لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
سیاه چاله و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ
Uncertainty principle
تصویر چهارده
پس از نسبیت باید نگاهی به مکانیک کوانتومی بیاندازیم جایی که دانشمندان زیادی از جمله نیلز بور ، ولفانگ پائولی ، اروین شرودینگر ، انریکو فرمی و ورنر کارل هایزنبرگ . مکانیک کوانتوم حاصل کار چندین نفر بود ، در صورتی که نسبیت با تمام گستردگی خود حاصل ذهن خلاق اینشتن بود . اما گفتنی است که اینشتن یک انسان معمولی نبود . با بررسی هایی که بر روی مغز او انجام شده است مشخص شده است که قسمتی از مغز او که مربوط به استدلالات بوده است 15 درصد از مغزهای معمولی بزرگتر بوده است . همچنین او به یک نوع جهش ژنتیکی مبتلا بوده است که باعث خلاقیت می شده است . با این وجود کار دانشمندی چون ورنر هایزنبرگ نیز شایان توجه است . در آغاز خود هایزنبرگ نیز فکر نمی کرد که اصل عدم قطعیت او چنین انقلابی در مکانیک کوانتومی بخ وجود آورد . شاید بتوان گفت او مهمترین قسمت مکانیک کوانتوم را بنیان گذارد . هر چند که این اصل فقط در قسمت کوتاهی از شرح سیاهچاله می تواند ما را یاری کند اما بد نیست اطلاعاتی در این زمینه داشته باشیم
اما اساسا" اصل عدم قعیت چیست و چه بیان می کند ؟
در واقع هایزنبرگ اصل عدم قطعیت را با یک استدلال ساده آغاز کرد . او گفت در واقع هیچ پدیده ی فیزیکی به خودی خود وجود ندارد مگر این که در میان دو ناظر یا دو چیز به وجود آید . از قبل بر اساس هندسه اقلیدسی جسم و مسیر آن مشخص می شد و به این گونه شرح داده می شد که جسم یک نقطه ریاضی و یک خط ریاضی مسیر حرکتش است . اما هایزنبرگ با این موضوع کنار نیامد . او گفت که این فرض در مکانیک کلاسیک درست است اما در مکانیک کوانتوم وضع می تواند تغییر کند . در واقع هر گاه شما بخواهید موقعیت یک ذره همچون یکی فوتون با الکترون را بررسی کنید باید بر مسیر حرکت آن تأثیراتی هر چند اندک بگذارید با توجه به این ها و ریاضیات پیچیده هایزنبرگ این اصل را بیان کرد که هرگاه ما دو کمیت متغییر و قابل مشاهده با هم مورد بررسی قرار دهیم هیچگاه نمی توانیم تکانه ( میزان حرکت از فرمول P = m . v محاسبه می شود که در آن v سرعت یک جسم و m برابر جرم آن است ) و موقعیت آن را به طور همزمان به طور دقیق اندازه گیری کنیم . برای مثال اگر قصد داشته باشیم تکانه ی آن را به طور دقیق مورد بررسی و اندازه گیری قرار دهیم دیگر قادر نخواهیم بود به طور دقیق موقعیت آن را تعیین کنیم . همین اصل به ظاهر ساده که در سال 1927 توسط هایزنبرگ به وجود آمد یکی از پایه های بنیادی مکانیک کوانتوم است . ممکن از تصور کنید که این را هر کسی می توانسته استدلال کند ولی بد نیست بدانیم که این یک موضوع استدلالی نیست بلکه به وسیله ی محاسبات دقیق ریاضی و مکانیک ماتریسی هایزنبرگ به وجود آمده است . در واقع هر گاه شما بخواهید موقعیت یک ذره همچون یکی فوتون با الکترون را بررسی کنید باید بر مسیر حرکت آن تأثیراتی هر چند اندک بگذارید . در واقع اگر شما فقط در صورتی می تواند این کمیت را دقیق مورد بررسی قرار دهید که طبیعت آن ها را آشکار نکنید و هیچ دستی بر ساختارشان نبرید که این هم با امکانات امروزی غیرممکن به نظر می رسد . با این وجود هایزنبرگ به وسیله معادلات خود نشان داد که حتی اگر چنین دستگاه را در ذهن خود بسازیم ما اندازه گیری مورد نظر را نمی توانیم با دقت دلخواه انجام دهیم . در کل معادلات اصل عدم قطعیت هابزنبرگ هر کمیت متغییر و قابل اندازه گیری را محدود می کند
همانطور که می دانیم ذرات را بر اساس اصل مکملی توصیف می کنند یعنی یک ذره می تواند هم حالت موجی و هم حالت ذره ای از خود نشان دهد . ولی یک تبصره در اینجا وجود دارد یک ذره هیچگاه نمی تواند دو حالت را با هم نشان دهد هرچند که امروزه پرفسور شهریار صدیق افشار دانشمند ایرانی با طرح یک آزمایش آن را به طور روشن رد کرد و بیان کرد که یک ذره می تواند هر دو حالت را با یکدیگر از خود نشان دهد . اما اگر بخواهیم بدون توجه به آزمایش پروفسور افشار از اصل عدم قطعیت در این حالت ها سخن بگوییم کاری ساده است یعنی وقتی که ما بر اساس خاصیت موجی سخن می گوئیم کمیت های مربوط به موج صفر است و کمیت های ذره ای نامحدود محاسبه می شوند و اگر قصد داشته باشیم اصل عدم قطعیت را حالت ذره به کار ببریم کمیت های مربوط به خاصیت ذره ای صفر و کمیت های مربوط به خاصیت موجی بی نهایت یا نامحدود محاسبه خواهند شد . در رابطه با خاصیت موجی هرگاه ما تابع موجی را به دست آورده و در موقعیت یا تکانه ضرب کنیم در این شرایط مسلما" بزرگتر یا مساوی با ثابت پلانک بر 4π .
اگر بخواهیم فرمولی برای دو عدم قطعیت تکانه و موقعیت تعیین کنیم همان فرمول معروف هایزنبرگ است که امروزه یکی از پایه ای ترین فرمول های مکانیک کوانتوم است که بیان می دارد حاصل ضرب دو عدم قطعیت تکانه
Δp
و موقعیت
Δx
همواره بزرگتر یا مساوی با ثابت پلانک تقسیم بر دو است
تصویر پانزده
از دیگر روابطی که در اصل عدم قطعیت به چشم می خورد رابطه ی بین مختصه ی زمان ذره و انرژی آن است . اگر بخواهیم این اصل را شرح دهیم همانند اصل اول است که می گوید هیچگاه و در تحت هیچ شرایطی ما قادر نخواهیم بود مختص زمان یک ذره را به همراه انرژی آن با دقت بی نهایت اندازه بگیریم در واقع در این کاری نا ممکن است . رابطه ای که بین این دو به چشم می خورد بیان می کند که حاصل ضرب این دو عدم قطعیت یعنی مختص زمان و انرژی ذره همواره بزرگتر یا مساوی ثابت پلانک خواهد بود . این رابطه به صورت زیر نوشته می شود .
تصویر شانزده
همانطور که می دانیم آلبرت اینشتن یکی از مخالفان سر سخت مکانیک کوانتوم بود و همیشه در زمینه ی مکانیک کوانتوم با نیلز بور دانشمند معروف فیزیک کوانتومی به بحث می پرداخته است . هرچند که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
سرمایه اجتماعی ،اصل محوری توسعه
چکیده
امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط جمعی انسجام بخش میان انسانها و سازمانهاست. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می شوند. در این مقاله، ابتدا به مفهوم سرمایه اجتماعی اشاره گردیده و سپس جنبه های منفعت اقتصادی و عمومی سرمایه اجتماعی و چگونگی ایجاد، حفظ و نابودی سرمایه اجتماعی بیان گردیده، بعداز آن به توضیح نقش دولت در ایجاد سرمایه اجتماعی مبادرت گردیده، و در پایان با ارائه مدلی به نقش عوامل عملکردی سازمانهای بخش دولتی در ایجاد سرمایه اجتماعی پرداخته شده است.
مقدمه
امروزه، در کنار سرمایه های انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعـــــــی SOCIAL CAPITAL مورد بهره برداری قرار گرفته است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. سرمایه اجتماعی که صبغه ای جامعه شناسانه دارد، به عنوان یک اهرم توفیق آفرین مطرح و مورداقبال فراوان نیز واقع شده است. ســرمایه اجتماعی، بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود. مدیران وکسانی که بتوانند در سازمان، سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، راه کامیابی شغلی و سازمانی خود را هموار می سازند. از سوی دیگر، سرمایه اجتماعی به زنــــــدگی فرد، معنی و مفهوم می بخشد و زندگی را ساده تر و لذت بخش تر می سازد.
امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، سازمانها و انسانها و سازمانها با سازمانها می باشد. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می شوند.
در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه سرمایه های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا می کردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به «سرمایه اجتماعی نیازمندیم، زیرا بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نخواهدشد. در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافـــی است. سایر سرمایه ها ابتر می مانند و تلف می شوند. از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب شده و مدیرانی موفق قلمداد می گردند که بتوانند در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نایل گردند.
سرمایه اجتماعی
اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال 1916، در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اما، نخستین بار در اثر کلاسیک جین جاکوب: مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی (1961) به کاررفته است، که در آن او تــــوضیح داده بود که شبکه های اجتماعی فشرده در محدوده های حومه قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند و در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات درمورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند.
گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایتجامعه شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه 1970 برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد. در دهه 1980، این اصطلاح توسط جیمز کلمن جامعه شناس در معنای وسیعتری مورداستقبال قرار گرفت و رابرت پوتنام دانشمند علوم سیاسی، نفر دومی بود که بحثی قوی و پرشور را درمورد سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی هم در ایتالیا و هم در ایالات متحده برانگیخت _(فوکویاما، 1379، صفحه 10). سرمایه اجتماعی مفهومی است که پیشینه طولانی زیادی ندارد. کاربرد این مفهوم به تدریج از دهه 1990 به این سو در تزها و مقالات دانشگاهــی - بویژه در رشته های جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش - با کارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیربوردیو، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما افزایش یافته است (وال، 1998، صفحه 259).
همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی باتوجه به روند جهانی شدن و تضعیف نقش دولتهای ملی، به عنوان راه حلی اجرا شدنی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، موردتوجه سیاستگذاران و مسئولان سیاست اجتمــاعی قرار گرفته است _(وارنر، 1999 صفحه 126).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
جایگاه مدرسة حسینی
مدرسة حسینی عنوانی است برای رویکردی تربیتی به بزرگترین حماسة انسانی؛ حماسهای فرا تاریخی و فرا جغرافیایی برای دمیدن روح حقیقت انسانی در همگان، و راه نمودن مردمان به سوی تعالی.
مدرسة حسینی مدرسة آراستن سپاهیان عقل است و رویایی با سپاهیان جهل؛ و حسین (ع) سالار سپاهیان عقل است:
نور در برابر ظلمت
بصیرت در برابر حماقت
معرفت در برابر جهالت
عزت در برابر ذلت
محبت در برابر عداوت
فضیلت در برابر رذیلت
خدمت در برابر خیانت
حریت در برابر رقیت
هدایت در برابر ضلالت
سعادت در برابر شقاوت
بخش اول
ساختار مدرسه حسینی
خاستگاه و شاکلة مدرسه حسینی
مدرسه حسینی مدرسهای است برخاسته از مدرسة تربیتی پیامبر اکرم (ص) و امیرمومنان (ع)؛ مدرسهای که به انحراف رفته و رو به اضمحلال بود و حسین (ع) آن را با پرچمی برافراشت که پیوسته در اهتزار است.
مدرسه حسینی مدرسه فهم درست اسلام و دریافت جامعیت آن و ارائة آن در هندسهای صحیح است. این سه امر حیاتی یعنی فهم درست اسلام و دریافت جامعیت آن و ارائه آن در هندسه ای صحیح است. این سه امر حیاتی یعنی 1- فهم درست اسلام 2- جامعیت اسلام و 3- هندسة صحیح اسلام، پس از پیامبر دچار افتهای سخت و دگرگونیهای شگفت شد و با قدرت گرفتن امویان این انحراف و اضمحلال به اوج خود رسید.
فهم درست اسلام
چنانکه اشاره شد، پس از پیامبر اکرم (ص) فهم درست اسلام به انحراف گرایید و قرائتهایی از اسلام پیدا شد ه هیچ نسبتی با اسلام پیامب رنداشت. پس از رسول خدا (ص) اوصیای آن حضرت سخت تلاش کردند تا فهم دست اسلام ار تبیین کنند و کج فهمیها و بدفهمیها را بزدایند.
بدین ترتیب حسین (ع) در همان آغاز راه نهضت خویش بنای مدرسة تربیتی خود را گذاشت.
«حسین بن علی (ع) وقتی سخن می گوید، نمی فرماید من با یزید بیعت نمی کنم، بلکه در نوع مواقع حساس چنین می گوید که مثل من، با مثل یزید بیعت نمی کند. یعنی این قضایا، قضایای شخصی نیست، بلکه تا تاریخ هست، این مبارزات هم هست. هر کسی که مثل من فکر کند، با کسی که مثل یزید فکر می کند، بیعت نمی کند.»
حسین (ع) اسلام را اینگونه می فهمید: آیین حریت، عبودیت، عزیت و استفامت، پس چگونه می توانست تن به اسارت و ذلت بسپارد و در برابر ستم و ستمگران استقامت نورزد.
آیین حسینی، آیین زندگی در پرتو کرامت انسانی و عزت ایمانی است و مبارزه در راه تحقق عدالت اجتماعی و سعادت حقیقی و زندگی در سایة خواری و پستی، جز تباهی و بدبختی نیست. حسین (ع) در نخستین خطبة خود در سرزمین کربلا فرمود:
«الا ترون ن الحق لا یعمل به ، و ان الباطل لا یتناهی عنه؟ لیرغب المومن فی لقاءالله محقا. فانی لا اری الموت الا سعاده، و لا الحیاه مع الظالمین الا برما.»
آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود؟ در این صورت شایسته است که مؤمن (با عزت) لقای پروردگارش را خواهان شود. من مرگ را جز خوشبختی نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز به ستوه آمدگی و بدبختی نمی بینم.
جامعیت اسلام
اسلام زمانی حیاتبخش و سعادت آور است که در شکل جامعش مطرح شود و همة وجوه آن مورد توجه قرارگیرد.
پس از پیامبر اکرم (ص) به تدریج وجوهی از اسلام را تعطیل کردند و امویان و نیز حکومتهای ستمگر پس از آنان درجهت منافع خود، اسلام را از جامعیت انداختند، چنانکه امام صادق (ع) در بارة این حرکت بنی امیه و تخدیر جامعه فرموده است:
«ان بنی امیه اطلقو للناس تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الشرک لکی اذا حملوهم علیه لم یعرفوه.»
همانا بنی امیه راه فرا گرفتن ایمان را برای مردم باز گذاشتند ولی راه فرا گرفتن شرک را بستند، برای اینکه چون مردم را به شرک کشاندند، مردم شرک را نشناسند.
آنان اجازه می دادند که مردمان با ایمان آشنا شوند و نماز و روزه و حج را ترویج می کردند، ام ااجازه نمی دادند که مردم با شرک آشنا شوند، زیرا آنگاه به راحتی مصادیق شرک و راه و رسم مشرکانه و ضد دینی آنان را در لباس اسلام می شناختند.
مدرسة حسینی، مدرسة جامعیت اسلام است. مدرسة حسینی، مدرسة رفع ظلمتها، زدودن غلظتها و لطیف شدن وجود هاست که مربی این مدرسه -حسین (ع)- همة لطافتها را داراست و مهرمانی و دوستی سراسر وجودش را آراسته است.
رسالت سیاسی حسین (ع) در آن دوران تاریک این بود که سلطنت شوم امویان را رسوا سازد و سرزمینهای اسلام و مرزهای قرآن و مصالح اهل قبله را از دست آنان به در آورد تا اسلام و مسلمانان از آن فتنه و تباهی بیاسایند، حکمرانی فاسد حکومت شام را از جای حکومت پاک اسلامی بزداید و تحریفها را پاک سازد تا روح اسلام همانند روزگار پیامبر تجلی کند. حسین (ع) مصمم بود تا واقعیت امویان را نشان دهد و اسلام و سرنوشت اسلام را از چنگ آنان بیرون آورد.
هندسة صحیح اسلام
مدرسة حسینی ، مدرسه ای است که می آموزد اجزا و اعضای پیکر اسلام در چه نسبتی قرار گیرند تا هندسه ای صحیح رخ نماید. این مدرسه، مدرسه ارائه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
جایگاه مدرسة حسینی
مدرسة حسینی عنوانی است برای رویکردی تربیتی به بزرگترین حماسة انسانی؛ حماسهای فرا تاریخی و فرا جغرافیایی برای دمیدن روح حقیقت انسانی در همگان، و راه نمودن مردمان به سوی تعالی.
مدرسة حسینی مدرسة آراستن سپاهیان عقل است و رویایی با سپاهیان جهل؛ و حسین (ع) سالار سپاهیان عقل است:
نور در برابر ظلمت
بصیرت در برابر حماقت
معرفت در برابر جهالت
عزت در برابر ذلت
محبت در برابر عداوت
فضیلت در برابر رذیلت
خدمت در برابر خیانت
حریت در برابر رقیت
هدایت در برابر ضلالت
سعادت در برابر شقاوت
بخش اول
ساختار مدرسه حسینی
خاستگاه و شاکلة مدرسه حسینی
مدرسه حسینی مدرسهای است برخاسته از مدرسة تربیتی پیامبر اکرم (ص) و امیرمومنان (ع)؛ مدرسهای که به انحراف رفته و رو به اضمحلال بود و حسین (ع) آن را با پرچمی برافراشت که پیوسته در اهتزار است.
مدرسه حسینی مدرسه فهم درست اسلام و دریافت جامعیت آن و ارائة آن در هندسهای صحیح است. این سه امر حیاتی یعنی فهم درست اسلام و دریافت جامعیت آن و ارائه آن در هندسه ای صحیح است. این سه امر حیاتی یعنی 1- فهم درست اسلام 2- جامعیت اسلام و 3- هندسة صحیح اسلام، پس از پیامبر دچار افتهای سخت و دگرگونیهای شگفت شد و با قدرت گرفتن امویان این انحراف و اضمحلال به اوج خود رسید.
فهم درست اسلام
چنانکه اشاره شد، پس از پیامبر اکرم (ص) فهم درست اسلام به انحراف گرایید و قرائتهایی از اسلام پیدا شد ه هیچ نسبتی با اسلام پیامب رنداشت. پس از رسول خدا (ص) اوصیای آن حضرت سخت تلاش کردند تا فهم دست اسلام ار تبیین کنند و کج فهمیها و بدفهمیها را بزدایند.
بدین ترتیب حسین (ع) در همان آغاز راه نهضت خویش بنای مدرسة تربیتی خود را گذاشت.
«حسین بن علی (ع) وقتی سخن می گوید، نمی فرماید من با یزید بیعت نمی کنم، بلکه در نوع مواقع حساس چنین می گوید که مثل من، با مثل یزید بیعت نمی کند. یعنی این قضایا، قضایای شخصی نیست، بلکه تا تاریخ هست، این مبارزات هم هست. هر کسی که مثل من فکر کند، با کسی که مثل یزید فکر می کند، بیعت نمی کند.»
حسین (ع) اسلام را اینگونه می فهمید: آیین حریت، عبودیت، عزیت و استفامت، پس چگونه می توانست تن به اسارت و ذلت بسپارد و در برابر ستم و ستمگران استقامت نورزد.
آیین حسینی، آیین زندگی در پرتو کرامت انسانی و عزت ایمانی است و مبارزه در راه تحقق عدالت اجتماعی و سعادت حقیقی و زندگی در سایة خواری و پستی، جز تباهی و بدبختی نیست. حسین (ع) در نخستین خطبة خود در سرزمین کربلا فرمود:
«الا ترون ن الحق لا یعمل به ، و ان الباطل لا یتناهی عنه؟ لیرغب المومن فی لقاءالله محقا. فانی لا اری الموت الا سعاده، و لا الحیاه مع الظالمین الا برما.»
آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود؟ در این صورت شایسته است که مؤمن (با عزت) لقای پروردگارش را خواهان شود. من مرگ را جز خوشبختی نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز به ستوه آمدگی و بدبختی نمی بینم.
جامعیت اسلام
اسلام زمانی حیاتبخش و سعادت آور است که در شکل جامعش مطرح شود و همة وجوه آن مورد توجه قرارگیرد.
پس از پیامبر اکرم (ص) به تدریج وجوهی از اسلام را تعطیل کردند و امویان و نیز حکومتهای ستمگر پس از آنان درجهت منافع خود، اسلام را از جامعیت انداختند، چنانکه امام صادق (ع) در بارة این حرکت بنی امیه و تخدیر جامعه فرموده است:
«ان بنی امیه اطلقو للناس تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الشرک لکی اذا حملوهم علیه لم یعرفوه.»
همانا بنی امیه راه فرا گرفتن ایمان را برای مردم باز گذاشتند ولی راه فرا گرفتن شرک را بستند، برای اینکه چون مردم را به شرک کشاندند، مردم شرک را نشناسند.
آنان اجازه می دادند که مردمان با ایمان آشنا شوند و نماز و روزه و حج را ترویج می کردند، ام ااجازه نمی دادند که مردم با شرک آشنا شوند، زیرا آنگاه به راحتی مصادیق شرک و راه و رسم مشرکانه و ضد دینی آنان را در لباس اسلام می شناختند.
مدرسة حسینی، مدرسة جامعیت اسلام است. مدرسة حسینی، مدرسة رفع ظلمتها، زدودن غلظتها و لطیف شدن وجود هاست که مربی این مدرسه -حسین (ع)- همة لطافتها را داراست و مهرمانی و دوستی سراسر وجودش را آراسته است.
رسالت سیاسی حسین (ع) در آن دوران تاریک این بود که سلطنت شوم امویان را رسوا سازد و سرزمینهای اسلام و مرزهای قرآن و مصالح اهل قبله را از دست آنان به در آورد تا اسلام و مسلمانان از آن فتنه و تباهی بیاسایند، حکمرانی فاسد حکومت شام را از جای حکومت پاک اسلامی بزداید و تحریفها را پاک سازد تا روح اسلام همانند روزگار پیامبر تجلی کند. حسین (ع) مصمم بود تا واقعیت امویان را نشان دهد و اسلام و سرنوشت اسلام را از چنگ آنان بیرون آورد.
هندسة صحیح اسلام
مدرسة حسینی ، مدرسه ای است که می آموزد اجزا و اعضای پیکر اسلام در چه نسبتی قرار گیرند تا هندسه ای صحیح رخ نماید. این مدرسه، مدرسه ارائه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
بسمه تعالی
جایگاه بورس در سیاستهای اصل 44 و لایحه اجرای اصل 44
چکیده :
اجرای اصل 44 قانون اساسی از سوی بسیاری از صاحبنظران به عنوان نقطه عطفی در تحولات آتی و پیشرفت اقتصادی کشور محسوب می شود . در این راستا باید نقش بورس اوراق بهادار به عنوان مکانی برای اجرایی کردن این اصل به خوبی تحلیل و بررسی شود . در این مقاله سعی شده است ضمن تشریح کلی این اصل و نقش آن در پیشرفت کلی کشور و سند چشم انداز 20ساله به تبیین تاثیرات آن در بورس اوراق بهادار پرداخته شود .در ضمن ملزومات بستر سازی در بورس برای اجرای هرچه بهتر این اصل و همچنین نکات ضعف موجود بررسی و پیشنهادهایی نیز ارایه شده است .
واژه های کلیدی :
اصل 44 قانون اساسی- بورس اوراق بهادار – پیشرفت اقتصادی – بازار سرمایه
مقدمه :
با توجه به وضعیت اقتصاد ایران در سالهای گذشته و سیطره دولت بر بخش عمدهای از فعالیتهای اقتصادی، بخش غیر دولتی از جایگاه چندانی در فعالیتهای اقتصادی برخوردار نبوده و این امر و اوامری همچون جهش اقتصادی ، ارتقای بهرهوری ، کاهش تصدیگری دولت و مشارکت مردم در سرمایهگذاری به منظور افزایش رقابتپذیری و افزایش سهم بخش خصوصی و تعاونی، شکل گیری تحول اساسی در اقتصاد ایران را ضروری می کرد .
هدف از تدوین سیاستهای کلی اصل 44 توجه به ضرورت شتاب گرفتن رشد و توسعه اقتصادی کشور مبنی بر اجرای عدالت اجتماعی و فقرزدایی در چارچوب چشم انداز 20 ساله کشور ، تغییر نقش دولت از مالکیت و مدیریت مستقیم بنگاه به سیاستگذاری و هدایت ونظارت، توانمند سازی بخش های خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمایت از آن برای رقابت کالا ها در بازارهای بین المللی، آماده سازی بنگاه های داخلی برای مواجهه هوشمندانه با قواعد تجارت جهانی در یک فرآیند تدریجی و هدفمند، توسعه سرمایه انسانی دانش پایه و متخصص ، توسعه و ارتقای استانداردهای ملی وانطباق نظام های ارزیابی کیفیت با استانداردهای بین المللی و برای گیری خصوصی سازی در راستای افزایش کارآیی و رقابت پذیری و گسترش مالکیت عمومی و واگذاری 80 درصد از سهام بنگاههای دولتی مشمول صدور اصل 44 به بخش های خصوصی شرکت های تعاونی سهامی عام و بنگاههای عمومی غیردولتی با شرایطی مجاز است.
به طور طبیعی واگذاری این حجم عظیم سهام در بازار بورس اوراق بهادار علاوه بر تاثیر مثبتی که در بازار سرمایه کشور به وجود خواهد آورد ،به تحولی اساسی در اقتصاد کشور نیز منجر خواهد شد. این مقاله به دنبال آن است که تصویر کلی از اصل 44 و تاثیرات آن بر بورس و همچنین موانع و راهکارهای اجرایی در این راستا را ارایه دهد .
تاریخچه اصل 44
مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1380 سیاستهای اصل 44 را در 3 بند تصویب و برای تصویب نهایی به مقام معظم رهبری ارایه کرد و ایشان ضمن اشاره به نکاتی پیرامون آن خواستار بررسی بیشترشدند . پس از این مقطع سند چشم انداز20 ساله کشوردرآذرماه 1382 ابلاغ شد بر اساس سند چشم انداز20 ساله، ایران کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی وفن آوری درسطح منطقه ، با هویت اسلامی وانقلابی وباتعامل سازنده وموثر درروابط بین الملل است. اقدامات اساسی برای تحقق چشم اندازنیز عبارت از اصلاح نظام اقتصادی ایران، اصلاح نظام اداری و مدیریتی کشور، تشکیل یک ستاد و ساختار متولی تحقق چشم اندازو ایجاد یک عزم و اراده ملی در لایه های اجتماعی برای تحقق آن است. به دنبال ابلاغ سند چشم انداز 20 ساله چهارمین برنامه پنج ساله توسعه کشور نیز تدوین شد که درفصل اموراقتصادی آن به توانمند سازی بخش خصوصی و تعاونی به عنوان محرک اصلی رشد اقتصادی و همچنین کاهش تصدی گری دولت در امور اقتصادی اشاره شده است.این تحولات زمینه را برای پی گیری بیشتر تبیین اصل 44 فراهم کرد و درنهایت مجمع پس از بررسی مجدد موضوع ، سیاستهای کلی اصل44 را در آذرماه 83 در پنج بند شامل بندهای الف ، ب، ج ،د،هـ تصویب و برای تصویب نهایی و ابلاغ به رهبری ارایه کرد. چشم اندازبیست ساله، قانون اساسی، تحقیق وپژوهش های دبیرخانه، نظریههای اقتصادی و مبانی تجربی5 مبنای مهم در تدوین سیاستهای کلی اصل 44 در نظر گرفته شده بود.
در خرداد ماه 84 همه بند های مصوبه مجمع غیر از بند ج توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد . عدم ابلاغ بند ج در آن مقطع حساسیت های بیشتری برانگیخت و توجه فعالان بخش اقتصاد را بیش از پیش به خود معطوف کرد.پس از آغازبه کار دولت نهم و اعلام واگذاری سهام عدالت، ضرورت تبیین جایگاه قانونی بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی بیش از پیش آشکارشد ودر تیرماه 1385ابلاغیه بند ج سیاستهای اصل 44 قانون اساسی با توجه ویژه به بخشهای تعاونی و خصوصی توسط رهبر انقلاب صادرشد و اکثر صاحب نظران اقتصادی به حق آن را مهمترین رویداد اقتصادی بعد ازپیروزی انقلاب نامیدند. ابلاغیه بند ج اصل44 گامی بزرگ برای ورود مردم در عرصه های اقتصادی کشور به شمار می آید .
اصل 44 دارای دو بخش صدر و ذیل است که بر اساس صدر آن، نظام اقتصادی ایران ازسه بخش تشکیل شده که بخش های خصوصی وتعاونی در واقع مکمل بخش دولتی هستند. بر اساس ذیل اصل نیز قانون تا زمانی ازحدود فوق حمایت می کند که موجب رشد وتوسعه باشد ومغایر با اسلام وسایراصول دیگر قانون اساسی نباشد.
بند «الف» شامل محدود سازی دولت به اصل 44 و آزاد سازی اقتصادی، بند «ب» شامل سیاست های توسعه تعاونی، بند «ج» خصوصی سازی اقتصادی، بند «د» سیاست های کلی واگذاری و بند ه نیز سیاستهای اعمال حاکمیت است.
دراین سیاستها ویژگی هائی از قبیل محدودسازی دولت به اصل 44 ، رقیب سازی برای دولت توسط بخش خصوصی، خصوصی سازی فعالیت های دولتی، انحصارزدایی ازبازارها، گسترش تعاونی ها وتحول مفهومی درآنها به چشم میخورد.
اجرای سیاستهای کلی اصل44 ، فاصله گرفتن دولت ازمدیریت ومالکیت فعالیتهای اقتصادی (بندهای «الف،ب وج»)، حضور ومشارکت بیشتر مردم درفعالیت اقتصادی ( بندهای «الف ،ب وج»)، جذب سرمایه،دانایی وفناوری بیشتر، توانمند سازی افراد وگروههای اجتماعی درپذیرش نقش های اقتصادی وتعامل با یکدیگر( بند «ج ود») ، تقویت رقابت در تمامی بازار ها،( بند «د وه») ، ظرفیت سازی ( بند «د وب») و فراهم سازی محیط کسب وکار را در پی خواهد داشت.
در اجرای این سیاستها، آزادسازی اقتصادی مهمتر از خصوصی سازی است زیرا خصوصی سازی تنها یک فعالیت است که دارای حجم و دوره زمانی معین بوده و روشی است که دولت خدمات رسانی را ازطریق مردم انجام می دهد.
بر طبق اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی که به " قلب اقتصاد ایران " نیز معروف شده است ، نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه 3 بخش دولتی ، تعاونی و خصوصی با برنامه ریزی صحیح و منظم استوار است .