لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بهشت و جهنم
منبع : کتاب منشور جاوید جلد 9 صفحه 363
نویسنده: آیت الله جعفر سبحانى
یکى از بحثهاى مربوط به بهشت و دوزخ، مسأله وجود کنونى آنها است و از زمانهاى دیرینه، این مسأله مطرح شده است این بحث در حالى که جنبه کلامى و عقیدتى دارد، بحث تفسیرى و قرآنى نیز هست، یعنى به این مسأله، هم از دریچه دلائل عقلى مىتوان نگریست و هم از دریچه تفسیرى، و با مراجعه به کتب کلامى روشن مىشود که اکثریت دانشمندان اسلامى وجود کنونى آن را پذیرفته و معتقدند که هر دو، هم اکنون آفریده شدهاند.
محدث و متکلم عالیقدر «شیخ صدوق» در این باره مىگوید: اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که آن دو آفریده شدهاند و پیامبر (ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده نمود. (1)
شیخ بزرگوار مرحوم «مفید» در «اوائل المقالات» به نقل اقوال پرداخته و چنین مىگوید :
بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند و روایات آن را تأیید و اهل شرع بر آن اتفاق نظر دارند ولى اکثریت معتزله و خوارج و گروهى از زیدیه مىگویند آفرینش کنونى آنها امرى ممکن است ولى دلیل بر وجود کنونى آن در دست نیست در حالى که «ابو هاشم جبائى» وجود فعلى آنها را محال دانسته و معتقد است پیش از برپائى قیامت بهشت و دوزخ آفریده نمىشوند. (2)
علامه حلى در «کشف المراد» اقوال متکلمان را به نحو یاد شده نقل کرده و «قاضى عبد الجبار» را از اندیشه با ابوهاشم یکسان مىداند. (3)
«تفتازانى» در شرح مقاصد مىگوید: اکثریت مسلمانان براینند که بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند جز «ابوهاشم» و «عبد الجبار» و پیروان آنها که با این نظریه مخالفت کردهاند . (4)
و گاهى در میان علماء شیعه اندیشه مخلوق نبودن بهشت و دوزخ به مرحوم سید رضى (ت/359، م /406) و زرارة بن اعین (5) نسبت داده شده است ولى برخى مانند «سید شبر» در صحت نسبت یاد شده به سید رضى تشکیک نمودهاند . (6)
ولى با مراجعه به تفسیر رضى که متأسفانه از آن فقط یک جلد منتشر شده است، صحت نسبت روشن مىشود. (7)
با توجه به آنچه که مرحوم مفید در «اوائل المقالات» نقل کرده است، روشن مىشود که درباره آفرینش کنونى بهشت و دوزخ سه نظریه در میان متکلمان اسلامى وجود داشته است.
1 ـ بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند و اکثریت مسلمانان این نظریه را پذیرفتهاند .
2 ـ آفرینش هر دو در شرائط کنونى امرى است ممکن ولى دلیل بر تحقق فعلى آن در دست نیست و این نظریه مربوط به معتزله و خوارج و گروهى از زیدیه است.
3 ـ آفرینش بهشت و دوزخ در وضع کنونى امرى غیر ممکن است و این نظریه مربوط به «ابوهاشم» و «قاضى عبد الجبار» مىباشد.
یادآور مىشویم که این مسأله جنبه سمعى و نقلى دارد و باید از کتاب و سنت حکم آن را استنباط نمود و اگر «ابوهاشم» مىگوید آفرینش کنونى آنها محال است، مقصود او محال بالغیر و یا به اصطلاح محال وقوعى است که در پایان بحث به آن اشاره مىکنیم. اینک دلائل قول مشهور:
دلائل خلقت بهشت و دوزخ
از بهشت و دوزخ در لسان قرآن به «جنت» و «جحیم» یا «جهنم» و «نار» یاد مىشود ولى هرگز مقصود از هر «جنت» که در قرآن وارد شده است، بهشت موعود نیست چه بسا قرآن کلمه جنت را در مورد باغهاى معمولى این جهان بکار برده است و نباید این آیات ملاک بحث باشد آنجا که مىفرماید:
«و لولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله» (کهف/39) .
چرا هنگامى که به باغ خود وارد شدى کلمه «ما شاء الله» را بر زبان جارى نکردى؟
و در آیه دیگر مىفرماید: «لقد کان لسبأ فى مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلدة طیبة و رب غفور» (سبأ/15) .
«در سرزمین «سبأ» براى آن گروه در چپ و راست، دو باغ بود به آنان گفتیم از روزى پروردگار خود بخورید و شکر نعمت را بجا آورید این است شهر پاکیزه و پروردگار آمرزنده» .
در این دو آیه کلمه «جنت» وارد شده است که حاکى از آن است که این جنت موجود بوده است ولى هرگز مربوط به بهشت موعود در قیامت نیست.
برخى مانند «تفتازانى» در شرح مقاصد آیات مربوط به آدم و حواء را که مدتى در بهشت بسر مىبردند، ولى به خاطر مخالفت با ارشاد خدا از آن بیرون شدند، گواه بر آفرینش بهشت موعود دانسته و مىگوید مقصود از «جنت» در آیات یاد شده همان بهشت موعود براى امم عالم است سپس مىافزاید: برخى مىگویند مقصود از جنت در آیات آدم و حوا یکى از باغهاى وسیع دنیا است آنگاه این نظر را مورد انتقاد قرار داده مىگویند یک چنین تفسیر بازیگرى با دین و بى اعتنائى به اتفاق مسلمانان است. (8)
ولى به نظر ما پا فشارى تفتازانى بر تفسیر «جنت» در آیات آدم و حوا به بهشت موعود، کاملا بیجا است و اگر گروهى از مفسران آن را به باغ دنیوى تفسیر کردهاند به خاطر آیات خلود است که مىگوید پس از دخول به بهشت دیگر از آن خروجى نیست و ساکنان بهشت پیوسته و جاودانه در آنجا زندگى خواهند کرد.
آیاتى که حاکى از جاودانه بودن ساکنان بهشت است بیش از آن است که در اینجا یادآورى گردد ولى به عنوان نمونه برخى را یاد آور مىشویم:
1 ـ قرآن بهشت را «جنة الخلد» مىنامد آنجا که مىفرماید: «قل أدلک خیر أم جنة الخلد التى وعد المتقون» (فرقان/15) .
آیا آن (دوزخ) خوب است؟ یا بهشت جاودانى که پرهیزکاران به آن نوید داده شدهاند؟
2 ـ قرآن در آیات بى شمارى بهشتیان را با کلمه «خالدون» توصیف مىفرماید این آیات سبب شده است که برخى جنت آدم و حوا را غیر از بهشت موعود تفسیر کنند.
البته در آیات خلد احتمال دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه این خلود از آن آن گروه از ساکنان بهشت است که در پرتو عمل صالح به آنجا وارد شوند و در حق آنان قرآن مىفرماید :
«عطاء غیر مجذوذ» (هود/108) . «پاداش جاویدان و مستمر» .
و اما انسانى که در خود بهشت متولد گردد آیا او هم جاودانه است یا نه، آیات خلود ناظر به آن نیست.
در هر حال هدف این است که جنت مربوط به آدم و حواء قابلیت هر دو تفسیر را دارد، بنابراین از دلائل قطعى مخلوق بودن بهشت و دوزخى که انسانها بر اثر عمل نیک و بد به آن وارد مىشوند، به شمار نمىرود.
بهشت و دوزخ برزخى
آیاتى در قرآن حاکى از آن است که براى برزخیان از نیکوکار و بدکار، بهشت و دوزخى وجود دارد و هم اکنون هر دو مخلوق و آفریده شدهاند ولى هرگز این آیات گواه بر مخلوق بودن بهشت و دوزخ مربوط به آخرت نیست و استدلال به آنها بر موضوع بحث کاملا بیگانه است.
قرآن درباره مؤمن به رسولان عیسى که به خاطر ایمانش کشته شد، مىفرماید:
«قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومى یعلمون» (یس/26) .
به او گفته شد داخل بهشت شو، وى گفت اى کاش قوم من از وضع من مطلع مىشدند.
جنت در این آیه، جنت برزخى است، نه جنت موعود.
قرآن درباره فراعنه یادآور مىشود که آنان پیش از قیامت بر آتش عرضه مىشوند و روز قیامت دچار سختترین عذاب مىگردند، آنجا که مىفرماید:
«النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعة. ادخلوا آل فرعون اشد العذاب» . (غافر/46) .
«صبح و عصر فراعنه بر آتش عرضه مىشوند و روز بر پائى قیامت خاندان فرعون به سختترین عذاب گرفتار مىشوند» .
از این بیان روشن مىشود که آیاتى که در آنها تنها لفظ جنت وارد شده یا جنت آدم و حواء موضوع بحث قرار گرفته و یا جنت و نار برزخى مطرح شده است، از آیات محل بحث بیرون بوده و باید تنها به آیاتى چشم بدوزیم که موضوع بحث آن بهشت و دوزخ موعود امم عالم است اینک در این باره مىگوئیم از برخى از آیات وجود کنونى بهشت و یا دوزخ کاملا استفاده مىشود :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
آیا بهشت و دوزخ الان موجود است؟
اکثر دانشمندان اسلامی معتقدند که این دو هم اکنون وجود خارجی دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تأیید می کند، به عنوان نمونه: در آیه مورد بحث و در آیات فراوان دیگری تعبیر به«اعدت» (مهیا شده) یا تعبیرات دیگری از همین ماده گاهی در مورد بهشت و گاهی در باره دوزخ آمده است.
از این آیات استفاده می شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شده اند اگر چه بر اثر اعمال نیک و بد انسانها توسعه می یابند.
بهشت و دوزخ در کجا هستند؟
به دنبال بحث فوق این بحث پیش می آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟ پاسخ این سؤال را از دو راه می توان داد:
نخست اینکه:بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود می بینیم اما عوالمی که در درون این جهان قرار دارند نمی بینیم و اگر دید و درک دیگری داشتیم هم اکنون می توانستیم آنها را ببینیم در این عالم موجودات بسیاری هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند. آیه «کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجهیم» که در بالا اشاره شد نیز گواه این حقیقت است.
پاداش شهیدان:
درباره اهمیت مقام شهیدان، سخن بسیار گفته شده و هر قوم و ملتی برای شهدای خود احترام خاصی قائل است ولی بدون اغراق، آن احترامی که اسلام برای شهدای راه خدا قائل شده بی نظیر است، روایت زیر نمونه روشنی از احترامی است که اسلام برای شهدا قائل شده آمده:
پیامبر(ص) فرمودند: هنگامی که جنگجویان تصمیم بر شرکت در میدان جهاد می گیرند خداوند آزادی آنها از آتش دوزخ را برای آنها مقرر می دارد. و هنگامی که سلاح بر می دارند و آماده میدان می شوند فرشتگان به وجود آنها افتخار می کنند.
و هنگامی که با دشمنان روبرو می شدند، مردم جهان، نمی توانند میزان ثواب آنها را درک کنند. و هنگامی که گام به میدان نبرد بگذارند و نیزه ها رد و بدل شود، و جنگ تن به تن شروع گردد فرشتگان با پرو بال خود اطراف آنها را می گردند و از خدا تقاضا می کنند که در میدان ثابت قدم باشند در این هنگام منادی صدا می زند: الجنه تحت ظلال السیوف : بهشت در سایه شمشیرها است.
در این هنگام ضربات دشمن بر پیکر شهید، ساده تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است.
شکست پس از پیروزی:
در ماجرای جنگ احد مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصی جنگیدند و به زودی پیروز شدند و لشکر دشمن از هم پراکنده شد و موجی از شادی سراسر لشکر اسلام را فرا گرفت ولی نافرمانی جمعی از تیر اندازان که در شکاف کوه «عینین» به سرکردگی عبدالله بن جبیر می جنگیدند و رها کردن آن سنگر حساس و مشغول شدن آنها و دیگران به جمع آوری قناعم ، سبب شد که ورق برگردد و شکست سختی به لشکر اسلام وارد گردد.
گناه سرچشمه گناه دیگر است:
ان الذین تولوا منکم… این آیه که باز ناظر به حوادث جنگ احد است حقیقت دیگری را برای مسلمانان بازگو می کند و آن اینکه: لغزشهایی که بر اثر وسوسه هاس شیطانی به انسان دست می دهد و او را به گناهانی می کشاند نتیجه زمینه های نامناسب روحی است که براثر گناهان پیشین در انسان فراهم شده و راهی را برای گناهان دیگر هموار ساخته است وگر نه وسوسه هاس شیطانی در دلهای پاک که آثار گناهان سابق در آن نیست اثری در آن نمی گذارد و لذا می فرماید: « آنهایی که در میدان احد فرار کردند شیطان آنان را به سبب پاره ای از اعمالشان به لغزش انداخت اما خدا آنها را بخشید. خداوند آمرزنده و حکیم است.» و به این ترتیب به آنها می آموزد که برای کسب پیروزی در آینده باید بکوشند، نخست خود را تربیت کنند و دل را از گناه بشویند.
معروف و منکر چیست؟
« معروف» در این لغت به معنی شناخته شده «از ماده عرف» و « منکر» به معنی ناشناس«از ماده انکار» است. و به این ترتیب کارهای نیک ، اموری شناخته شده و کارهای زشت و نا پسند اموری ناشناس معرفی شده اند چه اینکه فطرت پاک انسانی با دسته اول آشنا و با دوم نا آشناست.
با چه اشخاصی مشورت کنیم؟
مسلم است که هر کس نمی تواند طرف مشورت قرار گیرد زیرا گاه نقاط ضعفی دارند که مشورت با آنها مایه بد بختی و عقب افتادگی است، چنانچه علی علیه السلام می فرماید: با سه طایفه مشورت نکن:
لا تدخلن فی مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر:
با افراد بخیل مشورت نکن زیرا تو را از بخشش و کمک به دیگران باز می دارند و از فقر می ترسانند.
2.ولا جبانا یضعفک عن الامور:
همچنین با افراد ترسو مشورت نکن زیرا آنها تو را از انجام کارهای مهم باز می دارند.
3.ولا حریصاَ یزین مالک الشره بالجور:
و نیز با افراد حریص مشورت نکن که آنها برای جمع آوری ثروت و با کسب مقام، ستمگری را در نظر تو جلوه می دهند.
یک سؤال ناراحت کننده؟
سؤالی که در شأن نزول بالا برای جمعی از مسلمانان عصر پیامبر، مطرح بود یک سؤال عمومی و همگانی برای بسیاری از مردم در هر عصر و زمانی است آنها قالباً زندگی مرفه و پر ناز و نعمت گردنکشان و طغیانگران و فراعنه و افراد بی بند و بار را ، با زندگی پر مشقت جمعی از افراد با ایمان مقایسه می کنند و می گویند چرا آنها با آن همه جنایت و آلودگی زندگی مرفهی دارند و اما اینها با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تفاوت بین بهشت و جهنم از نظر اسلام و دیگران چه می باشد؟
پیرامون این پرسش مطالبی را به اختصار برای شما بیان می کنم: 1ـ ادیان از دید کلی به دو مجموعه تقسیم می شوند: توحیدی و غیر توحیدی. ادیان توحیدی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت. در این ادیان سه اصل و رکن اعتقادی پذیرفته شده است: توحید، نبوت و معاد، که در ادیان غیر توحیدی چندان خبری از این ها نیست.(فصل نامه ادیان و مذاهب، شماره 22، ص 67)2ـ از آن رو که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و قدم برداشتن در آن مسیر از ریشه فطری بهره مند است، در تمام ادیان با تفاوت هایی عقیده به بهشت و جهنم وجود دارد؛ مانند: الف) در اقوام ابتدایی عقیده بر این بود که زندگی پس از مرگ نتیجه کارها و خصلت های بشر در دنیا است، همانند خصلت ترسو بودن که انسان را از وصول به بهشت باز می دارد و موجب کیفر و عذاب می گردد، بر عکس شجاعت موجب پاداش روح می گردد.ب) در یونان و روم قدیم این عقیده رایج بود که دادگاه اخروی کیفر و پاداش می دهد و بهشت و جهنم با مسئله تناسخ ارتباط دارد. می گفتند: ده هزار سال به درازا می کشد تا نَفْسی در چرخة تناسخ به بدن نخستین خود برگردد، لیکن این مدت در ارواح پاک به سه هزار سال کاهش پیدا می کند. نفوسی که بسیار شریر باشند، در دوزخ ابدی گرفتار می شوند.ج) در نظر هندوان نیز مسئله دوزخ و بهشت با تناسخ گره خورده است. آنان می گویند: نفس از آغاز به دوزخ زیرزمین که مسکن بدکاران است، منتقل می شود سپس از طریق تناسخ حرکت خود را ادامه می دهد. نیز عقیده دارند: "یاما" پادشاه بهشت و قاضی اموات است. مردگان از میان دو آتش می گذرند. بدکاران می سوزند و نیکوکاران از آن سالم بیرون می آیند. اعمال آنان قبلاً در ترازویی سنجیده می شود و بعد نیکوکار به بهشت و بدکردار به دوزخ می رود و یا دوباره به زمین باز می گردد و از نو متولّد می شود و چرخه تناسخ را ادامه می دهد.د) بودایی به موجب اعتقاد به "کارما" کیفیت زندگی انسان در زندگی، چگونگی زندگی او را پس از مرگ تعیین می کند. اگر زندگی با نیکوکاری است، زندگی بعدی از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد، اما در صورت عکس، زندگی بعدی دارای کیفیت پست تری می باشد. تولّد و مرگ و تولد دیگر همه شر و بدبختی است. نجات بشر در پرتو وصول به ایروانا است.3ـ دین زرتشتی که به مقتضای برخی از روایات در زمره ادیان توحیدی و الهی قرار دارد امّا در آن تحریف صورت گرفته، در همین دین آمده است: روح پس از مرگ بدن به مدت سه شبانه روز دور بدن می گردد. ارواح نیکوکار همراه سروش و بدکار زیر شکنجه دیوان قرار دارند، پس از آن ارواح نیکوکار به همراه موجودات خیر و بدکار به همراه موجودات شر به جهان آخرت سفر می کنند. اعمال نیک به صورت دوشیزه زیبا وارد بهشت و به سوی "اهورا مزدا" رهبری می شود و "هومنو" به او خیر مقدم می گوید و خلعتی به او می پوشاند و او را به بهشت رهبری می کند. آنان که اعمال نیک و بدشان مساوی باشد، در جای خاصی قرار می گیرند. در قیامت پلی است به نام "چینوت" که روی دوزخ قرار دارد، به هنگام عبور نیکوکاران پهن و به هنگام عبور بدکاران باریک می شود، باریک تر از مو و تیز تر از تیغ، به همین جهت بدکاران نمی توانند موفق بشوند و از آن بگذرند، آنان از پل به دوزخ می افتند. 4ـ در آیین یهود: اگر چه اعتقاد به قیامت و بهشت و جهنم در ادیان ابراهیمی از ضرورت برخوردار است، لیکن برخی از فرقه های یهود در معاد و فراگیر بودن آن انکار و تردید کرده اند. فرقه صدوقیان(صادوقیان) آن را انکار می نمایند، دیگران در فراگیر بودن آن تردید روا می دارند و می گویند: بیسوادان و آنانی که از تورات بهره ای ندارند، بار دیگر زنده نخواهند شد. نیز گفته اند: آنان که خارج از ارض مقدس فلسطین مدفونند، بهره ای از قیامت نخواهند داشت. دیگران گفته اند: خداوند پیش از قیامت در زیر زمین نقبی می زند و اجساد آنان را به ارض موعود می آورد و در آن جا زنده می شوند.از جمله اعتقاد آنان در مورد معاد و بهشت و جهنم: ـ هر که با هر کفنی که دفن شده است، در فردای قیامت با همان کفن محشور می شود.ـ همه حتی آنانی که در دنیا از نقایص جسمانی برخوردارند، در قیامت کامل محشور می شوند. ـ لذت دنیا، مانع لذت بهشت و رنج دنیا، موجب وصول به بهشت است.ـ در قیامت الیاس پیامبر مأمور برپایی قیامت است.ـ بهشت جای لذت های مادی نیست.ـ در قیامت خدا و بزرگان بنی اسرائیل داوری می کنند.ـ معاد هم جسمانی است و هم روحانی، لیکن تنها روح کیفر می بیند. ـ نیکوکاران در بهشت مخلدند و بدکاران از جهنم رهایی می یابند، جز برخی که مرتکب گناهان خاصی مانند زنای محصنه شده باشند. برخی گفته اند: این ها هم در جهنم جاودان نیستند، بلکه پس از دوازده ماه به موجودی دیگر تبدیل می شوند. ـ بهشت هفت طبقه دارد و هر چه بالا رود، برای آنانی است که کارهای خوبشان بیشتر است.ـ جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است. ـ ختنه نشده وارد بهشت نمی شود و ختنه شده وارد جهنم نخواهد شد، مگر کسی که خیلی بد باشد. ـ آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثر نمی کند.ـ همه در فردای قیامت محکوم می شوند، جز قوم یهود.ـ روز شنبه جهنمیان استراحت می کنند و عذاب نمی بینند.5ـ عقیده مسیحیت هم مانند عقیده قوم یهود است، جز این که: مسیحیان به زندگانی روحانی در قیامت معتقدند، نه جسمانی. ـ پس از مرگ، داوری خصوصی و جزئی در مورد اعمال بشر به عمل می آید و داوری کلی و نهایی در قیامت است.ـ کلیسای کاتولیک می گوید: کسانی که پس از قیامت در برزخ تصیفه شوند، به بهشت می روند و بهشت در محضر خداوند است. کسانی که شایسته این پاداش نیستند، به دوزخ می روند.ـ کلیساهای اصلاحی (پروتستان) نیز این عقیده را دارند، جز دوره برزخ را.ـ مسیحیان شرط ورود به بهشت را مختون (ختنه شدن) نمی دانند.6ـ معاد در اسلام خیلی بیشتر با شرح و بسط بیان شده به گونه ای که حدود هزار آیه قرآن مربوط به معاد است. اسلام در مورد بهشت و جهنم نظری کاملا معتدل و میانه دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اسباب ورود به بهشت از نگاه قرآن
در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد,
آیة الله مکارم شیرازیولى بحث فعلى ما در این است که اسباب ورود به بهشت در چیست ؟ و چه وسایلى انسان را در راه رسیدن به این کانون موهبت الهى کمک مى کنند. در زیر به پاره اى از این وسایل اشاره مى گردد:1- ایمان و عمل صالحنخستین چیزى که سرمایهء اصلى نجات و خمیرمایه سعادت و کلید درهاى بهشت شمرده شده ایمان وعمل صالح است , قرآن مى گوید: <و الذین آمنو عملوا الصالحات اولئک اصحابه الجنة هم فیها خالدون (بقره 82) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند یاران بهشتند, و جاودانه در آن خواهند ماند>.این تعبیر یا شبیه آن در آیات بسیارى وارد شده است که تکرار آن بیانگر اهمیت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مى باشد.به این ترتیب قرآن پردههاى اوهام گروهى از اهل کتاب و مقلدین آنها را در میان اقوام و ملل دیگر, که تصور مى کردند مسأله نجات و ورود در بهشت براساس یک سلسله روابط, یا ضوابطى غیر از ایمان و عمل صالح است , پاره مى کند, و انسانها را براى ساختن خویش در دو بعد عقیده و عمل بسیج مى نماید, و اتفاقاًآیهء مورد بحث به دنبال آیاتى درباره قوم یهود است که خود را قوم برگزیده خداوند مى دانستند, و گاهى فرزندان خدا خطاب مى کردند وحى گفتند: <اگر هم نگاه کرده باشیم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهدرسید> گوئى عهد و پیمانى با خدا بستد بودند.2- تقوى و خدا ترسىعامل دیگر, تقوى و پرهیزگارى است ; که در آیات فراوانى از قرآن مجید نیز روى آن تکیه شده است , ازجمله در سورهء مریم بعد از اشاره به جنات عدن و باغهاى جاودانهء بهشت , و بخشى , از نعمتهاى آن مى فرماید: <این همان بهشتى است که ما به ارث به بندگان پرهیزگار خود مى بخشیم > (تلک الجنة التى نورث من عبادنا من کان تقیاً) (مریم 63.در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد, یعنى چنان مفهوم جامعى دارد که انجام همهء وظائف الهى اخلاقى انسانى را فرا مى گیرد.تعبیر به <تلک > در آغاز آیه که اشاره به دور است در واقع اشاره اى است به عظمت مقام بهشت , گوئى آنچنان والا است که از دسترسى فکر و اندیشهء ما فراتر است .3- احسان و نیکوکارىعامل دیگرى که از اسباب مهم ورود در این کانون بزرگ نعمت الهى است مسأله احسان و نیکو کارى باآن مفهوم وسیع و گسترده است که در آیات متعددى به آن اشاره شده از جمله در آیهء 85سورهء مائده : (فاتابهم الله بما قالوا جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین منها و ذلک جزاء المحسنین ). خدا بدلیل آنچه گفتندبهشتى را که در زیر آن رودهایى جارى است به آنان پاداش داد و این پاداش نیکوکاران است >.4- جهاد و شهادتهرکس مختصر آشنایى با منطق قرآن و اسلام داشته باشد مى داند مقام مجاهدان و شهیدان در اسلام فوق العاده والا است , قرآن با صراحت وعده بهشت را به این گروه ایثارگر داده است . از جمله در آیه 11وبه مى فرماید: <ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون ویقتلون وعداً علیه حقاً فى التوراة والا نجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به وذلک هو الفورالعظیم (توبه 111). <خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى مى کند که (در برابرش )بهشت براى آنان باشد (به این گفته که ) در راه خدا پیکار مى کنند مى کشند و کشته مى شوند, این وعده حقى است بر او که در تورات و انجیل و قرآن آمده , و چه کسى نسبت به عهدش از خدا وفادارتر است , حال که چنین است بشارت باد بر شما به خاطر معامله اى که با خدا کرده اید, و این پیروزى بزرگى است >.از آیه فوق استفاده مى شود که نه تنها شهیدان راه خدا, بلکه پیروز مندان در جهاد نیز مشمول چنین معامله اى با خدا هستند, همین قدر که جان خود را در طبق اخلاص گذارده و به میدان جهاد مى آورندمصداق معامله با خدا است , و اینکه <یقتلون > (دشمن را مى کشند) مقدم بر <یقتلون > (خود آنها شهیدمى شوند) شده است , دلیل بر این است که هدف اصلى در هم کوبیدن دشمن است نه شهادت ! بنابراین شهادت مقام والائى است که در این مسیر عائد گروهى از سعادتمندان مى شود, اما هرگز جهاد به منظور نیل به شهادت انجام نمى شود, یا به تعبیر روشنتر شهادت هدف نیست , بلکه گذر گاهى است در راه هدف .5- ترک هواپرستى دیگر از امورى که به عنوان اسباب ورود به بهشت معرفى شده <ترس از خداوند و مبارزه با هواى نفس >است , در آیه 45و 41نازعات مى فرماید: <و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى المأوى > (اما آنکس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بهشت جایگاه او است >.بدون شک رابطهء نزدیکى میان <خوف از خدا> و <نهى نفس از هوى پرستى > است که یکى به منزله درخت و دیگرى میوه است , هنگامى که خوف حق در اعماق روح انسان ریشه دار شد, ستیزى از درون دربرابر هوى نفس آغاز مى گردد, و مى دانیم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى که در روى زمین است همان <هوى پرستى است و پس خود خدا سرچشمه همه اصلاحات است .-6- تقدم در کارهاى خیر و ایمانپیدایش هر آئین جدید الهى با سنت شکنیهائى همراه است , مخصوصاً آئینى همچون اسلام که درمحیط بسیار خرافى وآلوده به انواع مفاسد, و مملو از ارزشهاى کاذب و غلط ظاهر گشت . بدیهى است پیشگام شدن در ایمان به چنین پیامبرى کارى بسیار مشکل است و نیاز به شجاعت فراوان دارد, زیرا همیشه پیشگامان در ایمان مورد هجوم جاهلان متعصب قرار دارند و چون در اقلیتند جان و مال وحیثیتشان در خطاست .بعلاوه آنها <اسوه اى > براى دیگران محسوب مى شوند و سببى براى پیشرفت آئین حق در دنیا روى این جهات چهارگانه پیشگامان امتیاز بزرگى دارند و اینجاست که قرآن مجید وعده قطعى بهشت را به آنها داده ودر آیه 10سوره واقعه مى فرماید: <و السابقون السابقون اولئک المقربون فى جنات النعیم > (و پیشگامان پیشگام , آنها مقربانند, و در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند>.این در صورتى است که <سابقون > را به معنى سابقون در ایمان تفسیر کنیم , ولى بعضى از مفسران آن را به سبقت در طاعة الله (اطاعت فرمان خدا) یا سقبت در نمازهاى پنجگانه , یا جهاد, یا هجرت , یا توبه , تفسیرکرده اند, در این صورت نیز مى تواند شاهدى براى مقصود باشد, چرا که پیشگامان در این اعمال خیر نیزاسوه دیگر انند, و هم مردمانى ایثارگر و با شهامت و متوکل بر خدا, شایسته بهره مند شدن از جنات نعیمند.7- هجرتهجرت به معنى <دورى از کانون کفر و شرکت و ظلم و گناه > در بسیارى از موارد تنها راه حل مشکلات مؤمنان و نیکان است , آنها با دور شدن از چنین محیطى خود را مى سازند, و جمعیت خویش را آماده مى کنند و جذب نیرو مى نمایند, تا براى جهاد و هجوم بر سردمداران شرکت و ظلم آماده تر گردند.این همان کارى بود که مسلمانان دوبار آن را انجام دادند: <هجرت خصوصى > گروهى از مسلمین از مکه به حبشه , و هجرت عمومى مسلمانان از مکه به مدینه سر فصل جدیدى در تاریخ اسلام شد.بدیهى است ترک خانه و کاشانه و بستگان و دوستان , وطن مورد علاقه , کار بسیار مشکلى است , ومشکل دیگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر کانون کفر و فساد, ولذا قرآن مجید مهاجران را با صراحت به نعمتهاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آیات 25تا 22توبه مى فرماید: <الذین آمنوا وهاجرو اوجاهدوا فى سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائذون یبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم > (آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند, و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند, مقامشان نزد خدا برتر است , و آنها رستگارانند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بهشت و نعمت های آن درقرآن
زیبائی های زنان بهشتی
خداوند متعال در سوره الرحمن زیبائی مراتب بهشتیان و نعمت های متناسب با آن را بیان می کند و در سوره صافات آیات 48 تا 49 در خصوص زنان بهشتی می فرماید: «وَ عِندَهُمْ قَـ'صِرَ ' تُ الطَّرْفِ عِینٌ * کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ؛ و در نزد بندگان مخلَصین خدا زنهائی هستند که چشمان خود را فقط بدانها میاندازند و به دیگری نظر ندارند، و آنان سیاه چشم هستند. و به اندازهای پیکرشان سفید است که گوئی مانند سپیدی تخم مرغهائی است که پوستش کنده نشده و محفوظ مانده است».
و در سورة نبأ داریم که: «وَ کَوَاعِبَ أَتْرَابًا» (آیه 33 سوره نبا). کواعب جمع کاعبة است، و کاعبة دختر نورس را گویند که هنوز پستانهایش بزرگ نشده و کاملاً نروئیده است بلکه فقط ته گرفته و شروع به رشد کردن نموده است. و أتراب جمع تِرب به معنای مثل و قرین و شبیه است. یعنی حوریّه های بهشتی همه یک سنّ و سال و همه با هم شبیه و نظیر دختران نورس میباشند. و یا آنکه زنهای مؤمن دنیا که از دنیا میروند همه در بهشت جوان و زیبا و هم سنّ و نیکو روی و نیکو خوی برای شوهران خود هستند.
ما در دو سوره از قرآن بیشتر از سوره های دیگر، وصف بهشت و نعمتهای آن را می بینیم. یکی سوره الرّحمن است که تنها سوره ای است که بعد از بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَـ'نِ الرَّحِیمِ، به اسمی از اسماء خداوند عزّ وجلّ سوره را شروع میکند. و طبق روایت وارده در «مجمع البیان» از حضرت موسی بن جعفر از پدرانش علیهم السّلام از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم، عروس قرآن است: (قَالَ: لِکُلِّ شَیْءٍ عَرُوسٌ، وَ عَرُوسُ الْقُرْءَانِ سُورَةُ الرَّحْمَنِ جَلَّ ذِکْرُهُ).
وصف بهشت های دوگانه مخلصین
خداوند متعال پاداش مقام خوف از پروردگار را چنین توصیف می کند: «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛ و از برای کسیکه از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت است» (الرحمن/46). مراد از خوف از مقام ربّ، عبادت برای خود خداست نه برای کسب بهشت و نه برای ترس از دوزخ. و بنابراین، این آیه راجع به مقرّبین و مُخلَصین است که عبادتشان فقط برای ذات حضرت حقّ است، و شائبه غیر در آن نیست. و دو بهشت ظاهراً عبارت است از بهشتی که در اثر جزای عمل داده میشود، و بهشتی که طبق «وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ» (ق/35) به عنوان زیادی از پاداش عمل، حضرت ربّ العزّة عطا میکند.
«ذَوَاتَآ أَفْنَان؛ آن دو بهشت دارای انواع از میوهها است و یا دارای برگها و شاخه هائی است» (آیه 48 سوره الرحمن) چون ذَوَاتَا تثنیة ذَات است که نونش به اضافه ساقط شده. و أَفْنَانٍ یا جمع فَنّ است به معنای نوع، و یا جمع فَنَن است که به معنای شاخه است. «فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ؛ در آن دو بهشت دو چشمهای است که جاری است» (آِیه 50 سوره الرحمن).
«فِیهِمَا مِن کُلِّ فَـ'کِهَةٍ زَوْجَان؛ در آن دو بهشت از هر نوع میوهای یک جفت است» (آِیه 52 سوره الرحمن). یک میوه ای که در دنیا بوده و بهشتیان آنرا از قبل می شناخته اند، و یک میوه ای که در آنجاست و هنوز آنرا ندیده اند و حالا بدان دست می یابند.
«مُتَّکِـِینَ عَلَی' فُرُشِ بَطَآنءِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَی الْجَنَّتَیْنِ دَان؛ تکیه زنندگانند بر فرشهائی که داخل آنها از حریر ضخیم است، و میوه چیده شونده آن دو بهشت نزدیک و در دسترس است» (آِیه 54 سوره الرحمن). فُرُش جمع فِراش است، و فراش به چیزی گویند که مفروش کنند و روی آن بنشینند و یا تکیه زنند. بَطائِن جمع بِطانَة است، و بِطانه به لباس زیرپوش گویند در مقابل ظِهارَة که به لباسی گویند که معلوم باشد و روی لباس میپوشند. و إسْتَبْرَق به ابریشم ضخیم گویند. جَنَا یعنی میوة مُجتَنَی: میوهای که باید چیده شود. و دَانٍ در اصل دانِیٌ بوده است (اسم فاعل از دَنَا یَدْنُو: نزدیک شد) یعنی نزدیک و قریب. و حاصل معنی این میشود که: آنان تکیه میزنند بر فرشهائی که داخل آن از ابریشم ضخیم است، تا چه رسد به ظاهر آن که از ابریشم بسیار بهتر و با ارزشتر است. و میوه های این دو بهشت را که باید بچینند و بخورند، نزدیک است و به مجرّد دست بردن بدست آید، و همه دسترس است. مانند آیه 23 سوره الحاقه: «قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ؛ یعنی میوه های چیدنی آن نزدیک است» چون قُطُوف جمع قِطْف است، و قِطْف به میوهای گویند که تازه چیده باشند. و مانند آیه 14 سوره دهر: «وَ دَانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلَـ'لُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلاً؛ و سایه های درختان بهشتی بر سر آنها نزدیک است، و میوه های چیدنی آن، رام و در اختیار آنهاست».
«فِیهِنَّ قَـ'صِرَ ' تُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لاَ جَآنّ؛ در روی آن فرشها ـ و یا در آن بهشتها ـ زنانی هستند که نظر خود را فقط به ازواج خود انداخته و أبداً اراده غیر آنها را نمی کنند. و قبل از آن ازواج، هیچ فردی از انسان و یا از جنّ، آنان را مسّ نکرده و بکارت آنها را با نکاح نبرده است» (آیه 56 سوره الرحمن). طَرْف به معنای پلک چشم است. و قَـ'صِرَ ' تُ الطَّرْفِ کنایه از زنهائی هستند که نظر خود را کوتاه نموده و به غیر نظر ندارند. طَمْث عبارت است از نکاح توأم با خون آمدن. و جَانّ عبارت از جنّ است. و محصّل معنی آنستکه: آن زنها و حوریّه ها در روی آن فرشها آرمیده ـ و یا در آن بهشتها هستند ـ و أبداً میل به غیر جفتهای خود ندارند، و کمال میل آنان فقط به شوهرهای آنهاست. و آنان باکره هستند، و هیچکس چه از نوع انسان و چه از نوع جنّ، با آنها آمیزش ننموده و بواسطه نکاح، ازالة بکارتشان را نکرده است.
«کَأَنـَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ؛ گویا آنها در درخشندگی و تابناکی همانند یاقوت و مرجان میباشند» (آیه 58 سوره الرحمن). «هَلْ جَزَآءُ الاْءحْسَـ'نِ إِلاَّ الاْءحْسَـ'نُ؛ مگر پاداش احسان و نیکوئی نمودن، غیر از نیکوئی و احسان میباشد؟» (آیه 60 سوره الرحمن) یعنی مؤمنین و مؤمنان که در دنیا به ایمان و اطاعت از خدا و رسول خدا، و پیمودن راه خلوص و تقوی، از مقرّبین گردیده و از مُحسنین شده اند، خداوند به پاس احسانِ آنها بدانها احسان نموده و این نعمتها را ارزانی میدارد.
بهشت های دوگانه اصحاب یمین
«وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّـتَانِ؛ و از آن دو بهشت، پائینتر و پستتر، دو بهشت دیگر است» (آیه 62 سوره الرحمن). این دو بهشت گر چه شبیه به دو بهشت سابق اند، ولی از جهت منزله و قدر و قیمت، فضل و شرفشان پائینتر و ارزش آنها کمتر است. چون آن دو بهشت قبل، متعلّق به اهل اخلاص بود که از مقام پروردگارشان در خشیت و ترس بودند و خدا را به جهت خدا عبادت می نمودند، و طبعاً از مخلَصین و مقرّبین می باشند؛ و این دو بهشت متعلّق به دسته پائین تر از آنهاست، و آنان اصحاب یمین هستند که خدا را یا به جهت ترس از جهنّم و یا به جهت طمع در بهشت عبادت می کنند؛ فلهذا این دو بهشت که نیز یکی از آنها برابر پاداش و