انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

ادبیات نمایشی 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ادبیات نمایشی

تهیه کنندگان:

میلاد عمارلو

محمد جنتی سنگ نقره

دبیر راهنما:

جناب آقای دانش پژوه

فیلمنامه

فیلمنامه داستانی است که همراه با توضیح صحنه ها برای ساخت فیلم نوشته می شود. عناصر فیلمنامه از این قبیل هستند: داستان و شخصیت ها ، صحنه ها ، سکانس ها ، پرده ها ، موسیقی ، مکان ها و ...

انواع فیلمنامه

فیلمنامه کوتاه

در خصوص فیلمنامه کوتاه تعاریف گوناگونی وجود دارد. برخی از نظریه پردازان هر فیلمنامه‌ای را که کمتر از هفتاد دقیقه باشد فیلمنامه کوتاه می‌دانند. برخی دیگر فیلمنامه کمتر از هفتاد دقیقه را نیز به دو بخش کوتاه، و نیمه بلند تقسیم می‌کنند. این در حالی است که وقتی نام فیلمنامه کوتاه به زبان می‌آید آنچه بیشتر در ذهن شنونده شکل می‌گیرد، فیلمنامه‌ای است که حداکثر حدود سی دقیقه باشد. این فکر بیشتر از آنجا ناشی می‌شود که اغلب افراد فیلمنامه کوتاه را فیلمنامه‌ای غیرحرفه‌ای می‌دانند که نقطه شروع فیلمسازی حرفه‌ای است. به همین علت این افراد معتقدند که فیلمنامه کوتاه تا آنجا که ممکن است باید موجز و فشرده، و کم خرج (از نظر تولید) باشد معمولاً این افراد آنقدر در این اندیشه غرق می‌شوند که به کلی عناصری نظیر قصه، مخاطب گسترده و انبوه، و موقعیت اجتماعی فیلمساز را از یاد می‌برند. در حالی که فیلمنامه کوتاه می‌تواند شخصیت مستقلی برای خود داشته باشد. می تواند مخاطب خود را داشته باشد. همانطور که داستان کوتاه چنین است. بسیاری از افراد بوده‌اند که در قالب کار کوتاه موفقیت بیشتری کسب کرده‌اند. در حالی که در قالب یک کار بلند سردرگم و ناتوان نشان داده‌اندو همانطور که دیده می‌شود برخی از فیلمسازان در سریال‌سازی بسیار موفقتر از کار سینمایی بوده و هستند. ایجاز، وجود شخصیت‌های کم، نگاه نو و بکر، کم هزینه بودن (از نظر تولیدی)، و ارائه فکر و دیدگاه، و نکاتی از این دست می‌تواند از امتیازات یک فیلمنامه کوتاه خوب باشد حتی بعضی از این عوامل می‌تواند شانس تولید یک فیلمنامه را به مراتب بیشتر کرده، آن‌ را به اجرا نزدیک سازد اما نمی‌توان گفت یک فیلمنامه کوتاه حتماً باید همه عوامل

را با هم داشته باشد. مثلاً ممکن است فیلمنامه‌ای کوتاه از چندین شخصیت برخوردار باشد. یا از نظر تولیدی نسبتاً پر هزینه باشد. اما در قالب کار کوتاه قرار بگیرد. در ساختار حرفه‌ای فیلمسازی ممکن است کارگردانی که سابقه تولید چندین فیلم سینمایی در پرونده خویش دارد زمانی تصمیم بگیرد فیلمی کوتاه بسازد. در این ساختار ممکن است امکان کار در قالب سینمایی یا سریال برای

فیلمسازان کوتاه میسر باشد، اما آنها همچنان مایل باشند حرفها و دیدگاه‌، و یا حتی قصه خود را در قالب فیلم کوتاه بیان کنند. طبیعی است که در این جامعه سینمایی هر یک از عناصر انسانی صنعت فیلمسازی جایگاه حرفه‌ای خود را خواهند داشت، و هیچیک دیگری را نفی نمی‌کند. در نهایت می‌توان فیلمنامه کوتاه را اینچنین تعریف کرد: روایتی کوتاه از یک موضوع یا برشی از یک زندگی. در این روایت ممکن است تنها از تصویر استفاده شود، یا تصویر همراه با اصوات، و گفتگو باشد. فیلمنامه کوتاه معمولاً‌ یک موضوع را دنبال می‌کند و فاقد قصه یا موضوع فرعی است.

فیلمنامه بلند

فیلمنامه بلند یا همان فیلمنامه سینمایی متنی است که شروع، میان و پایان مشخصی دارد. این متن معمولاً چیزی حدود دو ساعت فیلم را شامل می‌شود. ”سید فیلد“ مدرس مشهور فیلمنامه‌نویسی معتقد است فیلمنامه سینمایی باید صد و بیست صفحه باشد؛ و بر همین اساس فرمولی را برای ساختار این نوع از فیلمنامه ارائه داده است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. اما همه می‌دانیم کم نیستند فیلم‌هایی که زمانی حدود نود دقیقه (معادل نود صفحه) دارند. یا فیلم‌هایی سینمایی با زمانی بیشتر، مثلاً دویست و ده دقیقه. اما به هر حال فیلمنامه سینمایی از نظر زمانی بیشتر از هفتاد دقیقه است. در حالی که از لحاظ ساختاری نیز بر خلاف فیلمنامه کوتاه از موضوعی فرعی که رابطه‌ای تنگاتنگ با موضوع اصلی دارد، بهره می‌جوید. این موضوع یا داستان فرعی کمک می‌کند که موضوع اصلی بهتر معنا یابد و گیراتر و پررنگتر جلوه نماید. فیلمنامه بلند نیز می‌تواند گفتگو (دیالوگ) داشته باشد. یا فاقد آن باشد.

فیلمنامه بلند یا همان فیلمنامه سینمایی متنی است که شروع، میان و پایان مشخصی دارد. این متن معمولاً چیزی حدود دو ساعت فیلم را شامل می‌شود. ”سید فیلد“ مدرس مشهور فیلمنامه‌نویسی معتقد است فیلمنامه سینمایی باید صد و بیست صفحه باشد؛ و بر همین اساس فرمولی را برای ساختار این نوع از فیلمنامه ارائه داده است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. اما همه می‌دانیم کم نیستند فیلم‌هایی که زمانی حدود نود دقیقه (معادل نود صفحه) دارند. یا فیلم‌هایی سینمایی با زمانی بیشتر، مثلاً دویست و ده دقیقه. اما به هر حال فیلمنامه سینمایی از نظر زمانی بیشتر از هفتاد دقیقه است. در حالی که از لحاظ ساختاری نیز بر خلاف فیلمنامه کوتاه از موضوعی فرعی که رابطه‌ای تنگاتنگ با موضوع اصلی دارد، بهره می‌جوید. این موضوع یا داستان فرعی کمک می‌کند که موضوع اصلی بهتر معنا یابد و گیراتر و پررنگتر جلوه نماید. فیلمنامه بلند نیز می‌تواند گفتگو (دیالوگ) داشته باشد. یا فاقد آن باشد.

فیلمنامه سریالی

فیلمنامه سریالی تقریباً همه عناصر فیلمنامه بلند را درون خود دارد. اما با اندکی تفاوت. این نوع از فیلمنامه از نظر زمانی هیچ محدودیتی ندارد. می‌تواند از چند قسمت تا دویست، ‌سیصد، یا... قسمت باشد. از لحاظ موضوع برخلاف فیلمنامه سینمایی، صرفاً یک موضوع یا قصه فرعی دارد، این فیلمنامه می‌تواند چندین موضوع و قصه فرعی را به صورت مستقل یا بطور موازی پی بگیرد. می‌تواند شخصیت‌های رعی فراوانی داشته باشد. از آنجا که این فیلمنامه برای تولید کار تلویزیونی در نظر گرفته می‌شود، و رسانه تلویزیون خصوصیاتی متفاوت با سینما دارد. (از جمله این



خرید و دانلود  ادبیات نمایشی 15 ص


ادبیات داستانی معاصر 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل دوّم

ادبیات داستانی معاصر

تهیه کنندگان:

سید حامد حسینی فدکی

احمد خسروی

دبیر راهنما:

جناب آقای دانش پژوه

پائیز85

فهرست

ادبیات داستانی معاصر ................................................................................1

درس پنجم....................................................................................................6

محمّد علی جمالزاده.....................................................................................7

معنی کلمات................................................................................................8

خودآزمایی................................................................................................11

بیاموزیم...................................................................................................... 12

منابع و مأخذ..............................................................................................13

الف

ادبیات داستانی معاصر

آثاری که در زمینه ی بررسی تاریخی ادبیات داستانی ایران منتشر شده بسیار اندک است . اغلب این آثار

جامع نیستند . در آن ها ترتیب زمانی معینی دنبال نمی شود و داستان ها بدون در نظر گرفتن ارتباط های بینامتنی شان به یکدیگر ، و نویسندگان هم جدا از شرایط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و روان شناسی اجتماعی زمانه

خویش مورد بررسی قرار می گیرند . از این رو نقد و تفسیر ها به نوعی تک نگاری از چند چهره ی معروف و.

تثبیت شده ، آن هم منفک از محیط رشد نویسنده ، تبدیل می شوند

اگر هم سیر تحولی مراحل ادبی در نظر گرفته شود ، دوره ای کوتاه ، بی سایه روشن های گونا گونش و بی ارتباط با دوره های قبل و بعد ، بررسی می شود . به علاوه ، فصل هایی از تاریخ ادبیات معاصر نیز اغلب

به سکوت برگزار می گردد.

درک چگونگی شکل گیری و شناخت مراحل پیشرفت ادبیات معاصر و عوامل حاکم بر این حرکت ، به پژوهش های دقیق تر و فراگیر تری نیاز دارد . پژوهش هایی که در جهت چگونگی کشف روابط درونی آثار پراکنده وهمخوانی تحول ادبی با وضع اجتماعی و فرهنگی تلاش کنند .می توان با آشکار کردن پیوند های درونی انبوهمتون ادبی و تبیین زیبایی شناختی و جامعه شناسی تاریخ ادبیات و شناخت نظریه های مطرح ادبی ، به ماهیت ادبیات معاصر پی برد و جهت و گرایش جنبش ادبی را مشخص کرد.

شناخت گذشته ادبی ، اینک بیش از هر زمان دیگر احساس می شود و آگاهی به آن می تواند راهگشای آینده برای نویسندگان و خوانندگان ادبیات باشد.

مجموعه حاضر با توجه به همین نیاز پدید آمده است . ما کوشیده ایم تا به شیوه ای منظم ادبیات معاصر را مطالعه کنیم و تا حد امکان و توان ، تصویری جامع و بیطرفانه ، از گرایش ها و دگرگونی ها ی داستان نویسی ایران درصده گذشته ترسیم کنیم.

:و آن را در پنج دوره تاریخی به شرح زیر مورد مطالعه قرار دادیم

الف) از نخستین تلاش ها (حدود 1274) تا 1320

ب) از 1320 تا 1332

پ) از 1332 تا 1340

ت) از 1340 تا 1357

ث) از 1357 تا 1370

نکته ی دیگر این که : در نقاط عطف تحولات تاریخی و فرهنگی ، مضمون های اساسی و شیوه ی ساخت و

پرداخت رمان ها و داستان ها به مرور تغییر می کند . از این رو معمولن آثار هر دوره مشخصاتی کلی دارند که

از وضع اجتماعی و فرهنگی ، باورهای مسلط روشنفکری و طرز تلقی نویسندگان از وظیفه ی ادبیات ریشه می گیرند .این مشخصات هر دوره را از دوره های دیگر متمایز می کند.

فرایند تحول ادبیات داستانی ایران هر بار به دلایل سیاسی –اجتماعی قطع شده و بار دیگر حرکتی تازه آغاز شده است . برای درک روشن تر و دقیق تر این گسست در فرایند ادبیات داستانی ، توجه به اساسی ترین حوادث اجتماعی –فرهنگی دوره های گوناگون ضروری است . اما دوره بندی ادبیات با طبقه بندی " انواع ادبی " امکان

1

پذیر می شود . زیرا دراین حالت هر اثر در جایگاه معینی قرار می گیرد و تفاوت ها و شباهت های آن با سایر آثار ،و نیز با زمینه فرهنگی دوره معین مشخص می شود . با دسته بندی آثار به انواع ( ژانرهای ) گوناگون

ساختارهای ادبی موجود در دستاورد های پراکنده ادبی ، در معرض دید قرار می گیرند.

داستان نویس خلاق چون از حد تقلید ساده ی واقعیت در می گذرد ، واقعیتی داستانی و تخیلی پدید می آورد برتر از واقعیت روزمره ، آینه ای ژرف تر در مقابل ذهن می گذارد تا بی نهایت پنهان آشکار شود.

بخش اول

از نخستین تلاش ها تا سال 1320

نخستین نویسندگانی که در قالب داستان آثاری آفریدند

ادبیات دوران مشروطه

رویارویی با اروپا اصلی ترین مساله فرهنگی در دوره مشروطه است

ادبیات این دوران که متاثر از فرهنگ غرب است ، با پرداختن به مبرم ترین مسائل اجتماعی و انتقاد از استبداد ،خرافات و موهوم پرستی ، نقشی متفاوت با نقش ادبیات اشرافی بر عهده می گیرد . ضرورت بیان وظایف تازه سبب بکارگیری شکل های جدید ادبی و ورود موضوع ها و شخصیت ها ی تازه به عرصه ادبیات می شود . جای شکل های کهنه ادبی را ، که کاربرد زیبایی شناختی خود را از دست داده اند ، شکل های تازه ادبی می گیرند

در سال 1253 میرزا جعفر قراجه داغی :( ستارگان فریب خورده ، حکایت یوسف شاه ) - نوشته ی میرزا فتحعلی آخوندزاده (1191-1257) را از زبان آذربایجانی به فارسی بر می گرداند.

آخوندزاده پیشرو فن نمایشنامه نویسی و داستان پردازی اروپایی در خطه آسیا است .

رمان ( سیاحت نامه ابراهیم بیک یا بلای تعصب او ) در سال 1274شمسی به چاپ می رسد .

.داستان دراماتیک و ساختمان هماهنگ ) ستارگان فریب خورده ) مورد استقبال چندانی قرار نمی گیرد

رمان های آغازین – سفرنامه ای ، تاریخی ، اجتماعی ، ضمن این که می خواهند از نظر شکل و محتوا سنت

شکن باشند اما سخت با شگرد های ادبی قدیم پیوند دارند.

اولین سفرنامه جدید را میرزا صالح شیرازی نوشت

میرزا علی خان امین الدوله نیز سفرنامه ای با نثری زیبا دارد

.اما اولین داستان های سفر نامه ای را مراغه ای و تالبوف نوشتند

حاج زین العابدین مراغه ای (1218-1290) تاجری مقیم استانبول – سیاحت نامه ابراهیم بیک را در سه جلد طی

سال های 1274و1285و1289 منتشر کرد.

مسالک المحسنین (1284) نوشته ی عبدالرحیم تالبوف (1213-1289 (

کتاب احمد یا سفینه طالبی – نوشته دیگرتالبوف است

2



خرید و دانلود  ادبیات داستانی معاصر 15 ص


ادبیات ایتالیا 43 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

مقدمه

ایتالیا سرزمین چندان وسیعی نیست . چکمه‌ای یک لنگه در گوشه‌ای از قاره‌ی اروپا . اما با چابک‌سوارانی چون (( دانته)) و ((بوکاچو)) و ((پترارکا)) در آن سوی سده‌های دور و ((آریوستو)) و ((متاستازیو)) در میانه‌ی راه و ((ورگا)) و ((کاپوآنا)) این سوتر و در قرن حاضر بزرگانی چون : ((ازوه‌و)) ، ((پیراندللو)) ، ((بوتزاتی)) ، ((پاوه‌ز)) و چه بسیار نام‌های آشنا و ناآشنایی که خود ، نمایه‌ای طولانی است از تفکر و اندیشه ، آن هم در دوره‌های پرآشوب سیاسی و اجتماعی ایتالیای پراکنده و حتی ایتالیای متحد پس از سالهای 1815 .

ایتالیا را بیش از همه با نوابغ هنری‌اش می‌شناسیم . با نقاشانی چون : ((جوتو)) ، ((میکل آنجلو)) ،‌((داوینچی)) ،‌ (( بوتیچللی)) و با پیکرتراشانی چون‌ :‌ (( برنینی)) و باز هم ((میکل آنجلو)) ،‌ با ((کمدیا دل آرته)) و ((گلدونی)) در تئاتر و با ((وردی)) ، ((پاگانی‌نی)) و ((روسینی)) در موسیقی و درسینما با سرآمدانی چون: ((دسیکا)) ، ((فللینی)) ، ((پازولینی)) و آثاری معظم در معماری تمامی طول تاریخ این کشور . آشنایی با مشاهیر – که شمارشان از حد بیرون است – از طریق آثاری است ،‌ بیش‌‌تر ، دیداری و شنیداری . مقولاتی بی‌رنج برگردان کلام به کلام .

اما داستان ، حکایت دیگری است که در صورت بهترین ترجمه نیز ، معادل اصل نخواهد شد . و شعر ، بیش از داستان ، ترجمه‌ناپذیر . در حالی که نه ((داوود)) میکل آنجلو نیاز به ترجمه دارد و نه ((لبخند ژوکوند)) داوینچی و نه ((ریگلوتو))ی وردی . و فیلم با کمترین ترجمه ، دنیای وسیعی را پیش روی بیننده می‌گشاید . اما رهیافت شعر و ادبیات به سرزمینی دیگر با زبانی متفاوت ، نیازمند شکیبایی است و به همین دلیل ادبیات پاره‌ای از کشورها ، خصوصا با زبانی غیر از زبان‌های رایج ، مهجور باقی می‌ماند و گنجینه‌ای پربها ، پیش چشم هیچ مشتاقی گشوده نمی‌شود . آن هم ادبیاتی همچون ادبیات ایتالیایی که چه در شعر و یا داستان در عرصه‌ی جهان حضوری چشمگیر داشته و بسیاری از آثار ادیبان ایتالیایی ، زیر ساخت شهره‌ترین آثار ادبی جهان گشته و بسیاری از جوایز جهانی از جمله نوبل را از آن خود کرده است . این کم‌اقبالی ، نه تنها برای ادبیات ایتالیایی که نصیب ادبیات بسیاری از دیگر کشورها نیز شده است .

ادبیات ایتالیا از آغاز

روم با گستردن هرچه بیشتر مرزهایش ، زبان خود را به عنوان مهم‌ترین وسیله‌ی اتحاد معنوی و سیاسی بر مردم مغلوب تحمیل کرد . اما برخی از سرزمین‌ها چون یونان ، با وجود غلبه سیاسی روم بر آنان ، از پذیرش زبان لاتین سرباز زدند و به مقابله با آن برخاستند .

گویشی که در ایالات امپراتوری نشر یافت ، نه زبان لاتینی ادبی ، بلکه زبانی محاوره‌ای و عامیانه بود که روانی و سلاست بسیار و دستور زبان کم‌قاعده از مختصات بارز آن به شمار می‌رفت و تحت حاکمیت زبان‌های محلی ، از ناحیه‌ای تا ناحیه‌ی دیگر ، دچار تغییرات و تحولاتی می‌گشت .

زمان و چگونگی تغییر و تحول زبان لاتین در داخل و خارج ایتالیا و تبدیل آن به زبان‌های رمانس (زبان‌های رومی) چندان مشخص نیست . اما آشکار است که این تکوین زبان ، با سقوط امپراطوری روم شرقی ، تسریع گردید .

با تضعیف قدرت مرکزی روم ، زبان لاتین عامیانه بر اساس پیچیدگی‌های لهجه‌ای ، دچار تحولات سریع و پی در پی شد و از زبانی واحد ، به تدریج به زبان‌های دیگر تغییر شکل داد ؛ که همه ، ریشه در زبان لاتین داشته و نام رمانس و یا نئولاتین را بر خود گرفتند و امروزه به دو گروه زبان‌های شرقی و غربی تقسیم می‌شوند .

زبان‌های شرقی ، خود به رومانیایی ، ایتالیایی ، رومانچو یا لادینو (که در ناحیه‌ای از سوئیس و در ((فری یولی)) به آن سخن می‌گویند )، و زبان‌های غربی به ((پروونسی)) ، فرانوسی ، اسپانیایی و پرتغالی تقسیم می‌شوند .

زبان ایتالیایی به گروه زبان‌های نئولاتین یا رمانس که کناره رود گنگ تا اقیانوس اطلس را دربر می‌گیرد و از خانواده‌ی بزرگ زبان‌های هند و اروپایی است تعلق دارد و از تغییر شکل زبان لاتین پدید آمده است .

الفبای زبان ایتالیایی با تقسیم به گویش‌های عدیده در نواحی گوناگون ، سوای برگرفتن برخی حروف از زبان‌های یونانی ، آلمانی و عربی ، ریشه در زبان لاتین دارد و حتی ویژگی‌های مورفولوژی (تاریخ تحولات لغوی) و صرف و نحو آن نیز با زبان لاتین عامیانه مرتبط است .

تا آنجایی که مربوط به مشخص‌ترین تغییرات زبان ایتالیایی ، با گذر از زبان لاتین می‌شود (سوای تغییرات آوایی و حذف حروف بی‌صدا از انتهای کلمه ، مثل bonus به buono به معنای خوب ، و یا Calidus به Caldo به معنای گرم) می‌توان به نکات زیر اشاره کرد :‌

1- حذف حالت خنثی

2- الحاق حرف تعریف مشتق از لاتین (illud , illo , ille) که با الصاق به حروف اضافه ، حروف اضافه‌ی حرف تعریف‌دار را می‌سازند .



خرید و دانلود  ادبیات ایتالیا 43 ص


ادبیات پایداری 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

بسم الله الرحمان الرحیم

ادبیات پایداری

کلبه عمو تُم

درس هشتم

دبیر مربوطه : آقای دانش پژوه تهیه کنندگان : محمّدرضا شفائی ـ بهروز فتحی ـ بابک اسدی کلاس : 205

پاسخ خودآزمایی

1) چند مورد از برخورد های انسانی عمو تُم را با هم نوعانش بنویسید.

عمو تُم هنگام بازگشت به کلبه و طی ساعات کار همواره برای دل جویی کردن از ضعفا و نومیدان و تسلّا بخشیدن به آن ها وسیله ای می یافت.این مرد عجیب ، خاموش و صبور ، داوطلبانه بار همه را حل می کرد بدون این که هرگز از کسی کمک بخواهد همیشه همه جا آخر می آمد کم تر سهم می گرفت و تازه همان را با دیگران تقسیم می کرد و در شب های یخبندان روپوش مندرس خود را به زن بیماری می داد که از شدّت تب متشنّج بود. در مزرعه سبد کارگران ضعیف و رنجور را پر می کرد وبرای این کار خود را به خطر می انداخت.

2) لگری چه چیزی را لازمه ی سپردن مسئولیّت مباشری به عمو تُم می دانست؟چرا؟ لگری عقیده داشت لازمه ی سپردن این گونه مسئولیت ها به یک غلام خشونت و سنگدلی نسبت به اوست.

3) عمو تُم ضعف ارباب را چگونه به روخش کشید؟ گفت : « تا کنون کارهایی را که به نظرم درست و عاقلانه بوده ، انجام داده ام در آینده هم همیشه همین طور رفتار خواهم کرد . هرگز هیچ کار بدی نخواهم کرد .» وگفت : « ارباب می دانم که شما می توانید کار های وحشتناکی انجام دهید امّا هنگامی که جسم را کشتید دیگر کاری از دستتان بر نمی آید و پس از آن ابدیّت در کار است .»

4) اعتقاد به سرای باقی را در کدام بخش از سخنان عمو تّم می توان دریافت؟

آن جا که می گوید : من همه ی نیروی بازوان و همه وقت و توانایی ام را در اختیار شما می گذارم ، امّا روانم را نمی توانم به وجود فناپذیری بسپارم ... آن را برای خداوند محافظت می کنم . دستورات خداوندی را بر همه چیز بر مرگ و بر زندگی مقدّم می شمارم ... آقای لگری می توانید یقین داشته باشید که من ذرّه ای از مرگ باک ندارم بلکه در انتظارش هستم هر بار بخواهید می توانید مرا شلّاق بزنید ، از گرسنگی بکشید ... آتشم بزنید . همه ی این ها وسیله خواهند شد برای این که هر چه زود تر مرا به دیاری که باید به آن جا بروم روانه کند.

5

5) درباره یکی از کتاب های زیر که موضوع آن ها پایداری و مقاومت در برابر ستم داخلی یا خارجی است، به انتخاب خود گزارشی کوتاه تهیّه کنید:

خوشه های خشم نوشته ی جان اشتاین بک: کتابی است آمریکایی و به بیان شرح حال مردمی که در رنج و می برند ودر مزارع کار می کنند می پردازد .

کوش های و آدم ها نوشته ی جان اشتاین بک: بیان کننده ی نحوه ی برخورد با آدم های رنجیده ومحروم است.

سال پنجم الجزایر نوشته فرانتس فانون: داستان قهرمان آزادی خواه آفریقایی که شیوه های استعماری فرانسه را بیان می کند.

آدم ها و خر چنگ ها نوشته ی خوزوئه دوکاسترو: توصیف آمریکای لاتین و برزیل و مردمی که در حاشیه دریا ها زندگی می کنند و علّت فقر و اینکه مردم در فقر زندگی می کنند را بیان می کند.

6) در شعر « تو را می خوانم » مقصود شاعر از جمله ی «ما این را از گذشته به ارث می بریم »چیست؟ یعنی ما شجاعت و دلاوری و دفاع از میهن را از گذشتگان خود داریم و جنگاوری را از آن ها به ارث برده ایم.

6

لغات واصطلاحات

خپله ای: کمی چاق مسیو: آقا (کلمه ی فرانسوی)

دهن کجی می کرد: برای اندامش مناسب نبود جنتلمن: با شخصیّت، نجیب زاده

قوّت می گرفت: بیش تر می شد مطبوعی نیست: قابل قبول نیست

سرش مانند گلوله گرد بود: مانند توپ بود ابدّیت: آخرت، جهان ابدی

سرخ و سیخ: قرمز و ایستاده دندان قروچه ای کرد: دندان هایش را به هم

هجای: حرف کشیده شده آخر کلمه فشارد

حراج: فروش غیظ: غضب

سان دید: باردید کرد مضیقه: تنگی

پیرهن زیبایی با یقه ی آهاری: اتو شده باک ندارم: ترسی ندارم

مندرس: پاره و پورهِ عفریت: اهریمن، شیطان

مسیح تو من هستم: همه کاره تو من هستم ژرفای وجدان: عمق وجود

تیره روزانی: بد بختان عطوفت: مهربانی

متشنّج بود: دچار تشنج شده بود مادام: همیشه

تسلّا: آرامش همه ی روشنایی های شهر خاموش شده

مرتعش: لرزان بودند: کنایه از نا ا‌ُمیدی

به حد نصاب نرسیده بود: پر نشده بود الغای بردگی: لغو بردگی

لوحی: نوشته ای بد نهادش: بد ذات

تلو تلو خوردن: در حال افتادن

زمخت: خشن

حضّار: حاضرین

از جا در رفت: عصبانی شد

4

ادبیات پایداری



خرید و دانلود  ادبیات پایداری 13 ص


ادبیات داستانی 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

نو آوری در ادبیات داستانی

بدیهی است پیدایش نوآوری و نواندیشی در عرصه ادبیات داستانی بنا به مناسبات عل‍ّی و قوام‌یافته‌ای چون ظهور ذهنهای نو، تجربه‌اندوزی از بطن زندگی، دریافت اصولی از ساحت هستی، ژرف‌اندیشی، گذشت زمان و سنجش عقلانی بدون بغض و غرض بستگی دارد؛ و به منظور راه‌اندازی یک جریان ادبی بدیع و تثبیت آن، نمی‌توان تنها به ظهور نوابغ و شخصیتهای نواندیش اکتفا کرد. چه بسارند افراد ناپخته، ناتوان و کم‌بضاعتی که برای کسب شهرت، مقام و ثروت، و به منظور پنهان کردن ناتوانیهای خود، به ناگاه به کاری نو دست می‌زنند و گمان می‌کنند که یک شبه ره صدساله طی می‌کنند، و با ـ اصطلاحا‌ً ـ «طرحی نو در انداختن»، به چهره‌ای ماندگار مبدل می‌گردند. اما از آنجا که این افراد از جهان‌بینی نابی برخوردار نیستند و از بهره‌بری از شیوه‌ها و تکنیکهای داستان‌نویسی عاجزند، به آنی، نامشان از صفحات ادبیات محو می‌گردد.البته شکی نیست که اصطلاح «نو» و یا «مدرن»، همواره در تمامی ادوار تاریخی و زمانهای مختلف مطرح بوده و به کار رفته است. درواقع، «نوبودن» و «نوآوری»، لازمه حیات ادبیات، خاصه ادبیات داستانی به حساب می‌آید؛ ودر تمامی مقاطع و دوره‌های مختلف، نویسندگان و ادیبان و شاعران بسیاری ظهور کرده‌اند که در زمان خود حرف نو می‌زده‌اند و در عرصه ادبیات نوآوری کرده‌اند. آن‌چنان که سعدی، حافظ، مولوی، ابوالفضل بیهقی، نیما... در زمان خود، نواندیش بوده‌‌اند. از این رو می‌توان مدعی بود که ادبیات نو یا مدرن، در تمامی دورانها وجود داشته است، و مختص به دوره‌ای خاص نیست.برخی از صاحبنظران ادبیات داستانی معتقدند که هر داستان و رمانی که به خلاف سنتهای رایج شکل بگیرد، در گونه رمان مدرن و یا نو قرار می‌گیرد. آن‌چنان که ویکتور هوگو در دوران خود همچون جیمز جویس در اوایل قرن بیست نوآوری کرده و به شیوه‌ای داستان می‌نوشته که پیش از آن، رایج نبوده است. از جانب دیگر، برخی به این اصل رسیده‌اند که انسان در عرصه داستان‌نویسی، تمام راهها را طی کرده است، و در دوره معاصر، تنها به تلفیق شیوه‌های گذشته مبادرت می‌ورزد.با تمامی این تفاصیل، برخی رمان نو یا مدرن را به رمانی اطلاق می‌کنند که درست بعد از جنگ جهانی دو‌ّم در اروپا و آمریکا ظهور کرد. این افراد منکر این قضیه نیستند که واژه معاصر و مدرن، با دوره‌ای که هر اثری خلق می‌شود ارتباط تنگاتنگی دارد؛ و به عبارتی، هر اثر ادبی و هنری، در هر زمانی که خلق می‌شود، مدرن است. با این حال، آنها بیشتر دوست دارند اصطلاح «رمان مدرن» یا «رمان نو» را برای دوره‌ای که از سال 1860 شروع شد و تا سال 1970 ادامه یافت، به کار برند؛ و به طور چشمگیری هم، در این راه، موفق بوده‌ اند.در طی این سالها، دیدگاه نویسندگان و شیوه داستان‌نویسی آنها دچار دگرگونی اساسی شد؛ و امروزه مرسوم است هرگاه سخن از «مدرنیسم» و «ادبیات داستانی مدرن» به میان می‌آید، ناخواسته توجه همگان به آن دورة خاص جلب شود.بسیاری بر این باور پافشاری می‌کنند که «مدرنیسم» که میان جنگ جهانی اول و دوم ظهور کرد، خود رنسانسی دیگر بود؛ که طی آن، ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و... کشورها تغییر کرد و وضعیت نویسندگان، به ناگاه دگرگون شد.البته، نحوة شکل‌گیری و اهداف و برنامه‌های رنسانس، با جریان مدرنیسم کاملا‌ً متفاوت است. اما از آنجا که بافت اجتماعی و فرهنگی کشورها دچار تغییر عمده شد، این دو رویداد بزرگ را با هم قیاس می‌کنند. در دوره رنسانس، دیدگاههای مطرح شده توسط افلاطون در مورد الهام‌پذیری شاعر، کمک بسیار زیادی در ظهور این انقلاب بزرگ کرد. افلاطون، از این نظر، شاعران را با پیامبران یکسان دانسته، چنین مدعی شده که یک شاعر، با اثر خود می‌تواند انسانها را ارشاد و راهنمایی کند. افلاطون معتقد بود شاعران و هنرمندان، ارتباط نزدیکی با عوالم فراحسی دارند، و می‌توانند از بیرون از طبیعت، کمک بگیرند.بر این اساس، پیروان مدرنیسم قرن بیست، ریشه پیدایش این نحله را در قرن 19 نمی‌جویند. آنها مدعی‌اند که ریشه پیدایش تفکرات مدرن، با ظهور رنسانس پدید آمده است. طبق نظر آنها، بعد از رنسانس، این مدرنیستها بودند که به انسان این اطمینان را دادند که بشر می‌تواند بیاموزد، درک کند و بهترین باشد. بعد از رنسانس، مردم به این باور رسیدند که می‌توانند دربارة سرنوشت خود تصمیم بگیرند و اصطلاحا‌ً در محیط اطراف خود دخل و تصرف کنند.بر این اساس، همان دیدگاهی که باعث پیدایش رنسانس شد بعدها در قرن هیجده توانست یک ایده بزرگ ذهنی و عقلانی را طراحی کند؛ و آن هم جدال میان سنت و مدرنیسم بود. این طرح بنیادین توانست زندگی فکری اروپاییان را تحت تأثیر خود قرار دهد. سنت و مدرنیسم عملاً توانست دو گروه عمده پدید آورد: یک دسته آنهایی که شدیدا‌ً پیروان سنت بودند و دیگری آن دسته از افرادی که طرفدار مدرنیسم بودند.بدین ترتیب بود که قرن 18، عصر روشنگری لقب گرفت. در این عصر طبق نظر مدرنیستها، بلوغ فکری اعتقادات و باورهای پیروان انسانمداری، از طریق استدلالها و برهانهای مطرح شده، اثبات شد؛ و ذهن روشنگر باعث شد تا انسان آزاد گردد، و از دست موهوم پرستیها و نادانیها رهایی یابد.لازم به ذکر است: عصر روشنگری یک حرکت ظاهرا‌ً عقلانی بود که بیشتر، انقلاب صنعتی محرک آن بود. انقلاب صنعتی بین قرن 17 و اوایل قرن 18 صورت پذیرفت؛ زمانی که انسانهایی چون گالیله و اسحاق نیوتن، از طریق دانش و علم خود، به فراگیری قوانین طبیعت پرداختند. حقایقی که آنها به دست آوردند، فراتر از آن چیزی بود که عرف‌ پذیرای آن بود؛ مخصوصا‌ً باورهای اشتباهی که کلیسا بر آن تأکید می‌ورزید؛ همچون این باور که زمین به دور خورشید می‌گردد، و خلاف آن توسط کلیسا اشاعه می‌گردید.در پی آن، متفکران قرن 18، به‌تدریج به این اصل ایمان آوردند که هر مشکلی با کمک قدرت دلیل و برهان، قابل حل است. بدین ترتیب، بر آن شدند تا به تقابل با سنت، رسوم، تاریخ و حتی ادبیات و هنر گذشته بپردازند!آنها به‌تدریج به عرصه سیاست پا گذاشتند و بر آن شدند تا با قدرت سیاسی و حزبی، جامعة ایده‌آل خود را خلق کنند. در‌صورتی‌که مدرنیستها با طرح تئوریهای آرمانگرایانه خود، همواره جنگ و خونریزی را برای انسانها به ارمغان آوردند.به طور مثال، روسو با طرح برابری انسانها، اولین تجربه ساختن جامعه بهتر مدرنیستها را، با خون و جنگ توأم ساخت. نتیجة ایده‌های او، منجر به بروز جنگهای داخلی آمریگا گشت؛ و طی آنها، عدة بی‌شماری مردم بی‌‌گناه کشته شدند، و شهرهای آمریکا، به خاک و خون کشیده شد. درواقع، ایده برابری انسانها، یک ایده



خرید و دانلود  ادبیات داستانی 16 ص