لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پروژه شماره 2
عنوان پروژه : DRAM (گذشته ، امروز ، آینده)
مقدمه :
همانطوریکه می دانیم امروزه بشر در عصر ارتباطات و تکنولوژی به حافظه برای تجهیزات مختلف نیازمند است . یکی از انواع حافظه ها DRAM یا Dynamic Random memory می باشد که این DRAM ها مصارف مختلفی دارند از جمله در Computing ، infrastueture ، Entertainment و infocom و جاهای دیگر صنعتی.
برای ساخت DRAM در تکنولوژیهای مختلفی استفاده شده است که ما در اینجا از ساده ترین DRAM ها شروع می کنیم که از یک ترانزیستور و خازن و AMP استفاده شده است و به ساختار DRAM های 1k و 4k و 16k و ... می پردازیم . و نهایتاً یکی از تکنولوژیهای جدیدی که در ساخت DRAM ها بکار رفته است را شرح میدهیم . این تکنولوژی های ساخت DRAM با استفاده از SO1 (Silicon on islatnr) می باشد .
بنابراین بطورکلی این روژه از 2 قسمت تشکیل شده است . قسمت اول آن مربوط به توضیح راجع به DRAM ها (از جهات مختلف) و مقایسه و کاربرد آنها و ... می باشد و قسمت دوم پروژه مربوط به توضیح راجع به تکنولوژی SO1 و کاربرد آن در DRAM می باشد .
شرح پروژه :
قسمت اول , ساختمان و خصوصیات DRAM :
DRAM در واقع مخفف Dynamic Random Access Memory است که حالت ساده آن به شکل زیر است که از یک ترانزیستور ساده و خازن و یک AMP تشکیل شده است .
DRAM ها دارای خصوصیاتی از جمله Read و Write هستند . اساس سلول DRAM از نظر Cross-Section و Layout در شکل زیر مشخص است و عیب این روش area می باشد . علاوه بر این ، 2 خصوصیت عمده از DRAM ها ذکر شده است که عبارتند از :
1-Stacked cell(Expand up) : طبق شکل
2-Trench cell(Expand Down) : طبق شکل
همانطوریکه گفته شد DRAM می تواند عمل Read و Write را انجام دهد .
برای عمل write باید bitline یا در حالت high باشد یا low و word line باید از موقعیت high باشد .
اما برای عمل Read bitline در وضعیت precharge است تا ولتاژ halfway شود (یعنی حالت high و Low) و باز هم Word Line در وضعیت high است .
در DRAM یک AMP حسی داریم که وضعیت charge را آشکار می کند و این Charge به خازن وابسته است .
توجه به این نکته ضروری است که DRAM ها به refresh نیاز دارند (برعکس SRAM ها) زیرا دارای جریان نشتی هستند . همچنین آدرسها در DRAM به 2 قسمت تقسیم می شود :
1-RAS (Row Access Strobe)
2-Cas (Column Access Strobe)
پارامترهای کلیدی Timing در یک DRAM :
1- : کمترین زمان از Ras Line تا یک دیتای خروجی معتبر و با ارزش که این زمان مثلاً برای یک 4Mb DRAM حدوداً 60ns است .
2-: کمترین زمان از شروع یک row Access تا شروع بعدی که این زمان برای یک 4Mbit DRAM با تقریباً است .
3- : کمترین زمان از CAS Line تا یک دیتای خروجی معتبر و با ارزش که این زمان برای DRAM 4Mb با حدود است .
4- : کمترین زمان از شروع یک Column Access تا شروع بعدی است . که این زمان هم برای یک 4Mbit DRAM با حدود است .
طراحی DRAM :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ایران و فرانسه در گذشته وحال
گلها و صلیبیان و ایران ـ چون به پژوهش در تاریخ باستان بپردازیم و در جنوب فرانسه به کاوش آثار دوران اقوام گل دست بزنیم، به آثاری ازیک پرستشگاه اختصاص یافته به میترا بر میخوریم. این آیین در ایران پدید آمد و مغان آن را گسترش دادند و به تدریج به آیین مزدائی زرتشتی مبدل ساختند. میترائیسم دیرزمانی برپای ماند ودرمیان مصریان ویونانیان و رومیان رواج یافت. درآغاز نخستین سدة میلادی به روم راه یافت وتا دویست سالی در ایتالیا و سرزمین گل رواج داشت. این بدان معنی است که رابطة میان مردم سرزمین کهن گل با ساکنان فلات ایران به دراز مدیت پیش از جنگهای صلیبی ریشه میرساند.
فینیقیان در کرانههای کشور خویش ناوگان بازرگانی نیرومندی پدید آوردند و دربندرهای مهم مدیترانه تجارتخانهها برپا داشتند. اینان که در طول تاریخ خویش گرفتار فرمانروایی آشوریان و مصریان و پارسیان و بعدها یونانیان و رومیان شدند از جمله کارهائی که کردند برقراری رابطة بازرگانی با کرانههای جنوبی فرانسه بود و بدین گونه بازاری برای کالاهای شرق پدیدار ساختند. احتمالأ دراین دوران است که بعضی از گیاهان بومی ایران و بالخاصه شیراز از انواع تاک و رز و درختان میوه مانند هلو و نیز ابریشم چین و پارچههای زربفت و مانند آنها به فرانسه راه یافت.
پس تمدن و دین ایرانیان باستان درآغاز نخستین سدة میلادی در فرانسه اشاعه یافت. به هنگام جنگهای صلیبی یعنی در دوران واقع میان قرن یازدهم تا سیزدهم با آمدورفت کشتیهای بسیار جریان بزرگی در دریا میان بندرهای مدیترانة شرقی و جمهوری و نیز برقرار شد و نیروی نوی به گسترش بازرگانی و مبادلات سیاسی مخصوصأ دولت سلجوقی ارزانی داشت. این روابط موجب تبادل اندیشهها و تفاهم فراوان میان شرق و غرب شد.
براثر حرکت قطع نشدنی و پیوستة شوالیههای فرانسوی مخصوصأ تامپلیهها (1) که گروهی خاص از سپاهیان روحانی بودند با نظم وسازمان مرتب به سوی پادشاهیهای ارمنستان صغیر در کلیلیکه و ارمنستان کبیر در قفقاز و گذشتن از شمال ایران با ایرانیان این نواحی مواجه شدند. از سوی دیگر باید یادآور شویم که هنر مسیحی امپراتوری یونانی مشرق یا بیزانس از هنر ساسانی بسیار متاثر شده وهمچنین هنر کهن رومی بسیاری از شیوه های هنری شرق را در سرزمین گل مدتها پیش از پایه گذاری کشور فرانسه رواج داد.
در این زمان است که نام فرنگی در فارسی رایج شد. این نام را که به فرانکها اطلاق شد هنوز هم در ایران معمول است و به همه اروپاییان فرنگی گویند.(2)
هنر شرقی پسند خاطر اروپاییان گشته بود و توجه صلیبیان را فرقه های مسیحی شرق مخصوصا مانوی که در سده سوم میلادی در ایران پدید آمده بود وحاصل پیوند فلسفی دو دین مزداپرستی و مسیحیت بود جلب کرد. بعضی از ایشان حتی اسلام پذیرفتند. سپاهیان اهل آلبی(3) در جنوب فرانسه به آیین مانویان گرویدند و چون بازگشتند آن را رواج دادند و موجب شد که تا بیست سالی در درون فرانسه جهار یا جنگ صلیبی علیه مانویان تولوز(4) و آلبی و کارکاسون(5) و بزیه(6) بر پا باشد.
به گفتة ویلهاردوین(7) وقایعنگار جنگهای چهارم صلیبی دلبستگی فراوانی برای مطالعه دربارة شرق نزدیک پدید آمد. دانشگاه پاریس دورههایی جهت تحصیل زبانهای شرقی گشود و آبهکلونی(8) قرآن را در 1141 ترجمه کرد.
اکنون به همین مختصر اکتفا میکنیم. درواقع تاریخ این دوران بسیار کهن در روابط ایران و فرانسه میتواند موضوع بررسی و پژوهشی پهناور و بسیار پرکارانه باشد که آن را به روزگار آینده میگذاریم.
ایران سرزمین فیلسوفان و شاعران، با فرانسه به سبب دلبستگی دانشمندان کنجکاو و پژوهشگری که به تاریخ و باستانشناسی و هنرآن سرزمین علاقه پیدا کرده بودند و به اصفهان و شیراز یا تهران برای تحقیق در رسوم و آیین و ادبیات میرفتند نخست رابطة فرهنگی برقرار ساخت.
لوئی چهاردهم باب روابط با ایران را میگشاید ـ در قرن هفدهم به سبب مهماننوازی شاهعباس بزرگ جهانگردان و روحانیان فرانسوی به ایران رفته و روزگاری درآنجا صرف کردند و گزارشهای دقیق در توصیف این کشور دوردستی که گزنفون آن را کشور دانشمندان نامیده است نوشتند. در پاریس یک کرسی فارسی در مدرسه «طلاب زبان»(9) در 1679 به دست کلبر(10) برپا شد. نخستین جهانگردان اندک اندک تمدنی ناشناخته را کشف کردند. کسانی مانند برنیه(11) پزشک از دانشکدة پزشکی مونپلیه(12) و ژان باپتیست تاورنیه(13) که سفرنامهاش در 1679 منشر شد علاقة بسیاری از مردم را به رسوم ظریف و جالب توجه ایرانیان جلب کرد و مخصوصأ شوالیه ژان شاردن(14) که تألیفات او متضمن معلومات وسیع و شگفانگیز اوست در تاریخ و ادبیات و رسوم این کشور خدمات بزرگی به استواری روابط ایران و فرانسه کردند. سپس مونتسکیو(15) و لوساژ(16) و ولتر(17) و بسیاری دیگر از کارهای ایشان بهرههای فراوان گرفتند.
لوئی چهادهم در سپتامبر 1708 پیمانیبست که به موجب آن بازرگانان فرانسوی از پرداخت عوارض معاف و در امر مذهب آزاد شناخته شدند. این بیشک نخستین متنی است که در روابط دو کشور دردست داریم.
ناپلئون اول ـ سدة نوزدهم با عصر ناپلئون اول و دوران رومانتیکها شروع شد. ناپلئون به سبب نیرویی که یافته بود خوابی برای ایران دیده بود که ازآنجا به هند دست یابد. به موجب پیمانی که درکاخ فینکنشتاین(18) در 1807 امضا شد فرانسه تعهد کرد که تمامیت ارضی ایران و گرجستان را در برابر روسیه به شرط آنکه شاه به بریتانیا اعلان جنگ دهد حفظ کند. یک هیئت به سرپرستی ژنرال گاردان(19) به تهران فرستاده شد. ازاین هیئت با کمال صمیمیت پذیرائی کردند. اما ناپلئون پس ازچندی سیاست خود را تغییر داد و با تسار الکساندر اول آتشی کرد. مأموریت گاردان پایان گرفت. اما او که دیپلماتی کاردان بود درمیان اطرافیان اثری نیکو گذاشت که خاطرة آن تا امروز برجای مانده و راه را برای همکاری ایران و فرانسه بارکرد.
ناپلئون سوم و گوبینو ـ در 1854 در شدیدترین لحظات جنگ کریمه ناپلئون سوم برآن شد که برای مخالفت و برابری با نفوذ روس روابط با ایران را که از مدتها گسسته بود باردیگر تجدید کند. پروسپر بوره(20) راکه سالها در مشرق به سمت سرکنسول خدمت کرده بود به سرپرستی هیئتی که به تهران میرفت برگزید. این هیئت در 1855 نخستین پیماندوستی و بازرگانی را با ایران امضا کرد.
برای بوره دستیاری با سمت دبیر اول فرستاده شد به نام کنت دوگوبینو که از آغاز جوانی شور شرقشناسی دراو سرکشی میکرد. گوبینو ازاین نخستین دوران اقامت در ایران سخت خشنود شد و آنجا را گهوارة یک نژاد برتر یعنی آریا پنداشت. کتابی که به نام «سه سال درایران» منتشر ساخت لبریز از ملاحظات ظریف و پرخنده بود. در 1861 باردیگر به عنوان وزیر مختار به ایران آمد.
دراین سفر کتابهای «تاریخ ایران»(21) و «دینها و فلسفة آسیای میانه»(22) و «اخبار آسیا»(23) را فراهم ساخت. شاهکارهای او درعالم ادبیات آنها هستند که سخت تحت نفوذ و اثر ایرانند.
پیرلوئی(24) که شیفتة شناختن سرزمین حافظ و گلسرخ بودبه ایران برای شناختن این کشور سفر کرد. درکتاب «بهسوی اصفهان»(25) توصیف زیبایی از ایران به جای گذاشت و مناظر ایران را همچون فضای حوریان بهشتی مجسم ساخته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ایران و فرانسه در گذشته وحال
گلها و صلیبیان و ایران ـ چون به پژوهش در تاریخ باستان بپردازیم و در جنوب فرانسه به کاوش آثار دوران اقوام گل دست بزنیم، به آثاری ازیک پرستشگاه اختصاص یافته به میترا بر میخوریم. این آیین در ایران پدید آمد و مغان آن را گسترش دادند و به تدریج به آیین مزدائی زرتشتی مبدل ساختند. میترائیسم دیرزمانی برپای ماند ودرمیان مصریان ویونانیان و رومیان رواج یافت. درآغاز نخستین سدة میلادی به روم راه یافت وتا دویست سالی در ایتالیا و سرزمین گل رواج داشت. این بدان معنی است که رابطة میان مردم سرزمین کهن گل با ساکنان فلات ایران به دراز مدیت پیش از جنگهای صلیبی ریشه میرساند.
فینیقیان در کرانههای کشور خویش ناوگان بازرگانی نیرومندی پدید آوردند و دربندرهای مهم مدیترانه تجارتخانهها برپا داشتند. اینان که در طول تاریخ خویش گرفتار فرمانروایی آشوریان و مصریان و پارسیان و بعدها یونانیان و رومیان شدند از جمله کارهائی که کردند برقراری رابطة بازرگانی با کرانههای جنوبی فرانسه بود و بدین گونه بازاری برای کالاهای شرق پدیدار ساختند. احتمالأ دراین دوران است که بعضی از گیاهان بومی ایران و بالخاصه شیراز از انواع تاک و رز و درختان میوه مانند هلو و نیز ابریشم چین و پارچههای زربفت و مانند آنها به فرانسه راه یافت.
پس تمدن و دین ایرانیان باستان درآغاز نخستین سدة میلادی در فرانسه اشاعه یافت. به هنگام جنگهای صلیبی یعنی در دوران واقع میان قرن یازدهم تا سیزدهم با آمدورفت کشتیهای بسیار جریان بزرگی در دریا میان بندرهای مدیترانة شرقی و جمهوری و نیز برقرار شد و نیروی نوی به گسترش بازرگانی و مبادلات سیاسی مخصوصأ دولت سلجوقی ارزانی داشت. این روابط موجب تبادل اندیشهها و تفاهم فراوان میان شرق و غرب شد.
براثر حرکت قطع نشدنی و پیوستة شوالیههای فرانسوی مخصوصأ تامپلیهها (1) که گروهی خاص از سپاهیان روحانی بودند با نظم وسازمان مرتب به سوی پادشاهیهای ارمنستان صغیر در کلیلیکه و ارمنستان کبیر در قفقاز و گذشتن از شمال ایران با ایرانیان این نواحی مواجه شدند. از سوی دیگر باید یادآور شویم که هنر مسیحی امپراتوری یونانی مشرق یا بیزانس از هنر ساسانی بسیار متاثر شده وهمچنین هنر کهن رومی بسیاری از شیوه های هنری شرق را در سرزمین گل مدتها پیش از پایه گذاری کشور فرانسه رواج داد.
در این زمان است که نام فرنگی در فارسی رایج شد. این نام را که به فرانکها اطلاق شد هنوز هم در ایران معمول است و به همه اروپاییان فرنگی گویند.(2)
هنر شرقی پسند خاطر اروپاییان گشته بود و توجه صلیبیان را فرقه های مسیحی شرق مخصوصا مانوی که در سده سوم میلادی در ایران پدید آمده بود وحاصل پیوند فلسفی دو دین مزداپرستی و مسیحیت بود جلب کرد. بعضی از ایشان حتی اسلام پذیرفتند. سپاهیان اهل آلبی(3) در جنوب فرانسه به آیین مانویان گرویدند و چون بازگشتند آن را رواج دادند و موجب شد که تا بیست سالی در درون فرانسه جهار یا جنگ صلیبی علیه مانویان تولوز(4) و آلبی و کارکاسون(5) و بزیه(6) بر پا باشد.
به گفتة ویلهاردوین(7) وقایعنگار جنگهای چهارم صلیبی دلبستگی فراوانی برای مطالعه دربارة شرق نزدیک پدید آمد. دانشگاه پاریس دورههایی جهت تحصیل زبانهای شرقی گشود و آبهکلونی(8) قرآن را در 1141 ترجمه کرد.
اکنون به همین مختصر اکتفا میکنیم. درواقع تاریخ این دوران بسیار کهن در روابط ایران و فرانسه میتواند موضوع بررسی و پژوهشی پهناور و بسیار پرکارانه باشد که آن را به روزگار آینده میگذاریم.
ایران سرزمین فیلسوفان و شاعران، با فرانسه به سبب دلبستگی دانشمندان کنجکاو و پژوهشگری که به تاریخ و باستانشناسی و هنرآن سرزمین علاقه پیدا کرده بودند و به اصفهان و شیراز یا تهران برای تحقیق در رسوم و آیین و ادبیات میرفتند نخست رابطة فرهنگی برقرار ساخت.
لوئی چهاردهم باب روابط با ایران را میگشاید ـ در قرن هفدهم به سبب مهماننوازی شاهعباس بزرگ جهانگردان و روحانیان فرانسوی به ایران رفته و روزگاری درآنجا صرف کردند و گزارشهای دقیق در توصیف این کشور دوردستی که گزنفون آن را کشور دانشمندان نامیده است نوشتند. در پاریس یک کرسی فارسی در مدرسه «طلاب زبان»(9) در 1679 به دست کلبر(10) برپا شد. نخستین جهانگردان اندک اندک تمدنی ناشناخته را کشف کردند. کسانی مانند برنیه(11) پزشک از دانشکدة پزشکی مونپلیه(12) و ژان باپتیست تاورنیه(13) که سفرنامهاش در 1679 منشر شد علاقة بسیاری از مردم را به رسوم ظریف و جالب توجه ایرانیان جلب کرد و مخصوصأ شوالیه ژان شاردن(14) که تألیفات او متضمن معلومات وسیع و شگفانگیز اوست در تاریخ و ادبیات و رسوم این کشور خدمات بزرگی به استواری روابط ایران و فرانسه کردند. سپس مونتسکیو(15) و لوساژ(16) و ولتر(17) و بسیاری دیگر از کارهای ایشان بهرههای فراوان گرفتند.
لوئی چهادهم در سپتامبر 1708 پیمانیبست که به موجب آن بازرگانان فرانسوی از پرداخت عوارض معاف و در امر مذهب آزاد شناخته شدند. این بیشک نخستین متنی است که در روابط دو کشور دردست داریم.
ناپلئون اول ـ سدة نوزدهم با عصر ناپلئون اول و دوران رومانتیکها شروع شد. ناپلئون به سبب نیرویی که یافته بود خوابی برای ایران دیده بود که ازآنجا به هند دست یابد. به موجب پیمانی که درکاخ فینکنشتاین(18) در 1807 امضا شد فرانسه تعهد کرد که تمامیت ارضی ایران و گرجستان را در برابر روسیه به شرط آنکه شاه به بریتانیا اعلان جنگ دهد حفظ کند. یک هیئت به سرپرستی ژنرال گاردان(19) به تهران فرستاده شد. ازاین هیئت با کمال صمیمیت پذیرائی کردند. اما ناپلئون پس ازچندی سیاست خود را تغییر داد و با تسار الکساندر اول آتشی کرد. مأموریت گاردان پایان گرفت. اما او که دیپلماتی کاردان بود درمیان اطرافیان اثری نیکو گذاشت که خاطرة آن تا امروز برجای مانده و راه را برای همکاری ایران و فرانسه بارکرد.
ناپلئون سوم و گوبینو ـ در 1854 در شدیدترین لحظات جنگ کریمه ناپلئون سوم برآن شد که برای مخالفت و برابری با نفوذ روس روابط با ایران را که از مدتها گسسته بود باردیگر تجدید کند. پروسپر بوره(20) راکه سالها در مشرق به سمت سرکنسول خدمت کرده بود به سرپرستی هیئتی که به تهران میرفت برگزید. این هیئت در 1855 نخستین پیماندوستی و بازرگانی را با ایران امضا کرد.
برای بوره دستیاری با سمت دبیر اول فرستاده شد به نام کنت دوگوبینو که از آغاز جوانی شور شرقشناسی دراو سرکشی میکرد. گوبینو ازاین نخستین دوران اقامت در ایران سخت خشنود شد و آنجا را گهوارة یک نژاد برتر یعنی آریا پنداشت. کتابی که به نام «سه سال درایران» منتشر ساخت لبریز از ملاحظات ظریف و پرخنده بود. در 1861 باردیگر به عنوان وزیر مختار به ایران آمد.
دراین سفر کتابهای «تاریخ ایران»(21) و «دینها و فلسفة آسیای میانه»(22) و «اخبار آسیا»(23) را فراهم ساخت. شاهکارهای او درعالم ادبیات آنها هستند که سخت تحت نفوذ و اثر ایرانند.
پیرلوئی(24) که شیفتة شناختن سرزمین حافظ و گلسرخ بودبه ایران برای شناختن این کشور سفر کرد. درکتاب «بهسوی اصفهان»(25) توصیف زیبایی از ایران به جای گذاشت و مناظر ایران را همچون فضای حوریان بهشتی مجسم ساخته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
مالیات در اعصار گذشته
برخی از تاریخنگاران, قباد اول را آغازگر اصلاحات گسترده در ایرانِ عصر ساسانی میدانند. اصلاحاتی که به دست پسرش، خسرو انوشیروان، کامل شد و بیشتر نیز با نام او در تاریخ ثبت شده است. عوامل متعددی در زمینههای اقتصادی، سیاسی, اجتماعی دست به دست هم دادند تا همزمان با به قدرت رسیدن قباد (اواخر سده پنجم میلادی) نابسامانیهایی در ایران عصر ساسانی رخ دهد؛ این نابسامانیها که نارضایتی مردم را در پی داشت, عبارتاند از: جنگ ایران و هیاطله و پیامدهای آن، فاصلهها و دگرگونیهای اقتصادی حاصل از طبقهبندی اجتماعی و نظام طبقاتی، فشار بر طبقات فرودست به عللی مانند: میزان و شیوه پرداخت مالیات، خشکسالی, و سرانجام ظهور جنبش مزدکیان. همه این مسائل, حکمفرمایان ساسانی را بر آن داشت تا دست به اصلاحات وسیعی بویژه در نظام مالیاتی بزنند.
در دوره ساسانی, درآمد دولت به صورت مالیات ملکی (خراگ) و مالیات سرانه (گزیت) بود. بیشتر جمعیت را مردان آزادی تشکیل میدادند که مجبور به پرداخت هر دو مالیات بودند. شهریان مانند روستاییان سرانه میدادند و به ظاهر از خدمت نظامی معاف بودند.
در واقع, اساس مالیات را در این عصر خراگ یا خراج تشکیل میداد. در واقع پایههای اقتصادی کشور در دوره ساسانی مبتنی بر خراگ بود و خراگ در درآمد ملی, سهم مهمی داشت. در نظام اجتماعی ساسانی پرداخت خراج ارتباط نزدیکی با جنگ و طبقات اجتماعی داشت. تا پیش از عصر قباد، نظام مالیات دوره ساسانیان به صورت مقاسمهای (یعنی برداشتن سهم معینی از محصول) بود که خود موجب نابسامانیهای فراوانی شد. به این ترتیب تقویم مالیات دیوانی با تثبیت مقدار معینی از محصول صورت میگرفت.
در این نظام، دولت, در محصول کشاورز با او شریک میشد و به تناسب محل، چند درصد اصل محصول را برای خراج و مالیات از کشاورز میگرفت. آفات زمینی و آسمانی هم موجب تخفیف دادن در آن نمیشد.
مقاسمه هم در زراعت و هم در باغداری رواج داشت, اما از زمان قباد کار اندازه گیری مساحت زمینها آغاز شد و در زمان پسرش، انوشیروان، کامل گردید. بدین ترتیب, نظام مالیاتی جدیدی جایگزین شد که بر طبق آن کشاورز در کار و تصرف در دسترنج خویش بدون حضور نماینده دیوان آزاد بود و سالیانه به تناسب نوع محصول و میزان کشت خود خراج مشخصی را میپرداخت. به این شیوه خراجگیری که تا دوره اسلامی نیز کم و بیش ادامه داشت، «مقاطعه» میگفتند.
به نظر میرسد قباد و پسرش انوشیروان با سازماندهی مجدد نظام مالیاتی و تقسیم جدید ولایتها و ایالتها به چهار بخش اداری و نظامی, در پی دستیابی به درآمدی ثابت برای تنظیم بودجه شاهنشاهی بودند. نظام مالیاتی جدید که برخی آن را برگرفته از نظام مالیاتی روم شرقی میدانند، مالیات محصولات کشاورزی، مالیات سرانه، همچنین مالیات ملکی و نیروی کار انسانی را به هم پیوند میداد.
این اصلاحات مالی بر آن بود که مالیاتگیری مستقیم را که تا آن زمان تنها در کورهه ی وابسته به شهرها ممکن بود، در همه مناطق کشور گسترش دهد. بار مالیاتی ولایتها بر عهده زمینداران و خاندانهای با نفوذ کمتر از شهرهای شاهی بود؛ زیرا قدرت مالکان در این مناطق محفوظ بود.
پس از نهضت مزدکیان و سرکوب آنها تغییراتی در اوضاع اجتماعی پدید آمد و خسرو انوشیروان در صدد کاهش قدرت اشراف و سران قبایل کهن برآمد؛ بنابر این, به گروه آزادان که سلحشوران و ارکان اصلی سپاه ساسانی را تشکیل می دادند و در عوض خدمت نظامی, قطعه زمینهایی را به آنها میبخشیدند, بودند. در نتیجه قشر جدیدی از اشراف شکل گرفت که به پادشاه وابسته بود و قدرت استقلال اشراف بودن کهن را نداشت. از طرفی با این کار ضربه سختی نیز به اشراف بودن کهن وارد آمد و کمکم اعتبار خود را از دست دادند.
به این ترتیب، خسرو انوشیروان, سهم معین و یکسانی برای همه زمینهای مزروعی قرار داد، و زمینهایی را که تا آن زمان به طور کامل از آنها مالیات دریافت نمی شد، جزو زمینهای مالیاتی درآورد.
مالیات هر بلوک را بر طبق میزان محصول آن تقسیم میکردند. هر بلوک، بنا به حاصلخیزی خاک و فاصله آن تا شهر، از یک ششم تا یک سوم محصول مالیات میداد.
در این دوره باحتمال, زمینهای شاهی به مقاطعه به زارعان داده میشد. در یادداشتهای خسرو انوشیروان چنین آمده است که وی در اصلاحات مالیاتی خود, به جز تعدیل خراج و به مقاطعه دادن آن, شهر به شهر و کوره به کوره و رستاق به رستاق و ده به ده و مرد به مرد, چارهای ندید.
مالیات
درآمد دولت از دو نوع مالیات ترکیب یافته بود : اول از خراج یا مالیات ارضی ، دوم گزیت یا مالیات سرانه .
زنان و کودکان و پیران از مالیات سرانه معاف بودند . مبنای وصول مالیات ارضی گریب یا جریب بود که تقریباً معادل دو هزار و چهارصد متر می باشد .
مالیات را معمولاً در سه قسط دریافت می داشتند که به اصطلاح آن روز سه مرک می گفتند . علاوه بر مالیات خراج و گزیت ، تقدیم تحفی نیز مرسوم بود که آن را آیین می نامیدند که در موقع شرف یابی به حضور شاهنشاه در عید نوروز و مهرگان تقدیم می کردند . از واردات ، عوارض گمرکی دریافت می داشتند .
دیگر درآمدها اتفاقی بود مانند گنج گاو و گنج بادآورده که به دست خسروپرویز افتاد . ونیز غنایمی که بر اثر فتح شهرهای دشمن بدست می آمد از درآمدهای اتفاقی بشمار می رفت .
مصارف دولت بیشتر عبارت بود از هزینة جنگ و مخارج دربار و حقوق مستخدمان دولت و انجام امور عام المنفعه از قبیل بنای پلها و تعمیر سدها .
در هنگام بر تخت نشستن شاه جدید همة سکه های خزانه را گداخته و باتمثال شاه نو ضرب می کردند .
ارز عمده ای که در هنگام صلح به ایران وارد می شد عبارت از مبلغ هنگفت پول طلایی بود که دولت ایران بابت نگاهداری در بندهای قفقاز از رومیان می گرفت .
رئیس دیوان محاسبات کشور را ایران آمارکار می خواندند که گاهی مقام وی معاونت بزرگفرمذار بود . عایدات سالیانة دولت در زمان خسروپرویز به 240میلیون درهم ، تقریباً معادل 294 میلیون مارک طلا بوده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
مالیات در اعصار گذشته
برخی از تاریخنگاران, قباد اول را آغازگر اصلاحات گسترده در ایرانِ عصر ساسانی میدانند. اصلاحاتی که به دست پسرش، خسرو انوشیروان، کامل شد و بیشتر نیز با نام او در تاریخ ثبت شده است. عوامل متعددی در زمینههای اقتصادی، سیاسی, اجتماعی دست به دست هم دادند تا همزمان با به قدرت رسیدن قباد (اواخر سده پنجم میلادی) نابسامانیهایی در ایران عصر ساسانی رخ دهد؛ این نابسامانیها که نارضایتی مردم را در پی داشت, عبارتاند از: جنگ ایران و هیاطله و پیامدهای آن، فاصلهها و دگرگونیهای اقتصادی حاصل از طبقهبندی اجتماعی و نظام طبقاتی، فشار بر طبقات فرودست به عللی مانند: میزان و شیوه پرداخت مالیات، خشکسالی, و سرانجام ظهور جنبش مزدکیان. همه این مسائل, حکمفرمایان ساسانی را بر آن داشت تا دست به اصلاحات وسیعی بویژه در نظام مالیاتی بزنند.
در دوره ساسانی, درآمد دولت به صورت مالیات ملکی (خراگ) و مالیات سرانه (گزیت) بود. بیشتر جمعیت را مردان آزادی تشکیل میدادند که مجبور به پرداخت هر دو مالیات بودند. شهریان مانند روستاییان سرانه میدادند و به ظاهر از خدمت نظامی معاف بودند.
در واقع, اساس مالیات را در این عصر خراگ یا خراج تشکیل میداد. در واقع پایههای اقتصادی کشور در دوره ساسانی مبتنی بر خراگ بود و خراگ در درآمد ملی, سهم مهمی داشت. در نظام اجتماعی ساسانی پرداخت خراج ارتباط نزدیکی با جنگ و طبقات اجتماعی داشت. تا پیش از عصر قباد، نظام مالیات دوره ساسانیان به صورت مقاسمهای (یعنی برداشتن سهم معینی از محصول) بود که خود موجب نابسامانیهای فراوانی شد. به این ترتیب تقویم مالیات دیوانی با تثبیت مقدار معینی از محصول صورت میگرفت.
در این نظام، دولت, در محصول کشاورز با او شریک میشد و به تناسب محل، چند درصد اصل محصول را برای خراج و مالیات از کشاورز میگرفت. آفات زمینی و آسمانی هم موجب تخفیف دادن در آن نمیشد.
مقاسمه هم در زراعت و هم در باغداری رواج داشت, اما از زمان قباد کار اندازه گیری مساحت زمینها آغاز شد و در زمان پسرش، انوشیروان، کامل گردید. بدین ترتیب, نظام مالیاتی جدیدی جایگزین شد که بر طبق آن کشاورز در کار و تصرف در دسترنج خویش بدون حضور نماینده دیوان آزاد بود و سالیانه به تناسب نوع محصول و میزان کشت خود خراج مشخصی را میپرداخت. به این شیوه خراجگیری که تا دوره اسلامی نیز کم و بیش ادامه داشت، «مقاطعه» میگفتند.
به نظر میرسد قباد و پسرش انوشیروان با سازماندهی مجدد نظام مالیاتی و تقسیم جدید ولایتها و ایالتها به چهار بخش اداری و نظامی, در پی دستیابی به درآمدی ثابت برای تنظیم بودجه شاهنشاهی بودند. نظام مالیاتی جدید که برخی آن را برگرفته از نظام مالیاتی روم شرقی میدانند، مالیات محصولات کشاورزی، مالیات سرانه، همچنین مالیات ملکی و نیروی کار انسانی را به هم پیوند میداد.
این اصلاحات مالی بر آن بود که مالیاتگیری مستقیم را که تا آن زمان تنها در کورهه ی وابسته به شهرها ممکن بود، در همه مناطق کشور گسترش دهد. بار مالیاتی ولایتها بر عهده زمینداران و خاندانهای با نفوذ کمتر از شهرهای شاهی بود؛ زیرا قدرت مالکان در این مناطق محفوظ بود.
پس از نهضت مزدکیان و سرکوب آنها تغییراتی در اوضاع اجتماعی پدید آمد و خسرو انوشیروان در صدد کاهش قدرت اشراف و سران قبایل کهن برآمد؛ بنابر این, به گروه آزادان که سلحشوران و ارکان اصلی سپاه ساسانی را تشکیل می دادند و در عوض خدمت نظامی, قطعه زمینهایی را به آنها میبخشیدند, بودند. در نتیجه قشر جدیدی از اشراف شکل گرفت که به پادشاه وابسته بود و قدرت استقلال اشراف بودن کهن را نداشت. از طرفی با این کار ضربه سختی نیز به اشراف بودن کهن وارد آمد و کمکم اعتبار خود را از دست دادند.
به این ترتیب، خسرو انوشیروان, سهم معین و یکسانی برای همه زمینهای مزروعی قرار داد، و زمینهایی را که تا آن زمان به طور کامل از آنها مالیات دریافت نمی شد، جزو زمینهای مالیاتی درآورد.
مالیات هر بلوک را بر طبق میزان محصول آن تقسیم میکردند. هر بلوک، بنا به حاصلخیزی خاک و فاصله آن تا شهر، از یک ششم تا یک سوم محصول مالیات میداد.
در این دوره باحتمال, زمینهای شاهی به مقاطعه به زارعان داده میشد. در یادداشتهای خسرو انوشیروان چنین آمده است که وی در اصلاحات مالیاتی خود, به جز تعدیل خراج و به مقاطعه دادن آن, شهر به شهر و کوره به کوره و رستاق به رستاق و ده به ده و مرد به مرد, چارهای ندید.
مالیات
درآمد دولت از دو نوع مالیات ترکیب یافته بود : اول از خراج یا مالیات ارضی ، دوم گزیت یا مالیات سرانه .
زنان و کودکان و پیران از مالیات سرانه معاف بودند . مبنای وصول مالیات ارضی گریب یا جریب بود که تقریباً معادل دو هزار و چهارصد متر می باشد .
مالیات را معمولاً در سه قسط دریافت می داشتند که به اصطلاح آن روز سه مرک می گفتند . علاوه بر مالیات خراج و گزیت ، تقدیم تحفی نیز مرسوم بود که آن را آیین می نامیدند که در موقع شرف یابی به حضور شاهنشاه در عید نوروز و مهرگان تقدیم می کردند . از واردات ، عوارض گمرکی دریافت می داشتند .
دیگر درآمدها اتفاقی بود مانند گنج گاو و گنج بادآورده که به دست خسروپرویز افتاد . ونیز غنایمی که بر اثر فتح شهرهای دشمن بدست می آمد از درآمدهای اتفاقی بشمار می رفت .
مصارف دولت بیشتر عبارت بود از هزینة جنگ و مخارج دربار و حقوق مستخدمان دولت و انجام امور عام المنفعه از قبیل بنای پلها و تعمیر سدها .
در هنگام بر تخت نشستن شاه جدید همة سکه های خزانه را گداخته و باتمثال شاه نو ضرب می کردند .
ارز عمده ای که در هنگام صلح به ایران وارد می شد عبارت از مبلغ هنگفت پول طلایی بود که دولت ایران بابت نگاهداری در بندهای قفقاز از رومیان می گرفت .
رئیس دیوان محاسبات کشور را ایران آمارکار می خواندند که گاهی مقام وی معاونت بزرگفرمذار بود . عایدات سالیانة دولت در زمان خسروپرویز به 240میلیون درهم ، تقریباً معادل 294 میلیون مارک طلا بوده است .