لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
زمانی که معلمان سهم خود را در پروسه انضباطی انکار می کنند در واقع سهم خود را نیز در دستآوردهای آکادمیک کودک نادید میگیرند.
باورهای معلمان
تأثیر باورهای معلمان درباره خود دانشآموز نمیتواند مورد تأیید بیشتر از حد قرار گیرد. اگر دانشآموزی در کلاس است تأثیر باورهای معلم گریزناپذیر است. بر مثالهای زیر توجه نمائید.
جونیس پایه دوم را در کلاسهای بومن با یک لباس و مواد جدید و اشتیاق به آموختن شروع نمود. برادر بزرگتر جونیس که هم اکنون در کلاس چهارم است نیز در کلاسهای بومن بوده است او دانشآموزی با هوش و توانا بود کسی که میتوانستند از پس هر کاری برآید. یک ماه بعد از سال تحصیلی جونیس در گروه خواندن دچار اشکال شد. او با بعضی از مفاهیم دست و پنجه نرم می کرد و شبی عقلش را از دست می دهد. آقای بوفی به جونیس گفت: «من مطمئنم که تو خوب عمل خواهی کرد برای آنکه برادرت یکی از بهترین دانشآموزان من بود».
برداشت جونیس از برچسب آقای بوفی چه بود؟ آقای بوفی راجع به او چه باوری داشت؟ آیا این تشویق کننده یا ناامید کننده بود؟ قصد خوب بود ولی روش اجرا به تنیجه مورد نظر نمیرسید.
فهم باورهای معلمان ضروری است، ما باید بدانیم که معلمان یک سری باور دارند لذا پایه رفتار آنها در کلاس است. بعضی از این باورها مؤثر و بهبود دهنده رابطه معلم- شاگرد و باعث رشد توانائی دانشآموز به آموختن است. سایر باورها آسیب رسان است و موجب ایجاد مشکل در رابطه با دانش آموزان است، میتوانیم برخی از این باورهای تخریبگر را تشخیص دهیم تا آنها بتوانند نیازشان برای رابطه مشورتی را دریابند.
باورهای نادرست مشترک همگی که هر دینک مایر 1980 آمده است.
1- دانشآموز باید با خود همکاری کند.
من مسئول هستم. دانشآموز باید آنچه را من می گویم انجام دهد. اگر آنها انجام ندهند من یک ناظم مؤثر نیستم. همکاری پایه لغات terms من است و به معنای مطابقت با نیازهای من است.
2- من باید قادر به کنترل تمامی دانشآموزان و موقعیت، باشم وگرنه من معلم خوبی نیستم.
من باید تمایل دانش آموزان را با مهارتی که هم اکنون دارا هستم اداره کنم من تمامی یزها را راجع به کنترل دانشآموزان آموختهام. یک رابطه مشورتی نشانه ضعف و شکست است.
3- برنامه من به هر قیمتی باید موفق شود.
برنامه من تنها راه است هیچ فضائی برای دادن و گرفتن در رابطه وجود ندارد. برای کنترل یا برای برد چالش با دانشآموزان مهم است. من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کسی در روابط خود با دیگران دارم.
4- برخی از دانشآموزان ذاتاً بد هستند و باید اگر همکاری نکردند تنبیه شوند.
همه دانشآموزان خوب نیستند بعضیها هیچ امیدی به اصلاحشان نیست، رویکرد من استفاده از تنبیه به عنوان یک سیستم انضباطی جهت ایجاد مطابقت است. تنها سیستم انضباطی که مؤثر است به وجود آوردن کنترل از خارج کودک است.
5- من باید دانشآموزان و کلاس را کنترل کنم تا آنها مرا کنترل نکنند. خارج از کنترل بودن خطرناک است.
کنترل داشتن مهم است. این نگرانی بر پایه این واقعیت است: چگونه من میتوانم بطور مؤثر کلاسی را با 30 دانشآموز اداره کنم؟ به هر حال تشخیص این مطلب که بسیاری از معلمان آموزش گستردهای در زمینه مدیریت کلاس ندیدهاند سایرین ممکن است به سیستم انضباطی که بر کنترل تأکید دارد به عنوان تکنیک ابتدائی فکر کنند.
6- شاد نبودن علل بیرونی دارد و من هیچ توانائی برای کنترل یا تأثیر بر احساساتم ندارم.
من نمیتوانم توقع داشته باشم شرایط فعلی تغییر کند. برای من تغییر بازدهی ندارد. من هیچ منبعی برای کمک به تغییر ندارم.
7- دانشآموزان محصول وراثتشان و محیط بزرگترشان هستند و قابل تغییر نیستند.
دانشآموز با هیچ یک از اعمال یا باورهای من تحت تأثیر قرار نمیگیرد. تأثیر مدرسه در حداقل است.
معلمان مکرراً یکی یا چند تا از ریزباورها را به مشاور بیان میدارند یک معلم امکان ندارد بگوید من تحت کنترل هستم ولی اعمالشان و گفتارشان دال بر این باورها است.