نقش زنان در نظام آموزشی کشور
فهرست مطالب
چکیده.. 1
مقدمه.. 2
فصل اول :
کلیات تحقیق
1-1- بیان مسئله:.. 3
1-2- ضرورت و اهمیت موضوع :.. 4
1-3- اهداف تحقیق :.. 5
1-3-1- هدف کلی :.. 5
1-3-2- اهداف اختصاصی :.. 5
1-4- سوالات تحقیق :.. 5
1-5- فرضیات تحقیق:.. 5
1-5-1- فرضیه اصلی:.. 5
1-5-2- فرضیه های فرعی :.. 5
1-6- پیشینه تحقیق:.. 5
1-6- روش تحقیق.. 7
1-7- روش گردآوری دادهها.. 7
1-8- روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها.. 7
فصل دوم
توجه و اهمیت زنان در نظام آموزشی ایران
2-1- مقدمه.. 8
2-2- رویکردهای نظری-تحلیلی جنسیتی و آموزش دختران.. 9
2-3- الگوی تواناسازی زنان و آموزش.. 10
2-3-1- مرحله اول:خدمات(welfare).. 11
2-3-1-1-آموزش غیررسمی(سوادآموزی).. 11
2-3-1-2-آموزش رسمی.. 12
2-3-1-2-1- دانشآموزان.. 12
2-3-2- مرحله دوم:دسترسی(access).. 12
2-3-3- مرحله سوم:آگاهسازی(conscientisation).. 13
2-3-4- مرحله چهارم:مشارکت(participation).. 16
2-3-5- مرحله پنجم:کنترل(control).. 16
فصل سوم
جایگاه زنان عربستان در آموزش
3-1- مقدمه.. 18
3-2- حجاب.. 19
3-3- وضعیت اشتغال زنان در عربستان.. 19
3-4- تحصیل زنان.. 20
3-5- دشواری های زنان عربستان در آموزش.. 20
3-5-1- زبان دانش دینی.. 20
3-5-2- متون آموزشی.. 21
فصل چهارم
جایگاه زنان در نظام آموزشی
4-1- نقش آموزشى زنان.. 23
4-2- نقش آموزشى زنان در خانواده.. 23
4-3- نقش زنان در نظام آموزش رسمى کشور.. 25
4-4- نقشهاى آموزشى غیر مستقیم در زنان.. 27
4-5- وضعیت زنان در عربستان سعودی.. 28
4-5-1-آموزش.. 29
4-5-2-رانندگی.. 29
نتیجه گیری
5-1- نتیجه گیری.. 31
منابع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
در زمانی که ملت بزرگ ایران هر روز سرزنده تر و بالنده تر برای اهداف عالیه نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری مقام معظم رهبری مدظله العالی حماسه ای شکوهمند چون 27 خرداد و 3 تیر می آفریند به راستی جای سید مظلوم انقلاب اسلامی که سینه ستبر خود را در برابر کینه بدخواهان قرار داد و مظلومانه فرو افتاد تا انقلاب بایستد، خالی است.
شکل گیری حزب جمهوری اسلامی
یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمعی از یاران صادق و لایق و وفادار امام (ره) که چهره های شناخته شده دوران طولانی مبارزه علیه طاغوت بودند و همواره با جمع همفکران درد آشنای خود تلاش سارنده ای برای ایجاد یک تشکل صددرصد اسلامی داشتند، در 30 بهمن 1357 موجودیت حزب جمهوری اسلامی را اعلام نمودند...
فاجعه 7 تیر
یک روز پس از سوء قصد به جان حضرت آیت الله خامنه ای در ششم تیر ماه 1360، در ساعت 20 و 30 دقیقة شامگاه روز یکشنبه هفتم تیر ماه 1360، جلسه ای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. افراد حاضر در جلسه نمایندگان مجلس، و برخی از اعضای هیات دولت و... بودند و بحث روز درباره تورم بود، اما عده ای از اعضاء خواستند که درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. شهید بهشتی جملاتش را با این عنوان آغاز کرد: «ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند و .....» این آخرین کلمات آن بزرگوار بود که از لبانِ حقگوی ایشان بیرون تراوید.
ناگهان انفجاری مهیب روی داد و در کمتر از ثانیه ای، از سالن اجتماعات حزب جهموری اسلامی جز تلی از خاک، چیزی نماند. فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی درتهران و شهادت مظلومانه هفتاد و دو تن از برجستگان و نیروهای لایق و کارآمد انقلاب و در رأس آنها شهید مظلوم آیت الله بهشتی از سوی سازمان جهنمی منافقین، عکس العمل استکبار جهانی و عوامل داخلی آنها در قبال برکناری بنی صدر خائن و حذف ضد انقلاب از صحنه سیاسی کشور توسط مسئوولین نظام اسلامی بود. عوامل این جنایت بزرگ معتقد بودند که در اثر کشتار مسئوولان عالی رتبه، اوضاع کشور بهم می ریزد و انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت ولی به کوری چشم دشمنان، انقلاب ما پایدارتر شد و هیچگونه تزلزلی در ارکان نظام به وجود نیامد. در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی علاوه بر آیت الله بهشتی، تعداد زیادی از وزرای کابینه و نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی به شهادت رسیدند. حضرت امام خمینی (ره) پس از این حادثه فرمودند: «ملت ایران در این واقعه، 72 نفر به عدد شهدای کربلا را از دست داد. بهشتی خار در چشم دشمنان اسلام بود.»
پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی در رابطه با فاجعه بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران
بسم الله الرحمن الرحیم، انا لله و انا الیه راجعون
ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی، قیام نموده است و به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند. مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات راعقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود، از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است، مگر عزت و شرف و ارزشهای انسانی گوهرهای گرانبهایی نیستند که اسلام صالح این مکتب عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف نمودند.
مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم، مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزشهای انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند، مگر دشمنان فضیلت می توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند.
بگذار این ددمنشان که جز به (من) و ماهای خود نمیاندیشند (یاکلون کما تاکل الانعام)، عاشقان راه خدا را از بند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند. ننگتان باد ای تفاله های شیطان، و عارتان باد ای خود فروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخها خزیده و در مقابل ملتی که دربرابر ابرقدرتها برخاسته است به خرابکاریهای جاهلانه پرداخته اید، عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید.
شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن ازاسارت شیطان بزرگ، دهها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بی مانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد نشناخته اید.
شما ملتی را که معلول هایشان در تختهای بیمارستانها آرزوی شهادت می کنند و یاران را به شهادت دعوت می کنند، نشناخته اید. شما کوردلان با آنکه دیده اید با شهادت رساندن شخصیتهای بزرگ صفوف فداکاری در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصم تر می شود، می خواهید با به شهادت رساندن عزیزانی چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمت های ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوائی همه تان بر سر بازارها زده شد در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست. اکنون اسلام به این شهیدان و شهید پروران افتخار می کند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می نماید و ما مصمم هستیم که روزی رخش به بینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.
ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه بعدد شهدای کربلا از دست داد، ملت ایران سرافراز است که مردانی را به جامعه تقدیم می کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق، گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گردهم آمده بودند، ملت عزیز، این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق، گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق بودند.
گیرم شما با دکتر بهشتی ، که مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و به خصوص شما بود، دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از 70 نفر بیگناه که بسیارشان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی دانشتید، جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صافکنان چپاولگران شرق و غرب می باشید، ما گرچه دوستان و عزیزان وفاداری را از دست دادیم، که هر یک برای ملت ستمدیده استوانه بسیار قوی و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گرچه برادران بسیار متعددی را از دست دادیم که (اشداء علی الکفار رحماء بینهم) بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلابی سدی استوار و شجره ای ثمربخش بشمار می رفتند، لکن سیل خروشان خلق و امواج شکننده ملت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد.
ملت ایران با اعتماد به قدرت لایزال قادر متعال همچون دریائی مواج به پیش می رود و در مقابل ابرقدرتها وتفاله های آنان با صفی مرصوص ایستاده است و شما درماندگان عاجز را که در سوراخها خزیده اید و نفسهای آخر را می کشید به جهنم می فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه این کشور و ملت است.
اینجانب بار دیگر این ضایعه عظیم را به حضور بقیه الله ارواحنا الفدا و ملتهای مظلوم جهان و ملت رزمنده ایران تبریک و تسلیت عرض می کنم.
من با بازماندگان شریف و عزیز این شهدا در غم و سوگ شریک و رحمت واسعه خداوند رحمان را برای این مظلومان و صبر و شکیبایی رابرای بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بی پایان ملت بر شهدای انقلاب از پانزده خرداد 42 تا 7 تیرماه 60 و سلام و تحیت بر مظلومان جهان و مظلومان ایران در طول تاریخ. روح الله الموسوی الخمینی - نهم تیرماه 1360
اسامى شهداى انفجار دفتر مرکزى حزب جمهورى اسلامى
آیت الله دکتر سید محمد حسینى بهشتى - رئیس دیوان عالى کشوررحمان استکى - نماینده مردم شهر کرددکتر سید محمد باقرى لواسانى - نماینده مردم تهراندکتر سید رضا پاک نژاد - نماینده مردم یزدعلیرضا چراغ زاده دزفولى - نماینده مردم رامهرمزحجت الاسلام غلامحسین حقانى - نماینده مردم بندرعباس حجت الاسلام محمد على حیدرى - نماینده مردم نهاوندحجت الاسلام سید محمد تقى حسینى طباطبائى - نماینده مردم زابلعباس حیدرى - نماینده مردم بوشهردکتر سید شمش الدین حسینى نائینى - نماینده مردم نائینسید محمد کاظم دانش - نماینده مردم شوش و اندیمشک على اکبر دهقان - نماینده مردم تربت جامدکتر عبدالحمید دیالمه - نماینده مردم مشهدحجت الاسلام دکتر غلامرضا دانش آشتیانى - نماینده مردم تفرش و آشتیانحجت الاسلام سید فخر الدین رحیمى - نماینده مردم ملاوى لرستانسید محمد جواد شرافت - نماینده مردم شوشترمیر بهزاد شهریارى - نماینده مردم رودبارانحجت الاسلام محمد حسین صادقى - نماینده مردم درود و ازنادکتر قاسم صادقى - نماینده مردم مشهدحجت الاسلام سید نور الله طباطبائى نژاد - نماینده مردم اردستانحجت الاسلام حسن طیبى - نماینده مردم اسفراینسیف الله عبدالکریمى - نماینده مردم لنگرودحجت الاسلام عبدالوهاب قاسمى - نماینده مردم سارىحجت الاسلام عماد الدین کریمى - نماینده مردم نوشهرحجت الاسلام محمد منتظرى - نماینده مردم نجف آبادعباسعلى ناطق نورى - نماینده مردم نورمهدى نصیرى لارى - نماینده مردم لارستانحجت الاسلام على هاشمى سنجانى - نماینده مردم اراک دکتر حسن عباسپور - وزیر نیرو
دکتر محمد على فیاض بخش - وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستى کشور
دکتر محمود قندى - وزیر پست و تلگراف و تلفنموسى کلانترى - وزیر راه و ترابرىدکتر جواد اسد الله زاده - معاون بازرگانى خارجى وزارت بازرگانىعباس ارشاد - معاون دفتر آموزش سازمان بهزیستىمهدى امین زاده - بازرگانى داخلى وزارت بازرگانىمحمد صادق اسلامى - معاون پارلمانى و هماهنگى وزارت بازرگانىمهندس محمود تفویضى زواره - معاون وزارت راه و ترابرى دکتر هاشم جعفرى معبرى - معاون امور مالى وزارت بهدارىایرج شهوارى - معاون وزارت آموزش و پرورش عباس شاهوى - معاون وزارت بازرگانى دکتر حسن عضدى - معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالىعلى اکبر فلاح شورشانى - معاون ادارى و مالى وزارت آموزش و پرورش
حبیب الله مهمانچى - معاون امور پارلمانى و هماهنگ وزارت کار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
حزب کمونیست توده و تحولات ایران
چکیده: در مسئله نفت شمال که حزب توده سرسختانه تلاش میکرد امتیاز آن به شوروی واگذار شود غایلهای هم که پیشه وری از اعضای قدیمی و سرسخت کمونیست، آن را در آذربایجان به دستور استالین راه انداخت بی ارتباط با نفت نبود...
حزب توده و شورویپیشینه شورویگرایی در ایران به تشکیل حزب کمونیست ایران باز میگردد. هرچند در دوره رضاشاه گروه پنجاه و سه نفر مروج کمونیسم دستگیر و زندانی شدند ولی در شهریور 1320 اعضای گروه آزاد شده با حضور نیروهای ارتش سرخ در ایران و با حمایت مستقیم دولت شوروی حزب توده تشکیل شد.(1) به رغم پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه، نقش این حزب در تاریخ معاصر ایران هنوز جای پژوهش بسیار دارد.(2) علیرغم اهمیت حزب توده در پیشبرد سیاستهای شوروی در ایران کتاب دکتر حسنلی اطلاعات زیادی در این مورد نمیدهد؛ حتّی در مراحلی چنین تصوری هم ایجاد میکند که بین حزب توده ایران و اتحاد جماهیر شوروی در مورد فرقه دمکرات اختلاف نظر اساسی وجود داشته است. اگرچه در زمان تأسیس فرقه دمکرات، حزب توده غافلگیر شد و از برآمدن یک تشکیلات رقیب راضی نبود، ولی بدون تردید براساس همراهیهای بعدی حزب توده به دستور مقامات شوروی و با تکیه بر سازماندهیها و زیرساختهای این تشکل فرقه دمکرات سربرآورد.در سایه حمایتهای اتحاد جماهیر شوروی، حزب توده آذربایجان فعالیتهای گستردهای کرد. کسانی که به هر نحو در مقابل حزب توده مقاومت کردند توسط ارتش سرخ سرکوب شده یا مقدمات تبعید آنها از آذربایجان فراهم میشد. از رئیس شهربانی تبریز گرفته(3) تا معاون فرماندار و رئیس فرهنگ خوی(4) جزو این دسته بودند. حسن وزیری بخشدار سلماس و شاهپور، در پی اقدامات شورویها، به دلایل سیاسی مجبور گردید «در اسرع وقت به تهران عزیمت» کند. (5) همچنین فرماندار خوی تحت فشار ارتش سرخ، در اواخر آبان 1323 دستور خروج میرقاسم موید ماکویی، یداللَّه فتحی، سیدعلیاصغر صادقی را از شهر صادر کرد. علت اصلی اخراج این افراد به روایت اسناد چنین است: «گویا آقای فرماندار هم احضار شده و احضار سه نفر نامبرده بالا در اثر شکایت یک نفر توزیعکننده روزنامه (وطن یولندا) تعبیر مینماید. چون در چندی قبل حسن نامی پیشخدمت حزب توده، به واسطه توزیع روزنامه در خیابان صدا میزده، آقای نواب فرماندار جلو فرمانداری بوده و از پسر مؤاخذه و بالاخره منجر به کتککاری میگردد که چند قطعه روزنامه هم که در دست او بوده پاره شده است و حسن وزیری و آقای جوانشیر هم حضور داشتهاند و نظر رئیس شهربانی خوی بر این است که اگر چه حسن نامبرده با دلایلی به دادستانی و دادگستری خوی شکایت نموده، از قراین، این تصور میرود به تهران و مقامات عالیتری هم شکایت و با شرح و بستی تقدیم داشتهاند که سبب احضار آنها شده است.»(6)رحمتاللَّه ریاحی خویی نیز به دلیل مخالفت با حزب توده از خوی تبعید شد و در نتیجه تضیقات ارتش سرخ و عوامل داخلی آنها، از هستی ساقط گشته و فرزندش فوت نمود.(7) همچنین در شهرستان سلماس (شاهپور) اقدامی از آنها گزارش شده است؛ بدین ترتیب که دکتر سعید، رئیس بهداری؛ لطفی آذر، کارمند دارایی؛ معینی، کارمند شهربانی؛ علی بهنیا، خبرنگار روزنامه اطلاعات و واعظزاده به دلیل مخالفت با حزبتوده به دستور ارتش سرخ از شهر اخراج شدند.(8)
حزب توده و نفت شمال ایرانحزب توده، مجری سیاستهای شوروی در ایران بود و با مشخص شدن سیاست این کشور درباره نفت شمال ایران (9)، برنامهها و فعّالیتهای خود را در حمایت از اعطای نفت شمال به شوروی متمرکز ساخت.(10) در ادامه، مخالفت با کابینه ساعد مراغهای که بخشی از سیاست اتخاذ شده توسط روسها و حزب توده بود، تحرکات حزب از آبان ماه سال 1323 در شهرهای آذربایجان شروع گردید. تقیزاده، مسئول حزب توده مراغه، در سخنرانی 10 آبان ضمن حمله به ساعد، خواستار اعطای نفت به روسها شد.(11) روز چهاردهم آبان نیز اجتماعی به صحنهگردانی حزب توده مراغه و «جمعیت دوستان اتحاد جماهیر شوروی»(12) در مخالفت با ساعد و در حمایت از اعطای امتیاز نفت به شوروی ترتیب یافت.(13) در سلماس (شاهپور) نیز حزب توده در 18 آبان مراسم مشابهی (14) برگزار کرد. مشابه همین مراسم در اردبیل، در میدانهای عالیقاپو و پیرعبدالملک (15) و در تبریز، مقابل شهرداری و باغ گلستان برپا شد. در مراسم تبریز، محمد بیریا در «اطراف امتیاز نفت شمال و واگذاری آن به دولت شوروی اظهار مخالفت با کابینه جناب آقای نخستوزیر {سخنرانی} نمود و به طور دسته جمعی در خیابانهای شهر با نظم و آرامش نمایش میدادند.» (16) در مراسمی که روز 6 آبان توسط حزب توده رضائیه (ارومیه) برپا شد «از خدمات لنین، رئیس جماهیر شوروی» نیز تجلیل گردید.(17) در گزارشی از سلماس (شاهپور) میخوانیم: روز «20 آبان ماه، اهالی شاهپور در حزب توده تجمع و با پرچمهای سفید و سرخ به میدان گندم رفته، چند نفر از افراد حزب راجع به واگذاری امتیاز نفت به دولت شوروی و تعویض آقای ساعد سخنرانی نمودند.» (18)
گسترش فعّالیّت حزب تودهبراساس گزارشهای موجود، از اواخر سال 1323 تشکیلات حزبتوده در آذربایجان گسترش فوقالعادهای یافت. تلاشحزب توده برای رخنه در بازار تبریز و به دست گرفتن مقدرات آن، موضوع گزارش مهمی از ستاد ارتش به نخستوزیری در بهمن 1323 است. (19) همچنین حزب توده در 21 دیماه اولین جلسه ایالتیحزب توده آذربایجان را با حضور 150 نماینده برگزار کرد. هیأت رئیسه به این شرح انتخاب گردید: 1- شبستری 2- صادق پادگان 3- علی امیرخیزی 4- محمد بیریا 5- یکانی 6- چشمآذر 7- احمد اصفهانی.(20) به اعتقاد حسنلی فکر تشکیل این کنفرانس از آن شورویها بود و با نظارت ماتوییف سرکنسول شوروی در تبریز برگزار شد. (21) در این زمان سیدجعفر پیشهوری به دستور مقامات شوروی از تهران به تبریز عزیمت (22) و پس از استقرار در تبریز، در اوّل اسفندماه اولین سخنرانی خود را در پی رد اعتبارنامهاش در دبیرستان فردوسی ایراد کرد. وی در قسمتی از سخنرانی خود اعلان کرد: «از طرف متفقین، مخصوصاً دولت اتحاد جماهیر شوروی، هیچگونه نیت سوءقصد به استقلال و تمامیت ایران نخواهد شد.»(23)پیشهوری چند روز بعد راهی اردبیل شد و در سخنرانیای که در سالن دبیرستان صفوی این شهر ایراد کرد چنین گفت: «من مأموریت دارم در ولایات آذربایجان به تشکیلات جبهه آزادی توسعه داده و [آن را] به طرز مرتب و صحیح درآورده و روشنفکران ملت ایران را برای تشریک مساعی با جبهه آزادی دعوت تا ملت بیچاره از این فلاکت نجات داده شود و نیز درباره کسانی که بر علیه متفقین انتشار منفی میدهند بایستی مخالفت نمود.»(24)این اقدامات در حالی صورت میگرفت که ارتش سرخ از سربازگیری مأموران در نواحی تحت اشغال خود جلوگیری میکرد،(25) ضمن آن که جلسات حزب توده در شهرستانها در پناه نیروهای ارتش سرخ برگزار میشد. برای مثال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
جایگاه ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران با نگرش برنظام حکومتی سایر کشورها
1) تفاوت حکومتهای سلطنتی و جمهوری
در ادبیات سیاسی، چند نوع حکومت معرفی میکنند. یکی حکومت سلطنتی است که معمولاً با وراثت به حاکم بعدی منتقل میشود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چنین رژیمی در کشور حاکم بود. این سلطنت تا مدتها مطلقه بود، یعنی سلطان به صورت مستقل تصمیم میگرفت و هیچکس نمیتوانست در کار او دخالت کند؛ ولی بعد از انقلابکبیر فرانسه و سایر انقلابهای آزادیخواهانه، اختیارات سلطان به صورتهای مختلف محدود شد.
نوع دیگر حکومت، جمهوری است؛ یعنی خود مردم در تعیین حاکم دخالت دارند. در عالَم، دهها نوع جمهوری داریم. حکومت چین یک میلیارد و چند صد میلیون نفر جمعیت را اداره میکند و کمونیستی است، ولی جمهوری خلق چین نام دارد؛ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی هم مجموعهای از جمهوریها بود؛ این جمهوریها خودشان هم با یکدیگر تفاوت داشتند و هر جمهوری قوانین مخصوص خودش را داشت.
2) عامل مؤثر در مفهوم جمهوریت
بعضی جمهوریها ریاستی است که مردم در آن مستقیم رئیس حکومت را انتخاب میکنند و برخی دیگر، پارلمانی است؛ یعنی ابتدا مردم نمایندگان مجلس را برمیگزینند و سپس حزب غالب در مجلس، رئیسجمهور را تعیین میکند. در هندوستان رئیسجمهور نقش چندانی در مدیریت حکومت ندارد و بیشتر کارها بر عهده نخستوزیر است؛ اما در همسایگیاش پاکستان، رئیسجمهور نقش مؤثری در مدیریت حکومت دارد.
اینها همه نشان میدهد تنها عامل مؤثر در مفهوم جمهوریت این است که مردم نقشی در تحقق حکومت و تعیین حاکم داشته باشند؛ خواه بیواسطه و خواه باواسطه. بیواسطه مثل جمهوریهای ریاستی و باواسطه مانند جمهوریهای پارلمانی.
3) وجه تمایز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
در این میان برخی از جمهوریها پسوندهایی با خود دارند، مثل: جمهوری دموکراتیک، جمهوری اسلامی و.... پاکستان و موریتانی، «جمهوری اسلامی» هستند و این پسوند برای آنها جنبه تشریفاتی دارد. فقط جمهوری اسلامی ایران است که با پسوند خود، میخواهد ماهیت حکومتش را تعیین کند.
قانون اساسی همه جمهوریها و سلطنتیها، یک اختلاف روشن با قانون اساسی ایران دارند: در ایران، «ولایت فقیه» داریم که ملیگراها همیشه با آن مخالف بودهاند. در خبرگان قانون اساسی هم نمایندگان سرسخت ملیگراها اصلاًً با گنجاندن واژه ولایتفقیه در قانون اساسی مخالف بودند، ولی اکثریت قاطع اصرار داشتند که باید مسئله ولایت فقیه مطرح شود.
4) با وجود رئیس جمهور، آیا ولایت فقیه یک مقام تشریفاتی است؟
گاه این سؤال طرح میشود که با وجود رئیسجمهور، ولیفقیه چه نقشی دارد؟ تبلیغاتی که از خارج صورت میگیرد و در داخل هم کسانی آن را دنبال میکنند، به این سمت است که مقام رهبری تضعیف و سرانجام حذف شود. سرّ اینکه در قانون اساسی، مقامی جدا از جمهوری و بلکه فوق رئیس جمهوری، در نظر گرفته شده است، چیست؟
برخی تصور میکنند که ولیفقیه یک مقام تشریفاتی است و چون روحانیان در انقلاب نقش مؤثری داشتهاند، خواستهاند برای خود جایگاهی دست و پا کنند و بر سایر مردم یک نوع امتیاز داشته باشند!
5) رأی اکثریت، مشروعیتآور نیست
پاسخ این سؤالها به نگرشی برمیگردد که اسلام از حکومت دارد. هدف مردمی که انقلاب کردند و صدها هزار شهید دادند، برقراری نظام اسلامی بود. صرف اینکه مردم رئیسجمهوری را برای چند سال انتخاب کنند، هیچ ضمانتی ندارد که مشروعیت الهی داشته باشد و اطاعت از رئیسجمهور منتخب واجب شرعی باشد. هیچکس نمیتواند ادعا کند که وقتی پنجاه درصد به علاوه یک نفر به کسی رأی دادند، اطاعت از او برای دیگران وجوب شرعی دارد. حداکثر میتوانند بگویند: عرف جهانی این است که وقتی کسی رأی اکثریت را کسب کرد، دیگران هم باید او را اطاعت کنند. اما اینکه شرعاً واجب است از او اطاعت کنند، به چه دلیل؟!
6) چرا اطاعت از رئیسجمهور بدون تنفیذ ولی فقیه حرام است؟
از ماهیت جمهوری، وجوب اطاعت شرعی از حاکم به دست نمیآید. مطلب از این هم بالاتر است؛ ممکن است حتی نود و نه درصد مردم به کسی رأی بدهند؛ ولی به فرموده امام راحلu اگر رئیسجمهور منتخب از طرف ولیفقیه نصب نشود، طاغوت به شمار میآید و اطاعت از او حرام میباشد! این عبارت را نمیشود از صحیفه نور حذف کرد، تأویلبردار هم نیست. این بینش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
حقوق و تکالیف جهانگردان
کشورهای مختلف برای تعیین صلاحیت قضایی خود از روشهای گوناگونی بهره می گیرند .برخی از یک سیستم و برخی دیگر از تلفیق چندسیستم استفاده می کنند . بطور کلی سیستمهای ذیل در دنیا مطرح می باشند .:
1ـ سیستم سرزمینی بودن قوانین جزایی
2ـ سیستم شخصی بودن قوانین
3ـ سیستم حق مجازات جهانی
4ـ سیستم واقعیت قوانین جزایی ( 1)
گفتار اول ـ بررسی اصل قانونی بودن جرم و مجازات( در حقوق اسلام و ایران)
در حقوق اسلام این اصل در آیات و روایات بیان شده است نظیر :
الف – لا یکلف الله نفسا الا ما اتیها ( طلاق 8 ) ب – ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا ( اسراء )
ج- حدیث رفع ( رفع عن امتی تسعه اشیاء : الخطاء ، النسیان، -----و ما لا یعلمون ) د- اصول فقهی مانند اصل جواز و اباحه و قاعده قبح عقاب بلابیان
اصل قانونی بودن جرم و مجازات در قانون اساسی ما هم بیان شده است مانند موارد ذیل :
1- اصل 22 ( مصونیت اشخاص ) 2 – اصل 32 ( حمایت از آزادی اشخاص ) 3- اصل 36 ( قانونی بودن جرم و مجازات ) 4- اصل 167 ( صدور احکام مستدل و مستند به قانون ) 5 – اصل 37 ( بیان اصل براءت ) 6- اصل 166 ( در بیان جلو گیری خودسرانه از اعمال حق از سوی قوه قضاییه )
از دید گاه اسلام جهان به دو قسمت دارالاسلام و دارالحرب تقسیم شده است ( 2)
قوانین اسلام نسبت به تمام سکنه یک کشور اسلامی قابل اعمال است بنا براین موضوع مصونیت را مخالف شرع دانسته اند چراکه این امر را موجب عدم تساوی انسانها در برابر قانون تلقی کرده اند (3)
ابو حنیفه اعتقاد دارد که درباره مستامن تنها کیفرهای حق الناس اجرا می گردد و مجازاتهای حق الله اعمال نمی شود . البته منظور از مستامن مانند مامورین سیاسی است .(4)
این که ما تصورنماییم اسلام همان چیزی است که ما دریافتیم و دیگر مکتبهای اسلامی راه اشتباه رفته اندو درک درستی از دین ندارندبسیار تصور غلطی خواهد بود . اگر دقیق شویم در فقه و در تفسیر آیا ت بین دانشمندان اسلامی اختلافهای زیادی وجود دارد (5) پیامبر اکرم میفرماید : خیر الامور اوسطها در اعمال حاکمیت و در محاکمه افراد ودر تمامی سیاستهای لازم باید از این رویه استفاده کرد . راه اعتدال موجب وحدت بین مسلمانان است ، موجب اعلام موضع مناسب به تمامی جهانیان است و این می تواند به تقویت اسلا م انجامد. ما نباید از اسلام چهره ای خشن نشان دهیم ، چهره ای که موجب وهن. مسلمانان باشد.
در این مختصر نباید به حاشیه پرداخت یعنی از کسانی سخن گفت که گمان می کنند اسلام همان چیزی است که خودشان فهمیده اندو میگویند. دولت و حاکمیت از روشی بهره نبرند که به ضرر یک ملت ویا ضرریک مکتب باشد . درست در این مواقع بحرانی باید از وحدت انسانها سخن به میان آورد و از صلح و آشتی گفت نه از برتری طلبی و خود بزرگ بینی و دیگری را حقیر پنداشتن !
تمام ادیان محترم هستند و تمام پیروان آن ادیان نیزمحترم ، لیکن اگر بخواهیم با روش درستی به جلب جهانگردان بپردازیم رفتار متعادل می تواند موجب این امر باشد .
گفتار دوم: تطابق و تعارض قوانین ما با اعلامیه های حقوق بشر
ما در مقررات حقوق بشر اصول مشترکی را مشاهده می کنیم که تمام جهانیان آن را قبول کرده انداما در هر کشوری هم قوانینی وجود دارند که در تباین با قواعد و مقررات اعلامیه های حقوق بشر میباشند . پس صرف اینکه قوانین کشوری با آن مقررات فرق داشته باشد و سیاستی مخالف را اتخاذ کرده باشد دلیلی بر مغایر بودن تمام سیاستهای آن دولت و مردم با اهداف شایسته و منطقی جهانی نخواهد بود .علت اساسی این فرق ها رامیشود در اختلافهای فرهنگی و آداب و رسوم مردم جهان در وهله اول دانست ، دلیل دوم را میشود در منافع متعارض ملتها دانست . منافع اقتصادی و سیاسی هر کشوری هم در ایجاد این اختلاف ها نقش مهمی دارد . ولی اگر کشوری به اقداماتی دست زند که موجب اعتراض بسیار ی از مردم و حکومتهای جهان گردد ، این عکس العمل نشان از غیر منطقی بودن رفتار آن دولت و یا مردم دارد. از سویی منافع یک ملت در این است که با بیشتر دول قدرتمند رابطه حسنه ای داشته باشد تا امنیت و سود بیشتری را بدست آورد
آنچه که در اعلامیه های حقوق بشر مهم دانسته شده است را می شود در موارد ذیل فهرست کرد :.عدم تبعیض ،احترام به شخصیت انسان ، احترام به عقاید و افکار دیگران ، آزادی بیان و عقیده و قلم ، بی تاثیر بودن جنسیت ، نژاد ، زبان ، دین و تابعیت اشخاص. در هر کشوری بهنگام وضع قانون اساسی و قوانین عادی حتی در حقوق کامن لو مبتنی بر عرف این موارد مهم مورد توجه قرار گرفته است . در قانون اساسی ایران هم این موضوعات مورد تاکید قرار گرفته است .این موارد بسیار کلی می باشند و از مصادیق مختلفی برخوردار هستند و بر همین اساس در این زمینه ها ی اعتباری چون عرف های گوناگون حاکم می باشند ، اختلافها ی بسیاری بوجود آمده است . یکی از اختلافها در دین و مذهب است .در قانون اساسی ما اسلام بعنوان دین و شیعه بعنوان مذهب برتر دانسته شده است و تنها امتیاز ی که ادیان دیگر داده شد در انجام مراسم عبادی خودشان است و این رفتار و آزادی عمل تنها برای ادیان و مذاهب خاصی وجود دارد به عبارتی روشن ترادیان و مذاهب دیگر احترامی از نظر قانون گذار ایران ندارند . این تفکر را اعلامیه حقوق بشر قبول ندارد اینکه ما بطور صریح به عقاید دیگران از نگاهی تحقیر آمیز بنگریم و انتظار داشته باشیم آنان در هر حالتی از ما پایین تر باشند . در اصول 13 و 14 احترام به غیر مسلمانان ذکر شده است ، اما اگر دقیق شویم تعارضی در همین دو اصل وجود دارد . در قوانین عادی ما هم اشکالاتی دیگر است مانند عدم برابری زن و مرد در حقوق و تکالیف در قوانین مدنی و مجازات اسلامی بسیار با این موارد روبرو می شویم. در قانون مجازات اسلامی در قصاص و دیات در قانون مدنی در امر طلاق و ارث که البته از حیث نظام حقوق اسلام برای مسلمانا ن هم جای اختلاف وجود دارد چرا که از یک آیه تعابیر مختلفی بیان می شود و هر یک می گوید من درست میگویم پس اسلام را از جنبه های گوناگون نگاه کردن و بر حسب میل و رغبت و منافع خود تعبیر کردن ارا متفاوتی را بوجود می آورد . این تعارضها هم مزید بر علت است که چهره ضعیفی از اسلام معرفی گردد . گروهی تندروی کنند و گروهی از اسلام تنها نامش را قبول داشته باشند . ما با ید تکالیف خومان را در این گونه موارد هم مشخص نماییم تا راه باز باشد برای یک غیر مسلمانی که وارد ایران می شود بتواند با امنیت و راحتی بیشتری مدتی را بماند چون ما می خواهیم برای جلب گردشگران کاری را انجام دهیم با ید میزان این تعارضهارا اندک کنیم . یعنی مقدار حقوقی را که میخواهیم برای جهانگردان در نظر بگیریم کم نباشد . اگر منصفانه هم نگاه کنیم ما ایرانیان و همه مسلمانان وقتی به یک کشور غیر اسلامی سفر میکنیم آزادی کاملی داریم حداقل از حیث انجام مراسم مذهبی اماهمان بیگانه اگر وارد خاک ما شود از این امتیاز برخوردار نیست بعنوان مثال یک مسیحی اگر به گونه ای عمل کند که بوی تبلیغ مسیحیت بیاید