لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مهمترین ارزش های من کدام است
وقتی که شخصی در جامعه زندگی میکند، زندگی کردن بهصورت هماهنگ و همراه با دیگر افراد جامعه، در نظرش مهم و با ارزش تلقی میشود و اگر قرار باشد که زندگی مسالمتآمیزی داشتهباشد، باید قوانین مشخصی باشد که در جای خود موردنیاز است؛ وجود این قوانین کمک میکند تا نوع رفتارها و اعمالی که باعث شکلگیری یک زندگی صلحآمیز میشود، مشخص شود. بنابراین افراد خانواده و بهخصوص فرزندان باید مورد تشویق و دلگرمی قرار گیرند. در این بین این سؤال مطرح میشود که ما چگونه میتوانیم یاد بگیریم رفتارهایی داشته باشیم که مورد پسند و قبول دیگران واقع شود؟ موردی که الان به آن اشاره شد یکی از مهمترین موارد برای زندگی کردن در اجتماع است اما مهمتر از آن، آموزش این قبیل از موارد به ما توسط خانوادههایمان و از طریق شیوههای سنتی است.بهنظر شما ارزشهای فردی دقیقا چه چیزهایی است و چه مواردی را شامل میشود؟
ارزشهای فردی مواردی ازقبیل اجتماع، اخلاق و معنویات و همچنین اعمال و رفتار است که باید بهصورت منظم و مستمر افراد یک خانواده از میان صحبتها و اعمال و رفتار یکدیگر، از وجود این ارزشها اطلاع پیدا کنند و از آنها بهرهمند شوند.در این مقاله فهرستی از ارزشهای فردی را ارائه میکنیم و هر یک از موارد ارائهشده را به بحث میگذاریم. در ادامه، اطلاعات و جزئیات بیشتری از این لیست به دست خواهید آورد.
در ارزشهای فردی موارد و نمونههایی وجود دارند که بسیاری از آنها از فرهنگها و تمدنهای مختلف نشأت گرفته و کاملا هم طبیعی است. در فرهنگهای مختلف، اهمیت ارزشهای فردی ه نیز متفاوت است اما ریشه و اساس اغلب این ارزشها حتی در سراسر دنیا یکسان است زیرا مواردی که در بنیاد و اساسشان وجود دارد خیلی ابتدایی و شامل مواردی است مانند اینکه چگونه فرد بهتری باشیم و بتوانیم خود را بهراحتی با جامعه وفق دهیم. در زیر یک فهرست کلی و مهم از ارزشهای فردی به شما عزیزان ارائه میشود که اغلب ارزشهای مهم و اساسی زندگی را بیان میدارد:
عشق و احترام
با محبت کردن و احترام گذاشتن به یکدیگر، بسیاری از موانع و مشکلات موجود در روابط حل میشود و این دو ویژگی فقط برای اعضای خانواده نیست بلکه برای سطوح وابسته به اجتماع نیز مفید و کارگر است. عشق و احترام به شما این امکان را میدهد که یک انسان واقعی باشید، مردم را بپذیرید و همیشه این احساس را داشته باشید که با اجتماع و افراد جامعه پیوند خوردهاید و در این صورت است که به معنای واقعی کلمه عضوی از جامعه خواهید شد و به یاد داشته باشید که این مورد یکی از مهمترین ارزشهای فردی است و باید حتما به دیگران نیز آموزش داده شود.
برقراری ارتباط
ایجاد ارتباط، بسیاری از مشکلات را در هر رابطهای حل خواهد کرد و شما را متوجه روابط سالمی که در اصل وجود ندارد، سوءتفاهمها و همچنین بقیه احساسات منفیتان میکند. بهبود و توسعه توانایی برای صحبت کردن و برقراری ارتباط با دیگران، از جمله مشکلاتی است که شما با آنها مواجهاید. بنابراین شما میتوانید هدفتان که برقراری یک رابطه بهتر است را در پیش بگیرید و بدانید که برقراری ارتباط با دیگران نیز یکی دیگر از ارزشهای مهم فردی است.
حساسیت، درک یکدیگر و یکدلی
تا جایی که امکان دارد و برایتان مقدور است، دیگران را درک کنید و نسبت به خواستهها و نیازهای آنها حساس باشید و در غم و اندوه دیگران شریک و باعث دلگرمی آنها شوید زیرا انجام کارهایی ازاین قبیل باعث میشود که شما به یک انسان خوب و نمونه تبدیل شوید. شخصی که طبیعتا در خانواده چشم به جهان گشوده و در جامعه نیز رشد یافته است نمیتواند بهعنوان یک موجود تنها در جامعه زندگی کند، زیرا لذت زندگی با افراد جامعه را چشیده و همراه با آنها زندگی خوبی داشته و نمیتواند بدون وجود آنها و تنهایی زندگی کند زیرا آن شخص نیز نسبت به احتیاجات و خواستههای دیگران حساس خواهد شد و نیازهای دیگران در نظرش مهم جلوه خواهند کرد. بنابراین وجود این ویژگیها و خصایص برای زندگی در اجتماع، جزو ارزشهای مهم به حساب میآید.
سهیم و شریک
خودخواهی و خودشیفته بودن از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی بدی هستند که خواهناخواه شما را از اینکه یک انسان خوب باشید، دور نگهمیدارند. امکانات و تجهیزاتی را که در اختیار دارید حتیالامکان با دیگران سهیم شوید زیرا این خصیصه فقط برای اینکه انسانخوبی باشید، نیست بلکه به یک شخص این اجازه و امکان را میدهد تا به خوبی جای خود را در اجتماع و در میان مردم باز کند و این مورد نیز از ارزشهای مهم فردیست است
تحمل و بردباری
درست است که همه ما انسان هستیم و خلقتمان با دیگران تفاوتی ندارد اما از جنبههای مختلفی مانند افکار و اعمال با یکدیگر متفاوتیم و در بسیاری از موارد نیز تفاوتهای فاحشی با هم داریم. درواقع هر شخصی برای خودش افکار و عقاید خاصی دارد که ممکن است از نظر ما یا دیگران قابل قبول نباشد اما در حقیقت این موارد کاملا شخصی است و ما نمیتوانیم دخالتی در آنها داشته باشیم یا عقیده شخصیمان را در آنها دخیل کنیم. علاوه بر این، هر فرهنگ و تمدنی روی رفتارهای هر فردی تأثیرگذار است و هر فرهنگی میتواند یک شخص با خصایص، عادات و ارزشهای مختلفی بهوجود آورد. فردی که بهعنوان عضوی از جامعه است و در اجتماع زندگی میکند، نیاز دارد که با استفاده از فرهنگ و تمدنی که در جامعه و کشورش وجود دارد، کیفیت اعمال و رفتارش را بالاتر ببرد؛ نه به این معنا که همه افراد با فرهنگهای گوناگون را تحمل کند بلکه فرهنگ آنها را بپذیرد و موارد مفید و خوب آنها را در زندگیاش بهکار بندد. تحمل و بردباری نیز یکی از مظاهر مهم و تأثیرگذار روی زندگی و جامعه است و از ارزشهای مهم فردی به شمار میرود و در برقراری ارتباط با دیگران در جامعه نیز بسیار نقش کلیدی و مهمی را ایفا میکند.
صداقت و امانت
با خودتان و بهخصوص با دیگران صادق و روراست باشید زیرا وجود این ویژگی به شما این امکان را میدهد که بهعنوان یک شخص بااعتبار و بینقص در خانواده و جامعه حضور داشته باشید و آثار و نتایج این خصیصه را در کار و عادتهایتان خواهید دید و مطمئن باشید که در زندگی و شخصیتتان اثر بسزایی دارد. وجود این ویژگی بهصورت اتوماتیک و خودکار به شما این امکان را میدهد که در اجتماع قابل احترام و تقدیر و سپاسگزاری باشید و در این صورت است که شما در وجودتان احساس غرور و سربلندی خواهید کرد.
سخت کار کردن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است؟
بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسانها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند.
با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هموطنان اندوه خورد وقتی میگویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیانگزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است.
این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامهء تلویزیونی که از امریکا پخش میشد و شامل مناظرهای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمیداند زیرا بنیانگزارانش از آیین اسلام بودهاند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است.
من این برنامه را ندیدم و نمیدانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامههایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید میدانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیانگزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟
بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیدهاند، میتوان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمیدانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پایبندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی میخوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده است.
به دیگر اقلیتهای قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پایبند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمیپردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و همفکرانشان وامیگذاریم.
زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟
ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری میپردازند پرسشی پیش میآورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر میخیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است.
فارسی امروز دارای انبوهی از لغات عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامهای فرق خواهد داشت. و واژههای عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را میطلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژههای عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژههای تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست.
فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان میآید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از شاخهء زبانهای سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشهاند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت.
حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبانهای ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک میکردند. امروز جز نیایشهای زردشتی که در آتشکدهها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده میشود تصور نمیرود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهرهگیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گاتها (سرودههای منتسب به خود زردشت) به زبانهای گوناگون برگردانده شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمیتوانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست دادهاند. سوای افتادگیهای فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از واژهها شناخته نیست (به ویژه در گاتها، که لهجهای کهنتر از اوستائی است)، و نمیتوان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمههای فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمههای آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد.
حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم ایران هستند که به هیچ وجه به معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درسهای زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبانهای هندواروپایی سخن گفته است.
هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هممیهنانی که با این دستاویزها (یا بهانهها) با دیانت بهائی مخالفت میکنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی میخواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد.
اما آثاری که از قلم بنیانگزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهرهمند است.
از صدها اثر بهائی به زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتابخوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرنها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمیکرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریهالصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر میفرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعلهدار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم:
"الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1
نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته میشد از سندیّت و ارزش میافتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان میدانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف مینمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد.
اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو بشمار میآید آنست که بنیانگزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشههای خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای تودههای مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرمودهاند.
در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی میبینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحتتر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی نزدیک به فارسی سره، و یا با واژههای اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بودهاند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد. حضرت عبدالبهاء در این مورد میفرمایند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آیا زمان ارتقاء کامپیوتر فرا رسیده است ؟ همه علاقه مندان به استفاده از کامپیوتر بر اساس نوع نیاز خود و پس از تامین بودجه لازم ، اقدام به خرید یک دستگاه کامپیوتر می نمایند و شاید هم این کار را تاکنون انجام داده باشند . خرید کامپیوتر سرآغاز و یا بهتر بگوئیم نقطه عطفی در زندگی کاربران است ، چراکه این موجود خارق العاده می تواند درصورت استفاده مفید ، هدفمند و غیرتجملی ، تاثیرات شگرفی را در زندگی آنان به دنبال داشته باشد .در ابتدا همه چیز به خوبی پیش می رود : سیستم به سرعت راه اندازی می شود ، برنامه ها با سرعتی قابل قبول اجراء می شوند و همه شواهد نشاندهنده یک انتخاب مناسب است . پس از گذشت مدت زمانی ، مشکلات شروع می شود : سرعت سیستم در زمان راه اندازی همچون گذشته نمی باشد ، برنامه ها با سرعتی قابل قبول اجراء نمی شوند و واژه hang جایگاهی خاص را در زندگی روزمره کاربران پیدا می کند . به دنبال بروز اینگونه مشکلات، سوالات متعددی برای کاربران مطرح می گردد : چرا سرعت سیستم کاهش پیدا کرده است ؟ چرا سیستم بدفعات با مشکل مواجه می شود و مجبور می شویم آن را reset نمائیم و در نهایت این که آیا زمان ارتقاء کامپیوتر فرارسیده است؟ تائید این موضوع شاید ناگوارترین خبر! برای افرادی باشد که قرار است هزینه ارتقاء را پرداخت نمایند چراکه آنان به خوبی می دانند وارد معرکه ای می گردند که امکان خروج از آن به این آسانی وجود نخواهد داشت و هر از چند گاهی نیز تکرار خواهد شد . کاهش کارائی یک کامپیوتر می تواند دلایل متعددی داشته باشد . در ادامه سعی خواهیم کرد به برخی از مهمترین آنها اشاره نمائیم با این امید که بتوان برای حل مشکل و بهبود کارائی سیستم از روش هائی استفاده نمود که هزینه ریالی و زمانی کمتری را در برداشته باشد.
وجود Spyware و یا ویروس بر روی کامپیوتر ویروس ها و spyware ، از جمله تهدیدات امنیتی مهم در دنیای کامپیوتر می باشند که می توانند بطرز کاملا" مشهودی کارآئی کامپیوتر را تحت تاثیر قرار داده و آن را کاهش دهند . اولین اقدام مناسب در این رابطه ، بررسی سیستم با استفاده از نرم افزارهای آنتی ویروس و آنتی spyware بهنگام شده است . با استفاده از برنامه های فوق می توان اینگونه کدهای مخرب را تشخیص و در ادامه آنها را حذف نمود . در صورتی که استفاده از برنامه های آنتی ویروس و آنتی spyware موفقیت آمیز نباشد ، می توان اقدامات تکمیلی زیر را انجام داد :
شناسائی و توقف پردازه های مشکوک در حال اجراء از طریق Windows Task Manager
شناسائی و غیرفعال کردن سرویس های مشکوک از طریق Management Console
شناسائی و غیرفعال کردن سرویس ها و آیتم هائی که در زمان راه اندازی سیستم اجراء می شوند ( از طریق System Configuration Utility )
جستجو و حذف آیتم ها و سرویس های مشکوک که اطلاعات آنها در ریجستری درج شده است .
شناسائی و حذف فایل های مشکوک
نصب و استفاده از چندین نرم افزار تشخیص Spyware و سایر ابزارهای موجود به منظور حذف اینگونه برنامه های مخرب
در صورت عدم موفقیت آمیز بودن موارد اشاره شده ، ویندوز را با Safe mode فعال و مجددا" عملیات فوق را تکرار نمائید .
حرارت و دمای پردازنده پردازنده های جدید حرارت بسیار بالائی را تولید می نمایند و به همین دلیل است که تمامی آنها به نوع خاصی از عناصر خنک کننده نیاز دارند . ماشین هائی که از آنها برای بازی های کامپیوتری و یا سایر فعالیت های سنگین استفاده می گردد ، می بایست از سیستم های خنک کننده بیشتری استفاده نمایند. در صورت افزایش حرارت پردازنده ، سرعت سیستم کاهش و رفتار آن تصادفی می گردد. مادربردهای جدید قادر به مانیتورینگ حرارت پردازنده بوده و می توانند وضعیت آن را با استفاده از پتانسیل های موجود در BIOS گزارش می نمایند . فن پردازنده ممکن است به دلایل متعددی با مشکل مواجه گردد :
عدم چرخش مناسب و یکنواخت فن به دلیل وجود گردو خاک
بروز مشکل برای موتور فن
بروز مشکل برای یاطاق های فن
در برخی حالات با گوش دادن به صدای کامپیوتر می توان از وضعیت عملکرد فن پردازنده آگاه گردید . در صورت بروز مشکل برای فن ( خصوصا" یاطاق های آن ) ، سروصدای سیستم غیرعادی و حتی ممکن است باعث ایجاد لرزش در کیس گردد . در بسیاری از موارد شاید نیازی به تعویض فن نباشد و بتوان با استفاده از هوای فشرده گردو خاک آن را پاک و زمینه استفاده مجدد از آن را فراهم نمود ( با در نظر گرفتن این واقعیت که عمرمفید فن کاهش یافته است ) . به منظور مانیتورینگ آخرین وضعیت فن و حرارت پردازنده ، می توان از نرم افزارهای متعددی استفاده نمود .
استفاده از حافظه های نامناسب حافظه اصلی یا همان RAM به دلایل متعددی می تواند باعث بروز مشکل در سیستم گردد :
پائین بودن سرعت RAM نسبت به سرعت بهنیه ماشین
وجود اشکالات جزئی در RAM که صرفا" در موارد خاص خود را نشان خواهد داد .
افزایش غیرقابل قبول حرارت RAM
در گذشته ای نه چندان دور ، خرید حافظه جدید برای کامپیوتر کار ساده ای بود و صرفا" لازم بود خریداران نسبت به سرعـتی که مادربرد از آن حمایت می نماید و حداکثر حافظه قابل قبولی که می توان در یک اسلات مادربرد قرار داد ، آگاهی داشته باشند . امروزه حافظه هائی با فناوری های متفاوت و سرعت های مختلف ارائه شده است . برخی مادربردها به منظور نیل به حداکثر توانمندی خود ، نوع خاصی از حافظه را تجویز نموده و در مقابل سایر حافظه ها از خود مقاومت نشان می دهند . مثلا" یک مادربرد ممکن است از حافظه های ECC RAM حمایت نماید ولی همچنان قادر به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
قرآن خانهی من استهرمنوتیک صوفیانهی غزالی[1]ترجمهی اسماعیل یزدانپور
همهی متون برای خواندن نیستند. البته خود کلمهی متن این نظر را نقض میکند. از دیدی متنی، سخن بیشتر رمزبندی و پوشندگی است تا بیان. مجازهایی از قبیل طرحبندی و پیچیدن، لایهلایه کردن و تا کردن، ساختاردهی و فصلبندی، همه خواندن را طلب میکنند ــ خواندنی قوی، مدرنیست، و تحلیلی. متون تکلیفهایی را تحمیل میکنند که توصیفهای مشخص در زبانِ خردِ ابزاری را موجه میرساند. تکلیفِ به چنگ انداختن و نفوذ، چیره شدن و خُرد کردن، باز کردن و پرده برانداختن. متن مفعول شناسایی است که توان ما تعریفش میکند: توان ما در تقلیل و تبیین متن، در هدایتِ فرآیندها و نتایجش، و در بافتن و بازـبافتنش، آنگونه که میخواهیم. درحالیکه، بر عکس، زمانی بود که کار هرمنوتیک مثل کارِ قهرمانِ قصههای پهلوانیـعاشقانه بود. خواننده در عالمی بود پر از خطر، با دیوارهای نفوذناپذیر، غارهای مخوف، جنگلهای انبوه، باغهای جادوئی، صداهای بیصاحب، گردابها، هزارتوها، معماها، نفرینها، مه و پوشش چندین رنگ. قرآن، نیز، دریایی بیساحل است. نمیتوان بر چنین متنی چیره شد.در واقع، صحبت از قرآن به مثابه یک متن حق مطلب را ادا نمیکند. قرآن تنهاـقرائتی است از متنی که نزد خداست: امالکتاب، مادرِ کتاب.[2] خدا جبرائیل را فرستاد تا این کتاب آسمانی را برای محمد(ص) قرائت کند. محمد(ص) طی دورهای بیش از بیست سال قرآن را به تدریج دریافت کرد. قرآن حفظ میشد و احتمالاً بخشی از آن نوشته میشد. گرچه پیامبر نمیتوانست بخواند و بنویسد اما کاتبی به نام زیدبنثابت داشت. محمد(ص) قرآن را برای اصحابش قرائت میکرد و آنها نیز قرائت را حفظ، و بعضیها مکتوب، میکردند. اما پس از رحلت پیامبر اغلب صحابه در جنگها کشته شدند و خطر از دست رفتن قرآن جدی شد. به همین خاطر ابوبکر به زیدبنثابت دستور داد که پارههای مکتوب و غیرمکتوب موجود را گردآوری کند تا متنی کامل تدوین شود. این متن بروی قطعههای صفحه مانندی از پوست آهو، برگ خرما و استخوان کتف شتر نوشته میشد. اما تدوینهای دیگری نیز در جریان بود و تفاوتهای میان آنها به این بلاتکلیفی منتهی شد که پس قرآن واقعی کدام است. از این رو خلیفه دوم، عثمان، از زید خواست که روایات مختلف را با مجموعه ابوبکر مقایسه کند و با استفاده از همه مواد موجود متنی رسمی ارائه دهد که "بازبینی عثمانی" نام گرفت. بعد عثمان دستور نابودی همه متنهای غیررسمی را صادر کرد.اما قرآن عثمانی متنی صامت بود و این سئوال پیش آمد که چگونه باید حرکت گذاری شود. در واقع چون برخی حروف صامت از یکدیگر قابل تشخیص نبودند، سنتهای متفاوت "قرائت" بهوجود آمد. ابوبکرمجاهد در سال 322 بعد از هجرت (932 میلادی) نظامهای مختلف اعراب را به هفت نظام کاهش داد: مدینه، مکه، دمشق و بصره هر کدام یک نظام و سه نظام قرائت کوفی. دو روایت از این هفت روایت رسمی شدند، البته دیگر نسخ نیز در کنارشان مجاز بودند. اما اساساً به تبع این عقیده که خدا قرآن را با هفت لهجه عربی نازل کرد، هفت سبک معتبر قرائت باقی ماند. این سنتهای "قرائت" در مدارس رسمی که ریشه در قرن دوم و سوم هجری داشتند حفظ شدند و موثقترین متون در تعیین روایت رسمی قرآنند. بنابراین وقتی روایت معیار و معتبر در سال های 24ـ1923 در مصر بوجود آمد، بر خلاف همه قوانین و روشهای کتاب نگاری، براساس "علم القرائه" بود و نه بر حسب سنتهای حاکم بر تصحیح متون. علاوه بر این خود متن چگونگی اعراب را تعیین نمیکند، یعنی نقاط و علاماتِ تفکیک دهنده به تنهایی تعیین کننده نیستند. به همین علت است که برای حفظ قرآن باید یک یا چند قرائت موثق را حفظ کرد نه متن مکتوب را. همچنین قرائت قرآن بر اساس رشتهای به نام "تجوید" است. این قوانین روالهای غنهای شدن، تنفس، وقف، ادغام، طول هجاها و غیره را در بر میگیرند. بر حسب اینکه قرائت با ترتیل یا صوت باشد رشتههای دیگری نیز وجود دارد.[3]به عبارتی صریح، قرائت شیوه وجودی قرآن را تشکیل میدهد. قرآن، به عنوان یک متن، همیشه در علامت نقل قول قرار دارد. حتی اگر متون ثابت و به نحو قابل ملاحظهای با هم یکسان باشند، قرآن نمیتواند مثل یک متن ثابت بماند. نتایج هرمنوتیکی این شفاهی و شنیداری بودن پیچیده و بسیار است. برای مثال، ترجمه قرآن ممنوع نیست، چون از لحاظ ماده و از لحاظ وجودی اصلاً امکان ندارد. زبان عربی فقط زبان نوشتار نیست که زبانی بومی و زنده است و قرآن را نمیتوان از آن جدا کرد. به همین ترتیب، تفسیر و تأویل (exegesis) قرآن در ذات خود تفسیری وابسته به گوش است. چشم به تنهایی نمیتواند آنچه را میخواند بازشناسد. این گفته بدان معنی نیست که قرآن برای مطالعه نیست و نباید در متن جستجو کرد یا نباید درباره جزئیاتش به تأمل نشست. بلکه هر امر جزئی فقط از طریق گوش فرادادن قابل دریافت است. ازاینرو تعیین این امر که خواندنی همراه با سنجشگری و نقد از قرآن چگونه خواهد بود دشوار است. در خواندن سنجشگرانه، فرد خود را در فضایی خارج از متن میانگارد و متن را در فضایی از خویش قرار میدهد: در برابر نگاه خویش، تحت تفحص خویش، موضوع شک خویش.اما پر واضح است که نمیتوان قرآن را در دست ـو به دور از خویشـ گرفت. قرآن قرائتی است که ما را در خود میپیچد، فضایی که در آن سکنی داریم را پر میکند، فتحش میکند، و ما یک جزء. کلّ حرکت خواندن که درونی کردن یا تصرف در متن است، معکوس میشود. اینجا دیگر به چنگ انداختن و باز کردن و پرده برانداختن از متن وجود ندارد. برعکس، خواندن حضور است و مشارکت. فهم قرآن مساوی است با گم شدن در قرآن.میتوان معنایی از این مفهوم را در هرمنوتیک ابوحامد محمد غزالی، که در کتاب هشتم احیاء علوم الدین توسعه داده است، یافت. غزالی (وفات 505 هجری / 1111 میلادی) محققی در فقه اسلامی و الهیات بود. شهرتش در غرب بیشتر بهخاطر مهارتش در فلسفه یونان و ردّ آن است که در کتاب مشهور تهافت الفلاسفه آمده است.[4] زندگی غزالی قصه انسان فرزانهای است که به بیاساسی شناخت مدرسهای پی میبرد و شغل آب و ناندار تعلیم را در عوض عمری خلوت، تأمل و زیارت رها میکند. او در زندگینامهی فکری خود، المنقذ من الضلال، شرحی از بحران روحیاش و سیر از الهیات، فلسفه، "تعلیم" تا "طریقه" صوفیه بدست میدهد.[5] در تصوف هدف رابطهای ناب و بیواسطه با خدا و تجربهی توحید است.قطعه مرکزی المنقذ من الضلال شرحی از الهامی است که در آن طبیبی حاذق به مداوای امراض فکری و روحی آدمیان دعوت شده است. مثل یکی از اشراقهای افلاطون، غزالی دریافت که وظیفهاش ردّ جهان نیست بلکه بازگشت به آن و اعادهی سلامتِ آن است؛ علی الخصوص بازگشت به زندگی مدرسهای و تلاش در جهت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
سرچشمه تمامی نیروهای انسان، تفکر است. با این وجود هرگز نمی توانیم ادعا کنیم که در این مهارت انسانی که پر ارزش ترین توانایی ماست، کامل شده ایم.
هرقدر که در آن متبحر شده باشیم، باز هم باید بخواهیم بهتر و بهتر بیندیشیم.
این اثر ناچیز را با بضاعت اندک و اندیشة پاک و قلب مهربان، معرفت تقدیم می کنم.
تلاش ما در زندگی، چونان قصة ماهیگیر پیری است که – در ازای امیدهای خوش و فعالیت در راه آن – نتیجه ای جز یک لنگه کفش فرسوده عایدش نشده است.
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
نقش تغذیه در بیماری گواتر:
- مقدمه
- ید
- نمک یددار
- اهمیت ید
- ید مورد نیاز از کجا تأمین می شود
- کمبود ید
- گواتر چیست
- گواتر ساده یا آندمیک
- کرتینیسم
اختلالات ناشی از کمبود ید در چه منطقی از کشور شایع است
- راههای پیشگیری
- منابع غذایی
سمینار والدین:
- هپاتیت B
- مقدمه
- عامل هپاتیت B
- مهمترین منبع ویروس هپاتیت B
- محل زندگی و افزایش ویروس هپاتیت B
- مهمترین نشانه های هپاتیت B
- مهمترین راههای شناسایی ناقلین هپاتیت B
- راههای انتقال هپاتیت B
- راههای عمومی انتقال هپاتیت B
- دورة نهفتگی بیماری هپاتیت B
- خطر افرادی که بطور مزمن به هپاتیت B آلوده اند
- انتقال هپاتیت B در محل کار
- فعالیتهای ورزشی روزانه برای مبتلایان
- به هپاتیت B
- واکسن هپاتیت B
- برنامه غذایی بیماران مبتلا به هپاتیت B
- مهمترین راههای پیشگیری از بروز هپاتیت B
سمینار کودکان:
- غذا و تغذیه
- غذا چیست