لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه
طرح برنامه های اسلام به صورت مسلکی اجتماع و با اصولی منسجم و هماهنگ و ناظر به زندگی فردی و اجتماعی انسان ها از ضرورت های امروز است. دراین راه ، قرآن کامل ترین و موثق ترین سندی است که می توان به آن اتکا کرد. با تدبر در آیات قرآن ،که خود هدف عالی قرائت و تلاوت آن است ، همگان به عیان می بینند که قرآن کتاب زندگی و آیه های آن تماماً آیه های زندگی و حرکت است :کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الضلمات الی النور و آموزه های نظری و علمی آن پیوسته و جملگی اجزای نظامی است که در آن، انسان دارای فطرت سلیم خدایی به انسانی کامل تبدیل می شود- انسانی که هم دنیای متعادل و موفقی دارد و هم از عاقبت نیکی برخوردار است ؛ انسانی که می داند باخود و خدایش چگونه باشد و با خلق به چه سان رفتار و عمر را چگونه سپری سازد و چگونه زندگی کند:انما المومنون الذین امنوا باالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون.
اثر فرهنگ و سنت های جامعه در اخلاق
و اذا قیل لهم اتبعوامآ انزل الله قالوابل نتبع مآ الفینا علیهء ابآء نآ
بقره : 170
و چون به آنان ] ، مشرکان و کفار ،[ گفته شود: از آنچه خدا فروفرستاده پیروی کنید ؛ گویند : ] نه[ ، بلکه از آنچه پدرانمان را بر آن یا فتیم پیروی می کنیم...
به مجموعه عقاید و تاریخ و آداب و رسوم و سنت های جامعه فرهنگ می گویند که به روح و فکر افراد آن جامعه شکل می دهد و زمینه ساز نیکی ها و زشتی ها می شود . اگر آداب و عادات جامعه در جهت خوبی ها وصلاح باشد، صفات عالی انسانی رشد می کند و اخلاق افراد آن جامعه همسو با آن خواهد بود ؛ همان طور که فرهنگ های آلوده و سنت های غلط و منحرف موجب پرورش اخلاق رذیله و پست می شود.
قرآن می فرماید: وقتی از کارفران و گنه کاران می پرسیدند که چرا اعمال زشت انجام می دهید و چرا مجسمه های بی روح را می پرستید و چرا دخترانتان را زنده به گور می کنید و چرا از راه خدا پیروی نمی کنید ؛ در پاسخ می گفتند : اقوام وپدرانمان را این گونه یافته ایم.
البته آیات21سوره لقمان، 104 مائده، 78 یونس، 52 تا 54 انبیاء،74 تا76 شعراء،22تا23 زخرف نیز از جمله آیاتی است که در آنها ، تأثیر فرهنگ و سنن جامعه در اعتقادات واخلاقیات انسانها بیان شده است .
در محیط پاک ، انسان های پاک پیدا می شوند
و البلد الطیب یخرج نیاته‚ باذن ربه و الذی خبث لایخرج
الانکدا کذالک نصرف الایت لقوم یشکرون
اعراف : 58
و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون می آید ؛ و از زمین
بد ، جز اندک گیاهی پدید نمی آید . این چنین ما آیات
] توحید خود [ را گوناگون می آوریم برای گروهی که سپاس می گزارند.
محیط زندگی اثر فوق العاده ای در روحیات و رفتار انسان دارد ؛ زیرا انسان طبیعتاً بسیاری از صفات و روحیات خود را از محیط کسب می کند .از این رواسلام برای سالم سازی اجتماع وحفظ سلامت آن فرایضی همچون اقامه نماز وامر به معروف ونهی از منکر و توصیه به حق وصبر راواجب کرده است تا دایماً جامعه پالایش شود. خداوند دراین آیه شریفه انسان را به گیاه و محیط زندگی او را به زمین تشبیه کرده است که اگر شوره زار باشد ، گرچه باران هم بر آن ببارد ، چیزی نمی روید ؛ اما اگر حاصل خیز باشد ، قطرات حیات بخش باران مؤثر میافتد وگل و سنبل می روید.
اما باید دانست که انسان محکوم محیط نیست
یعبادی الذین ءامنو ان ارضی واسعه فایای فاعبدون
عنکبوت : 56
ای بندگان من ، که ایمان آورده اید ، بی تردید
زمین من پهناور است. پس تنها مرا پرستش کنید.
قبلاً گفتیم که محیط در پرورش روحی و فکری انسان مؤثر است ، اکنون می گوییم محیط علت تامه برای خوب و یا بد بودن افراد نیست و هیچ کس نمی تواند بدی محیط زندگی خود راعلت بدی خود بداند. قرآن به مؤمنان هشدار داده است که محیط بد هجرت کنند و خود و خانواده خود را از ورطه تباهی وگناه خارج سازند؛ زیرا محیط آلوده دشمن فضایل اخلاقی مؤثر است.
پیامبر اکرم (ص)می فرمایند: «هر کس برای حفظ دین خود از جایی به جای دیگر (اگر چه فاصله آن کم باشد) هجرت کند ، مستحق بهشت است و هم نشین محمد و ابراهیم خواهد بود.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه
طرح برنامه های اسلام به صورت مسلکی اجتماع و با اصولی منسجم و هماهنگ و ناظر به زندگی فردی و اجتماعی انسان ها از ضرورت های امروز است. دراین راه ، قرآن کامل ترین و موثق ترین سندی است که می توان به آن اتکا کرد. با تدبر در آیات قرآن ،که خود هدف عالی قرائت و تلاوت آن است ، همگان به عیان می بینند که قرآن کتاب زندگی و آیه های آن تماماً آیه های زندگی و حرکت است :کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الضلمات الی النور و آموزه های نظری و علمی آن پیوسته و جملگی اجزای نظامی است که در آن، انسان دارای فطرت سلیم خدایی به انسانی کامل تبدیل می شود- انسانی که هم دنیای متعادل و موفقی دارد و هم از عاقبت نیکی برخوردار است ؛ انسانی که می داند باخود و خدایش چگونه باشد و با خلق به چه سان رفتار و عمر را چگونه سپری سازد و چگونه زندگی کند:انما المومنون الذین امنوا باالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون.
اثر فرهنگ و سنت های جامعه در اخلاق
و اذا قیل لهم اتبعوامآ انزل الله قالوابل نتبع مآ الفینا علیهء ابآء نآ
بقره : 170
و چون به آنان ] ، مشرکان و کفار ،[ گفته شود: از آنچه خدا فروفرستاده پیروی کنید ؛ گویند : ] نه[ ، بلکه از آنچه پدرانمان را بر آن یا فتیم پیروی می کنیم...
به مجموعه عقاید و تاریخ و آداب و رسوم و سنت های جامعه فرهنگ می گویند که به روح و فکر افراد آن جامعه شکل می دهد و زمینه ساز نیکی ها و زشتی ها می شود . اگر آداب و عادات جامعه در جهت خوبی ها وصلاح باشد، صفات عالی انسانی رشد می کند و اخلاق افراد آن جامعه همسو با آن خواهد بود ؛ همان طور که فرهنگ های آلوده و سنت های غلط و منحرف موجب پرورش اخلاق رذیله و پست می شود.
قرآن می فرماید: وقتی از کارفران و گنه کاران می پرسیدند که چرا اعمال زشت انجام می دهید و چرا مجسمه های بی روح را می پرستید و چرا دخترانتان را زنده به گور می کنید و چرا از راه خدا پیروی نمی کنید ؛ در پاسخ می گفتند : اقوام وپدرانمان را این گونه یافته ایم.
البته آیات21سوره لقمان، 104 مائده، 78 یونس، 52 تا 54 انبیاء،74 تا76 شعراء،22تا23 زخرف نیز از جمله آیاتی است که در آنها ، تأثیر فرهنگ و سنن جامعه در اعتقادات واخلاقیات انسانها بیان شده است .
در محیط پاک ، انسان های پاک پیدا می شوند
و البلد الطیب یخرج نیاته‚ باذن ربه و الذی خبث لایخرج
الانکدا کذالک نصرف الایت لقوم یشکرون
اعراف : 58
و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون می آید ؛ و از زمین
بد ، جز اندک گیاهی پدید نمی آید . این چنین ما آیات
] توحید خود [ را گوناگون می آوریم برای گروهی که سپاس می گزارند.
محیط زندگی اثر فوق العاده ای در روحیات و رفتار انسان دارد ؛ زیرا انسان طبیعتاً بسیاری از صفات و روحیات خود را از محیط کسب می کند .از این رواسلام برای سالم سازی اجتماع وحفظ سلامت آن فرایضی همچون اقامه نماز وامر به معروف ونهی از منکر و توصیه به حق وصبر راواجب کرده است تا دایماً جامعه پالایش شود. خداوند دراین آیه شریفه انسان را به گیاه و محیط زندگی او را به زمین تشبیه کرده است که اگر شوره زار باشد ، گرچه باران هم بر آن ببارد ، چیزی نمی روید ؛ اما اگر حاصل خیز باشد ، قطرات حیات بخش باران مؤثر میافتد وگل و سنبل می روید.
اما باید دانست که انسان محکوم محیط نیست
یعبادی الذین ءامنو ان ارضی واسعه فایای فاعبدون
عنکبوت : 56
ای بندگان من ، که ایمان آورده اید ، بی تردید
زمین من پهناور است. پس تنها مرا پرستش کنید.
قبلاً گفتیم که محیط در پرورش روحی و فکری انسان مؤثر است ، اکنون می گوییم محیط علت تامه برای خوب و یا بد بودن افراد نیست و هیچ کس نمی تواند بدی محیط زندگی خود راعلت بدی خود بداند. قرآن به مؤمنان هشدار داده است که محیط بد هجرت کنند و خود و خانواده خود را از ورطه تباهی وگناه خارج سازند؛ زیرا محیط آلوده دشمن فضایل اخلاقی مؤثر است.
پیامبر اکرم (ص)می فرمایند: «هر کس برای حفظ دین خود از جایی به جای دیگر (اگر چه فاصله آن کم باشد) هجرت کند ، مستحق بهشت است و هم نشین محمد و ابراهیم خواهد بود.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 51
مقدمه
از نظر شواهد و مدارک مسلم تاریخی قبل از ظهور اسلام ، در حجاز حکومت و دولتی وجود نداشت ، و نظم سیاسیِ خاصی بر زندگیِ اعراب بدوی حاکم نبود.[1] پس از ظهور اسلام در مکّه، و هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، آن حضرت برای اولین بار ساکنان آن دیار را تحت فرمان یک دولت مرکزی در آورد و نظام قبیلگی حاکم بر آنان را به نظم سیاسی و اجتماعی نوینی مبدل ساخت و علاوه بر آموزش و تربیت، شخصاً سرپرستی و رهبریِ جامعه اسلامی را به عهده گرفت و به اداره نظام اجتماعیِ مسلمین در بخش های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی پرداخت.[2] این مسئله، از نظر آیات قرآن و شواهد تاریخی، چندان واضح و آشکار است که حتی شرق شناسان غیرمسلمان نیز بدان تصریح کرده اند. دانشمند ایتالیایی،" فل لینو" در این باره می گوید: «حضرت محمد (ص ) در یک زمان، دین و دولت را پایه گذاری کرد و گستره این دو، در دوران زندگی اش، هم سان بود. »[3] و به عقیده "ستروتمان": « اسلام پدیده ای دینی و سیاسی است ؛ زیرا بنیان گذار آن، علاوه بر نبوت، حکومت را نیز دردست داشت و به شیوه حکومت داری کاملاً آگاه بود.»[4]
اما با وجود این در سده اخیر برخی نویسندگان[5] تحت تاثیر آموزه های سکولاریسم و جدایی دین از سیاست ، الهی بودن حکومت پیامبر گرامی اسلام (ص) را مورد تشکیک قرار داده و با بشری دانستن آن ، ادعا نمودند که پیامبر اکرم (ص) شان ولایت و زعامت سیاسی را نداشته و از سوی خداوند مامور به تشکیل حکومت نبوده است. بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!
در پاسخ به این شبهه لازم است تا منطق قرآن درباره نقش پیامبر اکرم(ص) در دولت اسلامی را مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد:
یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص)
قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم «اولی » و دارای ولایت است، معرفی می کند: (النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)[6] قرآن پژوهان و مفسّران تصریح کرده اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می گیرد.[7] مؤید این تفسیر چند چیز است:
1. اطلاق آیه شریفه؛ که اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است، در نتیجه همه حوزه های ولایت پذیر که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است را شامل می شود و پیامبر از سوی خداوند ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می کند.
2. روایات؛ امام باقر(ع) فرمود: «این آیه درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است».[8]
3. شأن نزول؛ وقتی پیامبر اکرم(ص) آهنگ جنگ نمود و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند؛ آن گاه این آیه نازل شد. از این مسأله روشن می شود که فرمان های اجتماعی پیامبر(ص) متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.[9]
4. مفهوم اولویت؛ آیه شریفه نشان می دهد پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبری جامعه مقدم است و با وجود او نوبت به دیگران نمی رسد.
آیات دیگری نیز گویای همین مطلب است؛ از جمله آیه (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ) ؛[10] «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند».
بنابراین از نگاه قرآن، خداوند پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده و ولایت داده است. از این رو ولایت آن حضرت تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری.
علامه طباطبایی(ره) درباره ولایت آن حضرت می نویسد: «رسول خدا بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میان شان، ولایت دارد... البته این ولایت در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است».[11] نکته مهم دیگر این که مفهوم «انّما»، دلالت بر حصر دارد. بنابراین طبق این آیه حکومت مشروع، آن حکومتی است که از جانب خداوند مشروعیت یافته باشد.
در نتیجه با توجه به مجموع آیات قرآن، می توان فهمید که حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است:[12]
یکم. امامت و پیشوایی و مرجعیت دینی،[13]
دوم. ولایت قضایی،[14]
سوم. ولایت سیاسی و اجتماعی.[15]
دو. مسؤولیت های اجتماعی پیامبر(ص)
هر یک از شئون سه گانه پیامبر(ص) -در پیشوایی دینی، ولایت قضایی و رهبری اجتماعی مسؤولیت های خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه هایی از مأموریت های الهی آن حضرت در ارتباط با «رهبری جامعه» و «اداره امت» است:
1. (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...)؛[16] «پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی با [عقوبت ] آنان، کسانی را که از پی ایشانند تارومار کن، باشد که عبرت گیرند». این آیه از یک سو بیانگر سیاستی است که امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان شکن، باید اتخاذ کند و از سوی دیگر، بیانگر آن است که مسؤولیت برنامه ریزی، آماده سازی مقدمات و بالاخره عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر(ص) است.
2. (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ)[17] «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان». به حکم این آیه، پیامبر(ص) موظف است برای حفظ امنیت مشرکان -که برای شنیدن کلام خدا می آیند امنیت و آزادی آنان را تأمین کند.[18]
3. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ)[19] «ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز».
4. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)[20] «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر». در اینجا وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اکرم(ص) نهاده شده است.
5. (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً)[21] «از اموال آنان صدقه ای بگیر». بر اساس این آیه پیامبر(ص) مأمور گرفتن زکات (نوعی مالیات بر ثروت) از مسلمانان است.
بنابراین از دیدگاه قرآن، پیامبر(ص) نه تنها مأمور تشکیل حکومت بود؛ بلکه مسؤولیت های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس اقدام به تشکیل حکومت نمود.
ادامه دارد
[1] - ر. ک : جهان در عصر بعثت، محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی؛ تاریخ سیاسی اسلام ، سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان ، ص 73-100 ؛ و همچنین جهت آشنایی با وضعیت اجتماعی و فرهنگی آن زمان ر. ک : تاریخ تمدن اسلام وعرب، گوستاولوبون، ص 96.
[2] - دین و دولت در اندیشه اسلامی ، محمد سروش ، قم : انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1378 ، ص 192.
[3] - نظام الحکم فی الاسلام، محمد یوسف موسی ، ص 14.
[4] - همان.
[5] - ر.ک: الف. عبدالرزاق، علی، الاسلام و اصول الحکم، الموسسة العربیة للدراسات و النشر، ص 159؛
ب. عادل ظاهر، الاسس الفلسفیه للعلمانیه؛
پ. مهدی بازرگان، پادشاهی خدا، صص 52 - 51؛ آخرت و خدا هدف بعثت انبیا،نشریه کیان ، ش 28، ص82-83؛
ت. حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، ص 140.
[6] - احزاب (33)، آیه 6.
[7] - ر.ک : تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 46؛ شیخ طوسی، تبیان، ج 8، ص 317؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 347؛ زمخشری، کشاف، ج 3، ص 523 و محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 276.
[8] - مجمع البحرین، ص 92، ماده ی ولی.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقدمه
مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام
اصول عملى تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام
مقدمه
هر نظام آموزشى و پرورشى بر اساس بینش و نگرش بنیانگذاران آن، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى وی، و نیز بر حسب هدف یا اهدافى که از تعلیم و تربیت، در نظر میگیرند و نیز بر اساس اعتقادى که به کیفیت رشد و حرکت انسان بسوى هدف مطلوب دارند بنا میشود. و در واقع، این بینشها و نگرشهاست که مبانى تعلیم و تربیت هر نظامى را تشکیل میدهد هرچند آگاهانه مورد توجّه واقع نشود یا مورد تصریح، قرار نگیرد.
طبعاً نظام آموزش و پرورش اسلامى هم مبتنى بر یک سلسله مبانى خاصّى است که از بینش اسلام دربارهى موضوعات یاد شده، نشأت میگیرد. از اینروی، لازم است قبل از تبیین نظام آموزش و پرورش اسلامی، این مبانی، مورد توجّه واقع شود و سپس بر اساس آنها اصول عملى تعلیم و تربیت، مبیّن گردد.
بر اساس بینش اسلام، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى و هدف آفرینش و کمال نهائى و کیفیت حرکت وى بسوى آن، میتوان این نکات دوازدهگانه را بعنوان مبانى تعلیم و تربیت اسلامى در نظر گرفت. البتّه هدف از تعلیم و تربیت اسلامى جز فراهم کردن زمینهى تکامل هر چه بیشتر انسانها نخواهد بود و هدفهاى کاربردى نیز همگى در این راستا قرار میگیرند.
مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام
1ـ حقیقت انسان. از دیدگاه اسلام، انسان تنها ارگانیسم محسوس نیست بلکه داراى عنصرى ماورائى است که بعد از متلاشى شدن بدن هم باقى میماند.1 و حیاتى جاودانى و سعادت یا شقاوتى ابدى خواهد داشت. و در واقع، انسانیت انسان به روح اوست و بدن بمنزلهى ابزارى براى فعّالیت یا مرکبى براى سیر و حرکت است که البّته میبایست در همین حدّ به آن، بها داد و در حفظ سلامت و نیرومندى آن کوشید آنچنانکه میبایست به سلامت و نیرومندى ابزار و مرکب، اهتمام شود.
2ـ موقعیّت انسان در جهان. در میان موجودات این جهان، انسان از مواهب خدادادى و قابلیّتهاى خاصّى برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان،ممتاز میسازد مانند ظرافتهایى که در ارگانهاى ظاهرى و درونى و بویژه در مغز و سیستم عصبى او بکار برده شده و توانشهاى روانى ویژهاى که در سایر موجودات زنده، یافت نمیشود. و در اثر همین ویژگیهاست که میتواند در همهى پدیدههاى طبیعت تصرف کند و آنها را در راه تعالى خودش بکار گیرد. دادن این امتیازات به انسان، نوعى «تکریم» تکوینى الهى است که در قرآن کریم ، به آن اشاره شده است.2
3ـ انسان بر سر دوراهى (بین دو بینهایت). نیروها و استعدادهایى که خداى متعال به انسان، عطا فرموده سرمایههاى تکوینى و فطرى براى حرکت وى بسوى هدف نهائى است. ولى بکار گرفتن این مایههاى خدادادی، منوط به اراده و اختیار و انتخاب و گزینش خود اوست، و همچنانکه میتواند از این نعمتها حسن استفاده کرده با بهرهگیرى از آنها مسیر تکامل حقیقى را بپیماید و سعادت ابدى را بدست بیاورد همچنین میتواند با سوء استفاده از آنها در راه سقوط و انحطاط، قدم بردارد تا آنجا که از حیوانات درنده هم پستتر شود3 و شقاوت ابدى را براى خودش بخرد. از اینروی، میتوان مسیر انسان را بین دو بینهایت در نظر گرفت که از یک سوى به کمال و سعادت بینهایت، صعود و عروج میکند و از سوى دیگر به شقاوت و عذاب بینهایت، سقوط میکند.4 پس ارزش و کرامت نهائى انسان، در گرو انتخاب راه تقوى است5 و طبعاً همهى انسانها داراى ارزش مطلق و یکسانى نخواهند بود. بلکه اهل ایمان و عمل صالح، داراى ارزش مثبت، و اهل کفر و عصیان داراى ارزش منفی، و هر یک داراى مراتب مختلفى خواهند بود.6
4ـ هدف از آفرینش انسان (کمال نهائی). انسان با ویژگیهاى خاصّ خودش براى این، آفریده شده که مسیر تکامل را با ارادهى آزاد و انتخاب آگاهانه بپیماید7 و لیاقت درک فیوضات خاصّى که در سایهى حرکت اختیاری، افاضه میشود را پیدا کند و به مقام قرب الهى که توأم با سعادت جاودانى است برسد. ولى چون این سیر و حرکت باید بصورت اختیارى انجام گیرد ناچار باید مسیر دیگرى در جهت مخالف آن، وجود داشته باشد که به شقاوت و عذاب ابدی، منتهى گردد.8
5ـ دنیا مقدّمهى آخرت است. با توجّه به هدف آفرینش انسان، روشن میشود که زندگى وى در دنیا، یک دوران محدود و مقدّماتى براى خودسازی، و پرورش دادن و بفعلیّت رساندن استعدادهاست که نتیجهى ثابت و ابدى آن، در عالم آخرت، ظاهر میگردد و در صورتى که بشر، در این دنیا جهت کمال را انتخاب کند به دار نعمت و رحمت ابدی؛ و در صورتى که جهت ضد آن را برگزیند به دار عذاب و هلاکت جاودانى خواهد رفت. و به تعبیر قرآن کریم، جهان دنیا «دار آزمایش»9 است تا نیکوکاران از تبهکاران، متمایز شوند و هر یک در عالم آخرت به آنچه سزاوار آنند برسند.
6ـ وسیلهى کلّى حرکت. سیر و حرکت انسان بسوى کمال و سعادت، یا فرو غلطیدن او در درهى سقوط و هلاکت، بوسیلهى اعمال و رفتارهاى درونى (مانند یاد خدا) و بیرونی، حاصل میشود و هر قدر این اعمال، آزادانهتر و آگاهانهتر انجام گیرد تأثیر بیشترى خواهد داشت و بر شتاب حرکت خواهد افزود. و صرف نظر از انجام چنین رفتارهایى هیچ خیر و شرّ اخلاقی، تحقّق نمییابد و هیچگونه استحقاقى براى پاداش یا کیفر، پدید نخواهد آمد.10
7ـ شرایط حرکت اختیاری. رفتارهاى اختیارى انسان که تبلور حرکت تکاملى یا تنزّلى وى میباشد از میلها و گرایشهاى غریزى و فطری، نشأت میگیرد و جهت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
مقدمه
تحولات انقلابی در تاریخ گذشته جهان همواره به تغییر بنیادهای سیاسی و اجتماعی منجر شده است و در میان این انقلابها نهضت های انبیاء بنیادی ترین تحولات را در جوامع بوجود آورده است . از این جهت بررسی حرکت های الهی پیامبران مستلزم رسیدگی به جنبه های عقیدتی این نهضتها می باشد چرا که بعد از حرکت آنان اساس و محتوای دین خود را تشکیل می دهد لذا بررسی و نقش انقلاب و حکومتهایی که بعد از پیامبران بوجود آمده بعنوان محتوای فکری آنان ضرورت پیدا می کند چرا که ما درصدد بررسی علل گسترش اسلام هستیم و قدرت سیاسی این دین مبین که در سیطرة جهان بوجود آورد . از سوئی بررسی این تاریخ علاوه بر اهمیتش از لحاظ فکری خود پدید آورندة نهضت های بسیاری در سطح جهان شده که از این تاریخ سرنوشت ساز تبعیت دارند .
جزوه حاضر خلاصه از کتاب تاریخ تحلیلی اسلام است بقلم فرزانه دانشمند آقای رسول جعفریان که این مهم را بررسی بیشتر می نماید .
والسلام
صه کتاب تاریخ سیاسی اسلام
نقش پیامبر در حیات تاریخی اسلام
حضرت محمد بن عبدا... صلی ا... علیه و آله ، بنیان گذار مکتب اسلام 53 سال قبل از هجرت متولد شد . پدرش هرگز او را به چشم ندید ، و مادرش نیز به سنین خردسالی او درگذشت و او را تنها گذاشت .
پیامبر (ص) تا چندی به سرپرستی عبدالمطلب و پس از آن تحت نظر ابوطالب عموی خود رشد کرد ، و در حالیکه دارای نیکوترین خصائص اخلاقی و انسانی و صاحب شخصیت والای اجتماعی بود در سن 40 سالگی از طرف خداوند به ابلاغ اسلام مأمور شد .
پیامبر (ص) صرف نظر از آنکه مجری احکام الهی بود و از این رهگذر پیروزی های چشمگیری نصیب اسلام کرد ، خود نیز خصال و صفاتی را دارا بود که در توسعة اسلام نقش بسزائی داشتند . ممکن است اصل اجرای دستورات الهی مجرد از جنبه های فردی پیامبر (ص) ملاحظه شود ، اما نحوة اجرای آنها از خصلتهای فردی پیامبر (ص) به حساب می آید .
جنبه های شخصی پیامبر (ص) در رشد اسلام
1- خودی بودن پیامبر (ص) : قوم عرب در آن مقطع از زمان ، گر چه ارتباطات مختصری با ایران و نواحی شامات داشتند اما در مجموع به خود بیشتر مشغول بودند تا دیگران و جامعة آنان جامعه ای بسته و تقریباً بی ارتباط با سایر نقاط بود . مقصود ارتباطی است که در سایة آن تاثیر فرهنگی عمده ای از سایر فرهنگها کسب کنند . جامعه عرب جامعه ای بود که نمی خواست مطالب دیگران را بپذیرد ، احتمالاً آیة «وَلَوْ نَزَّلْناهُ عَلی بَعْضِ الْاَعْجبین فَقْرأهُ عَلَیْهِم ماکانوا بِه مؤمنین» اگر آن را بر برخی غیر عربها نازل کرده بودیم و برایشان می خواند . به آن نمی آورند ، به همین روحیه اشاره دارد .
خداوند پیامبر (ص) را از میان خود آنان برانگیخت ، فردی از همان جامعه که در میان آنان متولد و پرورش یافته و برای آنان خودی بود و نسبت به او غرابتی احساس نمی کردند .
2- شرافت نسبی پیامبر (ص) : قریش از سالها پیش در میان عرب قبیله ای شناخته شده و با اهمیت بود . این اهمیت به دوران قصّی بن کلاب جد پنجم پیامبر و پس از آن به بزرگوارانی چون هاشم و عبدالمطلب مربوط می شد . شخصیت هایی که ریاست مکه و کلیدداری کعبه را به عهده داشتند .
3- گذشته نیکوی پیامبر : پیامبر چهل سال در میان این مردم زندگی کرده بود ، زندگی او خالی از دو روئی و نفاق و بدور از صفات زشت و حالات ناپسند بود ، او هیچ گاه به بت پرستی آلوده نشد و در مقابل بتها سر تسلیم فرود نیاورد و برای آنها قربانی نداد . او نزد دیگران فردی صادق و امین ، و در مقایسه با دیگران فردی برتر به حساب می آمد . ابوطالب (ع) در مورد او ، هنگام ازدواج با خدیجه (ع) گفته بود :
« ثُمَّ اِنَّ ابْنَ اَخی مُحَمَّدَ بْنْ عَبْدِاللّه لایُوزَنُ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ اِلّا رَجَعَ ، وَلایُقاسُ بِاَحَدٍ اِلّا عَظُمَ عَنْهُ » برادرزاده ام محمد بن عبدالله با هیچ مردی از قریش سنجیده نمی شود جز آنکه بر او برتری دارد و با هیچکس مقایسه نمی شود مگر آنکه عظیم تر است .
4- نخواندن و ننوشتن : محیطی که پیامبر در آن رشد نمود از مظاهر فرهنگی و تعالی فکر بشری عاری بود ، هیچ اثری از اخلاق و دانش در آن بچشم نمی خورد ، و هیچکس به طور مشخص از علم و فرهنگ بهره ای نداشت ، خواندن و نوشتن که از اولین ابزار کسب دانش و فرهنگ است در جزیره العرب مرسوم نبود ، و در سراسر آن جز خرافات جاهلانه و حرکات زشت کاهنانه چیز دیگری به عنوان فکردیده نمی شد .
آیة قرآن : « قُلْ لَوْ شَاءَ اللّهْ ما تَلَوْ نُهُ عَلَیکُمْ وَلا اَدْریکُمْ بِه ، فَقَدْ لَثْبتُ فیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ اَفَلَا تَعْقِلوُنَ» بگو اگر خدا می خواست من این آیات را بر شما تلاوت نکرده و شما را بدان آگاه نمی ساخت ، من عمری را در میان شما سپری کرده ام آیا تعقل نمی کنید ؟ بدیهی است که اگر قرآن از خود او بود قبل از بعثت نیز باید علامات آن دیده می شد . همه مؤید آن است که «عدم وجود زمینة تربیتی – علمی» شاهدی بر اثبات رسالت رسول خدا بوده است .
5- بعد اخلاقی پیامبر (ص) : عالی ترین و بارزترین خصوصیت زندگی پیامبر (ص) بعد اخلاقی آن است . اخلاقی که او برای ارائة آن و عینیت بخشیدن به آن در جامعه مبعوث شده بود ، آن گرامی قبل از هر چیز مبشر کرداری انسانی و زیباترین سجایای اخلاقی بود، کرداری بحد نه فقط در خانه و در رابطه با بستگان و نزدیکان بلکه در سطح جامعه و نسبت به همه اقشار رعایت می گردید و