لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ساختار فدرالی و مسئله ملی و قومی در ایران
مجید زربخش
رخدادهای سالهای اخیر از حوادث بالکان تا عراق و منافع و سیاست امریکا در برانگیختن اغتشاشات و درگیریهای قومی در ایران، مسئله ملی و قومی در ایران را بهموضوعی حساس و بالقوه مخاطرهآمیز تبدیل کرده است. واقعیت این است که:
1- در ایران قومها و ملیتهای مختلفی زندگی میکنند و این کشور سرزمین مشترک اقوام و ملیتهای گوناگون است که طی قرنها با رشتههای تاریخی، فرهنگی و عاطفی متعددی پیوند خورده و در ساختن این سرزمین و دفاع از آن کوشیدهاند.
2- اقوام و ملیتهای این سرزمین هر یک ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی خود و در نتیجه خواستها و مزالبات قومی و فرهنگی و زبانی میژهای دارند که بدون توجه بهاین مطالبات و بدن تأمین آنها- که حق طبیعی و جزئی از حقوق بشر است- همزیستی آنان برغم تمامی پیوندهای تاریخی نمیتواند پایدار باشد، آنهم در شرائطی که قدرتهای خارجی با بهرهبرداری از محرومیتها و تبعیضهای قومی و فرهنگی و مدهبی دست اندر کار ایجاد و دامن زدن درگیری قومی و ملیاند.
3- هم امر آزادی تأمین حقوق شهروندی همه مردم و هم تأمین حقوق اجتماعی، فرهنگی ویژهی ملیتها و اقوام، تنها از طریق مبارزة مشترک برای نیل بهدمکراسی و با ایجاد نظامی دمکراتیک در ایران ممکن خواهد بود. تفرقه و جدائی در صفوف این مبارزة مشترک همگانی و تبدیل آن بهجریانهای کوچک مستقل از یکدیگر- چه بسا در مقابل یکدیگر- نه بهسود تأمین حقوق ملی و فرهنگی، بلکه در خدمت ادامة شرائط کنونی و در خدمت برانگیختن دشمنی قومی با پیامدهائی فاجعهآمیز است.
مبارزه برای تأمین خواستهای فرهنگی، زبانی و سایر مطالبات قومی و ملی از مبارزه برای استقرار دمکراسی و تأمین حقوق شهروندی یکسان برای تمام مردم ایران جدا نیست. برابری ملی و قومی و حقوق فرهنگی، زبانی ... اقوام و ملیتها تنها در یک نظام دمکراتیک و پایبند بهرعایت حقوق بشر و حقوق تمامی شهروندان قابل تصور و ممکن خواهد بود. نیروهای سیاسی باید با توجه بهاین واقعیت مبارزه برای تغییر شرائط کنونی را سازمان دهند و با ارائه طرحهای روشن برای آینده، این مبارزه مشترک را بهپیش برند. این طرحها باید هم مسائل مربوط بهاستقرار دمکراسی و هم چگونگی تأمین حقوق ویژة اقوام و ملیتهای مختلف را منعکس کند. طرحهای مربوط بهتأمین خواستهای اقوام و ملیتها طبیعتأ باید راهگشا و چارهساز باشند. این طرحها باید هم گذشتة تاریخی مشترک و نتایج ناشی از آن را مد نظر داشته باشد، هم واقعیت و شرائط کنونی ایران و آمیختگی این اقوام و هم تحولات و اوضاع جهان امروز را. با توجه بهچنین ضرورتی، در این نوشته ابتدأ بهبررسی اجمالی این واقعیتها و شرائط و سپس بهموضوع طرحها و راهحلها میپردازیم.
1- گذشتة تاریخی:
اسناد و دادههای تاریخی، حاکی از آن است که در ایران تا آغاز دیکتاتوری رضاشاه ما با مشکل بزرگی بهنام ستم و نبعیض ملی و قومی روبرو نبودهایم. آنچه در آنجا حاکم بوده، ستم فرمانروایان، حکام و خانها بر تمامی اقوام و ساکنان این سرزمین بوده است و نه ستم یک ملت بر ملت دیگر و یا محرومیت بخشی از مردم از حقوق فرهنگی، ملی و زبانی خویش.
تا پیش از سلطنت خاندان پهلوی، ترکزبانان قاجار بر ایران حکومت میکردند. قبل از آن نیز صفویان و قبل از صفویان نیز خوارزمیان تا سلجوقیان و غزنویان، همگی قبائل ترک و ترکزبان بودند که بر ایران فرمانروائی کردند. صرفنظر از دوران سیادت اعراب و خلفای اسلامی، طی بیش از هزار سال گذشته ترکها و ترکزبانان بر این سرزمین حکومت داشتند. معهذا همه و از جمله مردم ساکن ایران از آنها نه بهعنوان پادشاهان ترک، بلکه بهعنوان حاکمان و پادشاهان ایران نام بردهاند و با این که در موارد متعدد در پی بهقدرت رسیدن خاندانهای جدید، فارسی زبانان از دم تیغ گذرانده شدند، کمتر از ستم یک قوم بر قوم دیگر سخن رفته است.
شاخص این دوران تاریخی هزار ساله نه ستم ملی و محروم بودن و یا محروم کردن بخشی از مردم از فرهنگ و زبان و ویژگیهای قومی، بلکه آمیختگی گسترده قومی است. تاریخ و فرهنگ و ساختار اجتماعی نیز نتیجه و بازتاب همین آمیزش گستردة ایلها و قبائل مختلف است. در زمان فرمانروائی خاندانهای ترکزبان، زبان فارسی، بدون استحالة هویتهای قومی و زبانی، زبان دیوانی بود و پادشاهان ترکتبار غزنوی و سلجوقی این زبان و فرهنگ ایران را تا آسیای صغیر گسترش دادند.
در دوران رضا شاه افزون بر بکارگیری سیاستهای ضد دمکراتیک و سرکوبگرایانه علیه تمامی حرکتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منتقد و مخالف، دولت با ایجاد سیاست تمرکزگرائی شدید و تقسیم کشور بهمرکز و پیرامون و اجرای سیاست همانند سازی و یکدست کردن مردم ایران بهویژه از نظر فرهنگی، اقدامات و کوششهائی در جهت استحالة هویتهای ملی و فرهنگی و زبانی بهعمل آورد و از این طریق ستمی مضاعف بر اقوام و ملیتهای غیرفارس وارد ساخت.
سیاست یکسانسازی در آن دوره و سعی در از بین بردن تنوعها و تمایزات و ویژگیهای قومی، فرهنگی با فشار از بالا و بهصورت تحمیلی، بخشی از برنامة شبهمدرنیسم رضاشاه بود که از جمله از طریق تلاش در حذف و نادیده گرفتن زبانهای غیرفارسی، جلوگیری از بکارگیری عناصر بومی در رأس دوائر دولتی در ایالتهای قومی غیرفارس بهویژه آذربایجان، گماردن مأموران اعزامی از مرکز در دستگاههای اداری، قضائی و سیستم آموزشی این ایالتها، خودسریها و ستم این دستگاهها و مسئولان ناآشنای آن بهزبان و مسائل و مشکلات محلی و ممانعت از تدریس زبان مادری در مدارس انجام میگرفت.
قربانی این ستم و بیعدالتی همة اقوام غیرفارس زبان، بهویژه مردم آذربایجان و کردستان بودند که بخش بزرگی از جمعیت کشور را تشکیل میدادند. با اجرای سیاست همسانسازی زبان که وسیلة اصلی ارتباط است، از اقوام و ملیتهای غیرفارس و از آن جمله آدربایجان که تا پیش از آن، در دوره قاجار، ولیعهدنشین بود، گرفته شد. پس از خلع رضاشاه از سلطنت و ایجاد فضای باز پس از شهریور 1320 و حضور ارتش شوروی در شمال ایران و آذربایجان، شرائط مساعدی برای رشد مبارزه دمکراتیک بطور کلی و مبارزه برای تأمین حقوق ملی، فرهنگی و اجدادی اقوام و ملیتهای ایران که قربانی سیاست یکسانسازی شده بودند، بوجود آمد، شرائطی که از جمله بهایجاد جمهوری مهاباد در کردستان و تشکیل فرقه دمکرات در آذربایجان منتهی شد.
فرقه دمکرات آذربایجان، بهویژه رهبر آن پیشهوری در طرح مسئله ویژگیهای زبانی، فرهنگی و محلی و جلب توجهها بهضرورت تأمین نیازهای ناشی از این ویژگیها نقشی بزرگ ایفاء نمود. اما رویکردهای آن در جهت سیاست شوروی و تأثیر و نفوذ شوروی و کارگزاران آن در این جمعیت و کشاندنش بهمسیر جدائیطلبی، نه تنها بهفرقه دمکرات، بلکه بهاصل موضوع تأمین حقوق ملی و قومی در ایران زیانهای بزرگی وارد ساخت. آمیخته شدن فعالیتها و هدفهای فرقه دمکرات با سیاستها و منافع شوروی و این واقعیت که باقروف رئیسجمهور آذربایجان شوروی و گردانندة برنامه تجزیهطلبی نقشی مهم در فرقه داشت، سبب گردید که بسیاری از آزادیخواهان و نیروهای مترقی و ملی و مردم سایر مناطق از حمایت آن خودداری کنند و با بدبینی و نگرانی بهآن بنگرند. حتی رهبری حزب توده با همة وابستگی بهشوروی حاضر نبود از آن حمایت کند. حرکت فرقه دمکرات آذربایجان در همسوئی با سیاست شوروی و نقشههای تجزیهطلبانه باقروف آثار منفی خود را تا بهامروز بر جای گذارده است. عدهای با توجه بهاین تجربه، غالبأ مبارزه جنبشهای قومی- ملی و دفاع آنها از حقوق اقوام و ملیتها و یا دفاع از خودمختاری محلی را با دیدة سؤظن مینگرند و یا آن را در راستای تجزیهطلبی قلمداد میکنند و عدهای نیز پیشهوری و اصلاحات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فرقه دمکرات و جوانب مثبت کار آن را پوشش تعصبات قومی و نفاقافکنانه خود میکنند و بهنام حقوق فرهنگی و زبانی مردم آذربایجان و «هویتطلبی» قومی و ملی و با تاریخسازی و رقمسازی در این رابطه دانههای دشمنی قومی را میکارند. آنها آگاهانه یا ناآگاهانه پیشهوری را در فعالیتهای یکسال آخر زندگی او در ایران خلاصه میکنند، یعنی درست زمانی که این فعالیتها و مبارزه برای تأمین حقوق فرهنگی و زبانی مردم آذربایجان با تأمین منافع شوروی و هدفهای جدائیطلبانه باقروف درهمآمیخته بود. در حالی که پیشهوری- بجز در یک سال و چند ماه آخر- در تمام دوران فعالیت سیاسی خود در ایران، همواره بر یگانگی ایران، حفظ تمامیت ارضی ایران و تأمین حقوق اقوام و ملیتها در چارچوب قانون اساسی مشروطیت و تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی تإکید داشت. او ضمن توجه خاص بهمسئله حقوق فرهنگی، زبان و مسائل محلی آذربایجان راه حل را اجرای اصلهای 93-90 قانون اساسی مشروطه میدانست و بر آن بود که تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی عامل تحکیم پیوندهای تاریخی اقوام و ملیتهای ایران و حفظ تمامیت ایران است.
پیشهوری کار نویسندگی و روزنامهنگاری را در روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران» آغاز کرد. در آن هنگام او عضو حزب دمکرات (شاخه باکو) بود و با انتشار مقالههای متعدد با اندیشههای توسعهطلبانه حزب مساوات که در آن زمان جدائی آذربایجان ایران و ایجاد «آذربایجان واحد» را تبلیغ میکرد، بشدت بهمخالفت برخاست. او در این رابطه در روزنامه نامبرده نوشت: «آذربایجان روح ایران است، همان طور که بدن بیروح نمیتواند زنده باشد، از روح بدون بدن نیز کاری ساخته نیست. آذربایجان دست راست ایران است. بدن بدون دست با آن بهحالتی ناقص میتواند زندگی نماید، ولی دست بدون بدن نابود میگردد. خلاصه مفتنهای خوش خیال گرفتار افکار فاسده باید بدانند که فریفتن آذربایجانی و آلت دست کردن او و محو و لگدکوب نمودن حیثیت تاریخی و شرف ملیاش هم چندان سهل و ساده نیست» (1).
مقالات پیشهوری از روزنامه «حقیقت» تا «آژیر» نیز ضمن طرح مسئله حقوق فرهنگی و زبانی مردم آذربایجان همه تأکید بر حفظ تمامیت ایران و وابستگی تفکیکناپذیر آذربایجان و احساس ایرانیت است. او نه تنها در مورد آذربایجانیها در ایران، بلکه از مهاجران آن سوی ارس و ساکن در آذربایجان شوروی نیز با همین احساس دلبستگی عمیق سخن میگوید. وی در روزنامه «آژیر» که خود منتشر میکرد، در 25 مرداد 1322 (2 سال قبل از آغاز فعالیت فرقه دمکرات) نوشت: «کارگر ایرانی در خارج سخت میهنپرست بود. او میخواست بهکشور خود برگردد و آن را آباد و معمور و متمدن بکند. در زیر سایه یک دولت مقتدر ملی دمکراسی بهزندگی ساده دهقانی خود ادامه بدهد. لااقل کاری بکند که در ایران کار و کارخانه و وسیله معاش بهوجود بیاید و او انرژی و توانائی خود را در آنجا بهکار برد. زیرا هر چه باشد، در خاک بیگانه آن همه تحقیر و توهین را تحمل کردن، برایش مشکل بود».
پیشهوری در 1301 در روزنامه «حقیقت» (ارگان حزب کمونیست ایران) در مقالهای تحت عنوان «حکومت مرکزی و اختیارات محلی» نوشت: «در مملکت یک حقوق عمومی و قوانین اساسی است که همه به آنها علاقه دارند و البته آن را باید نمایندگان ملت در یک جا مشترکأ حل کنند. اما بعضی مسائل مختص اهالی یک محل است...، در همچو مسائل البته باید اهل محل خودشان فکر کنند و قوانینی مطابق احتیاجات خود وضع کنند. منتهی این قوانین نباید مخالف اساس قوانین عمومی باشد... حکومت مرکزی تا کنون توجه بهولایات معطوف نداشته و آنها را از خود راضی نکرده و این که آنها تا کنون بهفکر تجزیه نیافتادهاند، همان احساسات ایرانیت بوده است ... ما کار نداریم که ابتدأ چگونه بوده، شاید آذربایجانیها از جنس مغول هستند، یا خراسانیها از نسل عرب یا گیلانیها از ملت دیگر یا کردها از نسل مدی بودهاند. اینها را امروز مدرک قرار دادن دیوانگی است... ایرانیت مافوق همه اختلافات است. یک نفر آذربایجانی خود را بهتر از شیرازی ایرانپرست میداند. شاید شیرازی بهتر از خراسانی و اصفهانی بهتر از همه باشد... انجمنهای محلی برای خاتمه دادن بهملوکالطوایفی، صحت انتخابات، ترقی تجارت و صنایع محلی وسیله بزرگی است».
او بطور خستگیناپذیر این اندیشه را که باید یگانگی ملی را حفظ کرد و به ایالات اختیارات داد، تبلیغ میکرد و بر ایرانیت تأکید میورزید. او مینویسد: «اهالی ایران از ترک تا لر و کرد، ایرانیت را مافوق تمام احساسات میدانند ولی با وجود این باید یک نوع اختیارات عملی بهآنها داد. عثمانیها بهاسم ترک و استبداد ملی، اعراب را از خود دور نمودند... همچنین روسیه تزاری در مقابل تقاضاهای ترکستان، لهستان، تاتارستان، قفقاز و غیره بهسرنیزه متوسل شده، سیاست پان اسلاویزم را تعقیب نمود... ما در ایران این گونه اسارتهای ملی را قائل نیستیم، ولی بعضی نویسندههای بیفکر، آذربایجان را ترک خوانده یا فلان ایل را ایرانی ندانسته، درباره آنها سیاست علیحده تعقیب میکنند و این مسئله خطرناکتر از سیاست دولت میباشد...». او با تأکید بر اهمیت اختیارات محلی خاطرنشان میکند که «در هر حال دولت باید بدون تأخیر انجمنهای محلی را دعوت بهانعقاد کند و اختیاراتی بهاهالی بدهد...» (2).
استمرار این اندیشه در تمام نوشتههای پیشهوری و حتی در بیانیه 12 شهریور و اعلام تشکیل فرقه دمکرات نیز دیده میشود. او در 28 آذر 1323 (8 ماه پیش از تشکیل فرقه دمکرات) در مقالهای در روزنامه «آژیر» پیرامون نطق دکتر مصدق در مجلس چهاردهم از جمله چنین مینویسن: «آقای دکتر مصدق ... میل دارند سیاسیون این دوره، بهآزادیخواهان دوره مشروطه تأسی کنند و از سیاست بهتمام معنا ایرانی پیروی نمایند. این نظریه کاملأ صحیح است، اگر هر ایرانی بخواهد غیر از این کند، خائن است. هدف اشخاص با ایمان البته باید حفظ آزادی و استقلال میهن خود باشد و این هدف، روی سیاست کاملأ ایرانی تعقیب شود».
در بیانیه 12 شهریور 1324 نیز در موارد مختلف از حفظ استقلال و تمامیت ایران سخن رفته است و این البته در عین حال بیانگر آن است که گردانندگان طرح تجزیه نمیتوانستند بدون شعارهای حفظ تمامیت ایران و «زنده باد ایران مستقل و آزاد» که در پای اعلامیه آمده است، مردم آذربایجان و حتی بخشهائی از تشکیلدهندگان فرقه دمکرات را جلب کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
جمعیت، منابع و آلودگی
بحرانی از بحرانها
آینده برای انسانیت از هر وقت دیگری در تاریخ هم روشنتر و هم تاریکتر است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که به خاطر اینکه میان رسالت زوال تکنولوژی گیر کرده است پوچ به نظر می آید. ما ملیاردها خرج می کنیم که یک عده انگشت شمار را به ماه برسانیم و تازه اهمیت حفاظت تنوع زندگی بر روی این کره آبی قشنگ که خانه ماست پی می بریم، یک چهارم جمعیت دنیا سعی بر مصرف بیش از بیش منابع دنیا دارند، اما پسمانده حاصله موقعیت ثروتمندان و امید فقیران را به خطر می اندازد. با وجود رسانه های گروهی ما اکنون راجع به امور گیتی بیش از ویژگی های همسایگان خود واقفیم. ما با استفاده از علم جدید پزشکی میزان مرگ و میر ناشی از امراض را کاهش داده ولی در عوض مواجه با انفجار جمعیت شده ایم. کودهای شیمایی و مواد شیمیایی دفع آفات بیش از هر موقعی یاری دهنده ما در افزایش آذوقه هستند ولی اینها در عین حال عامل به هلاکت رساندن پرندگان و ماهی ها (Garson 1962) و آلوده کردن غذا و آب نیز می باشند. سوزاندن سوخت فسیلی که در تهیه الکتریسیته خنک و گرم کردن ساختمان ها به جریان انداختن صنایع و حمل و نقل به کار می رود نیز در آلوده کردن هوا و زمین دست داشته و سلامت ما را تهدید میکند.
در حالی که تکنولوژی بسیاری از مسائل را حل میکند خود نیز مشکلات جدیدی به بار می آورد که برای حل آنها نیاز به تخصص های پیچیده و تکنولوژی گرانتر است. در نتیجه قسمت اعظم پول، منابع و انرژی و خلاقیت ما صرف رفع مشکلات می شود تا صرف شکوفا کردن روح انسانیت که با ارزش ترین منبع ماست اما با وجود بحران در عین حال فرصتی است برای تغییر طرز فکر و عمل.
2-1- جمعیت
یکی از مهمترین مسائل که امروزه روی زندگی ما اثر می گذارد آن است که ما به حدود خم منحنی J شکل یا منحنی تصاعدی افزایش جمعیت رسیده ایم. منحنی الی آخر تصاعدی و یا هندسی ازدیاد حاصل م ینماید.
میزان خالص تولد روی زمین اینک 232 نوزاد در دقیقه یا حدود 334000 نفر در روز است. در حالی که میزان خالص مرگ و میر فقط در حدود 97 انسان در دقیقه یا 000،140 در روز است. به عبارت دیگر میزان تولید 4/2 برابر میزان مرگ و میر است. رشد جمعیت برای تمام زمین از اختلاف بین این دو محاسبه می شود.
به تمام این مسافرین تازه وارد باید غذا لباس و مسکن داده شود. هر کدام از منابعی استفاده می کنند و در نتیجه به آلودگی جهان می افزایند. سازمان ملل تخمین می زند که بین یک سوم تا نصف مسافرین ما یا گرسنه اند و یا سوء تغذیه دارند. سه نفر از چهار نفر نه مسکن کافی دارند و نه آب سالم و کافی.
نکته مهم این است که هنوز 71 میلیون نفر در سال به جمعیت اضافه می شود. اگر با این ترتیب پیش رویم، جمعیت جهان بعد از 41 سال دو برابر خواهد شد.
اما رشد جمعیت تنها مشکل ما نیست، ما مواجه با مشکلات محیط زیست از قبیل نقصان منابع و آلودگی نیز هستیم.
منبع چیست؟
ظرفیت یک منبع خاص تا حدودی بستگی به آن دارد که منبع را چگونه تعریف کنیم. در تعریف عام یک منبع یا منبع طبیعی چیزی است که مورد احتیاج موجود زنده، جامعه و یا بوم باشد. به عبارت دیگر منبع یک چیز فایده آور است. اما در رابطه با امور انسانی اصل مفیدبرودن و یا مضر بودن هر چیزی می تواند به خاطر تکنولوژی، اقتصاد و نحوه بهره برداری از محیط متغیر باشد.
تکنولوژی نمی تواند یک منبع حیوانی منقرض یا یک سرزمین طبیعی را که در آن جاده سازی شده است به حالت اولیه برگرداند، ولی می تواند استفاده از منابع را با بهبود بخشیدن استفاده منطقی و یا دوباره سازی آنان توسعه بخشد.
گاهی اوقات تکنولوژی می تواند راهگشای مشکل وجود یک منبع کمیاب یا جابجائی یا جایگزین کردن آن با منبع دیگری باشد.
علاوه بر تکنولوژی، ماهیت منبع برای انسان بستگی به اقتصاد دارد. چیزی می تواند منبع مفیدی باشد که قابل دسترسی به یک هزینه منطقه باشد.
هرگاه هزینه پیدا کردن و دستیابی به یک منبع افزایش یابد به همان اندازه بر قیمت آن منبع افزوده می گردد.
بازسازی هم یک محدودیت اقتصادی دارد. بازسازی معمولاً اندازه ارزانتر از استخراج مواد بگراست، در صورتی که موادی که باید بازسازی شوند زیاد پراکنده نباشند.
استفاده مداوم از یک منبع همچنین بستگی به اثرات وارده از استخراج آن بر محیط زیست دارد. حتی اگر تهیه یک منبع از نظر اقتصادی به صرفه باشد استفاده از آن (حداقل برای بعضی مصارف) ممکن است به خاطر ضرری که به سلامت انسان و سایر موجودات زنده می رساند، متوقف گردد. مثلاً استفاده از مواد خیلی سمی که حاوی سرب جیوه و یا کادمیوم هستند باید محدود شود. در مورد استفاده از انرژی اتمی نیز بحثهای زیادی در بین است زیرا زائدات رادیواکتیو حاصله نیاز به حمل و نقل و انبار کردن با درجه اطمینان مطلق برای هزاران سال دارد (فصل 14). گاهی اوقات اثرات منفی استفاده از منبع را می توان به حداقل رساند و یا به کلی پاک کرد. اما چنین کاری احتیاج به هزینه دارد و در بعضی موارد این هزینه چنان زیاد است که استفاده از منبع را غیر اقتصادی می سازد.
به این ترتیب می بینیم که تعریف یک منبع و موارد دسترسی به منبع بستگی به تغییرات تکنولوژی، اقتصادی و اثرات منتجه از بهره برداری آن بر محیط زیست دارد. به طور عملی چیزی به صورت منبع در می آید و یا باقی می ماند که یک دستگاه و یا روشی آن را قابل دسترسی و برای بهره برداری با هزینه های منطقی مطمئن بسازد.
نوع منابع- منابع معمولاً به دو گروه قابل تجدید و غیر قابل تجدید تقسیم می شوند (Skinner 19876a) (شکل 3-1) منابع قابل تجدید از نظر تئوری همیشگی و باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
جمعیت، منابع و آلودگی
بحرانی از بحرانها
آینده برای انسانیت از هر وقت دیگری در تاریخ هم روشنتر و هم تاریکتر است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که به خاطر اینکه میان رسالت زوال تکنولوژی گیر کرده است پوچ به نظر می آید. ما ملیاردها خرج می کنیم که یک عده انگشت شمار را به ماه برسانیم و تازه اهمیت حفاظت تنوع زندگی بر روی این کره آبی قشنگ که خانه ماست پی می بریم، یک چهارم جمعیت دنیا سعی بر مصرف بیش از بیش منابع دنیا دارند، اما پسمانده حاصله موقعیت ثروتمندان و امید فقیران را به خطر می اندازد. با وجود رسانه های گروهی ما اکنون راجع به امور گیتی بیش از ویژگی های همسایگان خود واقفیم. ما با استفاده از علم جدید پزشکی میزان مرگ و میر ناشی از امراض را کاهش داده ولی در عوض مواجه با انفجار جمعیت شده ایم. کودهای شیمایی و مواد شیمیایی دفع آفات بیش از هر موقعی یاری دهنده ما در افزایش آذوقه هستند ولی اینها در عین حال عامل به هلاکت رساندن پرندگان و ماهی ها (Garson 1962) و آلوده کردن غذا و آب نیز می باشند. سوزاندن سوخت فسیلی که در تهیه الکتریسیته خنک و گرم کردن ساختمان ها به جریان انداختن صنایع و حمل و نقل به کار می رود نیز در آلوده کردن هوا و زمین دست داشته و سلامت ما را تهدید میکند.
در حالی که تکنولوژی بسیاری از مسائل را حل میکند خود نیز مشکلات جدیدی به بار می آورد که برای حل آنها نیاز به تخصص های پیچیده و تکنولوژی گرانتر است. در نتیجه قسمت اعظم پول، منابع و انرژی و خلاقیت ما صرف رفع مشکلات می شود تا صرف شکوفا کردن روح انسانیت که با ارزش ترین منبع ماست اما با وجود بحران در عین حال فرصتی است برای تغییر طرز فکر و عمل.
2-1- جمعیت
یکی از مهمترین مسائل که امروزه روی زندگی ما اثر می گذارد آن است که ما به حدود خم منحنی J شکل یا منحنی تصاعدی افزایش جمعیت رسیده ایم. منحنی الی آخر تصاعدی و یا هندسی ازدیاد حاصل م ینماید.
میزان خالص تولد روی زمین اینک 232 نوزاد در دقیقه یا حدود 334000 نفر در روز است. در حالی که میزان خالص مرگ و میر فقط در حدود 97 انسان در دقیقه یا 000،140 در روز است. به عبارت دیگر میزان تولید 4/2 برابر میزان مرگ و میر است. رشد جمعیت برای تمام زمین از اختلاف بین این دو محاسبه می شود.
به تمام این مسافرین تازه وارد باید غذا لباس و مسکن داده شود. هر کدام از منابعی استفاده می کنند و در نتیجه به آلودگی جهان می افزایند. سازمان ملل تخمین می زند که بین یک سوم تا نصف مسافرین ما یا گرسنه اند و یا سوء تغذیه دارند. سه نفر از چهار نفر نه مسکن کافی دارند و نه آب سالم و کافی.
نکته مهم این است که هنوز 71 میلیون نفر در سال به جمعیت اضافه می شود. اگر با این ترتیب پیش رویم، جمعیت جهان بعد از 41 سال دو برابر خواهد شد.
اما رشد جمعیت تنها مشکل ما نیست، ما مواجه با مشکلات محیط زیست از قبیل نقصان منابع و آلودگی نیز هستیم.
منبع چیست؟
ظرفیت یک منبع خاص تا حدودی بستگی به آن دارد که منبع را چگونه تعریف کنیم. در تعریف عام یک منبع یا منبع طبیعی چیزی است که مورد احتیاج موجود زنده، جامعه و یا بوم باشد. به عبارت دیگر منبع یک چیز فایده آور است. اما در رابطه با امور انسانی اصل مفیدبرودن و یا مضر بودن هر چیزی می تواند به خاطر تکنولوژی، اقتصاد و نحوه بهره برداری از محیط متغیر باشد.
تکنولوژی نمی تواند یک منبع حیوانی منقرض یا یک سرزمین طبیعی را که در آن جاده سازی شده است به حالت اولیه برگرداند، ولی می تواند استفاده از منابع را با بهبود بخشیدن استفاده منطقی و یا دوباره سازی آنان توسعه بخشد.
گاهی اوقات تکنولوژی می تواند راهگشای مشکل وجود یک منبع کمیاب یا جابجائی یا جایگزین کردن آن با منبع دیگری باشد.
علاوه بر تکنولوژی، ماهیت منبع برای انسان بستگی به اقتصاد دارد. چیزی می تواند منبع مفیدی باشد که قابل دسترسی به یک هزینه منطقه باشد.
هرگاه هزینه پیدا کردن و دستیابی به یک منبع افزایش یابد به همان اندازه بر قیمت آن منبع افزوده می گردد.
بازسازی هم یک محدودیت اقتصادی دارد. بازسازی معمولاً اندازه ارزانتر از استخراج مواد بگراست، در صورتی که موادی که باید بازسازی شوند زیاد پراکنده نباشند.
استفاده مداوم از یک منبع همچنین بستگی به اثرات وارده از استخراج آن بر محیط زیست دارد. حتی اگر تهیه یک منبع از نظر اقتصادی به صرفه باشد استفاده از آن (حداقل برای بعضی مصارف) ممکن است به خاطر ضرری که به سلامت انسان و سایر موجودات زنده می رساند، متوقف گردد. مثلاً استفاده از مواد خیلی سمی که حاوی سرب جیوه و یا کادمیوم هستند باید محدود شود. در مورد استفاده از انرژی اتمی نیز بحثهای زیادی در بین است زیرا زائدات رادیواکتیو حاصله نیاز به حمل و نقل و انبار کردن با درجه اطمینان مطلق برای هزاران سال دارد (فصل 14). گاهی اوقات اثرات منفی استفاده از منبع را می توان به حداقل رساند و یا به کلی پاک کرد. اما چنین کاری احتیاج به هزینه دارد و در بعضی موارد این هزینه چنان زیاد است که استفاده از منبع را غیر اقتصادی می سازد.
به این ترتیب می بینیم که تعریف یک منبع و موارد دسترسی به منبع بستگی به تغییرات تکنولوژی، اقتصادی و اثرات منتجه از بهره برداری آن بر محیط زیست دارد. به طور عملی چیزی به صورت منبع در می آید و یا باقی می ماند که یک دستگاه و یا روشی آن را قابل دسترسی و برای بهره برداری با هزینه های منطقی مطمئن بسازد.
نوع منابع- منابع معمولاً به دو گروه قابل تجدید و غیر قابل تجدید تقسیم می شوند (Skinner 19876a) (شکل 3-1) منابع قابل تجدید از نظر تئوری همیشگی و باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
جمعیت، منابع و آلودگی
بحرانی از بحرانها
آینده برای انسانیت از هر وقت دیگری در تاریخ هم روشنتر و هم تاریکتر است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که به خاطر اینکه میان رسالت زوال تکنولوژی گیر کرده است پوچ به نظر می آید. ما ملیاردها خرج می کنیم که یک عده انگشت شمار را به ماه برسانیم و تازه اهمیت حفاظت تنوع زندگی بر روی این کره آبی قشنگ که خانه ماست پی می بریم، یک چهارم جمعیت دنیا سعی بر مصرف بیش از بیش منابع دنیا دارند، اما پسمانده حاصله موقعیت ثروتمندان و امید فقیران را به خطر می اندازد. با وجود رسانه های گروهی ما اکنون راجع به امور گیتی بیش از ویژگی های همسایگان خود واقفیم. ما با استفاده از علم جدید پزشکی میزان مرگ و میر ناشی از امراض را کاهش داده ولی در عوض مواجه با انفجار جمعیت شده ایم. کودهای شیمایی و مواد شیمیایی دفع آفات بیش از هر موقعی یاری دهنده ما در افزایش آذوقه هستند ولی اینها در عین حال عامل به هلاکت رساندن پرندگان و ماهی ها (Garson 1962) و آلوده کردن غذا و آب نیز می باشند. سوزاندن سوخت فسیلی که در تهیه الکتریسیته خنک و گرم کردن ساختمان ها به جریان انداختن صنایع و حمل و نقل به کار می رود نیز در آلوده کردن هوا و زمین دست داشته و سلامت ما را تهدید میکند.
در حالی که تکنولوژی بسیاری از مسائل را حل میکند خود نیز مشکلات جدیدی به بار می آورد که برای حل آنها نیاز به تخصص های پیچیده و تکنولوژی گرانتر است. در نتیجه قسمت اعظم پول، منابع و انرژی و خلاقیت ما صرف رفع مشکلات می شود تا صرف شکوفا کردن روح انسانیت که با ارزش ترین منبع ماست اما با وجود بحران در عین حال فرصتی است برای تغییر طرز فکر و عمل.
2-1- جمعیت
یکی از مهمترین مسائل که امروزه روی زندگی ما اثر می گذارد آن است که ما به حدود خم منحنی J شکل یا منحنی تصاعدی افزایش جمعیت رسیده ایم. منحنی الی آخر تصاعدی و یا هندسی ازدیاد حاصل م ینماید.
میزان خالص تولد روی زمین اینک 232 نوزاد در دقیقه یا حدود 334000 نفر در روز است. در حالی که میزان خالص مرگ و میر فقط در حدود 97 انسان در دقیقه یا 000،140 در روز است. به عبارت دیگر میزان تولید 4/2 برابر میزان مرگ و میر است. رشد جمعیت برای تمام زمین از اختلاف بین این دو محاسبه می شود.
به تمام این مسافرین تازه وارد باید غذا لباس و مسکن داده شود. هر کدام از منابعی استفاده می کنند و در نتیجه به آلودگی جهان می افزایند. سازمان ملل تخمین می زند که بین یک سوم تا نصف مسافرین ما یا گرسنه اند و یا سوء تغذیه دارند. سه نفر از چهار نفر نه مسکن کافی دارند و نه آب سالم و کافی.
نکته مهم این است که هنوز 71 میلیون نفر در سال به جمعیت اضافه می شود. اگر با این ترتیب پیش رویم، جمعیت جهان بعد از 41 سال دو برابر خواهد شد.
اما رشد جمعیت تنها مشکل ما نیست، ما مواجه با مشکلات محیط زیست از قبیل نقصان منابع و آلودگی نیز هستیم.
منبع چیست؟
ظرفیت یک منبع خاص تا حدودی بستگی به آن دارد که منبع را چگونه تعریف کنیم. در تعریف عام یک منبع یا منبع طبیعی چیزی است که مورد احتیاج موجود زنده، جامعه و یا بوم باشد. به عبارت دیگر منبع یک چیز فایده آور است. اما در رابطه با امور انسانی اصل مفیدبرودن و یا مضر بودن هر چیزی می تواند به خاطر تکنولوژی، اقتصاد و نحوه بهره برداری از محیط متغیر باشد.
تکنولوژی نمی تواند یک منبع حیوانی منقرض یا یک سرزمین طبیعی را که در آن جاده سازی شده است به حالت اولیه برگرداند، ولی می تواند استفاده از منابع را با بهبود بخشیدن استفاده منطقی و یا دوباره سازی آنان توسعه بخشد.
گاهی اوقات تکنولوژی می تواند راهگشای مشکل وجود یک منبع کمیاب یا جابجائی یا جایگزین کردن آن با منبع دیگری باشد.
علاوه بر تکنولوژی، ماهیت منبع برای انسان بستگی به اقتصاد دارد. چیزی می تواند منبع مفیدی باشد که قابل دسترسی به یک هزینه منطقه باشد.
هرگاه هزینه پیدا کردن و دستیابی به یک منبع افزایش یابد به همان اندازه بر قیمت آن منبع افزوده می گردد.
بازسازی هم یک محدودیت اقتصادی دارد. بازسازی معمولاً اندازه ارزانتر از استخراج مواد بگراست، در صورتی که موادی که باید بازسازی شوند زیاد پراکنده نباشند.
استفاده مداوم از یک منبع همچنین بستگی به اثرات وارده از استخراج آن بر محیط زیست دارد. حتی اگر تهیه یک منبع از نظر اقتصادی به صرفه باشد استفاده از آن (حداقل برای بعضی مصارف) ممکن است به خاطر ضرری که به سلامت انسان و سایر موجودات زنده می رساند، متوقف گردد. مثلاً استفاده از مواد خیلی سمی که حاوی سرب جیوه و یا کادمیوم هستند باید محدود شود. در مورد استفاده از انرژی اتمی نیز بحثهای زیادی در بین است زیرا زائدات رادیواکتیو حاصله نیاز به حمل و نقل و انبار کردن با درجه اطمینان مطلق برای هزاران سال دارد (فصل 14). گاهی اوقات اثرات منفی استفاده از منبع را می توان به حداقل رساند و یا به کلی پاک کرد. اما چنین کاری احتیاج به هزینه دارد و در بعضی موارد این هزینه چنان زیاد است که استفاده از منبع را غیر اقتصادی می سازد.
به این ترتیب می بینیم که تعریف یک منبع و موارد دسترسی به منبع بستگی به تغییرات تکنولوژی، اقتصادی و اثرات منتجه از بهره برداری آن بر محیط زیست دارد. به طور عملی چیزی به صورت منبع در می آید و یا باقی می ماند که یک دستگاه و یا روشی آن را قابل دسترسی و برای بهره برداری با هزینه های منطقی مطمئن بسازد.
نوع منابع- منابع معمولاً به دو گروه قابل تجدید و غیر قابل تجدید تقسیم می شوند (Skinner 19876a) (شکل 3-1) منابع قابل تجدید از نظر تئوری همیشگی و باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
جمعیت، منابع و آلودگی
بحرانی از بحرانها
آینده برای انسانیت از هر وقت دیگری در تاریخ هم روشنتر و هم تاریکتر است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که به خاطر اینکه میان رسالت زوال تکنولوژی گیر کرده است پوچ به نظر می آید. ما ملیاردها خرج می کنیم که یک عده انگشت شمار را به ماه برسانیم و تازه اهمیت حفاظت تنوع زندگی بر روی این کره آبی قشنگ که خانه ماست پی می بریم، یک چهارم جمعیت دنیا سعی بر مصرف بیش از بیش منابع دنیا دارند، اما پسمانده حاصله موقعیت ثروتمندان و امید فقیران را به خطر می اندازد. با وجود رسانه های گروهی ما اکنون راجع به امور گیتی بیش از ویژگی های همسایگان خود واقفیم. ما با استفاده از علم جدید پزشکی میزان مرگ و میر ناشی از امراض را کاهش داده ولی در عوض مواجه با انفجار جمعیت شده ایم. کودهای شیمایی و مواد شیمیایی دفع آفات بیش از هر موقعی یاری دهنده ما در افزایش آذوقه هستند ولی اینها در عین حال عامل به هلاکت رساندن پرندگان و ماهی ها (Garson 1962) و آلوده کردن غذا و آب نیز می باشند. سوزاندن سوخت فسیلی که در تهیه الکتریسیته خنک و گرم کردن ساختمان ها به جریان انداختن صنایع و حمل و نقل به کار می رود نیز در آلوده کردن هوا و زمین دست داشته و سلامت ما را تهدید میکند.
در حالی که تکنولوژی بسیاری از مسائل را حل میکند خود نیز مشکلات جدیدی به بار می آورد که برای حل آنها نیاز به تخصص های پیچیده و تکنولوژی گرانتر است. در نتیجه قسمت اعظم پول، منابع و انرژی و خلاقیت ما صرف رفع مشکلات می شود تا صرف شکوفا کردن روح انسانیت که با ارزش ترین منبع ماست اما با وجود بحران در عین حال فرصتی است برای تغییر طرز فکر و عمل.
2-1- جمعیت
یکی از مهمترین مسائل که امروزه روی زندگی ما اثر می گذارد آن است که ما به حدود خم منحنی J شکل یا منحنی تصاعدی افزایش جمعیت رسیده ایم. منحنی الی آخر تصاعدی و یا هندسی ازدیاد حاصل م ینماید.
میزان خالص تولد روی زمین اینک 232 نوزاد در دقیقه یا حدود 334000 نفر در روز است. در حالی که میزان خالص مرگ و میر فقط در حدود 97 انسان در دقیقه یا 000،140 در روز است. به عبارت دیگر میزان تولید 4/2 برابر میزان مرگ و میر است. رشد جمعیت برای تمام زمین از اختلاف بین این دو محاسبه می شود.
به تمام این مسافرین تازه وارد باید غذا لباس و مسکن داده شود. هر کدام از منابعی استفاده می کنند و در نتیجه به آلودگی جهان می افزایند. سازمان ملل تخمین می زند که بین یک سوم تا نصف مسافرین ما یا گرسنه اند و یا سوء تغذیه دارند. سه نفر از چهار نفر نه مسکن کافی دارند و نه آب سالم و کافی.
نکته مهم این است که هنوز 71 میلیون نفر در سال به جمعیت اضافه می شود. اگر با این ترتیب پیش رویم، جمعیت جهان بعد از 41 سال دو برابر خواهد شد.
اما رشد جمعیت تنها مشکل ما نیست، ما مواجه با مشکلات محیط زیست از قبیل نقصان منابع و آلودگی نیز هستیم.
منبع چیست؟
ظرفیت یک منبع خاص تا حدودی بستگی به آن دارد که منبع را چگونه تعریف کنیم. در تعریف عام یک منبع یا منبع طبیعی چیزی است که مورد احتیاج موجود زنده، جامعه و یا بوم باشد. به عبارت دیگر منبع یک چیز فایده آور است. اما در رابطه با امور انسانی اصل مفیدبرودن و یا مضر بودن هر چیزی می تواند به خاطر تکنولوژی، اقتصاد و نحوه بهره برداری از محیط متغیر باشد.
تکنولوژی نمی تواند یک منبع حیوانی منقرض یا یک سرزمین طبیعی را که در آن جاده سازی شده است به حالت اولیه برگرداند، ولی می تواند استفاده از منابع را با بهبود بخشیدن استفاده منطقی و یا دوباره سازی آنان توسعه بخشد.
گاهی اوقات تکنولوژی می تواند راهگشای مشکل وجود یک منبع کمیاب یا جابجائی یا جایگزین کردن آن با منبع دیگری باشد.
علاوه بر تکنولوژی، ماهیت منبع برای انسان بستگی به اقتصاد دارد. چیزی می تواند منبع مفیدی باشد که قابل دسترسی به یک هزینه منطقه باشد.
هرگاه هزینه پیدا کردن و دستیابی به یک منبع افزایش یابد به همان اندازه بر قیمت آن منبع افزوده می گردد.
بازسازی هم یک محدودیت اقتصادی دارد. بازسازی معمولاً اندازه ارزانتر از استخراج مواد بگراست، در صورتی که موادی که باید بازسازی شوند زیاد پراکنده نباشند.
استفاده مداوم از یک منبع همچنین بستگی به اثرات وارده از استخراج آن بر محیط زیست دارد. حتی اگر تهیه یک منبع از نظر اقتصادی به صرفه باشد استفاده از آن (حداقل برای بعضی مصارف) ممکن است به خاطر ضرری که به سلامت انسان و سایر موجودات زنده می رساند، متوقف گردد. مثلاً استفاده از مواد خیلی سمی که حاوی سرب جیوه و یا کادمیوم هستند باید محدود شود. در مورد استفاده از انرژی اتمی نیز بحثهای زیادی در بین است زیرا زائدات رادیواکتیو حاصله نیاز به حمل و نقل و انبار کردن با درجه اطمینان مطلق برای هزاران سال دارد (فصل 14). گاهی اوقات اثرات منفی استفاده از منبع را می توان به حداقل رساند و یا به کلی پاک کرد. اما چنین کاری احتیاج به هزینه دارد و در بعضی موارد این هزینه چنان زیاد است که استفاده از منبع را غیر اقتصادی می سازد.
به این ترتیب می بینیم که تعریف یک منبع و موارد دسترسی به منبع بستگی به تغییرات تکنولوژی، اقتصادی و اثرات منتجه از بهره برداری آن بر محیط زیست دارد. به طور عملی چیزی به صورت منبع در می آید و یا باقی می ماند که یک دستگاه و یا روشی آن را قابل دسترسی و برای بهره برداری با هزینه های منطقی مطمئن بسازد.
نوع منابع- منابع معمولاً به دو گروه قابل تجدید و غیر قابل تجدید تقسیم می شوند (Skinner 19876a) (شکل 3-1) منابع قابل تجدید از نظر تئوری همیشگی و باید