انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

روانشناسی کودک 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جیغ زدن کودک

نوزاد از موقع تولد برای تأمین نیازهای خود یا بیان مشکلات خود فقط گریه می‌کند بتدریج حرف می‌زند و با بیان کلمات نیازی خود را بیان می‌کند. بعضاً مشکلات جسمی، مسائل شنوائی یا بیماریهای کودک ممکن است با بی‌قراری، گریه کردن ممتد، جیغ زدن‌های طولانی باشد. این یک وسیله برای ارتباط با محیط و ابزار نیاز یا مطرح کردن خود است. خشونت در کودکان یا پرخاشگری ممکن است باعث ایجاد اختلالات روانی و یا پرخاشگری شود. در مسیر تکامل تکلم در کودکان ممکن است اختلالات شنوائی نیز با جیغ زدن همراه باشد. چرا که کودک نمی‌تواند نیازهای خود را در مسیر عادی ابراز کند نمی‌تواند با کلمات بیان کند و با جیغ زدن جلب توجه می‌کند.

چنانچه جیغ زدنهای کودک باعث جلب توجه و توجه بیشتر به کودک شود او شرطی می‌شود و سعی می‌کند خواسته‌های خود را با جیغ زدن به اطرافیان تحمیل کند.

بسیاری از بیماریهای زمینه‌ای کودک بیماریهای متابولیک و کلامی و یا اختلالات گوارشی و یا بیماریهای عصبی و یا اختلالات روانی ممکن است حالت عادی کودک را تغییر داده و منجر به این شود که ابراز نیاز کودک به طرز عادی نباشد.

تغذیه کودک خصوصاً در 6 ماه اول با شیر باید براساس نیاز کودک باشد. ساعت مشخص برای او در نظر نگیرید هر موقع که دوست دارد و به هر میزان که نیاز دارد. بهترین شرایط آن است که کودک در بغل مادر در شرایط کاملاً آرام تغذیه شود. هر نوع استرس در مادر یا کودک این شرایط ایده‌آل را مختل کرده و باعث کاهش شیر مادر یا اختلال در تغذیه کودک می‌شود. محرکهای محیطی مثل صداهای بلند حتی صدای زنگ تلفن، یا بازی با کودک در ضمن شیر خوردن باعث اختلال در تغذیه او می‌شود.

زمان شیر خوردن کودک از پستان مادر بهترین زمان تبادل عواطف بین مادر و کودک است و این زمانی است که مادر با کودک خلوت کرده و بهترین و عمیق‌ترین عواطف انسانی در پاکترین پیوندها مبادله می‌شود. هر چه آرامش بیشتری در این زمان بین مادر و کودک باشد میزان شیر دهی و طول مدت شیردهی بیشتر است کودکانی که مادران در ضمن شیر دهی آرامش بیشتری داشته باشد از آرامش بیشتری برخوردار هستند و راحت‌تر شیر می‌خورند، مسلماً رشد بهتری خواهند داشت. بعضی از کودکان به محض شروع تغذیه با شیر مادر دفع مدفوع دارند و با کوچکترین تحریک گوارشی ممکن است دفع مدفوع نیز تحریک شود.

کودکانی که شیر مادر می‌خورند ممکن است 7-8 مرتبه در روز دفع مدفوع داشته باشند بعضاً این مدفوع آبی و حتی ممکن است سبز رنگ باشد و یا ممکن است همراه با زورزدن و بیقراری باشد این واکنشها طبیعی است و مشکل خاص برای کودک ایجاد نمی‌کند بعضاً ممکن است تعداد دفعات دفع مدفوع کودک کم شود تا هفته‌ای یک بار دفع داشته باشد دربچه‌های که شیر مادر می‌خورند این مسئله نیز ممکن است طبیعی باشد. دفع مدفوع در این حالت ممکن است با زور زدن، قرمز شدن صورت و کمی بی‌قراری باشد چنانچه دفع کودک به همین شکل باشد و مشکل حادی ایجاد نکند غیر عادی نیست خصوصاً در 6-3 ماده اول این واکنشها همراه دفع طبیعی است و داروی خاصی لازم نیست.

با کودک چگونه از مرگ صحبت می کنید؟

توضیح مرگ به کودکان یکی از سخت ترین کارها برای اولیاست، بخصوص هنگامی که خود آنها با غم مرگ عزیزی دست به گریبان هستند. اما مرگ یک بخش غیر قابل انکار از زندگی است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خیلی خردسالی، کودکان نسبت به آن کنجکاو می شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روشهایی که احساس غم مربوط به آن را به طور طبیعی نشان بدهد، علاقه مند هستند، روشهایی که بزرگترها عزاداری می نامند.

شاید باعث تعجب باشد که بدانید حتی کودکان 2 ساله از مرگ آگاه هستند. کودکان در قصه هایشان یا برنامه های تلویزیون از مرگ می شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگی یا خیابانی مرده را می بینند. علی رغم این موارد، هیچ کدام از کودکان مفهوم مرگ را نمی دانند. آنها نمی توانند مفهوم همیشگی بودن مرگ را درک کنند و در عوض، آن را به عنوان یک اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می گیرند.

آنها تصور می کنند که اجساد هنوز می خورند و می خوابند و کارهای همیشگی خود را انجام می دهند، فقط با این فرق که این کارها را یا در آسمانها و یا در زیر خاک انجام می دهند. حتی وقتی یکی از اولیا یا خواهران و برادران کودک درگذشته است، او نمی تواند این اتفاق را برای آنها در نظر بگیرد.

کودکان به روشهایی مختلف نسبت به مرگ واکنش نشان می دهند:

اصلاً تعجب نکنید اگر کودک 2 ساله ای در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت کند یا کودک 5 ساله ای نخواهد به مهد کودک همیشگی اش برود، چرا که کودک در جست و جوی علت پریشانی و غمگینی بزرگترها است و می خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغییر کرده است. او با خودش فکر می کند چرا به ناگهان جهان اطرافش این همه نگران کننده شده است. از سوی دیگر، ممکن است کودکی هم باشد که اصلاً واکنشی به مرگ نشان ندهد یا گاه گاهی در بین شادی و خوشحالی های کودکانه اش به یاد آن بیفتد که این هم کاملاً طبیعی است و دلیل سنگدلی کودک نیست! اصولاً کودکان این مفهوم را کم کم و به آهستگی درک می کنند و نباید انتظار داشت که همه موضوع را در یک لحظه یا یک روز بفهمند و حتی بسیاری از آنها تا وقتی که کاملاً احساس امنیت نکنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمی دهند، یعنی فرایندی که ممکن است ماهها تا سالها به طول بینجامد، بخصوص اگر مرگ عزیزی را شاهد بوده باشند . بعضی از کودکان رفتارهایی انجام می دهند که به نظر عجیب می رسد. مثل بازیهای تشییع جنازه یا ادای مردن کسی را درآوردن. این هم امری طبیعی است، حتی اگر به نظر بزرگترها غیر معقول باشد. بنابراین، این روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از کودک گرفت.

احساسات خود را در مورد مرگ توضیح بدهید. سوگواری یک قسمت بسیار مهم برای التیام غم مرگ عزیزان است و این هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است کودک را نباید با سوگواری شدید، وحشت زده کرد، ولى از طرفی هم نباید مسأله را بی اهمیت جلوه داد. به کودک باید توضیح داد که بزرگترها هم نیاز به گریه کردن دارند و اینکه ما به خاطر از دست دادن کسی ناراحت هستیم. در غیر این صورت، کودک کنجکاوانه تغییرات خلقی شما را درک می کند و بخصوص وقتی حس کند مسأله ای وجود دارد، ولی شما سعی در مخفی کردن آن دارید، نگران تر می شود.

به سؤالات کودک پاسخ دهید. کنجکاوی کودکان درباره مرگ یک امر عادی است و نباید از سؤالات آنها فرار کرد، بلکه بهتر است از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به کودک کمک کنیم تا بتواند با مسأله از دست دادن دیگران روبرو بشود.

جوابهای آسان و کوتاه عرضه کنید. کودکان قدرت درک اطلاعات پیچیده و سنگین را ندارند. بنابراین سعی کنید برای توضیح مرگ وارد جزئیات و بحثهای پیچیده آن نشوید. آنچه براى کودکان بخصوص زیر 5 سال درک بهتری دارد، توضیح مرگ به عنوان



خرید و دانلود  روانشناسی کودک 15ص


تحقیق در مورد دینشناسی و عرفان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دین‌شناسی و عرفان

علی نصیری

 

تحقیقات دین‌شناسی را غربی‌ها آغاز کردند و در واقع از یک کشیش شروع شد، و امروز یکی از رشته‌های گرم و پررونق در جهان محسوب می‌شود.

یکی از کتاب‌هایی که در این زمینه تدوین شده کتاب "یازده دین زنده دنیا" نوشته هیون است، که آن را آقای دکتر گواهی که در زمینه ادیان کارهایی انجام داده‌اند ترجمه کردند. مأٌخذ این کتاب می‌گوید که من سال‌هاست مطالعه می‌کنم و به همین جهت سرزمین‌ها و ادیان گوناگون را درنوردیده‌ام. چهارده بار تجدید چاپ شده و هر بار به مطالب این کتاب افزوده‌ام. او ثابت کرده که ما در زیر این آسمان یازده دین زنده داریم، و جالب این است که در پایان این تطبیق‌ها نقاط قوت و ضعف را نشان می‌دهد، و به این نتیجه می‌رسد که در میان این یازده دین دو دین جامع‌ترین و کامل‌ترین دین‌ها هستد و آن اسلام و مسیحیت است. اما از آنجا که ما معتقدیم که روانشناسان گفته‌اند پیش‌زمینه در ابلاغ موثر است، مثلاً می‌گویند که شما وقتی دندانی را در انسان سیاه پوست می‌بینید بسیار سفید به نظر می‌رسد، در حالیکه در انسان سفید ‌پوست آنقدر سفید دیده نمی‌شود. در این تردید نیست، زمانی که یک متکلم مسیحی می‌خواهد به دو دین برسد به راحتی بگوید اسلام؟ کار ساده‌ای نیست.

زمانی که از علامه حلی سوال کردند که چرا فخر رازی با این همه علم و دانش سنی شد؟ پاسخ نغزی داد و فرمود که: "فخر رازی سنی نشد، سنی فخر رازی شد". اگر این انسان بخواهد خود را از جهان‌شناخت آزاد کند کار بسیار دشواری است.

دین‌‌‌شناسان صادقانه به این نتیجه رسیدند که دو پیامبر می‌تواند جهان را نجات دهد، یکی پیامبری که سی و سه سال در این جهان زندگی کرد و مجال نیافت یا حداقل عالمان و دستگاه یهود اجازه ندادند. در قرآن آمده که او کتاب انجیل را آورد، اما تمام متکلمان مسیحی معتقدند که بسیاری از دستورات اخلاقی بخش هستی‌شناسی که عقاید است و بخش شریعت که مربوط به گزاره‌های ارزشی است، چندان غنی نیستند. این ابداً به این معنا نیست که حضرت عیسی (ع) کوتاهی کرده‌اند، خیر ایشان پیام خویش را آورده‌اند و حدی که بر ایشان بوده ایفاد شده، اما برای دنیای امروز با میلیون‌ها مسئله، چگونه می‌شود با کتابی که در حال حاضر در دست مسیحیان است، انجیلی که بسیار محدود است و بخشی هم مربوط به آمد و شد حضرت عیسی(ع) است، (که به طور مثال در شهر ناصری یا اورشلیم چه اتفاقی افتاد)، به همه پرسش‌ها پاسخ گفت. بنابراین خودشان معتقدند که در دستگاه شریعت به کتاب یهود پناه بردند.

اما وقتی موضوع اسلام بیان می‌شود می‌بینیم که این کتاب شش هزار و دویست و سی و شش آیه دارد یعنی در حد ششصد صفحه و خودش را به عنوان قول ثقیل و وحی الهی و حامل همه اسرار می‌داند و بیان می‌کند که "این که برای شما فرستاده‌ایم همه نیست" و ما معتقدیم که توضیح و تشریع اسرار الهی به دست امام عصر هست و ادامه خواهد یافت و حضرت باید بسیاری از مسائل را پاسخ دهند. غیر از قرآن میراث کنونی مسلمانان حداقل صد هزار روایت است.

جهان امروز درخواهد یافت که پیامبر اسلام - که سلام خدا بر او باد - ایشان هستند که این کشتی پر تلاطم بشری را که در این دریا اسیر است، به سامان می‌رساند. دنیای امروز به رقم حضور و وجود نهله‌هایی مثل مارکسیست که البته کمی کمرنگ شده و مانند اومانیسم که بیداد می‌کند، می‌بینیم که علایق به جنبه‌های معنوی در دنیا فوق‌العاده است. می‌گویند از سال 1980 که کسانی در امریکا گرایش‌های معنوی داشتند و تعداد معابد و کلیساها به سیصد می‌رسید، در یکی دو دهه اخیر به بیش از هزار پایگاه معنوی تبدیل شده است. اما اینکه کجا بروند و به چه کسی پناه ببرند بحثی دیگر است.

با توجه به مطالبی که بیان شد، ما باید به دینمان افتخار کنیم و برای شناخت آن کوشش و عشق ورزیم، به آن پایبند باشیم و به دیگران هم از دیدگاه جنبه‌های معرفتی و علمی آگاهی دهی انجام وظیفه کنیم، و هم اینکه رفتار و منش مسلمان به گونه‌ای باشد که نشان دهد نماینده و تربیت شده این دین است، مانند نامه‌ای که امام صادق (ع) به شیعیانش نوشت و فرمود: "به گونه‌ای باشید که وقتی شما را ببینند بگویند که ایشان دست‌پرورده جعفربن‌ابی محمد هستند".

در بحث شناخت عرفان معنویت، باید چند مسئله را مورد توجه قرار دهیم. اولین مباحث اساسی مفهوم‌شناسی است. اینکه وقتی می‌گوییم معنویت و عرفان یعنی چه؟ اولین گام همین است که این مسائل روشن شود. و چرا این کار ضرورت دارد؟

گرچه ظاهر دنیا رویکرد به جنبه‌های شهوت و امیال است اما درون جان انسان‌ها همیشه به مسئله معنا توجه دارد. انسان‌ها همیشه این گمشده خود را احساس می‌کنند اما این درجه کم و زیاد است و اینکه آیا جهان امروز معناگراست یا ظاهرگرا؟ دنیاگراست یا آخرت‌گرا؟ زمین‌گراست یا آسمان‌گرا؟ انسان‌گراست یا خداگرا؟ از  نظر علمی بررسی شود که چه آثار و چه تألیفاتی در این زمینه انجام یافته است؟

این چهار مرحله از این قرار است: 1- مفهوم‌شناسی 2-تقسیم‌بندی، 3- شاخصه‌ها‌ی مشترک، -4شاخصه‌های ویژه

در بخش مفهوم‌شناسی با دو اصطلاح معنویت و عرفان مواجه هستیم. البته تصوف هم هست که وقتی گفته می‌شود اصطلاحاتی به ذهن می‌آید که زیاد مد نظر این بحث نیست. در کتب، معنا را در مقابل امر صورت یا ظاهر یا مادی قرار داده‌اند. در بعضی از اشعار معنا در مقابل صورت نشان داده شده:

به گوش جان دلت پند معنوی بشنو                             نگر، چه گوید گوشت به پند او بشکاف

یا

سخن را از معنا پدید آید همی                                    معنوی باید سخن،چه تازی و چه پهلوی

منظور این است که واژه مهم نیست معنا مهم است که در برابر لفظ است.

موضوع مقامات معنوی هم در اشعار دیده می‌شود. مثلاً عطار می‌گوید:

من قاضی‌‌ام نه مرد معنوی                                        زین مرقع شرم می‌دارم همی

یا حافظ می‌گوید:

بلبل به شاخ سرو به گلبانگ پهلوی                            می‌خواند دوش درس مقامات معنوی

به تعبیر حافظ، مقامات ظاهری داریم، مثلاً فردی با لیسانس و فوق لیسانس بالا می‌رود یا اینکه فردی مدارج نظامی دارد. ولی در مقامات معنوی است که فرد به فنابه‌الله و مدارج عالی می‌رسد، به قول سعدی:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

عرفان واژه‌ای عربی مانند کتمان است که مصدر محسوب می‌شود. "آن ماری شمیل" در کتاب" ابعاد عرفانی اسلام" درباره ریشه آن می‌گوید این قدرت زبان عربی است که واژه سه حرفی چنان شاخ و برگ می‌گیرد که معانی جالبی از دل آن به دست می‌آید. کلمه عرف به دهها ساختار درمی‌آید. یکی از آن ساختارها در باب مصدر عرفان است اما در این مباحث عرفان به کار نمی‌رود. حتی در قرآن برای فهم دینی کلمه فهم به کار نمی‌رود، یا کلمه علم به معنای خاص به کار نمی‌رود. در روایات هم اینگونه است. می‌توان گفت از دوره‌ای خاص که رویکردهای معنوی آغاز شده، از این کلمه استفاده کرده‌اند. در تصوف هم این مباحث است. بنابراین عرفان از کلمه عرف به معنی شناخت است اما نه هر نوع شناختی، مانند فقه که گفتند نه هر نوع فهمی، فهم از نوع دقت. عرفان به معنای شناخت است اما شناختی که به همراه خود سکون بیاورد، اینجا ظرافتی هم در لغت آغاز شد. مرض یعنی بیماری اما تمارض یعنی به بیماری زدن، علم یعنی آگاهی اما تعلم یعنی فراگیری دانش. هر چه به ساختار واژه اضافه می‌شود به معنا نیز افزوده می‌شود.

"فارث‌ابن‌زکریا" مسئله شناخت و موضوع سکون و آرامش را مطرح می‌کند. بعضی گفته‌اند که شناخت و معرفت است اما شناخت و معرفتی که از راه سیر و سلوک به وجود می‌آید. بیش از هزار سال است که بحث‌های معرفت‌شناسی را مطرح می‌کنند. دین‌باوران به این نتیجه رسیده‌اند که مناشی و خاستگا‌ه‌های شناخت را عقل و کسب تجربه در بعد عرفانی قرار می‌دهند. نوع چهارم شناخت یعنی شناختی که از روی سیر و سلوک و کشف شهود که به نوعی علم حضوری می‌گویند نه علم‌های حصولی که واسطه دارند، یعنی خود شخص از دورن خود وجدان کند، را عرفان می‌گویند.

در ادمه عبارتی از قیصری می‌آید که عرفان را چگونه معنی می‌کند: "عرفان عبارت است از شناخت اما شناخت خدا" معلوم می‌شود که عرفان اسلامی مطلق خدا نیست گفته‌اند که شناخت خداست، چنانکه می‌گویند موضوع علم نقد کلمه و کلام است، ما به شناخت اصلی کاری نداریم. فیلسوف با هستی مطلق روبروست، اما عارف می‌گوید که با خدا سر و کار داریم و عرفا می‌گویند: اشرف علوم ماییم، چون ما با اشرف موضوعات کار داریم و آن خداست.

علم می‌گوید عرفان عبارت است از شناخت خدا، از نظر شناخت اوصاف، مظاهر، مبدا و معاد و شناخت حقایق عالم، که گوشه‌ای است و در فلسفه مد نظر است و چگونگی وجوه این حقایق به حقیقت واحد که ذات ابدیت است در حقیقت حرکت از کثرت به وحدت را در این معنا می‌گنجاند. می‌خواهد بگوید عارف در این مقوله عرفانی به دنبال نوعی از شناخت است که او را از این اجزا و اشکال و نماهای بس پراکنده به یک حقیقت واحد می‌رساند همان باور سیر از کثرت به وحدت که در عرفان حرف اول را می‌زند. لذا می‌گویند اگر به گنبدهایی که مسلمانان در این هزار و چند سال ساخته‌اند نگاه کنیم همه خطوطی که از دور این خطوط حرکت می‌کند به معال که می‌رسد به یک جا منتج می‌شود. به فرش‌هایی که در فرهنگ و هنر اسلامی شکل گرفته نگاه کنیم همیشه یک کانونی دارد. یعنی اطراف، گل‌ها و خلاصه همه چیز متوجه یک کانون است و این اسیر عرفان اسلامی است که می‌کوید همه چیز متوجه یک کانون یعنی خداست و نما و سایه یک حقیقت است.

زمانی که در فرهنگ اسلامی از عرفان صحبت می‌شود یعنی شناخت، اما شناختی خاص، شناختی که از نظر شیوه و متد دورنی، تجربی و از رهگذر سیر و سلوک است و موضوع و هدف و آرمانش خداست، به او برسد و در واقع نتیجه همان آرامش است: "الا به ذکرالله تطمئن‌القلوب" وقتی زندگانی عرفا را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که اینها دریای سکون و آرامش بودند و هیچگاه حوادث اینها را از پا در نمی‌آورد، همان سکون و آرامشی که معتقدند و در تمام رویکردهای عرفانی همین مسئله سکون و آرامش است.

در منظر غربی و دیکشنری آکسفورد، عرفان، ارتباط معنوی انسان با خدا از راه تعالی یافتن قوه ادراک وی معنی شده است. باز همان بحث اتحاد است که انسان به جایی برسد که با خدا یکی شود، از چه راهی؟ از راه تعالی یافتن قوه ادراک وی، در حقیقت به این توجه داده که عرفان نوعی ادراک است، اما قرار است این عرفان و معرفت تعالی پیدا کند. می‌گوید زمانی که از حفظ تجربه



خرید و دانلود تحقیق در مورد دینشناسی و عرفان


کسب درآمد از اینترنت

کسب درآمد از طریق اینترنت به روشی نوین گسب در آمد از تلگرام و اینستاگرام



خرید و دانلود کسب درآمد از اینترنت


تحقیق در مورد دیوان شمس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 3 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دیوان شمس

 

دیوان شمس یا دیوان کبیر شامل غزلیّات شورانگیزی‌ست که از طبع فیّاض شاعر عارف و بلند پایهٔ قرن هفتم، مولانا جلال‌الدّین محمّد بلخی (رومی) تراویده‌است. (صفحهٔ اوّل غزلیّات شورانگیز شمس تبریزی) دیوان بلندنام غزلیّات شمس را دریایی دانسته‌اند لب‌ریز از حرکت و هیجان که در زیر ظاهری زیبا و آرامش‌زا سرشار است از شور همیشگی حیات و تلاش تمام‌ناشدنی زندگی. (صفحهٔ ۱۱ غزلیّات شور انگیز شمس تبریزی)

از آنجا که وی به خاطر ارادت به مرادش شمس تبریزی در بسیاری از غزلیاتش شمس تخلص کرده‌است دیوان اشعارش را دیوان شمس می‌نامند.

نمونه‌ای از غزلیات شمس

غزل شماره ۲۰۳۹، این غزل را مولانا در بستر بیماری خطاب به فرزند خویش سروده‌است.

رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن

از من گریز تا تو، هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن

ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده

بر آب دیدهٔ ما، صد جای آسیا کن

خیره کشی است ما را، دارد دلی چو خارا

بکشد، کسش نگوید: تدبیر خون‌بها کن

بر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد

ای زرد روی عاشق، تو صبر کن وفا کن

دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد

پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد، که عزم سوی ما کن

بس کن که بی‌خودم من، ور تو هنز فزایی

تاریخ بوعلی گو، تنبیه بوالعلا کن

در روایات

روزی اتابک ابی بکر بن سعد زنگی از سعدی می‌پرسید: «بهترین و عالی‌ترین غزل زبان فارسی کدام است؟»، سعدی در جواب یکی از غزلهای جلال الدین محمد بلخی (مولوی) را میخواند که مطلعش این است[نیاز به ذکر منبع]:

هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست

ما بفلک میرویم عزم تماشا کراست

منابع

غزلیّات شورانگیز شمس تبریزی، به انتخاب: فریدون کار، با مقدّمهٔ دکتر لطفعلی صورتگر، انتشارات فروغی، تهران، پائیز ۱۳۷۰

Dunn, P., Mascetti, M. D., and Nicholson, R. A. The Illustrated Rumi ~ A Treasury of Wisdom from the Poet of the Soul, Foreword by Huston Smith, The Book Laboratory Inc., ۲۰۰۰. ISBN: ۰ - ۰۰۶ - ۰۶۲۰۱۷ - X

Anvar, Iraj. Divan-i Shams-i Tabriz ~ Forty-Eight Ghazals, Foreword by Peter Chelkowski, Introduction by Mohammad Ali Movahed, Semar Publishers, March ۲۰۰۲. ISBN: ۸۸ - ۷۷۷۸ - ۰۸۰ - ۰



خرید و دانلود تحقیق در مورد دیوان شمس


روانشناسی رنگها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

روانشناسی رنگها

رنگها بر نیازهای روحی-روانی، شرایط یادگیری، کنترل رفتارهای خشمگینانه، احساسات، درمان افسردگی و اختلالات یادگیری و سطح انرژی اثر دارند.رنگها در کنترل نبض، تپش قلب، فشار خون، اشتها و حتی خواب مفید هستند و همچنین در درمان بیماریهایی مثل میگرن، سرطان، اعتیاد و امراض پوستی و حتی تومورهای مغزی اثر دارند.رنگها در هر جا از دنیا و به تناسب فرهنگ و عرف هر جامعه معانی متفاوت و حتی متضاد دارند.برای مثال سفید در کشوری مثل ایران نشان شادی، پاکدامنی است و برای مراسم جشن و عروسی استفاده می شود، در حالیکه در کشوری دیگر نشان روحانیت است و در مراسم عزاداری کاربرد دارد.شاید تا به حال از خودتان پرسیده باشید که چرا کشتی و یا هواپیمای سیاه نداریم؟و یا چرا هیچ جعبه شکلاتی سبز نیست؟شاید در این مطلب جوابهایتان را پیدا کنید.متأسفانه به دلیل جذابیت روانشناسی رنگها، این شاخه از علم مورد سوء استفاده قرار گرفته است.در هر سایت، مجله، روزنامه و یا وبلاگی از این مطالب زیاد دیده می شود ولی درست یا غلط بودنشان مشخص نیست.پروفسور لوشر از دانشمندانی است که حدود بیست سال و اندی در این مورد تحقیق کرده است.حال بد نیست از نظر این محقق در مورد روانشناسی رنگها برای بعضی از رنگهای پر طرفدار نگاهی بیاندازیم.پروفسور لوشر می گوید:

سیاه:سیاه رنگی مطلق است که در فراسوی آن، زندگی تمام می شود.سیاه یعنی نه، که نشانه ای از ترک عشق و انصراف از فعالیتهای جمعی است.به معنی نیستی، ناامیدی به آینده و سکوتی ابدی است و حس سنگینی را به افراد القا می کند.تأثیر خوبی بر مزاج ندارد و در کودکان هم اثرات منفی دارد.دوستداران رنگ سیاه معمولا" خسته و افسرده اند.اگر خسته نباشند، ناراضی اند.اگر ناراضی نباشند، مغرورند.اگر مغرور نباشند، انکار می کنند.اگر انکار نکنند هم ناراضی اند، هم مغرور، هم خسته و هم انکار می کنند اما احتمالا" خودشان هم خبر ندارند.طرفداران سیاه زیاد هم ناامید نشوند چون از طرفی دیگر سیاه نمادی از آبرومندی و شرافت است(دیده اید ماشین های شیک و کلاس بالا معمولا" سیاه و براقند).قهوه ای:آدمهای قهوه ای را بدون قسم خوردن می توان باور کرد، یعنی حرفشان سند است.اما طرفداران این رنگ معمولا" آواره اند(جالب است بدانید که رنگ مورد علاقه آوارگان جنگ جهانی دوم، قهوه ای بوده است).قهوه ایها یا یک بیماری جسمی جدی دارند و یا مشکلی که به نظر آنها غیر قابل حل است، پس این افراد از نظر جسمی و روحی در خطرند.خاکستری:خاکستری را در کهنسالان و خانه سالمندان باید پیدا کرد.این افراد معمولا" غمگینند و محافظه کار و حتی اگر آهنگی گوش کنند(اگر خجالت نکشند)، غمگین است(مثلا" مثل اینکه ایرانیها داریوش گوش کنند)، مثل اینکه به آنها گفته اند خوشی بی خوشی.قرمز:قرمز پسندها پر از شوق زندگی، عاشق و مبارزه طلب، پرتکاپو و شجاع، اهل معاشرت، شلوغ و پر سروصدا هستند.ظاهرا" نیرویشان تمام نشدنی است، خوب مشت می زنند و کتک خورهای خوبی هم هستند.در مجموع و خلاصه اینکه برونگرا هستند.قرمز باعث افزایش نبض و فشار خون می شود.(هر چی باشه پرسپولیسه دیگه)

رنگ قرمز

این رنگ نشان میل شدید نسبت به چیزی یا کاری و نمادی از حسرت، تمایل و اشتیاق است .قرمز رنگ عشق و خون است. قرمز رنگ جنگ و جرات و جسارت است. قرمز رنگ نفسانیات و اعلام خطر است و سمبل عشق و تحرک. در بسیاری از کشورها از جمله ستانهندو رنگ لباس عروسی قرمز است. وبسیاری از کشو رها هم رنگ قرمز را رنگ شادی می‌‌دانند.

روانشاسی رنگ قرمز

انسان‌هایی که علاقه وافری به رنگ قرمز دارند در رده تیپ روانشاسی قرمز قرار می‌‌گیرند. قرمزها انسان‌های قدرتمندی هستند و از انرژی سرشاری برخوردارند.به گونه‌ای که ذخیره انرژی انها نا تمام به نظر می‌‌رسد. انها هیچگاه در ابتدا از سختی و سهولت کار پرسشی نمی‌کنند بلکه بی درنگ دست به کار می‌شوند. انان مدیرانی قوی، سر سخت، جاه طلب، حکم فرما و خواستار اولویت و ارجحیت هستند به گونه‌ای که هیچ ایراد و انتقادی هر



خرید و دانلود  روانشناسی رنگها