لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
ارتباط ورزش و سیاست
جدایی بازیهای المپیک از سیاست هرگز امکانپذیر نبوده است ....
واژههای والا همیشه گروگان سرنوشت هستند. مقامات بازیهای المپیک مباهات میکنند که این بازیها «همیشه مردم را در صلح گردهم آوردهاند تا به اصول اخلاقی جهانی احترام بگذارند.»
اما تاریخ خلاف آن را نشان میدهد. تحریم المپیک، این بازیها را در سالهای ۱۹۵۶، ۱۹۷۶، ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ برهم زد. در سال ۱۹۶۸ دو دونده دوی سرعت آمریکا روی سکو به جنبش حمایت از حقوق سیاهپوستان ادای احترام کردند.
اکنون چین که میزبان بازیهای المپیک در ماه اوت است متوجه میشود شعار المپیک پکن «یک جهان، یک رویا» بیش از آنکه بر مبنای حقیقت باشد متکی بر امید و آرزو است. استیون اسپیلبرگ، کارگردان آمریکایی، از تبلیغات هنری مراسم افتتاحیه و اختتامیه انصراف داده است: او میگوید چین باید برای متوقف کردن کشتوکشتار در دارفور بیشتر تلاش کند. در چهاردهم فوریه یک گروه از برندگان جایزه نوبل و ورزشکاران نیز در نامهای به روزنامه انگلیسی ایندیپندنت همین موضوع را عنوان کردند.
از سال ۲۰۰۱ که پکن حق برگزاری بازیهای المپیک را به دست آورد، چین میدانست که دوران سختی را در پیش دارد تا مانع مخالفان سیاستهای حقوق بشر چین از سوء استفاده سیاسی از این رویداد شود. چین در سال ۲۰۰۶ زمانی که آقای اسپیلبرگ وارد صحنه شد بسیار خرسند شد. اما در کمال تعجب چین، عملکرد این کشور در خارج بهخصوص در سودان، کانون غضب هالیوود در آستانه بازیهای المپیک شده است.
چین با خشم به آنچه تلاش برای «سیاسی کردن» المپیک میخواند واکنش نشان داده است. اما به تازگی به علت تلاشهای فعالان سیاسی همچون میافارو هنرپیشه آمریکایی، برای نشان دادن این بازیها به عنوان «المپیک نسلکشی» به علت کشتارها در سودان، برافروخته شده است. چین میزان فراوانی از نفت سودان را میخرد و به این کشور اسلحه میفروشد. فعالان سیاسی میگویند این امر مشارکت در کشتار سازماندهی شده توسط دولت است که دارفور را تباه کرده است.
چین برای منحرف کردن چنین اتهاماتی، کمی از امتناع معمول خود در مورد درگیر شدن در مسائل سیاسی دیگر کشورها تغییر جهت داده است. دیپلماتهای غربی چین را به دلیل کمک به متقاعد کردن سودان برای پذیرش هیات حافظ صلح سازمان ملل در این کشور تحسین میکنند. اما این امر آقای اسپیلبرگ را راضی نکرده است. گرچه «سیاستزدگی» بازیهای المپیک رد میشود، اما این بازیها از اهمیت سیاسی بالایی برای چین برخوردار هستند. دوره بازیهای المپیک در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ یک پیشبینی ورزشی از جنگ سرد بود؛ اکنون رهبران چین میخواهند کشورشان را به عنوان یک قدرت جهانی مورد احترام نشان دهند و دیگر خاطرات کشتار تظاهرکنندگان مدافع دموکراسی در سال ۱۹۸۹ در پکن را تکرار نخواهند کرد. (آنها میخواهند در صدر جدول مدالها قرار بگیرند.) جورج بوش گفته است او نیز در پکن خواهد بود.
اما به سکوت وادار کردن فعالان سیاسی کار دشواری خواهد بود. اگر یکی از مهمانان حرف نسنجیدهای بزند، چه؟ قوانین اجرایی المپیک ورزشکاران را از برگزاری «نظارت» سیاسی در محل برگزاری بازیهای المپیک منع میکند. اما در هفته گذشته پس از انتقادهای بسیار، انجمن المپیک انگلستان اعلام کرد در حال تجدیدنظر در مورد تصمیمی است که از اعضای تیم خود میخواهد از اظهارنظر در مورد مسائل حساس در طی بازیها خودداری کنند. به هر حال سیاست از راهی وارد خواهد شد.
سیاست و ورزش
بین ورزش و سیاست و یا به عبارت بهتر بین سیاستمداران و ورزشکاران نقاط اشتراک زیادی وجود دارد ، کارهایی در بین ورزشکاران انجام می شود و یا در عالم ورزش و جود دارد که که مشابه آن نیز در میان سیاستمداران هست و یا در عالم سیاست وجود دارد و بالعکس . اینکه کدامیک از دیگری این کارها را آموخته اند معلوم نیست ، آنچه مسلم است گاهی اوقات وقتی به رفتار سیاستمداران نگاه می کنی به یاد ورزشکاران می افتی و وقتی به رفتار ورزشکاران نگاه می کنی نا خودآگاه به یاد سیاستمداران می افتی !
در دو برنامه ی تلویزیونی که دیروز و امروز از تلویزیون پخش می شد ، نا خودآگاه رابطه ی بین سیاست و ورزش در ذهن تداعی می شد:
برنامه ی اول :
پس از بازی تیم فجر شهید سپاسی در برابر تیم سایپا که با نتیجه 1بر 1 خاتمه یافت ، یکی از خبر نگاران از مربی سایپا(علی دایی) سوال کرد که نظرتان در باره بازی تیم فجر چه بود ؟ علی دایی هم در پاسخ گفت : « تیم فجر حرفی برای گفتن نداشت » دیشب در برنامه ورزش شبکه ی استان فارس ، مجری برنامه نظر مربی تیم فجر ( غلامحسین پیروانی ) را در باره ی اظهار نظر علی دایی جویا شد . پیروانی ضمن تعریف از علی دایی گفت : وای به حال تیم سایپا که با تیمی که حرفی...
سیاست و ورزش...شعار تیم ملی به«صلح برای همه...»تغییر کرد::
همیشه شنیدیم که میگند نباید ورزش را با سیاست قاطی کرد.این دو تا هیچ جوری آبشون با هم تو یه جوب نمیره.همیشه و هر وقت که کشور های دیگه سیاست رو کمی با ورزش در هم آمیختن فریاد همه ما بالا رفته که این چه وضعشه ؟چرا سیاست رو با ورزش قاطی میکنید؟
و البته همیشه همه فدراسیون های جهانی اعلام کردند که قصد دارند از ورود کمترین جنبه های سیاست به ورزش جلوگیری کنند و به اصطلاح ورزش پاک رو همچنان پاک نگه دارند.
اما خوب همه میدونند تقریبا همه کشور های دنیا سعی میکنند ورزش رو ابزاری میدونند برای انتقال خیلی چیزها!مثل فرهنگ و هنر و قدمت و تمدن و صلح و البته معیارهای سیاسی.
اگر بگیم که الان ورزش تقریبا ابزاری تمام عیار دردست سیاست مدارهاست دروغ نگفتیم.
و البته ایران هم در این زمان و در این مرحله حساس سیاسی سعی داره از این جنبه به بهترین وجه استفاده و یا سو استفاده کنه!از هنگامه زمزمه های جام جهانی این اندیشه که ورزش و البته فوتبال میتونه به بهترین تریبون برای تبلیغ صلح آمیز بودن انرژی هسته ای تبدیل بشه ،در اذهان سیاست مدارها رد و بدل میشد.
بازی دوستانه با آلمان اولین تجربه جدی برای این امر بود.انرژی صلح آمیز هسته ای حق مسلم ماست.این جمله به 6 زبان زنده دنیا ترجمه و هر از چند گاهی در زیر صفحات تلویزیونی حک میشد.البته این جمله به عنوان شهار رسمی این بازی انتخاب شده بود و صد در صد بدون هماهنگی با آلمانی ها.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
ارتباط ربایی!
Hijacking در اصل بمعنای هواپیماربایی و یا سایر وسایط نقلیه بهمراه مسافران آن است. ولی اجازه دهید ما از واژه ارتباط ربایی استفاده کنیم. ارتباط ربایی نوعی از حمله به شبکه است که مهاجم کنترل ارتباز را در اختیار می گیرد – مانند یک هواپیماربا که کنترل پرواز را در اختیار می گیرد- نفوذگر بین دو موجود در شبکه قرار می گیرد و برای هرکدام از طرفین ارتباط خود را جای دیگری جامی زند!
ارتباط ربایی نوع اول
در نوعی از ارتباط ربایی (که بعنوان man in the middle نیز شناخته می شود)، مهاجم کنترل یک ارتباط برقرارشده را در حالیکه در حال انجام است، در اختیار می گیرد. نفوذگر پیام ها را در هنگام تبادل «کلید عمومی» دریافت می کند و آنها را با جایگزین کردن کلیدعمومی خودش، برای طرف درخواست کننده مجدداً ارسال می کند، بطوریکه دو طرف اولیه هنوز بنظر در حال ارتباط مستقیم هستند. نفوذگر از برنامه ای استفاده می کند که برای کلاینت بنظر سرور بیاید و برای سرور بنظر کلاینت. این نوع حمله ممکن است فقط برای دستیابی به پیام ها بکار رود یا توسط آن حمله گر در پیام ها تغییر ایجاد کند و سپس آنها را ارسال کند.
با مطالعه دو مقاله رمزنگاری و کلیدها در رمزنگاری می توانید بیشتر با این مفاهیم آشنا شوید. ولی اگر وقت ویا حوصله خواندن این دو مقاله را ندارید، برای اینکه از خواندن ادامه این مقاله منصرف نشوید، در اینجا بطور مختصر به آنها و روش ذکر شده اشاره می کنیم!
برای اینکه بتوان امنیت را در تبادل پیام ها برقرار کرد، از رمزنگاری استفاده می شود. به این ترتیب که فرستنده متن اولیه پیام را رمز می کند و گیرنده آنرا رمزگشایی می کند، تا به متن اصلی پیام پی ببرد. متن رمزشده بخودی خود قابل فهم نیست، مگر اینکه بتوان آنرا رمزگشایی کرد. برای رمزکردن متن از الگوریتم رمزنگاری بهمراه کلید رمزنگاری استفاده می شود. چنانچه کلید مورد استفاده برای رمزکردن و رمزگشایی پیام یکی باشد، رمزنگاری یا کلید، متقارن نامیده می شود. چون دو طرف ارتباط باید از یک کلید استفاده کنند، بنابراین باید این کلید مبادله شود، که خود این عمل از امنیت ارتباط می کاهد. بهمین منظور از الگوریتم های نامتقارن رمزنگاری استفاده می شود. در این الگوریتمهای نامتقارن، کلید رمزکردن و رمزگشایی، یکی نیستند و در عین حال با دانستن یکی از آنها، نمی توان دیگری را بدست آورد. بنابراین یک جفت کلید وجود دارد که یکی کلید اختصاصی و دیگری کلید عمومی است. هر شخص برای ارتباط با دیگران، آنها را تنها از کلید عمومی خویش مطلع می سازد. برای ارسال پیام به این شخص، متن پیام با استفاده از کلید عمومی این فرد رمز می شود به وی فرستاده می شود و وی پس از دریافت، متن را با کلید اختصاصی خودش رمزگشایی می کند. فرض کنید A و B می خواهند یک ارتباط امن داشته باشند. A به B کلید عمومی خودش را اعلام می کند و از B کلید عمومی وی را درخواست می کند. B کلید عمومی A را دریافت می کند و کلید عمومی خودش را برای A ارسال می کند. چنانچه A بخواهد برای B پیامی بفرستد، ابتدا آن را با کلیدعمومی B رمز می کند و برای B ارسال می کند. B متن رمزشده را دریافت می کند و با استفاده از کلید اختصاصی خودش رمزگشایی می کند. چنانچه متن رمز شده به X برسد، نمی تواند از محتوای آن مطلع شود، زیر از کلید اختصاصی B اطلاعی ندارد.
حال ببینیم همین X چگونه می تواند مرتکب ارتباط ربایی شود! X در نقطه ای بین A و B قرار می گیرد. A برای ارسال پیام به B ابتدا یک درخواست به سمت B می فرستد و کلید عمومی B را درخواست می کند، غافل از اینکه این در خواست به X می رسد. X این درخواست را به B می فرستد در حالیکه وانمود می کند خودش A است. B با دیدن این درخواست کلید عمومی خود را به درخواست کننده، به گمان اینکه A است می فرستد. X کلید عمومی B را دریافت می کند، اما کلید عمومی خودش را برای A می فرستد و A گمان می کند که این کلید عمومی B است. حال A پیام خود را با ظاهراً کلید عمومی B ولی در واقع کلید عمومی X رمز می کند و به ظاهراً B ولی در واقع X می فرستند. X این پیام را دریافت می کند و با کلید اختصاصی خودش رمزگشایی می کند، از محتوای آن مطلع می شود یا در آن تغییر ایجاد می کند و متن حاصل را با کلید عمومی B که در اختیار دارد، رمز می کند و برای B ارسال می کند. در حالیکه B گمان می کند پیام دریافت شده، از طرف A ارسال شده است. برای ارسال پیام امن از B به A، مراحل فوق بالعکس انجام می گیرد. به این ترتیب X بین A و B قرار می گیرد و از محتوای پیام های آنها مطلع می شود و آن ها را دستکاری می کند، بدون اینکه A و B متوجه غیرمستقیم بودن ارتباط شوند.
ارتباط ربایی نوع دوم
نوع دیگر ارتباط ربایی، «مرورگر ربایی» (Browser hijacking) است که در آن یک کاربر به سایت متفاوتی با آنچه خودش درخواست کرده بود، هدایت می شود.
دو نوع مختلف از DNS ربایی وجود دارد. در یکی، نفوذگر به رکوردهای DNS دسترسی پیدا می کند و آنها را طوری دستکاری می کند که درخواستها برای صفحه واقعی به جایی دیگر هدایت شوند – معمولاً به یک صفحه جعلی که خود نفوذگر ایجاد کرده است. این اتفاق به بیننده این احساس را می دهد که وب سایت هک شده است، در حالیکه در حقیقت سرور DNS تغییر پیدا کرده است. در فوریه سال ۲۰۰۰ یک نفوذگر وب سایت امنیتی RSA را با دسترسی به رکوردهای DNS ربود!!! و تقاضاها را به یک وب سایت جعلی هدایت کرد. برای کاربران اینطور بنظر می رسید که یک نفوذگر به دیتای واقعی وب سایت RSA دسترسی پیدا کرده و آنها را تغییر داده است – یک مشکل جدی برای تشکیلات امنیتی! !! مشکل بتوان از این نوع از ارتباط ربایی جلوگیری کرد، زیرا مدیران شبکه، تنها رکوردهای DNS خود را کنترل می کنند و کنترلی روی سرورهای DNS بالایی ندارند.
در نوع دوم ربایش DNS، نفوذگر حساب های معتبر ایمیل را جعل می کند و توسط آنها باکس های دیگر را مورد حجم انبوهی از ایمیل قرار می دهد. این نوع حمله می تواند توسط روش های تایید هویت جلوگیری شود.
در نوع دیگری از وب سایت ربایی، فرد به آسانی یک نام دامنه را که به اندازه کافی شبیه نام دامنه یک سایت معروف و قانونی است، ثبت می کند و کاربرانی که نام سایت اصلی را اشتباه می کنند یا در تایپ آن دچار اشتباه می شوند، به این سایت هدایت می شوند. از این نوع حمله در حال حاضر برای ارسال سایت های مستهجن بجای سایت هایی که کاربران ناآگاه درخواست کرده اند، استفاده می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ارتباط، علل، دلایل و راهکارها
نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوین زیر سامان یافته است:الف) مدخل بحث
1) از دلایل انحراف در ارتباطات اجتماعی، فقدان مباحث تئوریک و عدم معرفی الگوهای مناسب و قابل تقلید از سوی نخبگان فکری، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی است. این مقاله در یک نگاه عقلی به تعلیل ارتباطات بین دو جنس مخالف پرداخته و با تقسیم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دلیل» نکاتی را در رابطه با هر یک به بحث گذاشته است. در انتها نیز برای پیشگیری از خطرات فراراه و چاره جویی مشکلات و دردهای موجود، نکاتی مطرح گردیده است.2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را می توان در یک دسته بندی دقیق و منطقی، به دو قسم هویت نوعی و صنفی تقسیم نمود:2-1 ) هویت نوعی و صنفی: هویت هر فرد در یک مبنا به سطح هویت شخصی، فکری و روحی قابل تقسیم است و در مبنای دیگر به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم می شود (1). در این مقاله هویت به دو سطح نوعی و صنفی تقسیم می شود.منظور از هویت انسانی(نوعی) آن خصوصیاتی است که دختر و پسر را به عنوان انسان در بر می گیرد و از سایر حیوانات و موجودات متمایز می کند. اما در هویت صنفی (جنسی) به دنبال بیان ممیزات دختران از پسران هستیم.2-2) زن و مرد در هویت انسانی (نوعی) مشترک اند. وجه ممیز انسان از حیوانات و موجودات دیگر نیز عقل است(2). از نتایج اشتراک دختر و پسر در هویت انسانی آن است که عقلانیت، علم، آگاهی، خلاقیت و نوآوری برای زن و مرد ممکن است. و در این حوزه ها می توانند با هم رقابت کنند و ارتباط داشته باشند.مدعای دیگر این مقاله آن است که هویت جنسی (صنفی) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتیجه جسم این دو صنف با هم متفاوت است و رعایت نکاتی در شیوه پوشش و لباس برای هر دو لازم و ضروری است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نیز با بحث زیبایی آنها و لزوم حفظ زیبایی و عدم سوء استفاده دیگران از آنها و عدم عرضه ارزان زیبایی زنان قابل توجیه است(3).2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقی، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدین و ... یا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نیست، بلکه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هویت جنسی و حوزه افتراقات دختر و پسر باز می گردد و نه هویت انسانی و اشتراکات. ثانیا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحرانآفرین است، روابط آنها حین و پس از بلوغ و عصر مجردی و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجوانی و جوانی)2-5) تقسیم هویت به انسانی و جنسی اعتباری است. اگرچه نگارنده معتقد است در حیطه هویت انسانی تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعایت حدود و قیودی برای اینکه این ارتباطات از آفتها و آسیبها مصون بماند، ضرورت دارد.ب) علل و دلایل روابط دختر و پسرهر پدیده از سه منظر قابل توجه و بررسی است؛ مقام توصیف، مقام تعلیل و مقام تجویز و توصیه. رابطه دختر و پسر نیز از هر سه منظر یادشده قابل بررسی و مطالعه است. در مقام توصیف میتوان از وضعیت موجود روابط دختر و پسر توصیفات فراوان ارائه داد، که این روابط گاه حتی به صورت نامطلوب وجود دارد.در مقام تعلیل باید چرایی ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گیرد. تا بر اساس آن ببینیم که در مقام تجویز چه باید کرد. در این قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعلیل می گردد.مجموعا عواملی که به عنوان «متغیر مستقل» می توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغیر وابسطه» تاثیر بگذارند به دو دسته «علت» و «دلیل» قابل تقسیم اند:1) علل روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، در همه موارد متکی به علاقیت و گزینش و به عنوان گزینه مطلوب نیست ، بلکه در بسیاری از موارد علل دیگری باعث ارتباط دختران و پسران می باشد. مثلا اگر د ر خانواده و یا دانشگاه و ... با محدودیت جدی مواجه باشد ، ممکن است از خانه بگریزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها کشانده شوند. این گونه ارتباطات بیش از آنکه دلیل داشته باشند، علت دارند.از جمله نیازهای آدمی نیاز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجویی با حضور در تشکل های دانشجویی دیگران او را نپذیرند و دوست نداشته باشند و این نیاز پاسخ مناسب نیابد (خلا عاطفی را هم به این مورد اضافه کنیم ) ممکن است به جنس مخالف پناه ببرد و از این طریق حتی اگر ناصواب باشد پاسخ بگیرد. اینجاست که این ارتباط روابط دختر و پسر بیشتر علت دارد تا دلیل ، و اینجاست که در آسیب شناسی روابط دختر و پسر حتما باید به این نکته که این ارتباطات از کجا منشا گرفته و خاستگاه آن کجاست و در صورتی که به عللی (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسمیت شناخته نشدن در خانواده، اذیت شدن در کنکور، فقر اقتصادی، سخت گیری پدر و مادر، عقده های روانی ایجاد شده در مدارس، خلاء ارایه الگوی مناسب، کم کاری مشاوران تربیتی و روان شناختی آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهای متحجرانه و ناپخته نیروهای مذهبی و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه می آورند آن علل ریشه یابی شده و رفع شود. در غیر این صورت، تا علت هست معلول نیز وجود خواهد داشت. 2) دلایل روابط دختر و پسر دلایلی همچون تحصیل و دادو ستد های علمی ، نیاز به طرح پرسش و پاسخ ، کمک گرفتن جزوات و منابع درسی ، جهات شغلی و فعالیت های مادی ، همکار شدن دختر و پسر و ... باعث می شود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. البته این مدعا به معنای وجود هر گونه ارتباط لجام گسیخته در محل تحصیل ، دانشگاه و محیط کار نیست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصادیقی که به هویت انسانی بر می گردد ، در جهان امروز یک ضرورت است و در دفاع از آن می توان اقامه دلیل نمود. ارتباطی که با آفت زدایی و آسیب شناسی لازم ، حدود و ثغور آن از کارتحصیلی ، به صورت قانونی و حقوق ، مدون و مضبوط شود.اما حداقل دلیل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ، رسیدن به نهاد خانواده از مجرای ازدواج است و این ارتباط البته مربوط به حوزه های هویت جنسی است. پس برای آسیب شناسی این روابط در حیطه های هویت جنسی، چند نکته قابل توجه اند:اول: ارتباط دختر و پسر برای ازدواج، در صورتی که شرایط ازدواج فراهم نباشد، از سویی باعث هدر رفتن انرژی دو فرد و مانع تحقق آرمان های بلند یک جوان می شود و از سوی دیگر مساله ساز بوده و ممکن است پس از پاسخ منفی یک طرف برای ازدواج، طرف دیگر دچار بحران روحی و فکری شود.دوم: گر چه ازدواج امری لازم و ضروری است، اما به طی شدن مراحل عادی، شفاف و روشن ( نه ارتباطات مخفیانه و پنهانی) نیاز دارد، در غیر این صورت گاهی دختر و پسر فقط در دامی که از سوی دیگری پهن گردیده می افتد. و ارتباط با جنس مخالف، جز استرس و نگرانی و خطر، چیزی برای او
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ارتباط حشرات با زندگی انسان
مقدمه :
در گذشتههای دور تا کنون حشرات به شکلهای مختلف با زندگی انسان ارتباط داشتهاند و براساس این ارتباط حشرات را به دو گروه تقسیم میکنیم:
1- حشرات مفید؛
2- حشرات مضر.
آیا تغذیه زنبورها از گلها باعث خسارت به آنها می شود؟
تحقیقات نشان داده است که زنبور عسل به ازای هر یک ریال عسلی که تولید می کند 4 برابر آن در افزایش کمی و کیفی محصولات کشاورزی از طریق گرده افشانی نقش دارد؛ و لذا این نظریه به هیچ وجه درست نیست. گروه دیگر از حشرات مفید، حشرات حشرهخوار هستند و به دو گروه شکارگرها و پارازیتوئیدها تقسیم میشوند. حشرات شکارگر، حشراتی هستند که از طریق تغذیه حشرات آفت را مورد استفاده قرار میدهند و جمعیت آنها را در طبیعت کنترل میکنند مانند کفشدوزکهای خانواده ککسی نلیده ( Coccinellidea ) که حشرات کامل که لاروهای آنها از شته تغذیه میکنند یا بال توریهای خانوادهی کرایزوپیده ( Chrysopidae ) که آنها هم شکارگر شته هستند.
گروه دیگر از حشرات مفید پارازیتوئیدها هستند که تخم خود را بر روی بدن میزبان یا در داخل بدن میزبان قرار میدهند و بعد از اینکه لاروشان از داخل تخم خارج شد محتویات بدن میزبانشان را مورد تغذیه قرار میدهند و بعد از کامل شدن، و از بدن میزبان خارج میشوند و میزبان هم از بین خواهد رفت.
چه حشراتی در بعضی از شرایط مفید و در بعضی از شرایط دیگر مضر میباشند؟
از سال 1900 تا 1920 چندین گونه از کاکتوسها وارد استرالیا شدند. کاکتوسها فاقد دشمن طبیعی بودند و هیچ موجود زندهای از این گیاهان تغذیه نمی کرد. به همین دلیل به آفت بسیار مهمی تبدیل شدند و میلیونها هکتار از مزارع استرالیا را تحت پوشش قرار دادند. بعدها محققین استرالیایی پروانهایی بنام ( Cactoblastis cactorum ) را وارد استرالیا کردند و کاکتوسها را بطور کامل تحت کنترل در آوردند در حالیکه همین حشره ممکن است در شرایط دیگر بعنوان یک آفت مطرح شود.
گروه دیگر از حشرات مفید، حشرات پاکسازی کننده محیط هستند و به دو گروه اصلی تقسیم میشوند:
الف) حشرات مدفوعخوار؛ مانند سوسکهای خانواده اسکارابیده ( Scarabaeidae )که از مدفوع جانوران در اکوسیستمها تغذیه میکنند، و به این طریق محیط را هم از فضولات حیوانات پاک میکنند، و هم از افزایش جمعیت مگسهای مضر جلوگیری میکنند.
ب) حشرات لاشهخوار؛ مانند مگسهای خانواده کالیفوریده ( Calliphoridea ) و سوسکهای خانواده درمستیده ( Dermestidae ) ، که لاشه جاندارانی را که در طبیعت از بین میروند مورد تغذیه قرار میدهند و بدین ترتیب محیط را پاکسازی میکند.
گروه دیگر از حشرات مفید، حشرات خاکزی هستند بسیاری از حشرات یک بخش یا کل دوره زندگی خودشان را در داخل خاک سپری میکنند و از این طریق میتوانند در بهبود خصوصیات فیزیکی خاک نقش داشته باشند.
گروه بعدی از حشرات مفید، حشراتی هستند که بعنوان غذای سایر جانداران و یا حشرات با ارزش غذایی مطرح هستند. حشرات توسط گروههای مختلفی از موجودات مورد تغذیه قرار میگیرند، بعنوان مثال دوزیستان مانند قورباغهها، مارمولکها، بعضی از موشها و بعضی از گونههای پرندگان به ویژه بعضی از آنها که مختصراً از حشرات تغذیه میکنند. این پرندگان ارزش زیبایی شناختی دارند و چنانچه این حشرات در محیط نباشند این پرندگان هم که در واقع بصورت تخصصی از حشرات تغذیه می کنند از بین میروند.
انواع حشرات
1- حشرات مفید
1- حشرات گرده افشان
2- حشرات تولید کننده فرآوردههای تجاری و غذایی
3- حشرات حشرهخوار
الف- شکارگرها
ب- پارازیتوئیدها
2-حشرات مضر
4- حشرات پاکسازی کننده محیط
الف- مدفوعخوار
ب- لاشهخوار
5- حشرات خاکزی
6- حشراتی با ارزش غذایی
7- حشراتی با ارزش هنری
گروه دیگر از حشرات مفید حشراتی هستند که ارزش هنری دارند مانند پروانهها، حتی در شعر بسیاری از شعرای ما از پروانه استفاده شده است.
حشرات مضر
حشرات مضر بطور کلی به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:
۱- حشراتی که از گیاهان تغذیه میکنند؛
۲- حشراتی که از فرآوردههای انباری تغذیه میکنند؛
۳- حشراتی که انسان و سایر جانوران را مورد حمله قرار میدهند.
حال به شرح هر یک از این سه گروه میپردازیم.
1- حشراتی که از گیاهان تغذیه میکنند