لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اعتیاد به عنوان یک مشکل، همیشه دامنگیر بوده و هست چرا که به عنوان یک معضل دامنگیر انسان ها در جوامع مختلف بوده و به موازات افزایش دانش انسان، اعتیاد نیز گسترش یافته و از پیچیدگى بیشترى برخوردار شده است.
متفاوتى در بیش از این که یک پدیده اجتماعى محسوب شود یک پدیده روانى است و در اشکال مختلف و اعتیاد انسان ها ظهور و بروز مى یابد. همانطور که یک انسان مى تواند به قمار اعتیاد پیدا کند و یا اعتیاد به خرید و غیره، اعتیاد به مواد مخدر هم یکى از آنهاست .اما نکته نگران کننده آنجاست که از سوى مقامات مسوول اعلام مى شود که میانگین سن اعتیاد در ایران به 14 سال رسیده است و این نسل آینده ساز کشور در خطر است.
روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، در واقع ترغیب برای تشدید مبارزه با مواد مخدر است و جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان پرچمدار این مبارزه جدی، شفاف و سالم در جهان مطرح است.
در روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، امحاء انواع مواد مخدر مکشوفه، بهترین سند گویای مبارزه بااین پدیده است که در ایران این اقدام همه ساله از سوی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و با حضور ارگانهای مرتبط، نمایندگان و سفیران کشورهای خارجی انجام میشود.
کارشناسان معتقدند که مواد مخدر و اعتیاد، دیگر یک آسیب اجتماعی نیست، بلکه یک بحران اجتماعی محسوب میشود.
از نظر آنان ، برای گزینش بهترین راه حل این بحران، میبایست پدیده مواد مخدر را در متن ساختار اجتماعی و شرایط حاکم برآن مورد ملاحظه قرار داد.
بهگفته متخصصان ، به لحاظ علمی، ارتباط معناداری میان آسیبها و نقایص و نارساییهای اجتماعی دیگر وجود دارد و بدون یافتن ارتباط علمی و تئوریک نمیتوان درک واقع بینانهای از این پدیده پیدا کرد.
امروزه قسمت اعظم مواد مخدر در همسایگی ما تولید و توزیع میشود.
الگوی مصرف مواد مخدر با هدایت سودجویانی که جوانان را نشانه رفتهاند از مواد مخدر طبیعی به شیمیایی درحال تغییر است.
نرخ رشد در عرصههایی نظیر جرایم ، زندانیان، معتادان، کشفیات مواد مخدر، درگیرهای مسلحانه، دیگر آسیبها و تهدیدهای مرتبط، نگرانکننده است و با وجود آن که جمهوری اسلامی ایران از حیث میزان کشفیات و دستگیری مجرمان به عنوان پیشتاز مبارزه در جهان معرفی شدهاست، در داخل کشور با معضلات پیچیدهای روبروست که استمرار مصرف و جوان گزینی اعتیاد،افزایش نرخ شیوع، بخصوص میان دختران و پسران جوان،افزایش بیماریهای مسری ناشی از نحوه سوء مصرف مواد نظیر ایدز، هپاتیت ، سل و دیگربیماریها،آمیختگی پدیده اعتیاد با انواع بزهکاریهای اجتماعی نظیر سرقت، باجگیری ، خشونتهای اجتماعی و خانوادگی و قتل، پیوند بین قاچاق و مسایل سیاسی و ضد امنیتی ، از مهمترین معضلات اعتیاد در کشور است.
اظهارات انتقادآمیز دکتر "علی هاشمی"، دبیرستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری حاکی از آن است که هنوز در ایران ، باوری مبنی بر بحرانی بودن معضل اعتیاد وجود ندارد.
براساس مطالب منتشره پیرامون مواد مخدر در ایران، فقدان یک استراتژی اطلاع رسانی جامع کاملا مشهود است.
نگرش بخشی به اطلاع رسانی، عملا به ارائه چهرهای افسارگسیخته از توزیع و مصرف مواد مخدر در کشور منجر شدهاست.
مطابق یک نظریه اجتماعی، گاهی سخن گفتن و اعتراض به یک وضعیت خاص در واقع محصول عملکرد قدرت ناپیداست که ما را وادار میکند درمقابله با همان پدیده سخن بگوییم، حال آنکه در واقع در حال تقویت آن پدیده میباشیم.
از آنجا که قاچاق مواد مخدر یک پدیده جهانی و فراملیتی است، امر مبارزه با مواد مخدر نیز باید از شکل بخشی، منطقهای و ملی به یک فراملی و جهانی تبدیل شود.
یک سووال جدی در جامعه ما مطرح است که چرا باوجود آنکه نیروی انسانی و منابع مادی فراوانی صرف مبارزه با مواد مخدر میشود و مجازات قاچاق مواد مخدر شدید است و نیز میزان کشفیات مواد مخدر بالاست، همچنان معضل اعتیاد در ایران جدی است ؟
گزارشهای رسانهها و مقالات انتقادی همواره براین امر تاکید میکنند که اعتیاد در جامعه از میزان و نرخ رشد نگرانکننده ای برخوردار است و نتیجهگیری میکنند که امر مبارزه با مواد مخدر، شکست خوردهاست.
مقوله "مبارزه با مواد مخدر"، در جامعه ما متضمن یک مفهوم عام ولی با مصادیق خاص است. به عبارت دیگر، وقتی از عبارت "مبارزه با مواد مخدر"، استفاده میشود، نوعی نگاه مطلق وجود دارد که تمام مشتقات این امر را شامل میشود.
آنچه تاکنون در ایران صورت گرفته است، غالبا مبارزه با مواد مخدر بوده است که لزوما به مقابله با اعتیاد نمیانجامد، چرا که در این مبارزه، هدف اصلی جلوگیری از ورود و توزیع مواد مخدر است.
حال آنکه امر اعتیاد یک رفتار انسانی است که تهیه مواد مخدر تنها یکی از پیش نیازهای آن میباشد.
به همین دلیل ، چنانچه اخبار نشریات و مطبوعات و رسانهها را در نظر بگیریم، مشاهده خواهیم کرد که بخش عمدهای از مطالب منتشره شامل کشف و ضبط مواد مخدر است.
مبارزه با مواد مخدر، یعنی مبارزه با کشت، تولید، قاچاق و توزیع مواد مخدر، یک اقدام کاملا پلیسی و در حوزه مقابله با جرایم میباشد، درحالی که مقابله با اعتیاد، یعنی جلوگیری از مصرف مواد مخدر توسط غیر معتادین و تلاش برای ترک اعتیاد افراد معتاد که یک اقدام فرهنگی، اجتماعی است .
بهنظر میرسد، طراحان اولیه امر مبارزه با مواد مخدر با این پیش فرض به تدوین سازمان و ساز وکار مقابلهای پرداخته بودند که با جلوگیری از ورود مواد مخدر، مساله اعتیاد به خودی خود حل خواهد شد.
امروز با ارزیابی اقدامهای وسیع گذشته میتوان به صراحت این پیش فرض را رد کرد.
تشدید اقدامها برای جلوگیری از در دسترس بودن مواد مخدر یک نیاز جدی است، ولی در کنار آن و حتی اولیتر از آن ، تجدیدنظر و باز تعریف امر "مقابله با اعتیاد" میباشد که بهنظر میرسد طی چندین سال گذشته مغفول بوده و یا به طور جدی یا کارآمد مورد توجه قرار نداشتهاست.
ماجرای آمارهای ضد و نقیض تعداد ایرانیان معتاد، مدعی جدیدی هم پیدا کرد.
مدعی با نام مرکز جرایم و مواد مخدر سازمان ملل که در جدیدترین گزارش خود، نه آمار 5/1میلیونی نیروی انتظامی را تایید کرده و نه آمار چهار میلیونی ستاد مبارزه با مواد مخدر را بلکه خود آمار وجود سه میلیون معتاد در ایران را آمار صحیح اعلام کرده است.
این درحالی است که سردار "مهدی ابویی"، رییس مرکز مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، در تازهترین اظهارات خود،آمار رسمی معتادان در کشور براساس آخرین نظر وزارت بهداشت که در آخرین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
ایران از دیر باز تولید کننده انواع منسوجات ابریشمین بوده است و هم اکنون نیز پرورش کرم ابریشم ، یکی از فعالیت های دارای اهمیت در بخش کشاورزی است .
صندوق بیمه محصولات کشاورزی با توسعه پوشش حمایتی بیمه ای در 70 فعالیت بخش کشاورزی ، از جمله انواع زراعت ، دامپروری ، مرغداری ، آبزی پروری ، مرتعداری ، جنگلداری ، آبخیزداری و باغبانی ، اینک فرآیند " تولید ابریشم " را نیز تحت پوشش حمایتی خود قرار داده است ، این طرح که نخست به صورت آزمایشی در یکی از قطب های اصلی تولید ابریشم - استان گیلان - اجرا خواهد شد ؛ از زمان دریافت تخم نوغان به مدت 50 روز تا زمان برداشت پیله معتبر خواهد بود و تخم های نوغان هیبرید ، لاروهای کرم ابریشم استقرار یافته در مزرعه و پیله های تر حاصله را در برابر عوامل خسارت زایی همچون :
الف : عوامل قهری و طبیعی شامل زلزله ، توفان ، تگرگ ، آذرخش (صاعقه) ، سیل ، بارندگی سیل آسا و مداوم ، نوسانات شدید درجه حرارت و رطوبت .
ب: بیماری ها شامل : موسکاردین ، فلاشری ، گراسری ، پبرین و بیماری های آسپرژیلوسی زیر پوشش حمایتی " بیمه سبز " خواهند بود .
میزان کل حق بیمه به ازای هر جعبه تخم نوغان 44000 ریال (چهل و چهار هزار ریال ) می باشد که به منظور حمایت هر چه بیشتر 27000 ریال (بیست و هفت هزار ریال ) آن توسط صندوق بیمه محصولات کشاورزی از دولت دریافت می گردد و بدین ترتیب سهم پرورش دهنده کرم ابریشم 17000 ریال (هفده هزار ریال ) می باشد .
در صورت بروز خسارت و آسیب در اثر عوامل خطر یاد شده 445000 ریال ( چهارصد و چهل و پنج هزار ریال ) - به عبارتی 26 برابر مبلغ دریافتی - به بیمه گذار به عنوان غرامت پرداخت خواهد شد .
اگرچه صنعت پرورش ابریشم در افغانستان طی سالیان جنگ کاملا رکود کرده بود ولی با آن هم تلاش هایی برای رونق دوبارۀ این صنعت قدیمی طی سالهای اخیر در ولایت بلخ آغاز شده است.
پرورش کرم ابریشم که بعدا از آن تارهای با کیفیت و مرغوب ابریشم به دست می آید در افغانستان سابقۀ طولانی دارد. صنعت کارانی که مصروف کاروبار و تربیۀ کرم ابریشم هستند به پیله وران مسمی هستند. پیله وران ولایت بلخ باور دارند که افغانستان در گذشته ها در تولید ابرایشم در منطقه نقش به سزایی داشته است، ولی این صنعت طی سالیان جنگ رفته رفته کاملا نابود شده است. اهمیت عمدۀ پرورش ابرایشم در کنار مفاد اقتصادی آن، زمینه را برای خانم ها و حتی اطفال فراهم می کند تا در اوقات فراغت به کار مشغول شوند. با آنکه همچو زمینه یی در سال های اخیر وجود نداشت اما اکنون دولت تلاش دارد تا با ایجاد فارم های بزرگتری دوباره این صنعت را رونق دهد.
یکی از محققان دانشگاه صنعتی امیرکبیر موفق به استفاده از شفیره کرم ابریشم برای جذب مواد رنگزا از پسابهای رنگی شد.
دکتر "بابک نوروزی" مجری این طرح روز چهارشنبه در گفت وگو با خبرنگار علمی ایرنا گفت : استفاده از ضایعات صنعتی و کشاورزی به عنوان یک ماده جاذب و استفاده بهینه از آنها برای جذب آلایندهها پیش از آنکه دور انداخته شوند، بحثی است که طی دهه اخیر توجه پژوهشگران را در سراسر جهان به خود جلب کرده است.
وی با اشاره به اینکه یکی از این ضایعات، شفیره کرم ابریشم که پسماند فرآیند ریسندگی است،افزود: این شفیرهها را از دو جنبه استخراج بیوپلیمرها و خود کرم ابریشم مورد بررسی قرار داده است.
نوروزی که دانشآموخته مهندسی نساجی گرایش شیمی نساجی دانشگاه صنعتی امیرکبیراست، گفت: از بیوپلیمرهای به دست آمده از شفیره کرم ابریشم می توان در صنایع دارویی و پزشکی مانند تولید باندهای ترمیم زخم و همچنین در صنایع تصفیه آب و پساب به عنوان الکترولیت، استفاده کرد.
دراین طرح که پاپان نامه دکترای نوروزی است، ساختارآمینواسیدی شفیره کرم ابریشم، قابلیت حذف رنگزا را برای این ماده فراهم میآورد.
وی ضمن اشاره به اینکه صنعت با پسابهای مخلوط از چند رنگ مواجه است خاطرنشان کرد، امروزه از شیوههای بسیاری برای جذب مواد رنگزا از پساب ها استفاده میشود که معمولترین آن استفاده از کربن فعال است.
این عضو هیات علمی دانشگاه گیلان با انتشار دو مقاله در دو مجله بین- المللی معتبر " "Dyes and pigmentو " "Journal of Hazardous Materialنشان داد شفیره کرم ابریشم که تا کنون هرگز برای جذب مواد رنگزا از پسابها مورد استفاده قرار نگرفته بود، میتواند جایگزین مناسبی برای کربن فعال شود.
به گفته وی میتوان با اعمال تغییرات در PHاین ماده جاذب، طیف وسیعی از مواد رنگزا را جذب کرد.
نوروزی افزود: به عنوان مثال واحدهای صنعتی تولیدکننده پسماند شفیره کرم ابریشم که دارای کارگاههای رنگزی نیز هستند، میتوانند از این شفیرهها برای جذب مواد رنگی از آب استفاده کرده و آب با مقدار رنگ کمتری را به محیط بازگرداند.
وی با تاکید بر اینکه میتوان از این پسماندهای رنگی نیز استفاده کرد افزود: در صورت انجام مطالعات لازم میتوان چنین اقدامی را جامه عمل پوشاند.
از جمله مهمترین فعالیت کشاورزان گیلان، پرورش کرم ابریشم و غرس درختهای توت است که سابقاً ، یکی از ثروتهای معتبر این سرزمین به شمار می آمد. این محصول در قرون گذشته، یکی از مهمترین کالاهای صادراتی ایران، از جمله گیلان بود. ابریشم گیلان شهرت جهانی داشت؛ بطوری که بازار ابریشم گیلان به علت رونق فراوان خود تا جنگ جهانی دوم، باعث شد که تجار ابریشم از دورترین نقاط جهان به این مرز و بوم کشانده شوند. بنابراین کشت درخت توت و تربیت کرم ابریشم در ایران بهویژه گیلان، از قیم متداول بوده و در بیشتر خانه ها ابریشم ریسی معمول بوده است.
در مورد این که مردم گیلان با پرورش کرم ابریشم از چه زمانی آشنا شده اند، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما شواهدی وجود دارد که قدمت تاریخی آن را در سواحل دریای خزر، بهدوران پیش از اسلام می رساند «لرد کرزن» انتقال کرم ابریشم را از چین به اروپا در دوره «ژوسیتنین» حدود 550 میلادی نوشته است، اما تردیدی نیست که پرورش آن در ایرانب ه زمانهای دورتر می رسد. چرا که ارتباط تاریخی دیرینه میان ایران و چین وجود داشته و علاوه بر آن راههای اصلی تجاری میان شرق و غرب؛ یعنی چین و اروپا و سواحل شرقی دریای مدیترانه که به نام «جاده ابریشم» معروف بوده از ایران می گذشته است.
غیر از این راه اصلی که منشأ بسیاری از نقل و انتقالات کالایی و تجاری و فرهنگی و حتی قومی، میان ایران و چین بوده، سواحل دریای خزر ارتباط ویژه ای با آسیا و چین داشته است. به همین دلیل برخی معتقدند که پرورش کرم ابریشم از طریق چین به مازندران و سپس به گیلان رسیده است. به هر حال آنچه مسلم است پرورش کرم ابریشم در دوره صفویه در گیلان رواجی کامل داشته و در قرن هفدهم میلادی در این سرزمین تولید می شده است چراکه در همین زمان تجاران روسی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی، برای خرید ابریشم و پیله به گیلان می آمدند و با هم به رقابت می پرداختند. در طی قرن هجدهم، به دنبال سقوط سلسله صفویه و بی ثباتی سیاسی ایران و پز از آن با روی کار آمدن سلسله هایی چون: افشاریه، زندیه و قاجاریه، تجارت خارجی تولید ابریشم نیز در گیلان به دلیل درگیریهای ایران در جنگهای مختلف دچار رکود شد و خریداران خارجی نیز به همین دلیل، به بازارهای دیگر روی آوردند. در نیمه اول قرن نوزدهم، پس از یک رونق مجدد به دلیل بروز بیماری «پبرین» Pebrine از سال 1864 تا 1890 میلادی، تولید ابریشم در گیلان به شدت کاهش یافت تا جایی که در سال 1889 میلادی، محصول ابریشم گیلان فقط به 88500 کیلوگرم رسید.
مسئله مهم در پرورش کرم ابریشم، تأمین برگ درخت توت برای تغذیه کرمها است. در دوره پرورش کرمها، چنانچه برگهای مورد نیاز به موقع تأمین نشود، کرمها ضعیف شده و قادر به تولید پیله سالم و درشت نخواهند شد. زمان لازم برای یک دوره پرورش، حدود 40 تا 45 روز است که از اوایل اردیبهشت با سبز شدن برگها آغاز می شود. از آغاز دوره پرورش تا پایان آن، مراقبتهای خاصی لازم است که باید انجام گیرد. نوغانداران پس از دریافت تخم نوغان، ابتدا آن را در محل گرمی قرار داده و پس از بیرون آمدن تخمها و رشد اولیه، آنها را به محلی که «تلمبار»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اعتیاد به عنوان یک مشکل، همیشه دامنگیر بوده و هست چرا که به عنوان یک معضل دامنگیر انسان ها در جوامع مختلف بوده و به موازات افزایش دانش انسان، اعتیاد نیز گسترش یافته و از پیچیدگى بیشترى برخوردار شده است.
متفاوتى در بیش از این که یک پدیده اجتماعى محسوب شود یک پدیده روانى است و در اشکال مختلف و اعتیاد انسان ها ظهور و بروز مى یابد. همانطور که یک انسان مى تواند به قمار اعتیاد پیدا کند و یا اعتیاد به خرید و غیره، اعتیاد به مواد مخدر هم یکى از آنهاست .اما نکته نگران کننده آنجاست که از سوى مقامات مسوول اعلام مى شود که میانگین سن اعتیاد در ایران به 14 سال رسیده است و این نسل آینده ساز کشور در خطر است.
روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، در واقع ترغیب برای تشدید مبارزه با مواد مخدر است و جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان پرچمدار این مبارزه جدی، شفاف و سالم در جهان مطرح است.
در روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، امحاء انواع مواد مخدر مکشوفه، بهترین سند گویای مبارزه بااین پدیده است که در ایران این اقدام همه ساله از سوی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و با حضور ارگانهای مرتبط، نمایندگان و سفیران کشورهای خارجی انجام میشود.
کارشناسان معتقدند که مواد مخدر و اعتیاد، دیگر یک آسیب اجتماعی نیست، بلکه یک بحران اجتماعی محسوب میشود.
از نظر آنان ، برای گزینش بهترین راه حل این بحران، میبایست پدیده مواد مخدر را در متن ساختار اجتماعی و شرایط حاکم برآن مورد ملاحظه قرار داد.
بهگفته متخصصان ، به لحاظ علمی، ارتباط معناداری میان آسیبها و نقایص و نارساییهای اجتماعی دیگر وجود دارد و بدون یافتن ارتباط علمی و تئوریک نمیتوان درک واقع بینانهای از این پدیده پیدا کرد.
امروزه قسمت اعظم مواد مخدر در همسایگی ما تولید و توزیع میشود.
الگوی مصرف مواد مخدر با هدایت سودجویانی که جوانان را نشانه رفتهاند از مواد مخدر طبیعی به شیمیایی درحال تغییر است.
نرخ رشد در عرصههایی نظیر جرایم ، زندانیان، معتادان، کشفیات مواد مخدر، درگیرهای مسلحانه، دیگر آسیبها و تهدیدهای مرتبط، نگرانکننده است و با وجود آن که جمهوری اسلامی ایران از حیث میزان کشفیات و دستگیری مجرمان به عنوان پیشتاز مبارزه در جهان معرفی شدهاست، در داخل کشور با معضلات پیچیدهای روبروست که استمرار مصرف و جوان گزینی اعتیاد،افزایش نرخ شیوع، بخصوص میان دختران و پسران جوان،افزایش بیماریهای مسری ناشی از نحوه سوء مصرف مواد نظیر ایدز، هپاتیت ، سل و دیگربیماریها،آمیختگی پدیده اعتیاد با انواع بزهکاریهای اجتماعی نظیر سرقت، باجگیری ، خشونتهای اجتماعی و خانوادگی و قتل، پیوند بین قاچاق و مسایل سیاسی و ضد امنیتی ، از مهمترین معضلات اعتیاد در کشور است.
اظهارات انتقادآمیز دکتر "علی هاشمی"، دبیرستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری حاکی از آن است که هنوز در ایران ، باوری مبنی بر بحرانی بودن معضل اعتیاد وجود ندارد.
براساس مطالب منتشره پیرامون مواد مخدر در ایران، فقدان یک استراتژی اطلاع رسانی جامع کاملا مشهود است.
نگرش بخشی به اطلاع رسانی، عملا به ارائه چهرهای افسارگسیخته از توزیع و مصرف مواد مخدر در کشور منجر شدهاست.
مطابق یک نظریه اجتماعی، گاهی سخن گفتن و اعتراض به یک وضعیت خاص در واقع محصول عملکرد قدرت ناپیداست که ما را وادار میکند درمقابله با همان پدیده سخن بگوییم، حال آنکه در واقع در حال تقویت آن پدیده میباشیم.
از آنجا که قاچاق مواد مخدر یک پدیده جهانی و فراملیتی است، امر مبارزه با مواد مخدر نیز باید از شکل بخشی، منطقهای و ملی به یک فراملی و جهانی تبدیل شود.
یک سووال جدی در جامعه ما مطرح است که چرا باوجود آنکه نیروی انسانی و منابع مادی فراوانی صرف مبارزه با مواد مخدر میشود و مجازات قاچاق مواد مخدر شدید است و نیز میزان کشفیات مواد مخدر بالاست، همچنان معضل اعتیاد در ایران جدی است ؟
گزارشهای رسانهها و مقالات انتقادی همواره براین امر تاکید میکنند که اعتیاد در جامعه از میزان و نرخ رشد نگرانکننده ای برخوردار است و نتیجهگیری میکنند که امر مبارزه با مواد مخدر، شکست خوردهاست.
مقوله "مبارزه با مواد مخدر"، در جامعه ما متضمن یک مفهوم عام ولی با مصادیق خاص است. به عبارت دیگر، وقتی از عبارت "مبارزه با مواد مخدر"، استفاده میشود، نوعی نگاه مطلق وجود دارد که تمام مشتقات این امر را شامل میشود.
آنچه تاکنون در ایران صورت گرفته است، غالبا مبارزه با مواد مخدر بوده است که لزوما به مقابله با اعتیاد نمیانجامد، چرا که در این مبارزه، هدف اصلی جلوگیری از ورود و توزیع مواد مخدر است.
حال آنکه امر اعتیاد یک رفتار انسانی است که تهیه مواد مخدر تنها یکی از پیش نیازهای آن میباشد.
به همین دلیل ، چنانچه اخبار نشریات و مطبوعات و رسانهها را در نظر بگیریم، مشاهده خواهیم کرد که بخش عمدهای از مطالب منتشره شامل کشف و ضبط مواد مخدر است.
مبارزه با مواد مخدر، یعنی مبارزه با کشت، تولید، قاچاق و توزیع مواد مخدر، یک اقدام کاملا پلیسی و در حوزه مقابله با جرایم میباشد، درحالی که مقابله با اعتیاد، یعنی جلوگیری از مصرف مواد مخدر توسط غیر معتادین و تلاش برای ترک اعتیاد افراد معتاد که یک اقدام فرهنگی، اجتماعی است .
بهنظر میرسد، طراحان اولیه امر مبارزه با مواد مخدر با این پیش فرض به تدوین سازمان و ساز وکار مقابلهای پرداخته بودند که با جلوگیری از ورود مواد مخدر، مساله اعتیاد به خودی خود حل خواهد شد.
امروز با ارزیابی اقدامهای وسیع گذشته میتوان به صراحت این پیش فرض را رد کرد.
تشدید اقدامها برای جلوگیری از در دسترس بودن مواد مخدر یک نیاز جدی است، ولی در کنار آن و حتی اولیتر از آن ، تجدیدنظر و باز تعریف امر "مقابله با اعتیاد" میباشد که بهنظر میرسد طی چندین سال گذشته مغفول بوده و یا به طور جدی یا کارآمد مورد توجه قرار نداشتهاست.
ماجرای آمارهای ضد و نقیض تعداد ایرانیان معتاد، مدعی جدیدی هم پیدا کرد.
مدعی با نام مرکز جرایم و مواد مخدر سازمان ملل که در جدیدترین گزارش خود، نه آمار 5/1میلیونی نیروی انتظامی را تایید کرده و نه آمار چهار میلیونی ستاد مبارزه با مواد مخدر را بلکه خود آمار وجود سه میلیون معتاد در ایران را آمار صحیح اعلام کرده است.
این درحالی است که سردار "مهدی ابویی"، رییس مرکز مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، در تازهترین اظهارات خود،آمار رسمی معتادان در کشور براساس آخرین نظر وزارت بهداشت که در آخرین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 180
علی به حق بوده و مخالفان او اشتباه کردند
در مورد اختلاف میان علی رضی الله عنه و معاویه اهل سنت بر این متفقند که علی رضی الله عنه بر حق بوده و معاویه و کسانی که بااو بودند از حکومت علی سرپیچی کرده بودند. اهل سنت از شیعیان میخواهند حتی یک نوشته در عقیده اهل سنتبیاورند که مغایر این موضوع اهل سنت باشد. بر عکس اهل سنت میتوانند صدها کتاب از بزرگان خود در عقیدهبیاورند و به ایشان ثابت کنند که اهل سنت خروج معاویه بر علی را عملی اشتباه میدانند. پس چرا شیعیان سعی دارندکه اهل سنت را در صف معاویه و مخالفت علی جلوه دهند و چرا سعی میکنند اهل سنت را به بنی امیه نسبت دهند وآنان را دشمنان اهل بیت معرفی کنند.
متأسفانه دیری نپائید که این اختلاف رنگی مذهبی گرفت و شیعیان گروهی مستقل و دارای روش جدیدی در اصول وعقاید و فقه و مواریث شدند. اما اختلاف میان علی و معاویه در این سطح نبوده و آنان در اصول و عقاید و غیر اختلافینداشتند. بلکه اختلاف آنها در مسایل حکومتی و سلایق شخصی بود و ربطی به آنچه از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم آموختهبودند نداشت. برای اثبات این ادعای خود دلایلی از کتب خود شیعیان میآوریم. مهمترین منبع شیعه نهج البلاغهاست که در آن روایت نسبت داده شده به علی رضی الله عنه جمع آوری شده است. در نهج البلاغه ج 3 ص 114 به نقل ازایشان چنین آمده است: ابتدای کار اینگونه بود که ما با اهالی شام برخورد کردیم، روشن است که خدایمان یکی وپیامبرمان یکی است و دوت همه ما به اسلام است. ما از آنها چیز بیشتری غیر از ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش صلی الله علیه وسلم نمیخواهند. آنچه که ما و آنها در آن اختلاف کردیم خون عثمان رضی الله عنه بود.
بنابراین گفته آنحضرت و بر خلاف آنچه شیعیان میگویند، جز مسئله قتل عثمان رضی الله عنه اختلاف دیگری میان علی واصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود نداشته است. حضرت علی رضی الله عنه از تفرقه و جدائی میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم حسرتمیخورد و اینگونه در مرگ آنها مرثیه میگفت: کجایند آن قومی که به اسلام دعوت داده شدند، پس آن را پذیرفتند،قرآن را خواندند و آن حکم قرار دادند، چشمهایشان از گریه خشکیده و شکمهایشان از روزه گرفتن به کمرهایشانچسبیده بود. دندانهایشان از تضرع و التماس به درگاه خداوند خشکیده، چهره هایشان از شب زنده داری زرد و از خداترسی خسته بنظر میرسید. آنها برادرانم بودند که رفتند، پس ما حق داریم تشنه دیدار آنها باشیم و از جدائی آنهاانگشت غم به دهان بگیریم (نهج البلاغه ص235)
این سخن حکایت از روابط دوستانه و محکم میان علی و اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم میکند، کمااینکه علی دخترش ام کلثومرا به نکاح عمر بن خطاب رضی الله عنه در آورد. کتابهائی از اهل تشیع مانند کافی کلینی ج5 ص346 و استبصار طوسی ج3ص350 و منتهی الامال قمی ج1 ص184 به این حقیقت اعتراف کردهاند.
هنگامیکه عمر بن خطاب رضی الله عنه شخصاً میخواست در جنگ با رومیها شرکت کند با علی رضی الله عنه مشورت نمود.حضرت علی رضی الله عنه او را از رفتن منع کرد و گفت او باید باقی بماند زیرا که او قلعه و نماد اعراب و حامی و پناهگاهمسلمین است. (نهج البلاغه، ج2 ص18) سپس حضرت علی به او گفت: اگر عجمها ترا ببینند میگویند این ریشه ونقطه قوت اعراب است و اگر ریشه را قطع کردید در امان خواهید بود. عمر رأی را پذیرفته و به جنگ نرفت. (نهجالبلاغه ج2 ص30)
همچنین در نهج البلاغه ج3، ص2 آمده است که علی گرهی از مردم را دید که بدگوئی عثمان را میکردند. حضرت علیایشان را مذمت نمود و میگفت: مردم بدگوئی او را میکنند و من مردی از مهاجرین بودم که سعی بسیار در دلجوئی اومیکردم.
علی رضی الله عنه از شدت دوستی خلفای ثلاثه سه تن از فرزندان خویش را بنام آنها نامگذاری کرد، به نامهای ابوبکر، عمر وعثمان. گرچه عامه شیعیان از این حقایق آگاه نیستند اما کتابهای شیعیان به این موضوع اقرار دارند. مانند کتابهای اعلامالوری طبرسی ص302، ارشاد المفید 186، تاریخ یعقوبی ج2 ص213، مقاتل الطالبین ابی فرج اصفهانی ص142،کشف الغمه اردبیلی ج2 ص64 و جلاء العیون مجلسی ص182.
در جایی دیگر علی رضی الله عنه اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را چنین توصیف میکند:
من یاران محمد صلی الله علیه وسلم را دیدم، هیچکس از شما مثل آنها نیست. ایشان صبح میکردند ژولیده موی و غبار آلود، شبها درقیام و سجود بودند، غروبها پیشانیهایشان بر خاک بود. از یاد روز قیامت بر شعلههای آتش میایستادند. پیشانیهایشاندر اثر سجدههای طولانی سائیده شده بود و از ذکر خدا اشک بر چشمانشان جاری میشد و گریبانهایشان را تر میکرد.
از ترس خدا و امید ثواب او چنان میلرزیدند که درختان از باد و طوفان (نهج البلاغه ص190 ـ189)
حسین رضی الله عنه نیز فرزندانش را ابوبکر و عمر نام نهاد و فرزندان حسین هم برای گرامیداشت ابوبکر و عمر فرزندان خودرا به این اسامی نام نهادند و این واقعیتی است که علماء شیعه نیز در کتابهایشان به آن اعتراف کردهاند. ملاحظه کنیداعلام الوری ص213، تاریخ یعقوبی ج2 ص228، مقاتل الطالبین ص78 و 116، التنبیه والاشراف مسعودی (شیعی)ص263 و جلاء العیون مجلسی ص582.
موسی بن جعفر که بنابر اعتقاد شیعه امام هفتم است، یکی از فرزندان خود را ابوبکر نام نهاد. کتاب کشف الغمه ج2ص217 و مقاتل الطالبین ص561 این موضوع را ذکر کردهاند. همچنین امام مذکور دخترش را عائشه نام گذاشت. پدربزرگ او علی بن حسین بن علی بن ابی طالب نیز دخترش را عائشه نامیده بود (کشف الغمه والفصول الهمه صـ: 283) همچنین امام دهم شیعیان علی بن محمد هادی پسری بنام حسن و دختری بنام عائشه داشت. (کشف الغمه جـ: 2 صـ: 324 والفصول المهمه صـ: 283).
عبد الله بن جعفر بی أبی طالب فرزندش را ابوبکر نام نهاد. (مقاتل الطالبین ص123) حسن بن علی سه فرزند داشت که یکی از آنها عمر نام داشت. (تاریخ یعقوبی ج2 ص228 و عمدة الطالب ص81 و الفصول المهمه ص166).
این همه دال بر این است که موضع شیعیان نسبت به اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم موضع اهل بیت نیست! و گرنه آیا از شیعیانکسی هست که فرزندانش را ابوبکر یا عائشه یا عمر نامگذاری کند؟ با توجه به اینکه اهل بیت این کار را کرده اند ما در اینجا ادعای دوستی و ارادت شیعیان نسبت به اهل بیت را امتحان کرده و میگوئیم: از اهل بیت در نامگذاری فرزندانتان بنام خلفای سه گانه و عائشه پیروی کنید وگرنه ادعای ارادت و پیرویتان از اهل بیت جز ادعائی بی محتوا و عاری از حقیقت چیز دیگری نخواهد بود.
طبرسی از امام باقر روایت میکند که گفت: من منکر فضیلت عمر نیستم اما ابوبکر از عمر افضل است (الاحتجاجطبرسی ص230) مردی از محمد بن علی متعجب شد وقتی دید او ابوبکر را متصف به صدیق میکند و پرسید آیا تو نیز او را موصوف بهصدیق میکنی؟ محمد بن علی گفت: بلی، و هر کس او را صدیق نگوید قولش را در دنیا و آخرت تصدیق نخواهد کرد(کشف الغمه ج2 ص174)
تمام روایاتی که ذکر میشود توسط بزرگترین و برجستهترین علماء و مراجع شیعه در مهمترین کتب ایشان روایت شدهاست و ما از منابع خود شیعیان استدلال میکنیم. از جعفر بن محمد امام ششم شیعیان روایت است که زنی داناخدمت ایشان رسید و از او در مورد ابوبکر و عمر سوال نمود. محمد بن جعفر در جواب آن زن گفت: آن دو را دوستبدار. آن زن گفت: من آنگاه که به ملاقات پروردگارم شتافتم به او میگویم تو مرا به دوستی آنها امر کرده بودی. امام درجواب گفت: بلی (الکافی، الروضه، ج8 ص101)
جعفر صادق پیوسته میگفت: ولدنی ابوبکر مرتین. بخاطر اینکه نسبت جعفر صادق از دو طرف به ابوبکر میرسد. اولاز طریق مادرش، فاطمه بنت قاسم، که قاسم فرزند ابوبکر است. و دوم از طریق مادربزرگش اسماء بنت عبدالرحمن بنابوبکر که مادر فاطمه میباشد. (عمدة الطالب ص195 چاپ ایران و الارشاد المفید ص186 و الکافی، الحجه، ج1ص472)
مسعودی میگوید: عثمان در حال تلاوت قرآن کشته شد. زنش فریاد برآورد که امیرالمؤمنین را کشتند. آنگاه حسن وحسین داخل خانه آمدند و عثمان را در حالی یافتند که روحش پرواز کرده بود و بر او گریستند. این خبر به علی، طلحه و زبیر (رضی الله عنهما) رسید علی (رضی الله عنه) به درون خانه آمد در حالیکه پریشان و غمگین بود بر صورت حسن سیلی زد و مشتی بر سینه حسین کوبید و گفت: امیر المؤمنین چگونه کشته شد, در حالیکه شما نزدیک خانه بودید و به محمد بن طلحه ناسزا گفت و عبد الله بن زبیر را لعنت کرد. (مروج الذهب مسعودی ج2 ص344)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 180
علی به حق بوده و مخالفان او اشتباه کردند
در مورد اختلاف میان علی رضی الله عنه و معاویه اهل سنت بر این متفقند که علی رضی الله عنه بر حق بوده و معاویه و کسانی که بااو بودند از حکومت علی سرپیچی کرده بودند. اهل سنت از شیعیان میخواهند حتی یک نوشته در عقیده اهل سنتبیاورند که مغایر این موضوع اهل سنت باشد. بر عکس اهل سنت میتوانند صدها کتاب از بزرگان خود در عقیدهبیاورند و به ایشان ثابت کنند که اهل سنت خروج معاویه بر علی را عملی اشتباه میدانند. پس چرا شیعیان سعی دارندکه اهل سنت را در صف معاویه و مخالفت علی جلوه دهند و چرا سعی میکنند اهل سنت را به بنی امیه نسبت دهند وآنان را دشمنان اهل بیت معرفی کنند.
متأسفانه دیری نپائید که این اختلاف رنگی مذهبی گرفت و شیعیان گروهی مستقل و دارای روش جدیدی در اصول وعقاید و فقه و مواریث شدند. اما اختلاف میان علی و معاویه در این سطح نبوده و آنان در اصول و عقاید و غیر اختلافینداشتند. بلکه اختلاف آنها در مسایل حکومتی و سلایق شخصی بود و ربطی به آنچه از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم آموختهبودند نداشت. برای اثبات این ادعای خود دلایلی از کتب خود شیعیان میآوریم. مهمترین منبع شیعه نهج البلاغهاست که در آن روایت نسبت داده شده به علی رضی الله عنه جمع آوری شده است. در نهج البلاغه ج 3 ص 114 به نقل ازایشان چنین آمده است: ابتدای کار اینگونه بود که ما با اهالی شام برخورد کردیم، روشن است که خدایمان یکی وپیامبرمان یکی است و دوت همه ما به اسلام است. ما از آنها چیز بیشتری غیر از ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش صلی الله علیه وسلم نمیخواهند. آنچه که ما و آنها در آن اختلاف کردیم خون عثمان رضی الله عنه بود.
بنابراین گفته آنحضرت و بر خلاف آنچه شیعیان میگویند، جز مسئله قتل عثمان رضی الله عنه اختلاف دیگری میان علی واصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود نداشته است. حضرت علی رضی الله عنه از تفرقه و جدائی میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم حسرتمیخورد و اینگونه در مرگ آنها مرثیه میگفت: کجایند آن قومی که به اسلام دعوت داده شدند، پس آن را پذیرفتند،قرآن را خواندند و آن حکم قرار دادند، چشمهایشان از گریه خشکیده و شکمهایشان از روزه گرفتن به کمرهایشانچسبیده بود. دندانهایشان از تضرع و التماس به درگاه خداوند خشکیده، چهره هایشان از شب زنده داری زرد و از خداترسی خسته بنظر میرسید. آنها برادرانم بودند که رفتند، پس ما حق داریم تشنه دیدار آنها باشیم و از جدائی آنهاانگشت غم به دهان بگیریم (نهج البلاغه ص235)
این سخن حکایت از روابط دوستانه و محکم میان علی و اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم میکند، کمااینکه علی دخترش ام کلثومرا به نکاح عمر بن خطاب رضی الله عنه در آورد. کتابهائی از اهل تشیع مانند کافی کلینی ج5 ص346 و استبصار طوسی ج3ص350 و منتهی الامال قمی ج1 ص184 به این حقیقت اعتراف کردهاند.
هنگامیکه عمر بن خطاب رضی الله عنه شخصاً میخواست در جنگ با رومیها شرکت کند با علی رضی الله عنه مشورت نمود.حضرت علی رضی الله عنه او را از رفتن منع کرد و گفت او باید باقی بماند زیرا که او قلعه و نماد اعراب و حامی و پناهگاهمسلمین است. (نهج البلاغه، ج2 ص18) سپس حضرت علی به او گفت: اگر عجمها ترا ببینند میگویند این ریشه ونقطه قوت اعراب است و اگر ریشه را قطع کردید در امان خواهید بود. عمر رأی را پذیرفته و به جنگ نرفت. (نهجالبلاغه ج2 ص30)
همچنین در نهج البلاغه ج3، ص2 آمده است که علی گرهی از مردم را دید که بدگوئی عثمان را میکردند. حضرت علیایشان را مذمت نمود و میگفت: مردم بدگوئی او را میکنند و من مردی از مهاجرین بودم که سعی بسیار در دلجوئی اومیکردم.
علی رضی الله عنه از شدت دوستی خلفای ثلاثه سه تن از فرزندان خویش را بنام آنها نامگذاری کرد، به نامهای ابوبکر، عمر وعثمان. گرچه عامه شیعیان از این حقایق آگاه نیستند اما کتابهای شیعیان به این موضوع اقرار دارند. مانند کتابهای اعلامالوری طبرسی ص302، ارشاد المفید 186، تاریخ یعقوبی ج2 ص213، مقاتل الطالبین ابی فرج اصفهانی ص142،کشف الغمه اردبیلی ج2 ص64 و جلاء العیون مجلسی ص182.
در جایی دیگر علی رضی الله عنه اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را چنین توصیف میکند:
من یاران محمد صلی الله علیه وسلم را دیدم، هیچکس از شما مثل آنها نیست. ایشان صبح میکردند ژولیده موی و غبار آلود، شبها درقیام و سجود بودند، غروبها پیشانیهایشان بر خاک بود. از یاد روز قیامت بر شعلههای آتش میایستادند. پیشانیهایشاندر اثر سجدههای طولانی سائیده شده بود و از ذکر خدا اشک بر چشمانشان جاری میشد و گریبانهایشان را تر میکرد.
از ترس خدا و امید ثواب او چنان میلرزیدند که درختان از باد و طوفان (نهج البلاغه ص190 ـ189)
حسین رضی الله عنه نیز فرزندانش را ابوبکر و عمر نام نهاد و فرزندان حسین هم برای گرامیداشت ابوبکر و عمر فرزندان خودرا به این اسامی نام نهادند و این واقعیتی است که علماء شیعه نیز در کتابهایشان به آن اعتراف کردهاند. ملاحظه کنیداعلام الوری ص213، تاریخ یعقوبی ج2 ص228، مقاتل الطالبین ص78 و 116، التنبیه والاشراف مسعودی (شیعی)ص263 و جلاء العیون مجلسی ص582.
موسی بن جعفر که بنابر اعتقاد شیعه امام هفتم است، یکی از فرزندان خود را ابوبکر نام نهاد. کتاب کشف الغمه ج2ص217 و مقاتل الطالبین ص561 این موضوع را ذکر کردهاند. همچنین امام مذکور دخترش را عائشه نام گذاشت. پدربزرگ او علی بن حسین بن علی بن ابی طالب نیز دخترش را عائشه نامیده بود (کشف الغمه والفصول الهمه صـ: 283) همچنین امام دهم شیعیان علی بن محمد هادی پسری بنام حسن و دختری بنام عائشه داشت. (کشف الغمه جـ: 2 صـ: 324 والفصول المهمه صـ: 283).
عبد الله بن جعفر بی أبی طالب فرزندش را ابوبکر نام نهاد. (مقاتل الطالبین ص123) حسن بن علی سه فرزند داشت که یکی از آنها عمر نام داشت. (تاریخ یعقوبی ج2 ص228 و عمدة الطالب ص81 و الفصول المهمه ص166).
این همه دال بر این است که موضع شیعیان نسبت به اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم موضع اهل بیت نیست! و گرنه آیا از شیعیانکسی هست که فرزندانش را ابوبکر یا عائشه یا عمر نامگذاری کند؟ با توجه به اینکه اهل بیت این کار را کرده اند ما در اینجا ادعای دوستی و ارادت شیعیان نسبت به اهل بیت را امتحان کرده و میگوئیم: از اهل بیت در نامگذاری فرزندانتان بنام خلفای سه گانه و عائشه پیروی کنید وگرنه ادعای ارادت و پیرویتان از اهل بیت جز ادعائی بی محتوا و عاری از حقیقت چیز دیگری نخواهد بود.
طبرسی از امام باقر روایت میکند که گفت: من منکر فضیلت عمر نیستم اما ابوبکر از عمر افضل است (الاحتجاجطبرسی ص230) مردی از محمد بن علی متعجب شد وقتی دید او ابوبکر را متصف به صدیق میکند و پرسید آیا تو نیز او را موصوف بهصدیق میکنی؟ محمد بن علی گفت: بلی، و هر کس او را صدیق نگوید قولش را در دنیا و آخرت تصدیق نخواهد کرد(کشف الغمه ج2 ص174)
تمام روایاتی که ذکر میشود توسط بزرگترین و برجستهترین علماء و مراجع شیعه در مهمترین کتب ایشان روایت شدهاست و ما از منابع خود شیعیان استدلال میکنیم. از جعفر بن محمد امام ششم شیعیان روایت است که زنی داناخدمت ایشان رسید و از او در مورد ابوبکر و عمر سوال نمود. محمد بن جعفر در جواب آن زن گفت: آن دو را دوستبدار. آن زن گفت: من آنگاه که به ملاقات پروردگارم شتافتم به او میگویم تو مرا به دوستی آنها امر کرده بودی. امام درجواب گفت: بلی (الکافی، الروضه، ج8 ص101)
جعفر صادق پیوسته میگفت: ولدنی ابوبکر مرتین. بخاطر اینکه نسبت جعفر صادق از دو طرف به ابوبکر میرسد. اولاز طریق مادرش، فاطمه بنت قاسم، که قاسم فرزند ابوبکر است. و دوم از طریق مادربزرگش اسماء بنت عبدالرحمن بنابوبکر که مادر فاطمه میباشد. (عمدة الطالب ص195 چاپ ایران و الارشاد المفید ص186 و الکافی، الحجه، ج1ص472)
مسعودی میگوید: عثمان در حال تلاوت قرآن کشته شد. زنش فریاد برآورد که امیرالمؤمنین را کشتند. آنگاه حسن وحسین داخل خانه آمدند و عثمان را در حالی یافتند که روحش پرواز کرده بود و بر او گریستند. این خبر به علی، طلحه و زبیر (رضی الله عنهما) رسید علی (رضی الله عنه) به درون خانه آمد در حالیکه پریشان و غمگین بود بر صورت حسن سیلی زد و مشتی بر سینه حسین کوبید و گفت: امیر المؤمنین چگونه کشته شد, در حالیکه شما نزدیک خانه بودید و به محمد بن طلحه ناسزا گفت و عبد الله بن زبیر را لعنت کرد. (مروج الذهب مسعودی ج2 ص344)