لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
حقوق اساسی مردم ایران درقانون اساسی
اصل ۱۹ - برابری قومی
مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
اصل ۲۰ - یکسانی زن و مرد طبق اسلام
همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
اصل ۲۱ - حقوق زنان
دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بیسرپرست.
ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.
ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست.
اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.
اصل ۲۲
حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
اصل ۲۳ - منع تفتیش عقاید
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
اصل ۲۴
نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین میکند.
اصل ۲۵
بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون.
اصل ۲۶
احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.
اصل ۲۷
تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
اصل ۲۸
هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اصل ۲۹
برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتیدرمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
اصل ۳۰
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
اصل ۳۱
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
جنگ روانی آمریکا علیه ایران
جنگ روانی اخیر آمریکا علیه ایران از چند منظر قابل بررسی است .
1- شایعات مطرح شده مبنی بر برنامه نظامی آمریکا علیه ایران واکنشهای شدیدی را در جامعه آمریکا و محافل بین المللی بر انگیخته است . در شرایطی که کشور های 1+5 از حرکت ایران در مسیر قانونی آژانس استقبال کرده اند ، آمریکاییها سیاستی غیر طبیعی را پیش گرفته اند . به اذعان قریب به اتفاق اصحاب سیاست تحریم ها و تهدیدهای اخیر دولت آمریکا علیه ایران فاقد فاکتورهای حداقلی عقلانیت سیاسی است . کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا طی اظهارنظری هرگونه حمله نظامی به ایران را” اشتباهی وحشتناک “ قلمداد کرد . پوتین نیز تهدید ایران را کار بیهوده ای خواند وگفت : چرا با تهدید به تحریمها و به بن بست کشاندن ، اوضاع را بدترمی کنید. واشنگتن پست در این رابطه نوشت : آمریکا بهتر است صدای خود را مقابل ایرانیان پایین بیاورد . راهپیمایی ضد جنگ مردم ایالتهای مختلف آمریکا علی الخصوص در منهتن در اعتراض به سیاستهای جنگ طلبانه دولت بوش نشان داد که آستانه تحریک جامعه آمریکا پایین آمده است و شهروندان آمریکایی در مقابل دولت موضع گرفته اند .
پر واضح است بی عقلی جدید آمریکا در قبال ایران محصول یک نگرش انتخاباتی فاقد اجماع داخلی و خارجی است . جمهوریخواهان نومحافظه کار به منظور باقی ماندن در قدرت و پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا به هر آب وآتشی خود را خواهند زد حتی چنانچه منافع ملی آمریکا درآتش بسوزد . البته این موضوع مستلزم پشت کردن به افکار عمومی جهانی و پشت پا زدن به جامعه نخبگی آمریکا است .
آمریکایی ها هنوز بوش را برای کشته هایشان در عراق نبخشیده اند . بوش از نظر شهروندان آمریکایی یک دروغگو است . تا کنون هیچ مدرکی مبنی بر وجود سلاحهای کشتارجمعی هسته ای در عراق یافت نشده و تمام حدس وگمانهای نومحافظه کاران غلط از کار در آمده است . هزینه دو جنگ سنگین عراق وافغانستان مالیات دهندگان آمریکایی را خشمگین کرده وبر رونق کمپانی ها ی اسلحه سازی افزوده است .
2-هر گونه اقدام نظامی احتمالی علیه ایران با جواب سخت ودردناکی مواجه خواهد شد . منافع حیاتی آمریکا در تیررس موشکهای میانبرد ودوربرد ایران قرار دارد . در صورت کوچکترین تعرض به خاک ایران آمریکا ضربات وحشتناکی را دریافت خواهد کرد . آمریکاییها در صورت چنین حماقتی نفت 100 دلاری اوپک را در آستانه سرمای زمستان تا 500 دلار در بازارهای نیویورک معامله خواهند کرد و ...
آمریکاییها نمی توانند چشمشان را بر واقعیات موجود ایران و منطقه ببندند . جنگ با ایران هزینه سنگین و جبران ناپذیری برای آمریکا دارد . ایران یک کشور قدرتمند در منطقه است که می تواند بسیاری از معادلات موجود را به ضرر آمریکا به هم بریزد . بدون شک دولتمردان آمریکایی نمی توانند از کنار این موضوعات به سادگی بگذرند . از سویی فقدان یک اجماع بین المللی بر سر تهدید ایران و مشروعیت فزاینده جمهوری اسلامی در جامعه جهانی به واسطه سیاست خارجی فعال دولت نهم سبب شده است که آمریکایی ها نه تنها در موقعیت مناسبی برای اعمال سیاستهایشان نباشند بلکه انگ یکجانبه گرایی ، دردسرسازی بی جا و دروغ پردازی نیز به آنها بخورد . در این شرایط تهدید ایران از جانب آمریکا نمی تواند یک سیاست واقعی باشد . لذا این تاکتیک غیر طبیعی آمریکا را می توان تنها در قالب یک جنگ روانی برنامه ریزی شده تحلیل کرد . محصول این جنگ روانی برای بوش وتیم جنگ طلب دیک چنی در درجه اول فرافکنی شکستهای پی در پی وغیر قابل توجیه در عراق ، افغانستان ، فلسطین ولبنان است . از سویی آنها قصد دارند به واسطه این جنگ روانی حساسیت مسئولین جمهوری اسلامی را برانگیزند و با القای فضای بحران مانع از تصمیم گیری های صحیح در مواقع لازم شوند . عملکرد اخیر دستگاه سیاست خارجی کشور که در حوزه تصمیم گیری های صریح ، جدی و به دور از هر گونه محافظه کاری می توان آن را طبقه بندی کرد، در چند سال اخیر بیشترین لطمه را به دکترین یک جانبه گرایی دولت آمریکا وارد کرده است
3- بدون تردید جنگ روانی آمریکا افکار عمومی ایران را برای طی طریق قانونی خود ودست یافتن به حقوق مسلمشان مصمم تر از گذشته و منسجم تر می کند . درموضوع جابه جایی اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز هم دکتر لاریجانی وهم دکتر جلیلی بر سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی در ادامه مسیر قانونی ایران تاکید کردند . دولتمردان آمریکایی با این حربه جدید تنها خود را در داخل جامعه آمریکا و محافل بین المللی منزوی خواهند کرد . فارغ از آنکه در بین مسئولان و افکار عمومی ایران نوعی حساسیت زدایی نسبت به تهدید های امریکا به وجود آمده است و سیاست اصولی و داهیانه جمهوری اسلامی ایران گفتگو و یافتن راه های جدید برای همکاری و رفع سوء تفاهمات است . جنگ روانی آمریکا علیه ایران بدون شک محکوم به شکست است . نه دولت نومحافظه کار آمریکا جسارت این را دارد که کوچک ترین تعدی به جمهوری اسلامی کند و نه ایران قدرتمند کشوری است که در مقابل تهدیدهای بی پایه و اساس آمریکایی ها کوتاه بیاید و یا واکنشهای غیر عاقلانه از خود نشان دهد . آمریکا باید در این سیاست بی مبنای خود علیه ایران تجدید نظر کند و گرنه دولتمردان کنونی آمریکا تاوان سختی را برای بی عقلی های خود خواهند پرداخت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تقدیم به دوستداران راه حق و شهیدان این مرز وبوم
و تقدیم به مردان و زنانی که دلیرانه در این راه جنگیدند و رشادتها نشان دادند.
جنگ ها و انقلاب ها برجسته ترین پدیده های اجتماعی هستند که سرنوشت اجتماعی جوامع انسانی را دستخوش تغییر می کنند. جنگ ایران و عراق، حادثه تاریخی بزرگ و سرنوشت سازی بود که در بستر مجموعه ای از عوامل و زمینه های متفاوت شکل گرفت و از تاریخ 31 شهریور سال 1359 با تجاوز عراق آغاز شد ودر تاریخ 29 مرداد سال 1367، پس از پذیرش قطع نامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران به پایان رسید.
تحلیل علل و زمینه های وقوع جنگ عبارتند از :
1. اختلافات تاریخی و رقابت دو کشور ایران و عراق 2. معضلات ژئوپلتیکی عراق که تاکنون منشأ آغاز دو جنگ شده است. 3. ماهیت رژیم عراق و تضاد آن نظام جمهوری اسلامی ایران 4. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تغییر مناسبات منطقه ای با نگرانی از صدور انقلاب 5. تغییر توازن قوا و پیدایش خلأ قدرت در منطقه 6. تنش در مناسبات ایران و آمریکا بر اثر سیاست های مداخله جویانه آمریکا در ایران و واکنش ایران در تصرف سفارت امریکا 7. فروپاشی قدرت سیاسی - نظامی و اقتصادی گذشته در ایران و عدم انسجام درونی برای تصمیم گیری و مقابله با بحران ها و تهدیدات خارجی.
شکست کودتای نظامی نوژه، نشان داد که با وجود باقیمانده عناصر وابسته به رژیم شاه در ساختار جامعه و حمایت آمریکا و غرب و عراق از آنها، امکان براندازی نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر نیروهای مخالف انقلاب وجود ندارد. بر همین اساس، کردزمن معتقد است که شکست کودتای نوژه یکی از دلایل تصمیم گیری عراق مبنی بر آغاز تهاجم آشکار به ایران است.
عراق در فاصله زمانی کودتای نوژه، تا شروع جنگ، بیش از 2 ماه، مواضع و اقدامات مهمی را به منظور آمادگی برای جنگ در زمینه های نظامی و دیپلماتیک انجام داد.
تفاوت در تلاش های جدید عراق علیه ایران، با گذشته در این موضو عاست که بنابر نظر برخی از تحلیلگران، اگر در گذشته منشأ اقدامات عراق نگرانی از صدور انقلاب ایران به عراق بود، در دوره جدید، به ویژه در نیمه سال 1359 وضعیت سیاسی اجتماعی ایران در بدترین حالت قرار داشت؛ زیرا با وجود آنکه بنی صدر، رئیس جمهور قانونی کشور بود و این موضوع به معنای قانونمندی و استقرار نهادهای توام جمهوری اسلامی در چارچوب اصول قانون اساسی بود. ولی دامنه مناقصات در رأس ساختار سیاسی شکور تشدید شد و همین اختلاف نظرها، امکان تصمیم گیری در سطر استراتژیک را برای حل و فصل مسائل اساسی کشور با چالش روبه رو ساخته بود . با کشف کودتای نوژه و عناصر آن در بخش های مختلف نیروی هوایی، نیروی زمینی و هوانیرو، روشن شد که برای تحولی در ارتش و ایجاد قدرت دفاعی و بازدارنده به تلاش و سرمایه گذاری و زمان نیاز است. بسیج نیز با وجود حمایت های امام به دلیل اختلافات و سایر مشکلات هویت نظامی پیدا نکرد. همچنین، رکود حاصل از اعتصاب قبل از انقلاب و تدوام آن به شکل دیگری پس از انقلاب بنیه اقتصاد کشور را کاملاً تضعیف کرد. از نظر شرایط بین المللی نیز، اوضاع به سوی یران نبود. هرچند افکار عمومی در جهان اسلام سود ایران بود، ولی انقلاب با مشخصه دینی و مردمی و سپس مقابله با قدرت و اقتدار آمریکا و تصرف سفارت این کشور، موقعیت بین المللی ایران را در سطح بازیگران وساختار بین المللی ضعیف کرده بود. در این اوضاع، مخالفان ایرانی در داخل و خارج کشور، تحت حمایت و پشتیبانی آمریکا، غرب، کشورهای منطقه و عراق برای تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به عراق فعالیت هایش را علیه ایران کسترش داد. یا صرفاً بر پایه فرصت حاصل از تضعیف موقعیت سیاسی، نظامی و بین المللی ایران و هموبا آمریکا علیه ایران عمل کرد؟ پاسخ به اسن سوال می تواند میزان صحت و استحکام این نظریه را روشن سازد که آیای رفتار ایران موجب تحریک عراق و تجاوز به ایزان شد یا اینکه عراق با اهداف خاص و استفاده از فرصت، به ایران تجاوز کرد و همچننین، با توجه به انگیزه عراق و وضعیت حاکم بر 2 کشور و اوضاع، منطقه آیا امکان جلوگیری از وقوع جنگ وجود داشت.
تلاش عراق به جهت آمادگی برای جنگ در چند زمینه آشکار بود. دولت عراق، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، با تشکیل کمینه ای، مطالعات لازم را انجام داد. و ضمن جمع آوری اطلاعات و برگزاری مانور و مرور آن آمادگی خود را ارزیابی کرد. بازدید فرماندهان و مسئولان عراقی از یگانهای نظامی افزایش یافت. حتی صدام نیز به گفته یکی از فرماندهان، از محل تیپ عراقی مستقر در پاسگاه قتیبه از منطقه بازدید کرد. در همان زمان یکی از همراهانش در پاسخ به سوال وی درباره نام منطقه، گفت: قصر شیرین است. صدام گفت: در آینده ای نزدیک آنجا را با خاک یکسان خواهم کرد. پس از این بازدید، لشکر 6 عراق به طرف قصر شیرین حمله کرد. به نوشته نیویورک تایمز به نقل از منابع دیپلماتیک عرب 50 هزار سرباز عراقی در طول مرز ایران گرد آمدند، که عمده این جمع تجمع نیرو در نواحی خوزستان بود.
درباره توانایی عمده عراق، کردزمن به چند موضوع اشاره می کند که نشان می دهد عراق در این زمینه ها بر ایران برتری داشا:
1. ثبات سیاسی، نظامی بیشتر در خلال دوره پیش از جنگ
2. روابط دوستانه با کشورهای همسایه که از اواسط دهه 1970 آغاز شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
ابعاد گفت و گوی ایالات متحده و جمهوری اسلامی در مورد عراق
پذیرش قدرت ایران
شاید بتوان یکی از مهم ترین ویژگی های عراق جدید را تاثیر گذاری و نقش افرینی طیف وسیعی از گروه های داخلی بازیگران منطقه ای و قدرت های فرامنطقه ای در روند تحولات سیاسی – امنیتی و اقتصادی این کشور تلقی کرد . فارغ از نقش عوامل ساختاری سیاسی – اقتصادی و پیشینه تاریخی و نقش متفاوت گروه های داخلی عراق در شرایط کنونی این کشور در میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای جمهوری اسلامی ایران و ایلات متحده امریکا دارای نقشی عمده و بر جسته در روند جدید دولت- ملت سازی در عراق هستند . با این حال چنین به نظر می رسد که نقش افرینی این دوبازیگر عمده فقط در چهار چووب یک تعامل سازنده امکان پذیر خواهد بود . از این رو نمی توان نقش ایران را نادیده گرفت و اساسا هر طرحی در مرود عراق جدید که در حالت چالش با جمهوری اسلامی ایران و یا در تعارض با امنیت ملی ایران قرار داشته باشد . با دشواری های اساسی مواجه خواهد شد . در 3 دهه گذشته ایران و امریکا هر یک به دنبال حذف دیگری از صحنه بوده اند اما تداوم بی ثباتی و نا امنی در عراق و حتی تشدید ان و نگران یهای موجود در خصوص احتمال گسترش بحران عراق به یک منازع منطقه ای موجب شد که الگوها و سیاست های یکجانبه گرایانه از سوی امریکا و تلاش این کشور برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران از معادلات منطقه ای با توجه به نفوذ غیر قابل انکار ان مورد بازبینی قرار گیرد . ازاین رو با توجه به نا کار امدی و عدم نتیجه بخشی راهبردهای چند ساله گذشته امریکا در عراق و پیامدهای زیانبار ان برای کل منطقه و به ویژه مردم عراق به تدریج مسئولین امریکایی مجبور به اعتراف به اشتباهات و عدم کار امدی راهبرد قبلی خود شده اند . گزارش بیکر همیلتون تشکیل اجلاس شرم الشیخ و مذاکرات ایران و امرای در تاریخ 7 خرداد نشانه های تغییر تدریجی سیاست امریکا می باشد. در این نوشتار به برخی از ابعاد سیاست ها و منافع و اقدامات ایران و امریکا در عرصه عراق و سپس نقاط اشتراک انها در ایجاد ثبات و جریان امنیت سازی در عراق پرداخته می شود .
رویکرد یکجانبه گرایانه امریکا در عراق
حمله امریکا به عراق با هدف تثبیت هژمونی امریکا در جهان تضمین امنیت اسرائیل و در قالب رویکرد یکجانبه گرایانه نومحافظه کاران انجام شد حمله به عراق که در طرح خاورمیانه بزرگ نو محافظه کاران امریکا به عنوان مرحله نخست ایجاد دگرگونی در ساختار این منطقه تلقی می شد در جهت تدیل عراق به یک دولت سرمشق دموکراتیک و لیبرال منطبق با نسخه امریکایی ان برای تمام کشورهای خاورمیانه بود . از انجا که این طرح بدون در نظر گرفتن واقعیات موجود و منافع سایر قدرت های بزرگ جهانی از یک سو و قدرت های منطقه ای از سوی دیگر و صرفا در جهت تامین منافع ژئوپلتیک و ژئواکونومیک امریکا طراحی شده بود از همان ابتدا با مشکلات اساسی مواجه شد .
سیاست یکجانبه گرایی امریکا در عراق تنها به حمله به این کشور محدود نمی شود و امریکا حتی در مراحل اولیه اشغال نیز بر ان بود تا شرایط و روند دولت ملت سازی جدید در این کشور را صرفا بر اساس منافع و اهداف خود به پیش ببرد .
بر اساس طرح های اولیه امریکا عراق به کشوری دموکراتیک ولیبرال با نقش برجسته شیعیان سکولار به رهبری افرادی مانند ایاد علاوی به عنوان دولتی سرمشق در جامعه عرب همکار استراتژیک امریکا و دارای مواضعی غیر خصمانه در قبال اسرائیل و در هایت موازنه گرا و حتی رقیب ایدئولوژیک ایران تبدیل می شد . البته در این روند سایر قدرت های جهانی نی زاز تاثیر گذاری قابل توجه در معادلات خاورمیانه کنار گذاشته می شدند .
اما روند تحولات عراق پس از فروپاشی رژیم بعث نشان داد که دولت امریکا در محاسبه و ارزیابی های خود در خصوص عراق پس از اشغال دچار اشتباهاتی فاحش شده است . زیرا با پافشاری رهبران سیاسی و مذهبی شیمی بر الگوهای دموکراتیک در روند دولت ملت سازی از یک سو و بروز اشوب و نا امنی و مخالفت گروه های شور شسی و معارض با نیروهای اشغالگر از سوی دیگر شرایط بر خلاف طرح اولیه امریکا به پیش رفت پیروزی شیعیان در قالب ائتلاف عراق یکپارچه و در 2 انتخابات برگزار شده در سال 2005 و تسلط انها بر ارکان قدرت و به حاشیه رانده شدن شیعیان سکولار مانند ایاد علاوی حاکی از ان بود که طرح امریکا برا یایجاد دولتی با ماهیت لیبرال سکولارو همسو با منافع و اهداف امریکا و اسرائیل نا کام مانده است و این امر روند سیاست های یکجانبه گرایانه امریکا را با دشواری جدی مواجه می کند مسئله دیگری که پیشبرد طرح اولیه امریکا را به چالش کشید . اقدامات گروه های مخالف روند سیاسی جدید مانند بعثی ها و گروه القاعده بود که بسیاری فراتر از ارزیابی های امریکا عمل کردند و در جنگی نامتقارن نا کار امدیارتش امریکا را اشکار کردند البته حمایت های مادی و معنوی برخی از کشورهای عرب همسایه و جوامع سنی از این گروه ها عامل عمده تداوم اقدامات خشونت بار انها محسوب می شود .
شرایط جدید و ناخواسته عراق یعن یایجاد دولتی با محوریت شیعیان ائتلاف عراق یکپارچه و اقدامات سر سختانه بعثی ها و گروه القاعده باعث شد که امریکا در مواجهه با تناقضات و دشواری های پیشرو استراتژی متفاوت و حتی در برخی مقاطع متناقضی را در پیش گیرد . در سال 2006 امریکا به تدریج استراتژی پیروزی را کنار گذاشت و استراتژی لوگیری از شکست را در پیش گرفت ابعاد اصلی این استراتژی عبارت از چرخش نسبی به سوی سنی ها و کاهش حمایت زا شیعیان عراق بودند که در مواردی چون عدم تمایل به توانمند سازی سیاسی و نظامی امنیتی دولت نوری مالکی به دلیل تردیدهای پیش رو جلوه گر شد . بعد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
ابعاد گفت و گوی ایالات متحده و جمهوری اسلامی در مورد عراق
پذیرش قدرت ایران
شاید بتوان یکی از مهم ترین ویژگی های عراق جدید را تاثیر گذاری و نقش افرینی طیف وسیعی از گروه های داخلی بازیگران منطقه ای و قدرت های فرامنطقه ای در روند تحولات سیاسی – امنیتی و اقتصادی این کشور تلقی کرد . فارغ از نقش عوامل ساختاری سیاسی – اقتصادی و پیشینه تاریخی و نقش متفاوت گروه های داخلی عراق در شرایط کنونی این کشور در میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای جمهوری اسلامی ایران و ایلات متحده امریکا دارای نقشی عمده و بر جسته در روند جدید دولت- ملت سازی در عراق هستند . با این حال چنین به نظر می رسد که نقش افرینی این دوبازیگر عمده فقط در چهار چووب یک تعامل سازنده امکان پذیر خواهد بود . از این رو نمی توان نقش ایران را نادیده گرفت و اساسا هر طرحی در مرود عراق جدید که در حالت چالش با جمهوری اسلامی ایران و یا در تعارض با امنیت ملی ایران قرار داشته باشد . با دشواری های اساسی مواجه خواهد شد . در 3 دهه گذشته ایران و امریکا هر یک به دنبال حذف دیگری از صحنه بوده اند اما تداوم بی ثباتی و نا امنی در عراق و حتی تشدید ان و نگران یهای موجود در خصوص احتمال گسترش بحران عراق به یک منازع منطقه ای موجب شد که الگوها و سیاست های یکجانبه گرایانه از سوی امریکا و تلاش این کشور برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران از معادلات منطقه ای با توجه به نفوذ غیر قابل انکار ان مورد بازبینی قرار گیرد . ازاین رو با توجه به نا کار امدی و عدم نتیجه بخشی راهبردهای چند ساله گذشته امریکا در عراق و پیامدهای زیانبار ان برای کل منطقه و به ویژه مردم عراق به تدریج مسئولین امریکایی مجبور به اعتراف به اشتباهات و عدم کار امدی راهبرد قبلی خود شده اند . گزارش بیکر همیلتون تشکیل اجلاس شرم الشیخ و مذاکرات ایران و امرای در تاریخ 7 خرداد نشانه های تغییر تدریجی سیاست امریکا می باشد. در این نوشتار به برخی از ابعاد سیاست ها و منافع و اقدامات ایران و امریکا در عرصه عراق و سپس نقاط اشتراک انها در ایجاد ثبات و جریان امنیت سازی در عراق پرداخته می شود .
رویکرد یکجانبه گرایانه امریکا در عراق
حمله امریکا به عراق با هدف تثبیت هژمونی امریکا در جهان تضمین امنیت اسرائیل و در قالب رویکرد یکجانبه گرایانه نومحافظه کاران انجام شد حمله به عراق که در طرح خاورمیانه بزرگ نو محافظه کاران امریکا به عنوان مرحله نخست ایجاد دگرگونی در ساختار این منطقه تلقی می شد در جهت تدیل عراق به یک دولت سرمشق دموکراتیک و لیبرال منطبق با نسخه امریکایی ان برای تمام کشورهای خاورمیانه بود . از انجا که این طرح بدون در نظر گرفتن واقعیات موجود و منافع سایر قدرت های بزرگ جهانی از یک سو و قدرت های منطقه ای از سوی دیگر و صرفا در جهت تامین منافع ژئوپلتیک و ژئواکونومیک امریکا طراحی شده بود از همان ابتدا با مشکلات اساسی مواجه شد .
سیاست یکجانبه گرایی امریکا در عراق تنها به حمله به این کشور محدود نمی شود و امریکا حتی در مراحل اولیه اشغال نیز بر ان بود تا شرایط و روند دولت ملت سازی جدید در این کشور را صرفا بر اساس منافع و اهداف خود به پیش ببرد .
بر اساس طرح های اولیه امریکا عراق به کشوری دموکراتیک ولیبرال با نقش برجسته شیعیان سکولار به رهبری افرادی مانند ایاد علاوی به عنوان دولتی سرمشق در جامعه عرب همکار استراتژیک امریکا و دارای مواضعی غیر خصمانه در قبال اسرائیل و در هایت موازنه گرا و حتی رقیب ایدئولوژیک ایران تبدیل می شد . البته در این روند سایر قدرت های جهانی نی زاز تاثیر گذاری قابل توجه در معادلات خاورمیانه کنار گذاشته می شدند .
اما روند تحولات عراق پس از فروپاشی رژیم بعث نشان داد که دولت امریکا در محاسبه و ارزیابی های خود در خصوص عراق پس از اشغال دچار اشتباهاتی فاحش شده است . زیرا با پافشاری رهبران سیاسی و مذهبی شیمی بر الگوهای دموکراتیک در روند دولت ملت سازی از یک سو و بروز اشوب و نا امنی و مخالفت گروه های شور شسی و معارض با نیروهای اشغالگر از سوی دیگر شرایط بر خلاف طرح اولیه امریکا به پیش رفت پیروزی شیعیان در قالب ائتلاف عراق یکپارچه و در 2 انتخابات برگزار شده در سال 2005 و تسلط انها بر ارکان قدرت و به حاشیه رانده شدن شیعیان سکولار مانند ایاد علاوی حاکی از ان بود که طرح امریکا برا یایجاد دولتی با ماهیت لیبرال سکولارو همسو با منافع و اهداف امریکا و اسرائیل نا کام مانده است و این امر روند سیاست های یکجانبه گرایانه امریکا را با دشواری جدی مواجه می کند مسئله دیگری که پیشبرد طرح اولیه امریکا را به چالش کشید . اقدامات گروه های مخالف روند سیاسی جدید مانند بعثی ها و گروه القاعده بود که بسیاری فراتر از ارزیابی های امریکا عمل کردند و در جنگی نامتقارن نا کار امدیارتش امریکا را اشکار کردند البته حمایت های مادی و معنوی برخی از کشورهای عرب همسایه و جوامع سنی از این گروه ها عامل عمده تداوم اقدامات خشونت بار انها محسوب می شود .
شرایط جدید و ناخواسته عراق یعن یایجاد دولتی با محوریت شیعیان ائتلاف عراق یکپارچه و اقدامات سر سختانه بعثی ها و گروه القاعده باعث شد که امریکا در مواجهه با تناقضات و دشواری های پیشرو استراتژی متفاوت و حتی در برخی مقاطع متناقضی را در پیش گیرد . در سال 2006 امریکا به تدریج استراتژی پیروزی را کنار گذاشت و استراتژی لوگیری از شکست را در پیش گرفت ابعاد اصلی این استراتژی عبارت از چرخش نسبی به سوی سنی ها و کاهش حمایت زا شیعیان عراق بودند که در مواردی چون عدم تمایل به توانمند سازی سیاسی و نظامی امنیتی دولت نوری مالکی به دلیل تردیدهای پیش رو جلوه گر شد . بعد