لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
سیاست خارجی جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)
با توجه به این مسئله مهم که بخش اعظمی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با آرمانهای اسلامی و مفاهیم مکتبی آمیخته شده است، امام خمینی(ره) به منزله بنیانگذار و رهبر این حکومت، مبانی نظری و اصول خاصی را برای سیاست خارجی آن ارایه مینمایند. از آن جا که این مبانی و اصول از جایگاه خاصی برخوردارند، در این مقاله، تلاش میشود تا به برخی از مهمترین آموزهها، اصول و اهداف سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی(ره) با توجه به گفتهها و نوشتههای ایشان اشاره شود. همچنین رابطه مبانی، اصول و اهداف نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
مقدمهسیاست خارجی، همواره و در همه جا، از مناقشه انگیزترین حوزههای سیاستگذاری بوده است، ولی متأسفانه در ایران، اهمیت واقعی و نقش آن در رقم خوردن سرنوشت کشور و ملت و زمینهسازی فراز و نشیبها و نیز ارزش بی چون و چرایش به منزله یکی از بزرگترین ابزارهای تأمین یکپارچگی ارضی، امنیت سرزمینی، وجهه و اعتبار بینالمللی، پیشبرد اهداف و برنامههای ملی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... چنان که باید و شاید، و به شیوهای علمی بازشناخته نشده است.(1)و حتی دیگر کشورهای مسلمان خاورمیانه مانند دیگر دولتهای در حال توسعه، تنها در همین اواخر با خود مفهوم «سیاست خارجی» آشنا شدهاند.(2)
علی رغم این که مسلمانان در صدر اسلام دارای چنین میراث بزرگ و گرانبهایی بودهاند. چنان که پیشینه سیاست خارجی مسلمانان به صدر اسلام و زمان پیامبر(ص) باز میشود؛ آن جا که پیامبر گرامی اسلام با استفاده از سهم مؤلفه القلوب برای جلب و جذب نظر مساعد جوامع غیر مسلمان و یا دست کم، کاهش دشمنی و زدودن ذهنیت منفی آنان کوشش میکرد و موجب این شده بود که مفهوم مؤلفه القلوب، تبدیل به یکی از مفاهیم اساسی سیاست خارجی اسلام در زمان ایشان شود. (3) در حقیقت، ایشان هدف خود را در سیاست خارجی، انجام رسالت خویش و رساندن پیام الهی به ملل جهان قرار داده بود.(4)
سیاست خارجی تمام کشورها در تعامل با محیط است و سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی به این موضوع توجه دارند. امام خمینی به منزله فقیهی که دارای دیدگاههای سیاسی مبتنی بر اصول و قواعد فقهی است، درباره سیاست خارجی به طور اعم و سیاست خارجی حکومت اسلامی به صورت اخص، نظراتی دادهاند. ایشان به پویش سیاست خارجی با تأکید بر گفتمان رشد محور اعتقاد داشتند؛ بدین معنا که سیاست خارجی، به معنای سیاست بیرونی کشور اسلامی در برابر کشورهای واقع در فراسوی مرزهای نظام اسلامی است. با توجه به اهمیت آرا واندیشههای امام خمینی، در این نوشتار پس از پرداختن به مفهوم سیاست خارجی به اصول و مبانی سیاست خارجی حکومت اسلامی از دیدگاه ایشان خواهیم پرداخت. مفهومشناسی سیاست خارجی
برای ورود به بحث در آغاز باید به مفهوم سیاست خارجی بپردازیم. دانشمندان علوم سیاسی و روابط بینالملل، در تعریف سیاست خارجی گفتهاند:
جهتی را که یک دولت برمیگزیند و در آن از خود تحرک نشان میدهد و نیز شیوه نگرش دولت را نسبت به جامعه بینالمللی، سیاست خارجی میگویند.(5)
بر پایه تعریفی دیگر:
تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمگیریهایی که از دیدگاه خاص همان کشور جنبه برون مرزی دارد.(6)
و نیز درباره مفهوم سیاست خارجی گفتهاند:
راهبرد یا رشته طراحی شده عمل که به وسیله تصمیم گیرندگان یک دولت در مقابل دیگر دولتها و واحدهای بینالمللی به منظور اهداف مشخص اعمال میشود.(7)
به عبارت دیگر، سیاست خارجی، بازتاب اهداف و سیاستهای یک دولت در صحنه روابط بینالملل و در ارتباط با دیگر دولتها، جوامع و سازمانهای بینالمللی، نهضتها، افراد بیگانه و حوادث و اتفاقات جهانی است.
و شاید بتوان این تعریف از سیاست خارجی را نسبتاً روشن و مناسب دانست که:
مجموعه خط مشیها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسائل خارجی در چهارچوبه اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال مینماید.(8)
اساساً هر دولتی، دادههای سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم مینماید که سرانجام، خواستها و نیازهای امنیتی، استراتژیک، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا نظامیاش در کوتاه مدت یا بلند مدت، تأمین شود.(9)البته اهداف سیاست خارجی باید به گونهای هم آهنگ تنظیم شود تا تأمین منافع ملی محقق شود.
اما با وجود آن که تصمیم گیرندگان، نقش اساسی در فرایند سیاستگذاری خارجی ایفا مینمایند، با این وجود در بسیاری از موارد، این تصمیمات، محصول تجربههای تاریخی، اعتقادات سیاسی و ایدئولوژیک و ... است.در حقیقت، ارزشهای جوامع، ساخته و پرداخته فرهنگ، فرهنگ سیاسی، تربیت و ... است. ارزشها باعث هدایت انسانها به سوی جنبههای متعالی انسان، ثروت، قدرت، اعتبار، انزوا و غیره میشود و حتی در مواردی هدفهای سیاست خارجی در چهارچوب یک ایدئولوژی خاص تعریف و تبیین میشود.(10)
در پایان بحث مفهوم شناسی سیاست خارجی باید به این مطلب نیز به صورتی گذرا اشاره کرد که سیاست خارجی، حوزهای از فعالیت علمی و عملی است که مؤلفههای آن از خصیصههای متناقضی برخوردارند. به قول کنت والتز: آنچه در سیاست خارجی مورد نیاز است، صرفاً مجموعهای از خصیصهها نیست، بلکه به جای آن نیازمند موازنهای حساس بین واقعگرایی و تحلیل، انعطاف و پابرجایی صلاحیت و میانهروی و بالاخره تداوم و تغییر هستیم.(11)
اکنون به بررسی مراحل سیاست خارجی در تاریخ ایران میپردازیم.مراحل سیاست خارجی در ایران
در واقع میتوان سه دوره کاملاً متمایز را برای بررسی سیاست خارجی ایران و یا دیپلماسی در تاریخ ایران در نظر گرفت:
1. دوران کلاسیک؛ که روابط نوین بینالمللی و تعامل امروزین، میان کشورها وجود نداشت و هر کشوری بر مبنای مجموعهای از عوامل داخلی و بر پایه معیارهای خاص حکومت داری و نسبتهای فکری و اجتماعی، مناسباتی با همسایگان خود و منازعاتی با رقیبان خود داشت و در این چهارچوبها، گاه کمی فراتر رفته و با همسایه همسایگان نیز ارتباط برقرار میساخت. این دوره تا اواخر قاجاریه تداوم داشت.
2. دوران تضعیف استقلال؛ که مقدمات آن در میانه عهد قجر و با آگاهی نسبی نخبگان ایرانی از اوضاع جهانی، خاصه، وضع ملل باختر آغاز شد، در مشروطیت به اوج خود رسید و آن مبدأ به نقطه عطفی در تحول نگرش سیاستهای کارگزاران حکومتی ایران در موضوع روابط خارجی بدل شد. در این دوران، الزامات و مفاهیم نوین از سوی ایران به دیده گرفته و حقوق متقابل کشورها و منافع مورد منازعه، همراه با تبعات حقوقی آن مطرح شد.
3. دوران عزت و استقلال؛ که با توجه به فضای دو قطبی، در هنگامه پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 آغاز شد. البته ژئوپولیتیک خاص ایران نیز در تکوین سیاست خارجی نوین ایران دخیل بود؛ چنان که در قبل از آن نیز دخیل بود.
در بحبوحه انقلاب اسلامی، دو شعار استراتژیک: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» با الهام از انگارهها و نظریات امام خمینی، موجب رواجاندیشه تازهای در ملت و نخبگان ایران شد. این نظریات که صبغهای عمیقاً دینی داشت و برآیند شخصیت مذهبی امام و هدایتهای مکرر و ساختار عمیق دینی در آحاد ملت ایران بود، با روشن بینی و درایت حضرت امام موجب خروج ایران از دایره بسته جهان دو قطبی و خیزش به سوی افقهای تازه بود؛ افقهایی که پایههای آن بر عزت ملی، منافع ملی، حقوق انسانی و احترام متقابل بر مبنای آموزههای اسلامی استوار شده بود.(12)
در واقع این روند، اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را نیز ترسیم میکند که به ایجاد یک جامعه اسلامی بر اساس اسلام ناب محمدی، تعارض با اسرائیل و غرب به ویژه آمریکا، دفاع از مسلمانان و دفاع از نهضتهای آزادی بخش و ... منجر میشود.(13)
پیش از ورود به بحث درباره اصول و مبانی و اهداف سیاست خارجی از دیدگاه امام(ره)، به تبیین این مفاهیم پرداخته میشود.
مبانی، اصول و اهداف
درباره مفهوم «مبانی» باید گفت که نقش عمده و تعیین کننده در تصمیمسازیها، به مبانی و ساختار فکری و باورهای دولت مردان و سیاستمداران برمیگردد. در حقیقت، نوع حکومتها و مبانی مشروعیت آنها، اساس و شیوه رفتار سیاست خارجی آن را هم چون سیاست داخلیاش متفاوت میسازد.(14)
همچنین درباره مفهوم «اصل» گفتهاند که اصل به معنای بیخ، بن، پایه، ریشه، قاعده، قانون و ... آمده است. اصول، جمع اصل است که در هر علم، عبارت از قواعد اساسی میباشد که آن دانش بر آن استوار بوده و اصل هر چیز آن است که وجود آن بدان متکی است. البته باید گفت که بهکارگیری واژه اصل در کشور ما به مفهوم دقیق آن چندان مورد توجه نیست، همانگونه که برخی بر این باورند: نه تنها در محاوره جاری و روزانه، هر کس، هر چه را که مهم میداند، اصل تلقی نموده و تحت عنوان اصول از آن یاد میکند، بلکه صاحب نظرات و متفکران بسیاری نیز دستکم در خصوص سیاست خارجی به هر معنا و مفهوم ضروری اصل میگویند، در حالی که هر مفهوم مهمی اصل نیست.(15)
در مورد مفهوم «هدف» گفته شده که ورود هر دولتی به عرصه جهانی بر پایه اهداف و انگیزههای آن شکل میگیرد. اهداف برون مرزی حکومت، نمودی از نیازها و خاستگاههای ذهنی و روانی بازیگران سیاست خارجی و