لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
«وحی» در لغت به معنای اشاره سریع و گذراست، اما به نظر میرسد که این تعریف به ویژه در عرصه دینی چیز یا چیزهای دیگری را در خود مستتر دارد که با دقت بیشتر میتوان آنها را از درون این تعریف بیرون کشید. وحی سخن گفتن به اختصار نیست بلکه از آن هم کوتاهتر است. حتی گاه نه با گُفتْ و صوت که با سر و دست، چشم و ابرو وحی میشود.
زکریا برای مدتی از سخن گفتن منع میشود ولی به هنگام خروج از محرابِ خانه قدس، با اشاره به اطرافیانش میفهماند که صبح و شام به نیایش خداوند بپردازند. در این داستان، «وحی» یا همان اشاره سریع جانشین واژگان و الفاظ شده است. نکته دیگری که در این داستان مشخص میشود اینکه زکریا نمیخواهد با آن اشاره روش نیایش را به قوم خود بیاموزد زیرا قوم او نیایش کردن را میدانند. وحیِ زکریا فقط به آن است که آنها صبح و شام یا روز و شب خداوند را نیایش کنند. قوم با این اشاره درمییابند که واقعة مهمی در راه است. بنابراین مخاطبان زکریا در مورد چگونگی نیایش کردن نیاز به توضیح مفصل ندارند بلکه با اشاره شریعِ زکریا، ذهن آنان معطوف به نیایش کردن میشود.در داستان فوق واژة «وحی» برای رسانیدن پیام زکریا به قوم بنیاسرائیل آمده است اما در داستان دیگری که مربوط به مادر موسی است همین واژه برای رسانیدن پیام خداوند به مادر موسی آمده است.در شرایطی که به دستور حکومت، تمامی نوزادان ذکور بنیاسرائیل باید کشته شوند تا از هر نوع قیام و شورش احتمالی آنان پیشگیری شود، زنی از بنیاسرائیل دور از چشم ماموران حکومت پسری میزاید. اولین دغدغه و هراسی که زن را به اندیشه وا میدارد این است که چگونه نوزاد خود را از چشم ماموران حکومت پنهان نگه دارد؛ او را به دست چه کسی بسپارد و کجا مخفیاش کند؟ به کوه و جنگل ببردش؟ در بیابان رهایش کند؟ یا به نیل بیندازدش؟ تصور چندین صحنه گوناگون از سوی مادر برای یافتن راه نجاتِ فرزند امری بدیهی و طبیعی است، اما مادر نمیداند کدام یک از این راهها واقعاً به نجات میانجامد.قوم بنیاسرائیل رود بزرگ نیل را میشناختند، حدود چهارصد سال نسل اندرنسل در کنار آن زیسته بودند. تصویر نیل، با آن نیزارها و پهنایی که دارد یکی از مهمترین راههایی است که اندیشه زن را به خود معطوف میکند. اما اگر فرزندِ خود را به نیل رها کند میتواند سبب نجات او شود؟ در اینجا زن احتیاج چندانی ندارد که هاتف غیب برایش به تفصیل شرح دهد که چه کند، فقط احتیاج به یک اشاره دارد: نیل؟ بیابان؟ یا خانه؟ اگر هاتف غیب فقط یک اشاره کند کافی است بقیه کار را زن خود میداند که چگونه انجام دهد. به ویژه آنکه این زن خود، مادر نیز هست، و تمامی حواس او بیتاب دریافت یک اشارة راهگشاست. در نهایت وی با اشاره خداوند به نگرانیها و دلواپسیها دور باش میگوید و فرزند خود را به نیل میسپارد.در هر دو داستان فوِ، یعنی هم در داستان زکریا و هم در داستان مادر موسی که پیام به وسیله «وحی» به مخاطب القا میشود، مخاطبها نسبت به آنچه مورد اشاره قرار میگیرد سابقة ذهنی و آشنایی کامل دارند. هم قوم زکریا میدانند که نیایش چیست و صبح و شام کدام است و هم مادر موسی نیل را به وضوح میشناسد.آشنایی با آنچه مورد وحی قرار میگیرد به صورتهای مختلف پدید میآید؛ گاه مخاطب وحی کسی است مانند مادر موسی که بدون آموزش دیگران، صحنههای گوناگون پیرامون خود را که در آن زیسته و تجربه کرده میشناسد. و گاه مخاطب «وحی» کسانی هستند مانند قوم زکریا که جزئیات نماز و نیایش را قبلاً از کاهنان و معلمان دینی فرا گرفتهاند. اشاره زکریا، تمامی آن آموزهها را در ذهن مخاطبان به یاد میآورد.در قرآن واژه دیگری نیز هست که گاه مترادف با کلمه «وحی» آمده است. مثلاً در یکی از آیات آمده است که آنچه از جانب خدا به نوح، ابراهیم، موسی و عیسی «وصیت» شده همان است که از جانب خدا به محمد رسول وحی شده است. معنای «وصیت» سفارش است؛ یعنی مطلبی را برای کسی توضیح دادن و از او پیمان گرفتن برای انجام دادن آن سفارش. اما «وحی» میتواند اشاره به مضمون همان سفارشی باشد که قبلاً توضیح داده شده است. تعریف معنای تحت لفظی واژه «وحی» عبارت بود از اشارهای «سریع و گذرا». اکنون میتوان این تعریف را کاملتر بیان کرد و چنین گفت: «وحی عبارت است از اشارهای سریع و گذرا به امری معهود.» یا اینکه: «وحی عبارت است از اشارهای سریع و گذرا به چیزهایی که قبلاً سفارش شده است.»به عنوان مثال در سوره مائده که برخی خوراکهای حلال و پاکیزه را از برخی خوراکهای حرام و ناپاک متمایز میکند بیشتر دربارة حرمت قراردادها، حرمت ماههای حرام، حرمت جانوران که در ماههای حرام نباید صید شوند و... تاکید میشود، اما دستورات این سوره دربارة جانوران حرام گوشت بسیار کلی است و جز چند نمونه کلی شرح چندانی برای خوراکیها نیامده است. ولی در پایان این طرح کلی اضافه میکند:امروز حلال شده برای شما پاکیزهها، و خوراک آنانی که اهل کتاب هستند برای شما حلال، و خوراک شما برای آنان حلال است و... منظور از «اهل کتاب» که در قرآن آمده، بیشتر پیروان آیین موسی و آیین عیسی میباشند. اشاره به این مفهوم از سوی قرآن، میتواند تمامی آن احکام و دستوراتی را تداعی کند که قبلاً در تورات در مورد خوراکیها به صورت مشروح و مفصل آمده است. در برخی از داستانهای دیگر که در قرآن آمده است همین گونه تداعیها پدید میآید. مانند داستان یوسف، مریم، ابراهیم، و موسی. مثلاً دربارة داستان موسی و آنچه بر او واقع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
این مطلب طولانیه اما اگه کمبود اعتماد به نفس دارین به نظر من ارزش خوندن داره.
اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. افراد بااعتمادبه نفس به تواناییهایشان اعتماد میکنند٬ به طور کلی حس میکنند که برزندگیشان کنترل دارند٫ و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که میخواهند و برنامه ریزی میکنند هستند. داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همه کاری هست. افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند.
آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطر اینکه از شکست میترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کم میگیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک جلوه میدهند یا رد میکنند. برخلاف این افراد آدمهای با اعتماد به نفس ریسک رد شدن از طرف دیگران را قبول میکنند به خاطر اینکه به تواناییهای خودشان اعتماد دارند. آنها خودشان را میپذیرند و این حس را ندارند که باید خودشان را وفق بدهند تا پذیرفته شوند.
اعتماد به نفس الزاما خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد. معمولا افراد در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس دارند (مانند درس یا ورزش) اما در بعضی از جنبه ها اصلا اعتماد به نفس ندارند(مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی).
اعتماد به نفس در ابتدا چگونه شکل میگیرد؟
عوامل زیادی در شکل گیری اعتماد به نفس موثرند. روش و دیدگاه والدین در شکل گیری احساس فرزندان به خودشان نقش قاطع و اساسی دارد مخصوصا در سنین پایین. وقتی که والدین پذیرش بی قید و شرط به فرزنداشان دارند کودکان یک پی ریزی محکم برای احساسات مثبت نسبت به خودشان دریافت میکنند. اگر یکی یا هردوی والدین انتقاد بیش از حد بکنند یا اگر بیش از حد از فرزندانشان حمایت کنند و حرکتهای آنها را به سوی استقلال تشویق نکنند (یا در مقابلش مقاومت کنند)٬ بچه ها ممکن است به این نتیجه برسند که بیعرضه هستند یا به قدر کافی خوب نیستند یا فرودست و درجه دو(inferior) هستند. اما اگر والدین تلاشهای کودکان برای اتکای به خود را تشویق کنند و زمانی که بچه ها اشتباه میکنند آنها را دوست داشته باشند و قبولشان کنند کودکان هم یاد میگیرند که خودشان را قبول داشته باشند و اعتماد به نفس نتیجه طبیعی این رفتار خواهد بود.
شاید تعجب کنید که عدم اعتماد به نفس الزاما ربطی به بیعرضه بودن ندارد. در واقع اکثر مواقع عدم اعتماد به نفس نتیجه تمرکز بیش از حد بر روی خواسته های غیر واقع گرایانه یا استانداردهای اطرافیان٬ به خصوص والدین و جامعه٬ است. تاثیر دوستان بر احساسات شخص نسبت به خودش حتی میتواند از اثر والدین و جامعه بیشتر باشد. دانشجویان در سنین دانشگاه ارزشهای خانواده را دوباره ارزیابی میکنند و به همین خاطر علی الخصوص نسبت به تاثیر دوستان و اطرافیان آسیب پذیر هستند.
فرضیاتی که بر اعتماد به نفس اثر میگذارند
در پاسخ به تاثیرات بیرونی افراد فرضیاتی میکنند که بعضی از آنها سازنده و بعضی مضر هستند. بعضی از فرضیاتی که بر اعتماد به نفس اثر سو دارند و روشهای جایگزین فکر کردن درباره آنها عبارتند از:
۱. فرض: " من حتما باید همیشه علاقه یا تایید همه افراد مهم زندگیم را داشته باشم"
روش جایگزین: این یک هدف کمالگرا و غیر قابل دسترسی است. واقع گرایانه این است که استانداردها و ارزشهای فردی داشته باشیم که کاملا وابسته به تایید دیگران نباشند.
۲. فرض:" من باید کاملا قابل(competent) و کافی باشم و باید در همه امور مهم زندگیم موفق شوم".
روش جایگزین: این هم کمالگرایی(perfectionism) و غیرقابل دسترس است که به این معنی است که ارزش شخصی با دستاوردهای فرد تعریف میشود. دستاورد(achievement) میتواند به رضایت شخص کمک کند اما شما را ارزشمندتر نمیکند. ارزشمند بودن یک صفت ذاتی است که همه افراد بشر دارای آن هستند.
۳. فرض:" همه گذشته من همیشه مهم است و احساسات و رفتار من را در زمان حاضر کنترل میکند".
روش جایگزین: با وجود اینکه واقعیت دارد که اعتماد به نفس شما علی الخصوص در مقابل اثرات ناشی از زمان کودکی شما آسیب پذیر است اما وقتی شما بزرگ میشوید شما بر این آثار آگاهی و دید پیدا میکنید. در روال این آگاهی و دید شما میتوانید انتخاب کنید که کدامیک از این اثرات را میخواهید که کماکان بر زندگیتان تاثیر داشته باشد. شما مجبور نیستید که در مقابل اتفاقات گذشته درمانده باشید.
الگوهای فکری مخرب
فرضیات مخرب مانند آنهایی که در بالا تشریح شد شما را در مقابل افکار مخرب آسیب پذیر میکند.
همه یا هیچ چیز: " من نمونه مطلق بیعرضگی هستم وقتی کاری عالی انجام نمیشود".
فقط نیمه خالی لیوان را دیدن: انگار که فاجعه در هر گوشه ای منتظر است. یک نکته منفی٬ یک انتقاد٬ یا یک نظر تمام واقعیت ها را تحت الشعاع قرار میدهد. " من نمره شیمی ام خیلی بد شد٬ امکان نداره کنکور پزشکی قبول بشم".
بزرگ کردن نکات منفی/کوچک کردن نکات مثبت: نکات مثبت به اندازه نکات منفی مهم نیستند. " میدونم که شیش تا مسابقه رو برده ام اما اگه این یکی رو ببازم حالم از خودم بهم میخوره".
بدون هیچ قید و شرطی احساسات رو به عنوان واقعیت قبول کردن: " من حس میکنم زشتم پس حتما زشتم."
تاکید بیش از حد بر "باید" ها: " باید" ها اغلب کمالگرایانه و انعکاس انتظارات بقیه هستند تا اینکه بیان انتظارات و خواسته های خود شما. " هرکسی باید وقتی وارد دانشگاه میشود برای آینده شغلی اش برنامه داشته باشد. اگه من نمیدونم پس حتما یه جای کارم ایراد داره".
برچسب زدن: برچسب زدن کار ساده ایست و عموما حالت سرزنش دارد." من یه بازنده ام(loser-این کلمه در انگلیسی مفهوم بیشتر از مسابقه رو داره و به شخصیت آدمها بر میگرده. یعنی کلا آدم بازنده ای/انار) و این تقصیر خودمه".
قادر نبودن به قبول کردم تمجید ها: " واقعا از این لباس خوشت میاد؟ به نظر من که چاقم میکنه".
استراتژی برای بالابردن اعتماد به نفس
روشهای زیر ممکن است برای غلبه بر تفکرات مخرب مفید باشند.
بر نقاط قوت تاکید کنید: برای سعی کردن به خودتان نمره مثبت بدهید. با تمرکز بر کارهایی که قادر به انجامشان هستید به خودتان برای تلاشهایتان جایزه بدهید به جای اینکه فقط بر نتیجه نهایی تمرکز کنید. اگر به جایی اینکه از کارهایی که باید انجام بدهید شروع کنید از کارهایی که میتوانید انجام دهید شروع کنید این به شما کمک میکند تا بتوانید در حیطه اجتناب ناپذیر محدودیتهایتان زندگی کنید.
ریسک کنید: به تجربه های جدید به عنوان فرصتهایی برای یادگیری نگاه کنید به جای اینکه به اتفاقی که در آن یا میبرید یا میبازید. این کار به شما کمک میکند تا با آغوش باز با اتفاقات جدید برخورد کنید و میتواند پذیرش شما را نسبت به خودتان بالا ببرد. اگر این کار را نکنید هر فرصتی میتواند به موقعیتی برای شکست خوردن تبدیل شود و از رشد شخصیتی جلوگیری میکند.
از گفتگوی درونی(Self-talk) استفاده کنید: از گفتگوی درونی به عنوان وسیله ای برای مقابله با فرضیات مخرب استفاده کنید. تمرین کنید تا مچ خودتان را در حین این فرضیات بگیرید. بعد به خودتان بگویید " بس کن!" و آن را با یک فرضیه منطقی تر جایگزین کنید. مثلا اگر مچ خودتان را میگیرید که انتظار بی عیب بودن دارید به خودتان یاد آوری کنید که شما نمیتوانید همه کارها را بی عیب و نقص انجام بدهید٬ فقط میتوانید برای انجام دادن کارها تلاش کنید و میتوانید سعی کنید که آنها را خوب انجام بدهید. این به شما کمک میکند تا خودتان را قبول داشته باشد در حالیکه هنوز برای پیشرفت تلاش میکنید.
ارزشیابی خود: یاد بگیرید که خودتان را به صورت مستقل ارزیابی کنید. این به شما کمک میکند تا از احساس پریشانی و آشفتگی (sense of turmoil) که به خاطر تکیه کردن دربست به توقعات و نظرات دیگران پیش می آید دوری کنید. اگر بر احساسات درونی خودتان نسبت به رفتار٬ کار و ...خودتان تمرکز کنید هوش و شعورتان نسبت به خود(sense of self) بیشتر میشود و این شعور به شما کمک خواهد کرد تا به راحتی قدرت شخصیتان را به دیگران تسلیم نکنید.
طبع شوخی(sense of humor): سعی کنید یاد بگیرید که وقتی کار "احمقانه " ای میکنیدیا اشتباهی میکنید بتوانید به خودتان بخندید. این موقعیت ها را به عنوان بخشی از انسان بودنتان قبول کنید. این به شما کمک میکند تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و بتوانید ارتباطتان را با بقیه بهبود ببخشید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
وصیت نامه امام
بسمالله الرحمن الرحیم
اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیبدیدگان عزیز این شهیدان زنده است و مورد امید میلیونها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدری است که ارزیابی آن از عهده قلم و بیان والاتر و برتر است.
اینجانب روحالله الموسوی الخمینی که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا مأیوس نیستم و زادراه پرخطرم همان دلبستگی به کرم کریم مطلق است، به عنوان یک نفر طلبه حقیر، که همچون دیگر بردران ایمانی، امید به این انقلاب و بقاء دستاوردهای آن و به ثمر رسیدن هر چه بیشتر آن را دارم، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهای عزیز آینده مطالبی هر چند تکراری عرض مینمایم. و از خداوند بخشاینده میخواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید.
1- ما میدانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت سی و شش میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی خصوص در این صد سال اخیر، و با آن تفرقهافکنیهای بیحساب قلمداران و زبانمردان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضد اسلامی و ضد ملی به صورت ملیت و آن همه شعرها و بذلهگوییها و آن همه مراکز عیاشی و فحشاء و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالیم و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند به فساد و بیتفاوتی در پیشامدهای خائنانهای که بدست شاه فاسد و پدر بیفرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانههای قدرتمندان بر ملت تحمیل میشد و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور بدست آنها سپرده میشد با بکار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزده صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح با نام ملیت و ملیگرایی گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمیتوانستند انجام دهند.
و با این همه و دهها مسائل دیگر از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغات، به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند. و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد اللهاکبر و فداکاریهای حیرتآور و معجزهآسا تمام قدترهای داخل و خارج را کنار زده و خود مقدرات کشور را بدست گیرد.
بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است. هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است.
2- اسلام و حکومت اسلامی پدیدۀ الهی است که با بکار بستن آن، سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین میکند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند.
و مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیرتوحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد.
و از هیچ نکتۀ ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است اینک که به توفیق و تأیید خداوند، جمهوری اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است بر ملت عظیمالشأن ایران است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند، که حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است که انبیاء عظیم از آدم علیهالسلام تا خاتمالنبیین صلیاللهعلیهوآلهوسلم در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسا نمودهاند و هیچ مانعی آنان را از این فرضیه بزرگ باز نداشته و و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام علیهمصلواتالله با کوششهای توانفرسا، تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیدهاند و امروز بر ملت ایران خصوصاً و بر جمیع مسلمانان عموماً واجب است این امانت الهی را که در ایران بطور رسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی بهبار آورده با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقاء آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای اسلامی تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی نمایند. و دست ابرقدرتهای عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند.
اینجانب که نفسهای آخر عمر را میکشم به حسب وظیفه، شطری از آنچه در حفظ و بقاء این ودیعه الهی دخالت دارد و شطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید میکنند برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض میکنم و توفیق و تأیید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم.
الف - بیتردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت میداند و نسلهای اینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزۀ الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد. اینجانب به همه نسلهای حاضر و آینده وصیت میکنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورمان قطع شود این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید. و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقاء آن است فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است. بیجهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیدههای بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعهها و دروغهای تفرقهافکن نمودهاند و میلیاردها دلار برای آن صرف میکنند. بیانگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه و معالاسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهای بعضی کشورهای اسلامی که جز به منافع شخصی خود فکر نمیکنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده میشود و بعضی از روحانینماها نیز به آنان ملحقند امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند خنثی کردن تبلیغات تفرقهافکن خانهبرانداز است. توصیه انیجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر آن است که در مقابل این توطئهها عکسالعمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.
ب – از توطئههای مهمی که در قرن اخیر خصوصاً در دهههای معاصر و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم میخورد، تبلیغات دامنهدار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمیتواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند یا آن که اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمیشود کشورها از تمدن جهانی و مظاهره آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنتآمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام، که اسلام و دیگر ادیان الهی سروکار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور میکند و حکومت و سیاست و سررشتهداری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیاء عظام است و معالاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق میدانستند و شاید بعضی بدانند و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود. گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند و یا غرضمندانه خود را به بیاطلاعی میزنند زیرا اجراء قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشاء و انواع کجرویها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد و حدود و قصاص و تعیزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
، راهبردی خردمندانه اما ناکام اقتصاد بدون نفت
اهمیت نفت در جهان امروز از زمان اکتشاف آن تاکنون هم از بعد تولید انرژی، هم از لحاظ تأمین مواد اولیهی مورد نیاز برای تولید کالاهای صنعتی بر هیچ کس پوشیده نیست. بدون شکزندگی انسان امروزی بدون تولید و مصرف انبوه نفت امکانپذیر نیست. دنیای صنعتی، دارای بیشترین وابستگی به این مادهی حیاتی است و هیچ گاه نمیتواند در قبال جریانات تولید،استخراج، قیمتگذاری و نحوهی مبادلهی آن در دنیای کنونی بی تفاوت باشد. این مادهی حیاتی از جمله منابع تجدیدناپذیر بوده و با توجه به وابستگی روزافزون حیات اقتصادی بشر به آن،داشتن راهبردی اصولی و کارساز در جهت بهرهبرداری از این منابع را اجتنابناپذیر ساخته است. اطلاعات موجود حاکی از آن است که جایگزینی سایر منابع به جای نفت از لحاظ اقتصادیو تکنولوژیک، تاکنون به طور قابل توجهی عملی نبوده است. تلاشهای بشر صرفاتوانسته است برخی منابع را در زمینهی تولید انرژی از جمله انرژی هستهای یا سایر انرژیهای نو را تاحدودی جایگزین نفت نماید، هرچند روند جایگزینی در حد انتظار نبوده است. به هر ترتیب با فرض دستیابی بشر به تکنولوژیهای اقتصادی و اطمینانبخش در زمینهی بهبودجایگزینی انرژی هستهای و انرژیهای نو به جای سوختهای فسیلی (از جمله نفت)، تاکنون در زمینهی مواد اولیه، جایگزینی برای نفت متصور نبوده است.نفت به عنوان عامل مثبت دوم در شکلگیری توسعهی اقتصادی ایران، بعد از انقلاب مشروطه ایفای نقش نموده است. بعد از اکتشاف، تولید و صدور نفت، درآمدهای نفتی بخش مهمی ازبودجهی کشور را در جهت تأمین مالی برنامههای توسعه برای اجرای طرحهای زیربنایی تشکیل داده است. پرواضح است بدون برخورداری از منابع نفتی، توسعهی ایران در همین حد نیزامکانپذیر نبوده است. تصور حذف نفت از اقتصاد ایران، تصوری غلط و غیر اقتصادی است. نفت، ثروت ملی ماست و به مثابه خون در رگ حیات اقتصادی ایران در جریان است.تز اقتصاد بدون نفت، راهبردی بود که رهبر نهضت ملی ایران (دکتر مصدق) جهت به سرانجام رساندن اهداف اصلی نهضت تدوین و به مرحلهی اجرا گذاشت. عمر کوتاه این استراتژی،موجب گردید تا عمدتابا رویکردی کوتاهمدت به این مسئله پرداخته شود، به همین لحاظ، عمدتاعملکرد و میزان موفقیت آن در دورهی صدارت دکتر مصدق مورد ارزیابی قرار گرفته است.هرچند شرایط پیش آمده ناشی از قطع صادرات نفت و لذا حذف شدن درآمدهای نفتی از بودجهی دولت، به کارگیری چنین راه کاری را برای دولت مصدق اجتنابناپذیر مینمود و شاید همدر غیاب چنین مشکلی یا حل مسالمتآمیز مسئلهی نفت، این تز احتمالا در دستور کار دولت مصدق قرار نمیگرفت، اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که شناخت و ارزیابی این راهبرددر چارچوب اولیه و شرایط زمانی دولت ملی مصدق، صرفامیتواند ارزش و حقانیت نهضت ملی را در بعد اقتصادی آن برای ما روشن سازد. شناخت و بررسی اصول و محورهای تدوینشدهی تز اقتصاد بدون نفت (که در ادامه خواهد آمد) در شرایط و بستر زمانی مربوطه، ما را به انتخاب رهیافتی خردمندانه توسط رهبران نهضت ملی واقف میسازد، بنابر چهار دلیل عمدهیزیر: 1ـ نقش اساسی نفت در استقلال اقتصادی و سیاسی ایران2ـ توجه به نقش بخشهای کشاورزی و صنعت در اقتصاد ملی3ـ ایجاد ثبات در درآمدهای ارزی 4ـ استفادهی بهینه از منابع و ثروتهای تجدیدناپذیر ملی در جهت توسعهی سرمایهی مادی ملی.رهبران نهضت ملی نه تنها به اهمیت مسئلهی نفت در زمینهی استقلال سیاسی، بلکه به نقش آن در روند رشد و توسعهی اقتصادی کشور هم آگاه بودند، از این رو تصور حذف نفت ازاقتصاد ایران از تز اقتصاد بدون نفت، برداشت منصفانهای نیست، هرچند یکی از تحریفاتی که مخالفین نهضت انجام دادهاند، این است که مصدق با تز خود قصد داشته است ذخایر نفتیایران را بلا استفاده بگذارد، این دروغ بزرگی است. بستن سه قرارداد مهم با شرکتهای ایتالیایی و ژاپنی برای تهاتر و فروش نفت توسط دولت مصدق برای مقابله با تحریم شرکت نفت انگلیس و همچنین استفادهی مناسب از منابع نفتی،مصادیق بارز توجه دولت ملی به نقش نفت در اقتصاد ایران میباشد. نگاه به تز اقتصاد بدون نفت در محدوده و شرایط زمانی نهضت ملی ایران، هرچند از لحاظ تاریخی و سیاسی بسیار ارزشمند است، اما به حکم خرد و اصل استقلال سیاسی و اقتصادیکشور، توقف در این استراتژی در آن شرایط خاص و عدم توجه به ضرورت آن به عنوان رویکردی اجتنابناپذیر در بهرهگیری بهینه از منابع اقتصادی، خطایی آشکار است، همانگونه که تا50 سال بعد از شکست نهضت ملی به طور مداوم در حوزهی عمل و سیاستهای اقتصادی از خود نشان دادهایم. برای تبیین بهتر موضوع در ادامه به طور اجمالی به زمینههای ظهور نفتدر عرصهی اقتصادی و سیاسی ایران و پیامدهای ناشی از آن پرداخته میشود.امتیاز اکتشاف، استخراج، حمل و نقل و فروش نفت ایران در سال 1280 شمسی (1901 میلادی) توسط پادشاهی سبک مغز و ضعیف (مظفرالدین شاه قاجار) ـ که در رأس یک نظاماستبدادی قرار داشت ـ به مدت 60 سال و به ازای مبلغ ناچیزی معادل 200000 لیره استرلینگ به ویلیام دارسی انگلیسی و شرکای او واگذار گردید. سپس، شرکت نفت انگلیس ـ ایران در سال 1287 شمسی تأسیس و حوزهی فعالیت آن تمامی مناطق نفتی ایران غیر از منطقهی زیر نفوذ شوروی در شمال را در بر میگرفت و 51 درصدسهام آن متعلق به دولت انگلیس بود. شرکت متعهد بود که 16 درصد سود خالص خود را به ایران بپردازد. این درآمد هرچند نسبت به دریافتیهای سهامداران و مالیات دریافتی دولتانگلیس ناچیز بود، اما منبعی بود برای تأمین هزینههای داخلی و تأمین ارز خارجی و محدودیتهای دولت را تا حدودی برطرف نمود. امتیازنامهی دارسی بعد از فوران اولین چاه نفت در مسجد سلیمان در سال 1287 شمسی (1908 م) به مدت 25 سال به استثمار واقعی ایران توسط انگلیس دامن زد. با نگاهی به رونددرآمد مستقیم ایران ناشی از تولید و صدور نفت طی سالهای (1305 تا 1311هـ.ش) نشان میدهد در حالی که تولید نفت در طول این دوره هر ساله به جز سال