لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
فهرست مطالب
پیشگفتار
نگاهی کلی به تاریخ ایل شاهسون
ایل شاهسون
وجه نامگذاری و سابقه تاریخی
تایخ ایل شاهسون
1. آمدن چادرنشینان ترک به آذربایجان
2. هجوم مغولان به آذربایجان
3. صفویه و قزلباش
4. یون هنوز پاشا و شاهسون
5. قاجاریه ایل شاهسون
سردسیر، گرمسیر کوچ
1. سردسیر، گرمسیر
2. کوچ و ایل راه
IV: تشکیلات اجتماعی و سیاسی و صنعتی شاهسون
V: ویژگیهای قومی ایل شاهسون
1. اخلاقها و عادتها
2. آیینها
3. خواستگاری و عروسی
4. نوزاد اول
5. ختنه سوران
6. تفسیل و ترفین
7. پوشاک شاهسون
8. مسکن شاهسون
VI: اقتصاد شاهسون
1. دامداری و کشاورزی
2. صنایع دستی
الف. گلیم
ب. جاجیم
ج. بل است
د. خورجین
هـ. سایر صنایع دستی شاهسون
VII سوماک
VIII منطقهی دامغان
پیشگفتار:
آذربایجان شرقی در شمال غربی ایران قرار دارد و از روزگاران کهن منطقهای آباد بوده و یکی از مراکز مهم امپراطوری ماد را تشکیل میداده است. آذربایجان که همواره به منزله سر و گردن ایران و قطعهای زرخیز و ارزنده در دنیای امروز به شمار میآید، همواره مطمح نظر سیاستهای استعماری جهان بوده است ولی سرزمینی که زادگاه زرتشت، مقر پرستشگاههای شاهان ساسانی، محل رستاخیر استقلال طلبان دورهی اسلامی چون بابک خرم دین، نهضت گاه شاهان صفویف محل پرورش شاعران نامی چون نظامی و زادگاه آزادیخواهان بنای چون ستارخان، باقرخان و شهادتگاه روحانیان بزرگی چون شیخ محمد خیابانی و ثقهالاسلام است، هیچ گاه حاضر به تحمل بیگانگان نبوده و نخواهد بود.
آذربایجان در نهضت مشروطیت ایران و در مبارزه با رژیم مستبدانه قاجار سهم بسزایی دارد. و اکثر قهرمانان مشروطیت از آذربایجان برخاستند، اینان از هیچ فداکاری کوتاهی نکردند و با اهداء خون شهیدان راه آزادی ایرا و در صف مقدم آنان فرزندان خلق آذربایجان، رژیم مشروطیت در ایران برقرار گردید.
در 1325 شمسی مردم آذربایجان در برابر فرقه دمکترات آذربایجان قیام کردند و استقلال ایران محفوظ ماند. و در انقلاب اسلامی 1357 ش، مردم اذربایجان نقش بسزایی داشتند.
موقعیت جغرافیایی و حدود وسعت:
آذربایجان شرقی در شمال غربی ایران قرار دارد. این استان حدود 4/102/67 کیلومتر مربع وسعت دارد که معادله 07/4 درصد مساحت کل کشور است. از شمال به جمهوریهای شوروی سابق، از جنوب به استانهای زنجان و آذربایجان غربی، از غرب به استان آذربایجان غربی و از شرق به استان گیلان محدود است.
نگاهی کلی به تاریخچه ایل شاهسون:
خواستگاه شاهسون تقریباً نامعلوم است. اگرچه اعتبار برخی از گزارشات مربوط به اواخر قرن 19، این قبیله در اواخر قرن 16 از ترکیه به رهبری شخصی به نام یونسار پاشا به ایران آمده است. یون سارپاشا از شاه عباسی اجازه گرفت که قبیلهاش را وارد ایران کند. شاه ایران از روی بخشندگی به تقاضای پاشا رضایت داد و به آنها لقب، شاهسون را بخشید (به معنای دوستار شاه) شاه عباس به یون سار پاشا دستور داد که برود و برای قبیله خود منطقهای راحت برای زمستان و تابستان انتخاب کند. بعد از گشتی زیاد پاشا ولایت اردبیل در شمال غربی ایران را انتخاب کرد. دشت مغان در زمستان برای قشلاق و دامنههای سبلان در تابستان برای ییلاق.
ایل شاهسون:
عشایر شاهسون در ناحیه شرقی دشت مغان واقع در شمال شرق، آذربایجان شرقی به سر میبرند.
I. وجه نامگذاری و سابقهی تاریخی:
زمانی که سرزمین ایران دچار آشوب بود شاه اسماعیل اول توانست با سرکوب آق قویونلوها بنیان حکومتی را در این کشور استوار سازد، مردانی که شاه اسماعیل را در این جنگها یاری کردند در تاریخ به نام قزلباش شهرت یافتند. قزلباش در ابتدا از 32 طایفه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
آدربایجان و ایل شاهسون
فهرست مطالب
پیشگفتار
نگاهی کلی به تاریخ ایل شاهسون
ایل شاهسون
وجه نامگذاری و سابقه تاریخی
تایخ ایل شاهسون
1. آمدن چادرنشینان ترک به آذربایجان
2. هجوم مغولان به آذربایجان
3. صفویه و قزلباش
4. یون هنوز پاشا و شاهسون
5. قاجاریه ایل شاهسون
سردسیر، گرمسیر کوچ
1. سردسیر، گرمسیر
2. کوچ و ایل راه
IV: تشکیلات اجتماعی و سیاسی و صنعتی شاهسون
V: ویژگیهای قومی ایل شاهسون
1. اخلاقها و عادتها
2. آیینها
3. خواستگاری و عروسی
4. نوزاد اول
5. ختنه سوران
6. تفسیل و ترفین
7. پوشاک شاهسون
8. مسکن شاهسون
VI: اقتصاد شاهسون
1. دامداری و کشاورزی
2. صنایع دستی
الف. گلیم
ب. جاجیم
ج. بل است
د. خورجین
هـ. سایر صنایع دستی شاهسون
VII سوماک
VIII منطقهی دامغان
پیشگفتار:
آذربایجان شرقی در شمال غربی ایران قرار دارد و از روزگاران کهن منطقهای آباد بوده و یکی از مراکز مهم امپراطوری ماد را تشکیل میداده است. آذربایجان که همواره به منزله سر و گردن ایران و قطعهای زرخیز و ارزنده در دنیای امروز به شمار میآید، همواره مطمح نظر سیاستهای استعماری جهان بوده است ولی سرزمینی که زادگاه زرتشت، مقر پرستشگاههای شاهان ساسانی، محل رستاخیر استقلال طلبان دورهی اسلامی چون بابک خرم دین، نهضت گاه شاهان صفویف محل پرورش شاعران نامی چون نظامی و زادگاه آزادیخواهان بنای چون ستارخان، باقرخان و شهادتگاه روحانیان بزرگی چون شیخ محمد خیابانی و ثقهالاسلام است، هیچ گاه حاضر به تحمل بیگانگان نبوده و نخواهد بود.
آذربایجان در نهضت مشروطیت ایران و در مبارزه با رژیم مستبدانه قاجار سهم بسزایی دارد. و اکثر قهرمانان مشروطیت از آذربایجان برخاستند، اینان از هیچ فداکاری کوتاهی نکردند و با اهداء خون شهیدان راه آزادی ایرا و در صف مقدم آنان فرزندان خلق آذربایجان، رژیم مشروطیت در ایران برقرار گردید.
در 1325 شمسی مردم آذربایجان در برابر فرقه دمکترات آذربایجان قیام کردند و استقلال ایران محفوظ ماند. و در انقلاب اسلامی 1357 ش، مردم اذربایجان نقش بسزایی داشتند.
موقعیت جغرافیایی و حدود وسعت:
آذربایجان شرقی در شمال غربی ایران قرار دارد. این استان حدود 4/102/67 کیلومتر مربع وسعت دارد که معادله 07/4 درصد مساحت کل کشور است. از شمال به جمهوریهای شوروی سابق، از جنوب به استانهای زنجان و آذربایجان غربی، از غرب به استان آذربایجان غربی و از شرق به استان گیلان محدود است.
نگاهی کلی به تاریخچه ایل شاهسون:
خواستگاه شاهسون تقریباً نامعلوم است. اگرچه اعتبار برخی از گزارشات مربوط به اواخر قرن 19، این قبیله در اواخر قرن 16 از ترکیه به رهبری شخصی به نام یونسار پاشا به ایران آمده است. یون سارپاشا از شاه عباسی اجازه گرفت که قبیلهاش را وارد ایران کند. شاه ایران از روی بخشندگی به تقاضای پاشا رضایت داد و به آنها لقب، شاهسون را بخشید (به معنای دوستار شاه) شاه عباس به یون سار پاشا دستور داد که برود و برای قبیله خود منطقهای راحت برای زمستان و تابستان انتخاب کند. بعد از گشتی زیاد پاشا ولایت اردبیل در شمال غربی ایران را انتخاب کرد. دشت مغان در زمستان برای قشلاق و دامنههای سبلان در تابستان برای ییلاق.
ایل شاهسون:
عشایر شاهسون در ناحیه شرقی دشت مغان واقع در شمال شرق، آذربایجان شرقی به سر میبرند.
I. وجه نامگذاری و سابقهی تاریخی:
زمانی که سرزمین ایران دچار آشوب بود شاه اسماعیل اول توانست با سرکوب آق قویونلوها بنیان حکومتی را در این کشور استوار سازد، مردانی که شاه اسماعیل را در این جنگها یاری کردند در تاریخ به نام قزلباش شهرت یافتند. قزلباش در ابتدا از 32 طایفه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موسیقی ایلیاد و ادیسه هومریونان باستان
یونانیان باستان موسیقی را به اندازه ریاضیات و نجوم، ضروری میدانستند.
فیثاغورث (500 ق.م) نسبتهای فرکانسی را که ما امروزه در موسیقی ، به آنها
فواصل میگوییم،کشف کرد0 مثلاً دونتی که فرکانسهای آنها براساس ضریب 2 به
1 هستند ، یک اکتاو ، 3 به 2 یک پنجم ، 4 به 3 یک چهارم و 9 به 8 یک ماژور را
ایجاد می کنند . موسیقی دانها و فلاسفه یونانی از یک ساز تک سیمی که به عنوان
مونوکورد 17 شناخته می شد ، برای تولید فواصل گوناگون استفاده می کردند0
فلاسفه فیثاغورثی اعتقاد داشتند که این ضرائب بر حرکات اجرام سماوی و سایر
عناصر مربوط به کهکشان هم حکم می رانند 0 از اینرو موسیقی در یونان ، جنبه
هنری و روشنفکرانه بسیار بالایی پیدا کرد وهم طراز با ریاضیات ، اخلاق و نجوم
مطرح شد 0 رساله بطلمیوس با عنوان هارمونی ، مهم ترین مأخذ در موسیقی
باستانی یونان است0 تفسیررسالههای موسیقی یونان باستان ، نتنگاری ریتمیک را
نشان می دهد ، ولی درمورد بیان و تفسیر گامها ، اختلاف نظرهای بی شماری در
این آرا وجود دارد 0یونانیها ازنظامی آهنگین که احتمالاً به مقیاسهای امروزی ما
شباهت داشتند ، استفاده میکردند0
نت نگاری دقیق موسیقایی به شکل امروزی ، در یونان باستان وجود نداشت0
یونانیان باستان با استفاده از الفبای یونانی ، نوعی خط فاصلههای ملودیک و
تقسیمات ریتمیک را ابداع کرده بودند 0 درحدود 15 نمونه از نت نگاری یونان
باستان ، امروزه موجود هست0 پژوهشگران سعی کردهاند با گردآوری تمامی
اطلاعات موجود در منابع ادبی آن دوران درباره نظامهای ریتمیک و تونال و
استفاده از آنها درساختمان نخستین سازهای یونانی ، اجزای این قطعات موسیقی را
تشخیص بدهند 0در نتیجه ، حدسهای ثاقبی درباره نغمات موسیقی یونان باستان ،
توسط آنها مطرح شدهاند0 بسیاری از پژوهشگران معتقد ند که موسیقی یونان
باستان مونوفونیک (فقط ملودی) یا هتروفونیک18 ( نواختن گونههای مختلف یک
ملودی همسان توسط سازهای گوناگون بهطور همزمان) بوده است0
بسیاری ازمنابع ادبی ، نقش بسیارمهم موسیقی را درفرهنگ یونان وتأثیرآن بر
رفتار بشری نشان میدهند0 برخلاف موسیقی مدرن ، موسیقی باستان یونان جزئی
منسجم از سایرشکلهای هنری ، مخصوصاً رقص ، نمایش وشعر بود0 برای مثال،
ایلیاد و ادیسه هومر اشعاری مطوّل هستند که قرار بوده است بهعنوان اشعار بزمی
و همراه با سازهایی زهی چون چنگ نواخته شوند 0شاید به خاطر درهم آمیختگی
موسیقی با سایر هنرها و نیز جنبههای مختلف زندگی یونانیان بود که فلاسفه
یونان، آن را دارای قدرتهای روانشناختی وحتی ماوراءالطبیعهای میدانستند0
نظریه انسانشناسی در یونان ، مبتنی برتأثیرشگفتآورموسیقی بررفتارانسانها
بود 0برای مثال ، سبک دوریان 19 ، انسانها را منطقی و متفکر و موسیقی سبک
فریژیان،20 او را احساساتی و جنگطلب میسازد0
اورفئوس 21 ، یکی ازبزرگترین اساطیر یونان ، می توانست با موسیقی خود ،
اشیاء را به حرکت درآورد و بر خدایان تأثیر بگذارد. صدای سازهای خاصی نیز،
بسیار قدرتمند بودند0 مثلاً گفته میشد که صدای چنگ و کیتارا22، باعث تحریک
استدلال میشود و با عبادت آپولو23 ، خدای عقل ارتباط دارد0 همچنین ، سازی
دو سیمهای که به نام آولوس24 شناخته میشد ، به اعتقاد یونانیها ، احساس را
برمیانگیخت و با عبادت دیونی سوس25، خدای وجد و خلسه ارتباط داشت0
تأثیر موسیقی بر رفتار انسانها به قدری از نظر یونانیان باستان مسلم بود که
بحثهای گستردهای درباره این موضوع در بحثهای افلاطون، بهخصوص در کتاب
جمهوریت مطرح شدهاند.
بیوگرافی جیمز جویس همراه سه داستان کوتاه از مجموعه دوبلینیها
جیمزآگوستین آلوی سیوس جویس درسال 1882 درایرلند ، در خانواده اشرافی
رو به زوالی چشم به جهان گشود. دو عامل بزرگ ازعوامل مؤثر در اندیشه او
مذهب کاتولیک مادرش و میهنپرستی پدرش بود.
مراحل رشد هنری او نمودار سیر تکاملی داستالننویسی قرن بیستم بود. مجموعه
داستان دوبلینیها (1914) به شیوه ناتورالیسم درآمد . جویس وقت نوشتن
«دوبلینیها» به همسرش گفت می خواهد برای هموطنانش وجدان خلق کند و
هنگام خواندن دوبلینیها می بینیم که بیراه هم نمیگفته. داستانها همه در مورد
زندگی اهالی دوبلین است. مردمی که دچار تعصب و خشک مذهبی هستند و از آن
جا که مذهبشان نتوانسته به طور طبیعی به نیازهای روحیشان پاسخ دهد، تبدیل
به آدمهایی منزوی، سرخورده و اغلب دغلباز شدهاند.
جیمز جویس ،در سال 1922 ، اولیس را نوشت ، این اثر ، یک اثر عظیم
تجربی و شاهکار مکتب عریان ذهنی است ، که به عنوان مهمترین و مؤثرترین
داستان قرن شناخته شده است.
زمان وقوع داستان روز 16 ژوئن 1904 و محل آن شهر دوبلین ، پایتخت ایرلند
است0 تمام حوادث تقریباً درمدت 16 ساعت اتفاق می افتد. این کتاب با مهارت و
دقت تمام در همان قالب ادیسه ، اثر معروف هومر نوشته شده است. در این قالب
جدید ستیفن دیدلس «تلماک» در جست وجوی پدرش جوک و پولدبلوم «اولیس»
می باشد. در طول روزآنها دو بارازمسیریکدیگرمی گذرند.بدون آنکه همدیگر را
بشناسند ، ستیفن باباک ملیگن که دانشجوی طب است، در یک قلعه قدیمی نزدیک
ساحل زندگی می کند. وجدان او از رفتاری که در واپسین دم حیات مادرش انجام
می دهند،عذاب میکشد. پدرش آنچنان مشروبخوارعاطل وباطلی است که اصلاً به
حساب نمیآید.درمدرسه آقای دیزی اورا نصیحت میکند.بلوم، که اصلاً مجارستانی
است ، برای همسر بی وفایش مولی تویدی بلوم «پنه لوپ» صبحانه تهیه می کند
وسپس بکارهای مختلفش ازجمله ادای آخرین احترامات به پدی دیگنم می پردازد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
جامعه شناسی، ایل و عشایر
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژهای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیههای سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کردهاند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کردهاند که سازمان اجتماعی آن قبیلهای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل میدهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آوردهاند. با توجه به آنچه گذشت ، میتوان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهمترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعهای عشایری، یا جامعهای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گلههایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعههای کوچ نشین شبان و جامعههای یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار میروند(۱).
طبقه بندی ایلها
جامعههای ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبانهای متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافتهاند. هر یک از جامعههای ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشتههای تحقیقی و قومنگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شدهاند. مستوفی قدیمترین طبقهبندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفههای وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفههای دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی میکنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیختهاند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمیگیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای میدهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانههای خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانستهاند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم میداند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست میدهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، ردهبندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ و جیل (گیل) را که پیش از حمله اعراب در ایران میزیستهاند، از گروه سوم دانسته است. طبقه بندی دیگری نیز از ایلات بر حسب اقوام و بر اساس وضع کنونی آنها صورت گرفته، و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
آدربایجان و ایل شاهسون
فهرست مطالب
پیشگفتار
نگاهی کلی به تاریخ ایل شاهسون
ایل شاهسون
وجه نامگذاری و سابقه تاریخی
تایخ ایل شاهسون
1. آمدن چادرنشینان ترک به آذربایجان
2. هجوم مغولان به آذربایجان
3. صفویه و قزلباش
4. یون هنوز پاشا و شاهسون
5. قاجاریه ایل شاهسون
سردسیر، گرمسیر کوچ
1. سردسیر، گرمسیر
2. کوچ و ایل راه
IV: تشکیلات اجتماعی و سیاسی و صنعتی شاهسون
V: ویژگیهای قومی ایل شاهسون
1. اخلاقها و عادتها
2. آیینها
3. خواستگاری و عروسی
4. نوزاد اول
5. ختنه سوران
6. تفسیل و ترفین
7. پوشاک شاهسون
8. مسکن شاهسون
VI: اقتصاد شاهسون
1. دامداری و کشاورزی
2. صنایع دستی
الف. گلیم
ب. جاجیم
ج. بل است
د. خورجین
هـ. سایر صنایع دستی شاهسون
VII سوماک
VIII منطقهی دامغان
پیشگفتار:
آذربایجان شرقی در شمال غربی ایران قرار دارد و از روزگاران کهن منطقهای آباد بوده و یکی از مراکز مهم امپراطوری ماد را تشکیل میداده است. آذربایجان که همواره به منزله سر و گردن ایران و قطعهای زرخیز و ارزنده در دنیای امروز به شمار میآید، همواره مطمح نظر سیاستهای استعماری جهان بوده است ولی سرزمینی که زادگاه زرتشت، مقر پرستشگاههای شاهان ساسانی، محل رستاخیر استقلال طلبان دورهی اسلامی چون بابک خرم دین، نهضت گاه شاهان صفویف محل پرورش شاعران نامی چون نظامی و زادگاه آزادیخواهان بنای چون ستارخان، باقرخان و شهادتگاه روحانیان بزرگی چون شیخ محمد خیابانی و ثقهالاسلام است، هیچ گاه حاضر به تحمل بیگانگان نبوده و نخواهد بود.
آذربایجان در نهضت مشروطیت ایران و در مبارزه با رژیم مستبدانه قاجار سهم بسزایی دارد. و اکثر قهرمانان مشروطیت از آذربایجان برخاستند، اینان از هیچ فداکاری کوتاهی نکردند و با اهداء خون شهیدان راه آزادی ایرا و در صف مقدم آنان فرزندان خلق آذربایجان، رژیم مشروطیت در ایران برقرار گردید.
در 1325 شمسی مردم آذربایجان در برابر فرقه دمکترات آذربایجان قیام کردند و استقلال ایران محفوظ ماند. و در انقلاب اسلامی 1357 ش، مردم اذربایجان نقش بسزایی داشتند.
موقعیت جغرافیایی و حدود وسعت:
آذربایجان شرقی در شمال غربی ایران قرار دارد. این استان حدود 4/102/67 کیلومتر مربع وسعت دارد که معادله 07/4 درصد مساحت کل کشور است. از شمال به جمهوریهای شوروی سابق، از جنوب به استانهای زنجان و آذربایجان غربی، از غرب به استان آذربایجان غربی و از شرق به استان گیلان محدود است.
نگاهی کلی به تاریخچه ایل شاهسون:
خواستگاه شاهسون تقریباً نامعلوم است. اگرچه اعتبار برخی از گزارشات مربوط به اواخر قرن 19، این قبیله در اواخر قرن 16 از ترکیه به رهبری شخصی به نام یونسار پاشا به ایران آمده است. یون سارپاشا از شاه عباسی اجازه گرفت که قبیلهاش را وارد ایران کند. شاه ایران از روی بخشندگی به تقاضای پاشا رضایت داد و به آنها لقب، شاهسون را بخشید (به معنای دوستار شاه) شاه عباس به یون سار پاشا دستور داد که برود و برای قبیله خود منطقهای راحت برای زمستان و تابستان انتخاب کند. بعد از گشتی زیاد پاشا ولایت اردبیل در شمال غربی ایران را انتخاب کرد. دشت مغان در زمستان برای قشلاق و دامنههای سبلان در تابستان برای ییلاق.
ایل شاهسون:
عشایر شاهسون در ناحیه شرقی دشت مغان واقع در شمال شرق، آذربایجان شرقی به سر میبرند.
I. وجه نامگذاری و سابقهی تاریخی:
زمانی که سرزمین ایران دچار آشوب بود شاه اسماعیل اول توانست با سرکوب آق قویونلوها بنیان حکومتی را در این کشور استوار سازد، مردانی که شاه اسماعیل را در این جنگها یاری کردند در تاریخ به نام قزلباش شهرت یافتند. قزلباش در ابتدا از 32 طایفه