انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق؛ انقلاب اسلامی ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

به نام بزرگ منقلب کننده جهان هستی

انقلاب اسلامی ایران ، حوادث و دشمنی ها ، ادامه نهضت

مقدمه :

بررسی تاریخ اسلام نشان می دهد که بعد از وفات پیغمبر مسیر انقلاب اسلامی که آن حضرت ایجاد کرده بود عوض شد . در اثر رخنه افراد فرصت طلب و رخنه دشمنانی که تا دیروز با اسلام می جنگیدند ، اما بعدها با تغییر شکل و قیافه خود را در صفوف مسلمانان داخل کرده بودند ، مسیر این انقلاب و شکل و محتوای آن تا حدود زیادی عوض گردید ، بدین ترتیب که از اواخر قرن اول هجری ، تلاشهایی آغاز شد تا از این انقلاب ماهیتاً اسلامی یک انقلاب ماهیتاً قومی و عربی تعبیر بشود . وارثان میراث پیامبر به عوض این که اعتقاد داشته باشند که دین اسلام و ارزشهای اسلامی بود که پیروز گردید و به عوض آنکه به حفظ و تداوم دستاوردهای انقلاب اسلامی با همان معیارها و با همان اصول اعتقاد داشته باشند ، اعتقاد پیدا کردند به اینکه انقلاب ماهیتی قومی و عربی داشته و این ملت عرب بوده است که با ملل غیر عرب جنگیده و آنها را شکست داده است . بدیهی است که همین امر برای ایجاد شکاف در درون جامعه اسلامی کافی بود .

در سالهای پس از پیروزی انقلاب ما نیز درست در وضعی قرار داشتیم نظیر ایام آخر عمر پیامبر ، یعنی وقتی که آیه "... الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون..." نازل شد . البته امروز نیز مشکلاتی نظیر آن روزها وجود دارد . پیام قرآن به ما نیز این است که حالا که بر دشمن بیرونی پیروز شده و نیروهای او را متلاشی کرده اید ، دیگر از او ترسی نداشته باشید بلکه اکنون باید از خود ترس داشته باشید ، از منحرف شدن نهضت و انقلاب است که باید ترس داشته باشید . اگر ما با واقع بینی و دقت کامل با مسائل فعلی انقلاب مواجه نشویم و در آن تعصبات و خود خواهی ها را دخالت دهیم ، شکست انقلابمان بر اساس قاعده " واخشون " و بر اساس قاعده " ان الله لا یغیر ... " حتمی الوقوع خواهد بود درست به همانگونه که نهضت صدر اسلام نیز بر همین اساس با شکست روبرو شد .

اصلی که در بسیاری از موارد صدق می کند این است که نگه داشتن یک موهبت از بدست آوردنش اگر نگوییم مشکلتر ، مطمئناً آسانتر نیست . قدما می گفتند جهان گیری از جهانداری ساده تر است و ما باید بگوییم انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگاهداشتن سهلتر است . در همین انقلاب خودمان بوضوح می بینیم که از وقتی که به اصطلاح شرایط سازندگی پیش آمده بود ، آن نشاط و قوت و قدرتی که انقلاب در حال کوبیدن دشمن بیرونی داشت ، تا حدود زیادی از دست داده و یک نوع تشتت و تفرقه در آن پیدا شده است . البته این تفرقه یک امر غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی نبود ، از قبل حدس زده می شد که با رفتن شاه آن وحدت و یک پارچگی که در میان مردم بود تضعیف شود .

از اینجا معلوم می شود که بررسی ماهیت این انقلاب به عنوان یک پدیده اجتماعی ضرورت اساسی دارد . ما می باید انقلاب خودمان را بشناسیم و همه جنبه هایش را به بهترین نحو تحلیل کنیم . تنها با این شناختن و تحلیل کردن است که امکان تداوم بخشیدن به انقلاب و امکان حفظ و نگهداری آنرا پیدا خواهیم کرد .لازم است ابتدا یک بحث کلی درباره انقلابها مطرح کنیم و بعد از آن انقلاب ایران را بطور اخص مورد بررسی قرار دهیم . در اولین قدم باید ببینیم انقلاب یعنی چه ؟

انقلاب

انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین ، علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب . به عبارت دیگر انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم ، بمنظور استقرار وضعی دیگر به این ترتیب معلوم می شود که ریشه هر انقلاب دو چیز است ، یکی نارضایی و خشم از وضع موجود ، و دیگر آرمان یک وضع مطلوب . شناختن یک انقلاب یعنی شناخت عوامل نارضایی و شناخت آرمان مردم .

در مورد انقلاب ها بطور کلی دو نظریه وجود دارد ، یک نظریه این است که اصلاً همه انقلابهای اجتماعی عالم اگر چه در ظاهر ممکنست شکلهای مختلف و متفاوتی داشته



خرید و دانلود تحقیق؛ انقلاب اسلامی ایران


تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی ١٣٥٧

در آستانه‌ی صدمین سالگرد مشروطیت که با بیست و هفتمین سال انقلاب اسلامی ایران مصادف است، جای دارد که میان ایده‌ها، عقاید و ادبیاتی که به مشروطیت منجر شد با آن افکار و ادبیاتی که انقلاب سال ١٣٥٧ را شکل داد، مقایسه یی اساسی صورت بگیرد.از آن جایی که، اکثریت شرکت کننده در هر دو انقلاب مهم ایران، در نهایت، قصدشان، حٌریت و عدالت و استقلال، و یا رهایی و سربلندی ملی بود، بسیاری، آن دو را ماهیتاً یکی پنداشته‌اند. برخی نیز فراتر رفته انقلاب اسلامی را تکامل و ادامه‌ی مشروطیت معرفی کرده‌اند.اما به رغم وجوه مشترکی که میان دو واقعه بزرگ تاریخ ایران، به طور ظاهری دیده می‌شود، می‌توان به جرئت ادعا کرد که عقاید و ادبیات و ذهنیتی که به مشروطیت منجر شد، با آن ادبیات و افکاری که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، کاملا متفاوت است و دره‌ی افتراق عظیمی، میان آن دو یافت می‌شود.این نوشته‌ی کوتاه اشاره‌ای به برخی از آن تفاوت‌هاست:نخست این که مشروطیت نتیجه‌ی پسین ایده‌های پیشینی بود که منورالفکران و متجددان ایرانی در انتقاد از جامعه‌ی مسلمانان، در انتقاد از دین و دولت، روحانیت و حکومت، آداب و سنت، اخلاق و نوع زندگی و روابط فردی و جمعی مردم ایران مطرح می‌کردند. آن‌ها با "معیار قراردادنِ" افکار لیبرالی و عوامل ترقی جوامع اروپایی، دسپوتیسم و استبداد شرقی را بی رحمانه می‌کوبیدند. مذهب و روحانیت را شجاعانه و با آگاهی نقد می‌کردند. بدآموزی‌ها و بداخلاقی‌ها و جهل و خرافات و عقاید پس مانده‌ی رایج میان توده‌ی مردم را، بی هیچ واهمه یی از مردم، زیر تیغ تیز نقدهای عریان خویش قرار می‌دادند.در آثار بانیان ادبیات مشروطه از آخوندزاده، طالبوف، کرمانی، صابر شاعر، نسیم شمال، و ایرج و عارف، گرفته تا جمالزاده، کسروی، هدایت و نیما... که فرزندان مشروطیت و متاثر از آن بودند، چیزی به نام توده‌ی خلقِ به زور عقب نگهداشته شده و یا قربانی توطئه غرب استعمارگر وجود خارجی ندارد. آن‌ها خودِ توده ایرانی مسلمان را مسئول اصلی عقب ماندگی، بدبختی، شکست و سرشکستگی‌های خویش می‌شناختند. در واقع امر، در نظام حکومت‌گری ایلی و استبدادی، در آداب و عادات دست و پا گیر، در مذهب و ذهن خرافات زده، در روح مرده و برده وار توده مسلمان ایرانی، ریشه‌ی بیچارگی‌ها و سرشکستگی‌های ایرانی را جستجو می‌کردند.آن‌ها، در آن شریعت وطریقت و سلطنت استبدادی- قرون وسطایی ایرانی، چیزِ دندان‌گیری، به عنوان هویت ویژه، اصل متعالیِ اسلامی و یا خویشتن خویشِ ایرانی نمی‌دیدند تا در جستجویش باشند و از شوق بازگشت به هویت اصلی و یا خویشتن خویش جامعه سوزی و خود- ویرانگری کنند. هر چند، ایرانِ باستان و عصر پیش از اسلام را می‌ستودند، اما در فکر بازگشت به آن عصر پایان یافته نبودند و چاره‌ی کار ایرانِ ویران را در بازگشت به هیچ اصل و خویشتن و هویتی نمی‌دیدند. در دیده‌ی روشن بینان و بانیان فکری مشروطیت، چاره‌ی مشکلات ملت و مملکت ایران، در بیداری توده از خواب قرون و اعصار، در توجه به علوم و فنون مدرن، در تعلیم و تربیت نوین، در قانون خواهی در رفع تبعیض و ستم نسبت به زنان و دختران در برابری اجتماعی، در نظام حکومتی مبتنی بر قانون و انتخابات، در حٌرّیت، میهن دوستی، و ورود به جامعه جهانی و اخذِ فرهنگِ مدرنِ اروپایی و دوستی با دنیای غرب بود.در ادبیات مشروطیت اگر همدردی و دلسوزی بود، دلسوزی نسبت به توده‌ی ملت، دلسوزی نسبت به فقرِ فکری و ذهنیِ مردم بود نه فقر اقتصادی و مالی. زیرا فقر اقتصادی و ناداری را نیز زاییده‌ی فقر فکری و نادانی تلقی می‌کردند.به این سبب بود که روشنفکران عصر مشروطه به دور از وجیه المله بازی و توده فریبی یعنی بی هیچ ملاحظه یی به زنجیرهای ذهنی توده‌ی مردم ایران سخت حمله می‌کردند. آخوندزاده که پیشگامِ روشنفکرانِ مشروطیت بود مینویسد:"حیف‌ای ایران، کو آن قدرت، کو آن سعادت، عرب‌های برهنه و گرسنه یک هزار و دویست و هشتاد سال است که ترا بدبخت کرده‌اند. زمینِ تو خراب، اهلِ تو نادان و از سیویلزاسیونِ جهان بی خبر و از نعمت آزادی محروم و پادشاهِ تو دسپوت (جبّار) است. تاثیر ظلم دسپوت و زور فناتیزم علماء به ضعف و ناتوانی اهل تو باعث شده و جوهر و قابلیت ترا زنگ آلود و ترا به دنائت طبع و رذالت و ذلت و عبودیت و تملق و ریا و نفاق و مکر و خدعه و جبن و تقیه، خوگر ساخته و جمیع خصایص حسنه را از صداقت و عدالت و وفا و جوانمردی و شجاعت و علو طبع و بلندهمتی و بی طمعی از طبیعت تو سلب کرده و طبیعت ترا با ضد این صفات معدوده مخّمر نموده و چندین صد سال خواهد گذشت که رونق نخواهی یافت و به آسایش و سعادت نخواهی رسید و ملت تو با ملل سیویلیزه شده برابر نخواهد شد"«١»همین گونه داوری را در آثار روشن بینانی که متاثر از مشروطیت بودند در اشکالی دیگر باز می‌بینیم. کسروی تبریزی می‌نویسد:"توده‌ی ایرانی با حال امروز با توده‌های اروپایی درخورسنجش نیست. این بدیها که ما از ایرانیان می‌بینیم تنها یک معنی دارد و آن این که آلودگی این توده بیش از آن است که پنداشته می‌شد... شما {ایرانیان} خود دشمن خودتان می‌باشید. آنچه شما را زبون گردانیده و به زیردست بیگانگان داده آلودگی‌های خودتان است... دل‌های ایرانیان یک لجن زاریست، یک باتلاقی است که همه چیز را تواند گرفت و در آن لجن زار ناپاک فرو بَرَد... باورهای امروزی ایرانیان درهم آمیخته‌ی آن بدآموزی‌های کهن آسیایی با بدآموزی‌های نوین اروپایی است. بی دلیل نیست که آن‌ها را لجن زار ناپاک می‌خوانیم... از جمله در ایران که در توده این همه آلودگی و گرفتاری پیدا شده است و بیش از همه مایه بدبختی این‌هاست. این است که به ایرانیان گران می‌افتد که به بدی خود گردن گزارند و در اندیشه چاره به آلودگی‌های خود باشند. این به خودخواهی آنان برمی خورد. این است که همه گناه را به گردن انگلیس انداخته خود را کنار می‌گیرند" «٢»آنچه از آخوندزاده و احمد کسروی آوردیم، نمونه‌ی روشنی از دلسوزی منورالفکران مشروطیت با توده ملت و در نهایت کوشش آن‌ها جهت رهایی فکری جامعه و بیدار کردن "آن خفته‌ی چند" است.

اما در آثار ادبی و سیاسی شکل گرفته پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ که افکار و احساسات و ذهنیت انقلاب ١٣٥٧ ایران را شکل داد، از استثناها اگر بگذریم، دیگر انتقادی از سنت و جامعه و توده‌ی عقب مانده‌ی به خواب رفته نمی‌بینیم. "غم آن خفته‌ی چند" جای خود را به "غم این گشنه چند" می‌دهد. یعنی آنچه گفته و سروده و نوشته می‌شود، عمدتاً نوعی آه و زاری بر فقر وناداری فقرا و یا همدردی ساده لوحانه با درد و رنج معیشتی توده‌های زحمتکش است.در ادبیات نارضایتی و انقلابی آن سال‌ها، آن چه بر زبان و قلم نویسندگان، فعالان سیاسی، روشنفکران انقلابی و یا روحانیان منتقد دولت جاری می‌شد، عمدتاًَ حمله به شاه بود. گله از غرب و دمکراسی غرب بود و در نهایت، انتقاد خصمانه از آمریکا. زیرا در"طّب سیاسی" آن دوره، ریشه‌ی هر درد و رنج و مرضی را در سلطه‌ی آمریکا می‌دیدند.یعنی آمریکا و عاملش، محمدرضا شاه را مسئول اصلی همه مشکلات و معایب و مفاسد موجود در مملکت ایران، عامل عمده‌ی فقر و ناداری زحمتکشان و علت العلل عقب ماندگی و پریشانی حال جامعه مسلمانان معرفی می‌کردند.از سوی دیگر، ستایشی بود که از توده‌های استثمار شده، از خلق در زنجیر ایران، از آداب و رسوم و اخلاق، از مذهب و عرفان نقد ناشده، از سٌنن ملی و قومی، و در یک کلام از "آنچه خود داشت" انجام می‌گرفت.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی


تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی (2)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی ١٣٥٧

در آستانه‌ی صدمین سالگرد مشروطیت که با بیست و هفتمین سال انقلاب اسلامی ایران مصادف است، جای دارد که میان ایده‌ها، عقاید و ادبیاتی که به مشروطیت منجر شد با آن افکار و ادبیاتی که انقلاب سال ١٣٥٧ را شکل داد، مقایسه یی اساسی صورت بگیرد.از آن جایی که، اکثریت شرکت کننده در هر دو انقلاب مهم ایران، در نهایت، قصدشان، حٌریت و عدالت و استقلال، و یا رهایی و سربلندی ملی بود، بسیاری، آن دو را ماهیتاً یکی پنداشته‌اند. برخی نیز فراتر رفته انقلاب اسلامی را تکامل و ادامه‌ی مشروطیت معرفی کرده‌اند.اما به رغم وجوه مشترکی که میان دو واقعه بزرگ تاریخ ایران، به طور ظاهری دیده می‌شود، می‌توان به جرئت ادعا کرد که عقاید و ادبیات و ذهنیتی که به مشروطیت منجر شد، با آن ادبیات و افکاری که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، کاملا متفاوت است و دره‌ی افتراق عظیمی، میان آن دو یافت می‌شود.این نوشته‌ی کوتاه اشاره‌ای به برخی از آن تفاوت‌هاست:نخست این که مشروطیت نتیجه‌ی پسین ایده‌های پیشینی بود که منورالفکران و متجددان ایرانی در انتقاد از جامعه‌ی مسلمانان، در انتقاد از دین و دولت، روحانیت و حکومت، آداب و سنت، اخلاق و نوع زندگی و روابط فردی و جمعی مردم ایران مطرح می‌کردند. آن‌ها با "معیار قراردادنِ" افکار لیبرالی و عوامل ترقی جوامع اروپایی، دسپوتیسم و استبداد شرقی را بی رحمانه می‌کوبیدند. مذهب و روحانیت را شجاعانه و با آگاهی نقد می‌کردند. بدآموزی‌ها و بداخلاقی‌ها و جهل و خرافات و عقاید پس مانده‌ی رایج میان توده‌ی مردم را، بی هیچ واهمه یی از مردم، زیر تیغ تیز نقدهای عریان خویش قرار می‌دادند.در آثار بانیان ادبیات مشروطه از آخوندزاده، طالبوف، کرمانی، صابر شاعر، نسیم شمال، و ایرج و عارف، گرفته تا جمالزاده، کسروی، هدایت و نیما... که فرزندان مشروطیت و متاثر از آن بودند، چیزی به نام توده‌ی خلقِ به زور عقب نگهداشته شده و یا قربانی توطئه غرب استعمارگر وجود خارجی ندارد. آن‌ها خودِ توده ایرانی مسلمان را مسئول اصلی عقب ماندگی، بدبختی، شکست و سرشکستگی‌های خویش می‌شناختند. در واقع امر، در نظام حکومت‌گری ایلی و استبدادی، در آداب و عادات دست و پا گیر، در مذهب و ذهن خرافات زده، در روح مرده و برده وار توده مسلمان ایرانی، ریشه‌ی بیچارگی‌ها و سرشکستگی‌های ایرانی را جستجو می‌کردند.آن‌ها، در آن شریعت وطریقت و سلطنت استبدادی- قرون وسطایی ایرانی، چیزِ دندان‌گیری، به عنوان هویت ویژه، اصل متعالیِ اسلامی و یا خویشتن خویشِ ایرانی نمی‌دیدند تا در جستجویش باشند و از شوق بازگشت به هویت اصلی و یا خویشتن خویش جامعه سوزی و خود- ویرانگری کنند. هر چند، ایرانِ باستان و عصر پیش از اسلام را می‌ستودند، اما در فکر بازگشت به آن عصر پایان یافته نبودند و چاره‌ی کار ایرانِ ویران را در بازگشت به هیچ اصل و خویشتن و هویتی نمی‌دیدند. در دیده‌ی روشن بینان و بانیان فکری مشروطیت، چاره‌ی مشکلات ملت و مملکت ایران، در بیداری توده از خواب قرون و اعصار، در توجه به علوم و فنون مدرن، در تعلیم و تربیت نوین، در قانون خواهی در رفع تبعیض و ستم نسبت به زنان و دختران در برابری اجتماعی، در نظام حکومتی مبتنی بر قانون و انتخابات، در حٌرّیت، میهن دوستی، و ورود به جامعه جهانی و اخذِ فرهنگِ مدرنِ اروپایی و دوستی با دنیای غرب بود.در ادبیات مشروطیت اگر همدردی و دلسوزی بود، دلسوزی نسبت به توده‌ی ملت، دلسوزی نسبت به فقرِ فکری و ذهنیِ مردم بود نه فقر اقتصادی و مالی. زیرا فقر اقتصادی و ناداری را نیز زاییده‌ی فقر فکری و نادانی تلقی می‌کردند.به این سبب بود که روشنفکران عصر مشروطه به دور از وجیه المله بازی و توده فریبی یعنی بی هیچ ملاحظه یی به زنجیرهای ذهنی توده‌ی مردم ایران سخت حمله می‌کردند. آخوندزاده که پیشگامِ روشنفکرانِ مشروطیت بود مینویسد:"حیف‌ای ایران، کو آن قدرت، کو آن سعادت، عرب‌های برهنه و گرسنه یک هزار و دویست و هشتاد سال است که ترا بدبخت کرده‌اند. زمینِ تو خراب، اهلِ تو نادان و از سیویلزاسیونِ جهان بی خبر و از نعمت آزادی محروم و پادشاهِ تو دسپوت (جبّار) است. تاثیر ظلم دسپوت و زور فناتیزم علماء به ضعف و ناتوانی اهل تو باعث شده و جوهر و قابلیت ترا زنگ آلود و ترا به دنائت طبع و رذالت و ذلت و عبودیت و تملق و ریا و نفاق و مکر و خدعه و جبن و تقیه، خوگر ساخته و جمیع خصایص حسنه را از صداقت و عدالت و وفا و جوانمردی و شجاعت و علو طبع و بلندهمتی و بی طمعی از طبیعت تو سلب کرده و طبیعت ترا با ضد این صفات معدوده مخّمر نموده و چندین صد سال خواهد گذشت که رونق نخواهی یافت و به آسایش و سعادت نخواهی رسید و ملت تو با ملل سیویلیزه شده برابر نخواهد شد"«١»همین گونه داوری را در آثار روشن بینانی که متاثر از مشروطیت بودند در اشکالی دیگر باز می‌بینیم. کسروی تبریزی می‌نویسد:"توده‌ی ایرانی با حال امروز با توده‌های اروپایی درخورسنجش نیست. این بدیها که ما از ایرانیان می‌بینیم تنها یک معنی دارد و آن این که آلودگی این توده بیش از آن است که پنداشته می‌شد... شما {ایرانیان} خود دشمن خودتان می‌باشید. آنچه شما را زبون گردانیده و به زیردست بیگانگان داده آلودگی‌های خودتان است... دل‌های ایرانیان یک لجن زاریست، یک باتلاقی است که همه چیز را تواند گرفت و در آن لجن زار ناپاک فرو بَرَد... باورهای امروزی ایرانیان درهم آمیخته‌ی آن بدآموزی‌های کهن آسیایی با بدآموزی‌های نوین اروپایی است. بی دلیل نیست که آن‌ها را لجن زار ناپاک می‌خوانیم... از جمله در ایران که در توده این همه آلودگی و گرفتاری پیدا شده است و بیش از همه مایه بدبختی این‌هاست. این است که به ایرانیان گران می‌افتد که به بدی خود گردن گزارند و در اندیشه چاره به آلودگی‌های خود باشند. این به خودخواهی آنان برمی خورد. این است که همه گناه را به گردن انگلیس انداخته خود را کنار می‌گیرند" «٢»آنچه از آخوندزاده و احمد کسروی آوردیم، نمونه‌ی روشنی از دلسوزی منورالفکران مشروطیت با توده ملت و در نهایت کوشش آن‌ها جهت رهایی فکری جامعه و بیدار کردن "آن خفته‌ی چند" است.

اما در آثار ادبی و سیاسی شکل گرفته پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ که افکار و احساسات و ذهنیت انقلاب ١٣٥٧ ایران را شکل داد، از استثناها اگر بگذریم، دیگر انتقادی از سنت و جامعه و توده‌ی عقب مانده‌ی به خواب رفته نمی‌بینیم. "غم آن خفته‌ی چند" جای خود را به "غم این گشنه چند" می‌دهد. یعنی آنچه گفته و سروده و نوشته می‌شود، عمدتاً نوعی آه و زاری بر فقر وناداری فقرا و یا همدردی ساده لوحانه با درد و رنج معیشتی توده‌های زحمتکش است.در ادبیات نارضایتی و انقلابی آن سال‌ها، آن چه بر زبان و قلم نویسندگان، فعالان سیاسی، روشنفکران انقلابی و یا روحانیان منتقد دولت جاری می‌شد، عمدتاًَ حمله به شاه بود. گله از غرب و دمکراسی غرب بود و در نهایت، انتقاد خصمانه از آمریکا. زیرا در"طّب سیاسی" آن دوره، ریشه‌ی هر درد و رنج و مرضی را در سلطه‌ی آمریکا می‌دیدند.یعنی آمریکا و عاملش، محمدرضا شاه را مسئول اصلی همه مشکلات و معایب و مفاسد موجود در مملکت ایران، عامل عمده‌ی فقر و ناداری زحمتکشان و علت العلل عقب ماندگی و پریشانی حال جامعه مسلمانان معرفی می‌کردند.از سوی دیگر، ستایشی بود که از توده‌های استثمار شده، از خلق در زنجیر ایران، از آداب و رسوم و اخلاق، از مذهب و عرفان نقد ناشده، از سٌنن ملی و قومی، و در یک کلام از "آنچه خود داشت" انجام می‌گرفت.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی (2)


تحقیق و بینش عناصر معماری 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد پرند

دانشکده معماری و شهرسازی

درس: درک و بیان معماری

استاد: جناب آقای دکتر فلاح دار

دانشجو: افسانه آقا محمدی

پروژه: تحقیق و بینش عناصر معماری

سال تحصیلی 85-1384

فهرست مطالب

1- مقدمه و هدف کلی از این تحقیق و پژوهش بیان معماری

2- مادیت و اندیشه و تفکر و تفحص بوسیله عناصر معماری:خط، نقطه، سطح

3-بعد اجسام هندسی و معماری و هندسه اجسام و احجام معماری

4- حجم هندسی عناصر مصنوع و طبیعی و هنری اجسام به بیان معماری

5-مؤلفه های معماری (نمونه طراحی از آشپزخانه، حمام، سرویس خواب+ لیست نیاز و

دیاگرام کلی طرح

6-ترکیب معماری (پلان اصلی، برش ها، نماها و ایزومتریک بنا+ دیاگرام و لیست نیاز کلی

طرح

7-حجم معماری به وسیله عناصر طبیعی و ارزان و در آخر کار ارائه ماکت بدست آمده از

اختلاط احجام هندسی

8-نتیجه گیری و بیان هدف کلی بعد از جمع آوری تحقیق و پژوهش درک و بیان معماری

ترکیب بندی:

ترکیب بندی عناصر معماری (تجسمی) با توجه به کیفیت تصویری خصوصیات مختلف ایجاد می‌کند.

مبالغه-اغراق

تقلیل

ناخودآگاه

خودآگاه (قابل پیش بینی)

تأکید

خنثی- بی طرف

نامتقارن

متقارن

نامتوازن

متوازن

ناپایدار- نامتعادل

متعادل- پایدار

پراکندگی- تفرق

وحدت- یکپارچگی

صرفه جویی

سخاوت- افراط

سنگینی

سبکی

گوناگون- متنوع

یکدست- یکنواخت

شفاف

کدر- مات



خرید و دانلود  تحقیق و بینش عناصر معماری 12 ص


تحقیق؛ انقلاب اسلامی و انتفاضه فلسطین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

انقلاب اسلامی و انتفاضه فلسطین

انقلاب اسلامی و تآثیر آن بر جنبش آزادیخواهی مردم فلسطین

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در برابر قدرتمندترین رژیم خاورمیانه و بزرگترین متحد

آمریکا و رژیم صهیونیستی ، بارقه‌های امید را در میان مردم فلسطین زنده کرد.

رهنمودهای حضرت امام را حل (ره) ساختار مبارزه علیه رژیم صهیونیستی را دگرگون ساخت و انقلابی عظیم را در صحنه مبارزات پدید آورد و پرچم اسلام و مبارزات اعتقادی را به اهتزاز در آورد و همانگونه که ملت ایران را با احیای اسلام زنده کرد ، ملتهای فلسطین و لبنان و00

را نیز متحول ساخت. امام با زدودن زنگارهای تحریف از چهره اسلام ناب خون تازه‌ای در رگهای به خواب رفته جهان اسلام به جریان انداخت و طومار تمام محاسبات و معادلات استکبار جهانی و صهیونیزم بین المللی را در هم پیچید و استراتژی‌های هژمونیک این غده سرطانی را با مشکل مواجه ساخت و فلسطینی‌های آواره و اسیر را در سرزمینهای اشغالی به حرکت در آورد.

وضعیت منطقه و سرزمین‌های اشغالی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی

به وجود آمدن امید در دل مسلمانان بویژه فلسطینیان عزم آنها را در مبارزه جدی ساخت. در آن شرایط وضعیت سرزمینهای اشغالی به شرح ذیل بود :

قرار داد کمپ دیوید و ضیافت سادات در به رسمیت شناختن اسرائیل و تعهد او با رژیم

صهونیستی مبنی بر تضمین امنیت مرزهای اسرائیل موجب شد تا وی از هر گونه مبارزه ضد اسرائیلی جلوگیری نماید و مساعی خود را در راه اضمحلال ملت فلسطین به کار بندد و آنها را متفرق نماید.

2-حکومت ملک حسین در اردن با حمله به فلسطینی‌ها و کشتار بی‌رحمانه آنان در سپتامبر سیاه و بر چیدن پایگاههای آنها اسرائیل را به رسمیت شناخت.

3-لبنان نیز به علت ساختار فرقه‌ای از اتخاذ یک موضع مشخص عاجز بوده و در مراحل مختلف مبارزات اعراب با رژیم صهیونیستی بصورت طیفی عمل نموده و گاهی سکوت و گاهی پشتیبانی و گاهی بر عکس عمل نموده است.

4- سوریه هم پس از روی کار آمدن حافظ اسد ، در سال 1973 فرضیه مبارزه مسلحانه را با اسرائیل در معرض آزمون قرار داده و با عدم همراهی مصر و عدم همراهی و حمایت به موقع شوروی سابق مواجه گردید که نتیجه آن شکست تز مبارزه کلاسیک با اسرائیل و سر آغاز نوعی حرکت تبلیغاتی و سیاسی علیه رژیم صهیونیستی بود ، اما خود آنها به خوبی می‌دانستند که این نوع مقابله هیچگاه رژیم صهیونیستی را به تهدید قطعی مواجه نمی‌سازد.

5- سازمان آزادیبخش فلسطین (صاف) نیز گرچه با انگیزه‌های انقلابی ، مبارزه با صهیونیست‌ها را آغاز کرد و در ابتدا هم درخشش‌هایی را کسب نمود اما به علت عدم وجود انگیزه‌های متعالی مبارزاتی و نیز وابستگی سران آن به دولتهای محافظه کار و مرتجع عرب از ادامه کار مبارزه عاجز مانده و با نزدیکی به مصر و اردن سعی در تقویت گرایشهای سازشکارانه نمود.

6- رژیم‌های مرتجع عربی در شمال آفریقا و حواشی جنوب خلیج فارس اگر چه اسرائیل را به رسمیت نشناخته بودند اما در عمل ضمن هماهنگی کامل با روابط محافظه کارانه‌ای که با رژیم صهیونیستی در پیش گرفتند ، ثابت کردند که تمایل غالب آنها به سمت سازش با این رژیم است.

7- با مسدود شدن امکان حضور و مبارزه فلسطین‌ها با اسرائیل در کشورهای مصر و اردن

فقط کشورهای لبنان و سوریه در جبهه مقاومت باقی ماندند ، بنابر این فلسطینی‌ها مجبود به هجرت به لبنان و ایجاد پایگاههای مبارزاتی در این کشور شدند و پس از انقلاب موج جدیدی حول اسلام آغاز گردید.

تآثیر انقلاب اسلامی بر مبارزات ضد صهیونیستی

پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش تعیین کننده‌ای در تغییر استراتژی‌های مبارزاتی جنبشهای جهان اسلام داشت. با ظهور انقلاب اسلامی در ایران ، فعلآ بی هویتی در صحنه مبارزات ضد صهیونیستی مرتفع گردید و با ظهور حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و سازمان جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله لبنان و جایگزین شدن گرایش‌های اسلامی به جای تفکرات ناسیونالیستی صاف و بوجود آمدن تشکیلات فتح ، مبارزات ضد صهیونیستی حول محور اسلام در میان فلسطینی‌ها مستقر در سرزمینهای اشغالی مشکل تازه‌ای گرفت و جنب و جوش جدیدی در میان آوارگان فلسطینی پدیدار گشت و علیرغم متفرق شدن ملت فلسطین با مبنا قرار گرفتن اسلام ، هویت واحدی ظهور کرد و انسجام خاصی در میان ملت فلسطین پدیدار گشت.

نهضت‌های اسلامی در کشورهای عربی در مصر نضج گرفت و شور و شعف خاصی در تشکیلات اخوان المسلمین پدید آمد و رژیم‌های مرتجع و سازشکار سخت در موضع انفعال و ضعف قرار گرفتند. جنبش‌های اسلامی تحت نام انتفاضه ملت فلسطین در صحنه مبارزات ضد صهیونیستی ظهور کردند. لبنان به مرکز ثقل مبارزات ضد استکباری و ضد صهیونیستی تبدیل گردید بارقه‌های امید در میان فلسطینی‌های مستقر در سرزمینهای اشغالی پدیدار گشت. استراتژی آمریکا ، انگلیس و رژیم صهیونیستی برای نابود سازی هویت ملی ملت فلسطین با شکست مواجه

گردید و تحرکات آنان از جنگ 1967 به بعد در این رابطه نقش بر آب گردید. ایران بعنوان کانون مبارزه و شهادت طلبی بسیجیان الگوی رزمندگان قرار گرفت.

عوامل گسترش اسلام و تشکیل جنبش‌های اسلامی در فلسطین

شکست اندیشه‌های مبتنی بر ناسیونالیسم عربی

شکست تفکرات و ایدئولوژیهای سوسیالیستی و کمونیستی

قطع امید از حکومت‌های عربی

خیانت رهبران و حکومتهای عرب در مقاطع مختلف به آرمان فلسطین

شکست ساف در طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه

تآثیر انقلاب اسلامی

رشد گرایش به اسلام در دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی

ظهور سازمانها و تشکلهای اسلامی در سرزمینهای اشغالی تظیر حماس و جهاد اسلامی

دشمنی آشکار آمریکا ، انگلیس و رژیم صهیونیستی با اسلام و مسلمانان

10- ریشه عمیق تفکرات اسلامی در میان ملت فلسطین و نقش تعیین کننده آن در ایجاد وحدت و هویت فلسطینی‌ها

11-حماسه آفرینی رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی با اتکاء به باریتعالی با همه فشارهای بین المللی

12-نقش رهایی بخش در رهایی ملتها از زیر یوغ استعمار و نظام سلطه



خرید و دانلود تحقیق؛ انقلاب اسلامی و انتفاضه فلسطین