لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع تحقیق:
آلودگی صوتی
دبیر مدبوطه :
سرکار خانم یوسفی نیا
تهیه کنندگان :
هنگامه نقی لو
پگاه پاک نیا
سال دوم رشته کامپیوتر
دبیرستان غیر انتفاعی پویا
سال تحصیلی 1385
آلودگی صوتی یا (نوفه) چیست؟
امروزه بحثهای زیادی پیرامون مسائل زیستمحیطی همانند جمعآوری زباله، جلوگیری از آلودگی هوا و جمعآوری و تصفیه فاضلاب و بسیاری موارد دیگر صورت میگیرد و برای کاهش اثرات زیانبار آنها نیز تلاشهای زیادی انجام میپذیرد. اما در این میان بسیاری از مسائل دیگر هم وجود دارند که به آنها توجهی نمیشود. آلودگی صوتی از مواردی است که گرچه بعضی مواقع در مورد آن صحبت میشود اما کار خاصی برای کاهش این نوع آلودگی انجام نگرفته است در صورتی که به عنوان یک تهدید جدی برای سلامتی محیط و انسانها تلقی میگردد. نوفه یا سر و صدا واژهای است که برای توضیح وضعیت صدا در زمانهای به خصوص به کار میرود. صدا، انرژی اکوستیکی است که به وسیله اجسام متحرک یا نوسانکننده در فضا ایجاد میشود. تعریف نوفه بر اساس جنبههای فیزیکی صدا ممکن نیست، چرا که یک صدا میتواند در یک لحظه "خواسته" باشد، در صورتی که در شرایط دیگر یا برای همان افراد "ناخواسته" باشد و به عنوان نوفه تلقی شود و لذا به دلیل مطرح شدن عوامل ذهنی و فیزیولوژیکی و حالات درونی ارائه تعریف برای آن مشکل است. اما به طور کلی به صداهای ناخواسته یا آزاردهنده که به هر دلیلی بر فعالیتهای روزانه ما اثر منفی بگذارد، نوفه گفته میشود. صداها زمانی ناخواسته گفته میشود که: - صحبت کردن و برقراری ارتباط میان افراد را تحت تأثیر قرار دهند. - در فرآیندهای فکر کردن و تمرکز فکری اختلال ایجاد کنند. - از انجام مناسب فعالیتها جلوگیری نمایند. - خطر ایجاد آسیب در سلامتی سیستم شنوایی را بالا ببرند. عوامل زیادی در بوجود آمدن نوفه نقش دارند که از بین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: - افزایش جمعیت شهری و به دنبال آن استفاده بیشتر از وسایل که باعث ترکیب و تشدید صداهای مختلف میشوند. - عبور و مرور جادهای، ریلی و هوایی و افزایش روزافزون آن. نوفه با دیگر شکلهای آلایش متفاوت است، چرا که حالتی موقتی دارد و به محض قطع شدن منبع تولید قطع میشود. تعداد زیادی از آلایندههای دیگر قابل اندازهگیری هستند، اما صداها اگرچه تا حدی اندازهگیری میشوند، پایش و اندازهگیری حالت ترکیبی آنها کار مشکلی است. دیگر این که در مقایسه با دیگر آلایندهها، اساساً امکان پایش نوفه تنها با ایجاد خلاء انجامپذیر است و همچنین با قابل رویت نبودن آن عملاً برآورد تبعات مختلف زیستی و اقتصادی آن کار مشکلی میباشد. تأثیرات عصبی روانی صدا در ساعات مختلف شبانهروز متفاوت است، به هنگام شب آسیبپذیری انسان بر اثر صدای ناگهانی و شدید بیشتر است. بیشتر مردم معمولاً نسبت به نوفههای ناشی از حمل و نقل، فعالیتهای ساختمانی و موسیقی عکسالعمل نشان میدهند. البته افراد مختلف در مشاغل متفاوت درجه حساسیت متفاوتی نسبت به انواع نوفه دارند که این امر تصمیمگیری در مورد چگونگی مقابله با اشکال مختلف نوفه را مشکل میسازد. نوفهها میتوانند باعث افزایش تعداد سردردها، حساسیتهای بیشتر نسبت به صداهای ناگهانی، در برخی مردم بیخوابی، اضطراب، تشنج، سنگینی گوش، تغییرات در فشارخون، تشدید بیماریهای قلبی و عروقی، مشکلات هضم غذا و خستگی همیشگی بدن شوند. نوفه علاوه بر این که عامل تهدیدکننده سلامتی روحی و جسمی است، اثرات زیانبار اقتصادی – اجتماعی را نیز به دنبال دارد. چهار دسته اصلی اثرات اقتصادی – اجتماعی حمل و نقل زمینی و نوفههای ناشی از آن به صورت زیر میباشد: - کم شدن تولیدات در اثر تمرکز کاری کمتر و خستگی زیاد در حین کار ناشی از استراحت نامناسب. - افزایش هزینههای درمانی ناشی از کم شدن خواب و آسیب دیدن سیستمهای شنوایی. - کم شدن کیفیت کار. - از دست رفتن آرامش روانی و روحی. لازم به ذکر است در این مورد عوارض آلودگی صدا اساساً روانتنی است و تأثیرات آن از نظر روانی، قابل توجه است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع تحقیق:
آلودگی صوتی
دبیر مدبوطه :
سرکار خانم یوسفی نیا
تهیه کنندگان :
هنگامه نقی لو
پگاه پاک نیا
سال دوم رشته کامپیوتر
دبیرستان غیر انتفاعی پویا
سال تحصیلی 1385
آلودگی صوتی یا (نوفه) چیست؟
امروزه بحثهای زیادی پیرامون مسائل زیستمحیطی همانند جمعآوری زباله، جلوگیری از آلودگی هوا و جمعآوری و تصفیه فاضلاب و بسیاری موارد دیگر صورت میگیرد و برای کاهش اثرات زیانبار آنها نیز تلاشهای زیادی انجام میپذیرد. اما در این میان بسیاری از مسائل دیگر هم وجود دارند که به آنها توجهی نمیشود. آلودگی صوتی از مواردی است که گرچه بعضی مواقع در مورد آن صحبت میشود اما کار خاصی برای کاهش این نوع آلودگی انجام نگرفته است در صورتی که به عنوان یک تهدید جدی برای سلامتی محیط و انسانها تلقی میگردد. نوفه یا سر و صدا واژهای است که برای توضیح وضعیت صدا در زمانهای به خصوص به کار میرود. صدا، انرژی اکوستیکی است که به وسیله اجسام متحرک یا نوسانکننده در فضا ایجاد میشود. تعریف نوفه بر اساس جنبههای فیزیکی صدا ممکن نیست، چرا که یک صدا میتواند در یک لحظه "خواسته" باشد، در صورتی که در شرایط دیگر یا برای همان افراد "ناخواسته" باشد و به عنوان نوفه تلقی شود و لذا به دلیل مطرح شدن عوامل ذهنی و فیزیولوژیکی و حالات درونی ارائه تعریف برای آن مشکل است. اما به طور کلی به صداهای ناخواسته یا آزاردهنده که به هر دلیلی بر فعالیتهای روزانه ما اثر منفی بگذارد، نوفه گفته میشود. صداها زمانی ناخواسته گفته میشود که: - صحبت کردن و برقراری ارتباط میان افراد را تحت تأثیر قرار دهند. - در فرآیندهای فکر کردن و تمرکز فکری اختلال ایجاد کنند. - از انجام مناسب فعالیتها جلوگیری نمایند. - خطر ایجاد آسیب در سلامتی سیستم شنوایی را بالا ببرند. عوامل زیادی در بوجود آمدن نوفه نقش دارند که از بین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: - افزایش جمعیت شهری و به دنبال آن استفاده بیشتر از وسایل که باعث ترکیب و تشدید صداهای مختلف میشوند. - عبور و مرور جادهای، ریلی و هوایی و افزایش روزافزون آن. نوفه با دیگر شکلهای آلایش متفاوت است، چرا که حالتی موقتی دارد و به محض قطع شدن منبع تولید قطع میشود. تعداد زیادی از آلایندههای دیگر قابل اندازهگیری هستند، اما صداها اگرچه تا حدی اندازهگیری میشوند، پایش و اندازهگیری حالت ترکیبی آنها کار مشکلی است. دیگر این که در مقایسه با دیگر آلایندهها، اساساً امکان پایش نوفه تنها با ایجاد خلاء انجامپذیر است و همچنین با قابل رویت نبودن آن عملاً برآورد تبعات مختلف زیستی و اقتصادی آن کار مشکلی میباشد. تأثیرات عصبی روانی صدا در ساعات مختلف شبانهروز متفاوت است، به هنگام شب آسیبپذیری انسان بر اثر صدای ناگهانی و شدید بیشتر است. بیشتر مردم معمولاً نسبت به نوفههای ناشی از حمل و نقل، فعالیتهای ساختمانی و موسیقی عکسالعمل نشان میدهند. البته افراد مختلف در مشاغل متفاوت درجه حساسیت متفاوتی نسبت به انواع نوفه دارند که این امر تصمیمگیری در مورد چگونگی مقابله با اشکال مختلف نوفه را مشکل میسازد. نوفهها میتوانند باعث افزایش تعداد سردردها، حساسیتهای بیشتر نسبت به صداهای ناگهانی، در برخی مردم بیخوابی، اضطراب، تشنج، سنگینی گوش، تغییرات در فشارخون، تشدید بیماریهای قلبی و عروقی، مشکلات هضم غذا و خستگی همیشگی بدن شوند. نوفه علاوه بر این که عامل تهدیدکننده سلامتی روحی و جسمی است، اثرات زیانبار اقتصادی – اجتماعی را نیز به دنبال دارد. چهار دسته اصلی اثرات اقتصادی – اجتماعی حمل و نقل زمینی و نوفههای ناشی از آن به صورت زیر میباشد: - کم شدن تولیدات در اثر تمرکز کاری کمتر و خستگی زیاد در حین کار ناشی از استراحت نامناسب. - افزایش هزینههای درمانی ناشی از کم شدن خواب و آسیب دیدن سیستمهای شنوایی. - کم شدن کیفیت کار. - از دست رفتن آرامش روانی و روحی. لازم به ذکر است در این مورد عوارض آلودگی صدا اساساً روانتنی است و تأثیرات آن از نظر روانی، قابل توجه است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!