قدرت استقلال اشراف بودن کهن را نداشت. از طرفی با این کار ضربه سختی نیز به اشراف بودن کهن وارد آمد و کمکم اعتبار خود را از دست دادند.
به این ترتیب، خسرو انوشیروان, سهم معین و یکسانی برای همه زمینهای مزروعی قرار داد، و زمینهایی را که تا آن زمان به طور کامل از آنها مالیات دریافت نمی شد، جزو زمینهای مالیاتی درآورد.
مالیات هر بلوک را بر طبق میزان محصول آن تقسیم میکردند. هر بلوک، بنا به حاصلخیزی خاک و فاصله آن تا شهر، از یک ششم تا یک سوم محصول مالیات میداد.
در این دوره باحتمال, زمینهای شاهی به مقاطعه به زارعان داده میشد. در یادداشتهای خسرو انوشیروان چنین آمده است که وی در اصلاحات مالیاتی خود, به جز تعدیل خراج و به مقاطعه دادن آن, شهر به شهر و کوره به کوره و رستاق به رستاق و ده به ده و مرد به مرد, چارهای ندید.
مالیات
درآمد دولت از دو نوع مالیات ترکیب یافته بود : اول از خراج یا مالیات ارضی ، دوم گزیت یا مالیات سرانه .
زنان و کودکان و پیران از مالیات سرانه معاف بودند . مبنای وصول مالیات ارضی گریب یا جریب بود که تقریباً معادل دو هزار و چهارصد متر می باشد .
مالیات را معمولاً در سه قسط دریافت می داشتند که به اصطلاح آن روز سه مرک می گفتند . علاوه بر مالیات خراج و گزیت ، تقدیم تحفی نیز مرسوم بود که آن را آیین می نامیدند که در موقع شرف یابی به حضور شاهنشاه در عید نوروز و مهرگان تقدیم می کردند . از واردات ، عوارض گمرکی دریافت می داشتند .
دیگر درآمدها اتفاقی بود مانند گنج گاو و گنج بادآورده که به دست خسروپرویز افتاد . ونیز غنایمی که بر اثر فتح شهرهای دشمن بدست می آمد از درآمدهای اتفاقی بشمار می رفت .
مصارف دولت بیشتر عبارت بود از هزینة جنگ و مخارج دربار و حقوق مستخدمان دولت و انجام امور عام المنفعه از قبیل بنای پلها و تعمیر سدها .
در هنگام بر تخت نشستن شاه جدید همة سکه های خزانه را گداخته و باتمثال شاه نو ضرب می کردند .
ارز عمده ای که در هنگام صلح به ایران وارد می شد عبارت از مبلغ هنگفت پول طلایی بود که دولت ایران بابت نگاهداری در بندهای قفقاز از رومیان می گرفت .
رئیس دیوان محاسبات کشور را ایران آمارکار می خواندند که گاهی مقام وی معاونت بزرگفرمذار بود . عایدات سالیانة دولت در زمان خسروپرویز به 240میلیون درهم ، تقریباً معادل 294 میلیون مارک طلا بوده است .